گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «جیت هیر» [1] - ستوننویس نشریات و مجلات معتبر غربی - در یادداشتی که مجله آمریکایی «TheNation» آن را منتشر کرده است، به موضوع اجماع بین افکار عمومی و نخبگان نظامی و امنیتی آمریکا در مورد مخالفت با جنگ غزه و کشتار بیرحمانه ملت فلسطین توسط رژیم صهیونیستی میپردازد. به گفته «جیت هیر» انگیزه مخالفت با سیاستهای بایدن در حمایت بیچونوچرا از جنایتهای اسرائیل در بین این دو گروه متفاوت است. افکار عمومی آمریکا از موضع حقوق بشری و انسانی با حمایتهای آمریکا از رژیم اسرائیل مخالف هستند و نخبگان نظامی و امنیتی آمریکا به این دلیل با این جنگ مخالفت میکنند که حمایتها از اسرائیل را همسو با منافع و اهداف ملی آمریکا نمیبینند. به گفته آنها، نابودی ایدئولوژی مقاومت با استفاده از ابزار نظامی، غیرممکن است و به گسترش این ایدئولوژی در نزد ملت فلسطین منجر میشود.
شرط موفقیت جنبشهای ضد جنگ
جنبشهای ضدجنگ تنها در صورتی میتوانند مورد اقبال و توجه قرار گیرند که در بستر جامعه شکلگرفته و جناحهایی را با برنامهها و ایدئولوژیهای متفاوت دور هم جمع کنند. همیشه افرادی هستند که به دلیل اصول صلحطلبانه با درگیریهای مسلحانه مخالفت میکنند - خواه مبتنی بر مذهب یا فلسفه - باشد؛ اما صلحطلبان متعهد، بسیار کم و نادر هستند و هرگز بهتنهایی برای تحتتأثیر قراردادن تشکیلات امنیت ملی کافی نیستند. سازماندهی گستردهتر در برابر جنگ ناشی از عوامل مختلفی است: ترس از سربازگیری، تمایل به اجتناب از مرگ سربازان به علتی غیرضروری، انزجار از تاکتیکهای خاصی که شهرت یک ملت را لکهدار میکند و همچنین نگرانیهای محتاطانه در مورد هزینههای مالی و دیپلماتیک ماجراجوییهای نظامی.
هم واقعگرایان و هم آرمانگرایان، متوجه هستند که سیاست کارت سفید «بایدن» در حمایت از نتانیاهو به آمریکا آسیب میرساند.
جنبشهای ضدجنگ که مخاطبان ملی به دست آوردهاند، همواره خیابان را با معترضان نخبه و مردم عادی ترکیب کردهاند. اعتراض علیه جنگ ویتنام، سیاست ملی آمریکا را تکان داد؛ زیرا نهتنها رادیکالهای چپ نو، بلکه چهرههای برجستهای مانند «والتر لیپمن» [2] - ستوننویس روزنامهها - و دیپلماتهایی مثل «جورج کنان» [3] و «جورج بال» [4] و حتی سناتورهایی مانند «جی ویلیام فولبرایت» [5] را نیز در برمیگرفت. این ساکنان راهروهای قدرت در موقعیتی بودند که یک لایه جدید به نقد جنگ اضافه کنند و تحلیل سرد آنها از حماقت استراتژیک آمریکا در جنگ ویتنام، مهمات کافی برای خشم اخلاقی شهروندان عادی را فراهم کرد.
«جو بایدن» در کمپین فعلی مجازات غیرنظامیان فلسطینی - که بهعنوان جنگ با حماس فروخته میشود - سیاست ارائه چک سفید به اسرائیل را در پیش گرفته است. البته بایدن هرازگاهی درباره تلفات بیش از حد غیرنظامیان در جنگ غزه اظهارنظر میکند، اما او همچنین بارها اشاره کرده است که در این جنگ، میان دولت ایالات متحده و اسرائیل اختلافی وجود ندارد.
