هوش مصنوعی در مسیر سایر تکنولوژی‌های ضدانسانی؛

جهان به یک «هوش مصنوعی حامی انسان» نیاز دارد

جهان به یک «هوش مصنوعی حامی انسان» نیاز دارد
اگر به وضعیت واقعی اقتصاد نگاه کنید، هنوز نشانه‌های جدایی از گذشته دیده نمی‌شود. شواهدی از انقلاب در بهره‌وری - که به لطف هوش مصنوعی به دست آمده باشد - وجود ندارد. برخلاف وعده‌های بسیاری از تکنولوژیست‌ها، همچنان به رادیولوژیست‌ها (حتی بیشتر از قبل)، خبرنگاران، مشاوران حقوقی، حسابداران، کارمندان اداری و رانندگان انسانی نیاز داریم.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ دارون عجم اوغلو - استاد برجسته اقتصاد در مؤسسه فناوری «ماساچوست» (MIT) و یکی از شناخته‌شده‌ترین اقتصاددانان عصر حاضر، در تازه‌ترین مقاله خود به بررسی پیامدهای توسعه فناوری هوش مصنوعی پرداخته است. او با دیدگاهی انتقادی نسبت به رویکرد فعلی این فناوری، تأکید می‌کند که ممکن است در نهایت، به جای بهره‌برداری از پتانسیل‌های تحول‌آفرین هوش مصنوعی، تنها شاهد مشکلاتی مانند جابه‌جایی گسترده شغلی، انتشار اطلاعات نادرست، و دستکاری اجتماعی باشیم. او در تازه‌ترین مقاله‌اش که در ۹ آذرماه ۱۴۰۳ در وب‌سایت Project Syndicate[1] منتشر شده، از ما می‌خواهد که به جای تأکید بر هوش مصنوعی عمومی (AGI)بر یک «هوش مصنوعی حامی انسان» متمرکز شویم و هوش مصنوعی را به‌عنوان ابزاری برای تقویت توانمندی‌های انسانی و حفاظت از دموکراسی و حریم خصوصی به کار بگیریم.

باتوجه‌به الگوی فعلی در صنعت فناوری، نمی‌توان بدترین سناریوی ممکن را رد کرد؛ این که هیچ یک از پتانسیل‌های تحول‌آفرین هوش مصنوعی محقق نشود، اما جایگزینی نیروی کار، ارائه اطلاعات نادرست و دستکاری اجتماعی به طور کامل رخ دهد. اما هنوز هم برای تغییر مسیر دیر نشده است.

این دوران، دورانی نامطمئن و گیج‌کننده است. ما نه‌تنها با پاندمی‌ها، تغییرات اقلیمی، پیرشدن جمعیت جهان در اقتصادهای بزرگ و افزایش تنش‌های ژئوپلیتیک مواجه هستیم، بلکه هوش مصنوعی نیز در آستانه تغییر جهان به روش‌هایی است که تاکنون تجربه نکرده‌ایم؛ اما اینکه این تغییرات با چه سرعتی رخ خواهند داد و به نفع چه کسانی خواهد بود، همچنان نامعلوم است.

اگر به صحبت‌های کارشناسان صنعت یا خبرنگاران فناوری در روزنامه‌های معتبر توجه کنید، ممکن است تصور کنید که هوش مصنوعی عمومی (AGI) - فناوری‌هایی که می‌توانند هر کار شناختی انسانی را انجام دهند - به‌زودی به واقعیت خواهد پیوست. براین‌اساس، بحث‌های زیادی درباره این وجود دارد که آیا این توانایی‌های شگفت‌انگیز، ما را به رفاه بی‌سابقه‌ای خواهد رساند؟ مخصوصاً باتوجه‌به برآوردهای کمتر هیجان‌زده که رشد تولید ناخالص داخلی را ۱ تا ۲% بیشتر تخمین می‌زنند. یا اینکه آیا پایان تمدن انسانی را رقم خواهند زد؟ آیا مدل‌های هوش مصنوعی فوق‌هوشمند، اربابان ما خواهند شد؟

ما ماشینی خواهیم داشت که هوش عمومی یک انسان متوسط را دارد. ماشینی که بتواند «شکسپیر» بخواند، ماشین‌ها را روغن‌کاری کند، سیاست‌های اداری را اجرا کند، جوک بگوید و دعوا کند.

