گروه جامه و اقتصاد «سدید»؛ «سیموس ملک افضلی» [1]- نویسنده و روزنامهنگار متخصص امور خاورمیانه - در یادداشتی که مجله آمریکایی «The Nation» آن را منتشر کرده است، به موضوع سقوط دولت سوریه میپردازد. وی در این یادداشت تأکید میکند که «تحریرالشام» از ماهها قبل آماده این حمله بودند؛ اما اگر در زمان جنگ حزبالله با اسرائیل حملات خود را در سوریه آغاز میکردند، باعث شرمساری آنها میشد. به گفته وی، تحریرالشام و سرکرده آن - جولانی - در مقابل حملات گسترده اسرائیل به زیرساختهای سوریه سکوت کردهاند. وی دلیل این سکوت را این مسئله میداند که تحریرالشام نمیخواهد دست دولت اسرائیل را گاز بگیرد؛ چرا که دولت اسرائیل با جنگ خود علیه حزبالله، مسیر تحریرالشام را برای تصرف دمشق هموار کرد.
همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد
قرار نیست در دمشق از صلح و آرامش خبری باشد. تنها یک روز پس از دستیابی به آتشبس بین اسرائیل و حزبالله در لبنان، یک حمله غافلگیرکننده توسط گروههای مخالف سوری در شمال، به رهبری «هیئت تحریرالشام» - یک سازمان شبهنظامی سنی - آغاز شد. هدف این حمله که اولین حمله در چهار سال گذشته بود، در ابتدا تنها بازداشتن ارتش سوریه از ادامه گلولهباران شدید مناطق تحت کنترل مخالفان در غرب استان حلب بود؛ اما زمانی که خطوط دفاعی ارتش سوریه در واکنش به این حمله فروریخت، روستاها بهسرعت به دست مخالفان افتاد. سرعت پیشرویها طوری بود که به نظر میرسید همه و از جمله خود مخالفان را شگفتزده کرده است.
خود شهر حلب که طی سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ درگیر نبردهای طاقتفرسا بود و طی آن بسیاری از محلههای شهر ویران شد، این بار پس از تنها چند روز سقوط کرد. گروههای مسلح به سمت جنوب پیش رفتند. گروههای تحت حمایت ترکیه که مدتها در مبارزه با اسد غیرفعال بودند، دوباره فعال شدند. شورشیان جنوب سوریه نیز که زمانی با دولت، توافق آشتی امضا کرده بودند، توافقهای خود را رها کرده و به سمت پایتخت حرکت کردند. یک سازمان تحت عنوان «ارتش آزاد سوریه» که رهبری آن تحت کنترل ایالات متحده است، حتی به شهر «پالمیرا» در عمق بیابانهای کشور نیز پیشروی کرد.
شاید اسد فرض کرده بود که نزدیکیاش با دشمنان قبلی مانند امارات متحده عربی و عربستان سعودی که زمانی مخالفان سلفیاش را تأمین مالی کرده بودند، ضمانتی برای ادامه حکومتش خواهد بود.
تلاشهای دولت برای ساخت خطوط دفاعی در «حماه» شکست خورد. ویدئوهایی از شهرهای جنوبی مانند «درعا» که تحت کنترل مخالفان بودند، بهعنوان ویدئوهای جعلی از سوی دولت سوریه محکوم میشد. فیلمهای منتشرشده از پیروزیهای مخالفان نیز بهعنوان فیلمهای تولید شده توسط هوش مصنوعی مورد تمسخر قرار میگرفت. تصور بر این بود که مطمئناً یک ایستادگی نهایی وجود خواهد داشت. اگر نه در حمص، شاید در غرب یا حتی در دمشق برای شکستن این سیلاب ناگهانی که بهسرعت در حال نزدیکشدن بود، باید مقاومتی صورت میگرفت. اما همه چیز خیلی سریع و ناگهانی اتفاق افتاد و از مقاومت خبری نبود.
