گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «آدام جانسون» [1] و «عثمان علی» [2] دو پژوهشگر و تحلیلگر داده، در گزارش مفصلی که وبسایت مجله آمریکایی «The Nation» آن را منتشر کرده است، به تحلیل محتوای گزارشها و مقالات رسانههای آمریکایی درباره جنگ غزه طی یک سال گذشته پرداختهاند. به گفته آنها، سه دسته گزارش و مقاله با عناوین «بایدن درمانده و ناتوان»، «بایدن خشمگین و نگران» و «آمریکای بیطرف»، تلاش دارند بایدن را از همراهی با جنایتهای اسرائیل در جنگ غزه تبرئه کنند. رسانههای آمریکایی تأکید دارند که بایدن در جنگ غزه، نسبت به کشتار غیرنظامیان خشمگین است؛ اما هیچگاه از خود نمیپرسند که اگر او خشمگین است، پس چرا به حمایت نظامی از اسرائیل ادامه میدهد.
بایدن اگر میخواست، میتوانست
یک تحلیل از پوشش رسانهای سال اول محاصره، بمباران و تجاوز به غزه نشان میدهد که رسانههای آمریکایی مشتاق بودند روایتهایی ارائه دهند که به کاخ سفید اجازه دهد خود را از پیامدهای اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و حرفهای حمایتشان از اسرائیل دور کند. ما نشان خواهیم داد که خبرنگاران کاخ سفید و وزارت امور خارجه در رسانههای اصلی آمریکا بهراحتی به ادعاهای خودخواهانة مقامات ناشناس اعتماد کردند و نتوانستند تضاد منافع واضح را مورد پرسش قرار دهند و بیش از حد بر انگیزههای مثلت ادعایی تمرکز کردند. این فاصلهگذاری کاخ سفید از کشتار در غزه از طریق سه ژانر گزارشدهی به دست میآید: بایدن ناتوان و درمانده، بایدن عصبانی و عمیقاً نگران و آمریکای بیطرف.
قبل از بیان جزئیات سه ژانر رسانهای که به کاخ سفید کمک میکند تا خود را از وحشتهای غزه دور کند، باید دو پیشفرض را مشخص کنیم:
1. بایدن میتواند و واقعاً هنوز هم میتواند بمباران، محاصره و اشغال غزه توسط اسرائیل را هر زمان که بخواهد متوقف کند، اما این کار را نمیکند؛ زیرا بهطورکلی با اقدامات اسرائیل در غزه موافق است.
شواهدی که نشان میدهد بایدن توان کافی برای وادارکردن اسرائیل به پایاندادن حضور نظامیاش در غزه را دارد، کاملاً مستند و قابلفهم و درک هستند. هفت اتحادیه مستقر در ایالات متحده که نماینده ۶ میلیون کارگر هستند (AFA، APWU، IUPAT، SEIU، UAW،UE و NEA) و بیش از ۲۵۰ سازمان انسانی از جمله آکسفام، عفو بینالملل، نجات کودکان و پزشکان بدون مرز، خواستار تحریم تسلیحاتی اسرائیل بهمنظور پایان جنگ غزه شدهاند. مقامات اسرائیلی نیز به طور معمول اذعان میکنند که چنین نفوذی در ایالات متحده، حق تصمیمگیری قطعی درباره آنچه اسرائیلیها انجام میدهند یا نمیدهند را میدهد.
بایدن میتواند بمباران، محاصره و اشغال غزه توسط اسرائیل را هر زمان که بخواهد متوقف کند، اما این کار را نمیکند؛ زیرا بهطورکلی با اقدامات اسرائیل در غزه موافق است.
در روزهای اولیه جنگ، منتقدان از وزیر دفاع وقت اسرائیل - «یوآو گالانت» - پرسیدند که چرا اسرائیل موافقت کرده است تا کمکهای انسانی محدودی به غزه وارد شود؟ او پاسخ داد: «آمریکاییها اصرار کردند و ما در موقعیتی نیستیم که بتوانیم به آنها نه بگوییم. ما به آنها برای هواپیماها و تجهیزات نظامی وابستهایم. چه کار باید بکنیم؟ به آنها نه بگوییم؟». «اسحاق بریک» [3] - ژنرال بازنشسته اسرائیلی - در یک مصاحبه در نوامبر ۲۰۲۳ گفت: «تمام موشکها، مهمات، بمبهای هدایتشونده دقیق، همه هواپیماها و بمبها از ایالات متحده میآیند. بهمحض اینکه آنها شیر آب را ببندند، شما نمیتوانید به جنگ ادامه دهید. شما هیچ توانی ندارید... همه میفهمند که نمیتوانیم این جنگ را بدون آمریکا پیش ببریم.»
«فرانکلین فوئر» [4] در کتاب اخیر خود درباره بایدن تحت عنوان «آخرین سیاستمدار» [5]، گزارش میدهد که چگونه بایدن با یک تماس تلفنی به بمباران غزه توسط اسرائیل در سال ۲۰۲۱ پایان داد. پس از اینکه نتانیاهو برای «توجیه درخواستش مبنی بر بمباران بیشتر غزه تلاش کرد؛ زیرا نمیتوانست اهداف جدیدی که نیاز به هدفگیری داشتند را مشخص کند»، بایدن گفت: «هی! مرد! ما دیگر جایی برای ادامه جنگ نداریم. کار تمام شده است.» و سپس، فوئر نوشت: «به همین سادگی، تمام شد. زمانی که تماس به پایان رسید، نتانیاهو با اکراه با آتشبسی که مصریها آن را میانجیگری میکردند، موافقت کرده بود.»
