هر چقدر عدم شفافیت در یک اقتصاد شدیدتر باشد، اهمیت بالابردن هزینه مفتخوارگی و لگام زدن به بانکداری خصوصی بیشتر می‌شود. پس این یک فرمول است که اگر می‌خواهید هزینه فرصت مفت‌خوارگی را بالا ببری یک رکن آن لگام زدن به بانکداری خصوصی است و هر چقدر عدم شفافیت و خصلت رانتی در یک اقتصادی شدیدتر باشد، ضرورت و اهمیت این مسأله بیشتر می‌شود.
گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ فرشاد مؤمنی رئیس مؤسسه دین و اقتصاد به سنت دیرینه جاری در این مؤسسه یعنی پرداختن به تجربه مدیریتی اقتصادی کشور در دوران جنگ تحمیلی اشاره کرد و گفت: از نظر ما پایمردی صادقانه و عالمانه به آرمان‌های انقلاب اسلامی و شهیدان جنگ تحمیلی به این است که بتوانیم به گونه آنچه که در نهضت سید و سالار شهیدان امام حسین (ع) جاری بود، پیام‌رسانی آن حادثه بزرگ را با زبان و در حیطه‌های تخصصی در دستور کار قرار دهیم. این مسأله علاوه بر این اینکه نوعی شکرگزاری از نعمت‌هاست و بنا به وعده الهی، نفس شکرگزاری به معنای مطالبه زیادت در آن توفیقات است، یک جایگاه بزرگ در اندیشه توسعه هم دارد.

یکپارچه‌سازی دانش‌ها و هویت‌بخشی جمعی
وی عنوان کرد: کلید بحث این است که آن جامعه‌هایی که قادر به طراحی و تمهید بستری برای یکپارچه‌سازی دانش‌های پراکنده و بستری برای هویت جمعی بخشیدن به آن یادگیری‌ها هستند این‌ها می‌توانند در ماجرای توسعه با کمترین هزینه، بالاترین دستاورد‌ها را ظاهر کنند. متأسفانه گاه مشاهده می‌شود به نام طرفداری از انقلاب اسلامی، کسانی حتی سرکوب را توصیه می‌کنند و در دستور کار قرار می‌دهند. این با روح اسلام و انقلاب اسلامی مغایرت دارد و این شیوه‌ها، شیوه‌های کسانی است که فاقد منطق و اخلاق در حد نصاب بایسته هستند.

پهلوی‌زدگی افراطی درک‌های مسلط از دوره قاجار
این صاحبنظر اقتصادی برای بررسی اقتصاد سیاسی مواجهه با بحران‌ها در دوران جنگ تحمیلی، لزوم توجه به چند مقدمه را مهم دانست و گفت: مقدمه اول این است که در سه ساله منتهی به سال ۱۳۹۸، توفیق این را داشتم که به عنوان استاد مشاور در یک رساله دکتری در رشته تاریخ دانشگاه تربیت مدرس یک دوره فراموش شده از تاریخ اقتصادی ایران مورد بررسی قرار دهیم. موضوع این رساله واکاوی تاریخ اقتصادی ایران از سقوط سلسله صفوی تا برآمدن سلسله قاجار بود. یکی از یافته‌ها این بود که شوک‌های وارد شده به اقتصاد ایران در این دوره ۸۰ ساله در محاسبه‌هایی که صورت گرفته و به صورت مستند و مکتوب در اختیار است، بیش از سه برابر شوک ناشی از حمله مغول‌ها به ایران ارزیابی شده است.
