گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «دیوید هرست» [1] -روزنامهنگار سرشناس بریتانیایی و از بنیانگذاران و سردبیر «میدل ایست آی»- در یادداشت جدیدی که این وبسایت انگلیسی آن را منتشر کرده است به موضوع آتشبس در غزه میپردازد. به گفته وی آتشبس شکستی تاریخی برای رژیم صهیونیستی در همه زمینهها بود و این آتشبس در شرایطی که نتانیاهو به هیچ یک از اهداف خود در جنگ نرسیده بود به وی تحمیل شد. جَو غالب در اسرائیل نیز در بین کارشناسان و رسانهها این است که اسرائیل بازنده جنگ بوده است. این موضوع در افکار عمومی اسرائیل در حال جاافتادن است که جنگ بدون دستیابی به هیچیک از اهداف اصلی اسرائیل به پایان رسیده است. «هرست» تأکید میکند که فلسطینیها در جنگ ارادهها پیروز شدند و هرگز پیش از این مبارزان و غیرنظامیان فلسطینی این سطح از مقاومت را در تاریخ جنگهای خود با اسرائیل نشان نداده بودند و این میتواند تحولی مهم باشد.
نتانیاهو عقب نشست
وقتی اوضاع به مرحله بحرانی و جدی رسید، این بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، بود که اولین قدم را به عقب برداشت. برای ماهها، نتانیاهو به مانع اصلی برای آتشبس غزه تبدیل شده بود و این موضوع به طور قابلتوجهی موجب ناامیدی مذاکرهکنندگان اسرائیل تبدیل شده بود.
یدیعوت آحارونوت: «نیازی به پنهانکردن واقعیت وجود ندارد؛ توافق آتشبس کنونی برای اسرائیل بد است، اما اسرائیل چارهای جز پذیرش آن ندارد.»
این واقعیت بهوضوح بیش از دو ماه پیش با کنارهگیری «یوآو گالانت»، وزیر دفاع او و مهندس اصلی جنگ ۱۵ماهه مشخص شد. گالانت بهوضوح گفت که دیگر چیزی برای ارتش در غزه باقی نمانده است. با این حال، نتانیاهو به تلاشهایش ادامه داد. در بهار گذشته، او به توافقی که توسط حماس در حضور «ویلیام برنز» رئیس سیا، امضا شده بود، نه گفت و بهجای آن تصمیم به حمله به رفح گرفت. در پاییز، نتانیاهو به «طرح ژنرالها» روی آورد که هدفش خالیکردن شمال غزه بهمنظور اسکان اسرائیلیها بود. این برنامه بر این پایه بود که جمعیت شمال غزه را با تحریم و بمباران به ترک منطقه وادارد و اعلام کند که هر کسی که به طور داوطلبانه خانه خود را ترک نکند، بهعنوان تروریست تلقی خواهد شد. این برنامه بهقدری افراطی و مغایر با قوانین بینالمللی جنگ بود که توسط وزیر دفاع سابق، «موشه یعلون»، بهعنوان جنایت جنگی و پاکسازی قومی محکوم شد.
کلید این برنامه، کریدوری بود که با یک جاده نظامی و مجموعهای از پایگاهها از درون نوار غزه از مرز اسرائیل به دریا کشیده میشد. کریدور «نتزاریسم» [2] به طور مؤثری مساحت زمین این منطقه را تقریباً یکسوم کاهش میداد و مرز جدید شمالی اسرائیل میشد. هیچ فلسطینی که از شمال غزه بیرون رانده میشد، مجاز به بازگشت نبود.
خطوط قرمز پاک شده
هیچکس از دولت بایدن نبود که نتانیاهو را به تجدیدنظر در این طرح وادار کند. نه خود جو بایدن که به طور غریزی صهیونیست است و با وجود تمام سخنرانیهایش، همچنان به اسرائیل ابزارهای لازم برای ارتکاب نسلکشی در غزه تأمین میکند؛ و نه آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجهاش که مردم منطقه خاورمیانه به وی اعتماد ندارند و در این زمینه شهرت بدی کسب کرده است.
بر اساس توافق آتشبس فلسطینیها میتوانند به خانههایشان، از جمله در شمال غزه، بازگردند و تلاش برای پاکسازی این منطقه از ساکنانش شکستخورده است. این بزرگترین شکست تهاجم زمینی اسرائیل به غزه است.
