تحلیل فعال سیاسی ساکن سرزمین‌های اشغالی از حمله نتانیاهو به ایران؛

فصل جدید محاسبات اشتباه در خاورمیانه آغاز شد

فصل جدید محاسبات اشتباه در خاورمیانه آغاز شد
مجموعه‌ای از عوامل، نتانیاهو را وادار کرد که قمار کند. اما بر خلاف کارزارهای پیشین، این بار با قماری روبرو هستیم که هیچ راه خروج روشنی ندارد.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «عابد ابوشهاده» [1] - فعال سیاسی ساکن فلسطین اشغالی و تحلیل‌گر پایگاه خبری - تحلیلی Middle East Eye- در مطلبی که این وب‌سایت خبری - تحلیلی انگلیسی آن را منتشر کرده است، به بررسی قمار خطرناکی می‌پردازد که نتانیاهو با حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران مرتکب شده است. به گفته وی، اسرائیل باوجود انزوای بین‌المللی فزاینده و صدور حکم بازداشت برای نتانیاهو، به طور تمام‌عیار وارد جنگ با ایران شد. اگرچه آمریکا در ظاهر خواستار کاهش تنش است، اما از این عملیات مطلع بود و مانع آن نشد و از آن حمایت نیز کرد؛ زیرا این اقدام را اهرمی در مذاکرات خود با ایران می‌بیند. هدف اسرائیل صرفاً توقف برنامه هسته‌ای ایران نیست، بلکه بی‌ثبات‌سازی جمهوری اسلامی است. وی تأکید می‌کند «این جنگ، برنامه هسته‌ای ایران را نمی‌تواند متوقف کند.» به گفته وی، با افول جایگاه اسرائیل در استراتژی آمریکا، نتانیاهو قمار بزرگی کرده است؛ قماری که بدون خروجی روشن، خطر فروپاشی سیاسی، انزوای بین‌المللی و بحران منطقه‌ای را به همراه دارد.

 

جنگی با توجیه موعودگرایانه

در همان روزی که دولت «بنیامین نتانیاهو» - نخست‌وزیر اسرائیل - با اختلاف بر سر طرحی برای اجباری کردن خدمت سربازی برای یهودیان افراطیِ ارتدوکس، به‌سختی از فروپاشی پارلمان نجات یافت، حمله‌ای بی‌سابقه به زیرساخت‌های هسته‌ای ایران انجام داد. مجموعه‌ای از حملات که مقامات ارشد نظامی ایران و دانشمندان هسته‌ای این کشور را هدف قرار داد و آغازگر جنگی تمام‌عیار بود که نتانیاهو آن را «عملیات شیر خیزان» نامیده است؛ عبارتی برگرفته از یک آیه کتاب مقدس که در آن «بلعم» پیامبر، اسرائیل را به شیری تشبیه می‌کند که تا زمان رسیدن به پیروزی آرام نمی‌گیرد.

این استفاده از زبان مذهبی، تصادفی نیست. چنین ادبیاتی ادامه سنتی دیرینه در میان نخبگان سیاسی اسرائیل است که جنگ را با واژگان موعودگرایانه توصیف می‌کنند تا آن را به‌عنوان مأموریتی مقدس جلوه دهند. به این ترتیب، نتانیاهو تنها به توجیه خشونت نمی‌پردازد، بلکه آن را در پوششی الهی عرضه می‌کند.

  به نظر می‌رسد واشنگتن، تشدید نظامی از سوی اسرائیل را ابزاری راهبردی در مذاکرات خود با تهران می‌بیند.

اما این تنش‌ها در زمانی تشدید شده‌اند که اسرائیل درگیر فشارهای داخلی و خارجی فزاینده‌ای است. ارتش اسرائیل با کمبود نیرو مواجه است؛ چرا که نارضایتی عمومی از تقسیم نابرابر بار جنگ میان شهروندان سکولار و یهودیان ارتدوکس در حال افزایش است. در همین حال، مذاکرات برای آزادی گروگان‌ها با حماس به بن‌بست خورده است. اکنون که جنگ با ایران آغاز شده، به نظر می‌رسد که تلاش جدی برای پایان‌دادن به جنایت در غزه یا بازگرداندن گروگان‌های اسرائیلی کنار گذاشته شده باشد.