نشریه «فایننشال تایمز» در سرمقاله ۲۵ اکتبر خود نوشت: «جو بایدن - رئیسجمهور ایالات متحده - باید چرخه یکساله مرگ و ویرانی در غزه را متوقف کند... بایدن ابزارهایی برای کنترل نتانیاهو دارد. او باید فروش تسلیحات تهاجمی به اسرائیل را که بمباران بیرحمانه غزه و لبنان را ممکن میسازد، متوقف کند.»
اما قانعکنندهتر از همه این واقعیت است که بخش زیادی از مقالههایی که ما در مورد آنها صحبت خواهیم کرد و نشان میدهند که بایدن نمیتواند حمله نظامی اسرائیل را متوقف کند، اذعان دارند که بایدن میتواند این کار را انجام دهد، اما نمیخواهد. بااینحال، این مقالهها بهراحتی از این واقعیت عبور میکنند و آن را در یک پاراگراف در پایین صفحه پنهان میکنند یا بهعنوان حدس و گمانهای جدلی از سوی «منتقدان» دولت تلقی میکنند.
2. پیشفرض دوم این است که افرادی که در کاخ سفید در کنار بایدن هستند، دلایل حرفهای، اجتماعی، سیاسی و اخلاقی واضحی برای ترویج این ایده دارند که فجایع و جنایات روزانهای که در غزه رخ میدهد، چیزی نیست که آنها مسئول آن باشند.
برایناساس، اسرائیل به طور قانعکنندهای به ارتکاب جنایات جنگی توسط دیدهبان حقوق بشر و عفو بینالملل متهم شده و تقریباً همه کشورهای روی زمین، جنایات آن را به طور گسترده محکوم کردهاند. همچنین آنها توسط دیوان بینالمللی دادگستری به نسلکشی متهم شدهاند و توسط «آریه نییر» [6] - یکی از بنیانگذاران دیدهبان حقوق بشر - نیز به نسلکشی آشکار متهم شدهاند. در داخل آمریکا نیز با وجود حمایت از اسرائیل، این «جنگ» برای رأیدهندگان آمریکایی بهشدت منفور و نامحبوب بوده است؛ بنابراین انگیزه برای مقامات کاخ سفید این است که خود را از نتایج وحشتناک اجتنابناپذیر محاصره، بمباران و اشغال غزه توسط اسرائیل دور کنند و خود را مسئول این نتایج فاجعهبار نشان ندهند.
بایدن ناتوان و درمانده
ژانر اول ما، بایدنِ ناتوان و درمانده است که هرگونه گزارش، نظر یا تحلیلی را شامل میشود که بهطورکلی پیشفرضی را ترویج میکند مبنی بر اینکه درخواستها برای پایاندادن بایدن به «جنگ اسرائیل در غزه» بیفایده است؛ زیرا حتی اگر او بخواهد هم نمیتواند بهاندازه کافی بر اسرائیل تأثیر بگذارد تا این تأثیر معنادار باشد.
مطالعه ما ۱۰ نمونه برجسته از ژانر «بایدن ناتوان» را تحلیل کرده است:
1. واشنگتنپست، ۵ نوامبر ۲۰۲۳: «کاخ سفید از تهاجم اسرائیل ناامید است؛ اما گزینههای کمی دارد»
2. نیویورکتایمز، ۶ نوامبر ۲۰۲۳: «بایدن با محدودیتهای نفوذ و اعمال فشار ایالات متحده در دو درگیری روبهروست».
3. پولیتیکو، ۷ نوامبر ۲۰۲۳: «چرا ایالات متحده این جنگ و دیگر منازعات در خاورمیانه را متوقف نمیکند؟»
4. واشنگتنپست، ۱۸ مارس ۲۰۲۴: «چگونه بایدن در غزه درگیر جنگی شد که هیچ پایانی برای آن دیده نمیشود؟»
5. واشنگتنپست، ۶ آوریل ۲۰۲۴: «شش ماه پس از جنگ غزه، بایدن با محدودیتهای نفوذ ایالات متحده مواجه است».
6. نیویورکتایمز، ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴: «چرا بزرگترین قدرتهای جهان نمیتوانند جنگ در خاورمیانه را متوقف کنند؟»
7. واشنگتنپست، ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۴: «با تشدید درگیری از سوی اسرائیل در لبنان، نفوذ ایالات متحده محدود میشود».
8. پولیتیکو، ۲ اکتبر ۲۰۲۴: «بایدن با محدودیتهای نفوذ خود در اسرائیل مواجه است».
9. واشنگتنپست، ۳ اکتبر ۲۰۲۴: «چگونه جو بایدن کنترل خود بر جنگ اسرائیل برای «پیروزی کامل» در غزه را از دست داد».
10. نیویورکتایمز، ۷ اکتبر ۲۰۲۴: «یک سال بعد، بایدن با محدودیتهای نفوذ ایالات متحده در خاورمیانه مواجه است».
تحلیل ما نشان میدهد که ۹۳ درصد از منابع این گزارشها و مقالهها، مقامات اسرائیلی، دستیاران بایدن (عمدتاً ناشناس) یا همپیمانان بایدن در اندیشکدهها هستند. سه منبع رایجتر که ذکر شدهاند شامل «مقامات کاخ سفید آمریکا» (۴۷ درصد)، «مقامات اسرائیلی» (۱۰ درصد) یا «همپیمانان» (۸ درصد) هستند. در هیچیک از این گزارشها ایده ناتوانی بایدن به طور معناداری مورد سؤال قرار نگرفته است. اندازهای که به آن پرداخته میشود، معمولاً در یک پاراگراف با نقلقول از «منتقدان» یا «آمریکاییهای عرب و مسلمان» مطرح میشود و سپس به طور دستوری کنار گذاشته یا رد میشود.
