گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «اکونومیست»، هفتهنامه خبری بینالمللی چاپ لندن در شماره هفته اول فوریه سال جاری میلادی به موضوع دگردیسی گسترده در شبکههای اجتماعی میپردازد. بر اساس گزارش اکونومیست، شبکههای اجتماعی دچار تغییری عمیق اما کمتر آشنا شدهاند. بر اساس این گزارش، ویژگی بارز رسانههای اجتماعی جدید این است که دیگر چندان اجتماعی نیستند. پلتفرمهایی مانند فیسبوک با الهام از تیکتاک و به کمک هوش مصنوعی، محتوا را نه بر اساس ارتباطات اجتماعی، بلکه بر اساس علایق شخصی کاربرانی که در شبکههای اجتماعی جستوجو میکنند، برای آنها طبقهبندی کرده و ارائه میدهند. در گذشته برای اینکه چیزی در یک شبکه اجتماعی پخش شود و تبدیل به ترند شود، مردم باید آن را به اشتراک میگذاشتند، اما حالا آنها صرفاً با تماشاکردن، آن را تأیید میکنند؛ چرا که الگوریتم به محتوایی پاداش میدهد که بیشترین تعامل را جذب میکند.
تحولی عمیق اما کمتر شناخته شده
فیسبوک در چهارم فوریه ۲۰ساله شد؛ اما امروز درست به اندازه زمانی که یک نوجوان خجالتی و بیپروا بود، همچنان کانون بحث و جدل و همچنین یک منبع درآمد باقی مانده است. در ۳۱ ژانویه «مارک زاکربرگ» - مؤسس و بنیانگذار این شبکه اجتماعی - از سوی سناتورهای آمریکایی بهخاطر انتشار مطالب مضر، مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفت. علیرغم این انتقادها، روز بعد «متا» - شرکت مادر فیسبوک - در بیان نتایج درخشان این شرکت اعلام کرد که در حال حاضر ارزش این شرکت از ۱.۲ تریلیون دلار عبور کرده است. با این حال، حتی زمانی که رسانههای اجتماعی به طور قابل ملاحظهای توجه معتادان به شبکههای اجتماعی و منتقدان را به خود جلب میکنند، آنها دست خوش تحولی عمیق اما کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند.
جادوی عجیب شبکههای اجتماعی آنلاین، ترکیب تعاملات شخصی با ارتباطات جمعی بود که در حال حاضر شاهد یک تجربه تغییر است. بهروزرسانیهای وضعیت دوستان در شبکههای اجتماعی، جای خود را به ویدئوهای غریبهها داده است که شبیه تجربه برنامههای تلویزیونی هستند. درست شبیه به ارتباط از طریق ایمیل، پستهای عمومی در شبکههای اجتماعی به طور فزایندهای به گروههای بسته منتقل میشود.
مردم دنیا، ۴۰ درصد بیشتر از سال ۲۰۲۰ زمان خود را در شبکههای اجتماعی مصرف میکنند، زیرا جهان، امروز بیشتر آنلاین شده است.
این وضعیت، همان چیزی است که «مارک زاکربرگ» آن را «میدان شهر» [1] دیجیتال در حال بازسازی مینامد که مشکلات و چالشهایی را به همراه دارد. این تحول، مهم است؛ زیرا رسانههای اجتماعی، نحوه تجربه مردم از اینترنت را شکل میدهند. فیسبوک بیش از ۳ میلیارد کاربر دارد. شبکههای اجتماعی تقریباً نیمی از زمانی که صرف استفاده از تلفن همراه میشود را به خود اختصاص دادهاند که معادل بیش از یکچهارم ساعات بیداری کاربران است.
مردم دنیا،۴۰ درصد بیشتر از سال ۲۰۲۰ زمان خود را در شبکههای اجتماعی مصرف میکنند، زیرا جهان امروز بیشتر آنلاین شده است. رسانههای اجتماعی علاوه بر سرگرمکننده بودن، محل بحثهای آنلاین و سکویی برای پویشهای سیاسی هستند. در سال جاری میلادی که نیمی از مردم جهان به پای صندوقهای رأی میروند، سیاستمداران از «دونالد ترامپ» - رئیسجمهور سابق آمریکا - گرفته تا «نارندرا مودی» [2] - نخستوزیر کنونی هند - از شبکههای اجتماعی در جهان آنلاین شده برای جلبتوجه رأیدهندگان به خود استفاده خواهند کرد.
