بررسی تجربه توسعه مدل شهری کشور ترکیه در گفت‌و‌گو با محمد رضایی؛

توزیع توأمان فقر و ثروت در تمام شهر!

توزیع توأمان فقر و ثروت در تمام شهر!
یک دلیل استقبال مردم از این شیوه توسعه شهری آن است که در ترکیه بافت گروه‌های کوچک اجتماعی خیلی عمیق است. یعنی شما می‌بینید که یک خانواده و طایفه همگی در یک محله زندگی می‌کنند. عمو، عمه، دایی، خاله و... همگی در یک محله هستند؛ لذا باوجود سطح بالای درآمدی، راضی نمی‌شوند از محله خود بروند و می‌خواهند همان سبک زندگی اشرافی را در محله خود و در گروه اجتماعی خود داشته باشند.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ مسئله اعیانی شدن به‌عنوان یکی از مدل‌های توسعه شهری و بازسازی بافت فرسوده، برنامه پیشنهادی نظام سرمایه‌داری است که نه‌تنها در کشور ما، بلکه در دیگر کشورهای دنیا نیز تا حدودی اجرا شده است. بررسی تجربه کشور ترکیه در همسایگی ما از اهمیت وافری برخوردار است؛ این اهمیت ناشی از رقابت تاریخی میان ایران و ترکیه، ارتباطات فرهنگی و روابط مردمی گسترده و خصوصاً مشابهت فراوان در تجربه مدل توسعه است. هنگامی که «آتاتورک» در ترکیه ظهور کرد، کشور ما نیز «رضاشاه» را به خود دید و از آن برهه تاکنون، این دو کشور در مبحث توسعه تجارب مشابه و درس‌های قیاس‌پذیری را پذیرا بوده‌اند. از همین رو ما با دکتر محمد رضایی - فارغ‌التحصیل دوره دکتری مدیریت بازرگانی از دانشگاه استانبول - به گفت‌وگو پرداخته‌ایم تا از ایشان پاسخ سؤالات خود پیرامون فرایند و ثمرات اعیانی‌سازی در ترکیه را بگیریم.

 

تجربه توسعه شهری در ترکیه

به‌عنوان سؤال اول می‌خواهم تا دورنمایی از وضعیت توسعه شهری در ترکیه را برای ما توضیح دهید. وضعیت اجتماع فقر و ثروت در محلات شهرهای ترکیه به چه نحوی است؟ توسعه محلات با چه سبک و سیاقی دنبال می‌شود؟

مردم در ترکیه - خصوصاً در قشر متوسط و پایین جامعه - به نحو کلونی زندگی می‌کنند؛ یعنی شخص در یک خانواده بزرگ، در یک محله زندگی کرده و تلاش دارد تا اصالت‌های خود را حفظ کند.

رضایی: من تجربه زیسته خود را عرض می‌کنم. چیزی که اخیراً در سیاست‌گذاری توسعه شهری ترکیه مشاهده می‌شود، آن است که در یک محله، هم بافت فقیرنشین و هم بافت ثروتمند حضور داشته باشند. در واقع اگر ساختار دوقطبی شهر در گذشته به این صورت بود که افراد فقیر جامعه در جنوب شهر و افراد ثروتمند جامعه در شمال شهر استقرار داشتند، امروزه این دو قطبی‌ها در هر نقطه شهر ایجاد شده است؛ به این معنا که دیگر جنوب شهر و شمال شهر و... کم‌رنگ‌تر شده است؛ بنابراین ما امروزه شاهد ایجاد جنوب شهر و شمال شهر در هر منطقه‌ای هستیم. این موضوع چیزی است که خصوصاً در چند شهر بزرگ مثل «آنکارا»، «استانبول»، «ازمیر» و «آدانا» در بیست‌ساله حکومت «اردوغان» شاهد هستیم. البته باید توجه کنید که همان زندگی‌های اشرافی و اعیانی مناطق شمال شهر با یک دوز کمتر در مناطق پایین‌شهر شکل گرفته است. مثلاً منطقه «بشیکتاش» یک منطقه اعیان‌نشین در پانصد سال گذشته تاریخ ترکیه بوده است. طبیعتاً نمی‌توان تمام تاریخ و فکر ثروت‌اندوزی که در این منطقه شکل گرفته است را در منطقه دیگر بازتولید کنید، اما درصدی از سبک زندگی و شیوه زیست این منطقه را امروزه در یک منطقه‌ای همچون «اسنیورت» - که پنجاه کیلومتر با بشیکتاش فاصله دارد و تا بیست سال پیش یک روستای حومه استانبول بوده است - می‌توانید مشاهده کنید.