رسانههای آمریکایی در گزارشهای خود عدم تمایل دولت بایدن برای متوقف کردن جنایات اسرائیل در غزه را پنهان میکنند.
یکی از نمونههای این منطق نادرست و معیوب، در تحلیل «راجر کوهن» [7] - ستوننویس «نیویورکتایمز» - در تاریخ ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۴ با عنوان «چرا بزرگترین قدرتهای جهان نمیتوانند جنگ در خاورمیانه را متوقف کنند» است. در این مقاله «کوهن» مینویسد: «ایالات متحده، نفوذ ماندگاری بر اسرائیل دارد؛ بهویژه بهصورت کمکهای نظامی که شامل بسته ۱۵ میلیارددلاری که امسال توسط بایدن امضا شده است. اما یک اتحاد آهنین با اسرائیل که بر اساس ملاحظات استراتژیک و سیاسی داخلی و همچنین ارزشهای مشترک دو دموکراسی بنا شده، به این معناست که واشنگتن تقریباً هرگز تهدید به قطع جریان تسلیحات نخواهد کرد.» این سخن به این معناست که کوهن میگوید بایدن، ارسال تسلیحات به اسرائیل را قطع نخواهد کرد؛ زیرا با آنچه اسرائیل انجام میدهد، موافق است؛ بنابراین این سؤال پیش میآید که چرا در عنوان مقاله میگوید «بایدن نمیتواند جنگ در خاورمیانه را متوقف کند؟» درحالیکه خود کوهن، بهوضوح بیان کرده است که موضوع نمیتواند نیست، بلکه او نمیخواهد.
«یاسمین ابوطالب» [8] در مقاله واشنگتنپست با عنوان «کاخ سفید از تهاجم اسرائیل ناامید است اما گزینههای کمی دارد»، اذعان میکند که محدودیتها برای بایدن خود تحمیلی هستند؛ اما این دیدگاه را که تصمیم به عدم قطع تسلیحات یک انتخاب است، به دیدگاهی که «منتقدان دولت بایدن، از جمله بسیاری از آمریکاییهای عرب و مسلمان» دارند، تقلیل میدهد. ابوطالب مینویسد: «مقامات و مشاوران دولت میگویند اهرمهایی که ایالات متحده به طور تئوریک بالای سر اسرائیل دارد - مانند مشروط کردن کمکهای نظامی - نشدنی هستند. بخشی به این دلیل که این کار در هر دولتی از نظر سیاسی بسیار نامحبوب خواهد بود و بخشی دیگر به این دلیل که به گفته مشاوران، خود بایدن به اسرائیل وابستگی شخصی دارد».
دوباره این سؤال مطرح میشود که چرا عنوان گزارش به جای اینکه بگوید «بایدن انتخاب نمیکند که اسرائیل را محدود کند»، میگوید کاخ سفید گزینههای کمی دارد؟ گزینههای کم، از یک نیروی خارجی بر کاخ سفید تحمیل نشده است؛ این یک انتخاب است. طبق گفته خود واشنگتنپست، این یک تصمیم است که دولت بایدن اتخاذ کرده است. اما این واقعیت، کماهمیت یا پنهان میشود.
بیشترین ترویجکننده این منطق نادرست، «آرون دیوید میلر» [9] - همپیمان بایدن و پژوهشگر ارشد در بنیاد «کارنگی» - است که در چندین مقاله، ژانر بایدنِ ناتوان را ترویج میکند تا به خواننده اطمینان دهد که بایدن نمیتواند اسرائیل را متوقف کند، حتی اگر بخواهد. میلر که یک بار خود را «وکیل اسرائیل» نامیده بود، به واشنگتنپست گفت: «نفوذ هر طرف خارجی - حتی یک طرف که به طور نظری و صرفاً بر روی کاغذ نفوذ زیادی بر اسرائیل دارد - محدود است.» گزارش واشنگتنپست با این جمله میلر به پایان میرسد که او «راهی برای دولت بایدن در زمینه متوقف کردن اسرائیل نمیبیند».
شش ماه بعد، «میلر» به «مایکل دی شیر» [10] - از نیویورکتایمز - گفت: «فاصله بین آنچه بایدن امیدوار بود به دست بیاورد و آنچه در نهایت مجبور به مواجهه با آن شد، بهاندازه «دره گرندکنیون» در «آریزونا» عمیق و وسیع است». این حرف بدون هیچ توضیحی درباره اینکه چرا یا چگونه این موضوع منطقی است، گفته شد.
میلر دوباره درباره بایدنِ ناتوان در نشریه «سیاست خارجی» اذعان میکند که بایدن نفوذ قابلتوجهی دارد و مینویسد: «اینطور نیست که دولت بایدن نفوذی بر اسرائیل ندارد. رئیسجمهور آمریکا ابزارهای زیادی - مانند مشروط کردن یا محدودکردن کمکهای نظامی ایالات متحده به اسرائیل - در اختیار دارد. معرفی یا حمایت از یک قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که از سیاستهای اسرائیل در غزه انتقاد کند، یکی دیگر از این ابزارهاست.» اما میلر ادامه میدهد که بایدن نمیتواند از این ابزارها استفاده کند؛ زیرا «تعهد عاطفی عمیق رئیسجمهور به ایده امنیت مردم اسرائیل که در طول دههها شکل گرفته و تقویت شده است، مانع این کار میشود. به لحاظ چشمانداز سیاسی داخلی آمریکا نیز حزب جمهوریخواه به سیاست «اسرائیل هیچ خطایی نمیکند» اعتقاد داشته و از اقدامات بایدن ممکن است انتقاد کند و از سوی دیگر آتشبس، نیاز به توافق هر دو طرف اسرائیلی و فلسطینی دارد.»
