گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ دانشآموزان در ایالات متحده تحتنظر هستند. شرکتهای فناور با وعدههای مشکوک امنیت بیشتر و آموزش پیشرفته، کلاسهای درس در سرتاسر آمریکا را با دستگاهها و فناوریهایی تجهیز کردهاند که امکان نظارت مداوم و جمعآوری دادهها را فراهم میکنند. شرکتهایی مانند «گگِل» [1]، «سکیورلی» [2] و «بارک» [3] اکنون از دهها هزار دانشآموز ابتدایی تا متوسطه، داده جمعآوری میکنند. با وجود این دامنه وسیع، آنها ملزم نیستند که نحوه استفاده از این دادهها را افشا کنند یا ایمنی آن را در برابر هکرها و دیگر بازیگران بد تضمین نمایند. «نولان هیگدون» [4] و «آلیسون باتلر» [5] در کتاب جدیدشان با عنوان «آموزش تحت نظارت؛ پیمایشی بر فقدان چشمگیر حریم خصوصی در مدارس» [6] (روتلج، آگوست ۲۰۲۴)، نشان میدهند که نظارت فراگیر، اکنون بسیار واقعی شده است و همه چیز از حقوق ابتدایی حریم خصوصی تا کیفیت آموزشی در خطر است. «هیگدون» یکی از اعضای بنیانگذار کنفرانس سواد رسانهای انتقادی قاره آمریکا، داور ملی پروژه سانسور، نویسنده و استاد در کالج «مریل» و دپارتمان آموزش دانشگاه «کالیفرنیا سانتا کروز» است. حوزههای تمرکز او شامل پادکستسازی، فرهنگ دیجیتال، تاریخ رسانههای خبری، پروپاگاندا و سواد رسانهای انتقادی میشود. «باتلر» نیز یک مدرس ارشد و مدیر برنامه سواد رسانهای در دپارتمان ارتباطات در دانشگاه «ماساچوست آمهرست» است. او همچنین مدیر همکار سواد رسانهای جمعی است؛ جایی که برنامههای آموزشی برای معلمان در زمینه سواد رسانهای انتقادی در مدارس ابتدایی تا متوسطه را توسعه و اجرا میکند. تحقیقات او بر سواد رسانهای انتقادی و نقد فناوریهای نظارتی در آموزش متمرکز است. «هیگدون» و «باتلر» در مصاحبه اختصاصی با وبسایت «Truthout» درباره نحوه عملکرد این نظارت و اینکه چرا در آمریکا همه ما باید نگران جاسوسی گسترده از دانشآموزان این کشور باشند، صحبت میکنند.
همه ما تحت نظارت هستیم
نظارت در مدارس چگونه انجام میشود؟ چه کسی جاسوسی میکند این کار چقدر فراگیر است؟
نولان هیگدون: این روزها نظارت در مدارس در همه جا وجود دارد و به اشکال مختلف خود را نشان میدهد. از دستگاههای «هوشمند» مانند تلویزیون و دوربین در کلاسهای درس گرفته تا پلتفرمهای آموزشی مانند «کانواس» [7] یا «مودل» [8] و حتی از طریق ارتباطات موردنیاز مانند «ایمیل» و «زوم» نظارت شدیدی در اطراف ما وجود دارد. علاوه بر این، با دستگاههایی که مدارس در اختیار دانشآموزان میگذارند - مانند مکبوکها - وقتی که دانشآموزان کلاس را ترک میکنند هم نظارت متوقف نمیشود. ابزارهایی مانند «Bark» به مدارس این امکان را میدهد که حتی پس از بازگشت دانشآموزان به خانه، مراقب آنها باشند. اما این فقط دانشآموزان نیستند که تحتنظر هستند. مربیان نیز ردیابی میشوند و تحتنظر هستند.
