گروه آیین و اندیشه «سدید»؛ نفیسه رحمانی: در طول تاریخ تشیع، همواره «هیات» یکی از مهمترین پایگاههای آموزشِ مذهب و تجمع مذهبی در میان مردم بوده است. اجتماعی که علاوه بر تحکیم بنیان باورهای مذهبی و اعتقادی، نقش مهمی در آموزش و هدایت مخاطبان خود، در حوزههای مختلف بر عهده داشته است. همچنین در کنار نقش آفرینی اعتقادی و آموزشی، باید از ابعاد تاثیرگذار هیات در حوزههای اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی در تاریخ جوامع اسلامی نام برد. چنانکه تا چندی پیش، هیئات مذهبی، برای استقلال بیشتر و تاثیرگذاری جریان سازتر در همه زمینه ها، در بعد اقتصادی خودکفائی داشتند. دخل و خرج هیئت به دست بانیان آن تامین و صرف شده، از اینرو به اصطلاح عام "دست هیئتیها جلوی کسی دراز نبود! " به جهت همین استقلال در تصمیم گیری بود که هیات به عنوان یکی از مهمترین مراجعِ امن در میان مردم به حساب میآمد.
این گزاره درست همان چیزی است که درخصوص مسجد نیز صادق بوده است. متاسفانه در سالیان اخیر شاهد آن هستیم که نقوش ذی ابعاد این اجتماعات مذهب محور به حدی کاهش یافته که حتی تامین نیاز مخاطبین در حوزههای معنوی نیز، به خوبی صورت داده نمیشود و از این روست که اقبال مردم به جز در ایام مناسبتهای مذهبی، به این پایگاهها کاهش داشته است.
امروز برخی هیئت ها، نمایندگان رویدادهایی از بطن جامعه نیستند. آنها تبدیل به بلندگوهایی برای جریان سازیهای سیاسی، اجتماعی و حتی گاهی زد و بندهای اقتصادی یا شخصی شده اند که در هنگام روشن شدن این روابط، مخاطبان شان را از دست میدهند. رویدادهای نامطلوبی که هرچند در لایه نخست با انکار مواجه میشوند، اما مخاطبان و بانیان در لایههای زیرین با آن مواجه شده و توان انکار را از دست میدهند.
سرآغاز تحولِ مجالس عزاداری
مراجعه عام و مستمر اقشار مختلف مردم به پایگاههای مذهبی، در یکصد ساله اخیر، تحول چشم گیری داشته است. چه اینکه در الگوی سیاست نبوی، مسجد همیشه به عنوان نخستین و مهمترین پایگاه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و حتی اقتصادی در میان مردم مطرح بوده و امروز مساجد کارکرد گذشته خود را از دست داده اند. این الگو در سالهای اخیر دستخوش تحولات زیادی شده که البته بسیاری از این تحولات ناشی از الزامات زندگی مدرن در کلان شهرها و در کنار آن، پررنگ شدن زندگی مجازی و مصائب اقتصادی در روزمرگی مردم است.
از شهادت امام حسین (ع) در سال شصت و یک هجری تا برگزاری نخستین مراسمات مرثیه سرائی در سوگ ایشان فاصلهای چند ساله است که در این مقال سخن گفتن از دلایل به وجود آمدن این گپ میسر نیست. به هرحال میتوان این گونه بیان کرد که با اهتمام ویژه امام صادق (ع) به این امر و تلاش شیعیان ایشان در برپائی مراسم عزای سالار شهیدان، نخستین هیئات در دوران امامت ایشان به صورت رسمی برگزار شد. از آن دوران تا به امروز، قریب به هزار و اندی سال میگذرد. هیات به عنوان یک پایگاه اجتماع مسلمانان شیعه، در کنار مسجد در جوامع مذهبی مطرح شده و مسلمین در دورههای مختلف تاریخ کارویژههای گوناگونی برای آن تعیین کرده اند.
سیر تعیین کارویژه و تصمیم سازیها تا دوران معاصر نیز به خوبی ادامه داشته است، اما مشکل از آنجایی آغاز شد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پایان هشت سال دفاع مقدس، رفته رفته الگوی برخورد دیگری با این نهاد اجتماعی در دستور کار فرهنگی کشور قرار داده شد. کمرنگ کردن حضور مدیریتی مردم در این اجتماعات و محدود کردن حضور همه اقشار به مناسبات مذهبی، مهمترین محور این تحول بود که آنالیز ترکیب جمعیت حاضر در مراسمهای مذهبی هیئت یا مسجد، به خوبی این تحول را تایید میکند. در واقع هیات به عنوان یکی از مهمترین پایگاههای نیروهای انقلابی، سیاسی و اجتماعی تا پیروزی انقلاب، در دوران تشکیل حکومت به کناری نهاده شده و مردم به سویی دیگر سوق داده شدند. کنار ماندن هیئت، پایان این راه نبوده و امروز شاهد تبدیل شدن این نهاد مردمی و مذهبی به نمایندهای در دعاوی سیاسی و جریانی هستیم!