رسانههای آمریکایی این تناقض را توضیح نمیدهند که اگر بایدن با جنگ غزه موافق نیست، پس چرا به حمایت از اسرائیل ادامه میدهد؟
حماس با طرح اولیه پیشنهاد آتشبس آمریکا در آغاز درگیری موافقت کرد. همیشه این اسرائیل بوده که در برابر توافق آتشبس مقاومت کرده است. به گفته مقامات خود اسرائیل، این رژیم بدون توجه به سرنوشت گروگانهای اسرائیلی تا «پیروزی کامل» متوقف نخواهد شد؛ بنابراین آخرین نکته به مرز دروغ میرسد و دو استدلال اول - یعنی اینکه بایدن اسرائیل را دوست دارد و جمهوریخواهان ممکن است از بایدن انتقاد کنند که او اسرائیل را مجبور به پایاندادن به حملاتش کرده است - دلایلی نیستند که نشان دهند چرا او نمیتواند اسرائیل را محدود کند؛ بلکه دلایلی هستند که نشان میدهد چرا او این کار را نخواهد کرد.
کاخ سفید بارها و بارها به جای نمیخواهد از واژه نمیتواند در روایتهای خود از موضع دولت بایدن در جنگ غزه استفاده کرده است. مشخص نیست چرا سردبیران همچنان اجازه میدهند که دستیاران ناشناس و دوستان بایدن، مسئولیت خود را با ادعاهای خودخواهانه از ناتوانی پاک کنند. خبرنگاران و نویسندگان مقالات تحلیلی، تضاد منافع مقامات دولت بایدن را نادیده میگیرند. آنها تلاش دارند خود را از مسئولیت اخلاقی و اجتماعی جنایات اسرائیل در جنگ غزه تبرئه کنند و به مقامات فضایی میدهند تا بایدن بیچاره و درماندهای را توصیف کنند که حتی اگر میخواست، نمیتوانست اوضاع را تغییر دهد.
به خواننده مکرراً گفته میشود که بایدن از هر کاری که اسرائیل انجام میدهد حمایت میکند، اما واقعاً این را نمیخواهد. «ابوطالب» و «جان هادسون» [11] در مقالهای در مارس ۲۰۲۴ در روزنامه واشنگتنپست، بر اساس مصاحبه با ۲۰ مقام دولتی و مشاوران خارجی، به خوانندگان توضیح میدهند که «چگونه بایدن، بیش از پنج ماه پس از حملات ۷ اکتبر، خود را عمیقاً درگیر جنگی کرده است که خواهان آن نبود.»
اگر بایدن «جنگ» را نمیخواهد، پس چرا به حمایت از آن ادامه میدهد؟ برای قدرتمندترین فرد روی زمین «نخواستن» چیزی اما حمایت از آن به چه معناست؟ اینکه مشاوران بایدن به مطبوعات مراجعه کنند و توضیح دهند که چقدر بایدن - و به تبع او، خودشان - نمیخواهند جنگی عمیقاً نامحبوب که جان دهها هزار کودک را گرفته، ادامه یابد، بیمعنی و خودخواهانه است؛ بااینحال، این یک ادعای گزاف است که به طور گستردهای توسط رسانههای ایالات متحده موردتوجه و پذیرش قرار گرفته است.
بایدن خشمگین و عمیقاً نگران!
یک چاشنی کلیدی برای ایده بایدن ناتوان، بایدنِ خشمگین و عمیقاً نگران است. این ایده به هر گزارش، تحلیل یا نظری اشاره دارد که بایدن را بهعنوان فردی که ناراحت و عصبانی است و با لحنی تند به «نتانیاهو» هشدار میدهد یا به طور خصوصی درباره تلفات غیرنظامیان غمگین یا پریشان است، نشان میدهد.
1. «انبیسی نیوز»، ۱۵ نوامبر ۲۰۲۳: «شکاف بین دولت بایدن و دولت نتانیاهو درباره آینده غزه در حال گسترش است».
2. «سیانان»، ۱۴ دسامبر ۲۰۲۳: «تنشهای بیسابقه بین کاخ سفید و نتانیاهو، درحالیکه بایدن هزینه سیاسی ایستادن در کنار اسرائیل را احساس میکند.»
3. «آکسیوس»، ۱۴ ژانویه ۲۰۲۴: «صبر بایدن در رابطه با نتانیاهو درحالیکه جنگ غزه ۱۰۰ روزه میشود، روبهپایان است».
4. «واشنگتنپست»، ۱۱ فوریه ۲۰۲۴: «بایدن بیش از هر زمان دیگری به شکست روابط با نتانیاهو بر سر جنگ در غزه نزدیک میشود».
5. «سیانان»، ۸ مارس ۲۰۲۴: «چگونه یک مشاجره مختصر در یک تماس، رابطه پرتنش بایدن و نتانیاهو را توضیح میدهد.»
6. «آسوشیتدپرس»،۱۰ مارس ۲۰۲۴: «بایدن با صحبتهای سخت و نگرانیهای انسانی، نتانیاهو را تحتفشار قرار میدهد؛ اما نخستوزیر اسرائیل همچنان در موضع خود باقی مانده است.»
7. «پولتیکو»، ۲۲ مارس ۲۰۲۴: «از دوستت دارم تا احمق خطابکردن! چگونه «جو» از «بیبی» ناامید شد. پس از دههها ایجاد دوستی نزدیک و شخصی با بنیامین نتانیاهو، جو بایدن از نخستوزیر اسرائیل خسته شده است و اکنون بهشدت به او حمله میکند».