در طول قرنطینههای مربوط به همهگیری کووید ۱۹، همه ما به این نوع نظارت عادت کردیم. بهویژه با پلتفرمهای ویدئوکنفرانس مانند «زوم» که به اشخاص ثالث اجازه میداد تا جلسات کلاس درس را از ابتدا تا انتها نظارت کنند. نکته نگرانکنندهتر این است که تمام این دادههای جمعآوریشده فقط در مدرسه باقی نمیمانند. این دادهها با شرکتهای فناوری آموزشی، نهادهای دولتی، کارگزاران دادهپردازی، شرکتهای سهامی و تقریباً هر کس دیگری که میتواند آن را بخرد یا به آن دسترسی داشته باشد به اشتراک گذاشته میشود.
دوربینهای نظارت در مدارس آمریکا مانع تیراندازی یا خشونت نمیشوند؛ آنها تنها به ثبت وقایع میپردازند.
«آلیسون باتلر»: فناوریهای نظارتی در آموزش به طرز باورنکردنی فراگیر هستند. هر کلاس درس در هر مدرسهای که از هر نوع فناوری دیجیتالی استفاده میکند، در این ماجرا دخیل است؛ بنابراین همه آنها بهنوعی تحت نظارت هستند. این نظارت توسط شرکتهای بزرگ چندمیلیارددلاری انجام میشود. هیچ راهی برای اجتناب از آنها وجود ندارد؛ اما این بدان معنا نیست که ما ناامید هستیم! همانطور که در کتاب موردبحث قرار میدهیم، راههایی برای معلمان و خانوادهها وجود دارد تا با این وضعیت مقابله کنند. بله، همه ما تحت نظارت هستیم و اوضاع اکنون به این شکل است؛ اما این بدان معنا نیست که اوضاع باید اینگونه ادامه پیدا کند.
دادههایی که از دانشآموزان، معلمان و سایرین در سیستم مدرسه جمعآوری میشود چگونه استفاده میشود؟
باتلر: بسیاری از دادههای جمعآوریشده بهعنوان نوعی تحقیق برای تبلیغات و بازاریابی عمل میکند. همه ما احتمالاً این را در جستجوهای وب خود دیدهایم که من بهعنوانمثال موضوع x را جستجو میکنم و در عرض چند لحظه، تبلیغاتی مربوط به آن موضوع را در خوراک شبکههای اجتماعیام و در تبلیغات سایتهایی که بیشتر در آنها وقت میگذرانم، دریافت میکنم. با جستجوی اطلاعات بهصورت آنلاین، بهنوعی برای این سایتها کار میکنم.
من کلمات جستجو، علایق و اطلاعاتی درباره خودم در اختیار آنها قرار میدهم. این کار به ایجاد تبلیغات هدفمند کمک میکند و من را بیشتر در داخل حباب اطلاعاتی خود محصور میکند. آسیب این امر برای دانشآموزان و یکی از زمینههای مورد نگرانی ما، این است که حجم زیادی از دادهها از خردسالان و اغلب بدون رضایت آنها، گرفته میشود.
ابزارها از خشونت جلوگیری نمیکنند فقط آنها را ثبت میکنند
این فناوری بهویژه در دورانی که والدین، معلمان و دانشآموزان نگران تیراندازی و خشونت در مدرسه هستند، امنیت بیشتری را نوید میدهد. آیا این فناوری به وعده خود مبنی بر ایمنی بیشتر در مدارس عمل کرده است؟
هیگدون: مشخص نیست که آیا این ابزارها واقعاً مدارس را ایمنتر میکنند یا خیر. البته ما واقعاً نمیتوانیم سناریوی «چه میشد اگر» را آزمایش کنیم. اگر این ابزارهای نظارتی در محل نبودند، آیا اوضاع از امنیت کمتری برخوردار بود؟ آنچه که از حوادثی مانند تیراندازی در مدارس از «کلمباین» گرفته تا «یووالدی» میدانیم این است که این ابزارها معمولاً تنها به ثبت رویدادها میپردازند و نه جلوگیری از خشونت.
