به گزارش «سدید»؛ آقای علیاکبر رائفیپور، مدیر موسسه «مصاف ایرانیان» از فعالان سیاسی-فرهنگی مشهور در فضای مجازی است که در یک دهه اخیر بهخاطر سخنرانیهای بیشمار درخصوص مهدویت، جریان سیاسی داخلی، سیاست خارجی، نظامی، تاریخ اسلام، تاریخ معاصر، پزشکی، مذهبی مانند شرح زیارت اربعین و... نامش بر سر زبانها افتاده است. هرچند تحلیلهایی موسوم به صهیونیسمشناسی و فراماسونری در صدر توجهات شبکههای اجتماعی به اوست، اما گستره بالای موضوعات سخنرانیهای رائفیپور و سبک خاص این سخنرانیها ویژگی تقریبا منحصربهفردی برای مدیر مصاف ساخته است. این گستردگی در سخنرانیهای تخصصی البته به خودیخود مذموم نیست، اما نکتهای که در بررسی اولیه دایره وسیع اظهارات و عملکرد جناب رائفیپور به چشم میآید مجموعهای از تناقضها و اشکالات بدیهی علمی و منطقی است. این اشکالات با توجه به اثر اجتماعی رائفیپور با مخاطبانی عموما جوان که تشنه شنیدن معارف و مبانی انقلاب اسلامی هستند، ضرورت نقد منصفانه او را بیشتر میکند.بر این اساس پروندهای که در ادامه میخوانید شامل دو یادداشت تقریبا مفصل در نقد برخی دیدگاههای وی است. مطالبی که سعی شده با اتکا به فایل صوتی سخنرانیها و سایر دیدگاههای رائفیپور با نگاهی منصفانه نوشته شود.
در مذمتعوامفریبی
نویسنده: عباس سلیمینمین، پژوهشگر سیاسی
سهلطلبی در سیاستورزی آفتی بسیار زیانبار در قشر مدیریتکننده جامعه است. هادیان و نخبگان موفق بهعنوان شاخصان پیشبرنده و ارتقادهنده فرهنگ، کسانی هستند که درک مفاهیم کلان معرفتی را برای تودههای مردم آسان سازند. اما همزمان نباید از این مهم غفلت کرد که سخن گفتن با زبان مردم برای انتقال شناخت و موازین تشخیص بهمعنای استفاده از ادبیات نازلی که در کوچهوخیابان بعضا با آن مواجهیم، نیست.
دستاندرکاران امور بهمیزانی که خود از معارف بهره برده باشند با هدایتگران صادقوصالح جامعه همراه میشوند، اما اگر بهجز این باشد سطحیگرایی و عوامزدگی را ترویج میکنند. این دو روش کاملا با یکدیگر متضاد هستند. هرگز از طریق عوامگرایی و تنزل ادبیات، جامعه را نمیتوانیم بهسوی فرهیختگی سوق دهیم. نباید فراموش شود که رسالت پیامبران الهی و با الهام از آنها، انقلاب اسلامی، ارتقای شأن انسان و جامعه بشری است.
متأسفانه در دهه قبل در عرصه مدیریت کلان اجرایی کشور شاهد پدیدهای بودیم که تأثیرات نامطلوبی بر سطح سیاستورزی گذاشت. بهگونهایکه هنوز هم از تبعات آن در رنج هستیم. الگوگیری برخی جوانان از این روش سهلطلبانه، دورنمای معرفتی جامعه را با ابهام مواجه میسازد.
برای نمونه، جوان سخنوری در دوره آموزش معارف مهدویت که سال گذشته توسط موسسه «مصاف ایرانیان» در تهران برگزار شد، فرصت را مغتنم شمرد تا به منتقدان خود در فضای مجازی بپردازد. صرفنظر از موقعیتنشناسی و بهرهگیری شخصی از فرصتهایی که بهترویج مبانی معرفتی اختصاص یافته بود، استفاده از ادبیات بسیار نازل در این دفاع شخصی تأسفبارتر بود.
بهکارگیری تعابیری، چون «سگ سکولار» یا «خر حزباللهی» و... روش ترویجی این سخنور عزیز برای نقد منتقدان بود. از آنچه بیان شد تأثربرانگیزتر، استفاده از ارزشهای دینی برای گرمکردن محافل سخنوری است. همین جوان عزیز در محفلی دیگر میگوید: «شبی در دانشگاه علوم قرآنی شاهرود، سخنرانی داشتم، گفتم آقا بهظهور مشتاقتر است تا ما... تردید کردم که نکند اشتباه گفته باشم؛ در استراحتگاهم پرندهای دیدم که برای رهایی از اتاقی که در آن محبوس شده بود، خود را به پنجرهای کوبید، ناگاه کسی در گوش چپم گفت: ما از این پرنده مشتاق رهایی، به ظهور مشتاقتریم.» این نوع سوءاستفاده از احساسات پاک و زلال مردم برای گرمکردن محفل سخنرانی خود، سنت هیچیک از بزرگان صادق ما نبوده است. از آیتالله طالقانی تا شهید مطهری، از امام خمینی (ره) تا آیتالله خامنهای، هرگز از تظاهر به ارتباط با معصوم استفاده نکردهاند. ممکن است فضلایی دارای ارتباطاتی بوده باشند، اما به یاد نداریم که خود از آن سخن گویند. در مواردی بعد از فوت آنان، دیگران در توصیف کمالاتشان مباحثی مطرح کردهاند.
آنچه امروز موجب میشود که جوان سخنوری از ارتباط امام عصر (عج) با خود در رویا در محفل عمومی سخن گوید، الگوگیری از همان پدیده عوامفریب است که ذکر آن رفت. عوامفریبی که سیدی «ظهور نزدیک است» را در میلیونها نسخه منتشر کرد تا به جامعه بقبولاند که وی یکی از یاران قطعی حضرت حجت (عج) است؛ بنابراین شایسته آن است که جوانان دارای استعداد بهجای توسل به توهین در مواجهه با منتقدان، استدلال و منطق را در خود تقویت کنند و بهجای استفاده ابزاری از اعتقادات پاک جامعه با مطالعه بیشتر، داشتههای خود را در سخنرانیها بنمایانند.
«خیر و شر» سادهسازی مفاهیم در دنیای رائفیپور
۱- اواخر دهه ۱۳۸۰، جوانی بیستوچندساله با سخن گفتن از آیینهای مرموز و نمادهای پیدا و نهان، ناگهان به شهرت رسید. کلیپهای سخنرانی او درمورد «راز دلار» دستبهدست و بلوتوثبهبلوتوث میچرخید. بینندگان، جوان کتوشلوارپوشیدهای را میدیدند که بهسرعت و با شور از رازهای نهفته در طراحی اسکانس یک دلاری سخن میگوید و رمز اعداد ۹ و ۱۱ و ۱۳ و مفهوم آنها در کابالا و فراماسونری و چگونگی پنهان کردن این نمادها در طراحی دلار را افشا میکند. علیاکبر رائفیپور اولین کسی نبود که از این نمادها سخن گفت. پیش از او نیز در دیگر نقاط جهان کسانی مانند «دیوید آیک» از «نمادهای آیینهای رازآلود که در چیزهایی مثل ساختمانهای مشهور یا لوگوی برندهای معروف قرار داده شدهاند و ما در زندگی روزمره آنها را میبینیم، اما از درک مفهومشان ناتوانیم» بسیار سخن گفته بودند، اما در ایران آغازگر جدی این مسیر را میتوان علیاکبر رائفیپور دانست.
رائفیپور بر پنهانکاری آیینها متمرکز بود و میکوشید از آنچه او نماد فرقههای مختلف بهخصوص فراماسونری میدانست، رمزگشایی کند. او با این سخنرانیها، لذت حل کردن یک معما یا انجام یک تردستی و ظاهر کردن یک خرگوش از درون کلاهی را که بهنظر خالی میآمد، به مخاطبش میچشاند. همین ویژگی کمک زیادی به او برای جذب مخاطب، بهویژه از میان جوانان و نوجوانان کرد. رائفیپور در این دوره به نقد فیلم و موسیقی نیز ورود کرد، اما نه مانند منتقدان متعارف. آنچه را که او انجام میداد، نه نقد و نه حتی تحلیل، که باید نوعی تلاش برای راززدایی دانست. در نقد فیلم، رائفیپور ابایی نداشت به اتفاقاتی که سالها بعد از ساخت یک فیلم افتاده است، استناد کرده و از آنها برای تحلیل فیلم استفاده کند. مثلا در نقد فیلم «ارباب حلقهها»، رائفیپور برج ساعت سلطنتی مکه را که سال ۲۰۱۱ در نزدیکی کعبه ساخته شد، مشابه برج تکچشم موردور در این فیلم دانست که اولین قسمت آن در سال ۲۰۰۳ منتشر شده است و مدعی شد «این برج حاصل لابی صهیونیستهاست برای اینکه مشابهتی ایجاد کرده و چنین به ذهن متبادر کنند که آن برج شیطانی در فیلم، نماد مسلمانهاست.»
در نقد موسیقی نیز مشهورترین سخنرانی رائفیپور، درمورد برعکس کردن ترانهها با شیوه reversing و آشکار کردن محتوای شیطانی مخفی آهنگهای مشهور و پراستفاده است که «وقتی آنها را برعکس میکنیم، اظهار ارادت به شیطان را در آنها میشنویم و این قرار است بر ناخودآگاه شنونده تاثیر بگذارد.»
دال مرکزی سخنرانیهای او در این دوره، فارغ از صحت و سقم و قوت و ضعف استدلالها، وجود یک شر مطلق است که بهطور پنهانی و رمزآلود درحال اثرگذاری و توطئهچینی است و باید به شیوههای نامتعارف از نقشههای او پرده برداشت. در آن برهه از زمان، زمینه نیز برای مخاطب پیدا کردن این سخنان فراهم بود. جذابیت این مباحث بهحدی رسید که بحث نمادشناسی و فراماسونری به پای ثابت منابر و سخنرانیها بدل شده بود. کمتر معلم تعلیمات دینی یا پرورشی در مدارس بود که از سوی دانشآموزان درمورد فراماسونها مورد سوال قرار نگیرد. مستند سریالی Arrival مورد اقبال گسترده قرار گرفت و دیویدیهای آن دستبهدست در مدارس و دانشگاهها میچرخید. چشمها روی در و دیوار به دنبال نمادها میگشت و هر چشمی را نماد چشم جهانبین، هر عدد مضرب ۱۱ را نشانهای از مقامات عالیرتبه لژهای فراماسونری، هر بزی را نماد بافومت و هر هرمی را سمبل فراعنه میدید. بحث بهحدی گسترده شده بود که دیگر نمادین نبودن یک شکل ممتنع بهنظر میآمد و درصورت لزوم باید نماد آن مصادره بهمطلوب میشد، نه اینکه اصل نماد بودن آن انکار شود. رائفیپور در یک سخنرانی درمورد نماد فراماسونری بودن ساختمان مجلس شورای اسلامی میگوید: «من به کسانی که سوال برایشان پیشآمده بود، گفتم اینکه هر طرف ۳۳ پنجره است، نماد فراماسونری نیست. دو طرف ۳۳ پنجره وجود دارد که جمع آن میشود ۶۶ و ابجد «الله» است.»
البته این شیوه از بحث به رائفیپور اختصاص ندارد و بسیاری از کسانی که در دیگر نقاط جهان به نمادشناسی آیینهای پنهان و سمبلهای فراماسونری میپردازند، از همین شیوهها تبعیت میکنند و معمولا از جانب جریانهای اصلی فکری و رسانهای، «تئوریسین توطئه» نام میگیرند. درمورد رائفیپور نکته اینجاست که در نمادشناسی فراماسونها و مباحث آخرالزمانی متوقف نماند. او در سال ۸۹ موسسه مصاف را افتتاح و خود نیز به دیگر مباحث، از مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی گرفته تا موضوعات فقهی، معرفتی و حتی پزشکی ورود کرد!
رائفیپور بر پنهانکاری آیینها متمرکز بود و میکوشید از آنچه او نماد فرقههای مختلف بهخصوص فراماسونری میدانست، رمزگشایی کند. او با این سخنرانیها، لذت حل کردن یک معما یا انجام یک تردستی و ظاهر کردن یک خرگوش از درون کلاهی را که بهنظر خالی میآمد، به مخاطبش میچشاند. همین ویژگی کمک زیادی به او برای جذب مخاطب، بهویژه از میان جوانان و نوجوانان کرد. رائفیپور در این دوره به نقد فیلم و موسیقی نیز ورود کرد، اما نه مانند منتقدان متعارف. آنچه را که او انجام میداد، نه نقد و نه حتی تحلیل، که باید نوعی تلاش برای راززدایی دانست. در نقد فیلم، رائفیپور ابایی نداشت به اتفاقاتی که سالها بعد از ساخت یک فیلم افتاده است، استناد کرده و از آنها برای تحلیل فیلم استفاده کند. مثلا در نقد فیلم «ارباب حلقهها»، رائفیپور برج ساعت سلطنتی مکه را که سال ۲۰۱۱ در نزدیکی کعبه ساخته شد، مشابه برج تکچشم موردور در این فیلم دانست که اولین قسمت آن در سال ۲۰۰۳ منتشر شده است و مدعی شد «این برج حاصل لابی صهیونیستهاست برای اینکه مشابهتی ایجاد کرده و چنین به ذهن متبادر کنند که آن برج شیطانی در فیلم، نماد مسلمانهاست.»
در نقد موسیقی نیز مشهورترین سخنرانی رائفیپور، درمورد برعکس کردن ترانهها با شیوه reversing و آشکار کردن محتوای شیطانی مخفی آهنگهای مشهور و پراستفاده است که «وقتی آنها را برعکس میکنیم، اظهار ارادت به شیطان را در آنها میشنویم و این قرار است بر ناخودآگاه شنونده تاثیر بگذارد.» دال مرکزی سخنرانیهای او در این دوره، فارغ از صحت و سقم و قوت و ضعف استدلالها، وجود یک شر مطلق است که بهطور پنهانی و رمزآلود درحال اثرگذاری و توطئهچینی است و باید به شیوههای نامتعارف از نقشههای او پرده برداشت. در آن برهه از زمان، زمینه نیز برای مخاطب پیدا کردن این سخنان فراهم بود. جذابیت این مباحث بهحدی رسید که بحث نمادشناسی و فراماسونری به پای ثابت منابر و سخنرانیها بدل شده بود. کمتر معلم تعلیمات دینی یا پرورشی در مدارس بود که از سوی دانشآموزان درمورد فراماسونها مورد سوال قرار نگیرد. مستند سریالی Arrival مورد اقبال گسترده قرار گرفت و دیویدیهای آن دستبهدست در مدارس و دانشگاهها میچرخید. چشمها روی در و دیوار به دنبال نمادها میگشت و هر چشمی را نماد چشم جهانبین، هر عدد مضرب ۱۱ را نشانهای از مقامات عالیرتبه لژهای فراماسونری، هر بزی را نماد بافومت و هر هرمی را سمبل فراعنه میدید. بحث بهحدی گسترده شده بود که دیگر نمادین نبودن یک شکل ممتنع بهنظر میآمد و درصورت لزوم باید نماد آن مصادره بهمطلوب میشد، نه اینکه اصل نماد بودن آن انکار شود. رائفیپور در یک سخنرانی درمورد نماد فراماسونری بودن ساختمان مجلس شورای اسلامی میگوید: «من به کسانی که سوال برایشان پیشآمده بود، گفتم اینکه هر طرف ۳۳ پنجره است، نماد فراماسونری نیست. دو طرف ۳۳ پنجره وجود دارد که جمع آن میشود ۶۶ و ابجد «الله» است.»
البته این شیوه از بحث به رائفیپور اختصاص ندارد و بسیاری از کسانی که در دیگر نقاط جهان به نمادشناسی آیینهای پنهان و سمبلهای فراماسونری میپردازند، از همین شیوهها تبعیت میکنند و معمولا از جانب جریانهای اصلی فکری و رسانهای، «تئوریسین توطئه» نام میگیرند. درمورد رائفیپور نکته اینجاست که در نمادشناسی فراماسونها و مباحث آخرالزمانی متوقف نماند. او در سال ۸۹ موسسه مصاف را افتتاح و خود نیز به دیگر مباحث، از مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی گرفته تا موضوعات فقهی، معرفتی و حتی پزشکی ورود کرد!
استاد در هالهای از ابهام
۲- به نظر میآید رائفیپور جذابیت رازآلودگی را بهخوبی درک کرده است. نه فقط مباحثی که به آنها میپردازد بلکه خود او نیز در هالهای از ابهام و اسرار قرار دارد. اطلاعات اندکی درمورد او موجود است. درمورد تحصیلات در این حد میدانیم که در دانشگاه حسابداری خوانده است، اما اینکه چه سالی وارد کدام دانشگاه شد و کی از آنجا فارغالتحصیل شد، بر ما پوشیده است. او در مصاحبه اخیر خود در شبکه سه مدعی شد در دورههای آموزشیای که برای اقتصاد مقاومتی تشکیل شده هم شرکت کرده است. در برنامه «بازگشت» شبکه افق، رائفیپور بهعنوان مدرس دانشگاه، نظریهپرداز، پژوهشگر حوزه دشمنشناسی و آخرالزمانشناسی، بنیانگذار مرکز مطالعات آسیای غربی و آفریقای شمالی موسوم به «وانا»، عضو سابق هیاتعلمی مرکز مطالعات راهبردی آمریکا، ایجادکننده و مدرس واحدهای درسی «دشمنشناسی»، «تاریخچه استکبار» و «مدیریت رسانه» در دانشگاه امام صادق (ع)، آیندهپژوه تحرکات صهیونیسم جهانی و مدیر موسسه «مصاف ایرانیان» معرفی میشود. سایت موسسه مصاف ایرانیان، برخلاف شیوه معمول چنین سایتهایی، بخشی را به بیوگرافی و رزومه مدیر و استاد اصلی خود اختصاص نداده است. در بخش «تماس با ما» سایت نیز تصریح شده است که «به سوالات شخصی و خصوصی درمورد رائفیپور پاسخ داده نخواهد شد.» رائفیپور در مصاحبهای تصویری با سایت تبیان که مردادماه ۹۵ روی این سایت منتشر شده است، میگوید: «برای اولینبار اینجا میگویم درس حوزه را شروع کردهام و با سرعت بالا هم دارم میخوانم. نهاینکه بخواهم پاس کنم، ولی اساتید میگویند «خیلی خوب داری پاس میکنی و متوجه میشوی.» واجب است. یکجایی مثلا شما یک چیزی را که منصوب است، «مفتوح» میگویید و دیگر انگار کل اسلام زیر سوال رفت....» البته از همین سخنان مشخص میشود رائفیپور در آغاز راه تحصیل علوم دینی است، چراکه کلمات معرب در زبان عربی به چهار دسته مرفوع و مجرور و مجزوم و منصوب تقسیم میشوند که علامت این مورد آخر «فتحه» است و ما اعرابی تحتعنوان مفتوح نداریم که کسی بخواهد به اشتباه منصوب را مفتوح بخواند. بااینحال، رائفیپور قبل از آنکه به ادعای خود تحصیل علوم دینی را آغاز کند نیز ابایی از سخنرانی و نظریهپردازی درمورد علوم اسلامی و حتی نقل حدیث و تفسیر نداشت.
