گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «جوبایدن» رئیس جمهور آمریکا ۲۳ اردیبهشت با حضور در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان دانشگاه هاروراد «نژاد پرستی سفیدپوستان را خطرناکترین تهدید تروریستی علیه کشور آمریکا» دانست. البته وی تها مقامی نیست که نسبت به نژادپرستی و فاشیسم راست افراطی در آمریکا هشدار میدهد. طی سالهای اخیر بسیاری از اندیشمندان و صاحبان فکر و قلم در این کشور نسبت به خطر رو به گسترش نژادپرستی سفیدبرتر پندار در این کشور هشدار دادهاند. پرفسور«هنری جیروکس» محقق و پژوهشگر آمریکایی و از بنیانگذاران نظریه «تعلیم و تربیت انتقادی» در این کشور نیز طی سالهای اخیر در اکثر مقالات و نوشتههای خود نسبت به خطر فاشیسم نئولیبرال در آمریکا هشدار داده است.
از جیروکس بیش از ۵۰ کتاب و ۳۰۰ مقاله علمی در آمریکا منتشر شده است. انتشارات چندملیتی «روتلج»، جیروکس را یکی از ۵۰ متفکر برتر جهان در حوزه مطالعات فرهنگی معرفی کرده است. وی در تازهترین مقاله خود که وب سایت «تروث آوت» آن را منتشر کرده است اقدامات جمهوری خواهان در ایالتهای آمریکا در هدف قراردادن مدارس دولتی و سانسور تاریخ نژادپرستانه آمریکا درکتب درسی و همچنین اعمال فشار علیه معلمانی که این تاریخ را روایت میکنند را نمونه بارزی از فاشیسم دولت محور و حرکت به سمت اقتدارگرایی در آمریکا میداند.
فاشیسم دولتی در آمریکا
جناح راست در تلاش برای هدف قرار دادن موسسات آموزشی بهعنوان مکانی برای نظارت بر مخالفتها، حذف اتحادیهها، تلقین به اساتید و دانشجویان و برای عادیسازی ناسیونالیسم مسیحی سفیدپوست، برتری سفیدپوستان و آموزش سرکوب، وارد عمل شده است
حملات بیرحمانه دولت محور به مردم سیاه پوست در آمریکا و جنگی که علیه آموزش دولتی و آموزش عالی به راه افتاده است، بی ارتباط به هم نیستند. در فضای سیاسی و ایدئولوژیک کنونی، رهبران سیاسی راست افراطی مانند «ران دیسانتیس»[۱] ،فرماندار فلوریدا، «دن پاتریک»[۲] ،معاون فرماندار تگزاس، و «جی دی ونس»[۳] ،سناتور جمهوری خواه ایالت «اوهایو»، علیه مؤسسات آموزش دولتی و عالی که آنها را مراکز «آموزش غیر میهنی» معرفی کردهاند، اعلام جنگ کردهاند. اکثر جمهوری خواهان راست افراطی از تحصیلات عالی به عنوان سدی در برابر اقتدارگرایی خود میترسند و از این رو دانشجویان را تهدیدی برای ماشین تبلیغاتی و سیاستهای فاشیستی خود میدانند. در نتیجه، جناح راست در تلاش برای هدف قرار دادن موسسات آموزشی بهعنوان مکانی برای نظارت بر مخالفتها، حذف اتحادیهها، تلقین به اساتید و دانشجویان و برای عادیسازی ناسیونالیسم مسیحی سفیدپوست، برتری سفیدپوستان و آموزش سرکوب، وارد عمل شده است.
ما این را در تلاشهای «ران دیسانتیس» برای تسلط بر کالج مترقی جدید فلوریدا و تبدیل آن به پناهگاهی برای آموزش مسیحیان سفیدپوست دیدهایم. «دیسانتیس» میخواهد کالج جدید را بعد از کالج ارتجاعی «هیلزدیل»[۴] ،یک کالج خصوصی هنرهای لیبرال مسیحی، که «کاترین جویس»[۵] میگوید «نقش گستردهای در شکلدهی و انتشار ایدهها و استراتژیهایی که به راستهای افراطی قدرت میبخشد» ایفا کرده است، بازسازی کند.