مؤمنی در ادامه افزود: به یک نکته‌ای متفطن شدم که آن را با تعدادی از برجسته‌ترین استادان شناخته شده رشته تاریخ در میان گذاشتم و آن‌ها عموماً این ایده را تأیید کردند. برای این یافته خودم عنوانی که انتخاب کردم "پهلوی‌زدگی افراطی درک‌های مسلط از دوره قاجار" است. این پهلوی‌زدگی افراطی از طریق دستکاری واقعیت و دور کردن ذهن پژوهشگران از آن شرایط اولیه است که حکومت قاجار تحویل گرفته بودند. عموم اقتصاد‌شناسان توسعه یکی از مهم‌ترین نکته‌هایی که از جنبه روش‌شناختی مطرح می‌کنند این است که می‌گویند در تحلیل‌های سطح توسعه توجه عمیق به شرایط اولیه هر کشور برای پیشنهاد سازوکار‌های برون‌رفته از دور‌های باطل توسعه‌نیافتگی، حیاتی است. تاریخ توسعه حکایت‌گر پرشمار تجربه‌هایی است که توصیه‌هایی را بدون توجه به شرایط اولیه به کشور‌های در حال توسعه مطرح می‌کردند.
مؤمنی خاطر نشان کرد: وقتی از موضع یک پژوهشگر بی‌طرف بررسی می‌کنید در کل، حرکت‌های آزادی‌بخش در قرن بیستم تنها موردی که در دوره کمتر از یکسال بعد از پیروزی توانستند قانون اساسی تدوین کنند و این قانون اساسی را در معرض آراء عمومی قرار دهند، انقلاب اسلامی بوده است. وقتی کشوری آنقدر سریع می‌تواند راجع به قانون اساسی‌اش به جمع‌بندی برسد این طور نیست که نداند چه می‌خواهد و نقدش به رژیمی که فروپاشیده چه بوده است. اما از آن حیرت‌انگیز‌تر و قابل اعتناتر این است که به همت یکی از معاونان نخست‌وزیر دولت موقتِ زنده‌یاد مهندس مهدی بازرگان یعنی زنده‌یاد دکتر یدالله سحابی که معاونت نخست‌وزیر در طرح‌های انقلاب بودند در فاصله کمتر از یکسال پس از پیروزی انقلاب اسلامی یک سندی توسط معاونت طرح‌های انقلاب و با امضای سحابی تحت عنوان «برنامه توسعه و تکامل نظام جمهوری اسلامی ایران» منتشر شد. یعنی تنها حرکت آزادی‌بخشی که در کل قرن بیستم به فاصله نزدیک به ۶ ماه بعد از پیروزی‌اش توانسته یکی از با کیفیت‌ترین برنامه‌های تاریخ برنامه‌ریزی کشور را طراحی کند که این کیفیت بیش از هر چیز مرهون این است که این برنامه مشارکت‌آمیزترین تجربه تاریخی برنامه‌ریزی برای توسعه در ایران است.

بررسی تجربیات آزادی‌بخش در قرن بیستم
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: در یک مطالعه مشترکی که من و استاد ناصر ذاکری در همان سال‌های اولیه بعد از انقلاب اسلامی انجام دادیم و نتیجه آن در مجله عروه‌الوثقی که ارگان جوان‌ها و دانش‌آموزان حزب جمهوری اسلامی بود، انتشار پیدا کرده بود؛ کاری که کرده‌ بودیم این بود که تجربه ده انقلاب آزادی‌بخش در کشور‌های در حال توسعه که در گام مقدماتی پیروز شده بودند، اما در مسیر تلاش‌های براندازانه قدرت‌های بزرگ تاب مقاومت نیاورده و از بین رفته بودند را مورد بررسی قرار دادیم. آن را به صورت یک طیف در نظر گرفتیم که در آن تجربه «پاتریس لومومبا» در گنگو و تجربه «سالوادور آلنده» در شیلی بررسی شد. ما در این مطالعه، ده طراحی براندازانه که در قرن بیستم علیه حرکت‌های آزادی‌بخش صورت گرفته بود را شناسایی کردیم که هر کدام از این طراحی‌ها به تنهایی توانسته بود یک حرکت آزادی‌بخش را با شکست روبه‌رو کند.