هر خبرنگار اسرائیلی که مذاکرات را پوشش داده، گزارش داده است که نتانیاهو تمام توافقهای قبلی را رد کرده و مسئول تأخیر در رسیدن به این توافق بوده است. این یک جلسه کوتاه با نماینده ویژه خاورمیانه دونالد ترامپ، «استیو ویتکوف» [3]، بود که جنگ ۱۵ماهه نتانیاهو را به پایان رساند. حتی در حالی که آخرین جزئیات توافق آتشبس در حال انجام بود، بلینکن در یک کنفرانس خبری، حماس را بهخاطر رد پیشنهادات قبلی سرزنش کرد. اما برعکس آن، حقیقت داشت پس از یک جلسه، خطوط قرمزی که نتانیاهو در طول ۱۵ ماه به طور مکرر ترسیم کرده بود، از بین رفت.
همانطور که تحلیلگر اسرائیلی، «ارل سگال» [4]، گفت: «ما اولین کسانی هستیم که بهای انتخاب ترامپ را پرداخت میکنیم. [این توافق] به ما تحمیل میشود... ما فکر میکردیم که کنترل شمال غزه را به دست میگیریم و آنها اجازه میدهند که مانع ارسال کمکهای انسانی شویم.»
این موضوع بهعنوان یک اجماع در حال شکلگیری است. جَو در اسرائیل نسبت به ادعاهای پیروزی بدبینانه است. «یوسی یهوشوا» [5]، ستوننویس، در «یدیعوت آحارونوت» نوشت: «نیازی به پنهانکردن واقعیت وجود ندارد: آتشبس در حال ظهور و توافق آزادسازی گروگانها برای اسرائیل بد است، اما چارهای جز پذیرش آن ندارد» پیشنویس در حال گردش توافق آتشبس بهوضوح بیان میکند که اسرائیل باید تا پایان روند آتشبس از هر دو کریدور «فیلادلفیا» و «نتزاریسم» عقبنشینی کند، شرایطی که نتانیاهو قبلاً رد کرده بود.
حتی بدون این، پیشنویس توافق بهوضوح اشاره میکند که فلسطینیها میتوانند به خانههایشان، از جمله در شمال غزه، بازگردند. تلاش برای پاکسازی این منطقه از ساکنانش شکستخورده است. این بزرگترین شکست تهاجم زمینی اسرائیل به غزه است.
بازسازی حماس
فهرست طولانی دیگری وجود دارد. اما قبل از اینکه آنها را فهرست کنیم، افتضاح «ویتکوف» نشان میدهد که اسرائیل در هر روز از کشتار وحشتناک در غزه چقدر به واشنگتن وابسته بوده است. یک مقام ارشد نیروی هوایی اسرائیل اعتراف کرده که اگر ایالات متحده بمبها را دوباره تأمین نمیکرد، هواپیماها ظرف چند ماه بمبهایشان تمام میشد.
این موضوع در افکار عمومی اسرائیل در حال جاافتادن است که جنگ بدون دستیابی به هیچیک از اهداف اصلی اسرائیل در حال پایان است. نتانیاهو و ارتش اسرائیل به دنبال «نابودی» حماس پس از تحقیر و شوک ناشی از حمله غافلگیرکننده آن به جنوب اسرائیل در اکتبر ۲۰۲۳ بودند. اما بهوضوح نتوانستهاند به این هدف دست یابند.
این موضوع در افکار عمومی اسرائیل در حال جاافتادن است که جنگ بدون دستیابی به هیچیک از اهداف اصلی اسرائیل در حال پایان است.
«بیت حانون» در شمال غزه را بهعنوان تصویری از نبردی که حماس علیه نیروهای متجاوز به راه انداخت در نظر بگیرید ۱۵ماه پیش، این اولین شهری در غزه بود که توسط نیروهای اسرائیلی اشغال شد و آنها آن را ضعیفترین گردان حماس ارزیابی کردند. اما پس از موجهای مکرر عملیات نظامی که هرکدام قرار بود شهر را از مبارزان حماس «پاکسازی» کند، بیتحانون به محلی تبدیل شد که یکی از سنگینترین تلفات نظامی را به اسرائیل تحمیل کرد. حماس همچنان از زیر آوارها برای مقابله با نیروهای اسرائیلی بیرون میآمد و بیتحانون را به میدان مین برای سربازان اسرائیلی تبدیل کرد. از زمان آغاز آخرین عملیات نظامی در شمال غزه، ۵۵ افسر و سرباز اسرائیلی در این منطقه جان باختهاند که ۱۵ نفر از آنها تنها در هفته گذشته در بیتحانون بودند.