واضح است که حزب راست افراطی جمهوری خواه، آموزش را قدرتمندترین ابزار برای ایجاد جامعهای میداند که نه آگاه است و نه مایل به مبارزه برای زنده نگه داشتن یک دموکراسی است، میداند. این امر به ویژه در جنگ جناح راست علیه آموزش مشهود است، که هدف آن جایگزینی آموزش دولتی با «مدارس چارتری»[۶]، تبدیل آموزش عمومی و عالی به مراکز تلقین راست افراطی و تخریب آموزش عالی به عنوان یک کالای عمومی دموکراتیک است. محور اصلی چنین حمله ای، جنگ علیه تفکر انتقادی، حافظه تاریخی و هر شکل آموزشی است که به مشکلات اجتماعی میپردازد.
تاریخ را فاتحان مینویسند
افراط گرایان در حزب جمهوریخواه آمریکا هم ملی گرایی سفید و هم برتری سفیدپوستان را به طور کامل میپذیرند و همزمان از فرهنگ و جامعهای حمایت میکنند که در آن تمایز بین دروغ و حقیقت از بین میرود. آنچه آنها همچنین در دوران حکومت تروریسم داخلی دوست دارند شاهد از بین رفتن آن باشند، آموزگاران، موسسات و دیگر فضاهای عمومی هستند که در برابر این سونامی مداوم ایدههای استبدادی، اقدامات سرکوبگرانه و جنگ با روشنفکران منتقد، مخالفان و آموزگاران مقاومت میکنند. جوامع اقتدارگرا قاطعانه این ایده را پذیرفتهاند که تاریخ را فاتحان مینویسند. با انجام این کار آنها به عنوان بخشی از تلاش برای کنترل نه تنها دانش تاریخی به ویژه در رابطه با سیاه پوستان و بومیان، بلکه برای پنهان کردن روابط قدرت مسلط جنگی را علیه حافظه تاریخی به راه انداختهاند.
از آنجایی که سفیدبرتر پنداری به طور فزایندهای از طریق سرکوب رای دهندگان، اجرای محدودیتهای مرزی، سرکوب و خشونت دولتی تامین میشود، سیاستمداران راست افراطی و متحدان آنها سازوکارهای تربیتی سرکوبگرانه خود را در زمینه نظم و انضباط و اقدامات اقتصادی کنترلی گسترش دادهاند تا شامل دستگاههای فرهنگی مانند پلتفرمهای رسانههای اجتماعی و همچنین آموزش دولتی و عالی شود. این تلاش حزب جمهوری خواه برای کنترل دانش تاریخی و خاموش کردن آزادیهای دموکراتیک در خدمت ناسیونالیسم افسارگسیخته سفیدپوست و برتری سفیدپوستان است که به حمله به آموزش عمومی و عالی و جنگ کثیف آن علیه جمعیتهای نژادپرستانه دامن میزند و آن را تقویت میکند.
سیاست فاشیستی جاری گستردهتر و مخربتر است و به راهبردی اساسی برای تبدیل آموزش دولتی و عالی به مراکز و ماشینهای سکوب برتری گرایی سفیدپوستان تبدیل شده است
در اینجا بیش از آنکه موانعی برای توسعه تفکر انتقادی و پرورش تفکر رادیکال در میان دانشجویان ایجاد شود، خطر وجود دارد. سیاست فاشیستی جاری گستردهتر و مخربتر است و به راهبردی اساسی برای تبدیل آموزش دولتی و عالی به مراکز و ماشینهای سکوب برتری گرایی سفیدپوستان تبدیل شده است. این یک پروژه در حال انجام است که برای تعریف سفیدی به عنوان یک ابزار کامل کننده سلطه طراحی شده است که برای اعمال شیوههای آموزشی استفاده میشود که مانع از یادگیری دانش آموزان سیاه پوست و رنگین پوست از مسیر تاریخ میشود. همانطور که «آنجلا دیویس»[۷] مینویسد، این تلاشی است برای جلوگیری از درک همه دانش آموزان از «ماهیت تاریخ ایالات متحده و نقشی که نژادپرستی و سرمایه داری در جعل آن تاریخ ایفا کردهاند.» آموزش انتقادی در مورد نژاد، تاریخی را ترسیم میکند که خاطرات خطرناک را آشکار میسازد، اعمال مقاومت را نشان میدهد که به فراموشی سپرده شدهاند، و اشتباهات متعدد جامعهای را آشکار میکند که اجازه اهلی کردن غیرقابل تصور را میدهد.
