گروه راهبرد«سدید»؛ دو سه سالیست که کتاب "در آستانه تجدد" به قلم مرحوم دکتر داود فیرحی و با همکاری نشر نی روانه بازار کتاب شده است. کتابی که در ابتدای انتشار خود به خوبی مورد استقبال اهالی اندیشه سیاسی قرار گرفته و محافلی چند در نقد و بررسی آن برگزار شد. فیرحی در این کتاب که شرحی بر رساله تنبیه الامه و تنزیه المله مرحوم نائینی است، در ادامه و راستای کتاب نائینی از آزادی و دموکراسی در مذهب شیعه سخن گفته یا سعی داشته که بگوید. تنبیه الامه همواره در مرکز توجه اهالی اندیشه، خصوصا در میان شیعیان بوده و از سالهای مشروطه تا امروز نقل محافل سیاستاندیشان مانده است.
آنچه پیش روی شماست، گفتاری از مرحوم دکتر داود فیرحی درباره این کتاب است.
اول به تنبیهالامه اعتراض و بعد دفاع کردند!
تنبیهالأمة، یک سال و نیم بعد از انقلاب مشروطه و بعد از به توپ بستهشدن مجلس نوشته شد و اولینبار بود که یک متفکر بزرگ شیعه که نام و نشان و اثر زیادی در حوزههای علمیه دارد، دست به چنین کاری میزد. در این کتاب، فقیهی برجسته و متفکری اصولی، تبیینی از دولت مدرن و دولت ملی ارائه کرده و درباره دولتی که مبتنی بر مرزهای ملی، قوانین موضوعه، نظام انتخابات و حقوق عمومی است، سخن گفته است.
این کتاب موقعیت جالبی دارد؛ شخصیت بزرگی آن را نوشته و علمای برجسته آن زمان، هم به آن اعتراض کردهاند و هم از آن دفاع کردهاند. کتاب تنبیهالأمة، به دلیل آنکه سخنی جدی را بیان کرده، همواره در موضع بحث و جدل بوده است. همهی این کتاب، نوآوری است و به هیچوجه تکراری در آن دیده نمیشود؛ با این حال از دل دستگاههای سنتی و از درون ادبیات فقهی و اصولی و از درون کتاب و سنت دست به استنباط زده و دولت مدرن را از نگاه فقه و اصول شیعه تشریح کرده است. کتاب از این جهت خیلی ارزشمند است؛ اما با این حال پیچیدگیهایی دارد؛ زیرا فقیهی اصولی آن را نوشته که ادبیات تخصصی دارد و متن فشردهای هم دارد و میتوان گفت تمامی کتاب را اصطلاحات علمی فراگرفته است. اگر فقط لغات مشکل بود، میتوانستیم لغات را با بیان یک یا چند کلمه روشن کنیم؛ اما اصطلاح را باید توضیح داد؛ بنابراین برداشت من این بود که این کتاب نیاز به شرح دارد؛ نهتنها یک شرح؛ بلکه شروح مختلف. درباره کتاب مرحوم نائینی، تلاشهای فراوانی صورت گرفته؛ اما من کتابی که حاصل تصحیح حجتالاسلام ورعی است را مبنای کار قرار دادهام؛ چون دقیقترین تصحیح را آقای ورعی داشته است.
هنر نائینی این بود که توضیح دهد اتفاقا مشروطه است که مطابق مذهب است و با روح مذهب و استدلالهای مذهبی موافق بوده و مخالفت با آن خلاف شرع است. به همین دلیل هم اینها توانستند توضیح دهند که استبداد، نامشروع و مشروطه مشروع است یا حداقل اینکه نامشروع نیست تا اینکه بتوانند یک زمینه نرمافزاری یا ذهنی برای دفاع از مشروطه را فراهم کنند که تاریخ نشان میدهد موثر هم بودند
همه کتاب تنبیهالأمة، نوآوری است و به هیچوجه تکراری در آن دیده نمیشود؛ با این حال از دل دستگاههای سنتی و از درون ادبیات فقهی و اصولی و از درون کتاب و سنت دست به استنباط زده و دولت مدرن را از نگاه فقه و اصول شیعه تشریح کرده است. نائینی در شرایط خاصی این کتاب را نوشته که در تحلیل و بررسی آن باید به این شرایط عنایت داشت. وقتی مجلس به توپ بسته میشود نهاد مذهب نتیجه میگیرد که اگر نتواند به لحاظ فقهی از مشروطه دفاع کند، یعنی از نظام جدید، دموکراسی و عناصر وابسته به آن نتواند دفاع کند، احتمالا استبداد بازخواهد گشت. در چنین شرایطی است که «تنبیهالامه و تنزیهالمله» درحال نگارش است، یعنی تنبیهالامه دقیقا در شرایطی نوشته شده است که مجلس شورای ملی به توپ بسته شده و گروههایی سعی میکنند توضیح دهند که آنچه خراب شده، از بنیان، «خلاف مذهب» بوده است.