ویژگی جدید رسانههای اجتماعی
ویژگی بارز رسانههای اجتماعی جدید این است که دیگر چندان اجتماعی نیستند. پلتفرمهایی مانند «فیسبوک» با الهام از «تیکتاک»، به جای ارتباطات اجتماعی کاربران به طور فزایندهای از کلیپهای انتخاب شده توسط هوش مصنوعی با توجه به رفتار تماشای کاربر استفاده میکنند. بهعبارتدیگر، آنها محتوا را نه بر اساس ارتباطات اجتماعی کاربران، بلکه بر اساس علایق شخصی آنها که در شبکههای اجتماعی جستوجو میکنند، برای آنها طبقهبندی کرده و ارائه میدهند. همچنین مردم کمتر در شبکههای اجتماعی، محتوای شخصی منتشر میکنند. از سال ۲۰۲۰، سهم آمریکاییهایی که میگویند از مستندسازی زندگی خود بهصورت آنلاین لذت میبرند، از ۴۰ درصد به ۲۸ درصد کاهش یافته است. بحثها نیز به سمت پلتفرمهای بسته ای مانند واتساَپ و تلگرام در حال انتقال است.
رسانههای اجتماعی همیشه مبهم و غیرشفاف بودهاند؛ اگر چه میزان شفافیت در آنها متفاوت است. «تیکتاک» - یک شبکه اجتماعی ویدئویی متعلق به چین - یک جعبه سیاه برای محققان است و محققان قادر به رمزگشایی از آنچه که در درون آن اتفاق میافتد، نیستند. «توییتر» که به نام «ایکس» تغییر نام داده است، برخی از کدهای خود را منتشر کرده است، اما دسترسی به دادههایی را که مردم چه توییتهایی را میبینند، سختتر کرده است. گروههای پیام خصوصی نیز اغلب به طور کامل رمزگذاری شدهاند. برخی از پیامدهای این تغییر، خوشایند بوده است. فعالان سیاسی میگویند که برای جلب نظر گروههای خصوصی باید پیامهای خود را تعدیل کنند. پستها در برنامههای پیامرسان به ترتیب زمانی مرتب میشوند، نه با الگوریتم به حداکثر رساندن تعامل که انگیزه ایجاد هیجان را کاهش میدهد. به طور خاص، گروههای بسته ممکن است برای سلامت روان نوجوانانی که در زمان تشریح زندگی خصوصی خود در ملا عام دچار مشکل میشوند بهتر باشد و به سلامت روان این نوجوانان با فراهمکردن یک فضای خصوصیتر بهتر کمک کند.
مردم کمتر در شبکههای اجتماعی، محتوای شخصی منتشر میکنند. از سال ۲۰۲۰، سهم آمریکاییهایی که میگویند از مستندسازی زندگی خود بهصورت آنلاین لذت میبرند از ۴۰ درصد به ۲۸ درصد کاهش یافته است.
در نیمة پرتحرک و شلوغتر رسانههای اجتماعی، الگوریتمهای مبتنی بر رفتار، پستهایی را از خارج از جامعه عضو کاربران برای آنها ارسال میکند. شبکههای اجتماعی هنوز هم میتوانند بهعنوان «اتاقهای پژواک» عمل کنند؛ یعنی کاربران محتوایی را مشاهده کنند که بازتابدهنده نظرات شخصی آنهاست. اما محتوایی که میتواند از هرجایی اخذ شده و به کاربر نمایش داده شود ظرفیت انتشار بهترین ایدهها را در دورترین فاصلهها دارد. با این حال، این دنیای جدید رسانههای اجتماعی مشکلات خاص خود را به همراه دارد. برنامههای پیامرسان، عمدتاً نظارت نمیشوند. برای گروههای کوچک، این خوب است؛ زیرا پلتفرمها نباید بیشتر از آن چیزی که شرکتهای تلفن بر تماسها نظارت میکنند بر پیامهای خصوصی نظارت داشته باشند. در کشورهای دارای دیکتاتوری، چتهای رمزگذاری شده میتواند جان انسانها را نجات دهد، اما گروههای ۲۰۰ هزارنفری تلگرام بیشتر شبیه مکانهای پخش بدون نظارت اطلاعات هستند تا محلی برای گفتوگو و تبادل نظر! سیاستمداران در هند از واتساَپ برای انتشار دروغهایی استفاده کردهاند که مطمئناً از «شبکههای باز» مانند فیسبوک حذف میشد.
با گرایش مردم به گروههای بسته، شبکههای باز باقیمانده به دلیل کاهش اشتراکگذاری پستهای عمومی، کمتر مفید هستند.در طول همهگیری کووید ۱۹، دانشمندان و پزشکان به یک بحث آنلاین کمک کردند که حاوی بینش واقعی و همچنین اطلاعات نادرست بود.زمانی که روسیه به اوکراین حمله کرد، اطلاعات منبعباز جریان داشت.امروزه این مکالمات در حال ناپدیدشدن هستند و یا این که به سمت کانالهای بسته و خصوصی منتقل شدهاند که سرعت گسترش ایدهها را کاهش میدهند.