رائفیپور در یک سخنرانی عجیب در سال ۹۳، در آغاز ادعا میکند: «این سخنرانی که میخواهم اینجا انجام بدهم، خدا را گواه میگیرم که موضوع بسیار مهمی است و شاید برای اولینبار در جهان اسلام دارد مطرح میشود، غیرمسلمانان که اصلا از این چیزها خبر ندارند.» رائفیپور در ادامه این سخنرانی و پس از شرح آیه ۳۶ سوره توبه درمورد ماههای حرام و استناد به روایتی در این مورد که ماههای قمری اشاره به ۱۲ امام دارند و مراد از ماههای حرام در این آیه امامانی است که نامشان علی است، میگوید: «برای خود من سوال بود که این چهار امام چه ارتباطی به این چهار ماه دارند و مدتها هم به آن فکر میکردم. تو این ماه رمضان جوابش را پیدا کردم. یک چیز شگفتانگیز وجود دارد. معجزه است. خدا شاهد است آدم حلالخوار و منطقی باشد، دیگر حجت برش تمام است... این چهار امامی که نامشان علی است، امامتشان در این چهار ماه برای مردم مسجل شد! به خجستگی این چهار امام، جنگ ممنوع! هرگونه زدوخورد، دوبرابر دیه حساب میشود. بشینید سر جایتان! شاهکار اینجاست که این امامان، چهار روز به دنیا آمدند، چهار روز به امامت رسیدند، چهار روز هم شهید شدند، سه چهار تا؟ دوازدهتا! اینها چند چندم امامها هستند؟ یکسوم امامها! جالب است بدانید از ۱۲ مناسبت ۹ تا باز در ماههای حرام است! یعنی علم احتمالات را هم شما بگذاری، باز میبینی این میشود. از ۲۳ حالتی که برای ۱۲ امام پیش میآید، یعنی به دنیا میآیند و به شهادت میرسند، ۱۱ تا باز در ماههای حرام است. بهلحاظ علم احتمالات بروید حساب کنید! یعنی نزدیک ۴۷ درصد، ۵۰ درصد. حالا مگر این علیها چه کار کردند؟ برداشت من حقیر این است که این علیها هرجا امامت داشت میرفت به زمین بخورد و شجره طیبه را داشتند قطع میکردند، خدا یک علی رو کرد!»
فارغ از فایده عملی و نظری این بحث و اینکه آیا اینگونه تمایز قائل شدن در نقش و جایگاه ائمه با منطق معرفتی شیعه که امامان را نوری واحد و در ادامه هم میداند، قابل جمع است یا خیر، دو نکته در این سخنرانی موجود است که ما را در شناخت بیشتر رائفیپور یاری میکند. اول اینکه میگوید: «هرگونه زدوخورد، دوبرابر دیه حساب میشود.» حال آنکه اولا تغلیظ دیه در ماههای حرام منحصر به قتل است و در باقی جراحات و زدوخوردها میزان دیه تغییری نمیکند. ثانیا در ماههای حرام دیه قتل یکسوم افزایش مییابد، نه آنچنان که عوامالناس میپندارند دوبرابر! (نگاه کنید به مواد ۵۵۵ و ۵۵۷ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲). همین موضوع نشان میدهد رائفیپور بر ابتداییات این بحث نیز اشراف ندارد و بازهم درصدد توسعه ادبیات آن است.
دوم و مهمتر اینکه رائفیپور، بیسابقه تحصیل علوم دینی، از نمادشناسی فراماسونها پا در وادی تفسیر روایات و تشخیص حکمت احکام میگذارد و همین باعث میشود بیاعتنا به اصول استنباط احکام اسلامی، به علم احتمالات استناد کند و مانند نمادشناسی مالوف او- که با شمردن برگهای زیتون روی دلار میتوان حکم به فراماسون بودن طراحان داد- تصور کند میتواند با شمردن تاریخ میلاد و شهادت ائمه، حکمی را برای اولینبار در تاریخ جهان اسلام استنباط کند. در برنامهای ماهوارهای نیز درمورد اینکه چطور این نسبت را استنباط کرده است، میگوید: «من خودم وقتی داشتم تحقیق میکردم، ماه رمضان امسال بود، روی وایتبرد دفترمان بعد از سحری اینها را کنار هم کشیدم و خودم شگفتزده شدم، و این را بهعنوان هدیهای آوردهام برای بینندگان برنامه.» آسیبهای بدل شدن «احتمالات» به ابزار تفقه در دین بر کسی پوشیده است؟ پژوهشگر باید بداند هر گرایش فکری و هر حوزه اندیشه، سنت و روش استدلالی و تحقیقی خود را دارد، اما رائفیپور ابایی ندارد از اینکه سنت پژوهشی خود در حوزه فراماسونشناسی را به دیگر حوزهها تسری دهد و درمورد مسائل حساس و پیچیده دینی، چون حکمت احکام یا جنشناسی سخنرانی کند.
دوگانه خیر و شر
۳- واحد موسیقی، واحد کشاورزی و امنیت غذایی، واحد خانواده، واحد نرمافزار، واحد دشمنشناسی، ساخت سلاح و پرینتر سهبعدی و سامانه پاداسکای تنها بخشی از فعالیتهای موسسه مصاف ایرانیان با مدیریت علیاکبر رائفیپور است که تحتعنوان فعالیت در حوزه مهدویت و دشمنشناسی شکل گرفته است. رائفیپور در مصاحبه با تبیان در پاسخ به چرایی پرداختنش به حوزههای مختلف میگوید: «تخصص کاری خود من، امنیت و بهصورت ویژه امنیت ملی و صهیونیسم است. تو موسسه مصاف روی موضوع آخرالزمان کار میکنیم. آخرالزمان دو بعد دارد؛ جبهه شر و جبهه خیر. هر جایی جبهه شر ورود پیدا کند، ما هستیم! تو ورزش، تو فرهنگ، تو اقتصاد، توی کشاورزی! حالا نکته کجاست؟ مثلا چندوقت پیش من یک سخنرانی داشتم درمورد کشاورزی و این باعث شد یکسری تغییرات در سیاستهای کشاورزی کشورمان انجام شود و یک بعدی از این پژوهش که انجام شده بود، سخنرانی بنده بود، بخش دیگر پیگیریهای بسیار جدی و گزارش نوشتن به دستگاههای مختلف بود و گفتیم که جریانات مشکوکی در کشور در حوزه خودکفایی ایران را دارند تحتتاثیر قرار میدهند. خب حالا کسی میپرسد «مگر شما علم کشاورزی دارید؟» نه، من تهدید را میشناسم. تو تهدیدشناسی فرقی نمیکند ویروس ایدز باشد یا شبکه ماهوارهای! جنس تهدید همیشه یکی است! منتها با توجه به اینکه شکل تهدید تغییر میکند، باید اطلاعات راجعبه آن مطلب داشته باشیم. در این حوزه، من حداقل با دو نفر از معاونهای وزرای دورههای قبل جهاد کشاورزی جلسه داشتم....»
اولین نکته اینجاست که مگر میشود بدون اشراف کامل بر یک موضوع و شناخت نظاممند آن، مدعی شناخت تهدیدهای آن شد؟ غیر از یک پزشک متخصص کسی میتواند تشخیص دهد که تضعیف سیستم ایمنی بدن یک بیمار خاص یا قطع یکی از اعضای او تهدیدی برای سلامتی اوست یا فرصت؟ غیر از یک جرمشناس ماهر که با آمار و اطلاعات از سوی دستگاههای رسمی تغذیه میشود، کسی میتواند تشخیص دهد جرمانگاری یک رفتار یا جرمزدایی از آن به نفع جامعه است یا به ضرر آن؟ چطور امکان دارد کسی مدعی شود که متخصص تهدید در تمامی حوزه هاست و تهدیدهای فرهنگ و ورزش و اقتصاد و پزشکی و هر چیز دیگری که فکرش را بکنید، میشناسد و صرفا نیاز به نظرات چند کارشناس و برگزاری چند جلسه دارد تا بتواند به مصاف این تهدیدها برود و برای مقابله با آنها نظریهپردازی کند؟
نکته دوم و مهمتر این است که میبینیم رائفیپور همان منهج فکری را که در فراماسون شناسی داشته، به تحلیل دیگر حوزهها تسری داده و با همان ابزار وارد این معرکهها شده است. در مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... نیز دیگر از نظر او مسائل چندبعدی و پیچیده نیستند بلکه مشکلات و تهدیدها ناشی از صفآرایی جناح خیر دربرابر جناح شر است که باید با رویکرد تهدیدشناسی وارد شد و توطئههای شر را باطل کرد. در مثالهای زیر میبینیم که طرف موافق او در جبهه خیر قرار میگیرد و طرف مقابل شر مطلقی است که الزاما نه بهخاطر تفاوت مبنایی یا نظر مخالف کارشناسی که از روی منفعتطلبی یا خبث طینت روبهروی او قرار گرفته است:
الف) او وقتی از طب اسلامی سخن میگوید، یک «خیر مطلق» را ترسیم میکند که «شاهکار است» و با مثال زدن ساختمانی که سقف آن نم داده است، عملکرد طب مدرن را اینگونه توصیف میکند که «عموما میگوید هر سال سقف را رنگ بزنید تا زردیاش را نبینید و مثلا به بیمار دیابتی هم میگوید تا آخر عمر انسولین بزن، درحالیکه طب اسلامی به علت توجه میکند و آن سقفی را که نم میدهد، قیرگونی میکند.»
در جای دیگر نیز زمانی که میخواهد علت مخالفت پزشکان با طب اسلامی را ترسیم کند، دوباره یک جبهه شر میآفریند و میگوید: «الان میصرفد در مملکت ما که مریض زیاد باشد. برای دکترها میصرفد. بعد در این ساختار میگویند «زمستان چرا مریض ما کم شد؟ مردم زیاد حجامت میکنند! آقا بزنید موتورش را بیارید پایین! پول از کجا دربیاریم؟»
الان صرفه در این است که «ایکاش مردم مریض بشوند! یک ویروسی هم نمیآد، چندوقته درآمد نداشتیم!»
ادعای کذب درباره وکالت
ب) در جای دیگر رائفیپور به بحث نظام وکالت در کشور میپردازد و مدعی میشود دو سال است روی این موضوع مطالبهگری دارد: «ساختار وکالت در کشور ما انحصاری است. کانون وکلا تعیین میکند چند وکیل در کشور باشند. درحالیکه مثلا در آمریکا وکالت انحصار ندارد.»
در همین دو جمله دو غلط آشکار وجود دارد. اولا وکالت در ایران در انحصار کانون وکلا نیست و این نهاد تعیین نمیکند که چند وکیل در کشور داشته باشیم. سالهاست که مرکز وکلا و مشاوران حقوقی قوه قضائیه مستند به ماده ۱۸۷ قانون برنامه سوم توسعه اقدام به برگزاری آزمون و صدور پروانه وکالت میکند. از سوی دیگر، وکالت در آمریکا نیز غیرانحصاری و آزاد نیست و دانشآموختگان حقوق برای آنکه بتوانند در محاکم دادگستری وکالت کنند، باید از مراجع ذیربط و پس از گذراندن آزمونها و کارآموزیهای لازم، پروانه وکالت اخذ کنند و معمولا این پروانه تنها در یک ایالت معتبر است. فارغ از این اشتباهات، در مقام نظر ایرادی ندارد کسانی معتقد به رفع انحصار کامل از شغل وکالت باشند، اما بهشرطی که ملزومات آن را درک کنند، فواید و مضرات آن را بشناسند، از تفاوتهای نظام حقوقی ما با دیگر کشورها آگاه باشند، ظرفیت کارآموزی وکالت نزد دادگاهها و وکلای سرپرست را بشناسند، ضعف و قوت آموزش حقوق در دانشکدههای حقوق و تعداد دانشآموختگان حقوق و تناسب آن با نیازها و ظرفیتهای دادگستری را بدانند و مواردی از این قبیل. رائفیپور در این مورد نیز نهتنها کاری به این مسائل ندارد بلکه با یک قیاس اشتباه با سیستم وکالت در دیگر کشورها، وکلا را هم دوباره در جبهه شر قرار میدهد که «مانند رانندهتاکسیهایی که در شب بارانی فقط مسافر دربستی سوار میکنند، فقط در پی اینند که دستکم باشد تا درآمدشان بیشتر شود!»
ج) تابستان ۱۳۹۸ فیلمی از مراسم عقدکنان دختری خردسال با مردی بیستوچندساله در استان کهگیلویهوبویراحمد منتشر شد که خشم بسیاری را برانگیخت و موجب اقدام مقامات قضائی استان برای نجات دخترک شد. واکنش رائفیپور به این ماجرا هم مانند موارد بالا، این بود که «این ماجرا سیاسی و عملیات رسانهای و کار کسانی است که میخواهند سند توسعه پایدار سازمان ملل را در کشور اجرایی کنند.» و بعد از دل همین تحلیل چنین حکم صادر کرد که «دقیقا وجود چنین ازدواجی -که دیدید غیررسمی بود و فقط داشتند محرمیت میخواندند تا ۴ سال بعد بتوانند ازدواج رسمی داشته باشند- نشان میدهد قانونتان ایراد دارد. شما حداقل را گذاشتید زیر ۱۳ سال، ۱۰ سال هم بگذارید، اصلا هرکاری بکنید باعث میشود که مردم دورش بزنند. اصلا غلط بود اینکار و غلط است ادامه اینکار. این قانون باعث نمیشود اینها کم بشود، باعث پنهان شدنش میشود....» این سخنان کجا دارند ارائه میشوند؟ در حضور فعالان حقوق کودک و کارشناسان موضوع و در یک محیط دانشگاهی؟ نه! در یکی از شبهای محرم و در یک هیات عزاداری، متکلموحده اینگونه ماجرا را جمعبندی کرده است و بعد هم فیلم آن را در سایت و صفحههای خود در شبکههای اجتماعی بارگذاری میکند. در این شیوه از بحث، ازدواج کودکان یک مساله ساده و عاری از پیچیدگیهای حقوقی، جامعهشناسانه یا روانشناسی است. سادهانگارانه میتوان موضوع را به صفآرایی خیر و شر تقلیل داد و طرف مقابل را «دستهای پنهانی که با عملیات رسانهای و سیاسیبازی قصد اجرای اسناد سازمان ملل را دارند» جا زد و با همین جوابهای یکخطی، از پیچیدگی مسائل گریخت. در این شیوه از بحث، دیگر این موضوع که «اگر از ازدواج کودک قانونزدایی کنیم و نه حداقل سنی قائل شویم و نه نظارتی و بعد پدر ناصالحی که طبق قانون و شرع حق یک سیلی زدن به کودکش را ندارد، کودک هفتسالهای را که قانونا و شرعا اختیار معامله یک موتور را ندارد، به عقد ازدواج پیرمردی ۷۰ ساله درآورد، چه باید بکنیم؟» اصلا مطرح نیست. هیچ حقوقدان یا جرمشناس و کیفرشناسی آنجا نیست که در جواب سخنران بگوید «وقوع این ازدواجها بهمعنی اشتباه بودن کل و اساس قانون و لزوم برچیده شدن آن نیست، که اگر اینچنین بود، با وقوع اولین قتل پنهان هم باید از قتل جرمزدایی میکردیم و حکم به اشتباه بودن قصاص در قرآن میدادیم.» در بحث رائفیپور آمارهای رسمی ثبت احوال جایگاهی ندارند. آمارهایی که به ما میگویند فقط در سال ۱۳۹۶ «ازدواج ۱۰۳۳ زن ۱۴-۱۰ ساله به طلاق منجر شده است که ۳۳۷ نفر از شوهران این زنان ۲۹-۲۵ ساله بودند و ۶۵ نفر دیگر از این شوهران ۴۴-۳۰ سال داشتند. ۸۸۶۸ دختر ۱۴-۱۰ ساله با مردان ۲۹-۲۵ ساله–همان بازه سنی ازدواج جنجالی کهگیلویهوبویراحمد که رائفیپور معتقد است رسانهای شدن آن عملیات رسانهای و بازی سیاسی است- و ۱۲۲۰ دختر ۱۴-۱۰ ساله با مردان ۶۴-۳۰ ساله ازدواج کردهاند.» این ظرایف در بحث رائفیپور جایگاهی ندارد، چراکه یک جواب ساده وجود دارد: «صفبندی خیر دربرابر شر!» برای شکل دادن به این صفبندی میتوان از این موضوع چشمپوشی کرد که ما اساسا در فقه شیعه چیزی به نام صیغه محرمیت نداریم و آنچه در بعضی موارد اتفاق میافتد «عقد نکاح موقت» است که جز در بعضی جزئیات مثل مدتدار بودن و راه نداشتن طلاق در آن و ارث نبردن زوجین از یکدیگر و... تفاوت چندانی با نکاح دائم ندارد و زوج حق برقراری رابطه زناشویی با زوجه را دارد و سن کم زوجه قاعدتا مانع نیست. در آمارهای سال ۱۳۹۶ سازمان ثبت احوال، ۱۵۳۴ زن کمتر از ۱۵ سال مادر شدهاند. باید از تمام ابعاد ماجرا و حقوق درمعرض نقض کودکان و راههای اصلاح قانون چشم پوشید تا به یک جواب ساده برسیم: «دستهای پشتپرده -جبهه شر- بهدنبال اجرایی کردن اسناد بینالمللیاند و دغدغه دیگری وجود ندارد.»
تئوری سد کرخه
د) این دال مرکزی را میتوان در بسیاری از سخنان رائفیپور ردیابی و دنبال کرد. در فهم رائفیپور از جهان امروز، ما اساسا بهدنبال پاسخ دادن به سوالات گوناگون و اندیشهورزی جهت حل مسائل نیستیم بلکه در یک صفبندی در جبهه خیر و شر و آماده یک مصاف آخرالزمانی هستیم. حتی در نامه او به امیرحسین مقصودلو بعد از انتخابات ۹۶ نیز آنجا که میگوید: «بهخاطر این روزها به حالت غبطه میخورم نه فقط از این جهت که مظلوم واقع شدهای، بلکه بیشتر برای این که معیار تشخیص حق از باطل گشتهای!» این گرایش به تقسیمبندی همهچیز به خیر و شر مطلق آشکار است. با این نگرش حتی میتوان سد کرخه را نیز در این مصاف جای داد. در سخنرانیهایی از رائفیپور که بنابر فیلمهای موجود حداقل در سه موقعیت و زمان مختلف تکرار شده است، وی مدعی میشود: «کاربرد اصلی سد کرخه اقتصادی نیست. سد کرخه حجمی از آب را پشت خودش نگه میدارد که درصورتیکه بشکند، موجی به ارتفاع ۱۲-۱۰ متر در خلیجفارس ایجاد میکند و کشورهای حاشیه خلیجفارس را با سونامی زیر آب میبرد.»
