گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ رژیم حاکم بر اسرائیل یعنی رژیم صهیونیستی برگرفته از دیدگاههای «حزب صهیونیسم» است که در اواخر قرن ۱۹ میلادی شکل گرفته است. به دنبال جنبشهای ملیگرایانه که در اروپا شکل میگیرد، جنبش ملیگرایانه صهیونیسم هم در بین برخی یهودیان شکل میگیرد که یک جنبش کاملاً سیاسی است. بر اساس دیدگاه یهودیت، تورات به حضرت ابراهیم و به فرزند ایشان اسحاق و بعد به فرزندان اسحاق و یعقوب وعده میدهد که سرزمین مقدس را به نسل آنها اهدا کند. زمانی که حضرت موسی در مصر قیام میکند و بنیاسرائیل را از ظلم فرعون مصر نجات میدهد، آنها را به سمت سرزمین موعود (ارض بیتالمقدس) هدایت میکند. بنیاسرائیل پس از مرگ موسی، توسط جانشین ایشان - «یوشع» نبی - در سرزمین مقدس حکومت تشکیل میدهند که معروفترین آنها حکومت داوود و سلیمان نبی است. حضرت سلیمان معبد بیتالمقدس را در شهر اورشلیم یا بیتالمقدس میسازد. طبق باور یهودیان، وعدهای که در تورات آمده اینگونه است که در زمان ظهور منجی موعود، تمام یهودیان در سرزمین مقدس جمع خواهند شد.
صهیونیستها ادعای دینداری ندارند و تنها یک حزب سیاسی هستند. گروههایی مثل داعش ادعا دارند که نماینده اسلام واقعی هستند. صهیونیستها اما چنین ادعاهایی ندارند؛ چون اساساً یک جنبش دینی نیستند، بلکه هر جا منافعشان اقتضا میکند، از برخی مؤلفههای دینی استفاده میکنند.
در طول بیش از ۲۰۰۰ سالی که از خرابی معبد بیتالمقدس توسط رومیها گذشته، همواره امید و انتظار در بین یهودیان برای برگشت به بیتالمقدس یا سرزمین موعود وجود داشته است؛ اما هیچوقت خودشان اقدام عملی برای فتح بیتالمقدس یا تشکیل حکومت نکردهاند. صهیونیسم اما با استفاده از این آرمان یهودیت و به شیوه «هدف وسیله را توجیه میکند»، بر خلاف تعالیم تورات، دیدگاه یا ایدئولوژی صهیونیسم را برای تشکیل حکومت در سرزمین مقدس شکل میدهد. کلمه «صهیون» به معنای علاقهمندی به محل معبد بیتالمقدس در شهر اورشلیم یا بیتالمقدس است.صهیونیستها ادعای دینداری ندارند و تنها یک حزب سیاسی هستند. گروههایی مثل داعش ادعا دارند که نماینده اسلام واقعی هستند. صهیونیستها اما چنین ادعاهایی ندارند؛ چون اساساً یک جنبش دینی نیستند، بلکه هر جا منافعشان اقتضا میکند، از برخی مؤلفههای دینی استفاده میکنند.
بر اساس یک تقسیمبندی، از کلمه «صهیون» معانی مختلفی همچون علاقهمندی به معابد مقدس یهودیها، صهیونیسم دینی و صهیونیسم سیاسی وجود دارد. صهیونیسم دینی به معنای علاقهمندی به آن اماکن مقدس در بیتالمقدس است؛ چنانکه مسلمانان هم اماکن مقدس و مورد احترامی دارند، اما به دنبال آن نیستند که آن مکانهای مقدس را با جنگ یا به هر طریقی فتح کنند؛ اما صهیونیسم سیاسی بر خلاف صهیونیسم دینی که منتظر ظهور منجی است، منتظر ظهور منجی نیستند و میگویند ما به هر شیوهای آن سرزمین مقدس را به تصرف خودمان در میآوریم.