وی اشاره کرد: در این طیف برانداختن پاتریس لومومبا در گنگو از طریق تحریک تجزیه‌طلبی در یک استان شورشی به نام ایالت کاتانگا بود. این‌ها از این طریق توانستند حرکت پاتریس لومومبا را سرکوب کنند و خودش را بکشند. یا مثلاً در تجربه شیلی دوره سالوادور آلنده در اقتصاد سیاسی بین‌المللی به عنوان یک نمونه بسیار موفق از طریق ایجاد جنگ روانی برای جدا کردن مردم از حکومتی که خودشان با رأی خودشان خواسته بودند مطرح می‌کنند و ما تجربه ایرانی این قضیه را هم داشته‌ایم. مثلاً کتاب «مارک گازیوروسکی» درباره واکاوی ریشه‌های انقلابی ایران را که مطالعه کنید، می‌بینید تمرکز ویژه‌ای کرده که چرا کوشش‌های براندازانه‌ای که علیه دولت ملی زنده‌یاد محمد مصدق صورت گرفته بود در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ موفق نمی‌شود، اما در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با کمتر از ده درصد معونه انسانی و مادی که در ۳۰ تیر خرج شده بود در ۲۸ مرداد موفق می‌شود. گازیوروسکی نشان می‌دهد که یک رکن این ماجرا جنگ روانی گسترده‌ای بود که از طریق دستکاری واقعیت و با هدف جدا کردن مردم و حامیان دکتر مصدق از او و سرخورده کردن آن‌ها صورت گرفته بود.
مؤمنی تشریح کرد: ما ده تجربه را در آن مطالعه بررسی کردیم که مهم‌ترین یافته آن مطالعه این بود که کل آن ده طراحی به صورت همزمان و یکجا و با ضریب به‌طور متوسط بیش از سه برابر در مورد ایران در پنج ساله اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به کار گرفته شد، ولی کوشش‌های براندازه‌ای که هر یک مورد آن یک حرکت آزادی‌بخش را ساقط کرده بود وقتی به صورت ترکیبی و چندبرابری در ایران به اجرا در آمد، موفق نشد. وقتی ما آن تجربه را واکاوی کردیم به طرز حیرت‌انگیزی مشاهدات ما نشان داد که تمهیداتی که رهبران انقلاب و به‌ویژه دولت در دستور کار قرار داده بودند حاوی یک دقت‌ها و ژرف‌اندیشی‌هایی بوده که همه آن‌ها، قدرت انعطاف نظام‌های ملی را در برابر شوک‌های کوچک و بزرگ و بحران‌های کوچک و بزرگ اعم از اینکه منشأ داخلی یا خارجی داشته باشند افزایش می‌دهد.
وی همچنین افزود: اینکه ساختار قدرت کنونی ایران چقدر آمادگی و صلاحیت برای یادگیری از آن تجربه دارد یک مسأله بسیار خطیر و مهمی است که اگر ما درباره اصل ماجرا توانستیم تفاهم کنیم، می‌توانیم در مورد عملیاتی کردن آن از طریق روشنگری‌ها و کار‌های معرفتی و تغییرات نهادی بایسته، خطا‌های خودمان را تصحیح کنیم و از این طریق آسیب‌پذیری‌هایمان را کاهش دهیم و قدرت انعطافمان را بالا ببریم.
وی ضمن بیان اینکه چهار عنصر محوری در ده ساله اول بعد از پیروزی انقلاب مورد توجه بود، به آن‌ها اشاره کرد و گفت: عنصر اول اصلاح مبتنی بر اعتماد متقابل رابطه مردم و حکومت، عنصر دوم تمرکز و تأکید بر تولید فناورانه، عنصر سوم تمرکز و تأکید بر عدالت اجتماعی است و عنصر چهارم محور قرار دادن مشارکت هرچه فراگیرتر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مردم در سرنوشت خویش است.