سد دز نصف سد کرخه حجم آبگیری دارد و مانند سد کرخه در شمال استان خوزستان جای گرفته است. براساس شبیهسازیای که پژوهشگران گروه عمران دانشگاه آیتالله بروجردی (ره) انجام دادهاند، در سناریوی شکست سد دز، تاثیر اوج سیلاب ناشی از شکست سد تنها در ۳۰ کیلومتر پاییندست سد، حد فاصل سد علیایدز و شهر دزفول اهمیت داشته و برای سایر نواحی رودخانه اهمیت چندانی ندارد. بیایید تصور کنیم چنین پژوهشهایی نیز در دست نبودند و ما هیچ دانش آبشناسی و عمرانی نداشتیم. کافی است روی نقشه به محل قرار گرفتن سد کرخه نگاه کنیم. سیلی که قرار باشد از شکست سد کرخه حاصل شود و کشورهای حاشیه خلیجفارس را زیر آب ببرد تا منافع امنیتی ایران را تامین کند، قبل از رسیدن به خلیجفارس، اهواز، سوسنگرد، شوش، بستان، دارخوین، شادگان، بندرماهشهر و تقریبا میتوان گفت: کل خوزستان را نابود میکند. این دیگر خطای پژوهشی نیست که بگوییم رائفیپور دچار اشتباه شده و هیچ پژوهشگری از خطا مصون نیست. این قصهپردازی است. در ادامه این ادعا رائفیپور مدعی میشود کارشناسان سدسازی از آلمان این موضوع را تایید کردهاند و وقتی آمریکا در خلیجفارس مانور برگزار کرده احمدینژاد در سفر به اکوادور گفته که «پایههای سدمان شل شده است» و همین باعث شده ناوهای آمریکایی بترسند و فرار کنند و کویت هم ۱۰ میلیون دلار به ایران داده است تا به پایههای سد بتن تزریق کند و ایران هم با این پول جادههای خوزستان را آسفالت کرده است. این دیگر تحلیل نیست. سخنران دارد اسم میبرد و عدد و رقم میگوید و مخاطبی که پای این حرفها نشسته و ذائقهاش با این رویاپردازیها پرورش مییابد، چگونه درکی از روابط بینالملل و امنیت داخلی و توازن دفاعی خواهد داشت؟ تصور او از اقتدار کشور، مصافی آخرالزمانی نخواهد بود که کشور در این نبرد یک استان خود را کاملا فدا خواهد کرد؟
چین خوب؛ چین بد
ه) رائفیپور زمانی در نقد فیلم «۲۰۱۲» و با نشانهشناسی فرار خانواده آمریکایی به چین، چین را مقصد بعدی صهیونیستها برای انتقال قدرت و حکمرانی بر جهان معرفی میکرد. جمعیت بالا، نیروی کار ارزان و سیستم بسته و کنترل شدیدی که در این کشور وجود دارد از نظر او مزایای مطلوب صهیونیستها برای حکمرانی به حساب میآمد. مزیت دیگر چین برای بدلشدن به بستر صهیونیستها جهت حکمرانی بر جهان از نظر رائفیپور در این است که برخلاف آمریکا که حداقل یک دشمن در جهان به نام ایران دارد، چین همین یک دشمن را هم ندارد و با ایران قراردادهای اقتصادی و نفتی کلان دارد. در همین سخنرانی نقد فیلم ۲۰۱۲، رائفیپور میگوید «من به شما و مسئولانمان میگویم: چین، روسیه، آمریکا و اسرائیل هیچ فرقی با هم ندارند و همه نوکران بیجیره و مواجب یهودند. امروز در دنیا فقط دو جبهه داریم! فقط و فقط دو جبهه! بقیه چیزها به یک شکلی زیرگروه این دو تا هستند. آن طرف صهیونیسم و این طرف تشیع. تمام! هیچ جبهه ثالثی وجود ندارد.» در سخنرانی دیگری نیز میگوید: «من به مسئولان هم گفتم. به چین دل نبندید. تازه چین یک تفاوتی هم با غربیها دارد: غربیها ته دلشان یک دین و مذهبی دارند، چینیها که اصلا هیچچی. عرف غربیها یک خرده با ما سازگاری دارد، چینیها که اصلا هیچچی؛ گربه میخورند، جنین انسان میخورند. چینیها بزرگترین خطر را برای کشورشان دو تا خطر میدانند؛ یک اسلام و دو فرهنگ ایرانی. بروید و ببینید در زمان سلسله سینگ و مینگ چه اتفاقاتی در چین افتاده! معادل مهاجران آنگلوساکسون به قاره آمریکا، ۴۰۰ سال پیش در چین مسلمانان ایرانی را قتلعام کردند.»
امروز به نظر میرسد رائفیپور نظر مثبتتری نسبت به چین پیدا کرده است. در یک سخنرانی که اخیرا از او منتشر شده است، میگوید: «بهسادگی، با چهار تا قانون میشود جلوی فساد را گرفت. شدنی است. آمریکا کردند و شده، چین کردند و شد. من رفتم و نشستم و دونهدونه تحقیق کردم. ۱۰ روز توی چین من فقط مطالعه کردم و با اینها جلسه داشتم درمورد مبارزه با فساد. قوانینی که دارند به خدا قوانین امیرالمومنین است. ببینید مثلا چین یکمیلیارد و ۳۸۰ میلیون جمعیت دارد. مردم حق رای ندارند. فقط ۸۰ میلیون نفر حق رای دارند، همان کسانی که عضو حزب کمونیستند. میگویند عضو حزب شو برای انتخابات که آن هم هر ننهقمری را راه نمیدهند و بررسی میکنند...» در جای دیگری هم در ستایش نظام حکومتی تکحزبی چین میگوید: «۸۰ میلیون نفر جمعیت حزب کمونیست چین است و دارند یک میلیارد و ۳۸۰ میلیون نفر را مدیریت میکنند، تا سال ۲۰۲۰ یک نفر زیر خطفقر هم نخواهند داشت. چرا؟ چون حاکمیتِ یگانه هست. چون در خانه اگر کس است، یک حرف بس است، دو تا مغز دستور نمیدهد! یا این حاکمیت را قبول داری که سلمنا، یا قبول نداری که برو گمشو بیرون!»
درمورد ویروس کرونا هم رائفیپور، بعد از اینکه میگوید به نظر او احتمال اینکه کرونا دستساز بشر باشد ۷۰ درصد است و آن ۳۰ درصد را هم احتمال میدهد که بعد از نشر طبیعی ویروس، حالا کشورها دارند آن را خوب و علیه دشمنانشان مدیریت میکنند، میگوید معلوم نیست منشاء ویروس چین باشد: «خود چینیها میگویند اینکه اولینبار در چین کشف شده است دلیل این نیست که محل انتشار چین است؛ دلایلی هم دارند که محل انتشار آمریکاست. نکتهام این است که چهبسا آمریکا کانون انتشار بوده، حالا چهبسا نباشد، وقتی این ویروس را پیدا کردند، از آمریکاییها، از این صهیونیستها بعید است این ویروس را تکثیر کنند و محیطهای دیگر را آلوده کنند؟ این میزان انتشار و نحوه انتشار و اصلا شروع انتشار از قم طبیعی نیست. اینکه شب انتخابات اعلام شود این ویروس کشفشده طبیعی نیست. من یک توئیتی هم زدم که انگار این ویروس خیلی هوشمند است که شب انتخابات پیدایش میشود. اینکه شب انتخابات میآید که روی مشارکت تاثیر بگذارد که گذاشت. حداقل ۱۰-۸ درصد در کاهش مشارکت تاثیر داشته است. با چین چه کار کردند؟ یکی از دوستان تو دفتر ما به یکی که از چین میآمد گفته بود «یک پاوربانک برای من بخر!» بهمحض اینکه این ماجرای کرونا را شنید سریع تماس گفت و لغوش کرد. برای چی؟ بهخاطر اینکه یک کالای چینی تو اذهان میشود معادل «عفونی بودن» و «کثیف بودن» و سالها طول میکشد این ذهنیت پاک شود. برای همین شما اگر بروید جایی که کالای چینی و کشور دیگر باشد کالای چینی نمیخرید....»
جای دیگری نیز درمورد اینکه آمریکاییها متهم اصلی ساخت و انتشار ویروس هستند، میگوید: «احتمال دارد اینها واکسن کرونا را دارند و ترامپ آن را استفاده کرده است که به این راحتی میرود و با همه دست میدهد و....»
با اینترتیب، باید بگوییم چین در دوگانه جبهه خیر و جبهه شر رائفیپور، از جبهه شر فاصله گرفته و هماکنون باید آن را در برابر جبهه صهیونیسم و درون جبهه تشیع دانست.
حکایت حسودی یا نفهمی
۴- رائفیپور بسیار و پراکنده سخن میگوید و از اینرو نقد تمام سخنان او هم غیرممکن است و هم بیفایده، چراکه هر روز میتواند مطلب جدیدی را ارائه کند و سخنان او در چارچوب و گرایش پژوهشی ثابتی نیست. از سوی دیگر، اذهان روشن به نیکی درمییابند که امروز اگرنه برای همه، حداقل برای شخصی با سن و سال و سوابق علمی و تحصیلی رائفیپور و پرکاری بیشازاندازهاش در امر سخنرانی، متخصص و صاحبنظر شدن در تمام این حوزهها از پزشکی و حقوق گرفته تا اقتصاد و روابط بینالملل به همان اندازه ناممکن است که تسلط پیدا کردن بر قوانین و مقررات کشور اسرارآمیزی مثل چین در سفری ۱۰ روزه. رائفیپور خود در مصاحبه با تبیان، این حجم از سخنرانی را ناشی از احساستکلیف میداند: «هر نکتهای که رهبری فرمودند: و هشدار دادند را در موتورهای جستوجو بنویسید بهعلاوه دانلود و رائفیپور. جاهلیت مدرن، نفوذ، سبک زندگی، جنگ نرم، هرکدام را خواستید. حتی یک چیز دیگر میگویم: در برخی از این موارد فقط بنویسید «دانلود سخنرانی سبک زندگی یا فلان موضوع دیگر». اگر در نتایج جستوجو از ۱۰ مورد اول پنج تا رائفیپور نبود، من اسمم را عوض میکنم. من باید ببینم فرمانده چه میخواهد و بروم و شمشیر بزنم! کس دیگر شمشیر نمیزند من باید جواب بدهم؟ حکایت برخی از این دوستان و آقایان، بخشیاش از حسادت است و یک بخشیاش از نفهمی!» با وجود این به نظر نمیرسد رهبر انقلاب هم انتظار داشته باشند در هر موضوعی که ایشان مورد اشاره قرار میدهند هرکسی با هر میزان عمق و تخصص ورود پیدا کند. این رویه خلاف مشی و مرام رهبری است که فردی، با وجود فقدان تخصص در حوزههای مختلف، در جایگاه استادی بنشیند و برای مخاطبان، اظهارفضل کند. حالا که رائفیپور چنین میکند لااقل باید به این مساله پایبند باشد و برای توجیه اشتباهش، دست به دامان بهانههای اینچنینی نشود.
رائفیپور و نشانهشناسی ظهور
برای بسیاری، رائفیپور صرفا در حوزهای که کار خود را در آن آغاز کرد، یعنی مباحث آخرالزمان، فرقهشناسی و مهدویت، وجاهت دارد و ورودش به دیگر مسائل، دقیق نیست. از اینرو، بیشتر به عنوان کارشناس مهدویت به برنامههای تلویزیونی دعوت میشود. رویکرد رائفیپور در این حوزه چگونه است؟ نظر رائفیپور این است که ما هماکنون در آخرالزمان قرار داریم. آخرالزمان نه با آن تعریف که «به دوران بعد از بعثت رسول مکرم اسلام (ص) آخرالزمان گفته میشود» و نه با این تعبیر که «هر روز به آخرِ زمان نزدیکتر میشویم.» اولی از معلومات تاریخی است و دومی از بدیهیات؛ مثل اینکه بگوییم هرچه میگذرد از سال ۱۳۹۰ دور میشویم و به سال ۱۴۱۰ نزدیک میشویم.» این گزارهها چیزی نیستند که اثباتشان نیازمند برنامه تلویزیونی و سخنرانیهای مکرر و تاسیس موسسه باشد. رائفیپور معتقد است این عصر که ما در آن قرار داریم، عصر ظهور منجی آخرالزمان است و ما به ظهور حضرت حجت (عج) بسیار نزدیک هستیم. او در یک سخنرانی مدعی میشود: «الان که من و شما اینجا در کمال آرامش نشستیم عصر ظهور امام زمان است! شک نکنید! صدای پای حضرت شنیده میشود! از ۱۲۰۰ نشانه ظهور، فقط ۵ تا مانده، ۱۱۹۵ تا محقق شده است.» مشابه همین عبارات در معرفی سایت موسسه مصاف نیز به کار رفته است که «صدالبته ظهور نزدیک است.» درهفتههای اخیر از سوی رائفیپور نوع موی سر زنان که شبیه کوهان شتر میشود، خلوت شدن شدن کعبه و تعطیلی حج، تعطیلی جهان بر اثر بیماری کرونا و رکود اقتصادی در پی آن به عنوان نشانههای ظهور مطرح شده است. حال کافی است beehive hairstyle را در گوگل سرچ کنیم تا ببینیم آن مدل موی زنانه در دهه ۱۹۶۰ میلادی - سالها قبل از تولد رائفیپور- در جهان به مد رایج بدل شد. کعبه نیز بارها سوخته و با سیل غرق شده است. در قرن چهارم هجری قمری و بعد از آنکه قرمطیان کعبه و مسجدالحرام را غارت کرده و حاجیان را کشتند و مقدسات را هتکحرمت کردند و حتی حجرالاسود را ربودند نیز حج تا سالها تعطیل شد. در دوره معاصر نیز با حمله جهیمانالعتیبی در سال ۱۹۷۹ به کعبه و تصرف مسجدالحرام، دو هفته درگیری نظامی در اطراف کعبه در جریان بود. همچنین، پیش از این در جهان بیماریهای کشنده رایج شده است و مثلا در قرن چهاردهم میلادی طاعون خیارکی یا مرگ سیاه در جهان رواج پیدا کرد و چنان کشتاری در اروپا به راه انداخت که دو قرن طول کشید تا جمعیت اروپا به میزان قبلی برسد. رکود اقتصادی و قحطی نیز بسیار اتفاق افتاده است و آنچه به نظر ما جدید و آخرالزمانی میآید در تاریخ بیسابقه نیست. البته که ما امیدواریم ظهور منجی آخرالزمان نزدیک باشد و بشر متوجه شود که تنها راه نجات نزد خالق اوست، اما نمیتوان به بهانه مضطر و متوجه ساختن مردم، بهگونهای آنها را امیدوار کرد که معصومین ما را از آن نهی کردهاند. در حکمت این دستور که «تعیینکنندگان وقت برای ظهور را تکذیب کنید»، سرنوشت بنیاسرائیل را مثال زدهاند که با افزایش زمان غیبت حضرت موسی (ع) از ۳۰ روز به ۴۰ روز، گروهی از آنها گوسالهپرست شدند. ما با کدام جرات و بنا به کدام رهنمود دینی با این یقین تعیین میکنیم که در عصر ظهور قرار داریم و اتفاقات روز را بر نشانههای ظهور تطبیق میکنیم؟ به نظر رویکرد رائفیپور در مساله مهدویت که صاحب تریبون رسمی آن است، اگر خطرناکتر از ورودش به دیگر مباحث نباشد کمخطرتر نیست.
اهلبیت نشانهشناسی خواستند؟
اشتباه بودن تکیه بر نشانههای ظهور مسالهای است که در برنامه «بازگشت» شبکه افق مورخ ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ مورد تصریح میهمان برنامه، دکتر محمدجواد ابوالقاسمی قرار میگیرد. این قسمت از «بازگشت» که رائفیپور جزء «هیات اندیشهورز» آن است و علیرضا پورمسعود، شاگرد او، اجرای آن را برعهده دارد با تیزری معرفی شد که مجری میگوید: «شاید برای شما هم سوال شده باشد این اتفاقاتی که در جهان میافتد مرتبط با نزدیکی ظهور امامزمان (عج) است؟ شاید تعطیل شدن عمره، شیوع ویروس کرونا و اتفاقاتی که در عربستان میافتد مرتبط باشد با بحث نزدیکی ظهور. اگر قرار باشد پاسخ این سوالات را بشنوید حتما برنامه بازگشت را نگاه کنید.»
پاسخ میهمان برنامه، حجتالاسلام دکتر ابوالقاسمی، این است: «موارد مشابه این حوادث در طول تاریخ در مواقع متعدد اتفاق افتاده است و امام زمان (عج) ظهور نکرده است. بستن این ماجراها به مساله ظهور ارتباط صحیحی نیست. حتی در علائمی که حتمی تلقی میشود مثل ظهور سفیانی ممکن است بداء اتفاق بیفتد. آنچه حتمی و میعاد خداوند است اصل ظهور حضرت حجت است نه نشانههای آن. ما نمیتوانیم ظهور امام زمان را به ظهور علامتی محصور کنیم.»
این پاسخ، به وضوح پورمسعود را مشوش میکند و میگوید: «خب این فلسفه نشانهها چه بوده است؟ اینجوری به نظر من ناامیدی ایجاد میشود. پس وضعیت بشارت چه میشود؟ نعوذ بالله اهلبیت هم که نمیخواستند ما را بگذارند سرکار! اینجوری که نمیشود. بالاخره فلسفه نشانهها چیست؟ یا سفیانی هست یا نیست، یا ظهور یمانی هست یا نیست. بالاخره این مجموعه روایات باعث شده است که الان روی آن خیلی تاکید میشود.»
ابوالقاسمی جواب میدهد که «اتفاقا یکی از اشتباهات ما این است که روی نشانهها خیلی تاکید میکنیم. اهلبیت از ما وظیفه ما را خواستند یا دانستن نشانهها را؟»
آیا این تذکر و نهیهای قبلی از تعیین نکردن وقت ظهور و تطبیق ندادن حوادث با نشانههای ظهور موثر واقع شده است؟ خیر. در ادامه همین برنامه دوباره مجری میپرسد: «آیا میتوان کرونا را بر مرگ سفید که طبق روایات قبل از ظهور شایع میشود تطبیق داد؟» در زمان پخش برنامه نیز که زنده نیست و از پیش ضبط شده است، در قالب گفتار متن گفته میشود: «در سایه کارکرد سلبی نشانههای ظهور میتوان مدعیان دروغین را شناخت و دروغ کسانی را که پیش از تحقق نشانههای حتمی ادعای مهدویت دارند، شناسایی کرد.» درحالیکه در همین برنامه میهمان تذکر داده است که «هیچ نشانهای نیست که حتما محقق شود و امکان بداء در آن وجود نداشته باشد.» در سخنرانیها و برنامه بعد از پخش این برنامه نیز رائفیپور همچنان بر بحث نشانههای ظهور تاکید میکند و در حضور خود در شبکه سه نیز بار دیگر کلیپس زدن زنان و مرجعیت پیدا کردن حوزه قم و افزایش درختان غیرمثمر را نشانههای ظهور دانست که محقق شده است. نمیتوان هم انتظار داشت که رائفیپور با این تذکرات از شیوه خود در بحث مهدویت دست بردارد، چراکه وی زمانی بدون هیچ تحصیلات رسمی دینی وارد در این حوزه شد و کل مباحث خود را بر نشانهشناسی بنا کرد و حال ترک این عادت و پس گرفتن مواضع گذشته مشکل مینماید.
واقعیت پیشبینی داعش
۵- رائفیپور علاوهبر سخنرانی در حوزههای مختلف و مدیریت یک موسسه فرهنگی که سلاح میسازد، تواناییهای شخصی جالبی نیز دارد. مثلا در قسمت «ارتباط با ما» سایت مصاف، به کسانی که درخواست دیدار حضوری با رائفیپور را دارند، تذکر داده شده است که «بهدلیل محدودیت زمانی، دیدار حضوری درمورد «سوالات شرعی و احکام فقهی، سندیت احادیث و روایات، تعبیر خواب، ابطال سحر و جادو» امکانپذیر نیست.»
رائفیپور در آخرین حضور خود در شبکه سه سیما نیز مدعی شد: «من آیندهپژوهی میکنم. پس از پیشبینی داعش که انجام دادم، خیلی از لبنان، عراق و سوریه تماس گرفتند و من رفتم توی مراکز رسمی و دانشگاهی آنجا برای سخنرانی. شما اگر تابع رفتاری دشمنان را بشناسید میتوانید پیشبینی کنید که چه میکنند. بعد از سخنرانیای که من در سوریه داشتم، مسئولان آنجا آمده بودند و میپرسیدند که بعدش چه میشود؟»
نگارنده موفق به یافتن فیلم این سخنرانیها در کشورهای مختلف نشد، اما از میان اشاراتی که رائفیپور در دیگر سخنرانیهای خود به این پیشبینی میکند، معلوم شد در سال ۲۰۰۹ میلادی در تحلیل فیلم «۲۰۱۲» این کار را انجام داده است؛ یعنی زمانی که ۲۵-۲۴ سال داشته است. رائفیپور در سخنرانیهای سالهای بعد به این موضوع اشاره میکند و گلایه میکند که چرا به آن پیشبینی توجه نشد، درحالیکه حتی رنگ پرچم داعش را هم پیشبینی کرده است. با مراجعه به فیلم دو ساعت و ۲۰ دقیقهای تحلیل فیلم ۲۰۱۲، میبینیم در ۲۰ دقیقه آخر رائفیپور توضیحاتی درمورد ملکعبدالله، پادشاه اردنِ هاشمی میدهد و میگوید: «این آدم اخیرا در سایتهای وهابیها به عنوان امام زمان معرفی شده است. من روایتهایی را که آنها در این مورد به آن استناد میکنند جمعآوری کردهام. طبق این روایات میگویند «الان دیگر موقع برپایی خلافت هاشمی است. خدا بنده خودش عبدالله ثانی را برای جنگ با یهودیان بعد از اینکه مسجدالاقصی را خراب کرده و معبد سلیمان را ساختند هدایت میکند. پس عبدالله ثانی با آنها میجنگد و بیتالمقدس را فتح میکند بعد از آنکه صاحبان پرچمهای سیاه از افغانستان و حجاز و سوریه و عراق و لبنان و یمن او را یاری میکنند؛ و خلافت هاشمی برپا نخواهد شد الا بعد از اینکه این مجاهدان با روم و آمریکا قرارداد صلح مینویسند. این قرارداد صلح برای مدت طولانی خواهد بود و بعدش کار فارسهای رافضی را تمام میکنند. بعد از آن حکومت عربی در شبهجزیره عربستان، مصر، سودان؛ مغرب، لیبی، تونس، همه فلسطین و... تحتسلطه خلافت واحد تشکیل میشود و آنگاه عبدالله ثانی اعلام میکند که امام زمان است.» این طرحی است که آنها ریختهاند.»