اگر امروز هر ارتشی در حال خونریزی و خستگی است، آن ارتش اسرائیل است. واقعیت عینی نظامی در غزه این است که پس از ۱۵ ماه، حماس میتواند سریعتر از آنکه اسرائیل بتواند رهبران یا مبارزانش را بکشد، نیروهای جدید را جذب و خود بازسازی کند.
«امیر آویوی» [6]، ژنرال بازنشسته اسرائیلی، به روزنامه والاستریت ژورنال گفت: «ما در شرایطی هستیم که سرعت بازسازی حماس بالاتر از سرعتی است که [ارتش اسرائیل] آنها را از بین میبرد.» او افزود که «محمد سنوار»، برادر کوچکتر «یحیی سنوار»، رهبر کشتهشده حماس، «همه چیز را مدیریت میکند.» اگر چیزی نشاندهنده بیفایدهبودن اندازهگیری موفقیت نظامی تنها بر اساس تعداد رهبران کشته شده یا موشکهای نابود شده باشد، همین موضوع است.
نبرده ارادهها
در یک جنگ آزادیبخش، افرادی که نسبت به دشمن خود ضعیفتر و به طور قابلتوجهی از نظر تسلیحات در مضیقه هستند، میتوانند در برابر قدرت نظامی غیرقابلتصور موفق شوند. این جنگها نبرد ارادهها هستند. آنچه مهم است، توانایی ادامه نبرد است، نه خود نبرد.
در «الجزایر» و «ویتنام»، ارتشهای فرانسه و آمریکا دارای برتری نظامی فوقالعادهای بودند. هر دو نیرو سالها بعد با ننگ و شکست عقبنشینی کردند. در ویتنام، بیش از ۶ سال بعد از حمله که در آن زمان مانند حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بهعنوان یک شکست نظامی تلقی میشد، جنگ همچنان ادامه داشت. نماد مقاومت و بازگشت به مبارزه پس از سالها محاصره، در جنگ نتیجهای تعیینکننده داشته است.
هرگز پیش از این، مبارزان و غیرنظامیان فلسطینی این سطح از مقاومت را در تاریخ جنگهای خود با اسرائیل نشان نداده بودند و این میتواند تحولی مهم باشد.
در فرانسه، زخمهای الجزایر تا به امروز باقیمانده است. در هر جنگ آزادیبخش، عزم و اراده طرف ضعیف برای مقاومت از آتش نظامی طرف قویتر تعیینکنندهتر بوده است. در غزه، عزم مردم فلسطین برای ماندن در سرزمین خود - حتی در حالی که این سرزمین به ویرانه تبدیل میشد - عامل تعیینکننده در این جنگ بود. و این یک دستاورد شگفتانگیز است، با توجه به اینکه ارتباط این سرزمین ۳۶۰ کیلومترمربعی کاملاً با جهان قطع شده بود و هیچگونه متحدی برای شکستن محاصره و زمین طبیعی برای پناهگرفتن نداشت. نه قحطی اجباری، نه سرمازدگی، نه بیماری، و نه خشونت و تجاوز دستهجمعی به دست مهاجمانشان نتوانست اراده آنها را برای ماندن در سرزمینشان بشکند.
هرگز پیش از این، مبارزان و غیرنظامیان فلسطینی این سطح از مقاومت را در تاریخ این درگیری نشان نداده بودند و این میتواند تحولی باشد. آنچه که اسرائیل در کارزار خود برای درهم شکستن غزه از دست داده، غیرقابلمحاسبه است. اسرائیل دههها تلاشهای اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک مستمر را برای معرفی خود بهعنوان یک ملت دموکراتیک و لیبرال غربی در نظر جهانیان هدر داد.
حافظه نسلی
اسرائیل نهتنها حمایت کشورهای جنوب جهانی را که در آن سرمایهگذاریهای زیادی در آفریقا و آمریکای جنوبی کرده بود، از دست داده است، بلکه حمایت یک نسل در غرب را نیز از دست داده است، نسلی که خاطرات و تجربههایشان مانند بایدن آن قدری طولانی نیست که به تاریخهای دوری مانند تأسیس اسرائیل یا جنگهای گذشته بازگردد. این نکته از آن من نیست. این موضوع بهخوبی توسط «جک لو»، [7] فردی که بایدن یک ماه قبل از حمله حماس بهعنوان سفیر خود در اسرائیل منصوب کرده بود، بیان شده است.