دانشآموزان رنگینپوست در آمریکا بهمراتب بیشتر از همتایان سفیدپوست خود توسط دوربینهای مدارس تحتنظر هستند.
باتلر: من اضافه میکنم که فناوریها اغلب ترس و اضطراب والدین، معلمان و دانشآموزان را برمیانگیزند. ما اکنون با بحثهایی در مورد اینکه آیا مدارس میتوانند تلفنهای همراه را ممنوع کنند یا خیر، شاهد این موضوع هستیم. استدلال علیه ممنوعیت استفاده از تلفن همراه در مدارس - حتی در زمانی که مردم اذعان دارند که چقدر میتواند حواس دانشآموزان را پرت کنند - این باور است که بچهها با آنها ایمنتر هستند. شواهد کافی از خشونت و خطر در مدارس ما وجود دارد و گوشیهای همراه به والدین این امکان را میدهد که در طول چند ساعت در روز با فرزندان خود در ارتباط باشند. این یک نوع بیرحمی خاص از سوی شرکتهای فناور است: بازیکردن با نگرانیهای والدین و معلمان درباره امنیت کودکان.
به ما قول داده شده است که یک راهحل سریع (یک فناوری خاص) برای یک مشکل پیچیده (خشونت موجود در جامعه) ارائه دهیم. زمانی که ما به سمت فناوری بهعنوان تنها راهحل فعلی هدایت میشویم، از بررسی دیگر نقاط تلاقی یا روشهای تفکر که ممکن است ارزشمند باشند، مانند کار بیشتر در حمایت از سلامت روان افراد یا ارائه گزینههای فوقبرنامه بیشتر در طول روز در مدرسه غفلت میکنیم.
فقط از خشونت مستندسازی میشود
شما در کتاب خود نوشتهاید که دانشآموزان رنگینپوست بهمراتب بیشتر از همتایان سفیدپوست خود تحتنظر هستند. کمی در این مورد صحبت کنید.
هیگدون: دانشآموزان رنگینپوست همیشه نسبت به همسالان سفیدپوست خود تحت نظارت بیشتری قرار داشتهاند و این یکی دیگر از چالشهایی است که آنها مجبور به روبهروشدن با آن هستند. صنعت فناوری آموزشی «اد-تک» در بازاریابی محصولات خود بهعنوان ابزارهای عینی و بدون تبعیض موفق عمل کرده است و حتی آنها را با برچسبهای مربوط به «تنوع»، «برابری» و «شمولیت» [9] معرفی کرده است. اما در واقعیت، این ابزارها فقط به اندازه افرادی که آنها را ایجاد میکنند، بیطرف هستند. تحقیقات همچنین نشان دادهاند که این ابزارها به طور نامتناسبی دانشآموزان رنگینپوست را بهعنوان مجرم شناسایی میکنند. به نظر میرسد این ابزارها به جای ارتقای ایمنی، در حال مستندسازی خشونت هستند و دانشآموزان بیگناه - بهویژه آنهایی که از آسیبپذیرترین جوامع هستند - را به طور ناعادلانهای تنبیه میکنند.
در مدارس آمریکا همه از دانشآموزان گرفته تا معلمان تحت نظارت و ردیابی هستند.
باتلر: هوش مصنوعی مولد (GenAI)هنوز دارای آگاهی و شعور نیست. هوش مصنوعی مولد از دانش و تعصبهای سازندگان خود برخوردار است. این بدان معناست که ما باید در پشت صحنه نگاه کنیم که چه کسی این فناوریها را میسازد و سوگیریهای ضمنی آنها ممکن است چگونه باشد. اینجا جایی است که سرزنشها و انتقادهای زیادی وجود دارد. بهراحتی میتوان در ابتدا شرکتهای فناوری را سرزنش کرد که کارکنان سطح اجرایی آنها اغلب مردان سفیدپوست هستند؛ اما شرکتهای فناوری، سیستم آموزشی را مقصر میدانند و ادعا میکنند که به تعداد کافی دانشآموزان رنگینپوست در رشتههای علوم کامپیوتر وجود ندارد. احتمالاً ترکیب شرورانهای از هر دو است. بدنامی صنعت فناوری باعث شده است که این صنعت مکان جذابی برای زنان یا افراد رنگینپوست نباشد؛ بنابراین این افراد ممکن است مدرکهای علوم کامپیوتر خود را در جاهای دیگری به کار ببرند.