هر چندبار که این سخنرانی را گوش میدهیم نمیفهمیم چطور مدعی شدهاند که در این سخنرانی ظهور داعش پیشبینی شده است؟ تنها چیزی که در این سخنرانی میتواند ربطی به داعش داشته باشد همان رنگ پرچمهاست. نه مسجدالاقصی تخریب و نه معبد سلیمان بنا شده، نه ملک عبدالله رهبری مجاهدان را برعهده گرفته و نه صلحی با غرب اتفاق افتاده است. سردار شهید سپهبد سلیمانی هم در زمان حیات خود پایان کار صاحبان پرچمهای سیاه را اعلام کرد. مسئولان چطور قرار بود از این پیشبینی استفاده کنند؟ اگر این پیشبینی مبنای سیاست خارجی و مقابله با تهدیدها قرار میگرفت که باید توان دفاعی ایران متناسب با مقابله با ارتش اردن طرحریزی میشد! اگر آیندهپژوهی به این سادگی و بیقاعدگی باشد که براساس فیلم هالیوودی یا گفتههای سایتهای وهابی تهدیدهای آینده را پیشبینی کنیم که دیگر انتخاب زمین بازی را کاملا به حریف سپردهایم و با هزینه ساخت یک فیلم میتوانند هزینه هنگفت سیاستهای اشتباه را بر ما تحمیل کنند!
مصاف؛ موسسه غیرانتفاعی امنیتی؟
۶- نکته دیگر در مورد رائفیپور اینجاست که اخیرا باز هم نقشهای جدیدی برای خود تعریف کرده است. او در یک سخنرانی جزئیات فیلم خودکشی کاووس سیدامامی را تشریح و در چند توئیت متن ایمیلهای کاوه مدنی را افشا میکند. اینها دیگر چیزهایی نیستند که در حوزه صلاحیت و اختیارات یک پژوهشگر، یک سخنران یا مدیر یک موسسه خصوصی و غیرانتفاعی باشد! ورود به این مباحث، یعنی وارد شدن در بازی امنیتی و نقش کارگزار اطلاعاتی برای خود تعریف کردن. اگر قرار است چنین اطلاعاتی افشا شود، کانال آن مقامات رسمی قضایی یا امنیتی است. افشای این موارد از سوی یک سخنران، یا باید از سوی دستگاههای رسمی تکذیب شود یا اینکه آن سخنران را در جایگاهی قرار دادهایم که دیگر کمتر کسی جرات معارضه فکری با او را دارد.
مروج ادبیات تهاجمی و خشن
البته هم اکنون نیز، شوق چندانی برای ورود به بحث با او یا نقد مطالب وی از سوی اندیشهورزان وجود ندارد. یکی از دلایل این موضوع، ادبیات تهاجمی و خشن رائفیپور درمقابله با دیگری خود است. «خرحزباللهی»، «سگسکولار»، «سلبریدی» و «غربگدا» از واژگانی است که رائفیپور در تخاطب با دیگریِ خود از آنها استفاده کرده و مصافی دیگر را ترتیب داده است. از سوی دیگر، رائفیپور در فضای مجازی هواداران بسیار متعصبی دارد که به کوچکترین نقدی شدیدترین واکنشها را نشان میدهند و تا حدی منتقدان را به دالان سکوت هدایت میکنند. با توجه به تاکیداتی که رائفیپور بر اهمیت فضای مجازی دارد، طرفداران او نیز حضور پرتعدادی در این فضا دارند و توئیتهای او همگی با تعداد بالا فیو میخورد و ریتوئیت میشود. اخیرا توئیتهای او در حمایت از جنبش استقلال کالیفرنیا، از اصل جنبش مورد ادعا بیشتر مورد اقبال واقع شده و حتی کامنتی که در حمایت از یکی از توئیتهای این جنبش گذاشته است از توئیت اصلی بیشتر فیو و ریتوئیت خورده است. مشخص نیست که این هواداران متشکل و سازماندهی شدهاند یا خیر، اما رائفیپور خود در مصاحبهای خاطرهای از سازماندهی کردن گروهی برای برهمزدن فضای شکلگرفته حول مطلبی در فضای مجازی سخن میگوید: «اصل دشمنشناسی این است که دشمن نباید اطلاعات صحیح از ما داشته باشد. زمانی یکی از شبکههای ماهوارهای برنامهای ساخته بود و اطلاعات غلطی را درمورد من داده بود که «مثلا بچه بهمانجاست» مردم رفته بودند در صفحه فیسبوک آن شبکه و ضمن اعتراض داشتند اطلاعات صحیح میدادند که «نه ما میشناسیمش و اهل فلانجاست.» من هم ۴۰-۳۰ نفر را سرخط کردم که «بروید و تا میتوانید دریوری و اراجیف بنویسید که نه بچه جای دیگری است.» بهترین راه برای مخفی کردن چیزی، توی صد تا پس و پستو بردنش نیست، شلوغ کردنش است....»
۷- رائفیپور دیگر آن جوان ۲۴-۲۳ ساله نیست. هم مخاطبانش تغییر کردهاند، هم تریبونهایی که در اختیار دارد، هم جایگاهش و هم دامنه موضوعاتی که به آنها میپردازد. با وجود این هنوز سادهانگاری مسائل، بهدنبال نشانهها و دستهای پنهان گشتن، آخرالزمانی دیدن تمام موضوعات، شلوغ و پراکنده بحث کردن، تقسیم طرفین مسائل به خیر و شر مطلق، و هوادارانی که به تبع استادشان همهچیز را در این دوگانه میبینند و هر انتقاد و ایرادی را نشانهای از شمشیر کشیدن جبهه باطل میدانند با خود دارد. این ویژگیها نمیتوانند پرورشدهنده خوبی برای ذائقههایی که پای تریبونهای گسترده و رو به ازدیاد او مینشینند، باشند.
ویروس تناقضها در تحلیل جهانی رائفیپور
علیاکبر رائفیپور چه میگوید؟ اینکه او از حوزه فراماسونری، مهدویت و صهیونیسمشناسی سخنرانیهایش را آغاز کرده و درحالحاضر این گستره بهتمام علوم تسری یافته، ناشی از احاطه او به علوم مختلف است یا این یک قدرت خدادادی است که به او اعطا شده است؟ طرفدارانش که به رائفیپور لقب «استاد» دادهاند و میگویند او دائما درحال مطالعه است و در موسسه شخصیاش (مصاف ایرانیان) از کمک متخصصانی بهره میبرد که در علوم مختلف سررشته دارند. آنها با این توجیه، پای سخنرانیهای او در موضوعاتی همچون مهدویت، صهیونیسمشناسی، فراماسونری، نشانهشناسی تا پزشکی، تحولات بینالمللی، اقتصاد و بررسی آینده کشور مینشینند. برخلاف هوادارانش، آقای رائفیپور بیشتر گفتههایش را ناشی از مطالعه خودش میداند. او اخیرا در یک برنامه تلویزیونی –و بارها درجای دیگر- گفته که روزانه ۱۷ تا ۱۸ ساعت مطالعه دارد و بهدنبال هر علمی که گمان میکند بهکارش میآید، میرود. او از عبارت «علم نافع» برای بیان آنچه بهدنبالش است، استفاده میکند.
رائفیپور علاوهبر سخنرانیهایی که سیری در تاریخ هستند، در لبه تحولات روز در تمام مسائل نیز حرکت میکند. در سایت موسسه مصاف که گفتههای او را منتشر میکند، سخنرانیهایی از ماجرای بنزین تا تحلیل شهادت سردار سلیمانی، تحولات اخیر عراق و حتی موضوع کرونا هم پیدا میشود. او در همین فروردینماه، در چندین روز بهتحلیل ویروس ناشناخته کوویدـ۱۹ پرداخته است.
برای شناخت علیاکبر رائفیپور، بهترین راه دیدن کلیپها و سخنرانیهایش است. با اینکه موسسه مصاف، کلیپهای کوتاه از سخنان رائفیپور را منتشر کرده است، او بخش زیادی از کلیپهای منتشرشده از سخنرانیهایش را «تقطیع شده» و تولیدشده با هدف «تمسخر» خود میداند و هر نقد به اظهاراتش را نیز ناشی از همین کلیپهای بهاعتقادش تقطیعشده میداند. بههمیندلیل باید بین گذشتن از قید شناخت او یا شنیدن یا دیدن سخنرانیهایش، یکی را برگزید. نگارنده، بعد از سالها بیمیلی نسبت به سخنرانیهای آقای رائفیپور و تمامی مدلهای مشابه او -که این روزها بهواسطه گوشهگیری اساتید موی سفیدکرده حوزه و دانشگاه، اوضاعشان سکه شده است- چند سخنرانی اخیر آقای رائفیپور را بهصورت کامل، مشاهده کردم. شاید از این منظر که علاوهبر دیدن سخنرانیهای ایشان، در هشت صفحه نکات مطرحشده ایشان را یادداشتبرداری کردم، از بسیاری شاگردان، مریدان یا هواداران او، به مباحث ارائه شده، توجه بیشتری کردهام. این سخنرانیها که بخشی از آن در حوزه بینالملل قابل بررسی است، در تاریخ ۱۳، ۱۴، ۱۵ و ۱۶ فروردینماه با محوریت ویروس کرونا ایراد شده است.
قصد این نوشته، بررسی نقادانه گفتههای آقای رائفیپور به همان شکلی است که ایشان پیشنهاد کرده است. البته تلاش شده است مشابه ایشان که همچون رئیسجمهور محترم - که ازقضا ایشان منتقد او و تمام دولتش است- منتقدانش را «بیعقل»، «بیسواد»، «نفهم» و... میخواند، بیرحمانه با او سخن گفته نشود. علاوهبر این، با توجه به اینکه نگارنده در همه حوزهها تخصص ندارد، تنها در حوزه بینالملل که دانشجو و خبرنگار آن است، به ارزیابی ۴ سخنرانی ذکر شده آقای رائفیپور پرداخته است. آقای رائفیپور در این سخنرانیها بهطور ویژه بهبررسی ویروس کوویدـ ۱۹ یا همان کرونا پرداخته است. درباره این ویروس هنوز سوالات بسیاری است که بیپاسخ مانده، اما مهمترین سوال، منشأ آن است. هنوز هیچ یافته علمی وجود ندارد که اثبات کند کرونا، ویروسی طبیعی است یا در آزمایشگاههای بیولوژیک تولید شده است. در هفتههای نخست شیوع کرونا، نیویورکپست مدعی شد ویروسکرونا در یک آزمایشگاه بیولوژیک در ووهان چین تولید شده است.
هفته گذشته نیز فاکسنیوز رسانه محبوب دونالد ترامپ، در گزارشی به نقل از منابع خود نوشت که «بهاحتمال قوی ویروس جدید کرونا از طریق آزمایشگاه تحقیقاتی فوقحساسی که در ووهان قرار دارد و سالهاست روی ویروسهای کرونا کار میکند به بیرون راه پیدا کرده است.»
پس از این گزارش، دستگاههای اطلاعاتی و نظامی آمریکا بررسی صحت یا سقم این فرضیه را در دستورکار قرار دادند. کار وقتی جدیتر شد که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا نیز در جریان کنفرانسخبری روزانه کمیته مقابله با کرونا گفت که «کاخسفید این فرضیه را مدنظر قرار خواهد داد.» او بهتازگی گفته «اگر چین آگاهانه مسئول شیوع ویروس باشد، باید با پیامدهای آن روبهرو شود.» چین، اما در پاسخ به این خبرسازیها گفته که «هیچ سند علمی برای اثبات اینکه ویروس جدید کرونا در آزمایشگاه تولید شده یا از آنجا به بیرون نشت کرده باشد، وجود ندارد و تحقیق درباره سرمنشاء ویروس کرونا جدید «باید به دانشمندان سپرده شود.» در برابر این ادعا، یک گمانهزنی دیگر نیز در رسانهها مطرح شد. در هفتههای نخست با توجه به خوشحالی غیرقابل تصور دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از شیوع این ویروس در چین که منجر به قرنطینه ووهان و افت صادرات این غول اقتصادی شد، انگشت اتهام را بهسمت واشنگتن برد. آمریکا از مدتها قبل یک جنگ تجاری فرسایشی را با چین کلید زده بود تا مانع از قدرت گرفتن بیشتر اقتصاد چین شود. ویروسکرونا دقیقا همین کار را کرد و در عرض چند هفته، نزدیک به ۲۰۰ میلیارد دلار به اقتصاد چین ضرر زد. شیوه پوشش رسانههای آمریکایی از اخبار کرونا در چین بیشباهت به رفتار ترامپ نبود. خبرسازیهای رسانههای آمریکایی علاوهبر بستن بسیاری از مرزها روی چین، اتباع این کشور را در سراسر دنیا در تنگنا قرار داد. مجموع این شرایط، برخی کارشناسان را به این جمعبندی رساند که ویروس کرونا میتواند توسط آمریکا تولید شده باشد تا از طریق آن، اقتصاد پکن را برای ماهها درگیر کند.
فارغ از این مباحث ژورنالیستی، فهم ماهیت و منشأ ویروس کرونا، یک بحث کارشناسی عمیق است و برای آن باید به آزمایشگاههای مجهز و اساتید پزشکی متوسل شد. آقای رائفیپور، اما که طی چهار سخنرانی در چهار روز خود، به این مساله پرداخته، از استدلالهای دیگری برای نتیجهگیری بحران کرونا استفاده کرده است. رائفیپور در تحلیل خود درباره کرونا، با وجود بهرهگرفتن از استدلالهای کممایه، گرفتار تناقض در استدلال نیز شده است. او گزارههایی را فرض میگیرد که مبهم، موهوم و غیرقابل تکیه هستند. بهعنوان نمونه رائفیپور برای اثبات اینکه کرونا ساخت آمریکا است، بر دو پایه تکیه کرده است؛ یک اینکه ترامپ -آنهم در روزهای ابتدایی- بدونرعایت مسائل بهداشتی بهجمع هوادارانش رفته و دوم اینکه «کشوری که بمباتم ساخته، آیا بعید است ویروسکرونا هم ساخته باشد؟» ماجرا درجایی قابلتأمل است که پذیرش همین فرضیات هم مخاطب را بهجای رسیدن به یک پاسخ، در توفانی از تناقضات درگیر میکند. او در یکجا میگوید بحث درباره دستساز بودن ویروس کمی زود است، ولی بااینحال وقتی مخاطب میپرسد چگونه همهچیز و حتی کرونا را پیشبینی میکنید، مدعی میشود ۱۰ سال پیش پیشبینی کرده که علیه چین یک ویروس میسازند! او کرونا را برای آمریکا، اروپا، چین، گلوبالیستها و حتی ایران هم در آینده نزدیک مفید میداند، تا این سوال در ذهن مخاطب شکل بگیرد که این ویروس که همه دنیا را درگیر کرده، برای کدام کشور بد است؟ رائفیپور کرونا را ساخته دست ترامپ میداند، اما میگوید: «گلوبالیستها از این موضوع خوشحالند، چون باعث میشود ترامپ رای نیاورد!» یعنی ترامپ دستور ساخت و شیوع ویروسی را داده است که بهضرر خودش است. با فرض صحت این ادعا، پس او چگونه کرونا را برای آمریکا مفید میداند؟ یا اگر ویروس کرونا برای آمریکا مفید است و ساخت دست آنهاست، بهطور حتم باید مانع شیوع آن در چین بهعنوان دشمن تجاری آمریکا میشدند. تجویز رائفیپور برای پساکرونا در ایران از همه این اظهارات قابل تأملتر است. او میگوید ما باید در کناری بایستیم و از فرار مغزها جلوگیری کنیم و شغل برای جوانان ایجاد کنیم! اینکه ارتباط فرار مغزها با بحران کرونا چیست یک سوال است و اینکه چگونه ما کنار بایستیم، موضوع دیگر. تلخی ماجرا این است که افکار عمومی، استدلالهای بیپایه رائفیپور را بهپای جریان وفادار به انقلاب مینویسند و این جریان را بهدلیل چنین استدلالهای موهومی، به سخره میگیرند. درحالیکه این سبک استدلال تنها مخصوص به رائفیپور است و هیچکس در این چندماهه، به این شکل به بررسی موضوع کرونا نپرداخته است. سخنرانیهای رائفیپور بهصورت منفرد، برای مخاطبانی که عمدتا جوان هستند و بهاندازه او در بسیاری از علوم سررشته ندارند -تاجاییکه برگرفته از مطالب دیگران باشد- کمی جنبه آموزشی دارد، اما اگر مخاطب آشنایی حداقلی با موضوع داشته باشد و رائفیپور، استدلالهای خودش را بر مطالب آموختهشدهاش سوار کند، مخاطب بیشتر دچار تحیر میشود و اگر بهجای یک سخنرانی، پای دو یا چند سخنرانی او در یک موضوع بنشیند، تحیر، جای خود را به مجموعهای از تناقضات میدهد. این تناقضات وقتی بیشتر خودنمایی میکند که روی کاغذ پیاده شوند چراکه در غیر این صورت، بهدلیل پریدنهای مکرر رائفیپور از شاخهای به شاخه دیگر، درک این موضوع کمی دشوار میشود. آنچه در ادامه میخوانید، روایت کوتاهی از سخنرانیهای فروردینماه علیاکبر رائفیپور است.
«چهکسانی از کرونا نفع میبرند؟» این موضوع سخنرانی ۱۳ فروردین رائفیپور است. او نخستین ذینفع ویروسکرونا را شاگردان مکتب فریدمن (معروف به مکتب شیکاگو) میداند و میگوید: «کرونا یک فرصت طلایی است چراکه بسیاری از دولتهایی که دنبال نظریه اقتصاد آزاد و کوچککردن دولت به هر طریق بودند، دستشان باز گذاشته میشود تا با مرگ قشر کهنسال و بیمارهای زمینهای -که کرونا بیشتر جان آنها را میگیرد- از زیر بار پرداخت بیمهها خیالشان راحت باشد.» او میگوید: «[برای]شاگردان مکتب شیکاگو، [کرونا]یک شوک است که به اقتصاد وارد میشود و خیال دولتها را راحت میکند و [بهدنبال آن]خصوصیسازی صورت میگیرد.» رائفیپور متهم دیگر را شرکتهای چندملیتی که درگیر دولتها نیستند و دنبال فروش ارزانتر کالاهایشان در دنیا نسبت به رقبا هستند، میداند.» او این شرکتها را «گلوبالیست»ها معرفی میکند و میگوید در کودتای شیلی، رئیس شرکت پپسی هم نقشآفرینی کرد تا بازار این کشور را بهدست گیرد. بهگفته او، برای گلوبالیستها، بهای ارزان انرژی، مطلوب است و افت بیسابقه قیمت انرژی را ناشی از کرونا میداند: «میشود بفرمایید سر ماجرای کرونا قیمت نفت به چند دلار رسیده است؟ به نزدیک ۳۰ دلار رسیده است.» او البته در سخنرانی ۱۶ فروردین، یک دلیل دیگر به منفعت کرونا برای گلوبالیستها اضافه میکند و میگوید: «گلوبالیستها برای این راضی هستند که ترامپ شکست میخورد و قدرت دست امثال کلینتون و دموکراتها میافتد و اینها برمیگردند بهسمت چین.»