اگر به وضعیت واقعی اقتصاد نگاه کنید، هنوز نشانه‌های جدایی از گذشته دیده نمی‌شود. شواهدی از انقلاب در بهره‌وری - که به لطف هوش مصنوعی به دست آمده باشد - وجود ندارد. برخلاف وعده‌های بسیاری از تکنولوژیست‌ها، همچنان به رادیولوژیست‌ها (حتی بیشتر از قبل)، خبرنگاران، مشاوران حقوقی، حسابداران، کارمندان اداری و رانندگان انسانی نیاز داریم. همان‌طور که اخیراً اشاره کردم، نباید انتظار داشت که بیش از ۵% از آنچه انسان‌ها انجام می‌دهند، طی دهه آینده توسط هوش مصنوعی جایگزین شود. مدت‌زمان بیشتری لازم است تا مدل‌های هوش مصنوعی توانایی قضاوت، استدلال چندوجهی و مهارت‌های اجتماعی لازم برای اکثر مشاغل را کسب کنند و فناوری‌های کامپیوتری و هوش مصنوعی آن‌قدر پیشرفت کنند تا بتوانند با ربات‌ها برای انجام وظایف فیزیکی دقیق مانند تولید و ساخت‌وساز، ترکیب شوند.

البته این پیش‌بینی‌ها ممکن است اشتباه باشند. شاید با پیشرفت‌های ناگهانی هوش مصنوعی، پیش‌بینی‌ها زودتر از زمان انتظار محقق شوند. اما تاریخ هوش مصنوعی پر از پیش‌بینی‌های بلندپروازانه توسط کارشناسان داخلی است. در دهه ۱۹۵۰، «ماروین مینسکی» - که شاید پدر هوش مصنوعی نامیده شود - پیش‌بینی کرد که ماشین‌ها ظرف چند سال از انسان‌ها پیشی خواهند گرفت. وقتی این اتفاق نیفتاد، او همچنان بر نظر خود اصرار داشت. در سال ۱۹۷۰ او همچنان اصرار می‌کرد که «در فاصله سه تا هشت سال، ما ماشینی خواهیم داشت که هوش عمومی یک انسان متوسط را دارد. ماشینی که بتواند «شکسپیر» بخواند، ماشین‌ها را روغن‌کاری کند، سیاست‌های اداری را اجرا کند، جوک بگوید و دعوا کند. در آن زمان، ماشین با سرعتی شگفت‌آور شروع به آموزش خود خواهد کرد، در عرض چند ماه به سطح نابغه خواهد رسید و چند ماه بعد از آن، توانایی‌های آن غیرقابل‌محاسبه خواهد بود.»

چنین پیش‌بینی‌های خوش‌بینانه‌ای بارها تکرار شده و در دوره‌های «زمستان هوش مصنوعی» (دوره‌های رکود هوش مصنوعی) رها شده است. آیا این بار متفاوت خواهد بود؟

 

ادعاها برخلاف واقعیت‌ها

قطعاً قابلیت‌های هوش مصنوعی مولد فراتر، از هر چیزی است که تاکنون در این صنعت ایجاد شده است. اما این به معنای درست بودن جدول زمانی مورد انتظار صنعت نیست. توسعه‌دهندگان هوش مصنوعی علاقه‌مند به ایجاد این تصور هستند که پیشرفت‌های انقلابی نزدیک است تا تقاضاها را تحریک کرده و سرمایه‌گذاران را جذب کنند.

توسعه‌دهندگان هوش مصنوعی علاقه‌مند به ایجاد این تصور هستند که پیشرفت‌های انقلابی نزدیک است تا تقاضاها را تحریک کرده و سرمایه‌گذاران را جذب کنند.

حتی با سرعت کندتر پیشرفت نیز نگرانی‌هایی وجود دارد. باتوجه‌به آسیبی که هوش مصنوعی همین حالا می‌تواند ایجاد کند و کارهای مانند جعل عمیق، دستکاری رأی‌دهندگان و مصرف‌کنندگان و نظارت گسترده و... تنها نوک کوه یخ هستند. هوش مصنوعی می‌تواند برای کارهایی در مقیاس بزرگ نیز مورداستفاده قرار گیرد، حتی اگر این کاربردها چندان منطقی نباشند. ما قبلاً نمونه‌هایی از فناوری‌های را دیجیتال دیده‌ایم که بدون درک واضح از نحوه افزایش بهره‌وری به محیط‌های کاری معرفی شده‌اند؛ چه رسد به تقویت بهره‌وری کارکنان موجود!

ادامه روند فعلی، هزینه دارد. من در کار مشترکم با «پاسکوال رسترو» [2] با عنوان «رقابت بین انسان و ماشین؛ پیامدهای فناوری برای رشد، سهم عوامل تولید و اشتغال» [3] نشان داده‌ایم که پیشرفت ناقص هوش، نمایانگر بدترین حالت از هر دو جهان است. اگر فناوری به‌اندازه کافی قادر به افزایش بهره‌وری نباشد، استفاده گسترده از آن برای جایگزینی نیروی انسانی در انواع مختلف وظایف، فقط رنج و ضرر به بار می‌آورد. در پیش‌بینی من که طبق آن هوش مصنوعی حدود ۵ درصد از مشاغل را طی دهه آینده جایگزین می‌کند، تأثیر بر نابرابری نسبتاً محدود است؛ اما اگر هیاهو غالب شود و شرکت‌ها، هوش مصنوعی را برای مشاغلی که نمی‌توانند به‌خوبی توسط ماشین‌ها انجام شوند به کار گیرند، ممکن است شاهد افزایش نابرابری باشیم، بدون اینکه افزایش قابل‌توجهی در بهره‌وری ایجاد شود.

بنابراین، نمی‌توانیم بدترین حالت جهان ممکن را رد کنیم؛ حالتی که در آن هیچ‌کدام از پتانسیل‌های تحول‌آفرین هوش مصنوعی محقق نمی‌شود، اما جایگزینی نیروی کار، انتشار اطلاعات نادرست و دستکاری اجتماعی به طور کامل رخ دهد. این امر نه‌تنها به دلیل تأثیرات منفی بر کارگران و زندگی اجتماعی و سیاسی غم‌انگیز خواهد بود، بلکه یک فرصت عظیم ازدست‌رفته نیز به‌حساب خواهد آمد.

پیشرفت برای چه کسی؟

هوش مصنوعی یک فناوری اطلاعاتی است. چه در شکل پیش‌بینی‌کننده خود (مانند موتورهای پیشنهاددهنده در پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی) یا در شکل مولد آن (مدل‌های زبانی بزرگ)، عملکرد آن شامل غربالگری حجم زیادی از اطلاعات و شناسایی الگوهای مرتبط است. این قابلیت یک پادزهر کامل برای مشکلات ماست.

هم از نظر فنی امکان‌پذیر و هم از نظر اجتماعی مطلوب است که نوع متفاوتی از هوش مصنوعی را داشته باشیم؛ یک هوش مصنوعی با کاربردهایی که نیروی انسانی را تکمیل کند، از داده‌ها و حریم خصوصی ما محافظت کند، اکوسیستم اطلاعاتی ما را بهبود بخشد و دموکراسی را تقویت نماید.

هوش مصنوعی یک فناوری اطلاعاتی است. چه در شکل پیش‌بینی‌کننده خود (مانند موتورهای پیشنهاددهنده در پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی) یا در شکل مولد آن (مدل‌های زبانی بزرگ)، عملکرد آن شامل غربالگری حجم زیادی از اطلاعات و شناسایی الگوهای مرتبط است. این قابلیت یک پادزهر کامل برای مشکلات ماست. ما در دورانی زندگی می‌کنیم که اطلاعات فراوان است، اما اطلاعات مفید کمیاب است. هر آنچه که می‌خواهید در اینترنت موجود است، اما پیداکردن آنچه برای یک کار یا هدف خاص نیاز دارید، دشوار است.

اطلاعات مفید، محرک رشد بهره‌وری است و همان‌طور که «دیوید آتور»، «سایمون جانسون» و من در مقاله «آیا می‌توانیم هوش مصنوعی حامی کارگران داشته باشیم؟ انتخاب مسیری که ماشین‌ها در خدمت ذهن‌ها باشند» [4] استدلال کرده‌ایم، در اقتصاد امروز، از همیشه مهم‌تر است. بسیاری از مشاغل - از پرستاران و معلمان گرفته تا برق‌کاران، لوله‌کش‌ها، کارگران یقه آبی و دیگر کارگران مدرن - با کمبود اطلاعات خاص و آموزش برای مقابله با مشکلات پیچیده‌تر مواجه هستند. چرا برخی دانش‌آموزان عقب مانده‌اند؟ کدام تجهیزات و وسایل نقلیه به تعمیرات پیشگیرانه نیاز دارند؟ چگونه می‌توانیم نقص‌های عملکردی را در محصولات پیچیده‌ای؛ مانند هواپیماها تشخیص دهیم؟ اینها دقیقاً همان نوع اطلاعاتی است که هوش مصنوعی می‌تواند ارائه دهد.