حریم خصوصی صنعتی!
درحالیکه فناوری خیلی قبل از همهگیری ویروس «کووید ۱۹» در مدارس وجود داشت، شما میگویید که وقتی مدارس در طول همهگیری تعطیل شدند، به طور قابلتوجهی این فناوریهای نظارتی افزایش یافت. چطور این اتفاق افتاد؟
هیگدون: صنعت فناوری کار بزرگی انجام داده است تا ما را متقاعد کند که پلتفرمهای آنها - مانند شبکههای اجتماعی و ایمیل - «رایگان» هستند. اما حقیقت این است که آنها هزینه دارند و این هزینه هم حریم خصوصی ما است. این شرکتها از دادههای ما درآمد کسب میکنند و تمام محتوا و اطلاعاتی که ما بهصورت آنلاین به اشتراک میگذاریم، اساساً نیروی کار بدون دستمزد است؛ بنابراین زمانی که قرنطینههای مربوط به کووید ۱۹ آغاز شد، بسیاری از مردم تصور کردند که استفاده از «زوم»، «کانواس» و «مودل» برای یادگیری آنلاین یک جایگزین «رایگان» برای کلاسهای حضوری است. در واقع ما حتی بخش بیشتری از نیروی کار و حریم خصوصی خود را به صنعتی واگذار میکردیم که در نهایت به سودهای بیسابقهای رسید.
باتلر: بسیاری از ما به طور موجهی از شیوع کووید ۱۹ و محدودیتها میترسیدیم. (با فرض اینکه در ایالتها یا جوامعی زندگی میکردیم که از روشهای قرنطینه پیروی میکردند). برای آن دسته از ما که نمیخواستیم آموزش و یادگیری ما دچار وقفه شود، بهسرعت آن را درک کردیم و سپس برای مدت طولانی با این فناوریها کنار آمدیم. من فکر میکنم بسیاری از ما احتمالاً نگرانیهایی درباره افزایش سریع استفاده از تکنولوژی داشتیم و همه ما احتمالاً داستانهایی درباره حملات سایبری به جلسات ویدئویی زوم (Zoom bombings)، یا زمانی که سگهایمان یک جلسه را قطع کردند، یا زمانی که «وایفای» به طور ناگهانی قطع شد، داریم. اما ما از روی یاس و استیصال تلاش میکردیم که دانشآموزان و کلاسهایمان به پیشرفت ادامه دهند و به سطحی از تعامل انسانی نیاز داشتیم.
شما هر دو مربی باسابقه و با تجربهای هستید و استدلال میکنید که فناوری نظارت، فرایند آموزش را تضعیف میکند. چطور این اتفاق میافتد؟
هیگدون: آموزشوپرورش نیاز به حریم خصوصی دارد. یادگیری فرآیندی پیچیده است که در آن افراد به آزادی فکرکردن با صدای بلند و اشتباهکردن نیاز دارند. معلمان و دانشآموزان هر دو به فضایی نیاز دارند که بتوانند آزادانه و بدون ترس صحبت کنند؛ اما وقتی میدانند که آنچه در کلاس میگویند یا انجام میدهند میتواند از کلاس به بیرون درز کرده و علیه آنها مورداستفاده قرار بگیرد، کمتر احتمال دارد که ریسک کنند. بهجای یادگیری واقعی، در نهایت دانشآموزان فقط چیزهایی را تکرار میکنند که متداول است و این کاملاً با اصل آموزش در تضاد است.