هیئت باید فریادگرِ حق مردم باشد!
کارویژههای اصلی هیئت را میتوان در چند سرفصل خلاصه کرد که البته این سرفصلها خود ذیل عنوان سه محور اصلی قابل بررسی هستند؛ نخست ابلاغ و بازگوئی تاریخ اسلام و وقایع رخ داده در طول سالیان پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار از زبانِ امام معصوم که در قالب روایات و احادیث به مخاطبان عرضه خواهد شد.
دومین کارویژه مهم هیئت به عنوان یک نهاد مردمی و مذهبی، رسیدگی به امور جاری مسلمین؛ چه امور دینی و معنوی و چه امور اقتصادی و فرهنگی است. اتفاقی که تا سالیان پیش در هیئت و مسجد به صورت منظم و روتین ترتیب داده میشد. وجود صندوقهای قرض الحسنه در این محافل نماد بارز این کارکرد بود؛ و سومین کارویژه هیئت، ادامه راه مبارزه منفی، عدالت طلبی و تظلم خواهی اجتماعی یا فرهنگی. کارکردی که از دوران حضور ائمه اطهار و خصوصا امام صادق (ع) در جامعه اسلامی آغاز شده و تا پیروزی انقلاب اسلامی نیز در روشنترین وجوه ادامه داشته است. فروکاست این کارکرد مهم هیئات، همان محوری است که در این مطلب به چالش کشیده شده است.
عدالت طلبی، تظلم خواهی و مبارزه منفی همان کارکردی از هیئت یا مسجد است که به معنای تام و تمام اجتماعی است. سوژه این مطالبات همواره از بستر اجتماع خواسته و با چاشنی دین، از تریبون هیئت یا مسجد به گوش همگان رسیده، مثلا در جریان پیروزی انقلاب اسلامی، مهمترین اشعار و سخنرانیهای سیاسی که فریاد اجرای احکام دینی در سطح اجتماعی و سیاسی، یا رسیدگی به خواستههای مشروع مردمی را سر میداد، از حلقوم هیئتیها و مسجدیها بلند میشد. ماجرای سخنرانی امام (ره) درباره کاپیتولاسیون، اشعار و مراثی سیاسی که در هیئتهای مختلف قرائت و از رهگذر آنان عملکرد دستگاه پهلوی به چالش کشیده میشد یا مواردی شبیه به اینها که در تاریخ هیئتهای ایرانی فراوان است، کارکردهای مطالبه گرانه است. کارکردهایی که در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بخاطر هشت سال دفاع مقدس تا حدودی به کنار گذاشته شد. البته پس از پایان جنگ و آغاز روند نوسازی فرهنگی، برخی از مادحین یا سخنرانها به مضامینی در نقد فرهنگ غالب جامعه روی آوردند. اشعاری که در وصف وضعیت ناهنجار فرهنگی و مغایرت با احکام دینی در این دوران خوانده میشد، تقریبا آخرین نفسهای کارکرد نقدگونه هیئات بود. کارکردی که امروز در حداقلیترین وجه خود باقی مانده و تنها به سوژهای همچون بدحجابی یا بی حجابی محدود شده است.
عدهای از این حرکت استقبال کردند، برخی ورود چنین مضامینی به عرصه مداحی و روضه خوانی را مورد نکوهش قرار دادند و هر دو گروه درباره این مسئله نکات زیادی را در فضای رسانههای عمومی مطرح کردند. منتقدین شعرخوانی مطیعی، بر این باور بودند که بیان این مضامین با شیوه عزاداری یا جشنهای مذهبی هماهنگ نیست. همانطور که پیش از این نیز شعرخوانی دو مداح یزدی در حمایت از شعارهای دولت امید را ناپسند دانسته و آنرا نامتناسب با سینه زنی روز عاشورا عنوان کرده بودند.
اما در کنار از دست رفتن این بعد سلبی، یک مسئله تازه به نهاد هیئت وارد شده است. سالیان چندیست که راه اشعار و قصاید بلند سیاسی یا اجتماعی با چاشنی جناحی به هیئتها باز شده، مادحین جوان و تازه نفسی از رهگذر خوانش این اشعار، به شهرتی نیز دست یافته و جای نسل پیش از خودشان را گرفته اند. اشعاری که بعضا در وصف اشخاص، نهادها یا بازوهایی از نظام سیاسی نیز خوانده شده است. این دست از اشعار و مداحی ها نه تنها پای برخی نقدها و کارکرد سلبی را از هیئتها بریده که این مسئله را به یک برخورد سیاسی یا جناحی تقلیل داده است.