از همان ابتدا، سیاست بایدن با مخالفتهای حزب چپ دموکرات و اعتراضات گسترده در شهرهای بزرگ همراه با انتقادات جناح چپ کنگره مواجه شد. نمایندگانی مثل «ایلهان عمر» و «رشیده طلیب»، به همراه سایر اعضای گروه موسوم به «جوخه مترقیها» به چهره مخالف سیاسی با حمایت بیقیدوشرط بایدن از اسرائیل تبدیل شدهاند.
انتقادی متفاوت با انگیزههایی متفاوت
اخیراً نامهای از یک گروه بسیار متفاوت در کنگره که با لحنی کاملاً متفاوت صحبت میکرد نیز بایدن را سرزنش کرد. این نامه توسط دموکراتهای میانهرو که روابط دیرینهای با مجتمع صنعتی - نظامی و سازمانهای اطلاعاتی دارند نوشته شده است. این نامه را «ست مولتون» (ماساچوست)، «جیسون کرو» (کلرادو)، «میکی شریل» (نیوجرسی)، «کریسی هولاهان» (پنسیلوانیا)، «ابیگیل اسپانبرگر» (ویرجینیا) و «الیسا اسلاتکین» (میشیگان) نوشتهاند. از نظر سیاسی، این نمایندگان در نقطه مقابل طیف دموکرات از «جوخه مترقیها» قرار دارند. آنها میانهروهایی هستند که عمیقاً در تشکیلات امنیتی جا افتادهاند. «اسپانبرگر» و «اسلاتکین» هر دو از مأموران سابق سیا هستند. «کرو» یک فرمانده چترباز در عراق بود. «هولهان» یک کهنه سرباز نیروی هوایی است که به درجه کاپیتانی رسید. «شریل» کهنه سرباز نیروی دریایی و خلبان سابق هلیکوپتر است. نامه آنها شاهدی بر این نکته است که نخبگان صنعتی - نظامی آمریکا، اکنون در مورد حمایت تقریباً بیچون و چرای بایدن از جنگ اسرائیل دچار تردید شدهاند.
نخبگان صنعتی - نظامی آمریکا در مورد حمایت تقریباً بیچون و چرای بایدن از جنگ اسرائیل علیه غزه دچار تردید شدهاند.
در این نامه مختصر اما پر قدرت که ارزش خواندن تمام آن را دارد، خطاب به بایدن آمده است: «ما عمیقاً از استراتژی نظامی کنونی نتانیاهو - نخستوزیر اسرائیل - در غزه نگران هستیم. افزایش آمار تلفات غیرنظامیان و بحران انسانی غیرقابلقبول است و در راستای منافع آمریکا نیست. این اقدامات، امنیت متحد ما اسرائیل را تأمین نمیکنند. ما همچنین معتقدیم که افزایش تلفات غیرنظامیان در غزه تلاشها برای نابودی سازمان حماس و آزادی همه گروگانها را به خطر میاندازد. ما از جایگاههای خود در کمیتههای اطلاعات، خدمات مسلح و امور خارجه، همواره به اسرائیل فشار آوردهایم تا استراتژی نظامی خود را تغییر دهد؛ اما تاکنون هیچ تغییر قابلتوجهی رخ نداده است. ما زندگی خود را وقف امنیت ملی آمریکا کردهایم و معتقدیم که ارزشهای ملت ما، منبع اعتبار و قدرت آمریکا است. برخی از ما نیز سالها را صرف جنگ آمریکا علیه تروریسم کردهایم. ما از تجربه شخصی و اغلب دردناکی میدانیم که شما نمیتوانید ایدئولوژی ترور را تنها با نیروی نظامی نابود کنید و در واقع میتواند آن را بدتر کند. برایناساس، ما از شما میخواهیم که به استفاده از تمام اهرمهای خود برای دستیابی به تغییر فوری و قابلتوجه استراتژی و تاکتیکهای نظامی در غزه ادامه دهید.»