8. «نیویورکتایمز»، ۱۱ مه ۲۰۲۴: «مسیر طولانی و پرمشقت درگیری بایدن با نتانیاهو بر سر جنگ غزه».
9. «آکسیوس»، ۱۸ ژوئن ۲۰۲۴: «کاخ سفید جلسه را لغو کرده و نتانیاهو را بهخاطر ضبط یک ویدئو مورد سرزنش قرار داد.»
10. «نیویورکتایمز»، ۸ اوت ۲۰۲۴: «کشتن رهبر حماس تنش بیشتری بین بایدن و نتانیاهو ایجاد میکند.»
تحلیل این گزارشها و مقالات از سوی ما نشان میدهد که تقریباً ۹۸ درصد از منابع این مقالات، مقامات فعلی یا سابق اسرائیل، دستیاران بایدن (معمولاً ناشناس) یا متحدان بایدن در اندیشکدهها هستند. رایجترین منبع برای این مقالات عبارتاند از «مقامات کاخ سفید و آمریکا» (۵۰ درصد)، «مقامات اسرائیلی» (۱۲ درصد)، و خود رئیسجمهور بایدن (۱۲ درصد).
با وجود اینکه دهها مقاله از این دست وجود دارد که ظاهراً جزئیاتی را نشان میدهد که بایدن چقدر عصبانی، ناامید یا «نگران غیرنظامیان» است، اما هیچ خبرنگاری مشکوک نمیشود که چرا بایدن از هیچ اهرم موجودی برای متوقف کردن چیزی که ادعا میشود او را اینقدر ناراحت میکند، استفاده نمیکند. این چیزی است که این ژانر را غیرخبرنگاری میکند. هیچ چیزی واقعاً در حال وقوع نیست. هیچ تغییر سیاستی، هیچ تغییری در واقعیتهای روی زمین و هیچ گزارشی درباره آنچه که بر فلسطینیها در غزه تأثیر بگذارد، وجود ندارد. اینها نمایشهای آشکاری از نگرانیهای ظاهری و دستوپازدنها هستند، نه گزارشی از وقایعی که برای افراد پیامد داشته باشد.
باوجود این که دهها مقاله در رسانههای آمریکا منتشر شده است که با جزئیات، عصبانیت بایدن از جنایات اسرائیل را توضیح میدهد، اما هیچ خبرنگاری از خود نمیپرسد که اگر بایدن عصبانی است، چرا برای متوقف کردن نتانیاهو کاری نمیکند؟
آیا بایدن ناراحت است؟ آیا او از دست نتانیاهو عصبانی است؟ خبرنگاران هیچ راهی برای دانستن این موضوع - جز شایعات و تماسهای تلفنی که بایدن میداند ضبط و گزارش میشوند - ندارند. در آموزش تئاتر، به شما گفته میشود که تفاوت بین یک داستان و یک «اسکچ» یا طرح اولیه این است که یک داستان تکامل مییابد، تغییراتش ضربآهنگ دارد، شخصیتهایش رشد میکنند و داستان به جلو پیش میرود. در مقابل، شوخیهای اسکچها معمولاً سه یا چهار بار تکرار میشوند.
بایدن خشمگین یا عمیقاً نگران، اساساً یک اسکچ و پیشطرح است: هیچگاه اوج نمیگیرد و هیچکس را هرگز تنبیه نمیکند، ارسال سلاحها هرگز متوقف نمیشوند هیچ چیزی هرگز تغییر نمیکند. بایدن همیشه به طور مبهم، عصبانی یا غمگین است. اما بر خلاف یک اسکچ که یک شوخی را سه یا چهار بار انجام میدهد، ما اکنون این نمایش را دهها بار دیدهایم که برای خبرنگاران اجرا شده است.
پیگیرترین دلیل حرص خوردنها و نگرانیهای عمیق بایدن، گزارشهای «باراک راوید» [12] از آکسیوس است که ۲۵ نسخه مختلف از آن را نوشته است. در این گزارشها وی به طور مستقیم از مقامات آمریکایی نقلقول کرده یا از یک سری مقامات آمریکایی ناشناس بهعنوان منابع خبر استفاده کرده که تأیید میکنند بایدن و مقامات کاخ سفید، در حال «قطع رابطه با نتانیاهو»، «به طور فزایندهای ناامید»، «در حال تمامشدن صبر» یا «عمیقاً نگران» تلفات غیرنظامیان هستند. «راوید» که خود یکی از اعضای سابق واحد ۸۲۰۰ - «واحد مخفی جنگ سایبری» اسرائیل - است، برای مجموعه گزارشهای بایدن خشمگین و عمیقاً نگران در ماه آوریل، جایزه انجمن خبرنگاران کاخ سفید را برای کیفیت بالای روزنامهنگاری دریافت کرد و طی آن با خوشحالی در کنار بایدن برای عکس یادگاری ژست گرفت.
برای اینکه این داستانهای بیمحتوا، خبریتر به نظر بیایند، گزارشهای بایدن خشمگین یا عمیقاً نگران، اغلب با ادعاهای مستقیم یا ضمنی از یک «قطع رابطه» قریبالوقوع بین بایدن و نتانیاهو پر شدهاند. «بایدن بیشتر از هر زمان دیگری به جدایی از نتانیاهو نزدیک میشود.» این را واشنگتنپست در فوریه ۲۰۲۴ اعلام کرد. «پس از دههها ایجاد دوستی نزدیک و شخصی با بنیامین نتانیاهو، جو بایدن از نخستوزیر اسرائیل خسته شده است». این را «مایکل هیرش» [13]در پولتیکو در مارس ۲۰۲۴ نوشت. «پیتر بیکر» [14] نیز در نیویورکتایمز نوشت که بایدن «بالاخره از رهبری اسرائیل که معتقد است به او گوش نمیدهد، خسته شده است».