تولید انبوه جهالت
راست افراطی تلاش میکند تا فراموشی تاریخی و اجتماعی و جهل تولید کند. یک شهروند منفعل و غیرسیاسی اکنون با یک مبارزه شتابان برای تخریب هر نهاد عمومی که چنین تلاشهایی را به چالش میکشد، همراه شده است. علاوه بر سیاستهای راستگرایانه که آموزشهای ضد نژادپرستی را تحقیر میکند، فرهنگ پرسشگری را خاموش میکند و تفکر مستقل را با پیوند دادن آن با آرمانهای سوسیالیستی خفه میکند؛ همچنین تلاش میشود تا شرایط فکری و نهادی که در آن حافظه تاریخی، آموزش انتقادی و سواد مدنی یکدیگر را به عنوان بخشی از هدف گستردهتر ایجاد شهروندان آگاه و مشارکت جو آگاه میسازند، از بین برود.
محور این پروژه تربیتی سرکوبگرایانه، تلاشی برای خاموش کردن حافظه و منجمد کردن تاریخ برای اهلی کردن تفکر و تبدیل فراموشی تاریخی به سلاحی برای گمراه کردن و آموزش نادرست است. در این حمله قاتلان تاریخ، حافظه و حقیقت تلاش میکنند میراث برده داری، نژادپرستی سیستمی، جنبش قدرت سیاه، پلنگهای سیاه و شرایط سیاسی و نژادپرستانهای که به «جنبش زندگی سیاهان اهمیت دارد»[۸] منجر شد محو کنند. در اینجا چیزی بیشتر از تلاش جناح راست برای بازنگری در میراث برده داری و مبارزات ضد نژادپرستی در کار است. همچنین تلاشی هماهنگی برای ممنوعیت هرگونه تلاش برای آموزش حقایق به کودکان سیاه پوست در مورد تاریخ آنها وجود دارد.
آنچه در این پروژه تلقین جناح راست نادیده گرفته میشود، عناصر جنگ طولانی علیه سیاه پوستان است که هم جمهوری خواهان و هم دموکراتها به راه انداختهاند. اقداماتی که ریچارد نیکسون، رونالد ریگان، بیل کلینتون و شیطان سازی بی امان از مهاجران و سیاه پوستان توسط دونالد ترامپ همه در این چارچوب ارزیابی میشود. علاوه بر این در این میان دستاوردهای بی شمار، مبارزات، مقاومت و فرهنگی که توسط سیاهپوستان در طول ۴۰۰ سال گذشته تولید شده است یا از تاریخ پاک میشود یا بیاهمیت جلوه داده میشود.