تجربه ایران و چین در سرکوب کردن استعمار و استبداد
رئیس مؤسسه دین و اقتصاد یادآور شد: یکی از پدیده‌های شگفت‌انگیز تاریخ اقتصادی معاصر ما این است که جزو نوادر کشور‌هایی هستیم که در قرن بیستم سه کوشش جمعی فراگیر برای درهم شکستن دور‌های باطل توسعه‌نیافتگی و استبدادزدگی و استعمارزدگی را در کارنامه خودمان داریم و از این نظر در میان کشور‌های در حال توسعه بی‌نظیر محسوب می‌شویم. مهم‌ترین رقیب ما در این میان چینی‌ها هستند که آن‌ها هم در یک قرن، دو جنبش اجتماعی فراگیر را تجربه کردند؛ یکی در ربع اول قرن بیستم که یک جنبش فراگیر ناسیونالیستی به رهبری «دکتر سون ‌یادسن» و دومی جنبش اجتماعی فراگیر کمونیستی به رهبری «مائو تسه کونگ» بود. ولی ما سه جنبش اجتماعی فراگیر داشتیم که یکی در ربع اول قرن بیستم با عنوان انقلاب مشروطیت، در ربع پایانی قرن بیستم با عنوان انقلاب اسلامی و سوم در سال‌های میانی قرن بیستم با عنوان جنبش ملی شدن نفت که هر سه این جنبش‌ها به معنای دقیق کلمه توسعه‌خواهانه، ضداستبدادی و ضداستعماری بودند. عنصر مشترک در هر سه این‌ها این است که با بیشترین شوک‌های بحران‌آفرین داخلی و خارجی روبه‌رو بوده‌اند، اما تا زمانی که به لوازم برقرار ماندن حسن اعتماد متقابل بین مردم و حکومت وفادار بودند علی‌رغم همه بحران‌ها، تحریم‌ها و شوک‌ها و حتی حمله‌های نظامی این‌ها توانستند درخشان‌ترین کارنامه‌های عملکرد اقتصادی را هم در آن شرایط پرخطر از خود نشان دهند.

اصلاح مبتنی بر اعتماد متقابل رابطه مردم و حکومت
مؤمنی بیان کرد: ما به یک بازنگری بنیادی در رفتار‌های حکومت در قبال مردم نیاز داریم. عنصر اساسی و حیاتی در میان این سه کوشش جدی ایرانیان در قرن بیستم مسأله شفافیت و صداقت است. قابل وصف نیست که مردم ایران هر بار که با تجربه حکومت شفاف و صادق روبه‌رو بودند، به ازاء هر یک مورد یا هر یک واحد تلاش در ایران مسیر از سوی حکومت‌گران مردم بیش از ده واحد برای حکومت مایه گذاشتند. کسانی که ده سال اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را از این زاویه نگاه می‌کنند، می‌دانند در آن دوره حتی کارمندان دولت با اینکه ساعت‌های متوالی در روز اضافه‌کاری می‌کردند هرگز مطالبه اضافه‌کاری از دولت نداشتند. آن‌هایی که مأموریت می‌رفتند و ترجیح می‌دادند در قالب سنت‌ متداول در دیوان‌سالاری ایران که مسافرت‌هایشان بسیار پرهزینه و با صورت‌حساب بزرگ بیایند، این‌ها می‌رفتند در مساجد و یا در منزل بستگانشان اقامت می‌کردند و حق مأموریت هم مطالبه نمی‌کردند یعنی هزینه این سفر تقریباً برای حکومت نزدیک به صفر در می‌آمد.
وی در ادامه افزود:، اما قلّه این برخورد همدلانه مردم با حکومت به انقلاب اسلامی مربوط می‌شود و تجلی‌گاه این قلّه هم دوران جنگ تحمیلی است. آیا ما می‌توانیم فراموش کنیم که بیش از ۹۰ درصد بار انسانی جنگ در مواجهه ما با رژیم بعثی صدام حسین توسط نیرو‌های داوطلب بود. اگر این مشارکت وجود نداشت فقط همین عنصر یعنی هزینه‌های پرداختی نیرو‌هایی که مستقیماً در جنگ هستند می‌توانست کمتر اقتصاد ایران را بشکند.