در جنگ قبلی سوریه هزاران هزار نفر جان باختند. ارتش عربی سوریه، به همراه شبهنظامیانی از داخل و متحدانی مانند حزبالله و نیروهای دفاع ملی که توسط فرماندهان و سربازان باتجربه ایرانی حمایت میشدند، با هدف حفظ دولت بعثی سوریه برای نگهداری پلورالیسم مذهبی، مقابله با اسلامگرایی، حفاظت از اماکن مقدس شیعه از تخریب و نجات خطوط تأمین فلسطین در سوریه جنگیدند. خطرات بسیار بزرگ و مسائل بسیار با ارزشی وجود داشت. بااینحال، این بار در نهایت، اسد بدون گفتن یک کلمه به مسکو فرار کرد. نخستوزیر او برای واگذاری قدرت به همان اسلامگرایان باقی ماند. در گذشته معیار حملات شگفتانگیز مخالفان، سقوط محلههای خاص در ضربات ناگهانی یا محاصرههایی بود که تنها به لطف تلاشهای عظیم ترکیبی از گروههای مختلف شکسته میشد. دولت سوریه بیش از ۱۳ سال در برابر درگیریهای داخلی مقاومت کرده بود، اما این بار در حدود یک هفته، کل دولت فروپاشید.
چرا بعد از آتشبس لبنان؟
تحریرالشام نمیخواهد دست دولتی را گاز بگیرند که جنگ علیه حزبالله، بدون شک راه را برای ورود او به کاخ ریاستجمهوری دمشق هموار کرد.
آمادگیها برای مواجهه دوباره با دولت اسد، احتمالاً برای ماهها در حال انجام بود، اما آغاز چنین حملهای در حالی که حزبالله به طور مستقیم با اسرائیل میجنگید، میتوانست برای هیئت تحریرالشام بسیار شرمآور باشد؛ زیرا جنگجویان و متحدان آنها نباید تمایل خود برای حرکت جهت آزادسازی قدس را فراموش کنند. بااینحال زمانی که درگیریها در لبنان متوقف شد، پنجرهای برای هیئت تحریرالشام و دیگران جهت اقدام در سوریه باز شد.
بقای بعثیها از سال ۲۰۱۰ به بعد، به میزان زیادی به دلیل مداخله خارجی توسط حزبالله و روسیه بود، اما با مشغولشدن «پوتین» به جنگ در اوکراین، تمرکز روسیه دیگر بر حفظ داراییهای سوری خود نبود. زمانی که از «سرگئی لاوروف» - وزیر خارجه روسیه - در مورد این تحولات در یک کنفرانس در «دوحه» سؤال شد، او با خشم پاسخ داد و مجری را متهم کرد که سعی دارد او را در درباره سوریه تحتفشار قرار دهد. حزبالله که چند ساعت پیش از بزرگترین جنگ خود با اسرائیل خارج شده بود، هیچ سرمایه سیاسی برای خرجکردن در جبههای دیگر به نام سوریه نداشت. با وجود اینکه دولت اسد در معرض خطر قرار داشت، اما حزبالله مداخلهای انجام نداد.