نمونه مهمی از این اشعار چند سال پیش و از تریبون نماز عیدفطر خوانده شد. شعری که در آن انتقادهای تند و تیزی خطاب به مسئولان سیاسی و مدیرانی که در صف اول نماز نشسته بودند، بیان شد. انتقاداتی که محور اصلی آن خطاب به دولت و برنامه اش در حوزه سیاست خارجی و البته تا حدودی اوضاع اجتماعی بود.
عدهای از این حرکت استقبال کردند، برخی ورود چنین مضامینی به عرصه مداحی و روضه خوانی را مورد نکوهش قرار دادند و هر دو گروه درباره این مسئله نکات زیادی را در فضای رسانههای عمومی مطرح کردند. منتقدین بر این باور بودند که بیان این مضامین با شیوه عزاداری یا شادی در سوگوارهها و جشنهای مذهبی هماهنگ نیست. همانطور که پیش از این نیز شعرخوانی دو مداح یزدی در حمایت از شعارهای دولت یازدهم را ناپسند دانسته و آنرا اقدامی نامتناسب با سنت سینه زنی روز عاشورا در این شهر عنوان کردند.
به بیان روشنتر اینکه؛ انتقاد از یک جریان سیاسی، عملکرد دولت یا یک سازمان و نهاد خاص از نقطه عزیمت جناحی یا سیاست ورزی به مثابه سیاست زدگی، ارتباطی با کارویژههای هیات، حتی در بعد سلبی آن نداشته و ندارد. متمرکز شدن کارکرد سیاسی هیئت بر این موارد، مصداق اتم فروکاست عدالت طلبی، تظلم خواهی یا انتقاد اجتماعی-سیاسی است. این مسئله را تنها در صورتی میتوان توجیه کرد که درباره اصل حکومت دینی یا غیر از آن و یا پرداخت به اصول اساسی باشد. درست شبیه به آن چیزی که در دوران انقلاب شاهد بودیم. اهتمام به امور اجتماعی و عدالت خواهی از سوی هیئتی ها، کارویژه مهمی دیگری است که در سایه این فروکاست و فضای کشمکشهای سیاسی و جناحی به دست فراموشی سپرده شده است.
اما این نه آغاز راه مداحی سیاسی یا جناحی که نخستین بروز عمومی آن در عرصه اجتماع بود. پیش از این نیز، هیئتهای زیادی به شعرخوانی سیاسی در ایام و مناسبات مذهبی اقدام کرده بودند. محافلی که شهرتشان را از رهگذر پایه گذاری و تقویت این سبک مداحی به دست آورده اند. آنها در بسیاری از مناسبتهای مذهبی، اشعاری در رثا و انتقاد از جریانات سیاسی خوانده و میخوانند. نمونه دیگری که به تازگی در میان اهالی رسانه خبرساز شد، ماجرای شعرخوانی در سالروز میلاد امام رضا(ع) و در مشهد بود. اشعاری که بیش و پیش از آنکه به ماجرای این گردهمائی و مناسبت، یعنی جشن میلاد امام رضا (ع) بپردازد، انتقاد گزینشی از سیاستهای دولت، مدیریت رئیس جمهور، نرخ ارز، مسکن و مسائلی از این دست را مورد اشاره قرار داد. این ترکیب بندی در محتوا نشان از تفاوت خاستگاه این مداحی با سایر مدایح دارد؛ مداحی جناحی پیش از مداحی شیعی و انقلابی!
نسل اول مداحانی که در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تریبون را به دست گرفتند، همانهایی بودند که در جریان مبارزات و سالهای دفاع مقدس، سهم مهمی داشتند. آنان طعم مبارزه را چشیده و حالا در فضای نظام سیاسی نفس میکشیدند که برای آن جنگیده بودند. پس چاشنی حمایت از این نظام سیاسی و دستاورد انقلابی را به اشعارشان وارد کردند. مضامین ایدئولوژیک در مداحی این هیئات یا مادحین حضور بسیار پررنگی داشت. آنها از امام، شهدا و سالهای دفاع مقدس میخواندند و در تمام این خوانش ها، قرائت ایدئولوژیک شان را به مخاطب عرضه میکردند. تلاش برای درس گرفتن از نمونههای تاریخ سیاسی شیعه و شبیه یابی در حوادث روز، یکی از مهمترین ویژگیهای این مداحان بود که در کنار فراغت از عدالت طلبی یا نقد وضع موجود، به جامعه مخاطبان عرضه میشد.