متأسفانه هیچ قطع رابطهای هرگز به وقوع نپیوست. «بیکر» حتی اشاره میکند که موضع جدید و بهظاهر عصبانی بایدن، نتایج مثبتی به همراه داشته است. به گفته وی، «اسرائیلیها تا حدی کوتاه آمدهاند». بیکر در نیویورکتایمز در ۱۱ می ۲۰۲۴ نوشت: «با وجود اینکه بیش از سه ماه است که اسرائیل وعده حمله به رفح را داده، اما هنوز فراتر از حملات محدود، واقعاً این کار را انجام نداده است.»
به گفته «ای بی سی نیوز»، سه روز پس از گزارش بیکر، ارتش اسرائیل وارد مرکز رفح شد و بهسرعت این شهر که زمانی ۲۷۵ هزار سکنه داشت را به «یک شهر ارواح» تبدیل کرد. تا اوت ۲۰۲۴، دادههای گروه نقشهبرداری آسیبهای غیرمتمرکز نشان میدهد که تقریباً ۴۴ درصد از تمام ساختمانها در استان رفح در جنوب غزه آسیب دیده یا تخریب شدهاند. حتی تحلیلگران بسیار حامی بایدن نیز بر این نکته اتفاقنظر دارند که نتانیاهو از خطقرمز فرضی بایدن در رفح عبور کرده است.
با نگاهی به گذشته، باید از خود بپرسیم که هدف گزارش بایدنِ خشمگین یا عمیقاً نگران بیکر، درست چند روز قبل از این که اسرائیل به رفح حمله کند چه بود؟ آیا هدف این بود که تغییر معنادار سیاست آمریکا در غزه را که ناشی از فشار واقعی بایدن به نتانیاهو بود، به طور دقیق منعکس کند؟ در این صورت اصلاً تغییری رخ نداد. یا هدف این بود که به کاخ سفید کمک کند تا از گزارشها و تصاویر مرگ و ویرانی که قرار بود از رفح منتشر شود خود را تبرئه کند.
آمریکای بیطرف
طرف ثالث یا بیطرف بودن، یک تاکتیک رسانهای است که توسط کاخ سفید استفاده میشود. اما همچنین این تاکتیک باید بهعنوان یک رویه استاندارد در گزارشگری شناخته شود که به دلیل نژادپرستی رسانهای، فرض میکند که انگیزههای ایالات متحده به طور طبیعی صلحجویانه است. درحالیکه بر خلاف این پیشفرض، آمریکا یک طرف فعال در جنگ غزه محسوب میشود. بیایید به هشت مثال برجسته از تنها نیویورکتایمز از هر ماه که از مارس ۲۰۲۴ آغاز میشود، نگاهی بیندازیم:
1. ۵ مارس ۲۰۲۴: «بایدن درباره مذاکرات آتشبس ابراز امیدواری کرد، اما ظاهراً حماس آخرین پیشنهاد را رد کرد.»
2. ۲۹ آوریل ۲۰۲۴: «تیم بایدن پنجره باریکی برای توافق درباره آتشبس و گروگانها در غزه میبیند».
3. ۱ می ۲۰۲۴: «بلینکن فشار را بر حماس برای پذیرش توافق آتشبس غزه افزایش میدهد».
4. ۵ ژوئن ۲۰۲۴: «فشار بایدن برای پایاندادن به جنگ در غزه».
5. ۴ ژوئیه ۲۰۲۴: «ایالات متحده و اسرائیل، خوشبینی جدیدی درباره آتشبس دارند؛ درحالیکه مذاکرات غزه از سر گرفته میشود».
6. ۲۰ اوت ۲۰۲۴: «مقامات میگویند فشار آمریکا برای آتشبس در غزه، در موارد کلیدی ناکام مانده است».
7. ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۴: «بایدن درحالیکه خشونت در خاورمیانه افزایش مییابد بهسرعت مشغول به کار است تا مانع آن شود.»
8. ۱۸ اکتبر ۲۰۲۴: «حماس میگوید که خواستههایش تغییر نکرده است؛ درحالیکه بایدن برای آتشبس در غزه فشار میآورد.»
هزاران مثال در رسانههای آمریکا وجود دارد که سردبیران رسانهها، این پیشفرض را بدیهی گرفتهاند که آمریکا بهطورجدی به دنبال یک «توافق صلح»، یا «توافق آتشبس» است؛ اما بهسادگی نمیتواند اسرائیل و حماس را به توافق برساند. این در حالی است که ایالات متحده میتواند هر زمان که بخواهد آتشبس را بر اسرائیل تحمیل کند.
مفروضات بدون پرسش
برای درک جزئیات اینکه چگونه این تلاش کاخ سفید برای بیطرف نشاندادن خود موفق عمل کرده، مهم است توضیح دهیم که چقدر از بار سنگین این کار با تحریف و تعریفی بسیار انعطافپذیر از «آتشبس» انجام میشود و رسانههای آمریکا تمایلی به سؤال در مورد معنای این اصطلاح یا چگونگی تفاوت استفاده کاخ سفید از آن با نحوه استفاده این اصطلاح توسط گروههای انسانی و کمکرسانی از خود نشان میدهند.