هنر نائینی این بود که توضیح دهد اتفاقا مشروطه است که مطابق مذهب است و با روح مذهب و استدلالهای مذهبی موافق بوده و مخالفت با آن خلاف شرع است. به همین دلیل هم اینها توانستند توضیح دهند که استبداد، نامشروع و مشروطه مشروع است یا حداقل اینکه نامشروع نیست تا اینکه بتوانند یک زمینه نرمافزاری یا ذهنی برای دفاع از مشروطه را فراهم کنند که تاریخ نشان میدهد موثر هم بودند؛ به این معنا که تلاشهایشان در کنار گلوله یا تفنگ مجاهدان بود که توانست مشروطه را بازگرداند؛ هرچند که مشروطه بعدا هم تحولاتی پیدا کرد، ولی بالاخره این همسویی تئوریهای مذهبی با مجاهدتهای مجاهدان بود که مشروطه را از چنگ استبداد «محمدعلی میرزا» نجات داد.
در واقع نائینی در آن بزنگاه متوجه سوءاستفاده سلطنت و حامیانش از دین شد، همانها که میخواستند مشروطه را در مقابل دین قرار دهند. درست است. سعی میکردند مشروطه را ضدمذهب در نظر گرفته و به تبع آن مشروطهخواهان را افراد مرتد، کافر، غیرمذهبی نشان دهند، تا جایی که واژهای با عنوان «زندیق» وجود داشت؛ یعنی اشخاصی که اهل مذهب نیستند. در اینجا، اما مقصود چه بود؟ وقتی یک نظام سیاسی را مخالف مذهب رایج یک جامعه قرار دهید آن زمان است که میتوانید افکار عمومی را مهار کنید.
چنانچه مجلس با استخاره بمباران شد، به این معنا که با تعبیرهای مذهبی این کار را انجام دادند تا نشان دهند که این خواست خدا است که مجلس باید بمباران شود. در چنین شرایطی قیام کردن به نوشتن کتابی که درصدد این است که بگوید «مشروطه است که درست است و استبداد است که نادرست است» یک شجاعت عجیبی را میطلبید. کتاب «تنبیهالامه و تنزیهالمله» دقیقا مانند آثار جان لاک در انقلاب مشروطه انگلستان بود که به یکباره به کمک مجلس عوام در مقابل لردها آمد، جان لاک در اینجا بود که توضیح داد مسیح با مجلس است و مسیح با پادشاه و نظام استبدادی نیست. نائینی نیز با منتشر کردن این کتاب نشان داد که اسلام و تشیع با مشروطه است. این نخستین اثری بود که تنبیهالامه و تنزیهالمله بر جای گذاشت؛ اما این اثر بعدها به «معرکه آرا» تبدیل شد.
از نائینی تا طالقانی در آستانه تجدد
در آستانه تجدد پاورقیهای مرحوم طالقانی را حفظ کردم تا خواننده، با سه دورهی این کتاب، از زمان مرحوم نائینی، تا دوران مرحوم طالقانی و بالاخره تا زمان معاصر آشنا شود. این کار به خواننده کمک میکند همزمان دو شرح را بخواند؛ شرحی که ۵۰ سال بعد از متن اصلی نوشته شده و شرح دیگری که ۶۰ سال بعد از شرح اول نگارش یافته است
سید محمود طالقانی، بعد از کودتای اسفند ۱۳۳۲شمسی، چون ایران دچار بحران شده بود، به ادبیات دموکراتیک در مخالفان و اپوزیسیون احساس نیاز کرد و با عجله کار را شروع و پاورقیهایی به کتاب تنبیه الامه اضافه کرد؛ با اینحال این پاورقیها را نمیتوان شرح دانست. آیتﷲ طالقانی در سال ۱۳۳۴شمسی، کتاب تنبیهالأمة را تلخیص کرده و در برخی موارد پاورقیهایی اضافه کرده که با خواندن آنها احساس میکنیم این توضیحات اضافهشده توسط طالقانی، روایت نائینی در سال ۱۳۳۴شمسی است. طالقانی، کتاب را انقلابی کرده و آن را به ادبیات خود نزدیک نموده است. در آستانه تجدد پاورقیهای مرحوم طالقانی را حفظ کردم تا خواننده، با سه دورهی این کتاب، از زمان مرحوم نائینی، تا دوران مرحوم طالقانی و بالاخره تا زمان معاصر آشنا شود. این کار به خواننده کمک میکند همزمان دو شرح را بخواند؛ شرحی که ۵۰ سال بعد از متن اصلی نوشته شده و شرح دیگری که ۶۰ سال بعد از شرح اول نگارش یافته است؛ بدینترتیب خواننده با تفاوت برداشتهای امروزی ما نسبت به برداشتها در دههی سی و سالهای حوالی ۱۲۸۰شمسی آشنا میشود.