البته رژیم سیاسی اسرائیل یک رژیم دینی نیست و تنها چند مورد از مسائل مهم مثل طلاق و حرام و حلال خوراکیها و... را به عهده مذهبیها گذاشته شده است. چارچوب قانونی رژیم صهیونیسم، اساساً سکولار است، اما چون بر اساس آرمانهای یهودی تأسیس شده، خود را مدافع یهودیان کل دنیا میداند. درحالیکه اولین مخالفتها با تشکیل حزب صهیونیسم و دیدگاه صهیونیست سیاسی توسط خود یهودیها انجام شده است. این یادداشت، به بررسی رابطة دین یهود با صهیونیست حاضر در اسرائیل میپردازد.
نسبت صهیونیسم با آموزههای دینی یهودیت
صهیونیستها ادعای دینداری ندارند و یک حزب سیاسی هستند اما گروههایی مثل داعش ادعا دارند که نماینده اسلام واقعی هستند. صهیونیستها چنین ادعاهایی ندارند، چون اساساً یک جنبش دینی نیستند؛ بلکه هر جا منافعشان اقتضا میکند، از برخی مؤلفههای دینی هم استفاده میکنند. مثلاً در این رژیم دو نوع دادگاه وجود دارد و در دادگاههای دولتی یا رسمی مرتبط با دولت، احکام قضایی بر اساس تورات نیست. چند سال پیش اختلافی پیش آمده بود که برخی مذهبیها خواستار آن بودند که در مراسم صبحگاه مدارس، فقط یک آیه از تورات یعنی: «بشنو ای بنیاسرائیل که خدای ما خدای خالق یکتاست» خوانده شود. اما آموزشوپرورش این را نپذیرفت و گفت که اینجا یک نظام سکولار است؛ بنابراین صهیونیستها هر جا به نفعشان باشد از باورهای یهودیت سوءاستفاده میکنند.
رژِیم صهیونیستی آرامش یهودیان را گرفت
هر حزب یا رژیم سیاسی برای بقای خود یک دستگاه تبلیغاتی و دستاویزهایی نیز دارد. رژیم اسرائیل هم با استناد به برخی حوادث یا ادعاها، نوعی مظلومیت برای خود را تبلیغ میکند و هر نوع مخالفت با صهیونیسم را به نام مخالفت با یهودیت معرفی میکند تا دوگانه یهودی - عربی یا یهودی - اسلامی درست کند.
هر حزب یا رژیم سیاسی برای بقای خود یک دستگاه تبلیغاتی و دستاویزهایی نیز دارد. رژیم اسرائیل هم با استناد به برخی حوادث یا ادعاها، نوعی مظلومیت برای خود را تبلیغ میکند و هر نوع مخالفت با صهیونیسم را به نام مخالفت با یهودیت معرفی میکند تا دوگانه یهودی - عربی یا یهودی - اسلامی درست کند.
آنها حتی در مواردی که شرایط هم فراهم بوده اقدام به تشکیل حکومت نکردهاند. سرزمین مقدس در طول تاریخ هیچگاه به طور کامل از یهودیان خالی نشده است. در یک مقطعی از تاریخ وقتی رومیان آنجا را در تصرف داشتند، اجازه نمیدادند که یهودیان در شهر اورشلیم بمانند. در زمان حکومت مسلمانان بر سرزمین مقدس، امکان زندگی یهودیان در بیتالمقدس فراهم بوده و تا قبل از تشکیل رژیم صهیونیستی در ۱۹۴۸، یهودیها، مسلمانان و مسیحیها در آنجا کنار هم زندگی میکردند. باتوجهبه اشتراکات زیاد اعتقادی و فقهی بین یهودیت و اسلام، آن جنبههای ضد یهودی که عمدتاً در کشورهای غربی و مسیحی بوده، در کشورهای اسلامی وجود نداشته است. بسیاری از علمای مسلمان، مدافع حقوق اقلیتهای دینی بودهاند. این زندگی مسالمتآمیز از زمان تشکیل رژیم صهیونیستی بر هم خورده است. حتی گروههایی از یهودیها که ساکن سرزمین مقدس بودند، حاضر نشدند تابعیت و شناسنامه اسرائیل را بگیرند و لذا خیلی از این مخالفان از سرزمینهای اشغالی مهاجرت کردند.