کاخ سفید به طور مکرر بیانیههای متضاد و متناقضی درباره تمایل خود برای «پایاندادن به جنگ» صادر میکند و درعینحال میگوید حماس «نمیتواند نقشی در غزه پس از جنگ داشته باشد.» هیچ خبرنگار، سردبیر یا نویسندهای در رسانههای جریان اصلی، زحمت نمیکشد که این تناقض را حل کند. این ابهام حساب شده به این دلیل است که به اسرائیل اجازه داده شود تا به بمباران و کشتار مردم غزه برای مدت نامحدودی ادامه دهد. چگونه میتوان مقامات ایالات متحده را تصور کرد که همزمان خواستار «آتشبس فوری و پایدار» هستند و درعینحال میگویند طرف دیگر در جنگ باید به طور کامل شکست بخورد تا بتوانند از یک آتشبس پایدار حمایت کنند؟
این یک درخواست برای آتشبس نیست؛ به تعبیر نتانیاهو، این یک درخواست برای «پیروزی کامل» است. ترکیب این دو عبارت متضاد، تنها میتواند یک معنی داشته باشد: در استفاده معمول از طرف کاخ سفید و رسانههای حامی آن، «فشار برای آتشبس» به معنای «ادامه بمباران و محاصره غزه تا تسلیم کامل حماس» است.
یک ترفند زبانی که اجازه میدهد این تناقض بدون چالش باقی بماند، بازی با کلمات در معنای مدنظر کاخ سفید از «آتشبس» است. در برخی زمینهها، این اصطلاح به معنای آن چیزی است که اسرائیلیها - بهویژه نتانیاهو - از آن استفاده کردهاند: یک توقف موقت در جنگ برای تسهیل تبادل گروگانها که پس از آن ادامه عملیات نظامی که ظاهراً هدف آن «حذف حماس» است، دنبال میشود. اما این صراحتاً تلاشی برای «پایاندادن به جنگ» نیست؛ همانطور که نتانیاهو بارها در طول زمان درگیری بهوضوح بیان کرده است.
خواسته کاخ سفید برای «پایاندادن به جنگ» که از تابستان ۲۰۲۴ به طور روزافزونی محبوب شده است، تنها تکرار شرایط تسلیم حماس است. وزارت امور خارجه به کارکنان خود دستور داد که حتی از استفاده از واژه «آتشبس» در چند ماه اول درگیری خودداری کنند، اما در اواخر فوریه ۲۰۲۴ و در آستانه انتخابات مقدماتی در «میشیگان»، کاخ سفید به پذیرش این اصطلاح روی آورد. اما دولت بایدن تعریف خود را تغییر داد تا به معنای مذاکرات راجع به گروگانها، اما با تعهد قوی به ادامه «جنگ» پس از آزادسازی گروگانهای اسرائیلی و تکرار خواسته تسلیم حماس باشد. البته گاهی اوقات از هر دو تعریف به طور همزمان استفاده میشد.
مفاهیم «آتشبس» و «فشار برای پایاندادن به جنگ» مانند عبارت «فرایند صلح»، به یک اصطلاح مبهم و بیپایان تبدیل شدند که مقامات ایالات متحده میتوانستند به آن اشاره کنند تا خود را نه بهعنوان شرکتکنندگان در یک محاصره و بمباران وحشیانه و عمدتاً یکجانبه، بلکه بهعنوان یک طرف سوم بیطرف که بهشدت و به طور فداکارانهای برای دستیابی به صلح تلاش میکند - اما به طور دائم ناکام میماند - معرفی کنند. اما این تنها در صورتی معنا پیدا میکند که تناقض موجود در کانون صحبتهای کاخ سفید را نادیده بگیریم. این مثال را در نظر بگیرید: در یک کنفرانس مطبوعاتی در ۱۲ اکتبر ۲۰۲۴، معاون رئیسجمهور - کاملا هریس - این دو عبارت را با فاصله چند ثانیه به خبرنگاران گفت:
چگونه اسرائیلیها میتوانند «جنگ را پایان دهند» و «روز بدون حماس را آغاز کنند»؟ آنچه که کاخ سفید در اینجا خواستار آن است، نه یک آتشبس، بلکه تسلیمشدن حماس است. در یک معنای تاریخی، «آتشبس» به معنای این است که هر دو طرف تیراندازی را متوقف کنند، نه اینکه یک طرف به طور نظامی شکست بخورد.
آیا نیویورکتایمز که گزارش دقیقی از کنفرانس مطبوعاتی ارائه داد، این تناقض را حل کرد؟ آیا خبرنگاران «کتی راجرز» [15] و «رید جی اپستین» [16] پرسیدند که چگونه «هریس» میتواند خواستار «پایاندادن به جنگ» باشد؛ درحالیکه شکست کامل حماس را بهعنوان پیششرطی برای پایان جنگ لازم میداند؟ در زمانی که به گفته تحلیلگران اسرائیلی، حماس سالها تا شکست فاصله دارد، این اظهارات چه معنایی دارد؟ آیا هیچ یک از آنها پرسیدند که چرا هریس، بایدن را تحتفشار قرار نمیدهد تا از اهرمهای فشار برای مجبور کردن اسرائیل به موافقت با یک آتشبس واقعی استفاده کند؟ رسانههای ایالات متحده، بدون استثنا به مدت ۹ ماه اجازه دادهاند که این بحثهای مزخرف و بیمعنی درباره «مذاکرات آتشبس» ادامه یابد؛ حتی در زمانی که هرگز شاهد هیچ پیشرفت معناداری نبودیم هم این بحثها ادامه پیدا کرد. آنجایی جایی که مذاکرات واقعی بین اسرائیل و حماس وجود دارد، این مذاکرات به طور کامل به بحثهای مربوط به تبادل گروگانها محدود شده است. هم ایالات متحده و هم اسرائیل، بهصراحت اعلام میکنند که به طور واضح جنگ را پایان نخواهند داد، بلکه فقط یک توقف چندهفتهای - مانند توقفی که در دسامبر ۲۰۲۳ - رخ داد، فراهم میکند.