باتلر: آموزشوپرورش نیاز به اعتماد دارد. شاگردان و معلمان شایستگی ایجاد رابطهای مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل را دارند. این اتفاق زمانی که تکنولوژیهای نظارتی - بهخصوص آنهایی که وعده سرقت ادبی را میدهند - طرف سوم این رابطه باشند، رخ نمیدهد. وقتی معلمان از دانشآموزان میخواهند کارهایشان را از طریق پلتفرمهای دیجیتال - مانند «تورنیتین» [10] - ارسال کنند، این نشانهای از عدم اعتماد است و این پیام را میدهد که معلمان به دانشآموزان خود اعتماد ندارند که کارهایشان را به طور صادقانه انجام دهند. من آنقدر سادهلوح نیستم که فکر کنم دانشآموزان تقلب نمیکنند. دانشآموزان راههایی را برای تقلب پیدا کردهاند، قبل از اینکه فناوریهای دیجیتالی برای متوقف کردن آنها ساخته شود و دانشآموزانی که احساس میکنند باید کارشان را ناصادقانه تمام کنند، راهی پیدا میکنند. ارسال پروژههای با ریسک بالا میتواند استرسزا باشد. حالا به این مسئله، این بار را اضافه کنید که معلم حتی فکر نمیکند این کار از آن شماست. این امر کل رابطه معلم و دانشآموز را تضعیف میکند.
حجم زیادی از دادههای جمعآوریشده از خردسالان در مدارس آمریکا، اغلب بدون رضایت آنها گرفته میشود.
من معلمان را سرزنش نمیکنم؛ آنها معمولاً پیامهایی را دریافت میکنند. بهویژه درباره راحتی و صرفهجویی در زمان که استفاده از این فناوریها را وسوسهانگیز میکند. فشار ناشی از تلاش برای ارائه کار درسی خلاقانه و تأثیرگذار و گرفتن نمره خوب، واقعی است. معلمان مستحق این هستند که بدانند شرکتهایی مانند «تورنیتین» حداقل دو کار با آثار ارسال شده انجام میدهند: کار را به تبلیغکنندگان و بازاریابان میفروشند یا با آنها به اشتراک میگذارند که از زحمت دانشآموزان برای تنظیم کمپینهای خود استفاده میکنند و همچنین کار را به هوش مصنوعی تولیدکننده میفروشند یا به اشتراک میگذارند تا خروجی آن قویتر شود. بهاینترتیب معلمان و دانشآموزان برای «تورنیتین» کار میکنند، اما قطعاً حقوق نمیگیرند!
فناوریهای فعلی به ایجاد تفرقه و انزوا منجر میشوند
بخش زیادی از این فناوری متعلق به برخی از قدرتمندترین شرکتهای جهان است. دانشآموزان، والدین، معلمان و هر کس دیگری که نگران استفاده از آن است چگونه میتواند با آن مقابله کند؟
هیگدون: کارهای زیادی برای رسیدگی به این موضوع میتوانیم انجام دهیم. اول از همه، همه ما باید این ایده که این ابزارها «رایگان» هستند را رد کنیم و هزینههای واقعی را برای مردم توضیح دهیم. ما همچنین باید در برابر استدلال رایج «من هیچ کار اشتباهی نمیکنم، پس چرا باید نگران باشم که آنها من را تحتنظر دارند؟» مقاومت کنیم. دلایل زیادی برای مراقبت وجود دارد. اگر بخشی از یک جامعه آسیبپذیر هستید - مانند آنهایی که وضعیت مهاجرتی نامطمئنی دارند - یا اگر قربانی تعقیب هستید، کاملاً به حریم خصوصی خود نیاز دارید. دادههای شما - مانند افزایش حق بیمه شما، یا مانند طعمهای که برای ردکردن شغل یا پذیرش شما در مدرسه استفاده میشود - میتواند علیه شما مورداستفاده قرار گیرد و نباید فراموش کرد که نقضهای دادهای همیشه اتفاق میافتند و میتواند منجر به سرقت هویت