اما نسل متاخر مداحان که غالبا زاده دهههای شصت یا هفتاد بوده و به نوعی فرزندان نسل اول به حساب میآیند، پا را از این فراتر گذاشته و کارکرد سلبی هیئت را نه تنها انکار کرده که هدف این نهاد را در کارکرد اجتماعی-سیاسی تغییر دادند. مضامینی که در اشعار این مداحان به چشم میخورد، به لحاظ شدت و اولویت، تفاوت زیادی با مضامین اساتیدشان دارد. اگر صادق آهنگران، منصور ارضی، محمود کریمی، سعید حدادیان و مادحینی از این نسل را اساتید میثم مطیعی، مهدی رسولی و... به حساب آورده و دست به قیاس این دو نسل بزنیم، متوجه تغییرات مهم و بزرگی در این سیر تطور خواهیم شد. تغییراتی که ماهیت مداحی را دچار تحول کرده است.
مشکل از آنجایی آغاز شد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پایان هشت سال دفاع مقدس، رفته رفته الگوی برخورد دیگری با این نهاد اجتماعی در دستور کار فرهنگی کشور قرار داده شد. کمرنگ کردن حضور مدیریتی مردم در این اجتماعات و محدود کردن حضور همه اقشار به مناسبات مذهبی، مهمترین محور این تحول بود که آنالیز ترکیب جمعیت حاضر در مراسمهای مذهبی هیئت یا مسجد، به خوبی این تحول را تایید میکند.
نسل اول مداحانی که پس از پیروزی انقلاب در هیاتها آمدند، به تعبیر محسن حسام مظاهری؛ «اسلام و تشیعاش مبتنی بر اصل ولایت فقیه است. بههمین دلیل است که وقتی تعارض منافع بین وجههی سیاسی و منافع هیئتی پیش میآید، تعلق سیاسی را قربانی میکند، نه منافع هیئتیاش را. مانند: اصرار بر لختشدن در سینهزنی باوجود نظر مخالف رهبری، برپایی مجلس مناجات رمضان در مسجد ارک با وجود نهی رهبری و موارد دیگر»
این نسل حتی در سالیان روی کار آمدن دولتهای همراه یا غیرهمراهش، شمائی از این همراهی یا جدائی را وارد اشعار نکرده و در مناسبتهایی همچون محرم یا ماه رمضان، اشعاری را به این مسائل اختصاص نمیدهد. هرچند که در بین سخنان یا اظهاراتش، رئیس جمهور، وزرا یا نمایندگان مجلس را مورد خطاب قرار داده و نکتهای درباره اقدامات شان میگوید، اما نقد یا ستایش او محدود به همین اظهارات مانده و فضای شعر یا عزاداری را تحت تاثیر قرار نمیدهد. نکتهای که در نسل متاخر مداحان متحول شده نیز همینجاست! نسل تازه مداحان ایرانی در برخی مواقع ترجیح میدهند که درگیریهای جناحی، انتقاد یا ستایش از قوای سه گانه را به شعر وارد کرده و در حالی این مضامین را از تریبون هیئت میخوانند که مخاطبان شان در مراسم عزاداری بر سینه زده و در جشنها شادی میکنند! این جناحی شدن تا جائی ادامه پیدا کرده که بافت قشری و سلیقه سیاسی مخاطبان، در انتخاب هیئتها وارد شده و حضور چهرههای متفاوت با سلایق سیاسی غیرهمسو در این محافل به حداقل رسیده است.
همین تفاوتها و اولویت هاست که در نتیجه برپایی محافل هیئت این دو نسل نیز موثر بوده، جامعه مخاطب مداحانی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی مشهور شدند، از هر گرایش سیاسی یا جناحی هستند، چهرههایی که با وجود اطمینان و آگاهی از مخالفت مداح مورد علاقه شان با دولت، حزب یا جریان سیاسی، همچنان به مسجد ارک میروند و در عزاداری همراه او هستند! همچنین مخاطبانی که در مراسمهای عزاداری امامزاده علی اکبر چیذر، بازار تهران یا حتی مهدیه امام حسن مجتبی در خیابان آزادی تهران حاضر میشوند، از اقشار و سلایق مختلف سیاسی یا دینداری هستند. این در حالیست که ترکیب حاضرین در هیئت میثاق با شهدا یا هیئاتی شبیه به این هیئت، کاملا یکدست و شبیه به یکدیگر بوده و هست. ترکیبی که در نخستین گام نشان دهنده فروکاست کارکرد گردهمائی اجتماعی هیئت است. کارکردی که در نهایت منجر به کاهش بدنه اجتماعی هیئت میشود.
/انتهای پیام/