به اعتقاد یهودیت، آبادی دوباره معبد بیتالمقدس مقدمات و ضروریاتی میخواهد که منوط به ظهور منجی موعود است؛ لذا آنها در مقاطعی که شرایط هم تا حدودی فراهم بوده، هیچ اقدامی برای تشکیل حکومت نکردهاند. مثلاً حدود ۸۰۰ سال پیش که فاطمیون مصر بر این سرزمین حاکم بودند، شخصیت یهودی مشهوری به نام «موسی ابن میمون» در دربار فاطمیون، قدرت بالا، نفوذ و اختیارات زیادی داشته است. اما او هیچوقت حتی نمیرود در سرزمین مقدس ساکن شود و از قدرت و اختیاراتش در بیتالمقدس استفاده کند.
آیا یهودیان، برگزیدگان عالماند؟
در دین یهود نیز مثل دیگر ادیان، نحلهها و گرایشهای متفاوتی وجود دارد. خداوند خطاب به عاموس - یکی از ده پیامبر کوچک در عهد عتیق - میفرماید که «از میان تمام اقوام روی زمین، من تنها شما را انتخاب کردهام.» این انتخاب یا برگزیده شدن، جنبه نژادی ندارد. اگر چه هسته اصلی یهودیت یا پیروان حضرت موسی، قوم بنیاسرائیل هستند، اما همانطور که در تورات هم آمده، خیلی از مصریهایی که جزء بنیاسرائیل هم نبودند، بهخاطر ظلم و ستم فرعون به موسی ایمان آوردند و همراه بنیاسرائیل و موسی از مصر خارج شدند.
دستگاه تبلیغاتی اسرائیل و رسانههای حامی آن در جهان، هر نوع مخالفت با صهیونیسم افراطی را یهودیستیزی معرفی میکنند. بنابراین تفکیک میان صهیونیسم و یهودیت یک مسئله ضروری است.
بر اساس تعالیم تورات، این ارجحیت یا برگزیده بودن بنیاسرائیل از دو منظر است. یکی بهواسطه اتصال و پیوند نسبی بنیاسرائیل به شخصیتهای بزرگ و نبی مثل حضرت ابراهیم و اسحاق و یعقوب که در حقیقت این ارجحیت اشارهای به اصلونسب بنیاسرائیل دارد. البته لازمه برخورداری از این امتیاز هم این است که بنیاسرائیل یا پیروان دین یهود در کردار و رفتار و باورها، همانند همان بزرگان باشند یا راه آنها را ادامه دهند. جنبه دیگر این ارجحیت به این برمیگردد که بنیاسرائیل یا پیروان یهود، اولین امتی هستند که بهصورت یکپارچه و جمعی یکتاپرست میشوند. این موضوع در قرآن - کتاب مسلمانان - هم یادآوری شده است؛ بنابراین بهواسطه اولین بودن در یکتاپرستی، برگزیده خوانده میشوند. البته این ارجحیت مثل چک سفید امضا نیست؛ بلکه همچنان که در تورات آمده، بنیاسرائیل قوم برگزیده هستند به شرط آنکه فرامین الهی را اجرا کنند. بنابراین برگزیده شدن به معنای برتریطلبی یا نژادپرستی نیست.
صهیونیسم یا آنتی یهودیسم!
۱۰ فرمان مشهور حضرت موسی همگی بر یک زندگی مسالمتآمیز با دیگران و پرستش خداوند تأکید دارند. یکی از این فرامین «قتل مکن» است. بر خلاف آنچه در رفتار صهیونیسم دیده میشود، آموزههای دین یهود بر مدارا با دیگران و حتی مخالفان تأکید دارد. زمانی که یهودیت شکل میگیرد، سایر اقوام عموماً بتپرست بودند. یهودیت بهعنوان دستور تورات حتی تشویق به ازبینبردن بتپرستان هم نمیکند. حضرت سلیمان که نبی و پادشاه بود، با بسیاری از همسایگان که بتپرست هم بودند پیمان صلح داشت. یهودیت اساساً یک دین تبلیغی نیست که بخواهد همه مردم را یهودی کند. یهودیها در طول تاریخ خود که با ادیان یا اقوام مختلف زندگی کردهاند، عمدتاً همزیستی مسالمتآمیزی داشتهاند. نمونه بارز آن در همین کشور ایران بوده است. حضور یهودیها در ایران، به قبل از تشکیل ایران و زمانی که مادها و پارسها در اینجا مستقر بودند بر میگردد. در کتاب پادشاهان، جلد ۲، آمده که وقتی پادشاه آشور بخشی از یهودیان را به اسارت در میآورد، میگوید که آنها را در شهرهای ماد (استانهای غربی ایران) ساکن کنند. در خود تورات هم آمده که شما در سرزمین مصر غریب بودید و زدگی در اسارت را تجربه کردهاید؛ لذا نسبت به دیگران به گونه اسیران رفتار نکنید.