الف)، اما آیا بین کرونا و مکتب شیکاگو ارتباطی است؟ در دکترین شوک، فریدمن به حکومتها توصیه میکند که برای تحمیل برنامههای فراگیر «بازار آزاد» که طبقات فرودست را هدف قرار میدهد، شوک درمانی سریع و ضربتی انجام دهند و سیاستهایشان را بین ۶ تا ۹ ماه یعنی پیش از اینکه مردم به خودشان بیایند، اعمال کنند. اگر قرار بر این بوده که دولتها با مرگ افراد دارای سن بالا، از زیر بار هزینههای بیمه خارج شوند و طبق گفته رائفیپور خصوصیسازی صورت بگیرد، بهطور حتم نباید آمریکا و سایر کشورهای غربی، بستههای کمکی چند هزار میلیارد دلاری برای مهار کرونا اختصاص میدادند. این درست است که کشورهای غربی از مرگ کارتنخوابها، پیرمردها و پیرزنهایی که فاقد توان تولید هستند، استقبال میکنند، اما ویروس کوویدـ۱۹ فقط این بخش از جامعه را تحتتاثیر قرار نداده است که سبب خوشحالی دولتها شود. تبعات اقتصادی و بهداشتی ویروس کرونا بهحدی بزرگ بود که همه دولتهایی که مروج دولت حداقلی بودند، بهصورت حداکثری وارد مبارزه با کرونا شوند. در آمریکا، برای مقابله با تبعات بحران کرونا، کنگره دوهزار و ۲۰۰ میلیارد دلاری با هدف پرداخت کمک نقدی به شهروندانی که از طبقات پایین هستند را تصویب کرد. این بسته حمایتی، بزرگترین بسته مشوقهای مالی تاریخ آمریکا بهشمار میرود. بهعبارت بهتر میتوان گفت: آمریکا در مواجهه با کرونا بهجای سیاستهای اقتصاد لیبرالیستی و فریدمنی، سیاستهای سوسیالیستی را درپیش گرفت. هرچند این مبلغ برای گذر از بحران کرونا در آمریکا بسیار ناچیز است، اما با این حال در تعارض با ادعای رائفیپور است. براساس دکترین شوک، دولت آمریکا نهتنها نباید هیچ حمایت حداقلی از صنایع و مردم نمیکرد، بلکه باید اجازه میداد کرونا طبقات ضعیف (پیرمردها و پیرزنها، بیخانمانها، کارتنخوابها، فقرا و کسانی که از کار بیکار شدند) را از بین ببرد و هیچ دخالتی در این موضوع نمیکرد. در کانادا و آلمان هم دولت بستههای حمایتی برای اقشار آسیبپذیر درنظر گرفت. اوضاع در سایر کشورهای اروپایی نیز تفاوت چندانی با آلمان، کانادا و آمریکا نداشته است. کرونا، هزینه بسیار سنگینی هم درحوزه پزشکی و بهداشت بر دولتهای غربی سوار کرد که نمونه آن در تاریخ سابقه نداشته است. با این حساب نمیتوان کرونا را به دکترین شوک و برداشتن بار هزینههای بیمهای از روی دوش دولتها مرتبط کرد.
ب) علاوهبر این، آنگونهکه سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی هشدار داده است، بهواسطه ویروس کرونا، در ماههای آینده برخی از اقتصادهای بزرگ جهان دچار رکود میشوند. بهگفته این سازمان، سالها طول خواهد کشید تا آسیب اقتصادی کرونا جبران شود. این سازمان میگوید: «حتی اگر شاهد رکود جهانی نباشیم، بعضی اقتصادهای جهان یا هیچگونه رشد نخواهند داشت یا رشد اقتصادیشان منفی خواهد بود. این شامل بعضی از اقتصادهای بزرگ هم میشود.» با این شرایط و درحالیکه اقتصادهای بزرگ نگران تبعات ادامهدار این بحران هستند، میتوان گفت: آنها از این وضعیت سود میبرند؟ چطور میتوان پذیرفت کوچک شدن اقتصاد آمریکا و اروپا و شرق آسیا، بهنفع این کشورها بوده است و چطور تضعیف اقتصاد به دکترین شوک پیوند میخورد؟
پ) گلوبالیستها یا همان شرکتهای چندملیتی در کنار دولتها یا حتی بیشتر از آنها، از ویروس کرونا آسیب جدی دیدند. بهواسطه این ویروس، تقریبا تمامی کارخانههای فراملی از مدار تولید خارج شدهاند چراکه محصول آنها در چندین کشور تولید میشود و اگر در یک کشور، بهدلیل کرونا، امکان تولید یک قطعه وجود نداشته باشد، تمام چرخه دچار اختلال خواهد شد و هیچ محصول نهایی وارد بازار نمیشود. حال درشرایطی که شرکتهای چندملیتی توان تولید ندارند، کاهش قیمت نفت، چه کمکی به وضعیت آنها میکند؟ این شرکتها نهتنها تولیدشان متوقف شده که با کاهش ارزش سهام، ضرر هنگفتی هم متحمل شدهاند؛ ضرری که معلوم نیست تا چند ماه دیگر ادامه داشته باشد. آنها درکنار ضررهای هنگفت، مخالفان جدی هم پیدا کردند. کرونا بر پروژه جهانیسازی اقتصاد که آنها بهواسطه آن توانستند کارخانههایشان را به کشورهای دارای کارگر ارزان مثل چین منتقل کنند، خط بطلان کشیده است. در میانه این بحران، کشورها به این فکر افتادند که بهجای جهانیسازی، سیاست کاهش واردات و ساخت محصولات در داخل را جدیتر بگیرند. این دقیقا در نقطه مخالف آن چیزی است که گلوبالیستها دنبال کرده و میکنند. اینکه چگونه گلوبالیستها میتوانند از این وضعیت شادمان باشند، خود جای سوال دارد.
ت) آیا دلیل سقوط قیمت نفت، بحران کرونا بوده است تا از آن بهعنوان دلیلی برای منفعت بردن گلوبالیستها یاد کنیم؟ درست است که کرونا کمی بهای نفت را تحتتاثیر قرار داد، اما عامل اصلی سقوط بهای نفت، جنگ نفتی روسیه و عربستانسعودی بود. عربستانسعودی و روسیه بهدلیل عدم تفاهم بر سر کاهش تولید، وارد یک جنگ نفتی شدند. سعودیها تولید نفتشان را از ۹ میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه به ۱۲ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه رساندند. روسها هم تولیدشان را افزایش دادند تا ریاض برای حفظ بازارش ناچار شود، نفت را با تخفیف به مشتریانش بفروشد. عرضه بیش از تقاضا درکنار بحران کرونا، نفت را به زیر ۲۵ دلار رساند. بهدلیل عرضه بیش از تقاضا بود که پس از دو توئیت ترامپ درباره کاهش ۱۵ میلیون بشکهای نفت، قیمت نفت برنت دریای شمال ۱۰ دلار افزایش پیدا کرد.
آیا کرونا دستساز است؟
این یکی از سوالات مخاطبان از آقای رائفیپور است. پاسخ این سوال را باید طبیعتا کسی بدهد که علاوهبر پزشکی، در ویروسشناسی یا علوم مرتبط به نبردهای بیولوژیک هم تخصص داشته باشد. آقای رائفیپور هم که احتمالا تسلط به علم پزشکی ندارند و ویروسشناس هم نیستند، باید همچون بسیاری از کارشناسان که براساس تحلیلهای رسانهای، گمانهزنی میکنند، به تحلیل این مساله بپردازند. مجموع آنچه رائفیپور در این باره میگوید علاوهبر گرفتار کردن مخاطب در تناقض، عجیب هم هستند. او در سخنرانی ۱۳ فروردین، هر دو وجه ماجرا را بیان میکند، ولی بیشتر تاکید روی دستساز بودن کرونا دارد و میگوید: «کرونا هم میتواند دستساز و هم طبیعی باشد. شواهدی است که دستساز بودنش را نشان میدهد. وقتی اینها را کنار بگذاریم، میتواند دستساز نباشد.» تا اینجا مشخص نیست که آیا کرونا دستساز است یا خیر. در جای دیگر از همین سخنرانی میگوید: «دلایل ما برای دستساز بودن [کرونا]زیاد است. فارغ از اینکه دستساز باشد، فرصت خوبی برای اینها [شاگردان مکتب شیکاگو]بهوجود آورده است. از آنجا که دستشان تا آرنج در خون مردم دنیا هست و هیچ ابایی از این کار ندارند و چه جنگها که بهخاطر پول نکردند، پس به هر کاری دست میزدند.» یک روز بعد، در سخنرانی ۱۴ فروردینماه، رائفیپور در پاسخ به این سوالی درباره دستساز بودن ویروس کرونا میگوید: «قضاوت [در این باره]زود است.» با این حال روز ۱۶ فروردینماه، او مدعی میشود که ۱۰ سال پیش این مساله را پیشبینی کرده است.
رائفیپور در پاسخ به این سوال که «چطور آنقدر دقیق مسائلی مثل افول آمریکا، داعش و کرونا را را پیشبینی میکنید؟» میگوید: «من راجع بهاینکه میخواهند علیه چین یک کارهایی بکنند، ۱۰ سال پیش در سال ۸۹-۸۸ در سخنرانی گفتم باید منتظر باشید ویروسی بسازند که سراغ چینیها بیاید.» او در سخنرانی ۱۴ فروردین در تکمیل اینکه کرونا دستساز است، ادعا میکند [با توجه به]«آثار اقتصادی» و «زمان انتشار» ویروس «در مجموع نمیتواند اتفاقی باشد.» مشخص نیست بر چه مبنایی او توانسته از آثار اقتصادی ویروس که اقتصاد تمام کشورها را درگیر کرده و همچنین زمان انتشار آن، نتیجهگیری کند که ویروس ساختگی است. یعنی اگر ویروس بهجای نوامبر ۲۰۱۹ در مارچ ۲۰۲۰ منتشر میشد، احتمال دستساز بودن ویروس از بین میرفت؟ رائفیپور در تایید دستساز بودن این ویروس میگوید: «یکسری گویا آماده بودند. طرف علم غیب داشته ۳۰ سال پیش در کتابی اسم فلان شهر هم که ویروس در آن منتشر میشود، آورده است؟ در کره فیلم ساخته میشود، رسما هم اسم برده میشود که یک بیماری از مدل سارس با شیوع بیشتر میآید. چطور باید بپذیریم [که دستساز نیست]؟ آنها علم غیب دارند؟» مجموع این اظهارات و پیشبینی ۱۰ سال پیش او نشان میدهد که رائفیپور معتقد است کرونا ویروسی دستساز است.
چه کسی ویروس را ساخت؟
هیجانانگیزتر از مشخص شدن دستساز بودن کرونا، شناسایی سازنده آن است. آقای رائفیپور معتقد است که آمریکا پشت این ماجرا بوده است. دال مرکزی ادعای او که کرونا ساخته دست آمریکاست، رفتار روزهای اول ترامپ و نقش داشتن آمریکا در جنایتهای ریزودرشت است. او ۱۳ فروردینماه گفته «اینکه ترامپ میآید روزهای اول در مقابله با کرونا بیمحابا با طرفدارانش دست میدهد و در جامعه میچرخد و وقتی خیلی به او فشار میآید، ادایی درمیآورد که من کرونا را قبول ندارم درحالیکه هیچچیزی برای آنها جز جانشان ارزشمندتر نیست. آنجا چهارتا پزشک نیست که بگویند کرونا برای تو میتواند خطرناک باشد؟ بهخاطر اینکه حواسها را پرت کند که خود اینها میتوانند مسببش باشند. ایشان واکسن را احتمالا زده و خیالش راحت است که بلایی سرش نمیآید.» رائفیپور ۱۵ فروردین هم گفته که «من در یک گفتگو گفتم که شما با کشوری مواجه هستید که از بمب اتم استفاده کرده و بارها کشتوکشتار بهراه انداخته و در چندین کشور در شرق و غرب ما چه کارها که نکرده. آیا از اینها بعید است ویروس کرونا را بسازند؟ اصلا میگویم اینها نساختند و خودش بهوجود آمده است. حالا که دسترسی دارند، نمیآیند آن را اشاعه و انتشار بدهند؟ از اینها بعید است؟»
الف) اینکه ترامپ بیمحابا با طرفدارانش دست داده، نمیتواند دلیل قانعکنندهای برای ساخت ویروس توسط آمریکا باشد چراکه با توجه به شیوه اطلاعرسانی چینیها، تقریبا هیچ کشوری کرونا را بهاندازهای که خطرناک بود، جدی نمیگرفت. حتی بسیاری از کشورها برای مقابله با آن هیچ تدبیری نیندیشیدند. وقتی کرونا به ایران رسید و مقامات ایران را نیز درگیر کرد، رسانههای غربی که شناختی از ویروس نداشتند، این مساله را به استهزا گرفتند چراکه باور نمیکردند که این ویروس خیلی زود دنیا را درگیر خود کند. در آمریکا ترامپ حتی مخالف پایان دادن به کمپینهای انتخاباتیاش بود. آیا هواداران او که باید چند ماه دیگر به ترامپ رای بدهند هم واکسن احتمالی زده بودهاند و ترامپ از این مساله نگرانی نداشت؟ زمانی که ویروس به اروپا رسید و در ایتالیا کشتار وسیعی بهراه انداخت، همه فهمیدند که مساله جدیتر از آن چیزی است که فکرش را میکردند.
چرا آمریکا سازنده ویروس کروناست؟
طبیعتا برای کسانی که در حوزه بینالملل تحولات را پیگیری کردند، نخستین پاسخ، به نبرد اقتصادی آمریکا با چین و ضرورت متوقف کردن سرعت رشد اقتصاد چین مربوط میشود. رائفیپور، اما معتقد است آمریکا این ویروس را ساخته، چون «در جنگ جهانی دوم از بمب اتم استفاده کرده و در سراسر دنیا جنایاتی مرتکب شده است.» با فرض قبول این ادعا، چرا باید آمریکا این کار را کرده باشد؟ رائفیپور دقیق به این مساله اشاره نمیکند، اما در سخنرانی ۱۳ فروردینماه تلویحا میگوید: «از آنجا که دستشان تا آرنج در خون مردم دنیاست و هیچ ابایی از این کار ندارند و چه جنگها که بهخاطر پول نکردند، پس به هر کاری دست میزدند.» از این گفته و گفتههای قبلی او، اینطور برداشت میشود که آمریکا کرونا را بهدلیل منافع اقتصادی تولید و منتشر کرده است. رائفیپور خودش اینجا به یک تناقض بهوجود آمده، اشاره میکند و میگوید: «شاید بپرسید اگر آمریکا ویروس را ساخته، چرا پس ویروس به آمریکا هم رسیده؟» جواب رائفیپور در نوع خود جالب است. او میگوید: «برای اینکه برای خودش هم سود دارد. هم دولتهای غربی راضی هستند هم گلوبالیستها. کرونا، چون پیر و پاتال و کلی مریض میکشد و هزینههای بیمه و پرداختها برداشته میشود.»
الف) خوب است ادعای آقای رائفیپور درباره اینکه ویروس ساخت آمریکاست و برای آمریکا سود داشته است را بررسی کنیم. تا جمعه ۲۹ فروردینماه، شمار افرادی که بهدلیل بحران کرونا در آمریکا شغل و درآمد خود را از دست دادهاند، به عدد بیسابقه ۲۱ میلیون نفر رسیده است. پیشبینیها درباره اقتصاد آمریکا نیز میگوید این کشور با یک رکود بیسابقه مواجه خواهد شد. جان ویلیامز، رئیس فدرالرزرو آمریکا هم پیشبینی کرده است که «احتمالا یکی دو سال یا چند سال طول میکشد اقتصاد آمریکا به قدرت کامل خود بازگردد.» او وضع فعلی را ناشی از فعالیت اقتصادها با ظرفیت کمتر از سابق دانسته است. نکته جالبتر اینجاست که کرونا تجارت شخصی متهم اصلی ساخت آن یعنی دونالد ترامپ را هم مختل کرده است. روزنامه واشنگتنپست نوشته که هتلها، ویلاها و استراحتگاههای توریستی متعلق به ترامپ اغلب با حداکثر ۱۰ درصد ظرفیتشان فعالیت میکنند. واشنگتنپست ضرر شرکت ترامپ و شرکتهای زیرمجموعه آن را هفتهای ۶۸۰ هزار دلار اعلام کرده است و برای توجه به بزرگی این رقم نوشته حقوق سالانه رئیسجمهور آمریکا، ۴۰۰ هزار دلار است؛ یعنی ضرر یک هفتهای کرونا بر شرکت ترامپ، بیشتر از مزد یکساله او بهعنوان رئیسجمهور آمریکاست. به همین دلیل هم ترامپ ناچار شده برای نجات شرکتهایش، از دویچه بانک که با رئیس آن رفاقت دیرینه دارد، تقاضای وام کند.
ب) اگر ویروس کرونا با محاسبات رائفیپور چنین پرسود است، چرا به جای واشنگتن، آمریکاییها آن را در چین و شهر ووهان پخش کردند؟ باتوجه به جنگ اقتصادی آمریکا با چین، ترامپ باید مانع از این میشد که ویروس در چین شیوع پیدا کند. ترامپ با این ویروس به دشمن شماره یک خود کمک کرده تا بسیاری از هزینههایش را بهواسطه مرگ پیرمرد و پیرزنهایی که از دفترچه بیمه استفاده میکنند، کاهش دهد. از سوی دیگر او میگوید گلوبالیستها از شیوع این ویروس راضی هستند، چون «در این نبرد ترامپ شکست میخورد و قدرت دست امثال کلینتون و دموکراتها میافتد و اینها برمیگردند به سمت چین.» چگونه ممکن است آمریکا در دوران ترامپ، ویروسی بسازد که به نفع آمریکاست، اما از چین سردرمیآورد و به نفع چین میشود، از سوی دیگر به نفع آمریکا هم هست، ولی درنهایت باعث شکست ترامپ در انتخابات میشود؟
نقض ادعای سودآور بودن کرونا
با فرض ادعای رائفیپور که کرونا یک ویروس برای کشتن افراد مسن است و منفعت اصلی را هم دولتهای غربی و هم گلوبالیستها بردند، جالب است نظر ۱۴ فروردین ماه او درباره آمار بالای مرگ بر اثر کرونا در ایتالیا را بدانیم: «ایتالیا که اینطور خودش را بدبخت نشان میدهد، بهاندازه خیلی از این کشورها نمیفهمد که آمارش را کمتر نشان دهد؟ چرا دارد این کار را انجام میدهد؟ بهخاطر اینکه کلی از آلمانیها در ایتالیا سرمایهگذاری کردهاند و پول قرض دادهاند. ایتالیاییها با این اتفاق میخواهند آلمان بخش قابلتوجهی از طلبش را ببخشد یعنی آنها آثار اقتصادی زیادی خواهند برد.» او در همین سخنرانی میگوید «بیش از ۵۰ درصد مردم آلمان بالای ۵۰ سال سن دارند. خیلی از اینها پیرمرد و پیرزنهایی هستند که کرونا بر آنها اثر خواهد گذاشت و حذف خواهند شد. این به نفع خیلی از دولتهاست.»