بایدن: من یک صهیونیست هستم
این نامه بسیار محافظهکارانه است و ریشه در زبان سیاست واقعی - و نه حقوق بشر - است. نگرانی قابلتوجه در این نامه در مورد اثربخشی استراتژی نظامی است، نه لکه اخلاقی بر دامن ایالات متحده برای همسویی با رژیمی که یکی از کشتارهای بزرگ این قرن را انجام میدهد. بااینحال و علیرغم محافظهکاری، این نامه نشانهای امیدوارکننده است. این نامه نشان میدهد که اکنون مخالفت گستردهای با جنگ در درون حزب دموکرات وجود دارد؛ مخالفتی که از دموکراتهای امنیت ملی تا «جوخه مترقی» را شامل میشود. این امر امکان یک جبهه مردمی واقعی در حزب دموکرات را فراهم میکند که آنقدر گسترده و عمیق است که بایدن را برای تغییر واقعی سیاست تحتفشار قرار دهد.
نخبگان وابسته به محافل نظامی - امنیتی آمریکا نگران شکست استراتژی نظامی اسرائیل در جنگ غزه هستند
نامه نمایندگان کنگره نشان میدهد که بایدن - رئیسجمهور آمریکا - به دلیل حمایتها از اسرائیل به طور فزایندهای در حزب خود منزوی شده است. چک سفید بایدن به اسرائیل ریشه در جنگطلبی ایدئولوژیک و همدردی دیرینه او با اسرائیل دارد. بایدن اخیراً نیز طی یک سخنرانی گفت: «من یک صهیونیست هستم». صهیونیسم نیابتی بایدن را میتوان از طرف جناح چپ حزب دموکرات مورد انتقاد قرار داد که نسبت به زندگی فلسطینیان بیتفاوت است. اما همچنین میتواند از جانب محافظهکاری قدیمی امنیت ملی آمریکا نیز مورد انتقاد قرار بگیرد که آمریکا را دارای منافع متمایز منحصر به خود میداند و اغلب با اهداف دولت اسرائیل همسو نیست.
دموکراتهای محافظهکار، شروع به انعکاس نگرانیهای رأیدهندگان خود کردهاند. جنگ اسرائیل عمیقاً و به طور فزایندهای در میان دموکراتها و مستقلها منفور است. اگرچه هنوز از حمایت قوی در میان جمهوریخواهان برخوردار است. نظرسنجی اخیر «کوئین پیاک» [6] نشان میدهد که ۵۸ درصد از دموکراتها با سیاست بایدن در ارسال کمکهای نظامی بیشتر به اسرائیل مخالف هستند و در مقابل، ۳۶ درصد از آنها از کمک به اسرائیل حمایت میکنند. در میان عموم مردم آمریکا نیز حمایت از کمکهای نظامی بیشتر به اسرائیل، کاهش یافته است. در ۱۷ اکتبر، ۶۴ درصد از آمریکاییها از کمکهای نظامی بیشتر به اسرائیل حمایت کردند و ۲۸ درصد مخالف بودند. دو ماه بعد در ۲۰ دسامبر، تنها ۴۵ درصد از مردم آمریکا از کمکهای نظامی بیشتر به اسرائیل حمایت کردند و ۴۶ درصد مخالف بودند. بهعبارتدیگر، حمایت از کمکهای نظامی زیاد به اسرائیل تنها در طول ۸ هفته، از محبوبیت زیاد، روند نزولی به خود گرفت و این روند نزولی کاهش حمایتها از اسرائیل احتمالاً ادامه خواهد داشت.
اجماع واقعگرایان و آرمانگرایان
در آمریکا مانند جنگ ویتنام، هم خیابان و هم نخبگان در مخالفت با حمایتهای بیچون و چرای بایدن از اسرائیل در جنگ غزه متحد شدهاند.
