گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «آدام هاموی»، پزشک آمریکایی داوطلب در غزه، جراح زیبایی است که مؤسسه عربی «فجر علمی» [1] که هدف آن ارائه تمام خدمات پزشکی در دنیاست، او را به غزه فرستاده است. هاموی در خصوص آمدنش به غزه در گفتوگو با «الوطن» گفت که «با خواست خودش به غزه آمده و کسی او را مجبور نکرده است» در حالی که میدانست این تصمیم چه خطراتی بر او مترتب خواهد کرد. ضمن اینکه به دلیل جراح بودنش، مسئولیت سنگینی در کمکرسانی به بیماران دارد.
هتل پنجستاره با یک وعدهغذای مشترک!
هاموی اولین برخوردش با مردم غزه اینگونه روایت کرد که «مقاومت فلسطینیان و لبخندهای کودکانشان و خوشامدگویی آنها به ما علیرغم خرابی، کشتار و مجروحیتهایی که به قطع عضو میانجامید، مرا حیرتزده کرد.»
این پزشک آمریکایی که از طریق گذرگاه رفح وارد نوار غزه شده بود، بیان میکند: «فلسطینیانی که به بیمارستان آورده میشدند یا زخمی شده بودند یا معلول و یا کشته؛ من اما هیچ ترسی احساس نمیکردم و چون جان آدمها به معنای واقعی کلمه در دستانم بود، این ترس را فراموش کرده بودم و وقتی برای فکرکردن به مسئله دیگری غیر از درمان این بیماران نداشتم.»
هاموی در زمان حضورش در غزه محلههایی را به چشم دیده که بهکلی از بین رفته بودند. کمااینکه مناطق مسکونی، مدارس و بیمارستانهایی که تخریب شدهاند، خانوادههای از هم پاشیده شده، کودکان بیپدر شده و افرادی که بستگانشان را از دست دادهاند؛ در شرایطی که اکثر حملات صورتگرفته در غزه بهصورت تعمدی زیرساختهای بهداشتی را هدف گرفته است. او در این باره میگوید: «به بیمارستان النصر رفتم و در آنجا خرابی، کشتار و تخریب تعمدی وسایلی مانند دستگاه سونوگرافی، دستگاههای دیالیز و دستگاههای سیتیاسکن را با چشم خودم دیدم.»
این پزشک آمریکایی که در زمان حضورش در غزه ساعات بیشتری از روتین سابق کاریاش مشغول کار بود و اندکی وقتی برای خوابیدن و استراحت داشت، به دلیل کثرت تعداد زخمیها و کارکنان بیمارستان، روی زمین میخوابید. هاموی از این لحظات با اندوه یاد میکند و میگوید: «در اتاقی کوچک با هشت نفر بودیم و تنها چیزی که به آن نیاز داشتیم، مکانی برای درازکشیدن بود و این امر شبیه به اقامت در یک هتل پنجستاره برای ما بود! ما در این مدت، یک وعده کوچک غذا و یک شیشه آب در روز دریافت میکردیم و غالباً نیز این وعدهها بین ما مشترک بود.»
هاموی اینطور ادامه میدهد: «یکی از صحنههای فوقالعادهای که با چشم خودم مشاهده کردم و در طول زندگی هرگز آن را فراموش نخواهم کرد، این بود که بیرون از بیمارستان کودکان روی آوار خانهها بازی و تفریح میکردند و لبخند میزدند. این صحنه، لحظهای از بیگناهی کودکان غزه است و به همگان یادآوری میکند انسانها حتی در سیاهترین و تاریکترین زمانها نیز همچنان قادر به مقاومت و ایستادگی هستند.»
همه ما شریک جرمِ نسلکشی در غزهایم!
«مارک پرلموتر»، جراح آمریکایی است که او هم به خواست خودش به غزه سفر کرد. پرلموتر درست در زمانی که میدانست کشور او مسئول فوت هزاران کودک در غزه است، احساس تعهد زیادی نسبت به تغییر وضعیتی که حکومت کشورش در غزه به بار آورده، میکند و از همین لحظه سفرش به غزه آغاز میشود. چرا که از نظر او و همکارانش، ایالات متحده آمریکا و کشورهای دیگری که از اسرائیل حمایت میکنند، در جهت اشتباه تاریخ ایستادهاند؛ «پرلموتر» در این باره میگوید: «ما در این کشتار کودکان فلسطینی شریک جرم هستیم.»