الف) برای درک صحت این دو ادعا، بررسی وضعیت آلمان در روزهای شیوع کرونا قابل تأمل است. تا پیش از شیوع کرونا، آلمان با مازاد بودجه ۰.۶ درصدی، بهعنوان دارنده بالاترین رقم مازاد تراز حساب جاری در جهان به حساب میآمد، اما اکنون ناگزیر شده است برای جبران تبعات اقتصادی شیوع ویروس کرونا، به استقراض ۱۵۶ میلیارد یورویی دست بزند. براساس پیشبینیها، زیان اقتصادی بحران کرونا برای آلمان میتواند تا ۷۲۹ میلیارد یورو باشد. در چنین وضعیتی آیا آلمان طلبش را به ایتالیا میبخشد؟ با فرض صحت این ادعا، احتمالا آمار مرگومیر بر اثر کرونا در اسپانیا که آنهم بسیار بالاست، برای بخشش طلب یک کشور دیگر است! علاوهبر این، مگر کرونا قرار نبود برای کشورهای غربی سودآور باشد و هزینههای آنها را کم کند، پس چطور ایتالیاییها با اعلام آمار میخواهند پول آلمانیها را ندهند؟ اگر کشورهایی که قرار است از کرونا سود ببرند، آلمان، ایتالیا، آمریکا و... نیستند، پس کدام کشورها از این وضعیت سود میبرند؟
وضعیت ایران در پساکرونا چگونه است؟
یکی از سوالاتی که رائفیپور در ۱۴ فروردین به آن پاسخ داده، وضعیت ایران در دوران پساکروناست. طبیعتا باید او روی این بحث تمرکز ویژهتری داشته باشد، اما تنها در حد دو پاراگراف کوتاه و نسبتا بدون ارتباط با موضوع، در این باره توضیح میدهد. این بخش پاسخ نخست اوست: «در ایران در موضوع کرونا ما باید کنار بایستیم. اولا جمعیت جوانی داریم و از این جهت نگرانی نداریم. ما جوانترین کشور دنیا هستیم. مثل ژاپن و آلمان نیستیم. باید جوانانمان را حفظ کنیم؛ از فرار مغزها جلوگیری کنیم. اینها قانون میخواهد؛ برنامهریزی میخواهد؛ ایجاد شغل میخواهد. بسیاری از کارخانهها در دنیا احتیاج خواهند داشت به سمت ایران بیایند بهخاطر جمعیت جوانی که داریم. در بلندمدت، کرونا برای ایران بد نیست و خیلی چیزها را بههم میریزد.»
الف) مشخص نیست اینکه ما باید درباره ویروس کرونا کنار بایستیم، به چه معناست. اگر ایران در مواجهه با کرونا کنار نایستد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
ب) با هیچ معیار، شاقول و منطقی ایران جوانترین کشور دنیا به حساب نمیآید. براساس «اطلاعاتنامه جهان» در سال ۲۰۱۴، به استثنای افغانستان، فلسطین و تیمورشرقی، تمام ۲۵ کشور نخست فهرست جوانترین کشورها، کشورهایی هستند که در قاره آفریقا قرار دارند. نیجریه با میانگین سنی ۱۵ جوانترین جمعیت جهان را دارد که تفاوت سنیاش با موناکو بهعنوان پیرترین کشور جهان، ۳۶ سال است. در این آمار، از میان ۲۲۹ کشور بررسی شده، ایران با میانگین سنی ۲۹/۴ در رتبه ۱۰۸ قرار گرفت. شاید بتوان از اختلاف جزئی صرفنظر کرد و آن را سهوی دانست، ولی ۱۰۷ رتبه اختلاف بین جایگاه واقعی ایران و جایگاه ادعایی آقای رائفیپور، اشتباه سهوی را رد میکند. ضمن اینکه در ادامه هم او مطالبی گفته که مبتنیبر همین اشتباه است.
پ) چگونه کارخانههای دنیا بهجای چین و هند که جمعیت دو میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفری دارند و تعداد جوانان هرکدامشان، چند برابر کل جمعیت ایران است، برای تولید کالا به ایران احتیاج پیدا میکنند؟ علاوهبر این، با سیستم بروکراسی جاری در ایران و همچنین تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی آمریکا، کدام شرکتها و کارخانهها ریسک فعالیت در ایران را بهجان میخرند؟ به دلیل همین تحریمهای ظالمانه است که رهبر معظم انقلاب سالهاست به مسئولان توصیه میکنند بر توان داخلی تکیه کنند و امسال را نیز سال جهش تولید نامگذاری کردند. در بخشی رائفیپور میگوید: «در بلندمدت، کرونا برای ایران بد نیست.» باتوجه به گفتههای او، کرونا برای آمریکا سودآور بوده، برای اروپا و گلوبالیستها هم که سودآور بوده، چین را هم از دست هزینههای پزشکی پیرزنها و پیرمردها خلاص میکند، برای ایران هم که در بلندمدت بد نیست. سوال این است این ویروس که امروز اقتصاد دنیا را بلعیده و کوچک کرده و معلوم نیست تا چه زمانی میهمان این کرهخاکی باشد، برای کدام کشور بد بوده است؟ بهنظر میرسد در نگاه او، کرونا بیش از یک شر، یک خیر مطلق برای جهان بوده است؟
رائفیپور و مرکز مطالعات چین
رائفیپور در سخنرانیهای خود علاوهبر موضوع اصلی، به چندین حوزه دیگر نیز گریزی میزند. گاهی هم این گریز بهدلیل چندسوالی است که گفته میشود مخاطبان از او میپرسند. او درخلال سوالی درباره حمله یمنیها به سعودی و همچنین درباره انتقام سخت و اینکه انتقام سخت چه شد، گریزی بهمساله چین میزند و میگوید: «در ایران چهار نفر نداریم زبان چینی که زبان یک میلیارد و ۳۸۰میلیون نفر است، بلد باشند. ما میخواستیم به چین برویم یکجا پیدا نکردیم راجع به اقتصاد، فرهنگ و تاریخ چین کار کرده باشد. خودم نشستم در اینترنت سایت فارسی «چینستان» را خواندم و اینطرف و آنطرف اطلاعات به دست آوردم.» رائفیپور ادامه میدهد: «ببینید چه شده که من رائفیپور یکی از تصمیمات مهمم، راهاندازی مرکز مطالعات چین است، برای اینکه میدانم ابرقدرت بعدی چین است. این وظیفه من است یا آن مسئولان بیعرضه؟ بعد هم میگویند رائفیپور مرکز مطالعات چین هم زده و در هر کاری دخالت میکند. خب بسمالله! شما بیاید وسط ما دخالت نمیکنیم.»
الف) در چند دانشگاه درهمین تهران، اساتیدی تدریس میکنند که علاوهبر تسلط به زبان چینی، بهصورت تخصصی بهبررسی اقتصاد، تاریخ، سیاست و فرهنگ چین پرداختهاند. طبیعتا نخستین مقصد رائفیپور باید دانشگاه تهران، علامه یا شهیدبهشتی بوده باشد. در هر سه دانشگاه اساتیدی متخصص در این حوزه وجود دارند و برخی نیز مسلط به زبان چینی هستند. یا آقای رائفیپور به این اساتید مراجعه نکرده یا آنها حاضر به گفتگو با وی نشدهاند، موضوع دیگری است. البته باتوجه به اینکه احتمالا سفر چین او توسط یکمقام بلندپایه یک مجمع موثر در کشور هماهنگ شده، احتمالا او اقدامی برای کسب اطلاعات نکرده والا بسیاری از اساتید در حوزههای مختلف درحال همکاری با آن مجموعه هستند.
ب) یکی از اتفاقات خوشایند در فضای علمی کشور، ایجاد مرکز چینشناسی در دانشگاه علامه طباطبایی با حضور مقامات چینی و ایرانی است. این مرکز سال گذشته در موسسه اکو این دانشگاه ایجاد شد و ریاست آن نیز برعهده غلامعلی چگنیزاده، استاد روابط بینالملل این دانشگاه است. در یکسال گذشته این مرکز چندین نشست تخصصی با حضور اساتید دانشگاه برگزار کرده و مشروح آن در رسانهها و بهویژه در روزنامه «فرهیختگان» منتشر شده است. در این مرکز اساتید دانشگاههای مختلف، برخی مقامات دولتی مرتبط با موضوع و برخی سفرای سابق ایران نیز حضور دارند. چگونه رائفیپور باتوجه به دغدغهای که برای ایجاد مرکز مطالعات چین دارد، با گذشت یکسال از ایجاد این مرکز، از تاسیس آن، بیخبر است، خیلی عجیب نیست. برخلاف تصور طرفدارانش، رائفیپور نمیتواند از همهکس و همهچیز اطلاع داشته باشد، ولی اینکه چگونه متخصصان چینشناسی موسسه مصاف، در یکسال گذشته این رخداد مهم و علمی را به او نگفتهاند، خیلی عجیب است. اما با وجود این، ایجاد مرکز چینشناسی مصاف درکنار مرکز چینشناسی دانشگاه علامه طباطبایی، اقدامی روبهجلو بهشمار میآید و باید از آن استقبال کرد، اما بهشرط اینکه در آن مرکز شناخت چین بهمعنای واقعی علمی باشد و اساتید یا متخصصان آن، افراد خیالی نباشند و درعالم ماده، برای دانشجویان، پژوهشگران و... در دسترس باشند. علاوهبر آن، این مرکز باید کرسی بحث و بررسی باشد، نه اینکه هر هفته و هر ماه، یک نفر پشت تریبون برود و بدون توجه به مولفهها و معیارهای اقتصادی، ایدئولوژیک، امنیتی، علمی، فرهنگی و حتی ارزشهای جهانشمول ادعا کند ابرقدرت آینده (هژمون) چین است و هیچکس هم نباشد که بگوید از کجا معلوم؟
نگاه تحقیرانه بهتمامی سازمانهای دولتی و خصوصی
در ادامه موضوع برنامه آقای رائفیپور برای ایجاد یک مرکز چینشناسی، او تلویحا مدعی است که در ایران هیچکتاب اثرگذاری درباره مبانی اسلام و شیعهشناسی وجود ندارد. او ماجرا را اینگونه بیان میکند: «یک مجموعه [احتمالا خارجی]با ما تماس گرفتند که ما میخواهیم اسلام شما را بشناسیم؛ کتاب میخواهیم تا بدانیم شیعه چیست. ما تماس گرفتیم یکسری جا و تمام صداها را ضبط کردیم؛ اولا هیچکتابی پیدا نکردیم. فقط یکجا دو کتاب معرفی کردند که آنها هم خیلی مبانی اسلام نبودند و به حواشی پرداخته بود. آن هم کتابش بود که باید ۸۰هزار تومان بخرید [منظورش این است که نسخه PDF نبود]بعد ما به یک اقلیت زنگ زدیم، بهمحض اینکه زنگ زدیم، ایمیل گرفتند و بلافاصله دو کتاب ارسال کردند.» یا اینکه مدعی است که «در عراق ما نیاز داریم یکسری از بچههایمان به آنجا بروند و به عراقیها راجعبه شبکههای اجتماعی آموزش بدهند. ۱۰ نفر نداریم عربی بلد باشد. اگر خوزستان نبود که ذاتا عربند، هیچکسی را نداشتیم. طلبههای ما یکجوری بر ادبیات عرب مسلط میشوند که خدا گواه است خود عربها بلد نیستند، اما دوکلام نمیتوانند عربی حرف بزنند.»
الف) اگر مخاطب آقای رائفیپور را نشناسد، گمان میکند او از یک کشور آفریقایی محروم با چندهزار مسلمان سخن میگوید. بهنظر میرسد او اعتقاد دارد جز موسسه مصاف، عملا هیچ مجموعه دیگر دانشگاهی، حوزوی یا علمی در ایران نیست که عملکرد مناسبی داشته باشد. در دیدگاه او موسسه مصاف در تمام زمینههایی که ورود داشته، رکورددار است. چرا خود او که مدعی است سالها درباره مهدویت، اسلام، تشیع و چندین علوم میانرشتهای دیگر مطالعه کرده و در تفسیر قرآن هم حرفی برای گفتن دارد، کتابی درباره تشیع به آنها معرفی نکرده است؟ بسیاری از کتب منتشرشده بهزبان فارسی، به زبانهای دیگر هم ترجمه شدهاند و او میتوانست آنها را معرفی کند. مگر نه اینکه تقریبا همه کسانی که در اروپا یا آفریقا به تشیع گرویدهاند، از همین کتب استفاده کردهاند؟ همین کتابها باعث شده سالانه چندصدنفر به تشیع گرایش پیدا کنند. بهنظر میرسد، مساله آقای رائفیپور این چیزها نیست. مساله او در گام اول ترسیم مصاف به موسسهای در قامت یک دولت با راهکارهایی برای همهچیز است؛ موسسهای که به اعتقاد او تافتهای جدا بافته است.
پیشبینی از روی پیشبینی دیگران
سخنرانیهای رائفیپور را در اکثر موارد طرفداران او میبینند و میشنوند. منتقدان با توجه به سخنرانی او در گستره بیحدی از علوم، گفتههای او را یافتهها و بافتههای فاقداعتبار میدانند و برای دیدن و شنیدن آن وقت نمیگذارند. برای برخی نیز اظهارات عجیب او، تفریحی در فضای مجازی شده است تا با آن لایک و عضو جمع کنند. به رائفیپور باید از دریچه دیگری نگریست. او در چهار سخنرانی که نگارنده بررسی کردم، بارها و بارها از خودش تعریفهای غیرمعمول میکند، بهگونهای که مخاطب باور میکند او واقعا استاد و یک فرد دستنیافتنی است. رائفیپور خیلی راحت به منتقدانش توهین میکند. این توهینهای پرخاشگرایانه در سخنرانیهایی است که هیچ مخاطبی حضور ندارد تا بتوان بخشی از آن را به تهییج سخنران پیوند زد. درهمین چهار سخنرانی ذکرشده، او دوبار به پیشبینی اشتباهش درباره روی کار آمدن یک رئیسجمهور زن در آمریکا اشاره میکند تا از آن طریق به منتقدانش حمله کند. مشخص نیست چگونه روی گفتهاش نام «پیشبینی» میگذارد، وقتی خودش میگوید: «همه پیشبینیها و موج رسانهای به این سمت بود که کلینتون رای میآورد»، بااینحال، کسانی را که منتقد این اظهارنظرش هستند «بیسواد» میخواند و میگوید: «بهخاطر یکسری پیشبینیهای دیگر که حقیر انجام دادم و درست از آب درآمده این یک دانه را رها نمیکنند. آن هم میخواهم بگویم که شما سوادش را ندارید. کلینتون سهمیلیون رای بیشتری آورد.» رائفیپور که براساس ساختار انتخاباتی آمریکا چنین ادعایی کرده است، ادامه میدهد: «بهخاطر سیستم تخیلی انتخابات آمریکا (کالجالکترال)، ترامپ انتخاب شد!» او ۱۶ فروردین در بخشهای آخر سخنانش میگوید: «[به من]میگویند چرا در زمینههای مختلف کار میکنید؟ میگویم بیا بگو حرف من درست یا غلط است. فکر کن یک برگه A۴ روی زمین پیدا کردی. ببین گفته چه چیزی است با گوینده چهکار داری؟ فکر کن یککتاب روی زمین افتاده و صفحه اول اسم نویسنده آن کنده شده است. آیا عقل و شعور نداری ببینی کتاب حرف حساب است یا نه؟»
رائفیپور در پایان همین سخنرانی، بعد از اینکه خطاب به مخاطبانش میگوید: «حتما در شبکههای اجتماعی حضور پررنگ داشته باشید. نه اینکه بیایید یک توئیت بزنید و بای بای! حضور داشته باشید.» میگوید: «میدانید ناراحتی اینها چه چیزی است؟ میگویند تو با ما نیستی لابد با آنهایی [اصلاحطلبان]. میگویم، اما آنها هم فحش میدهند. میگویند پس تو چه کسی هستی؟ تا همین حد نادان هستند. اصلاحطلبان در شوک هستند که رائفیپور از کجا آمده و اصولگرایان مشکوک هستند. چون مغزشان همینقدر میفهمد.» در سخنرانیهایی که با حضور چندصد مخاطب برگزار میشود، او بیحسابتر سخن میگوید. بهعنوان نمونه در سخنرانیای که سایت او بخشی از آن را منتشر کرده، به مخاطبان و دنبالکنندگانش پیشنهاد میدهد اگر نماینده شهرتان قول شفافیت داد و در یک مورد به آن عمل نکرد و توصیهنامهای از او یافت شد که به اطلاع مردم نرسانده، هم «بیشرف» و هم «بیناموس» است. در اهمیت مساله شفافیت در چند سال گذشته بسیار سخن گفته شده و «فرهیختگان» نیز بارها به ضرورت شفافیت و مبارزه با مفاسد اقتصادی پرداخته است. اما آیا این دلیلی میشود به کسانی که به شفافیت پایبند نیستند یا حتی مخالف آن هستند، بیشرف و بیناموس گفت؟ با چه حجت شرعیای میتوان از چنین واژهای استفاده کرد؟ این سبک حرف زدن درباره مسائل مختلف و در کنار آن، توهین به منتقدان در مخاطبان رائفیپور که عمدتا نوجوانان و جوانان هستند، بیتاثیر نبوده است. اثر این گفتههای پرخاشگرایانه به همهکس و همهچیز را هرکسی که در شبکههای اجتماعی رائفیپور را نقد کرده باشد، بهخوبی درک کرده است.
آنچه در بالا گذشت، نقدهای دمدستی بهگفتههای آقای رائفیپور بود، چراکه او آنقدر علمی صحبت نمیکند که بتوان با زبان علم پاسخش را داد، بااینحال اگر اساتید دانشگاه و تحلیلگران، او و تبعات راهی را که درحال بسترسازی آن است، جدی بگیرند و نقادانه به بررسی این سخنرانیها بپردازند، عیار واقعی «استاد» برای مریدان و هوادارانش هویدا میشود. نگارنده معتقد است در چهار سخنرانی ذکرشده، بخش اعظم اطلاعات آقای رائفیپور در حوزه بینالملل، برگرفته از سرچ اینترنتی و مشاهده مستند دکترین شوک است. عمده اطلاعات او درباره تحولات روز در عرصه بینالملل، متعلق به حداقل یک یا دو هفته پیش است. بهعنوان نمونه، اینکه کرونا افراد مسن را هدف قرار میدهد، ادعایی بود که در روزها و هفتههای نخست شیوع بیماری در جهان مطرح بود. ۱۴ فروردین حداقل برای افکار عمومی در ایران واضح و مبرهن بود که در هر سنی امکان مرگ بر اثر کرونا وجود دارد. کسانی که در یک حوزه بهصورت تخصصی فعالیت میکنند، کاملا میدانند که درکنار مبانی نظری یک حوزه، لازم است روزانه چندساعت را به بررسی اخبار آن حوزه اختصاص دهند. بهعنوان نمونه در حوزه بینالملل، باید روزانه در کنار تحولات رخ داده، مقالات تحلیلگران و اندیشمندان این حوزه را نیز با دقت بررسی کرد چراکه این افراد، تصمیمسازان رفتار قدرتها هستند و بدون مطالعه آن، محقق عملا از متن تحولات کنار زده میشود. فردی مانند رائفیپور با حجم موضوعاتی که درباره آن سخن میگوید، بهطور حتم توانایی مطالعه درباره تحولات عراق، منطقه، اروپا، آمریکا، جنوب شرق آسیا، روسیه و... را ندارد. این البته تنها حوزه بینالملل است و سایر حوزهها مثل پزشکی و طب، اقتصاد، فرهنگ، سیاست، ورزش و... هم هست که او درباره آنها نیز از دید هوادارانش، صاحبنظر بهحساب میآید. بااینحال شاید بتوان گفت: رائفیپور توانایی عجیبی در وصلهوپینه کردن موضوعات نامرتبط به یکدیگر را دارد. پیوند زدن ویروس کرونا به دکترین شوک و اقتصاد بازار آزاد، اصلا کار آسانی نیست. او در ماجرای سد کرخه هم بههمین شکل مسائل مختلف و بیربط را بههم متصل و بهشکلی نتیجهگیری میکند که مخاطب بهجای پرسشگری درباره این ادعای دروغ و غیرواقعی، بهوجد میآید و با لذت سالن را ترک میکند.