«جک لو» بهعنوان یک یهودی ارتدوکس، در مصاحبه خداحافظیاش به روزنامه تایمز اسرائیل گفت که نظر عمومی در ایالات متحده هنوز عمدتاً به نفع اسرائیل است، اما در حال تغییر است. او گفت: «آنچه که من به مردم اینجا گفتهام این است که آنها باید نگران باشند که وقتی این جنگ تمام شد، حافظه نسلی به زمان تأسیس دولت اسرائیل، یا جنگ ششروزه، یا جنگ یوم کیپور، یا حتی انتفاضه برنمیگردد. حافظه نسلی با این جنگ آغاز میشود و نمیتوان تأثیر این جنگ بر سیاستگذاران آینده را نادیده گرفت؛ نه افرادی که امروز تصمیم میگیرند، بلکه افرادی که امروز ۲۵، ۳۵، ۴۵ساله هستند و در ۳۰ یا ۴۰ سال آینده رهبران خواهند بود.»
«جک لو» گفت که بایدن آخرین رئیسجمهور از نسل خود است که خاطرات و دانشش به «داستان تأسیس» اسرائیل برمیگردد. نقد لو به نتانیاهو بهخوبی در نظرسنجیهای اخیر مستند شده است. بیش از یکسوم نوجوانان یهودی آمریکایی با حماس همدردی میکنند، ۴۲ درصد معتقدند که اسرائیل در غزه نسلکشی انجام میدهد و ۶۶ درصد به طور کلی با مردم فلسطین همدردی دارند. این پدیده جدیدی نیست. نظرسنجیها دو سال قبل از جنگ نشان داد که یکچهارم یهودیان آمریکایی با این جمله موافق بودند که «اسرائیل یک دولت آپارتاید است» و اکثریت پاسخدهندگان این جمله را ضد یهودی نمیدانستند.
آسیبهای عمیق
جنگ در غزه به لنز جدیدی برای نسل آینده رهبران جهانی تبدیل شده است تا درک کنند که درگیری اسرائیل و فلسطین چیست. این یک شکست استراتژیک بزرگ برای دولتی است که در ۶ اکتبر ۲۰۲۳ فکر میکرد که مسئله فلسطین را مختومه کرده و نظر عمومی جهان در دستش است.
واقعیت عینی نظامی در غزه این است که پس از ۱۵ ماه، حماس میتواند سریعتر از آنکه اسرائیل بتواند رهبران یا مبارزانش را بکشد، نیروهای جدید را جذب و خود بازسازی کند.
اما آسیب به اینجا ختم نمیشود و عمیقتر از این است. اعتراضات ضدجنگ که ابتدا توسط دولتهای غربی بهعنوان ضد یهودی و سپس بهعنوان تروریسم محکوم شد، جبههای جهانی برای آزادسازی فلسطین ایجاد کرده است. جنبش بایکوت اسرائیل قویتر از همیشه شده است. اسرائیل اکنون بیشتر از هر زمان دیگری در معرض عدالت بینالمللی قرار دارد. نهتنها برای نتانیاهو و گالانت بهخاطر جنایات جنگی حکم جلب صادر شده است و پروندهای ادامهدار در دادگاه بینالمللی دادگستری در مورد نسلکشی وجود دارد، بلکه پروندههای فراوان دیگری در حال ورود به دادگاهها در دمکراسیهای بزرگ غربی است.
دادگاهی در بریتانیا علیه «بریتیشپترولیوم» به دلیل عرضه نفت خام به اسرائیل که گفته میشود توسط ارتش اسرائیل از خط لوله آن از آذربایجان به ترکیه استفاده میشود، آغاز شده است. علاوه بر این، ارتش اسرائیل بهتازگی تصمیم گرفته است هویت تمامی نیروهایی را که در جنگ غزه شرکت داشتهاند، پنهان کند، به دلیل اینکه ممکن است هنگام سفر به خارج از کشور تحت تعقیب قرار بگیرند. این اقدام مهم به یک گروه کوچک فعال که به نام «هند رجب» [8]، دختر ششسالهای که در ژانویه ۲۰۲۴ توسط نیروهای اسرائیلی در غزه کشته شد، نامگذاری شده است، برمیگردد. این گروه مستقر در بلژیک، شواهدی از جنایات جنگی علیه ۱۰۰۰ اسرائیلی از جمله فیلم، صدا، گزارشهای پزشکی قانونی و مستندات دیگر به دادگاه کیفری بینالمللی ارائه داده است؛ بنابراین، آتشبس در غزه نه پایان کابوس فلسطین، بلکه آغاز کابوس اسرائیل است. این اقدامات قانونی تنها با گذشت زمان و با افشای حقیقت آنچه در غزه اتفاق افتاد و مستند شدن این وقایع پس از پایان جنگ، شتاب بیشتری خواهد گرفت.