تمرکز و تأکید بر تولید فناورانه
این صاحبنظر اقتصاد نهادگرا یادآور شد: عنصر بنیادی دومی که به توانمندسازی حکومت و مردم برای رویارویی با شوک‌های برون‌زا و درون‌زا مربوط می‌شود، اهتمام به تولید فناورانه است. اگر تولید فناورانه بخواهد ریشه پیدا کند حکومت ابتدا باید هزینه فرصت مفت‌خوارگی را بالا ببرد. یک برنامه ملی مبارزه با فساد و بر محور شفاف‌سازی فرایند‌های تصمیم‌گیری و تخصیص منابع و یک برنامه حمایت توسعه‌گرا از تولید فناورانه چه در بخش کشاورزی، صنعت و خدمات در دستور کار قرار دهد. ما در این زمینه مثلاً در دوره محمدرضاشاه هم دو تجربه داشتیم. اما ابعاد دقت‌ها و اهتمامی که در ده ساله اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شده از جهاتی حتی از دو دوره دکتر مصدق در نخست‌وزیری‌اش و دوره عالی‌‌خانی در وزارت اقتصاد هم عمیق‌تر بود. اگر شما می‌بینید به‌طور نسبی کارنامه رقم خورده از جهت کمّی در مقایسه با آن‌ها در این زمینه عقب‌تر است به شرایط اولیه به کلی متفاوت بر می‌گردد.
وی گفت: آن‌هایی که نمی‌توانند بپذیرند که اقتصاد ایران در دوران جنگ تحمیلی چه کارنامه‌ای رقم زده حتی وقتی عنصر جنگ و تحریم‌ها و سقوط قیمت نفت از سال ۶۵ به بعد و عنصر تغییر استراتژی صدام حسین در جنگ با ما و متمرکز شدن روی انهدام ظرفیت‌های تولیدی و عناصر پرشمار دیگری مانند اینکه ناگهان حدود سه میلیون آواره افغانی و عراقی به جمعیت ما اضافه شد و یا به دلایل گوناگون رشد جمعیت ما افزایش چشمگیر پیدا کرد و از این قبیل، حتی وقتی همه این عناصر که به شدت روی عملکرد اقتصادی تأثیر می‌گذارند را نادیده می‌گیرند، کارنامه اقتصادی آن مورد حتی در مقایسه با دوره قبل از انقلاب و دوره بعد از جنگ منهای شرایط به شدت محدودکننده هم قابل دفاع است و یکی از شگفتی‌هایی است که با بیان کارشناسی مورد ارزیابی قرار گیرد.

لگام زدن به بانکداری خصوصی
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی تشریح کرد: وقتی شما تجارت خارجی را در چارچوب اصل ۴۴ از طمع‌های کمپانی‌های چندملیتی و فساد‌هایی که آن‌ها ایجاد می‌کردند و طمع‌های سوداگرانه تاجرباشی‌هایی که ریشه‌های خیلی عمیق در اقتصاد سیاسی ایران پیدا کرده بودند، بیرون می‌کشید؛ یک دفعه می‌بینید که چه تحولاتی اتفاق افتاده است.
وی در ادامه گفت: مثلاً تام هیویت در کتابش می‌گوید که کره جنوبی وقتی می‌خواست جهش توسعه‌ای خود را شروع کند، یکی از کار‌های کلیدی‌اش این بود که تمام بانک‌های خصوصی را ملی کرد. در ایران اگر این حرف را بزنیم می‌گویند نشانه چپ‌گرایی است. اما شاید برای کسانی که به این موضوع علاقه دارند جذاب باشد که وقتی سالوادور آلنده کشته شد و یک نظامی به نام «ژنرال پینوشه» به شیلی می‌آید و بچه‌های شیکاگو برنامه تعدیل ساختاری را در دستور کار قرار دادند و شیلی با آستانه فروپاشی در اثر فشار‌هایی که به تولیدکنندگان و مردم وارد شده بود قرار گرفت، حتی بچه‌های شیکاگو که شاگردان فریدمن بودند، دیدند تنها راه نجات، ملی کردن بانک‌های خصوصی است. پس این یک فرمول است که اگر می‌خواهید هزینه فرصت مفت‌خوارگی را بالا ببری یک رکن آن لگام زدن به بانکداری خصوصی است و هر چقدر عدم شفافیت و خصلت رانتی در یک اقتصادی شدیدتر باشد، ضرورت و اهمیت این مسأله بیشتر می‌شود.