شاید بخشی از خویشتنداریها برای نقد رائفیپور، ترس از لشکری است که او در فضای مجازی بهراه انداخته است؛ این لشکر «نشانهشناس» است و نیازی به دستور کار ندارند، آنها یا پای توئیتهای رائفیپور درحال تعریف و حظبردن هستند یا در اینستاگرام، مشغول نبرد با منتقدان مرادشان. رائفیپور دائما به این هواداران میگوید که «در شبکههای اجتماعی حضور پررنگ داشته باشید.» این افراد متاثر از او هستند که ادعا میکند «گندهها» هم برای مناظره دعوت کرده است، ولی نیامدند. این نسل نوجوان و جوان، دقیقا همچون استادشان که منتقدان به سخنرانیاش در گستره بیحدی از علوم را ناشی از «حسادت» یا «نفهمی» میداند، منتقدان او را حسود و نفهم میخوانند و میگویند اگر ادعایی دارید، با رائفیپور مناظره کنید. چند ساعت مطالعه توئیتهای آقای رائفیپور خطاب به برخی منتقدانش بهخوبی آسیبی را که این شکل ادبیات بهدنبال دارد، مشخص میکند. رائفیپور و یکی از شاگردان جوانش در مواجهه با منتقدان توئیتری او، بهویژه چهرههای سیاسی، از ادبیات بسیار زنندهای استفاده میکنند و با استفاده از آنچه «درس نشانهها» میخوانند، ملاحظه آبروی هیچ فردی را نمیکنند و اسرار زندگی شخصی کوچکترین منتقد را بدون رعایت حرمت آبروی مسلمان برملا میکنند.
تبعات این ادبیات با توجه به اینکه او خود را در مقام استادی نسل نوجوان و جوان میداند، غیرقابلچشمپوشی است. این شکل مواجهه با منتقدان باعث شده برخی جوانان معتقد انقلابی که طرفدار رائفیپور هستند، در شبکههای مجازی از او بیپرواتر باشند و از ادبیات بسیار زشتی برای سرکوب منتقدان استفاده کنند.
/انتهای پیام/
منبع: فرهیختگان
استاد که نگفتن امام زمان در گوششان چیزی گفته اند راجب انتظار ظهور بلکه فقط گفتن خواب این قضیه رو دیدن
ما اینقدر بدی دیدیم که هرکی اولش دوتا حرف حساب بزنه فوری ازش قهرمان می سازیم صرفنظر از هدف و خواسته پنهان پشت کارهایش
با این تحلیلتون کاخ عظیم رائفی پور برایم فرو ریخت و خاک شد
آقای رائفی پور آنچنان در بیان احادیث و آیات مرتبط باسخنش ضعیف بود و هست که هنوز واکنش یک مجری رافراموش نکردم آنهم در گفتن : مکروا و مکرالله .....امادر باره شناخت ائمه علیهم السلام در عهدعتیق ( تورات ) میگوید من بودم ! سوم راهنمایی بودم که من ۵۵ ساله روایات مباحثه ائمه را بارها درکتب مختلف را خوانده ام ! . طی این همه سال هنوز درحال یادگیری عربیه اما بازهم آیات ، روایات را غلط تلفظ میکند یا در مبحث هفت وادی ظهور مرحله ششم ، سقوط اسراییل را بعد از ظهور میداند ، در آیات الهی از قومی سخن گفته میشود که پیامبراکرم ص به سلمان اشاره میکنند و میفرمایند : قوم سلمان ! یا در کتاب دانیال نبی ع و خود عهدعتیق از مردمی سخن گفته شده که قبلاً خودش باذکر حدیثی میگوید : میگویند بکش ! بکش ! یعنی فارسی سخن میگویند در حالیکه در بعداز ظهور امت ،حول امام عصرعج جمع میشوند . او دلخوره که چرا صدا و سیما میگوید نباید قرآن را غلط خواند ! کدام کارشناس اسلامی نمیتواند چندآیه مرتبط را بعدازسالها حرف زدن درست تلفظ کند ؟ او خودشیفته است مدام میگوید نشنیدید این اولین باره ! مهمه ! ازهمه بدتر تکرار خدا به یهود فحش میده !! بدهم فحش میده !! این همان خدایی است که به مومنین میفرماید به بتهای سنگی مشرکین فحش ندهید نکند به خدایتان بد بگویند !؟ مسلما او روزی میفهمد اشتباه را باید پذیرفت . او سواد را ملاک ایمان نمیداند بلکه عقل و فطرت ذاتی را میپذیرد اما اگر کسی مومن است اما عهدعتیق رانخوانده یا انجیل را نمیداند خرحزب الهی مینامد ! او انتقاد صداوسیمارا برنمی تابد اما به منتقدین خود نفهم خرحزب الهی میگوید . متاسفانه او فکرمیکند تنهااو عهدعتیق را خوانده ! او روزی اصلاحطلب روزی متخصص میان رشته ای تمام رشته ها ست ! راستش من به نیت اونه امابه لج بیجایش شک دارم او زحمات زیادی کشیده اما ابجد هوز، حطی , کلمن ، صعفص ، ضظغ ، قرشت را یکبار نتوانسته پشت سرهم بگوید اما از کابالا و جاماترا سخن میگوید ! کمی متواضع باش آقای رائفی پور !؟
مکاشفه یک مومن در باره رائفی پور !
« میگوید بدزبانی ، توهین به مومنین ، و....توسط وی باعث سوال و نوعی عذاب وجدان برایم شده بود ( چون بسیار به سخنرانیهایش گوش میکردم ) اما او به هرکس میرسید ازرویش رد میشد ! ؛ خلاصه زبان نرم مومن ، خلوص مومن ، ادب مومن ، و...انگار بیشترنداشت اما سخنان خوب زیادی هم میزد .
« یکی دوشب پیش بین خواب و بیداری در مکاشفه ای کوتاه اورادیدم که یک طرف سرش کچل و بسیارزشت وطرف دیگرش مویی داشت اما با ترکیب کل سرش بسیار بدشکل بود ، باتعجب ازجام تکان خوردم وتمام جوابهایم را باین سر زشت والبته بقیه بدنش هم بدریخت بود که ازدیدن حالتش حال بدی بهم دست داد » منم بخشی ازسخنرانیهایش را حذف وراز بدفعلیهایش رافهمیدم البته هنوز بیشترشان راحذف نکردم اما همین امشب حذف میکنم . خدا به همه مارحم کند ازچنگش راحت شدم ، جزیی از زندگیم شده بود . او مضر است .
نه که راعفی پور
به ارباباشون که قلادشون دستشونه صهیونیسم و امریکا انگلیس فوش میده اینا هم هی پارس میکننن
پارس کنید تا پاره شید وطن فروشااا
شما هم مس
ابی
وطن فروش رسوا خواهید شد
سوم شما برو پیشرفت چین رو در اقتصاد ببین همه میگن چین قراره آمریکا رو بزنه کنار آمریکا بدهی داره چینی ها میگن حرف ما نیست که آمریکا با کرونا باعث شد چین از بازار جهانی چند سال عقب بیوفته و...
چهارم تو فیلم 2012داعش رو پیش بینی نکرده اون کلا موضوعاتش فرق داره برای همینه متوجه نمیشه کجاشه اگه راضی کرد هیچ اگه اینا نکرد ما در خدمتیم جوابت رو منطقی بدیم
سوما جناب رافی پور و دکتر عباسی تازه به دوران رسیده هایی هستن که غوره نشده میخوان موویز بشن
چهارما کدوم ادم عاقلی با ده روز مطالعه روی یه موضوعی حالا هرچی میخواد باشه به خودش اجازه میده خودش رو صاحب نظر بدونه ؟؟
پنجما استاد توی همون نقد فیلم 2012 پیش بینی مرگ اوباما رو کرده بود توی زمان ریاست جمهوریش
اینو چه جور میخوای توجیه و ماست مالی کنی
.
هرچند بعضی از این انتقادا رو قبول دارم ولی تو هم دیگه خیلی شلوغش کردی
اولا بنده معمولا جایی نظر نمیدم . آخر پیامم توضیح میدم چرا
دوما رائفی پور هم بعضی از مسائلش تایید و بعضی از مسائلش رد صد در صد هست . بنده از شخص بت نمیسازم ولی زحماتی رو هم کشیده .
بنده یه حرفی دارم به این دوستمون که طرفداران رائفی پور رو بیسواد ، دارای پدر و مادر بی سواد و اونجور که من برداشت کردم بی فرهنگ و .... . آقای حسین پور علی؛ به این میگن توهین به افراد ،به صورت ادبی . پدر و مادر شما درست شما رو تربیت نکردن که اگه میکردن این طور مردم رو خطاب نمیکردی . ادب و شعور صفر مطلق .
یه نکته ای رو هم به دوستانی که نظر میدن بگم .
دوستان به بحث حق الناس دقت کنید هرچیزی رو ننویسید .
فردا اون دنیا بیچاره میشید .
مثل این دوستمون آقای پور علی که این حرف رو زده و همون طور که میبینید خیلی از دوستان ناراحت شدن ... اگه این دوستان نبخشند آقای پور علی باید اون دنیا در عذاب باشی
(البته اگه اعتقاد به اون دنیایی داری اگه نداری هم عیب ندارع پیدا میکنی ....)
بنده به خاطر همین حق اناس که خدایی ناکرده کسی رنجور نشه ، حرف نا حقی نزنم و ..... جرئت نظر دادن و چت بی خودی رو نمیکنم . واقعا از بعضی از دوستان مثل آقای پور علی تعجب میکنم ....
بنده که ازیشون که راضی نیستم .....مگه توبه کنه
دوستان اگه میخوان واسشون مسئله حق الناس و اهمیتش جا بیوفته کتاب هایی مثل آن سوی مرگ سه دقیقه در قیامت و برنامه هایی در این مورد مثل زندگی پس زندگی رو دنبال کنند مخصوصا آقای پور علی خیلییی پیگیر باشع ....شما که خیلی با سواد تشریف داریددد
دوستان مشکل امثال استاد رائفی پور اینه که داره برای امام زمان (ارواحنا فداه)کار میکنه
این افراد هم منافعشون بر خلاف ظهوره پس مخالفت میکنن وگرنه چه دلیلی داره این حجم از توهین و افترا به یک شخص؟
تهش اینه که یه بار یه مقاله نوشته میشه و تمام نه هر سایت اصلاح طلب و اپوزوسیون
شیطان بعد از ظهور به دست حضرت حجت گردن خواهد خورد پس تمام تلاشش رو میکنه که از ظهور جلوگیری کنه
یه راهش هم همینه
ترور شخصیتی افرادی که خالصانه و صادقانه برای ظهور دغدغه دارند و مجاهدت میکنند
استاد رائفی پور به گردن من یکی که حق داره امیدوارم به هرچی که میخواد برسه
اللهم عجل لولیک فرج
رائفی پور یک ........ و پیروانش ام عاشق خزعبلات. موفق و پیروز باشید.
اون فراهانی هم همین مزخرفات و میگفت که استاد یه سخنرانی براش گرفت کلا از دایرهی روزگار محوش کرد اگه میبینی برا شما از این سخنرانی ها نمیکنه به خاطر اینه که در حد این حرفا نیستید
اون روزی که از گفته های خودتون پشیمون میشید قشنگه
اونی که این متن بلند بالا رو نوشته اصلا ب خدا اعتقاد نداره چ برسه به دین
دوست دارم ببینم چشم دیدن پیشرفت یه جوون انقلابی رو ندارید ان شاء الله که کوربشید
اگه واسه روشنگری قرار بود منتظر امثال احمق هایی مثل فرهیختگان یا اینایی باشیم که الان به رائفی پور فحش میدن وضعیتمون خیلی داغون تر از این حرف ها بود
سایت احمق
روزنامه احمق
دفه بعد خواستید زر بزنید اسمش رو بزارید نقد با مدرک حرف بزنید سخنرانی 90 رو به سخنرانی 96 وصل نکنید بعد تو99 ازش نتیجه بگیرید
اگه شعورش رو داشته باشید مثل استاد فرهیخته رائفی پور هر حرفی میزنید مدرک رو میکنید نه اینجوری مثل یه بچه ک بهونه افتاده
آخ آخ آخ روزی که اسرار رو فاش میکه این پژوهشگر دقیقکار اون موقع امثال فرهیختگان دیدن دارن ....
به نظرم باید سخنرانی ها رو کامل آدم گوش بده
مگر اینکه خودش جایی کوتاه گفته باشه مثل توئیتر یا ....
هر که گردد پاک طینت محرم دلها شود هر که در خون صاف گردد قابل مینا شود
از دهان گل شنیدم بر سر بازار گفت هر که با ناکس نشیند عاقبت رسوا شود
گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی صبر کن گوهر شناس قابلی پیدا شود
این زبان را چون کلیدی دان در گنج سخن پسته بی مغز چون لب واکند رسوا شود
تخم در هر شوره زاری کاشتن بی حاصلی است صبر کن تا یک زمین قابلی پیدا شود
آسیاب رزق ما در گردش است ای مدعی با دو صد خون جگر یک لقمه نان پیدا شود
بخیل نباش توانش رو داره در زمینه های مختلف حرف میزنه.
بد حرف میزنه؟ تو بیا بهتر حرف بزن،
نادرست میگه؟ ......... با دلیل و منطق رد کن صحبتشو مخلصتم هستیم،
جرأت داری دعوت کن به مناظره رودرو یا لایو، مطمئناً قبول میکنه
یا بگو مزدور کدوم حزب و جناح یا کشوری هستی (پیاده نظام دشمن)
ملت به اینا توجهی نکنید لطفا
ملت به اینا توجهی نکنید لطفا
اگه الان مطلبی سری باشد پس چرا ما می دانیم؟
منم نماز میخونم قران هم میخونم نهج البلاغه هم میخونم افراد خیلی زیادی رو هم قانع کردم کسایی که اعتقاد داشتن قران منطقی نیست ولی وقتی براشون تحلیل کردم مخالفتی باهاش نداشتن ولی با حرف های اقای رائفی پور موافق نیستم کاملا فردی تک بعدی هستن برای خودشون جبهه تعیین میکنن و افرادیو که خصلت ظاهری شبیه به هم دارن توی جبهه بد و خوب نیزارن ؛ قضاوت درباره دیگرا ، قران کار ساده ای نیست که یک فرد بخواد انقدر راحت و با اطمینان از چیزی حرف بزنه که قطعا خودش درک خاصی ازش نداره
از کجا معلوم هیلی از روایات و احادیثی که بگه معتبر باشه ، از کجا معلوم تمام دیدگاهش درست باشه ؟؟
کسی که امادگی بحث داشته باشه یا از حرفاش اطمینان داشته باشه اینقدر راحت به خودش اجازه نمیده که از برچسب زدن به مردم برای سپر دفاعی خودش استفاده کنه و به کسایی که باهاش مخالفن بگه خر حزب اللهی انگار که خودش قطعا گرین کارت گرفته که بره تو لشگر امام زمان
یه جوری ادعا میکنه که انگار پیامبرا جبرئیل اماما تعیدش کردن که توی جبهه خداس
با اینحال اگر فردی باشه که به همنوعش کمک کنه و باعث بشه مردم زندگی بهتری داشته باشن قابل احترام ولی نه در حد بت پرستی سلبریتی
و در مقابلش حرف بزن ، تا میتونی با منطق جوابشو بدی
#منافق_
نویسنده اومده سخنرانی هایی که چند سال با هم اختلاف زمانی داشتند رو به هم ربط داده و من بعضی از این سخنرانی ها رو گوش داده بودم متاسفانه اصلا با حرف های استاد همخوانی نداشت کاش نویسنده حتی اگه میخواست نقد بنویسه درست می نوشت. استاد همیشه پای ثابت مناظره اند اگه واقعا بهشون شک دارید بسم الله این گوی و این میدان.
ببین چجور سه پیچت میکنه
گفتید استاد گفته بودن که امام زمان از ما اشتیاق شون به ظهور بیشتره ولی خود استاد شک کرده بود بعد یک کسی اومده بود در گوش استاد گفته بود اشتیاق ما به ظهور از این پرنده بیشتره
شما این داستان را نصفه تعریف کردید ایشون وقتی خواب بودن این ماجرا براشون رخ داده
لطفا در کارتان تعامل کنید
فقط یه چیزی در مورد انحصار وکلا ؛ در ایران آزمون برگزار میشه اما در قبول شدگان محدودیت دارن ، مثلا نمیگن هر کی از این آزمون از صد امتیاز نود بگیره قبوله میگن ما ده نفر میخوایم ، ولی در آمریکا هر کی در آزمون قبول بشه میتونه وارد این شغل بشه ، پس در ایران انحصار شدید و کاملی وجود داره
اما در مورد ارتباط با امام زمان اون چه در این مقاله گفته شد کذبه. رائفی پور پرنده را نه در واقعیت و بلکه در خواب دیده بود و نحوه بیانش در اینجا طوریست که گویی استاد مدعی ارتباط با امام زمان است. این کذب محض است.
انسانیکه کارش بخاطر خدا بوده از اول تاریخ تا امروز مثل شیر تنهایی بوده که کفتارها از اطراف دندون واسش تیز کرده بودن حتی امیر مومنان که کاملترین انسان روی زمین بوده آنقدر طعنه از مردم زمانه اش شنید آنقدر بی مهری دید که سر به چاه میبردو درد دل میکرد آن حضرت نتوانست انقلاب خدا را در زمان خودش برپا کند چون مردم نذاشتن
حال و احوال ما هم چنین است انسانی که برای انقلاب دست و پا میزند و تلاش میکند که لجنهایی مثل صهیونیزم و لیبرال ها راکه میتوان در یک کفه ترازو گذاشت برای ماروشن کند ، بدیهی است که انتقاد میشود چون آنها برای بقای عمر خود دست و پا میزنند ودیگر این که حق را زیر پا گذاشتن برای آنها کاری ندارد
حرف آخر این که بگذار بسوزند ......
یعنی کار استاد درسته
رائفی پور کارش درسته، تنها کسیه که برای منافع شخصی کار نمیکنه
(نویسنده منتقد )چ داند قیمت نقل و نبات
چرا وقتی تازه کار بود بساطشو جمع نکردین ؟
اگه رائفی پور گناهکارو مجرمه شما مجرمترین که اجاز ه دادین در کارش پیشرفت کنه و کار به اینجا برسه البته منظورم نگارنده مطلب نیست شاید سنش اقتضا نمیکرده چنین کاری رو بکنه ولی مملکت که از مرد خالی نبوده! پس نقد به کسانی وارده که نشستن به تماشا وکاری نکردن هنوزم تماشاگرند
پس یا رائفی پور برحقه یا شما بی عرضه این
من الان جورابای خونمونو گذاشتم بمونه یه نمک خوب بتونم بهره برداری کنم
روزتون بخیر
ببینید دوستان آقای رائفی معصوم نیستن و به هر حال یکسری اشتباهات هم ممکنه در کارشون باشه اما ایشون با هدف هدایت نسل جوان در حال قدم برداشتن در راهی هستن که خیلی به پیشرفت کشور کمک میکنه
و البته که رسانه های مخالف انقلاب از ایشون خیلی بد میگن و این طبیعیه
آقای رائفی پیش بینی های بسیار دقیقی دارن
در رابطه با موضوع رد صلاحیت ها، ایشون بار ها گفتن اتفاق خاصی در رد صلاحیت ها خواهد افتاد و همین هم شد
ثانیا هر سخنرانی ایشان نسبت به موضوع باید مورد مناظره قرار بگیرد . هر کسی حرفی برای گفتن دارد بسم الله ادرس موسسه را دارد با یک دوربین بره بگه داداش بیا بششین اینجارو در فلان سخنرانی اشتباه گفتی من نقد دارم یا رایفی میاد جواب میده که تکلیف مشخصه یا می پیچونه که بازم مشخص میشه اونایی هم که نشستن دور گود میگن لنگش کن یک مشت ترسو هستند . مثلا رایفی میگه فلان جا دزدی شده . اگر دروغ میگه که ازش شکایت کنید ولی اگر راست میگه باید دزدو بگیرن .......پس تو که کنار گود نشستی میگی فلانی داره چرت میگه اگر جرات داری خودت اعلان دزدی کنار گوشت را اعلام کن اگر هم نداری لطفا ساکت
براتون توضیح بدم: می گن وهابی ها(و یهود) بعد از عراق و افغانستان برا سوریه هم برنامه دارن(پیشگویی عالی) و از این کشورها مجاهدین(وهابی) با پادشاه متحد می شن و بعد با رومی ها و آمریکا یی ها صلح می کنن(باز هم پیشگویی درست که دیدیم امارات و... صلح کردن) و کار ایرانی ها رو تموم می کنن که دقیقا برنامه داعش و وهابی ها بود که به خواست خداوند و با حضور نیروهای انقلابی برنامشون شکست خورد.