یهودیان مدعی هستند که در جنگ جهانی دوم، خودشان قربانی ایدئولوژی برتریطلبی و برتری نژادی شدهاند. این شیوه رفتار برتریطلبی که رژیم اسرائیل در پیش گرفته برای پیروان یهودیت باید محل تأمل باشد. در یکی از اعتراضات مردمی اخیر علیه تجاوز اسرائیل به مردم غزه در انگلیس یا آمریکا، یک پیرمرد یهودی میگفت که من از بازماندگان هولوکاست هستم. پدر و مادرم در آن واقعه کشته شدند و من درد و رنج مردم غزه را درک میکنم.
در همان سال اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) تأکید داشتند که حساب صهیونیسم بهعنوان یک حزب و رژیم از حساب یهودیت بهعنوان یک دین جداست. مقام معظم رهبری هم همین سیاست را ادامه دادهاند و مانع از سوءاستفاده صهیونیستها شدهاند.
هر حزب یا رژیم سیاسی برای بقای خود یک دستگاه تبلیغاتی و دستاویزهایی هم دارد. رژیم اسرائیل هم با استناد به برخی حوادث یا ادعاها، نوعی مظلومیت برای خود را تبلیغ میکند و هر نوع مخالفت با صهیونیسم را به نام مخالفت با یهودیت معرفی میکند تا دوگانه یهودی - عربی یا یهودی - اسلامی درست کند. البته ریشه این تبلیغات به اختلافافکنیهای انگلیسیها در فلسطین بر میگردد. تا قبل از تشکیل رژیم اسرائیل، یهودیها در کنار مسلمانان و مسیحیان در فلسطین زندگی مسالمتآمیزی داشتند. برخی رفتارها از سوی بعضی کشورها، دستمایه تبلیغات اسرائیل شده است. مثلاً در مقطعی، دولت وقت عراق، یهودیان ساکن در این کشور را اخراج کرد و زمینهساز این تبلیغات برای صهیونیستها شد که یهودیان هیچ جای جهان به جز اسرائیل امنیت ندارند. یا اینکه تبلیغ میکردند که عربها و مسلمانان همه از همدیگر حمایت میکنند و میخواهند یهودیان را از بین ببرند. صهیونیستها با این تبلیغات میخواهند هم نوعی مظلومیت برای خود بسازند و هم یهودیان در سراسر جهان را برای مهاجرت به اسرائیل ترغیب کنند. در همین چند ماه گذشته، اتفاقاتی در برخی کشورها افتاد که اسرائیلیها آن را به یهودیستیزی تعبیر کردند؛ مثلاً به کنیسههایی در اروپا حمله شد. کسانی که به کنیسه حمله کردند یا واقعاً مخالف یهودیت هستند یا از تفکیک میان یهودیت و صهیونیسم آگاهی ندارند. اما دستگاه تبلیغاتی اسرائیل و رسانههای حامی آن در جهان هر نوع مخالفت با صهیونیسم افراطی را یهودیستیزی معرفی میکنند؛ بنابراین تفکیک میان صهیونیسم و یهودیت یک مسئله ضروری است. چنانکه در همان سال اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی (ره) تأکید داشتند که حساب صهیونیسم بهعنوان یک حزب و رژیم از حساب یهودیت بهعنوان یک دین جداست. مقام معظم رهبری نیز همین سیاست را ادامه دادهاند و مانع از سوءاستفاده صهیونیستها شدهاند.
اسرائیل به دنبال تخلیه نوار غزه است
ویران کردن مکانهای عمومی و کشتن غیرنظامیها، حتی در جنگ هم هیچ توجیهی ندارد. هدف رژیم اسرائیل این بوده که کل نوار غزه را از ساکنان غیریهودی یا غیر صهیونیست تخلیه کند. شاید اگر عملیات طوفانالاقصی هم اتفاق نمیافتاد، چند وقت دیگر چنین وضعیتی به بهانه دیگری رخ میداد.