آنطور که این پزشک آمریکایی گفته، غزه با سایر مکانهایی که او به آنجا سفرکرده؛ چه در جریان حوادث ۱۱ سپتامبر و یا زلزله مخرب هائیتی و فاجعه طوفان کاتریتا، بسیار متفاوت بود. پرلموتر درباره آن چیزی که هفته اول ورود به غزه مشاهده کرده است، گونهای دیگری صحبت میکند؛ او بر آن است که ماجرای غزه، از تمام اتفاقاتی که در عمرش دیده، فراتر است. او تأکید میکند که کودکان مشخصاً در معرض هدف حملات اسرائیل بوده یا هستند.
این پزشک آمریکایی زمانی که در غزه بود، با موقعیت دردناکی روبرو شد. موقعیتی مرتبط با پرستار اتاق عمل بیمارستانی که او در آنجا کار میکرد. این پرستار مَرد، بعد از اینکه نپذیرفت مراقبت از بیماران بیمارستان را رها کند، از ناحیه زانو مورد اصابت گلوله سربازهای اسرائیلی قرار گرفت و درحالیکه دستان او را بسته و به چشمانش نیز چشمبند زده بودند و او از شدت گرسنگی به خود میپیچید، به اسارت اسرائیلیها درآمد. او در جریان این اسارت، چشم راستش را از دست داد و پس از ۴۵ روز زندانی بودن، برهنه در کنار جاده رها شده بود. این پرستار نزدیک به ۳ کیلومتر پیادهروی کرد تا اینکه او را پیدا کرده و به بیمارستان منتقل کردند و پس از اینکه از او مراقبت صورت گرفت، توضیح داد که چه اتفاقاتی بر سرش آمده بود.
آنطور که الوطن گزارش داده، پس از بازگشت پزشکان آمریکایی از غزه به آمریکا (که در آن ایام جو بایدن رئیسجمهور آمریکا بود) بسیاری از آنها تصمیم گرفتند، نامهای بنویسند و مشاهدات خود در غزه و حجم حملات و جنایتهای جنگی که نیروهای اسرائیل بیرحمانه مرتکب شدهاند، را در آن نامه شرح داده و به جو بایدن، رئیسجمهور وقت آمریکا و کامالا هریس، معاون او ارسال کنند و آنها را در خصوص توقف ارسال سلاح به اسرائیل و خاتمهدادن به جنگ در غزه، اقناع کنند.
در همین راستا «فیروز سیدوا» یکی دیگر از پزشکانی که به غزه سفرکرده بود، در ۲۵ ژوئیه ۲۰۲۴ (۴ مرداد ۱۴۰۳) اقدام به نوشتن نامه و ارسال آن برای برخی همکاران خود کرد تا آنها نیز یادداشتهای خود را در خصوص اتفاقات غزه به نامه پیوست کنند. ۴۴ پزشک و کارمند بخش سلامت که در ایالات متحده آمریکا کار میکنند و به غزه سفرکرده بودند، پای این نامه را امضا و از طریق ایمیل برای دولت آمریکا ارسال کردند و دولت آمریکا نیز تأکید کرد که رئیسجمهور وقت آمریکا (جو بایدن) بیتردید برای آتشبس تلاش میکند. آنطور که «سیدوا» به الوطن گفته بود این پاسخ مضحکانه و تمسخرآمیز است.
آنها برای تهیه غذا رفتند؛ اما زخمی بازگشتند
«ظاهر سهلول»، پزشک متخصص بیماریهای قلبی و مراقبتهای ویژه و مدیر سازمان پزشکی «مدگلوبال» [2] است. بار اول نبود که به غزه میآمد به همین خاطر شناخت کاملی از وضعیت بهداشت و بیمارستانهای سراسر نوار غزه، داشت. هم زمان حملات اسرائیل، او در بیمارستان «ناصر» واقع در خانیونس در شرایطی که ماشینهای آمبولانس بهصورت ۲۴ ساعته در حال انتقال بیمار به بیمارستان بودند، مشغول به فعالیت شد.