وی افزود: بزرگترین هنر مدیریت اقتصاد ایران در دوره جنگ این بود که کل سیستم توزیع مایحتاج حیاتی مردم را از طریق همان سیستم سنتی خصوصی تولید انجام می‌داد. یعنی دولت حتی یک واحد تصدی‌گری توزیع راه نینداخت. مسأله این بود که یک نظارت خارق‌العاده‌ای نسبت به نحوه توزیع داشت. از منظر تولیدمحوری یکی از شاهکار‌های بزرگ دیگر این بود که بی‌سابقه‌ترین سطوح شفافیت در فرایند‌های
تصمیم‌گیری و تخصیص منابع ارزی و ریالی در آن دوره اتفاق افتاد. شفاف‌سازی بدین صورت بود که مهندس موسوی شخصاً تقاضا کردند که تصمیم‌گیری درباره تخصیص دلار‌های نفتی بر عهده مجلس گذاشته شود. این اقدام هزینه فرصت رانت‌جویی را در ایران بالا برد. وقتی باب‌های مفت‌خوارگی بسته شد همه گرایش به سمت تولید نشان دادند.
این صاحبنظر اقتصادی یادآور شد: یکی از کار‌های حیرت‌انگیز که دکتر شاکری در کتاب «مقدمه‌ای بر اقتصاد ایران» تشریح کرد این است که از نظر نظام توزیع اعتبارات در آن دوره کاری شده بود که ۵۲ درصد نقدینگی کشور، هزینه‌اش برای اقتصاد ملی صفر بود. در حالی‌که در سال ۱۳۹۸ میزان سود پرداخت شده به سپرده‌های مدت‌دار سهم‌اش از تولید ناخالص داخلی ایران از ۱۶ درصد عبور کرده است. یعنی سهم اینکه شما کار نکنید و پول خود در بانک بگذارید و عایدی بدون زحمت داشته باشی در ۱۰ ساله گذشته بدون استثنا هم از سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی بالاتر است و هم از سهم کشاورزی در تولید ناخالص داخلی. آن چیزی که مسأله بسیار تکان‌دهنده‌ای این است که از نقطه عطف ۱۳۸۵ به بعد که مدار تحریم‌ها آرام‌آرام و به صورت فزاینده، سمت و سوی براندازانه به خود گرفته است به‌خاطر قدرت‌یابی بانک‌های خصوصی در ایران درست در زمانی که تحریم‌ها به ایران برگشته، در فاصله ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵ سهم بخش صنعت از کل مانده تسهیلاتی که سیستم بانکی اعطا می‌کند ۵۰ درصد سقوط کرده است. عین این سقوط برای بخش کشاورزی هم اتفاق افتاده است. یعنی در دوره تحریم‌ها که من نام آن را «روند مشکوک اداره اقتصاد ایران» گذاشتم میزان اتکا نظام ملی به تولید داخلی باید به شدت افزایش پیدا کند ما شاهد این هستیم که به‌خاطر طرز عمل خاص سوداگری محور بانک‌های خصوصی، سهم تولیدکنندگان از مانده تسهیلات سقوط کرده و به‌جای آن سهم واردکنندگان و عمده‌فروشان و خرده‌فروشان جهش بزرگ نشان می‌دهد.
مؤمنی برای افول جهت‌گیری‌های تولید فناورانه در ایران به گزارش‌های بانک مرکزی استناد کرد و گفت: در سال ۱۳۹۸ که اقتصاد ایران با بی‌سابقه‌ترین فشار‌های بیرونی و داخلی روبه‌رو بوده شاخص هزینه تولیدکنندگان ۵۰ درصد از شاخص CPI بیشتر است و این معنایش این است که در شرایط تحریم و کرونا و سقوط قیمت نفت، به‌جای اینکه به معنای توسعه‌گرا و اعتلابخش، تولید در مرکز حمایت‌ها قرار گیرد فشار‌های سیاست‌گذاری‌های مخرب اقتصادی که هزینه‌های تولید را وحشتناک‌تر از آنچه بر سر مردم آورده می‌شود افزایش پیدا کرده است. در مورد بحران در بازار سهام به جای اینکه به صورت بنیادی نگاه کنند که راه را بر تقاضا‌های سوداگرانه برای خرید سهام ببندند و کمک کنند که بازار‌های مالی ایران کمک‌ حال نقدینگی کشور باشد، دقیقاً کار‌های دیگری می‌کنند.