چگونه میتوان تلاش جناح راست فعلی برای سانسور، تحقیر و ممنوعیت استفاده از «پروژه ۱۶۱۹»[۹] در مدارس دولتی را توضیح داد؟ چگونه میتوان تلاش برای ممنوع کردن کتابهای نوشته شده توسط و درباره «رزا پارکس»[۱۰]، «مارتین لوتر کینگ جونیور»[۱۱]، «روبی بریجز»[۱۲]، «آنجلا دیویس»[۱۳]، «آدر لرد»[۱۴]، «جون جردن»[۱۵]، «رابین دی. جی. کلی»[۱۶]، و دیگر آمریکاییهای آفریقایی تبار برجسته را توضیح داد؟ چگونه میتوان کمپین «دیسانتیس» فرماندار فلوریدا و تلاشهای وزارت آموزش فلوریدا را برای ممنوع کردن دوره جدید مطالعات آمریکایی- آفریقایی را با این ادعا که این دوره فاقد ارزش آموزشی است را توضیح داد؟
همان طور که «جانی نلسون»[۱۷] در «نیویورک تایمز» اشاره میکند، «این الگوی نگران کننده خاموش کردن صدای سیاه پوستان و تلاشهای تهاجمی برای پاک کردن تاریخ سیاه پوستان یکی از بارزترین نمونههای برتری سفیدپوستان از زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ است.» «جلانی کاب»[۱۸] با تاکید بر این که «دیسانتیس» و اداره آموزش فلوریدا از مردم میخواهند که باور کنند «که بدیهای گذشته در حال حاضر به اندازه تمایل به صحبت در مورد آنها خطرناک نیستند» به این انتقاد روشنگرایانه میافزاید.
نبردی علیه تاریخ
نژادپرستی تاریخی و حمله به حافظه تاریخی بخشی از یک استراتژی سیاسی بزرگتر است که جناح راست با اشتیاق آن را به عنوان «جنگ فرهنگی» تبلیغ میکند
جناح راست در آمریکا اکنون نبردی را علیه تاریخ، خاطرات و نهادهای اجتماعی که دموکراسی را ممکن میسازند، به راه انداخته است. این جنگی است علیه رشد یک جامعه تحصیل کرده برای حال و آینده، به ویژه در صفوف رنگین پوستان. در قلب این جنگ یک پروژه تلقین قرار دارد که خاطرات «خطرناک» نژادپرستی و تفکر انتقادی را ضد آمریکا میداند. محور اصلی این «جنگ کثیف»، حمله به آگاهی تاریخی به عنوان پایه و اساس تفکر انتقادی و اشکال قدرتمند عاملیت سیاسی است. ایده اصلی سازماندهی این جنگ سرکوب تاریخ سیاه پوستان و آموزش شیوههای ضد نژادپرستانه است.
این نژادپرستی تاریخی و حمله به حافظه تاریخی بخشی از یک استراتژی سیاسی بزرگتر است که جناح راست با اشتیاق آن را به عنوان «جنگ فرهنگی» تبلیغ میکند. «جیسون استنلی»[۱۹]، مورخ و نویسنده روزنامه «گاردین»، استدلال میکند که «جنگجویان فرهنگی» دست راستی در این «جنگ فرهنگی» که به راه انداختهاند «تاریخ را سفید میکنند، ایدهها را ممنوع و کتابها را سانسور میکنند و این چیزی کمتر از یک فاشیسم برهنه و عریان نیست.»
این ایدئولوژی اولیه «ضد بیدار شدن» توسط «ترامپ» ،رئیس جمهور سابق، بیان شد که حمایت خود از برتری سفیدپوستان را هنگامی که در مارس ۲۰۲۲ ادعا کرد که نگه داشتن مطالعات نژادی انتقادی «خارج از مدارس ما... موضوعی برای بقای ملی است» به وضوح بیان شد. اظهارات ترامپ با توجه به ادغام نژادپرستی و لفاظیهای «مک کارتی» و ضد کمونیستی ارزش نقل قول را دارد: «ما هیچ انتخابی نداریم. سرنوشت هر کشوری در نهایت به تمایل شهروندان خود آنها برای مقاوت یا تسلیم شدن بستگی دارد و آنها باید این کار را انجام دهند که جان خود را برای دفاع از کشورشان بگذارند. اگر به مارکسیستها و کمونیستها و سوسیالیستها اجازه دهیم به فرزندان ما بیاموزند که از آمریکا متنفر باشند، دیگر کسی نمیماند که از پرچم ما دفاع کند یا از کشور بزرگ ما یا آزادی آن محافظت کند.»