این پزشک آمریکایی درباره یکی از موقعیتهای خاصی که در غزه دیده، اینطور میگوید: «نزدیک بیمارستان مکانی برای توزیع غذا وجود داشت که نیروهای اسرائیلی آن را با موشک هدف قرار دادند. درست بعد از این بمباران بود که سیل مجروحان با ماشینها و یا درحالیکه مردم آنها را روی شانههایشان حمل میکردند، به سمت بیمارستان سرریز شدند. بیشتر این مجروحان نیز کودکانی بودند که جایجای بدنشان ترکشخورده بود.»
محل اقامت سهلول در منطقه المواصی در خانیونس بود و روزانه به بیمارستان ناصر و یا مطب «مدگلوبال» که در غزه راه انداخته بود، میرفت و هر روز بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ بیمار را ویزیت میکرد. بیشتر این بیماران به دلیل ازدحام جمعیت و وجود گردوخاک از بیماریهای تنفسی رنج میبردند. در هر چادری بین ۱۰ تا ۱۵ نفر اسکان داده شده و ازدحام و سرما، منجر به انتشار ویروسهای تنفسی در میان اهالی این چادرها میشود. ضمن اینکه در این مکانهای موقتی، آب کافی وجود ندارد و امکان سرایت بیماریهای عفونی از طریق آبهای ناسالمِ موجود نیز برای اهالی غزه وجود دارد.
کُشتن برای اسرائیل مثل آبخوردن است!
«فیروز سیدوا»، پزشک آمریکایی و جراح متخصصی است که به خواست خود به غزه سفرکرده است. او که در مکانهای مختلفی کار کرده و شاهد درگیریهایی مانند جنگ اوکراین بوده و حتی در کرانه باختری نیز فعالیت داشته است، این بار بهمحض ورود به نوار محاصره شده غزه، بسیار ترسیده بود! او میگوید صدای انفجار بمبها بهصورت مداوم بود. البته چون تمرکز او در کارش از ترسش قویتر بود، بعد از سپریکردن روز اول، توانست بر ترس خود غلبه کند.
سیدوا یکی از سختترین صحنههایی که در ذهنش مانده را اینگونه تشریح میکند: «در یکی از شبها بر اثر شدت تخریب بمبها که کمی با بیمارستان فاصله داشت، از تختخوابم به زمین افتادم. هیچ مکانی تا کنون به این شکل تخریب نشده بود و هیچ فردی در دنیا به این روش آواره نشده بود. همچنان که کشتار کودکان در غزه امری بیسابقه است.»
هواپیماهای بدون سرنشین بیشترین چیزی بود که این پزشک آمریکایی در غزه مشاهده کرده است. هواپیماهایی که صدای بلندی دارند و برای فلسطینیها شناخته شدهاند. سیدوا در این باره گفت: «این هواپیماها به تو میفهماند هر اسرائیلی میتواند هر فردی را در هر زمانی که بخواهد، بکشد. فقط تنها چیزی که مانع آنها از این کار میشد، حضور ما در داخل بیمارستان بود.»
این شرایط در بیمارستان وحشتناک بود و سیدوا، در طول زندگی خود چنین شرایطی را به چشم ندیده بود. شرایط محیط پزشکی و درمانی هم دستکمی از وضعیت موجود نداشت. نظافت بیمارستانها کاهشیافته و در بیمارستان، چه در راهروها و چه در اتاقها و سالنها بین ۱۰ و ۱۵ هزار جمعیت وجود داشت؛ علیرغم تعداد بالای مجروحان، بیمارستان فقط ۲۲۰ تخت ظرفیت داشت و طبق گفته این پزشک آمریکایی، کارکنان بخش سلامت غزه در معرض هدف بمباران لحظهای اسرائیل قرار دارند. به همین دلیل هیچکس نباید با لباس کادر پزشکی از بیمارستان خارج شود. چون آنها بهصورت عمدی و آشکارا و از روی قصد مورد هدف قرار میگیرند.
نه زندگی یافتم و نه برق؛ فقط بوی مرگ/ کودکان منتظر ما بودند
«عمار غانم»، پزشک آمریکایی که به مدت هفده روز بهصورت داوطلبانه در بیمارستان اروپایی غزه حضور یافت در گفتوگو با «الوطن» وضعیت بیمارستان را اینگونه توصیف کرد: «نه زندگی یافتم و نه برق؛ فقط بوی مرگ. ۸۰ درصد از زخمیها زنان و کودکان هستند و هیچوقت فوت یک خانم جوان را به دلیل التهاب ریه بر اثر حمله اسرائیل، فراموش نخواهم کرد.»