نادیدهگرفتن هشدارهای ایران
جنگ داخلی طولانی سوریه هرگز به پایان نرسید و فقط به پسزمینهای کمرنگ تبدیل شد. اما آتشبس چهارساله در ادلب - که کانون اصلی کنترل مخالفان بود - به ایجاد جوی دارای رضایت و آرامش منجر شد. دفاع نظامی ارتش سوریه بهتدریج برچیده شد. سربازان در هر دو طرف خط مقدم به مکانهای دیگر اعزام شدند. فساد گسترده در داخل ارتش سوریه همچنان در حال گسترش بود، درحالیکه جهادگرایان در بیتابی بیشتری برای حمله به سر میبردند. شاید اسد فرض کرده بود که نزدیکیاش با دشمنان قبلی مانند امارات متحده عربی و عربستان سعودی که زمانی مخالفان سلفیاش را تأمین مالی کرده بودند، ضمانتی برای ادامه حکومتش خواهد بود. مخصوصاً در زمانی که اقتصاد شکننده ملی سوریه تحتفشار تحریمهای فلجکننده آمریکایی به زحمت ادامه حیات میداد. در سالهای اخیر، به نظر میرسید که «بشار اسد» کمتر و کمتر به اطلاعات و خواستههای محور مقاومت تکیه میکند؛ اخراج نمایندگان جنبش حوثی، رد درخواستهای آنها برای گشودن جبههای علیه اشغالگری اسرائیل در بلندیهای جولان و نادیدهگرفتن هشدارهای ایران درباره احتمال فروپاشی دولت، نشانههایی از کمتوجهی اسد به محور مقاومت بود.
اخراج نمایندگان جنبش «حوثی» و نادیدهگرفتن هشدارهای ایران درباره احتمال فروپاشی دولت سوریه، نشانههایی از کمتوجهی اسد به محور مقاومت بود.
زمانی که این هشدارها به حقیقت پیوست، هیچ آمادگی، برنامه و امیدی وجود نداشت. وزیر امور خارجه ایران بهصراحت گفت: «عنصر اصلی که به موفقیت تحولات اخیر در سوریه منجر شد، این بود که ارتش سوریه از مقاومت خودداری کرد. اگر وظیفهاش را انجام میداد، حلب سقوط نمیکرد. من این را با اطمینان کامل میگویم».
در همین حال، هیئت تحریرالشام - که زمانی وابسته به القاعده در سوریه و معروف به جبهه النصره بود - کنترل خود را بر ادلب تحکیم کرد و آنجا را تحت کنترل یک رژیم سنیگرا به نام دولت نجات سوریه قرار داد. این دولت اکنون در دمشق مستقر شده است. ظاهراٌ اسد فرض کرده بود که درگیریهای داخلی میان گروههای مختلف مخالف، مانع از آن خواهد شد که آنها دوباره به سمت پایتخت حرکت کنند. اما دفاع ارتش سوریه در مقابل شورشیان چنان بهسرعت فروپاشید و درگیریهای جدید میان این شورشیان هرگز فرصت کافی برای گسترش پیدا نکرد. اما اکنون و پس از سقوط دولت، این درگیریها ممکن است در یک مقیاس ملی ظهور کنند و محدود به «ادلب» یا شمال «لاذقیه» یا «حلب» نباشند.
بعثیها قدرت را به دولت تحریرالشام واگذار کردهاند، اما این تنها دولت موازی سوری نیست که وجود دارد. جبهه جنوبی - که شامل دهها گروه مختلف شورشی نسبتاً سکولار است - با هیئت تحریرالشام متحد شده تا به دمشق حمله کند؛ اما حمایت خود را از بخشهای مختلف جامعه سوریه میگیرد و ممکن است به گروههای دموکراتیکتر نیز تمایل داشته باشند. ترکیه دولت موقت سوریه را در مناطقی از کنترل خود در شمال سوریه تأسیس کرده است. این دولت توسط گروههای مسلحی اداره میشود که در حال حاضر علیه شبهنظامیان کرد «یپگ» و متحدانش میجنگند. زمانی که درگیری بین این گروهها متوقف شود - درست مانند چند سال پیش - ممکن است آنها دوباره اسلحههای خود را به سمت هیئت تحریرالشام نشانه روند. در گذشته هیئت تحریر الشام با دیگر اسلامگرایان بر سر قدرت رقابت میکرد و گروههایی مانند «اجنادالقفقاز» و «حزب اسلامی ترکستان» که به پیروزی کنونیاش کمک کردند، اهدافی فراتر از سوریه دارند و دولت جدید ممکن است تمایل نداشته باشد به دنبال آنها برود. این اهداف به روسیه و چین مرتبط است. عفوهای عمومی اعلام شده برای سربازان سوری که توسط رهبری هیئت تحریرالشام صادر شدهاند، در کنار ویدئوهایی از اعدامهای خشونتآمیز و عمومی وجود دارد. کسانی که پیش از این در ادلب بیتاب بودند، ممکن است دوباره برای کشتارهای جدید بیتاب شوند.