در همین محله مذکور ما شاهد آن هستیم که برج‌های سی یا چهل طبقه، همراه با پنت‌هاوس‌های چهارصدمتری به‌وفور ساخته شده است. یعنی یک سیاستی به وجود آمده که می‌خواهد درصدی از اشرافی‌گری را در تمام محله‌ها ایجاد کند؛ بنابراین ما شاهد این هستیم که در یک محله، دوقطبی ایجاد شده است. این مسئله فایده‌هایی دارد؛ برای نمونه، ترافیک به‌شدت کاهش پیدا کرده است. اگر شما یک مرکز خرید اشرافی را بخواهید، در مناطق پایین‌شهر هم پیدا می‌کنید؛ دقیقاً با تمام برندهایی که در بشیکتاش وجود دارد. یا اگر خدمات اجتماعی بخواهید، با همان کیفیت مناطق اعیانی وجود دارد. یا مثلاً شعبه‌ای از گروه بیمارستان‌های «آجی بادم» که یک بیمارستان خصوصی فوق اشرافی است، در اسنیورت نیز وجود دارد. اینها ترافیک را کم می‌کند، اما همان شکاف طبقاتی در مناطقی که قبلاً یک دسته بوده است، ایجاد می‌شود. این سیاست لزوماً به رشد اقتصادی تمام محله‌ها و کاهش فاصله فقیر و غنی منجر نمی‌شود، بلکه تنها این دو قطبی‌ها شکل متفاوتی به خود می‌گیرد. قبلاً کسی که در محله اسنیورت متولد می‌شد، اگر از فقر به یک دارایی می‌رسید، خودش را به منطقه بشیکتاش منتقل می‌کرد، اما امروزه در همان محله خود سبک زندگی اشرافی را می‌سازد.

 

آیا این شیوه از توسعه شهری مورد استقبال نسبی مردم هم قرار گرفته است؟

رضایی: بله. یک دلیل استقبال مردم از این شیوه توسعه شهری آن است که در ترکیه بافت گروه‌های کوچک اجتماعی خیلی عمیق است. یعنی شما می‌بینید که یک خانواده و طایفه همگی در یک محله زندگی می‌کنند. عمو، عمه، دایی، خاله و... همگی در یک محله هستند؛ لذا با وجود سطح بالای درآمدی، راضی نمی‌شوند از محله خود بروند و می‌خواهند همان سبک زندگی اشرافی را در محله خود و در گروه اجتماعی خود داشته باشند؛ در نتیجه از این طرح تا حدی استقبال شد. این تجربه متفاوتی است که ما در ترکیه شاهد آن هستیم، بر خلاف آنچه که در ایران می‌بینید.

 

نقشه دولت برای تغییر بافت مسکونی

دولت از طریق چه ابزاری و با چه فرایندی چنین تحولاتی را رقم می‌زند؟

بیشترین ساخت‌وساز در شهر استانبول، در حومه‌ای‌ترین محله شهر یعنی «بیلیک دوزو» است که از مرکز چهل کیلومتر فاصله دارد. اینجا اتفاقاً یکی از بزرگ‌ترین مراکز ایرانی‌های مقیم استانبول است.

رضایی: در ترکیه سازمانی وجود دارد با نام «سازمان ملی مسکن» که مستقیماً زیر نظر رئیس‌جمهور فعالیت می‌کند. این سازمان طرحی دارد به نام «تغییر بافت به سمت بافت شهری» که در این ساختار آپارتمان‌های مثلاً چهارطبقه که خیلی هم قدمت چندانی ندارد، تخریب می‌شود و آپارتمان‌های بیست‌طبقه، آن هم با شاخص‌های آپارتمان اشرافی ساخته می‌شود و شما این را به‌وفور در مناطق مختلف استانبول می‌بینید. برای نمونه، تا بیست سال پیش هیچ ساختمان بالای چهارطبقه در منطقه‌ای همچون «اسنلر» وجود نداشت، اما الان ساختمان‌های بالای بیست‌طبقه به‌وفور ساخته شده است. ساختار این طرح به سمتی حرکت می‌کند که اعیانی‌سازی در مناطق حومه‌ای شهر ایجاد شود. الان بیشترین ساخت‌وساز در شهر استانبول، در حومه‌ای‌ترین محله شهر یعنی «بیلیک دوزو» است که از مرکز چهل کیلومتر فاصله دارد. اینجا اتفاقاً یکی از بزرگ‌ترین مراکز ایرانی‌های مقیم استانبول است.