غانم که پزشک ریه و بخش مراقبتهای ویژه در منطقه «ویست بلومفیلد» [3] در ایالت میشیگان آمریکاست، در سفر اول خود وقتی با همکارانش وارد بیمارستان شدند، هیچ برقی وجود نداشت و منطقه کاملاً تاریک بود. اما آنطور که او میگفت مردم غزه در چنین شرایطی، استقبال خوبی از او و سایر تیم پزشکی کردند. او در این باره میگوید: «هنگامی که به بیمارستان رسیدیم، زندگی را دیدیم، در اطراف بیمارستان کودکان منتظر ما بودند و به ما خوشامد گفتند و با ما حرف زدند و ما هم با آنها عکس گرفتیم.»
بیشترین مصدومیتهایی که عمار، درمان آنان را بر عهده داشت، اصابت در ناحیه دهان و استخوان و یا سوختگی داشتند که درمان آن یک تیم کامل و امدادرسانی پزشکی و مراقبت پیشرفته نیاز داشت. او در این باره بیان کرد: «تمام این شرایط برای ما فراهم نبود، اما تمام تلاش خود را برای کمک بکار میبستیم. منتها با کمبود هر چیزی از جمله کمبود امدادرسانی، کمبود پرستار، کمبود کارمند و... مواجه بودیم که اثر منفی روی کار ما داشت.»
این پزشک آمریکایی در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان فعالیت میکرد و سختی کار در این بیمارستان، کمبود امدادرسانیها و کمبود تعداد پرستاران بود و از همان روز اول، متوجه شد که خودش باید بسیاری از امور را انجام دهد. اموری مانند؛ پرستاری، تمیزکردن و کمک به همکاران دیگر و تمام ابعاد نگهداری از بخش مراقبتهای ویژه. اما او علیرغم تحمل فشار و کار شبانهروزی، از کمککردن و تحقق هدفی که بهمنظور آن به غزه سفرکرده بود، خرسند بود.
عمار غانم در بخش دیگری از سخنان خود عنوان کرد: «یکی از مشکلات اصلی که میخواهم درباره آن صحبت کنم، عفونت است. حتی کسانی که از مصدومیت اولیه نجات مییافتند، به دلیل نقص در پروتکلهای بهداشتی و یا امدادرسانیها بر اثر عفونت خواهند مُرد. بهعنوان نمونه ما در بیمارستان نیاز به دستکش و الکل داریم. هیچ صابونی وجود ندارد. وجود مگس در تمام بخش مراقبتهای ویژه موجب انتقال عفونت از یک بیمار به بیمار دیگر میشود. ما در بیمارستان باکتریهای مقاومی را مشاهده کرده بودیم که پیش از این ندیده بودیم! بهطوریکه اگر بیمار از شدت جراحتی که بر او وارد شده، نجات یابد، بعداً بر اثر عفونت شدید از دست میرود.»
عمار در خلال صحبتهای خود ادعاهای اسرائیلی مبنی بر وجود نیروهای مقاومت فلسطین در طبقات زیرین بیمارستانها را تکذیب کرد و گفته است که «در طول این مدتی که در بیمارستان بوده، هیچکسی را ندیده که داخل و یا اطراف بیمارستان سلاح حمل کند.»
این پزشک آمریکایی در بخشی از سخنان خود اشارات تأملبرانگیزی در مورد وضعیت کارمندان و پزشکان فلسطینی بیمارستان داشت: «کارمندان محلی با تجربه متفاوتی از ما زندگی میکنند. از بیمارستانهای دیگر بهزور بیرون رانده شدهاند. اسرائیلیها به آنها تعرض میکنند و مورد شکنجهشان قرار میدهند. برخی از آنها را بازداشت و اسیر میکنند. برخی از این اسرا نیز در داخل زندان میمیرند. خودم یکی از پزشکان معروف ارتوپد را به یاد دارم که اسرائیلیها او را ربودند و بعد او را کشتند و ما همچنان اینجا هستیم. بعد از عملیات نظامی در رفح نیز سازمان بهداشت جهانی با ما تماس گرفت و به ما اطلاع داد که ما در امنیت هستیم.»