وقتی هوش مصنوعی بر این مشکلات اعمال شود، می‌تواند بهره‌وری بسیار بیشتری نسبت به پیش‌بینی من به همراه داشته باشد. اگر هوش مصنوعی راه دیگری برود، جایگزین کارگران خواهد شد؛ اما اگر برای ارائه اطلاعات بهتر به کارگران استفاده شود، تقاضا برای خدمات آن‌ها و به تبع آن درآمد آن‌ها، افزایش خواهد یافت.

 

سه مانع اصلی برای مسیر درست هوش مصنوعی

متأسفانه سه مانع بزرگ بر سر راه این مسیر وجود دارد؛

  1. تمرکز بر هوش مصنوعی عمومی (AGI): رؤیاهای مربوط به ماشین‌های فوق‌هوشمند باعث می‌شود صنعت از پتانسیل واقعی هوش مصنوعی به‌عنوان یک فناوری اطلاعاتی که می‌تواند به نیروی انسانی کمک کند، چشم‌پوشی نماید. دانش دقیق در حوزه مرتبط مهم است، اما این همان چیزی نیست که صنعت در آن سرمایه‌گذاری می‌کند. چت‌بات‌هایی که می‌توانند «سونات‌های شکسپیری» بنویسند، برق‌کاران را قادر به انجام وظایف جدید پیچیده نخواهند کرد. اما اگر واقعاً باور دارید که AGI نزدیک است، چرا باید به کمک به برق‌کاران اهمیت بدهید؟
  2. سرمایه‌گذاری ناکافی در انسان‌ها: هوش مصنوعی می‌تواند ابزاری برای توانمندسازی انسان‌ها باشد؛ اما فقط درصورتی‌که ما به همان اندازه در آموزش و مهارت‌ها سرمایه‌گذاری کنیم. ابزارهای هوش مصنوعی که کارگران را تکمیل می‌کنند، هیچ ارزشی نخواهند داشت، اگر اکثر انسان‌ها نتوانند از آن‌ها استفاده کنند یا اطلاعاتی را که ارائه می‌دهند، دریافت و پردازش کنند. تنها راه اطمینان از اینکه انسان‌ها از هوش مصنوعی بهره‌مند می‌شوند - به جای آنکه فریب آن را بخورند - سرمایه‌گذاری در آموزش و تربیت در تمام سطوح است.
  3. مدل‌های تجاری صنعت فناوری: ما هوش مصنوعی بهتری نخواهیم داشت، مگر اینکه شرکت‌های فناوری در آن سرمایه‌گذاری کنند؛ اما این بخش، هم اکنون بیش از همیشه متمرکز شده است و شرکت‌های غالب، بیشتر به دنبال AGI و برنامه‌های جایگزین و دستکاری‌کننده انسان هستند. سهم عظیمی از درآمد این صنعت از تبلیغات دیجیتال که بر اساس جمع‌آوری داده‌های گسترده از کاربران و جذب آن‌ها به پلتفرم‌ها و پیشنهادهای آن‌ها است و از فروش ابزارها و خدمات برای توسعه هوش مصنوعی به دست می‌آید.

 

نیاز به دستور کار ضدAGI  و حامی انسان

ما به یک مدل ضد AGI که حامی انسان باشد، برای هوش مصنوعی نیاز داریم. کارگران و شهروندان باید توانمند شوند تا هوش مصنوعی را در مسیری که بتواند وعده‌های خود را به‌عنوان یک فناوری اطلاعاتی محقق کند، هدایت کنند. اما برای اینکه این امر محقق شود، به یک روایت جدید در رسانه‌ها، سیاست‌گذاری‌ها و جامعه مدنی و همچنین مقررات و پاسخ‌های سیاسی بسیار بهتری نیاز داریم. دولت‌ها می‌توانند به جای آنکه فقط به مسائل واکنش نشان دهند، به تغییر مسیر هوش مصنوعی کمک کنند؛ اما ابتدا سیاست‌گذاران باید مشکل را تشخیص دهند.

 

[1] . https://www.project-syndicate.org/onpoint/ai-and-agi-designed-to-replace-workers-worst-of-all-possible-worlds-by-daron-acemoglu-2024-11

[2] . Pascual Restrepo

[3] . The Race between Man and Machine: Implications of Technology for Growth, Factor Shares, and Employment

[4] . Can we Have Pro-Worker AI? Choosing a path of machines in service of minds

/ انتهای پیام / 

پرونده ها