 

توسعه بی‌فرهنگی یا فرهنگ توسعه؟!

ابعاد و پیامدهای چنین طرح‌هایی بر سبک زیست مردم چگونه بوده است؟ آیا چنین سیاست‌هایی توانسته است فرهنگ توسعه را در مردم ترکیه نهادینه سازد؟

رضایی: پیرامون این سؤال شما نکات بعضاً غیرمرتبطی را به‌صورت جداگانه مطرح می‌کنم. اولین نکته‌ای که می‌خواستم به آن اشاره کنم، آن است که وقتی شما با کسانی که در محلات فقیر زندگی می‌کنند اما سایه‌ای از اشرافیت و سبک زیست محلات ثروتمند بر زندگی آنان نیز سایه افکنده و وضع بهتری از دیگر هم‌محله‌ای‌های خود دارند گفتگو داشته باشید، متوجه می‌شوید که آن فرهنگ ثروت و توسعه در آنان درونی نشده است. به‌عبارت‌دیگر فرهنگ ثروت در این مناطق هنوز بازتولید نشده است. به نظر من این سبک از اعیانی‌سازی‌های ترکیه بیشتر حاصل یک طرح برنامه‌ریزی شهری برای کاهش ترافیک و دسترسی بهتر خدمات است تا یک تغییر و تحول فرهنگی.

این سبک از اعیانی‌سازی‌های ترکیه بیشتر حاصل یک طرح برنامه‌ریزی شهری برای کاهش ترافیک و دسترسی بهتر خدمات است تا یک تغییر و تحول فرهنگی.

سیاست‌گذاران شهری شاید برخی از نتایج مطلوب خود همچون کاهش ترافیک را از این برنامه‌ها دریافت کرده باشند، اما موفق نشده‌اند آثار فرهنگی خاصی را همچون ایجاد فرهنگ توسعه ایجاد نمایند. نکته دوم آن است که ترکیه به معنای خاص کلمه مدرنیته را طی نکرده است. شما اگر در استانبول از کسی بپرسید که اهل کجا هستید، شاید پدربزرگ وی نیز در استانبول به دنیا آمده باشد، اما اسم روستایی را می‌برد که اجداد وی در آن سکونت داشته‌اند. این خیلی مسئله مهمی است. شما کمتر کسی را در استانبول می‌بینید که اگر از او بپرسید اهل کجا هستید، بگوید من استانبولی هستم! این حفظ اصالت، حفظ ریشه یا هر نامی که بر آن می‌گذارید، در ترکیه بسیار مهم است. بر خلاف ایران که وقتی کسی برای نمونه از مناطق ترک‌نشین به تهران مهاجرت می‌کند، تلاش دارد خود را به‌نوعی در فرهنگ غالب تعریف کند؛ به‌گونه‌ای که حتی به فرزند خود ترکی یاد نمی‌دهد. این مسئله در ترکیه مهم است.

مردم در ترکیه - خصوصاً در قشر متوسط و پایین جامعه - به نحو کلونی زندگی می‌کنند؛ یعنی شخص در یک خانواده بزرگ، در یک محله زندگی کرده و تلاش دارد تا اصالت‌های خود را حفظ کند. قبلاً اینها همگی در یک خانه ویلایی بزرگ زندگی می‌کرده‌اند، اما امروزه و با ورود به عصر آپارتمان‌نشینی، امکان سکنی‌گزیدن در یک آپارتمان به نحو دسته‌جمعی وجود ندارد؛ پس تلاش می‌کنند همگی در یک محله زندگی کنند. اینها بعضاً در طول زمان به مکنت مالی رسیده‌اند و به دلیل آن روابطی که اشاره کردم، نمی‌خواهند از محله خود خارج شوند؛ لذا همان محله را رشد می‌دهند. همین امر باعث شده است که این سبک از توسعه شهری در ترکیه مقبول افتد.