رسانههای آمریکایی به طور مرتب درباره این مینویسند که آمریکا در این جنگ بیطرف است و تلاش میکند تا در غزه آتشبس برقرار شود؛ اما در جنگ غزه، آمریکا یک طرف فعال درگیری است که از هیچ کمک نظامی و اطلاعاتی به اسرائیل دریغ نکرده است.
بنابراین، مصرفکنندگان رسانههای آمریکایی با یک جریان مداوم از سومشخص بیطرف مواجه هستند که دولت بایدن را بهعنوان یک نیروی انسانی بیطرف که به طور دائم به دنبال صلح است، اما با مقاومت سرسختانه اسرائیلیها و فلسطینیها مواجه است، معرفی میکند؛ درحالیکه در واقعیت، ایالات متحده به محاصره و بمباران غزه کمک میکند و مقامات این کشور بارهاوبارها فقط خواستههای اسرائیل برای تسلیم کامل حماس را تکرار کردهاند.
یک مثال معمول را در نظر بگیرید. یک تیتر از «فایننشال تایمز» در تاریخ ۲۹ اکتبر ۲۰۲۴ که میگوید: «ورود کمکها به غزه علیرغم هشدار ایالات متحده به اسرائیل به پایینترین سطح از زمان آغاز جنگ کاهش یافته است.» اما کمکها «با وجود» فشار ایالات متحده کاهش نمییابد، بلکه به این دلیل کاهش مییابد که آمریکا از استراتژی نظامی اسرائیل بهعنوان ابزاری برای جنگ حمایت میکند. این «هشدار» برای مصرف داخلی آمریکا است؛ این یک فشار واقعی نیست و ما این را میدانیم؛ زیرا اسرائیل بارهاوبارها این «هشدارها» را بدون هیچ عواقبی نادیده گرفته است.
دولت بایدن یک سازمان غیردولتی انسانی بیقدرت نیست که در کناری ایستاده باشد. آنها دولت شرکتکننده در درگیری هستند که تسلیحات، حمایت نظامی، نیروها و حمایت دیپلماتیک برای کمپین قحطی موردنظر را فراهم میکنند. شایانذکر است که الگوی سومشخص بیطرف، پیش از پذیرش و بازتعریف واژه «آتشبس» توسط وزارت امور خارجه وجود داشت. حتی پیش از این، معمول بود که رسانههای ایالات متحده به دولت بایدن بهعنوان یک عامل ناکام و شکستخورده نگاه کنند. این مثال از «سیبیاس نیوز» در ژانویه ۲۰۲۴ را در نظر بگیرید: «آنتونی بلینکن» - وزیر امور خارجه آمریکا - برای چهارمین بار از زمان آغاز جنگ اسرائیل و حماس با هدف جلوگیری از گسترش بیشتر درگیری، گسترش کمکهای بشردوستانه و کاهش تلفات غیرنظامیان به خاورمیانه سفر میکند. اینجا ایالات متحده بهعنوان یک ناظر منفعل و یک آتشنشان معرفی میشود که تنها نگران «کاهش تلفات غیرنظامی» است. با این گزارش سیبیاس نیوز، به سختی میتوان فهمید که بلینکن نماینده کشوری است که کمکهای نظامی و اطلاعاتی را در حمایت از رژیمی که ۹۹ درصد از تلفات و کشتههای «جنگ» را به بار میآورد، فراهم میکند.
تخریب غزه در چهاردهمین ماه خود است. اسرائیل به گسترش بحران در لبنان ادامه میدهد و وضعیت انسانی در غزه به طور روزافزون بدتر میشود. درک این نکته که چگونه رسانههای ایالات متحده همچنان دولت شرکتکننده در محاصره و بمباران غزه را بهعنوان یک نیرو انسانی بیطرف، مخالف و بیمیل به جنگ معرفی میکنند، ضروری است تا توجه گزارشگران رسانههای آمریکا را به پوشش عینی، بیطرفانه و منتقدانه جنگ غزه معطوف کنیم.
برای مدتی طولانی، کاخ سفید بایدن و متحدان وی در اسرائیل و اندیشکدهها، تصویری از دولت بالای سر خود که عمدتاً ناتوان است ولی انگیزههای بشردوستانه دارد را جدا از تصاویر و گزارشهای مربوط به رنجهای انسانی در غزه، ایجاد کردهاند. این گزارش تلاش میکند تا این رویکرد رسانهای را اصلاح کند و از سردبیران میخواهد که از خود بپرسند چرا دوستان بایدن اینقدر مشتاقاند تا این تصویر را تقویت کنند و از سردبیران و گزارشگران میخواهد که پوشش خبری را بر روی آنچه که کاخ سفید بایدن بهعنوان یک سیاست از آن حمایت میکند متمرکز کنند، نه رونوشت برداری از اظهارات رئیسجمهور، گزارشهای مربوط به وقفههای بالقوه در روابط آمریکا و اسرائیل که هرگز رخ نمیدهند، «تماسهای تلفنی تنشآمیز» و دیگر موضوعات غیرجدی.
https://www.thenation.com/article/society/us-media-gaza-bias-reporting-genres/
[1] . Adam Johnson
[2] .Othman Ali
[3] . Yitzhak Brick
[4] . Franklin Foer
[5] . The Last Politician
[6] . Aryeh Neier
[7] . Roger Cohen
[8] . Yasmeen Abutaleb
[9] . Aaron David Miller
[10] . Michael D. Shear
[11] . John Hudson
[12] . Barak Ravid
[13] . Michael Hirsh
[14] . Peter Baker
[15] . Katie Rogers
[16] . Reid J. Epstein
/ انتهای پیام /