وی افزود: هیچ عنصری به اندازه تقویت تولید فناورانه تاب‌آوری نظام ملی را ارتقا نمی‌دهد. الان کارنامه کل کشور‌های دنیا را از نظر نحوه مواجه با کرونا نگاه کنید می‌بینید که شاگرد اول‌ها کشور‌هایی مثل کره جنوبی، آلمان، سنگاپور، تایوان و چین هستند. یعنی دقیقاً آن‌هایی که تولید فناورانه را در بالاترین سطح مورد حمایت قرار داده بودند در مواجهه با شوک‌های برون‌زا درخشان‌ترین کارنامه‌ها را هم ارائه کردند.

مساله عدالت اجتماعی
مؤمنی عنصر سوم در این زمینه، مسأله عدالت اجتماعی است. وقتی کتاب درخشان «کیت گریفین» و «جفری جیمز» با عنوان «انتقال به توسعه عادلانه» را زیر ذره‌بین قرار می‌دهید ملاحظه می‌کنید که می‌گوید تمام کوشش‌های معطوف به عدالت اجتماعی که از موضع سفله‌پروری و تزریق کمک‌های مالی صورت گرفته در کل دوره مورد بررسی آن‌ها و در کل جهان با شکست روبه‌رو شده است. در حالی‌که گریفین می‌گوید اگر می‌خواهید توسعه عادلانه کارکرد‌های توسعه‌گرا و اعتلابخشی داشته باشد به جای سفله‌پروری باید بستری فراهم کنید که فرصت‌های شغلی مولد پدیدار شود. نکته بسیار راهبردی دیگر این است که قبل از اینکه شما به نام عدالت‌جویی، انگیزه‌های مصرفی را تحریک کنید باید ابتدا یک بازتوزیع دارایی‌های مولد را انجام دهید. اگر مصرف‌گرایی را به تولیدمحوری مقدم بدارید قطعاً کوشش‌های معطوف به توسعه عادلانه شکست می‌خورد.

مشارکت فعال و مولد مردم
این استاد دانشگاه علامه طباطبایی خاطر نشان کرد: سند پیوست برنامه اول توسعه ایران را که نگاه می‌کنید این سند را رادیکال‌ترین منتقدان دوره اقتصادی جنگ نوشتند. در آنجا آمده، سهم آن درصدی از جمعیت در سنین فعالیت که با عذر‌های موجه و ناموجه هیچ نقشی در تولید ناخالص داخلی نداشته‌اند چیزی حدود ۴۰ درصد است. یعنی در دوره جنگ یکی از افتخارات بزرگ این است که وقتی هزینه فرصت مفت‌خوارگی بالا رفته و با فساد به صورت پیشگیرانه مبارزه شده و شفاف‌سازی و اعتماد متقابل ایجاد شده و گرایش تولیدی ایجاد کرده یکی از دستاوردهایش این است که ۶۰ درصد جمعیت در سنین فعالیت در تولید در گونه‌های مختلف مشغول بودند. از ۱۳۶۸ به این طرف که حرکت می‌کنیم آرام‌آرام آن درصد از جمعیتی که با موازین موجه و ناموجه هیچ نقشی در تولید ملی ندارند به حدود ۶۰ درصد رسیده که از منظر منطق توسعه‌ای این پرخسارت‌ترین و فاجعه‌سازترین کاری است که بازارگرایی مبتذل در ایران در دوره سی ساله گذشته رقم زده است. در شرایط جنگی با همه فشار‌ها و شوک‌ها ۶۰ درصد جمعیت در سنین فعالیت در تولید ملی نقش دارند درحالی‌که در شرایط کنونی کمتر از ۴۰ درصد از جمعیت در سنین فعالیت در تولید نقش دارند. یعنی ما یک مشارکت‌زدایی ضدتوسعه‌ای وابستگی‌آور را در ایران به نام تعدیل‌ ساختاری و بازارگرایی مبتذلی که پشتیبانی نظری از این انحطاط کرده، در دستور کار قرار داده‌ایم.
 
/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha