گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ در غرب رسانهها و مطبوعات آزاد، رکن چهارم دموکراسی تلقی میشوند. بر همین اساس، رسانهها باید در حوزه عمومی جامعه نیازمندیهای مخاطبان را پاسخ گفته و به چرخش آزاد اطلاعات کمک کرده و پلی برای بازتاب افکار عمومی جامعه در نزد دولتها باشند. اما این تعریف از رسانه بهعنوان رکن چهارم دموکراسی با آن چه که در صحنه عمل در غرب رخ میدهد، فاصله فراوانی دارد. «بن آرمبروستر» - سردبیر پایگاه تحلیلی «Responsible Statecraft» وابسته به اندیشکده «کویینسی» [1] در یادداشتی که این پایگاه تحلیلی آن را منتشر کرده است، مینویسد: «رسانههای جریان اصلی در آمریکا با فاصلهگرفتن از وظایف اصلی خود بهعنوان رکن چهارم دموکراسی، در خدمت تشدید نظامیگری آمریکا در مناطق مختلف جهان بودند.» به گفته وی، پوشش جنگهای اوکراین و غزه و همچنین بازنمایی اخبار مربوط به کشور چین بهخوبی نشان میدهد که رسانهها به جای تلطیف نظامیگری واشنگتن، در خدمت آمادهسازی افکار عمومی برای گسترش مداخلات نظامی آمریکا قرار گرفتهاند.
حمایت گسترده از نظامیگری در نهادهای آمریکا
نظامیگری آمریکایی حامیان و بانیان زیادی در نهادهای آمریکا دارد؛ از نمایندگان کنگره و سیاستگذاران در قوه مجریه گرفته تا صنعت دفاعی و ارتش لابیگر آن، بسیاری در واشنگتن و فراتر از آن - چه سیاسی و چه مالی (یا هر دو) - علاقه دارند که خزانههای پنتاگون را پر کرده و ماشین نظامی آمریکا را سرپا نگه دارند.
متأسفانه رسانهها بهعنوان رکن چهارم دموکراسی آمریکا در کنترل سیاست خارجی بیش از حد جنگطلب این کشور، نهتنها موفق نبودهاند، بلکه بر عکس به ستون کلیدی و رکن اصلی تقویت تجاوزگری نظامی آمریکا در خارج از این کشور تبدیل شدهاند. با نگاهی به پوشش رسانههای جریان اصلی آمریکا در مسائل مربوط به امنیت ملی این کشور - از جنگ اوکراین گرفته تا جنگ غزه، مسئله چین و مجتمع نظامی - صنعتی آمریکا در سال ۲۰۲۳ - این رویکرد را پابرجا میبینیم و چندان تغییری در آن مشاهده نمیشود.
جنگ اوکراین
شکست رسانهای جریان اصلی آمریکا در پوشش جنگ در اوکراین در سال ۲۰۲۳، از سؤالات به ظاهر کوچک درباره اینکه چه کسی خط لوله گاز «نورد استریم» [2] را منفجر کرد و نادیدهگرفتن نقاط کلیدی که میتوانست این درگیری را به جنگ مستقیم آمریکا با روسیه گسترش دهد، متغیر بود. در ماه ژوئن، «پل کروگمن» [3] - روزنامهنگار «نیویورکتایمز» - از زاویه «استثناگرایی آمریکایی» [4] دریچهای را ارائه کرد که نشان میدهد روزنامهنگاران و صاحبنظران برجسته آمریکا، چگونه به سیاست خارجی آمریکا و به طور خاص جنگ در اوکراین نگاه میکنند. «کروگمن» در گزارش خود از سالگرد پیروزی متفقین در نبرد «نرماندی» [5] در ۶ ژوئن ۱۹۴۴ بر آلمان نازی استفاده کرد تا آمریکاییها و سایر دموکراسیهای غربی را به دلیل عدم حمایت کافی از جنگ اوکراین علیه روسیه سرزنش کند.
رسانهها در کنترل سیاست خارجی جنگطلب آمریکا نهتنها موفق نبودهاند، بلکه بر عکس به ستون کلیدی و رکن اصلی تقویت تجاوزگری نظامی آمریکا در خارج از این کشور تبدیل شدهاند.
کروگمن گفت: «اگر ضدحمله اوکراین شکست بخورد - که تاکنون شکست خورده است - این یک فاجعه نه فقط برای اوکراین، بلکه برای جهان خواهد بود.» اما همانطور که پایگاه تحلیلی «ResponsibleStatecraft» در همان زمان اشاره کرد، استدلال «کروگمن» از یک الگوی مشکلساز رایج در میان بسیاری از رسانهها پیروی میکند که نقطه مرجع تاریخی آنها همواره جنگ جهانی دوم بوده است. این استدلال به بر این باور است که ایالات متحده میتواند تجربه این جنگ و پیروزی بر آلمان نازی را در هر مسئله جهانی دیگری - صرفنظر از اینکه چقدر متفاوت یا غیرمرتبط با آن است یا حتی به یک راهحل نظامی نیاز است یا نه - بسط داده و به کار بگیرد. البته در زمانی که کروگمن آن یادداشت را نوشت، بسیاری از افراد خواستار رویکرد دیپلماتیک برای پایاندادن به جنگ بودند و شواهد شش ماه هم بعد نشان میدهد که حق با آنها بوده است.
یک ماه قبل از مقاله «کروگمن»، «جفری گلدبرگ» [6] و «آن اپلبام» [7] در مجله «آتلانتیک» آمریکا مقالهای مفصل منتشر کردند که با همین مضامین همراه بود. این مقاله بیشتر بر مبنای یک مصاحبه زودباورانه و غیرانتقادی با «ولادیمیر زلنسکی» - رئیسجمهور اوکراین - بود که خواستار بازپسگرفتن شبهجزیره کریمه (یک هدف نظامی حداکثری که اکثر ناظران آگاه معتقدند دستنیافتنی است) و سرنگونی پوتین تحت عنوان مبارزه جهانی بین خیر و شر بود. اما همانطور که در آن زمان «آناتول لیون» [8] - عضو اندیشکده «کویینسی» - اشاره کرد، به نظر میرسد که بیشتر مردم جهان چنین تصوری از جنگ اوکراین مبنی بر تقابل خیر و شر را ندارند.
لیون نوشت: «اینطور نیست که مردم جهان، تهاجم روسیه به اوکراین را تأیید کنند؛ اما نکته این است که آنها تفاوت چندانی بین جاهطلبیهای هژمونیک منطقهای و اقدامات جنایتکارانه روسیه و اقدامات جهانی ایالات متحده نمیبینند و آنها از نادیدهگرفتن نظرات و منافع خود توسط واشنگتن به نام برتری اخلاقی آمریکا که سیاستهای واقعی این کشور در نقاط مختلف جهان مکرراً آن را نقض کرده است، کاملاً خسته شدهاند»
تصویر شیطانی از چین
مردم جهان از نادیدهگرفتن نظرات و منافع آنها توسط آمریکا به نام برتری اخلاقی این کشور کاملاً خسته شدهاند.
سال ۲۰۲۳ میلادی با یک جنجال رسانهای در مورد «بالون جاسوسی» چینی که به گفته پنتاگون هیچگاه جاسوسی نکرده بود، آغاز شد. این رویداد نشان داد که واشنگتن و رسانههای جریان اصلی بهطورکلی با سیاست آمریکا در قبال چین چگونه برخورد میکنند. آنها ابتدا بهشدت عصبانی شده و از کوره در میروند و بعد هم شاید به پرسشگری درباره اصل موضوع بپردازند. برنامه «۶۰ دقیقه» شبکه «سیبیاس» یکی از مجرمان اصلی این رویکرد است. در ماه مارس، شبکه «سیبیاس» در برنامه «۶۰ دقیقه» خود به طور مفصل با هدف ترساندن مردم آمریکا در مورد اندازه نیروی دریایی چین و عقبماندگی ایالات متحده در همین زمینه، به این موضوع پرداخت. مسئله تهدید چین در واشنگتن به یک امر رایج و کلیشهای تبدیل شده است. اما افسران نیروی دریایی که برنامه «۶۰ دقیقه» سیبیاس با آنها مصاحبه کرده بود و افسرانی که اندیشکده «کوئینسی» با آنها مصاحبه کرده بود، چنین نظری درباره خطر فوری چین نداشتند. اندیشکده «کوئینسی» در آن زمان گزارش داد: «به نظر میرسد نیروی دریایی ایالات متحده، معتقد است که آماده مقابله با چین است؛ اما قانونگذارانی که میخواهند از تبلیغات تهدید چین منتفع شوند، ظاهراً آماده نیستند. این امر نشان میدهد که مجتمع نظامی - صنعتی با بهتر بگوییم مجتمع نظامی - صنعتی - کنگرهای - رسانهای آمریکا چگونه درباره تهدیدسازی از چین عمل میکند».
در ماه اوت، بخش اخبار شبانه شبکه «انبیسی» بهخوبی با انتشار یک گزارش نشان داد که چگونه رسانههای جریان اصلی آمریکا با بیمبالاتی، افکار عمومی را برای حمایت از مقابله با چین آماده میکنند. «انبیسی» در گزارش خود یک رزمایش مشترک عادی و متداول روسیه و چین در آبهای بینالمللی «آلاسکا» که حتی ممکن است با اجازه دولت آمریکا برگزار شده باشد را طوری به نمایش گذاشت که گویی یک حادثه فاجعهبار و نادر اتفاق افتاده است. بااینحال، در همان زمان کارشناسان و حتی ارتش ایالات متحده، فکر نمیکردند که این یک موضوع بزرگ حائز اهمیت باشد.