هیچکسی بی ایراد نیست و علم غیب نداره ایشونم ادعاشو نداره می گه تحلیل گرم که با وجود اشتباهات کم در برابر مطالب فوق العاده مفید بعضا اشتباهات جزئی ناچیز به حساب میان. ولی حرف های شما اشتباهات و شاید غرض ورز بودنشون خیلی زیاده.
حرف ها رو برش داده و دروغ از زبانش گفته.....
خودتون بشینین سخنرانی هاش،رو گوش کنین و تحلیل کنین حق با کیه
یا حداقل یه کم شعور
به جای این همه حسد و غرور و دروغ
۱_خیلی تأثیر گذار بود...
و
۲_بیا پایین سرمون درد گرفت
و
۳_
مطالب بسیار عالی و نقد منصفانه و به جایی بود
خیلی ممنون که این شخصیت خطرناک رو که متاسفانه جمعیت زیادی خواهان داره که چشم و گوش بسته دنباله روی او هستن و حرفاش اساس علمی نداره، به خوبی نقد کردین
انشالله نقد شما رو درمورد دکتر! عباسی هم ببینیم
خودتون به خودتون نظر میدید
امثال تو یک دهم این جوان کاش ما را جذب می کردند
ضد دینم حرف نزده ملاک اصلی حال افراده که میبینیم حالش با ارزشه
اگر ضد انقلاب و دین بود هرگز نمی اومد روشنگری کنه
آقای نویسنده میدانم که از پس شمردن خیل امثال منی که بواسطه کلام رائفی پور از زیست بی مدار ومعلق خود از گیج وگم وحل شده در جاذبه فانی دنیایی و به مدار امن الهیت ونبوت وولایت دعوت و در حاذبه شگفت زندگی ای که اول وآخرش اوست وزن و در مسیر شرافت أنسانی قرار گرفتیم .بر نمی آیید.اما اگر وقت کردید سر از کار دیگران بردارید،سری هم از کار خود درآورید و بگویید ازایندست
دست وزبان درازی وجستوخیز و قلم فرسایی در کار دیگران،شما دست چند گمراه را گرقته و دردست امام زمان عج گذاشتید ؟اصلا اهل این حرفهایید یا فقط اهل...بگویید تا شما را هم درست قضاوت کنیم
درآخر خواستم بگویم کاش لااقل به قول سدید حرمت لوگویتان رانگه میداشتید کمی بطاهر هم شده حفظ درون مبکردید وحانب عدالت و صداقت را در کلامتان نگه میداشتید.دیدم تقاضای گزافیست که بگویم قلمتان را باید بر خلاف هدف از این مقاله بچرخانید شما که نمیتواند با هدف مقاله در تضاد باشد.وقتی هدف شکستن خرمت مسلمانی بوده متن گرچه با مغلطه ی راست ودروغ باید به هدفش وفادار باشدو بود
بنده۶۱ساله و ازهمون سربازان درگهواره سال۴۲حضرت امام هستم. باقرآن حدیث، فقه، اصول، کلام، فلسفه و علوم میان رشته ای آشناهستم درهمه عمرم، از نوجوانی و قبل از پیروزی انقلاب، فعالیت سیاسی داشته ام. بهترین سخنورهم گاهی تپق میزنم. حضرت آیة الله قزوینی که در مناظره با مذاب و فرقه هاست، مواردی وجودداشته که شماره آیه یا نام سوره رو اشتباه گفته قاری برجسته ای مثل عبدالباسط هم درجایی پیش آمده که درقرائت کلمه کشطت درسوره تکویرکلمه کطشت خوانده، مرحوم آیةالله یدمحموداهرودی هم درامامت نمازجماعتی که درتلویزیون هم بارهاپخش شده کلمه لتئلن را درسوره تکاثربجای لام منصوب یعنی فتحه دار، مکسور، یعنی باکره قرائت نموده که کاملٱ معنای متفاوت دارد. هیچک از ما معصوم نیستیم اما باید دید ایراد در چه حدی بوده و چه اهمیتی داشته و در مورد کولاروخرحزب اللهی هم به آیا قرآن توجه کن آنجاهم ازاین عبارات میبینی. مثل آیه۵وره جمعه یاموردی که درخصوص امثال بلعم باعوراگفته.یاعبار معروف اولئک کالانعام بل هم اصل.پس دنبال بهانه جویی نباید.هم نانامه ی ما مشخصه هم دانشگاه آزادوعملکردجابی ورفنجانی وغیره.
ازشماثقاضای مناظره بااستادرائفیپورندارم.چون درحدواندازهه ی اونیستیدًاماحاضرئدباخرج خودم درهرشبکه ای مناظره کنید؟البته ممکنه درهمین پیام بنده هم اشتباهات تایپی زیاد باشد چون مدتیست دقتم درنگارش وتایپ کم شده
من نه یه ادم تعصبیم نه بسیجی ...من واقع بینم
رایفی پور یه ادمی هستش که از نظر من به فکر این نظام این مردمه .....ادمی که هر لحظه به فکر هوشیار کردن مردم نسبت به دشمنایی که هر ثانیه برای گمراهی ما تلاش میکنن
هر ادمی اشتباه میکنه حتی من و تو و رایفی پور،،،،،،نه من معصومم نه تو و نه رایفی پور
به نظر من رایفی پور حق میگه دوستان
هیچ وقت تحت تاثیر چار تا حرف قرار نگیرید
از کجا معلوم مطالب سایت دروغی نباشه
این دوره دوره ای که حرف زیاده و تشخیص درست یا غلطش با ما
یعنی دوره هجوم رسانه ها
بنده حرف حق رو گفتم رایفی پور حق میگه
همین
فکر کنید دوستان فکر
بلندی از آن یافت، کو پست شد
در نیستی کوفت، تا هست شد
شما نمیتونید با یه مشت اراجیف از محبوبیت دکتر کم کنید
اینطوری جز کم شدن مشتری ها تون چیز دیگه ای حاصل نمیشه
درست مثل من که دیگه به سایت تون سر نمیزنم
راستش من به عنوان یک نوجوان حرف های ایشون رو دنبال میکنم و دوستشون دارم و خوندن همچین چیزایی راجب استاد واقعا تلخ بود برام
واقعا انتقاد شما خیلی تند بود و غیر منصفانه و همینطور خیلی سطحی!
نمیدونم شاید پدر کشتگی داشتید با استاد یا چیز دیگه ولی اینو خوب متوجه شدم که طرز فکر شما هر چی هست خیلی با طرز فکر استاد در تناقضه که اینجوری تند حرف زدید
و اینکه شما استاد رو در نظر مردم عزیز نکردید که حرفای شما هم بتونه استاد رو در نظر ما بشکنه
آذری زبان ها یه ضرب المثلی دارن میگه که الله گوزیانی بنده ییخاماز
یعنی کسی رو که خدا بلندش کرده بنده نمیتونه زمینش بزنه
امیدوارم حرفاتون موجب از بین رفتن اعتقادات مردم نشده باشه که اگه اینطور باشه خدا تو قیامت به دادتون برسه
ولی واقعا از این حرفا دلم گرفت و متاسف شدم که یکی میاد علم بلند میکنه و تمام سعیشو میکنه که جامعه رو به سمت مهدوی شدن سوق بده ولی یکی دیگه میاد تا جلوی اون فرد بایسته
مطالبتون هم از سر تا پا اشکال داشت
مثلاً اون قسمت که گفتید استاد میگه آقا کنار گوشش یک حرفی گفتن
شما چرا مطلب رو سانسور میکنید؟
ایشون گفتن فقط «خواب» این اتفاق رو دیدن
اگر آقا نیاز بدونن امکان داره بصورت فیزیکی و یا حتی توی خواب بیان سراغ افراد
و این رو هم باید بگم که شما که دارید بحث رو روایی میکنید این رو هم احتمالا خوندید که آبروی مومن از کعبه بالاتره!
راجب اون قسمت هم که گفتید اینها دارن میگن که ظهور نزدیکه و ما در آخرالزمان قرار داریم، حتی توی توضیحات سایتشون هم این رو نوشتن، باید بگم که جناب شما هم از اون طرف بوم افتادید!
اینطور که من متوجه شدم شما میگید که آقا میاد ولی حالا از کجا معلوم زود بیاد چرا مردمو بیخودی امیدوار کنیم! اگه نیومد مردم اعتقادشون از بین میره و از اینجور حرفا. ولی باید بگم که بقول استاد پناهیان شما دلتون قلوه سنگه که! اصلا آقا روایت داریم میگه که یکی از حکمت های اینکه زمان ظهور رو شیعیان نمیدونن، برای اینه که در تماس زمان ها منتظر باشند! یعنی چی؟ یعنی هر لحظه! اینطور که از روایات بر میاد ما هر لحظه باید منتظر ظهور آقا باشیم چون ظهور آقا ناگهانی اتفاق میوفته؛ اعتقاد شیعه باید اینطور باشه؛ هر کی هم اینطوری فکر نمیکنه خودش بره تحقیق کنه مطالعه کنه کلی روایت داریم با سند صحیح در این باره.
یا اینکه گفتید اینها میگن که ما در آخرالزمان قرار داریم؛ اتفاقا اینها میگن که ما با توجه به نشانه هایی که در روایات مختلف اومده، این رو میگیم؛ تازه، فقط آقای رائفی پور و گروهشون نیستن که اینو میگن! افرادی رو داریم مثل استاد پناهیان که فک کنم واقعا دهنتون بسته میشه چون ایشون اتفاقا درس حوزه هم خوندن، ایشون هم همین حرف رو میزنن. و خیلیای دیگه که فرصتش نیست بنویسم.
راجب باقی اطلاعات هم مثل اینایی که گفتم به نظرم بهتر بود از سخنرانی های استاد فقط اون قسمت هایی که به نفع خودتون بود رو نمیدید و واقعا کاش منصفانه تر مینوشتید!
اللهم اهدنا صراط المستقیم!
والسلام.
میتوانید عبارت: ″تناقض فکری و عملی استاد رائفی پور″ را سرچ کنید که عنوان همین مطلب است.
در میان سایت ها سایت فرهیختگان را می آورد که پاسخ استاد است.
دوستان حداقل برای رفع شبهه هم که شده لطفاً از پاسخ خود استاد غافل نشوید.
سخنرانی های کاملش رو ببینین
اللهم عجل فی فرج مولانا المهدی
بنده فکر میکنم در یک نقد منصفانه هم نقاط ضعف و هم نقاط قوت در کنار هم ذکر و بررسی می شود. این مقاله دربست سعی در محکوم کردن آقای رائفیپور داره که و به غرضورزی بیشتر شبیه است تا نقد.
بیچاره ندانست که علی نقطه ندارد
میدونی رائفی پور کی و چه زمانی معروف شد
هم سال تو زیاد خواستن به حاشیه ببرنش، ولی موفق نشدن و بر عکس کمک کردن برای معروف شدنش
چون ملت عقل دارن چهارتا سخنرانی رائفی پور رو گوش بدن ، میفهمن کی درست میگه و کی نادرست
بابت چندتا از موضوعاتی که مطرح کردی مشخص بود هدفت چیه
اون پولی که میگیری رو بخور که یه روزی بد جواب باید پس بدی
بنده هم خیلی از سخنرانیهای برادر رائفی پور رو شنیدم.و بعد از اتمام موضوع رفتم و راجع بهش تحقیق کردم و به صحت موضوع پی بردم.
اینها همون سربازان آخرالزمانی هستن که راهشون راه ولایت و امام زمانی هست.
خدا حفظش کنه.
اللهم عجل لولیک الفرج
و در حال آماده شدن برای ظهور
کی اینارو نوشته؟
چرا فقط سعی کرده آقای رائفی پور رو بکوبه
چون بر ضد غربی هاست این کارو کردن
به خدا اگه همین آقای رائفی پور تعریف غرب رو میکرد ببینید چجوری تعریفش رو میکردند
نظر با خودتون
این مقاله رو کپی کردم تو ورد ، با فونت 14 میترا شد 34 صفحه
خدا شاهده اگر همچین همتی در تخریب یه نفر رو میزاشتید روی تحصیل علم میشدید یکی مثل استاد رائفی پور
احتمالا چیزی گفته که وجدانت بهت تذکر داده بود اما به نفعت نبود گوش بدی
من بعنوان کسی که اکثر سخنرانی های آقای رایفی پور رو گوش کردم یه چند تا نقد دارم که در زیر براتون مینویسم.
1- بعضی از مطالب ایشون مثل مدیریت زمان و چطور گناه نکنیم و ... آموزنده و مفید است.
2- بحثهای آخر ازمانی ایشون عموما اغراق آمیز و از دایره منطق خارج میشه
3- دادن اعتماد بنفس به شیعیان و ایرانیان اکثرا تو سخنرانیاش وجود داره که بسیار خوبه
4- در صحبتهاش بعضا هیجان زده میشه و گاها از دایره ادب خارج میشه و کلمات " خر، به درک، پدر سوخته، غلط کرد، خاک تون سرش، ....." بسیار در صحبتاش به چشم میخوره. که هر موقع دایره این مدل صحبتا کردنش تشدید میشه، دیگه ادامه صحبتاشو گوش نمیکنم
5- در همه موضوعات ورود میکنه و دلیلشم اینه که چند نفرو تو مصاف داره که متخصص اون بحثن.!
واقعا به این استدلال انتقاد دارم. من خودم دکترای مهندسی مکانیک دارم ولی تو علم مکانیک فقط میتونم در مورد کنترل ربات اظهار نظر کنم اونم با دقت و با احتیاط که حاصل 12 سال مطالعه و پژوهش شبانه روزی منه. ولی ایشون در هر موضوعی بعد از چند تا جلسه با متخصصای مصاف میاد تو سخنرانی عمومیش میکنه!!!!!!!! یا صاحب وحشت. این آدم خداییش اعتماد به نفس کاذبی داره
تا حالا بیش از ده تا پیش بینی کرده در موضوعات مخطلف همش درست بوده..
خوب حق بده که کارش عالیه
تمام متخصصین امر ایشان را در آن حوزه ای که صحبت کرده تایید میکنند و خودشان که استاد دانشگاه اند مطالب ایشان را طالبند
برید مثبت و منفی هایی که زیر نظرات هست رو ببینید خودتون متوجه میشید که بعضیا بد جور از محبوبیت بعضی دیگه دارن میسوزن:)
کلی نماز نخون من میشناسم که از طریق اشنایی با استاد نماز خون شدن
تفاسیر شما هم سراسر غلط بود .اما شاید یه جا استاد نظر شخصی گفته ،شاید اشتباه کنه چون معصوم نیست و ادعای معصومیت نکرده
واقعا کاش همه این مقاله رو بخونن واگاه باشن
واقعا نکات دقیقی رو مطرح کردید
به نظرمن که ۱۰ساله سخن رانی هاش رو گوش میدم..واقعا کارش درسته..
پیش بینی دائش
پیش بینی دلار
پیش بینی کورنا
پیش بینی زمین خوردن برخی از اقایون
همش درست بوده قطعا همچین ادمی مخالف زیادی داره
چون پولکی نیست نمیشه خریدش
هیچ کدوم از چیزهایی که به استاد رائفی گفتین حقیقت نداره ، ای کاش حداقل از روز قیامت بترسین و برای کسی حرف در نیارین .
مشکل اصلی این است که جامعه ما به بخصوص طیف جوان و نوجوان و کمتر عالم دلیل اعتیاد و اعتماد بیش از حد به فضای مجازی و کاهش شدید مطالعه تحقیق و پژوهش مبتلا به عارضه نشر انواع مطالب غیر علمی و سخنرانانی که با کمال حیرت بدون تخصص و علم و دانش کافی در همه حوزه های کاملا تخصصی و فوق تخصصی چون اقتصادی اجتماعی فرهنگی سیاسی پزشکی کشاورزی بیوتروریسم امنیتی دفاعی سبک زندگی تحلیل فیلم و هنر و خلاصه بقول معروف از شیر مرغ تا جان آدمیزاد نه تنها اظهار نظر می کنند بلکه حکم هم صادر می کنند و حتی نظریه پردازی و پیش بینی هم می کنند؟!! که در هیچ جای دنیا سابقه ندارد فردی فاقد تخصص علم و دانش کافی در حوزه های تخصصی اظهار نظر کند افرادی چون رایفی پور ها که اکثرا در مراسمات مذهبی و هیئت ها و سالن های همایش با حضور طیف مختلف مردم عادی و نه دانشگاهی یا آکادمیک (البته اینگونه سخنرانان جایی در مراکز دانشگاهی و آکادمیک ندارند و اساتید هرگز به سخنرانی آنها توجه نمی کنند بنابراین اینها مخاطب عام را می پسندند چون راحت تر می شود آنها را با هر چیز غیر علمی قانع کرد ولی اساتید متخصص عالم را نمی توان) در نتیجه نوجوانان و جوانان و مردم عادی مخاطبان اصلی اینها هستند که به دلیل کم تجربگی و علم و تخصص کم بشدت متعصب و احساساتی هستند تا عقلی و علمی. بحث با این افراد هم فایده ای ندارد چون دنبال جلب توجه و شهرت و محبوبیت و فالور و طرفدار هستند و با ادبیات توهین آمیز فحش و بی ادبی منتقدین دانشمند خود را خطاب می کنند اکثر دانشمندان در باره این افراد با علم سطحی و ناقص سکوت می کنند چون این افراد جایگاه علمی معتبری ندارند پس در مقابل اینگونه افراد کم علم در مخاطب جوان احساساتی بهتر است سکوت کنند تا فحش و توهین و تخریب و جسارت نشوند. ولی صبور باشید آینده همه چیز را روشن خواهد کرد و اینگونه تریبون داران کم دانش به فراموشی سپرده خواهند شد زیرا دنیا دنیای علم است و دانش و تخصص ها و فوق تخصص ها گذشت زمانی که یک نفر در همه علوم اظهار نظر کند . این یعنی پایان راه این افراد. صبور باشید اسلام و امام عصر عج اینگونه تریبون داران پر از اشتباه کم دانش مغرور بد دهان بد اخلاق را تایید نمی کند.چون عالم دانشمند خردمند هرگز فحش نمی دهد هرگز توهین نمی کند و هرگز هرگز تخریب نمی کند. اخلاق و ادب ملاک شناخت دانشمند از دانشمند نماهاست.
این چیزهایی که شما گفتین غیر منطقه
خودتون رو نچسبونید به بزرگان
عین حق است که لرزه به تن معاویه می اندازد
تو کدوم پستونکی دشمنی هستی که اینقدر عقل نداری بفهمی که آب دریا به دهان سگی چون تو کثیف نمیشود ؟...
اشراف به همه علوم و اداها اشتباه رائفی پور هست که با دو تا سرچ و یه کتاب سخنرانی میکنه
خودش شفافیت رو راه انداخته اما زندگیش مبهمه مثلا حرفی میگه مستاجرم آخه با کدوم مدرک؟! یا تو گوگل سرچ کنید در مورد همسرش نوشتن خانم دکتر پرستو مروجی روانشناس بازم نه تایید نه رد
عزیزانم با یه دست نمیشه چند تا هندونه ورداشت
یاعلی
آقای سفسته گر ؛ این شگرد مضحک شما قدیمی شده،. دقیقا و دقیقا مشابه بی بی سی و سعودی نشنال ، ملاقه رو گرفتی دست و آش و هم میزنی
سوال من اینه که نویسنده این مطلب عجب زوری زده که حقارت خودش رو پشت عیب دیگران مخفی کنه.
داداش خودت از خودت چی داری ؟
اصلا آقای نویسنده شما بیا هزیون بگو از خودت در بیار چرند بگو... من خریدارم
دقیقا از چی رائفی پور سوختید ؟!
اون دنیا رسانه هایی مثل شما جواب مزخرفات شون می دهند
این بنده خدا گفت که مرده شور چپ و راستتون رو بره درست میگفت
برو پماد بخر از داروخونه دیگه هم مقاله با سوختگی ننویس :))))