همچنین برای شرح اصطلاحات مرحوم نائینی در کتاب تنبیهالأمة، چهار حلقه فراهم شده و هر واژهای که در این کتاب به کار رفته را ابتدا در ادبیات فقهی و اصولی نائینی دیده و منظورش دریافت شده است. مثلاً اینکه منظور مرحوم نائینی از طبیعت تمدن یا حقیقت دولت چیست. برای تبیین روشنتر این مفاهیم، زمینه تاریخی اصطلاحات و عبارات توضیح داده شده تا روشن شود در مواجهه با چه کسانی این اصطلاحات زده شده و اصطلاحات همانها چه بوده است و معنایی که آنها اراده کرده بودند چه بوده است.
نیمی در سنت و نیمی در تجدد
در ایران مرحوم نائینی و شیخ فضلالله نوری درباره انتقال سلطنت مطلقه به دولت مدرن سخن گفتهاند؛ و شبیه به این استدلال را من در اثری دیدم که میان فیلر و جان لاک این مساله را بررسی کرده بود. استدلال فیلر در کتاب پدر سالار شبیه استدلال شیخ فضلالله نوری است و استدلال مرحوم نائینی هم شبیه جان لاک است. پس در هر دو دین اسلام و مسیحیت شاهد بحث ازرابطه دین و دولت مدرن هستیم. اگر مرحوم نائینی در چهارچوب اندیشه تشیع این رابطه را بررسی میکند، در مذهب پروتستان هم این موضوع بررسی میشود. مذهب پروتستان همانند مذهب تشیع عقلگرا و واقعگراتر است. به هر حال این معما دیرینه است و تا زمانی که نتوانیم رابطه دین و دنیای مدرن را حل کنیم، جامعه ما نمیتواند وارد یک فضای دموکراتیک بدون تنش شود.
اهالی دین و سیاست در این دوران نگاه سه گانهای به ماجرای رابطه دین و دولت داشتند؛ یک گروه دولت مدرن را نفی میکنند. این گروه به تجدد و دولت مدرن علاقه ندارند و طرفدار سلطنتاند و شیخ فضلالله از این جمله است. گروه دوم علاقهای به دین ندارد و به دنبال تفکیک دین و دولت است. هر دو جریان ایرادی دارند. جریان سلطنتطلب اصل ضرورت زمانه دولت مدرن و زندگی را نمیداند و نظریههای دوم هم مشکل را حل نمیکنند بلکه با جامعه مذهبی درگیر میشوند.
نائینی به جریان سومی تعلق داشت و معتقد بود عبور از سلطنت به دولت مدرن شرعی و ضروری است. نائینی دولتهای سلطنتی را دولتنما دانسته و ذات دولت را امانتی و ذاتا مشروطه میپنداشت. نائینی دولت، ملت و مذهب تشیع را مورد توجه قرار داده و از این رو توجه به او برای نوشتن تاریخ معاصر ضرورت دارد.
فرض او این بود که مخاطباناش هم همین طور بوده و از این رو تعابیرش موجز بوده و خواننده را دچار مشکل میکرد. آستانه تجدد قفل این کتاب را باز کرده است. این کتاب برای دانشجویان و طلاب علاقهمند به سیاست نوشته شده و کوشیده دیدگاهها و اصطلاحات نائینی را روشنتر کند تا وارد گفتگو با نسل جدیدی شود که دولت مدرن برای او مهم است. هنر نائینی این بود که فقه را به قانون بدل کرد و راهی باز کرد که دانشهای فقهی به حقوقهای موضوعه منجر شوند. نائینی راه این را باز کرد که قانون نوشته شود و به فتوا یا فرمانهای سلطنتی اکتفا نگردد.
مرحوم نائینی میگوید عبور از سلطنت به دوران مدرن، منع شرعی ندارد بلکه با حمایت شرعی نیز مواجه است. او دولتهای سلطنتی را دولت نمیبیند و معتقد است که ذات دولت، امانت است و از ابتدا مشروطه بوده است؛ بنابراین مرحوم نائینی بین دولت جدید و ملیت ایرانی و مذهب تشیع آشتی برقرار میکند.
به همین دلیل بررسی شخصیتی همچون مرحوم نائینی در سیر شکل گیری رابطه دولت جدید و دین ضروری است، مرحوم نائینی در پی این بود که برای انتقال از دستگاه فقهی شیعه به حقوق موضوعه راهی باز کند و روشن شود که چرا ما باید قانون بنویسیم و انتخابات داشته باشیم. او بر این امر استوار بود که چارهای نداریم جز اینکه زندگی را قانونی ارائه بدهیم. مرحوم نائینی و کتابش دقیقا در مرز سنت و تجدد است و یک چشم و پا به سنت دارد و یک چشم و پای دیگر به تجدد. نام کتاب نیز بر همین اساس انتخاب شده است که شاید از این طریق قفل ادبیات مرحوم نائینی را برای نسل جوان باز کنیم.
/انتهای پیام/