ویران کردن مکانهای عمومی و کشتن غیرنظامیها، حتی در جنگ هم هیچ توجیهی ندارد. هدف رژیم اسرائیل این بوده که کل نوار غزه را از ساکنان غیریهودی یا غیر صهیونیست تخلیه کند. حمله ۷ اکتبر حماس بهانهای برای عملیاتیکردن این هدف شد. شاید اگر عملیات طوفانالاقصی هم اتفاق نمیافتاد، چند وقت دیگر چنین وضعیتی به بهانه دیگری رخ میداد. اسرائیلیها با ادعای اقدامات خشن حماس در حمله به سرزمینهای اشغالی، میگویند این حق ماست که از خودمان دفاع کنیم اما در قالب این توجیه به دنبال خالیکردن نوار غزه از ساکنان مسلمان و عرب هستند.
به نظر میرسد که در شرایط کنونی، تشکیل اتحادیه یا کنفدراسیونی جهانی از یهودیان مخالف صهیونیسم، میتواند به روشنگری بیشتر و بهتر تمایز بین یهودیت و صهیونیسم کمک کند. یکی از گروههای یهودی خیلی قدیمی مخالف صهیونیسم گروه «نتوریا کارتا» است که نمایندگانی از آنها چند سال پیش به ایران آمدند و در سفر اخیر رئیسجمهور ایران - مرحوم آیتالله رئیسی - به نیویورک برای شرکت در مجمععمومی سازمان ملل هم تعدادی از خاخامهای این گروه با ایشان دیدار کردند. اینها پیش از این حتی با جنبش فلسطینی فتح هم پیمان بسته بودند.
در خود اسرائیل هم یک گروه فعالی از یهودیان به نام «صلح همین الان» هستند که طرفدار زندگی مسالمتآمیز با مسلمانان فلسطیناند. البته این گروه در ساختار سیاسی و پارلمان رژیم، نفوذ زیادی ندارند. یک گروه متشکل از علمای یهودی ساکن کشورهای اسلامی هم وجود دارد که آنها هم تقریباً چنین ایدهای یعنی صلح و همزیستی مسالمتآمیز را دنبال میکنند. اگر چنین اتحادیهای شکل بگیرد حتماً قدرت و انسجام بیشتری خواهد داشت.
یهودیت به اسرائیل پایان دهد!
هیچ دین توحیدی از جمله یهودیت نمیپذیرد به کسی یا کسانی بهخاطر اینکه عدهای میخواهند وضعیت مطلوب خودشان را داشته باشند، ظلم شود. جزء اولین اعتقادات ادیان، دزدینکردن و غصبنکردن است. از نظر سیاسی هر دو طرف سعی در حذف دیگری دارند و هیچکدام تاکنون موفق نشدهاند؛ لذا عملاً چارهای جز سازگاری و تحمل یکدیگر وجود ندارد. پیشنهادی که رهبر معظم انقلاب اسلامی یعنی برگزاری یک انتخابات سراسری و آزاد در آنجا مطرح کردهاند، راهحل درستی است. اگر همه ساکنان سرزمینهای اشغالی و فلسطینیها اینگونه فکر کنند که به هر حال ما همه در این منطقه زندگی میکنیم و برای رسیدن به وضعیت بهتر، راه مناسب در مرحله اول تحمل یکدیگر و سازگاری با همدیگر است، بنیان مناسبی برای پایاندادن به این جنگهای چند دههای فراهم میشود. البته سازگاری و زندگی عادلانه و برابر به این معنا نیست که عدهای امتیازات بیشتری داشته باشند و عدهای دیگر با محدودیتهای زیادی روبهرو شوند. یک انتخابات آزاد و سراسری در میان همه ساکنان بر اساس این بینش که همه حق حیات داریم، شاید راه به جایی ببرد. جنگ و درگیری در هیچ جای جهان خوشایند نیست؛ بهخصوص در سرزمینی که برای همه ادیان مقدس است. آرامش در فلسطین چهبسا آرامش برای دیگر نقاط منطقه و جهان را هم به همراه بیاورد.
/ انتهای پیام /