مسئله دوم که امری فرهنگی بوده و به این طرح نیز کمک می‌کند، فرهنگ مصرف‌گرایی است که وجود دارد. ترکیه به‌شدت یک کشور مصرفی شده است. یکی از دلایل این قضیه، فرایندی است که بین تولیدکننده و مصرف‌کننده به نام credit card تعریف شده است. به‌عبارت‌دیگر، شما پیش از آنکه پرداخت کنید، مصرف می‌کنید. شما با credit card خود خرید می‌کنید و به میزان اعتبار خود در پایان ماه پرداخت می‌کنید. رقمی که خود رئیس‌جمهور ترکیه به آن اشاره داشت، صد میلیارد دلار بدهی مردم به بانک‌ها در این ساختار است. این حرف متعلق به ده سال پیش بود و اکنون قطعاً بیشتر شده است. در این ساختار شما از نان سفره خود، تا ماشین و خانه را به مقدار اعتبار خود می‌توانید از credit card خرید کنید.

در همین محلات پایین‌شهر، ممکن است به خانه کسی بروید که چهارهزار لیر درآمد داشته باشد، اما درعین‌حال در پای او کفش چهارهزار لیری نیز می‌بینید. شما در ایران نمی‌بینید کسی که ده میلیون درآمد داشته باشد، کفش ده‌میلیونی به پا کند؛ اما در ترکیه این را به‌وفور می‌بینید. همچنین به‌وفور در ترکیه می‌بینید که گوشی آیفون در دست رفتگرها قرار دارد. این به دلیل همان فرهنگ مصرف‌گرایی و ساختاری است که برای توسعه آن - اعم از رشد قارچ‌گونه مراکز خرید و وجود ساختاری به نام credit card – ایجاد شده است. این فرهنگ، سبک توسعه شهری ترکیه را پشتیبانی می‌کند؛ چرا که گذشته از ساخت خانه‌های اشرافی در یک محله فقیر، مراکز خرید بسیار لاکچری نیز در این مناطق ایجاد می‌شود که باتوجه‌به همین ساختار credit card مورد اقبال واقع می‌شود.

 

کوچ اجباری اهالی محل

آیا این طرح‌ها موفق شده‌اند عدالت را در ترکیه پیاده کنند؟ اهالی سابق محله‌ها از این ساخت‌وسازها تا چه میزان منتفع می‌شوند؟ آیا آنها در نهایت مجبور به ترک زادگاه خود می‌شوند؟

همچنین به‌وفور در ترکیه می‌بینید که گوشی آیفون در دست رفتگرها قرار دارد. این به دلیل همان فرهنگ مصرف‌گرایی و ساختاری است که برای توسعه آن - اعم از رشد قارچ‌گونه مراکز خرید و وجود ساختاری به نام credit card – ایجاد شده است.

رضایی: شما در منطقه فوق لاکچری «آتا شهیر» با فاصله ده قدم از آپارتمان‌های فوق اشرافی هوشمند، حلبی‌آباد به معنای واقعی کلمه را می‌بینید. کسانی که در چادر زندگی می‌کنند و ساکنین خود ترکیه هستند، نه مهاجرین افغان و... الان منطقه‌ای به نام «ساریر» وجود دارد که از خوش‌آب‌وهواترین مناطق بخش اروپایی استانبول است، اما الان در این منطقه به‌ندرت اهالی ترکیه را می‌بینید. غالباً در این منطقه خارجی‌ها سکونت دارند. مدارس انگلیسی‌زبان و... را می‌توانید در آنجا ببینید. قطعاً در این بافت و ساختار شخصی که قبلاً بومی این محله بوده، به دلایل مختلف اقتصادی و به دلایل مختلف فرهنگی بعضاً مجبور به ترک محل زیست خود می‌شوند.

محله «اسنیورت» یک محله کردنشین در استانبول است. کردهای شرق آناتولی مردمانی به‌شدت محجبه هستند. اینها امروزه مجبور شده‌اند کلونی خود را تغییر دهند؛ چرا که در خود این منطقه به‌وفور شراب‌فروشی می‌بینید. حتی بار و دیسکو هم پیدا می‌کنید؛ چیزهایی که به‌هیچ‌وجه بومی این محله‌ها نبوده است. در منطقه بشیکتاش دیسکوها از هفصد سال پیش وجود داشته‌اند و کسانی که در این مناطق زندگی می‌کنند، اقتضای آن را از ابتدا می‌دانسته‌اند؛ ولی در منطقه اسنیورت این‌گونه نبوده است؛ لذا باید بگویم که این طرح‌ها ثمرات و آثار مثبتی را نداشته و نتوانسته است عدالت را در سطح شهر بگستراند؛ بلکه بی‌عدالتی را گسترده کرده است.

 

/ انتهای پیام /