یا افشای اطلاعات شخصی دیگران شود. معلمان باید از قدرت جمعی خود - مانند چانهزنی اتحادیه برای همکاری با دانشآموزان و والدین برای مطالبه حریم خصوصی و حتی برای جبران اطلاعاتی که از آنها گرفته شده است - درخواست جبران خسارت کنند. برای مثال، اگر یک پلتفرم مانند «کانواس» میلیاردها دلار از دادههای یک معلم درآمد کسب میکند، آن معلم باید یک کمکهزینه سهماهه دریافت کند. همچنین، آموزش معلمان به دانشآموزان در مورد این مسائل اهمیت زیادی دارد تا آنها درک کنند که چگونه نفرات دیگری، زندگی آنها را زیر نظر دارند. دانشآموزان باید احساس قدرت کنند تا از معلمان خود بپرسند که چرا از این ابزارها استفاده میکنند و در صورت لزوم، نسبت به استفاده از آنها در مدارس اعتراض کنند. مدارس نیز باید گزینههای نرمافزاری اختصاصی را برای شرایطی که فناوری واقعاً میتواند یادگیری را بهبود بخشد - بدون اینکه حریم خصوصی را به خطر بیندازد - بررسی کنند.
باتلر: دانشآموزان و معلمان میتوانند در این زمینه با یکدیگر همکاری کنند. آنها میتوانند سؤالات نسبتاً سادهای در مورد برخی از تکنولوژیهایی که مجبور به استفاده از آنها هستند یا بهشدت به استفاده از آنها تشویق میشوند، بپرسند. مثلاً بپرسند که چه کسی صاحب این فناوری است؟ مدل کسبوکار آنها چیست؟ آنها با دادهها چه خواهند کرد؟ چرا این ممکن است ارزشمند باشد؟ بهعبارتدیگر، فناوری را همانطور که هست نپذیرید و اگر مدیری میگوید که چیزی اجباری است، دلیل آن را بپرسید.
اغلب اوقات مدیران در مدارس و آموزش عالی با این روایت مواجه میشوند که برخی از فناوریها، سختافزارها یا نرمافزارهای خاص مشکل شناخته شدهای را حل میکنند یا مشکلی را حل میکنند که مدیران حتی نمیدانستند دارند. اگر مدیران، معلمان، دانشآموزان و البته کتابداران بتوانند با هم همکاری کنند، مدرسه میتواند بهعنوان یک جامعه یکپارچه عمل کند که به طور کامل از محتوا و آن چه که در کلاسهای رخ میدهد، مطلع باشند. بله، بسیاری از فناوریهای فعلی ما به ایجاد تفرقه و انزوا منجر میشوند. اما اگر ما با همکاری و یادگیری مشترک به مقابله با این مشکل بپردازیم چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
https://truthout.org/articles/school-surveillance-earns-tech-companies-billions-students-pay-the-price
[1] . Gaggle
[2] . ecurly
[3] . Bark
[4] . Nolan Higdon
[5] . Allison Butler
[6] . Surveillance Education: Navigating the Conspicuous Absence of Privacy in Schools
[7] . Canvas
[8] . Moodle
[9] . Diversity, Equity and Inclusion
[10] . Turnitin : یک سیستم بررسی سرقت ادبی و ارزیابی نوشتههاست که توسط مدارس و دانشگاهها برای جلوگیری از تقلب و ارتقای نوشتن اصیل مورداستفاده قرار میگیرد. این پلتفرم با مقایسه متنهای ارسالی با پایگاه دادههای گستردهای از مقالات، وبسایتها و کارهای قبلی، به استادان کمک میکند تا میزان اصالت یک کار را ارزیابی کنند. با اینکه این سیستم میتواند در شناسایی تقلب مؤثر باشد، برخی از معلمان و دانشآموزان نگرانیهایی درباره تأثیر آن بر حریم خصوصی و تجربه یادگیری دارند.
/ انتهای پیام /