هم واقعگرایان و هم آرمانگرایان میتوانند در مخالفت با این جنگ دست به دست هم دهند؛ زیرا فاجعه انسانی در غزه در واقع برای منافع ملی آمریکا نیز بد است. در ۲۰ دسامبر، دیدهبان حقوق بشر، بحران داخلی پناهندگان در غزه را بررسی کرد. به گفته سازمان دیدهبان حقوق بشر، «در ۱۳ اکتبر، مقامات اسرائیل به بیش از یک میلیون نفر در شمال غزه دستور دادند تا خانههای خود را تخلیه کنند.» دو ماه بعد، تقریباً ۱.۹ میلیون نفر معادل ۸۵ درصد از جمعیت غزه، آواره شدند و تقریباً نیمی از آنها در داخل رفح - جنوبیترین استان این منطقه - که پیش از جنگ ۲۸۰۰۰۰ نفر جمعیت داشت، سکونت پیدا کردند. در میان این جمعیت عظیم آواره، «غذا، آب و دارو» کمیاب است. به گفته وزارت بهداشت غزه، از زمان آغاز درگیریها، دستکم ۱۹۶۰۰ نفر در غزه - از جمله در مناطقی که ارتش اسرائیل به مردم گفته بود فرار کنند - و بیشتر آنها زن و کودک هستند، کشته شدهاند.
علاوه بر این کشتارهای بیهدف و گسترده غیرنظامیان از طریق بمباران، اتهامات جدید نگرانکنندهای نیز در مورد قتلهای به سبک اعدام مطرح میشود. دفتر حقوق بشر سازمان ملل متحد گزارش داده است که «اطلاعات نگرانکنندهای توسط این نهاد مبنی بر اینکه نیروهای اسرائیل دستکم ۱۱ مرد غیرمسلح فلسطینی را در مقابل چشم اعضای خانوادهشان در محله «الرمال» شهر غزه به قتل رساندهاند، دریافت کردهاند.» سازمان ملل خواستار تحقیق درباره این ادعا شده است.
گوش بایدن به چه کسانی است؟
چک سفید «بایدن» به اسرائیل ریشه در جنگطلبی ایدئولوژیک و همدردی دیرینه او با اسرائیل دارد. وی اخیراً در اظهارنظری گفته که یک صهیونیست است.
اقدامات اسرائیل خطر ایجاد یک جنگ منطقهای گستردهتر را به دنبال دارد. نیروهای آمریکایی که در سراسر خاورمیانه مستقر هستند، در صورت وقوع چنین جنگی اهداف مناسبی خواهند بود. حتی اگر از تشدید جنگ اجتناب شود، اعتبار آمریکا با حمایت بیچون و چرای بایدن از جنگ اسرائیل لکهدار شده است. توانایی ایالات متحده برای ایجاد متحد در میان اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان که این جنگ در آنها محبوبیت ندارد، کمرنگ خواهد شد. علاوه بر نامه کنگره، نشانههای دیگری نیز وجود دارد که نشان میدهد نهاد امنیت ملی درباره سیاست بایدن دچار تردید شده است. «دیوید ایگناتیوس» [7] - ستوننویس «واشنگتنپست» که اغلب احساسات درون پنتاگون و سازمانهای اطلاعاتی آمریکا را منعکس میکند - از استراتژی اسرائیل در جنگ غزه بهشدت انتقاد کرده است.
کاخ سفید بهخوبی میداند که سیاست بایدن در زمینه جنگ غزه با دموکراتها در تضاد است. از زمان آغاز درگیری، بایدن آشکارا با «رشیده طلیب» - منتقد سرشناس جنگ - دیدار و گفتگو نکرده است. اما بایدن بهاحتمال زیاد گوش خود را به سمت «ابیگیل اسپانبرگر»، «الیسا اسلاتکین» یا حتی «دیوید ایگناتیوس» خم کرده و اظهارات آنها را درباره این که جنگ غزه همسو با منافع ملی و امنیت ملی آمریکا نیست، خواهد شنید. اکنون که هم خیابان و هم نخبگان مخالف جنگ شدهاند، احتمال واقعی اقدام جدی برای تحتفشار قراردادن بایدن و پایاندادن به سیاست خارجی خطرناک و فاجعهبار او وجود دارد.
[1] . Jeet Heer
[2] . Walter Lippmann
[3] . George Kennan
[4] . George Ball
[5] . J. William Fulbright
[6] . Quinnipiac
[7] . David Ignatius
/ انتهای پیام /