چرایی سکوت در برابر حملات اسرائیل
علیرغم حملات گسترده اسرائیل به زیر ساختهای نظامی سوریه، جولانی - سرکرده تحریرالشام - در مقابل این حملات سکوت کرده است.
در همین حال اما ابر تاریک دیگری در حال شکلگیری است. اسرائیل به طور علنی به سقوط ناگهانی اسد با ترکیبی متناقض از جشن و تهاجم نظامی پاسخ داده است. در واقع اسرائیل سقوط اسد را فرصتی میبیند که طی آن میتواند سرزمینهای بیشتری از سوریه را تصرف کند. نیروهای اسرائیلی بهسرعت به منطقه حائل سازمان ملل در بلندیهای جولان وارد شدهاند و ادعا میکنند که میخواهند از شهرکنشینان در برابر بیثباتی در سوریه محافظت کنند. صدها حمله هوایی به تأسیسات نظامی سوریه رخ داده و اکثر قابلیتهای اصلی دولت سوریه برای محافظت از خود را نابود کرده است. در حال حاضر، شخصیتهای افراطی نزدیک به نخستوزیر - بنیامین نتانیاهو - درباره نیاز به اسکان در این سرزمین جدید صحبت میکنند تا هرگز آنجا را ترک نکنند و حاکمیت اسرائیلی را برقرار نمایند. خود نتانیاهو نیز زمانی که به زبان انگلیسی صحبت میکند، تأکید میکند که این یک «موضع دفاع موقتی» خواهد بود؛ اما زمانی که به زبان عبری و برای مخاطبان اسرائیلی صحبت میکند، هیچ تضمینی در این زمینه نمیدهد.
با وجود چنین فتنهانگیزی بزرگی، اما دولت جدید سوریه در مقابل این حملات سکوت کرده است. دیگر کشورهای جهان این اقدام را محکوم کردهاند، اما نه رهبر هیئت تحریرالشام - «ابومحمد الجولانی» - نه نخستوزیر - «محمد البشیر» - و نه هیچ مقام دیگری حتی به این نکته اشاره نکردهاند که ارتش اسرائیل در حال تجاوز به حاکمیت این کشور و بمباران شهرهای سوریه است. گزارشگران خارجی نیز به طرز عجیبی متوجه شدهاند که نمایندگان دولت سوریه باید تحتفشار قرار گیرند تا درباره این مسئله موضع بگیرند.
ممکن است که هیئت تحریرالشام نخواهد بهسرعت پس از دستیابی به یک پیروزی، درگیر یک درگیری نظامی با اسرائیل شود. ممکن است آنها امیدوار باشند که اسرائیل زمانی که کارش با نابودکردن بقایای قابلیتهای نظامی سوریه پایان یابد، بهاندازه کافی سیر شود. ممکن است آنها نخواهند دست دولتی را گاز بگیرند که جنگ علیه حزبالله، بدون شک راه را برای ورود آنها به کاخ ریاستجمهوری دمشق هموار کرد. ممکن است آنها امیدوار باشند که دولت حامی مخالفان در جنوب، این بار نیز دوباره از آنها حمایت کند. بههرحال زمانی که شادمانی از دستاوردها کمرنگ شود و خوشحالی از رسیدن به قدرت فروکش کند، دولت تحریرالشام ممکن است بیاموزد که آتش روشن شده توسط اسرائیل، بهسادگی خاموش نمیشود.
https://www.thenation.com/article/world/assad-syria-israel-power-vacuum/
[1] . Séamus Malekafzali
/ انتهای پیام /