در همین حال، افرادی که هنوز در شبکههای عمومی حضور دارند، بیشتر مرد هستند و اغلب خود را چپگرا یا راستگرا توصیف میکنند که این میتواند برای کاربران خستهکننده باشد. علاوه بر این، به نظر میرسد که الگوریتمهای شبکه باز که توسط رفتار کاربران هدایت میشوند، تندترین ویدئوها را منتشر میکنند. در گذشته، برای اینکه چیزی در یک شبکه اجتماعی پخش شود، مردم باید آن را به اشتراک میگذاشتند، اما حالا آنها صرفاً با تماشاکردن آن را تأیید میکنند، چرا که الگوریتم به محتوایی پاداش میدهد که بیشترین تعامل را جذب میکند. نظارتهای گذشته با سیستمی جایگزین شده که بر اساس خواستههای مردم هدایت میشود. این وضعیت به نفع افرادی مثل ترامپ و پخشکنندگان اطلاعات نادرست است با این وجود، پلتفرمها میگویند که در پاککردن فایلهای جعلی، عملکرد بهتری پیدا کردهاند. «تیلور سوئیفت» [3] - جدیدترین قربانی مشهور ویدئوهای ساختگی - ممکن است مخالف این ادعا باشد.
یک موضوع نگرانکننده
در گذشته برای اینکه چیزی در یک شبکه اجتماعی پخش شود، مردم باید آن را به اشتراک میگذاشتند. حالا آنها صرفاً با تماشاکردن آن را تأیید میکنند، چرا که الگوریتم به محتوایی پاداش میدهد که بیشترین تعامل را جذب میکند.
مهمتر و نگرانکنندهتر از افزایش اخبار جعلی، فقدان اخبار حقیقی است. «زاکربرگ» یک بار گفت که میخواهد فیسبوک مانند یک روزنامه شخصی باشد؛ اما از آنجایی که محور این شبکه، سرگرمی است، اخبار، تنها ۳ درصد از آنچه مردم در آن میبینند را تشکیل میدهند. در میان رسانههای اجتماعی، تنها ۱۹ درصد از بزرگسالان به صورت هفتگی اخبار را به اشتراک میگذارند که نسبت به ۲۶ درصد سال ۲۰۱۸ میلادی روندی کاهشی را نشان میدهد. روزنامههای دیجیتالی مانند «BuzzFeed News» که یک رسانه خبری اینترنتی آمریکایی بود و بر توزیع اجتماعی تکیه داشتند، از بین رفتهاند. مشکل زمانی تشدید میشود که تقریباً نیمی از جوانان میگویند رسانههای اجتماعی، منبع اصلی اخبار برای آنها هستند؛ آن هم در زمانی که پلتفرمها به این نتیجه رسیدهاند که اخبار، دیگر جالب و جذاب نیستند.
برخی افراد استدلال میکنند که نقص شبکههای اجتماعی را میتوان با مدیریت بهتر، کدنویسی هوشمندانه یا یک مدل تجاری متفاوت برطرف کرد. برای رفع نقص شبکههای اجتماعی، چنین کارهایی میتواند کمک کند. اما مشکلات مطرح شده توسط نسل جدید اپلیکیشنها نشان میدهد که معایب رسانههای اجتماعی نیز نتیجه تعدیلهایی است که در ارتباطات انسانی ایجاد شده است. وقتی پلتفرمها به سمت گروههای خصوصی سوق پیدا میکنند، ناگزیر نظارتها کاهش پیدا میکند. وقتی افراد از اتاقهای پژواک صدا که بازتاب تمایلات و سلایق آنها در یک شبکه اجتماعی است فرار میکنند، ممکن است با محتوای افراطیتری روبرو شوند. وقتی کاربران از سرگرمیهای بیضرر استقبال میکنند، اخبار کمتری میبینند. با افول شبکههای اجتماعی قدیمی، اپراتورها و کاربران پلتفرمها باید زمان کمتری را به نبردهای قدیمی اختصاص دهند و بیشتر به مبارزه با چالشهای جدید بپردازند.
Digital “town square.[1]
[2] . Narendra Modi
[3] Taylor Swift: بر اساس گزارش رسانههای آمریکایی، انتشار تصاویر غیراخلاقی ساختگی از «تیلور سوئیفت» - خواننده زن - در شبکه اجتماعی «ایکس» و شبکه پیامرسان «تلگرام» که با هوش مصنوعی تهیه شدهاند، نگرانیهای زیادی را در آمریکا بین مردم و مقامات ایجاد کرده است. «کارین ژان پیر»، سخنگوی کاخ سفید، در این باره گفته است: «در حالی که شرکتهای رسانههای اجتماعی تصمیمهای مستقل خود را در مورد مدیریت محتوا میگیرند، ما معتقدیم که آنها نقش مهمی در اجرای قوانین خود برای جلوگیری از انتشار اطلاعات نادرست و تصویرسازی غیر توافقی و صمیمی از افراد واقعی دارند.» تولید تصویرهای هرزهنگاری جعلی با استفاده از هوش مصنوعی، که «جعل عمیق» (Deepfake) نیز خوانده میشود، پدیدهای جدید نیست، اما کنشگران مدنی و قانونگذاران غربی نگراناند که در پی رواج استفاده از هوش مصنوعی، موجی مهارنشدنی از محتواهای زیانبار یا خطرناک تولید شود.
/ انتهای پیام /