از سال ۲۰۲۰، حمله برتریطلبان سفیدپوستان به تاریخ سیاهپوستان، مسائل آموزش ضد نژادپرستی و عدالت اجتماعی از کاخ سفید به یک استراتژی مبتنی بر دولت منتقل شده است که بیشتر در سیاستهای آموزشی اعمال شده در تعدادی از ایالتهای تحت کنترل جمهوریخواهان قابل مشاهده است
از سال ۲۰۲۰، حمله برتریطلبان سفیدپوستان به تاریخ سیاهپوستان، مسائل آموزش ضد نژادپرستی و عدالت اجتماعی از کاخ سفید به یک استراتژی مبتنی بر دولت منتقل شده است که بیشتر در سیاستهای آموزشی اعمال شده در تعدادی از ایالتهای تحت کنترل جمهوریخواهان قابل مشاهده است. یک مثال قابل توجه (اگر نگوییم رسواکننده) در این میان اقدامات «دیسانتیس» در مدارس ایالت فلوریدا برای جلوگیری از آموزش تاریخ نژادپرستی آمریکا است. سیاستهای واپسگرایانه «دیسانتیس» بسیار فراتر از جلوگیری از آموزش دوره مطالعات آمریکایی- آفریقایی در مدارس این ایالت است. جنگ دسانتیس علیه آزادی آکادمیک و آموزش انتقادی درباره نژاد پرستی در قانون مسخره «توقف بیدار شدن»[۲۰] نیز مشهود است، که معلمان را از صحبت در مورد نابرابری نژادی، نژادپرستی سیستماتیک، مبارزات حقوق مدنی، برده داری و هر موضوع دیگری در رابطه با نژاد محدود میکند. «پل کروگمن»[۲۱]، که در نیویورک تایمز مینویسد، درست میگوید که در واقعیت، به نظر میرسد که «دیسانتیس و متحدان جمهوری خواهش میخواهند هر چیزی را که جناح راست را ناراحت میکند ممنوع کنند.»
دیسانتیس کتابهای ریاضی که ادعا میکند از نظر سیاسی توهینآمیز هستند را ممنوع کرده است، لایحهای را تصویب کرده است که معلمان را ملزم میکند کتابهایی را از کلاسهای درس که توسط یک سانسورکننده قوانین دولتی تأیید نشدهاند، حذف کنند. وی از بودجه مدارس دولتی برای گسترش مدارس چارتی استفاده کرده است، مدارس دولتی را به عنوان نهادهای مدنی مهم مورد حمله قرار داده و جنگی تمام عیار علیه ارزشهای دموکراتیک و روابط اجتماعی به راه انداخته است. «باربارا رانسبی»[۲۲] در این استدلال که حمله دیسانتیس به آموزش انتقادی و حمایت او از ناسیونالیسم سفیدپوست و اقتدارگرایی «در سنت اعمالی است که در گذشته فاشیستی دیدهایم که در زمان حال دوباره ظاهر شدهاند» بسیار تیزبین است.