شکافهای داخلی
اسرائیل پس از آتشبس بیش از هر زمان دیگری دچار تفرقه و اختلاف است. بین ارتش و هردیدیها (یهودیان ارتدکس) که از خدمت سربازی، سر باز میزنند، درگیری وجود دارد. بین صهیونیستهای سکولار و ملیگرای مذهبی نیز جنگی در جریان است. با عقبنشینی نتانیاهو در غزه، شهرکنشینان راست افراطی احساس میکنند که فرصت ایجاد اسرائیل بزرگ از آروارههای پیروزی نظامی ربوده شده است. در این بین، خروج بیسابقهای از یهودیان از اسرائیل نیز در حال رخدادن است. ز نظر منطقهای، اسرائیل همچنان با نیروهای نظامی در لبنان و سوریه باقیمانده است. احمقانه است که این عملیاتهای جاری را بهعنوان بازدارندگی از دست رفته اسرائیل در زمان حمله حماس در 7 اکتبر 2023 در نظر بگیریم.
محور مقاومت ایران ممکن است پس از بین رفتن رهبری حزبالله و افزایش مشکلاتش در سوریه، ضربات ماندگاری دریافت کرده باشد، اما مانند حماس، حزبالله نیز بهعنوان یک نیروی مبارز از میدان خارج نشده است. جهان عرب سنی نیز بهخاطر غزه و سرکوبهای جاری در کرانه باختری تحت اشغال، بهشدت متأثر شده است.
تلاشهای علنی اسرائیل برای تقسیم سوریه به کانتونها بهگونهای برای سوریها از همه فرقهها و نژادها تحریککننده است، همچنان که طرحهایش برای الحاق مناطق «بی» و «سی» کرانه باختری، تهدیدی وجودی برای اردن محسوب میشود. در اردن، الحاق این مناطق بهعنوان یک عمل جنگی تلقی خواهد شد. کاهش تنشها نیاز به سالها کار برای بازسازی دارد و ترامپ مرد صبوری نیست.
اکنون حماس و غزه در حاشیه قرار گرفتهاند. با توجه به هزینههای بالایی که در این جنگ بر اثر از دست دادن جانها وجود داشته، هر خانوادهای بهنوعی با این فقدان مواجه شده است. اما آنچه غزه در ۱۵ ماه گذشته به آن دستیافته، میتواند درگیری را متحول کند. غزه به تمام فلسطینیها - و جهان - نشان داده است که میتواند در برابر جنگ تمامعیار مقاومت کند و از زمینی که بر روی آن ایستاده است تکان نخورد. این پیام به دنیا با افتخار میگوید که اشغالگران تمام توان خود را علیه ما به کار گرفتند و دیگر نکبت جدیدی اتفاق نیفتاد. غزه به اسرائیل میگوید که فلسطینیها وجود دارند و تا زمانی که اسرائیلیها با آنها به طور برابر درباره حقوق برابر صحبت نکنند، آرام نخواهند شد.
ممکن است سالها طول بکشد تا بسیاری از مردم به درک واقعیتهای جدید در مورد جنگ غزه دست یابند، اما برای برخی دیگر، این درک در حال حاضر به وجود آمده است. «یائر آسانین»، تحلیلگر، در هاآرتص نوشته است: «حتی اگر ما تمام خاورمیانه را تسخیر کنیم، و حتی اگر همه تسلیم ما شوند، ما در این جنگ پیروز نخواهیم شد». اما ثبات و مقاومت افرادی که در غزه باقیماندهاند و آن چه آنها به دست آوردهاند از لحاظ تاریخی با اهمیت است.
https://www.middleeasteye.net/opinion/gaza-ceasefire-after-15-months-brutality-israel-has-failed-every-front
[1] . David Hearst
[2] . The Netzarim Corridor
[3] . Steve Witkoff
[4] . Erel Segal
[5] . Yossi Yehoshua
[6] . Amir Avivi
[7] . Jack Lew
[8] . Hind Rajab
/انتهای پیام/