جنگ غزه
دیدگاه استثناگرایانه آمریکا از سیاست خارجی مبتنی بر برتری اخلاقی این کشور به هدایت جریان اصلی پوشش رسانهای آمریکا میپردازد.
اگر چیزی بتواند نشان دهد که رسانههای اصلی آمریکا در بیشتر موارد چگونه حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر و پاسخ اسرائیل را پوشش دادهاند، این تیتر از «سیانان» در ۶ دسامبر بهخوبی آن را به تصویر میکشد. «تصویر یک مرد در لباس نظامی که به یک فلسطینی که دچار معلولیت ذهنی است شلیک میکند».
«سیانان» بعداً اعتراف کرد که این «مرد در لباس نظامی» در واقع یک سرباز ارتش اسرائیل بوده است. اما این واقعه نمادی از یک مشکل کلی رسانههای جریان اصلی در آمریکا است که به روایت اسرائیل از جنگ تکیه دارند و مانع از آن میشود که آمریکاییها بهطورکلی درک کاملی از درگیری به دست آورند و به تصویر درستی از ادعاهای اسرائیل و نگرانیهای فلسطینیها در مورد اشغالگری اسرائیل و چشمانداز یک کشور برای خود در آینده دست پیدا نکنند. این امر منجر به ترویج مفاهیم گمراهکننده و نادرست در مورد جنگ غزه میشود.
ریشههای مشکل
تمرکز رسانههای آمریکا بر روایت اسرائیل از جنگ غزه باعث شده است که مردم آمریکا تصور درستی از جنگ کنونی نداشته باشند.
ما همچنین نمونههای بسیاری را در سال ۲۰۲۳ میلادی دیدیم که چرا و تا حدی، دیدگاه استثناگرایانه آمریکا از سیاست خارجی ایالات متحده به هدایت جریان اصلی پوشش رسانهای ایالات متحده میپردازد و این دیدگاه استثناگرایانه چگونه به نگاه رسانههای جریان اصلی آمریکا جهت میدهد. اول، اینکه رسانههای خبری اغلب مقالات و نظراتی را منتشر میکنند که نویسندگان آنها از سوی دولتهای خارجی یا صنایع دفاعی آمریکا پول میگیرند تا دیدگاه ضرورت نظامیگری آمریکا را ترویج کنند. در سال ۲۰۲۳ این مسئله در مورد «والاستریت ژورنال»، «نیویورکتایمز» و «بلومبرگ» اتفاق افتاد و البته چندان هم فاش نشد. دوم، بنگاههای رسانهای دیگری هم هستند که علناً با غولهای صنعت دفاعی آمریکا برای انتشار این مقالات قرارداد دارند و بار دیگر در سال میلادی ۲۰۲۳ شاهد تأثیرات بالقوه این سرمایهگذاریها بودیم. بهعنوانمثال، یک مقاله خاص در ماه نوامبر در «پولیتیکو» - که پوشش سیاست خارجی آن تا حدی توسط شرکت نظامی «لاکهید مارتین» [9] حمایت میشود - نگرانیهای بیپایهواساس پنتاگون مبنی بر اینکه بودجهاش تمام شده است را به طور بیسابقهای بازگو کرد. ادعایی که به گفته یک کارشناس مسائل نظامی، واقعیت نداشت.
مثالهایی که در بالا ذکر شد، تنها بخش کوچکی از نحوه پوشش کلی سیاست خارجی آمریکا توسط رسانههای جریان اصلی در سال ۲۰۲۳ میلادی بود. البته استثناهایی هم وجود دارد، اما انگیزهها برای تغذیه جریان نظامیگری در رسانههای آمریکا بسیار بیشتر از نیروهای مخالف آن است. آیا سال ۲۰۲۴ شاهد الگوی متفاوتی در رسانههای آمریکا خواهیم بود؟
[1] . Quincy Institute
[2] . Nord Stream pipeline : در ماه سپتامبر ۲۰۲۲، انفجار در مناطق اقتصادی سوئد و دانمارک در اعماق دریای بالتیک باعث نشتی در خطوط لوله نورد استریم ۱ و نورد استریم ۲ شد که برای انتقال گاز روسیه به آلمان ساخته شده بودند. خطوط لوله در زمان انفجارها فعال نبودند اما حاوی گاز بودهاند. به دنبال این انفجار اروپا و آمریکا انگشت اتهام را بهسوی روسیه دراز کردند؛ اما چندی بعد، «سیمور هرش» - روزنامهنگار افشاگر آمریکایی - به نقل از منابع دولتی آمریکا اعلام کرد که این انفجارها کار دولت آمریکا بوده است.
[3] . Paul Krugman
[4] . American exceptionalism
[5] . Invasion of Normandy
[6] . Jeffrey Goldberg
[7] . Anne Applebaum
[8] . Anatol Lieven
[9] . Lockheed Martin
/ انتهای پیام /