هنگامی که تاریخ نژادپرستانه گذشته از بین میرود، و زمانی که مربیانی که ایدههای انتقادی را تدریس میکنند، جرم انگاری میشوند، نژادپرستی ساختاری نامرئی میشود و اعمال نژادپرستانه به عنوان یک موضوع رفتاری و شخصیتی معیوب فردی تلقی میشوند
جنگ اعلان شده جناح راست علیه دموکراسی ریشه در سیاست ناپدید شدن دارد که در آن تاریخ تکه تکه میشود و حقیقت و شواهد از تاریخ پاک شود ذهنیت ماده سیاست است، و کشف تاریخهای جایگزین صرفا یک وظیفه آموزشی نیست، بلکه ابزاری حیاتی در ایجاد عوامل سیاسی است که قادر به یادآوری وحشتهای گذشتهای هستند که نمیتوان آنها را تکرار کرد. هنگامی که تاریخ نژادپرستانه گذشته از بین میرود، و زمانی که مربیانی که ایدههای انتقادی را تدریس میکنند، جرم انگاری میشوند، نژادپرستی ساختاری نامرئی میشود و اعمال نژادپرستانه به عنوان یک موضوع رفتاری و شخصیتی معیوب فردی تلقی میشوند. هنگامی که نژادپرستی به رفتارهای ادعایی خود انگیخته تقلیل مییابد، مردم خود را به خاطر احساس عدم کفایت، فقر و کمبودهای ادعایی سرزنش میکنند و ترجمه و درک اقدامات فردی نژادپرستی به عنوان بخشی از یک سیستم بزرگتر سرمایه داری نژادی را دشوارتر میکنند. طاعون فاشیستی که اکنون در حال شکل دادن به آموزش دولتی و عالی است، باید با زبان جدیدی که آموزش را در مرکز سیاست و آگاهی تاریخی قرار میدهد، پرداخته شود. چنین زبانی نیاز دارد که سیاست به خاطر سپردن را به ابزار آموزشی مهمی در تغییر نحوه ارتباط مردم با رویدادها، بازاندیشی در شرایط سیاسی کنونی و درک تاریخ حال تبدیل کند.
پینوشت
[۱]. Ron DeSantis
[۲]. Dan Patrick
[۳]. J.D. Vance
[۴]. Hillsdale College
[۵]. Kathryn Joyce
[۶]. charter schools: مدارس چارتری مدارسی هستند که توسط دولت تأمین مالی میشوند. بودجه آنها توسط دولت تأمین میشود، اما به طور مستقل توسط هیئت مدیره مدرسه اداره میشود. مدارس برای پاسخگویی کاملاً مستقل هستند. آنها بیشتر شبیه مدارس خصوصی هستند که از دولت بسیار یارانه میگیرند.
[۷]. Angela Davis
[۸]. Black Lives Matter movement
[۹]. ۱۶۱۹ Project: پروژه ۱۶۱۹ پروژه در حال انجامی است که توسط مجله نیویورک تایمز از سال ۲۰۱۹ با هدف بررسی مجدد میراث برده داری در ایالات متحده شروع شده و مصادف با ۴۰۰ سالگی ورود اولین آفریقاییها به ویرجینیا است. این یک پروژه تعاملی توسط «نیکول هانا جونز»، گزارشگر روزنامه نیویورک تایمز، با کمک نویسندگان این روزنامه است، از جمله مقالههایی در مورد تاریخچه جنبههای مختلف زندگی معاصر آمریکایی که نویسندگان آن معتقدند ریشه در برده داری و پیامدهای آن دارد. در ابتدا این پروژه به عنوان یک شماره وِیژه برای ۲۰ اوت ۲۰۱۹ برنامهریزی شده بود، ولی خیلی زود به یک پروژه تمام عیار تبدیل شد، از جمله بخش ویژه صفحه گسترده در روزنامه، رویدادهای زنده و یک سری پادکست چند قسمتی را دربرگرفت. پروژه ۱۶۱۹ به دنبال بیان ناگفتههای تاریخ آمریکا و برملا کردن واقعیتهایی درباره بردهداری است که پایهگذار اصلی آمریکا بودهاند. البته همه چیز به اینجا ختم نمیشود؛ این پروژه راه حلهایی برای جبران آسیبهای بردهداری ارائه میکند که طی ۴۰۰ سال در قوانین تبعیضآمیز و نژادپرستانه وجود داشتهاند.
[۱۰]. Rosa Parks
[۱۱]. Martin Luther King Jr
[۱۲]. Ruby Bridges
[۱۳]. Angela Davis
[۱۴]. Audre Lorde
[۱۵]. June Jordan
[۱۶]. Robin D.G. Kelley
[۱۷]. Janai Nelson
[۱۸]. Jelani Cobb
[۱۹]. Jason Stanley
[۲۰]. Stop Woke Act
[۲۱]. Paul Krugman
[۲۲]. Barbara Ransby
/انتهای پیام/