عمار روایتی را از خانوادهای که دچار عفونت استنشاقی شده بودند به یاد میآورد که بسیار قابلتوجه بود: «این خانواده بعد از اینکه نیروهای اسرائیلی نصف منزلشان را بمباران کردند، برای تمیزکردن بخشی از گرد و خاک از روی اسباب و وسایلی که در نصف دیگر خانه باقیمانده بود، با کمبود شدید اکسیژن مواجه شدند. خوشبختانه همه اعضای آن خانواده زنده ماندند. فقط دختر ۱۷ساله این خانواده دچار عفونت شدید و التهاب ریوی شد و سپس از دنیا رفت. این یکی از صحنههایی است که تا ابد آن را فراموش نخواهم کرد.»
پایان انسانیت در راه است
«تانیا حاج حسن»، پزشک آمریکایی و عضو سازمان پزشکان بدون مرز است. او زمانی که از نوار غزه بازگشت، در نشست شورای امنیت سازمان ملل حضور یافت و درحالیکه اشک میریخت از جنایات نسلکشی اسرائیل در نوار غزه گفت و تأکید کرد: تاریخ ثبت خواهد کرد که فلسطینیان یک نسلکشی را پشت سر گذاشتهاند که بهجای جلوگیری از آن، تلاشهایی برای توجیه این نسلکشی صورت میگیرد. آنچه در غزه در حال رخدادن است مقدمهای برای پایان انسانیت در جهان است و این عجز و ناتوانی در سطح آدمها و دولتها را بهوضوح نشان میدهد. نظام بینالملل اهمیت زندگی فلسطینیان را به رسمیت نمیشناسد. ماههاست شاهد نسلکشی بودهایم که با سکوت و بیتفاوتی و توجیه مواجه شده است.»[4]
یک فنجان چای در غزه
«طلال علی خان»، پزشک آمریکایی پاکستانیالاصل است که در سایه نسلکشی اسرائیل برای مدتی در غزه کار کرد. او در گفتوگو با «آناتولی» [5] گفت: «در اثر اتفاقات هولناکی که در نوار غزه دیدم، نگاهم به زندگی تغییر کرده است؛ پس از دیدن درد و رنج فلسطینیان، اندوه و فشارهای زندگی دیگر برای من اهمیتی ندارد.»
علی خان که مشاور بیماریهای کلیوی در تیم اورژانس پزشکی وابسته به جمعیت پزشکی فلسطینی آمریکایی است و بهعنوان استادیار در دانشگاه «اکلاهما» فعالیت میکند، در ۱۶ ژوئیه ۲۰۲۴ (۲۶ تیرماه ۱۴۰۳) به غزه سفر کرد و تا ۷ آگوست ۲۰۲۴ (۱۷ مرداد ۱۴۰۳) در بیمارستانهای غزه به بیماران فلسطینی خدمترسانی کرد. این پزشک پاکستانیالاصل در گفتوگو با خبرگزاری آناتولی توضیح داد با حمایت سازمان ملل و برای ارائه خدمات پزشکی به بیماران فلسطینی که در شرایط بسیار بدی زندگی میکنند، به نوار غزه رفته است.
او گفت: «پزشکان و کارکنان بخش سلامت در غزه به دلیل حملات اسرائیل با خطرات زیادی مواجه هستند. غزه مکانی است که کارکنان بخش سلامت مورد هدف قرار میگیرند و تعدادی از آنها بیش از یکبار در معرض هدفگیریهای اسرائیل قرار دارند. پزشکانی هم که با چتر حمایتی سازمان ملل به غزه رفتهاند، در طول حضورشان در نوار غزه، به دلیل تداوم بمباران در هر نقطهای از غزه با خطرات بسیاری مواجه هستند.»
این پزشک آمریکایی پاکستانیالاصل در بخش پایانی سخنان خود گفت: «غزه برای من به معنای مقاومت و عزم و اراده است و فلسطینیان مردمی فراتر از حد تصور، ویژه هستند. یکبار از اخلاق و سخاوت یکی از بیمارانم در غزه تحتتأثیر قرار گرفتم و آن زمانی بود که او برای تشکر از من بهخاطر درمان داوطلبانه بیماران، یک فنجان چای تقدیمم کرد. این مردم بهواقع چیزی برای تقدیمکردن ندارند، اما دلهای بسیار بزرگی دارند.»
[1] FAJR Scientific Arabic
[2] MedGlobal
[3] West Bloomfield
[4] https://youtube.com/watch?v=grj2C2VHQXY&si=G1IkGR39zAn8bgWE
[5] https://www.aa.com.tr/ar
/انتهای پیام/