باوجود انزوای فزاینده بین‌المللی اسرائیل از جمله صدور حکم بازداشت برای بنیامین نتانیاهو و یوآو گالانت - وزیر دفاع پیشین - این رژیم تصمیم گرفت که همه‌جانبه وارد عمل شود. نتانیاهو به تأسیسات هسته‌ای ایران با اطمینان از اینکه رسانه‌های جهانی این اقدام را به‌عنوان حرکتی تنها از سوی اسرائیل و نشانی از جسارت دولت آن روایت خواهند کرد، حمله نمود.

اما در واقع، ایالات متحده از این عملیات کاملاً مطلع بود و تصمیم گرفت جلوی آن را نگیرد. به نظر می‌رسد که واشنگتن، تشدید نظامی از سوی اسرائیل را ابزاری راهبردی در مذاکرات خود با تهران می‌بیند. درحالی‌که «مارک روبیو» - وزیر امور خارجه آمریکا - در ظاهر خواستار کاهش تنش‌ها شده، اما کمک‌های تسلیحاتی و اطلاعاتی آمریکا همچنان به دست اسرائیل می‌رسد. پیام دونالد ترامپ - رئیس‌جمهور آمریکا - در شبکه‌های اجتماعی موضع واشنگتن را روشن کرد: «اگر ایران حاضر به مصالحه نشود، باید منتظر حملات بیشتری باشد.»

 

تهدید وجودی

اهداف اسرائیل چیزی فراتر از مهار برنامه هسته‌ای ایران است. هدف واقعی آنها، بی‌ثبات‌سازی جمهوری اسلامی است. با وجود آنکه رهبران اسرائیل به‌خوبی می‌دانند که در بهترین حالت، تنها می‌توانند پیشرفت هسته‌ای ایران را به تأخیر بیندازند و قادر به متوقف کردن آن نیستند.

این چارچوب‌سازی یادآور سخنان نخست‌وزیر پیشین - اسحاق رابین - است که در دهه ۱۹۹۰ ایران را «تهدیدی وجودی» توصیف کرد. رابین دریافته بود که ایرانِ تحت رهبری آیت‌الله‌ها، نه فقط یک خطر نظامی، بلکه چالشی بلندمدت برای سلطه منطقه‌ای اسرائیل به شمار می‌آید؛ به‌ویژه باتوجه‌به فقدان قدرت بازدارندگی اسرائیل در برابر یک دشمن مجهز به سلاح هسته‌ای و نیز دخالت مستقیم آن در سیاست ایران، از جمله در حمایت از رژیم شاه.

درحالی‌که «مارک روبیو» - وزیر امور خارجه آمریکا - در ظاهر خواستار کاهش تنش‌ها شده، اما کمک‌های تسلیحاتی و اطلاعاتی آمریکا همچنان به دست اسرائیل می‌رسد.

اولین موج این جنگ، چهره‌های کلیدی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرماندهی نظامی ایران، را علاوه بر دانشمندان ارشد هسته‌ای هدف قرار داده است. نتانیاهو ساده‌لوح نیست؛ او می‌داند که تلافی حتمی است. با این حال، حزب‌الله اعلام کرده که آغازگر حمله نخواهد بود و حملات اسرائیل به سامانه‌های دفاعی راهبردی ایران در ماه اکتبر (مهرماه) گذشته در نگاه تل‌آویو، فرصت تاریخی را برای درهم شکستن جبهه ایران به وجود آورده است.

در داخل اسرائیل، نتانیاهو به‌خوبی می‌داند که جنگ می‌تواند به اتحاد بینجامد. در واقع تا صبح جمعه، تقریباً تمام رهبران اپوزیسیون یهودی - که از سرسخت‌ترین منتقدان او بودند - پشت دولت صف کشیدند. بااین‌حال، ارتش اسرائیل هشدارهای شدیداللحنی صادر کرده است: پیامدهای این جنگ می‌تواند بی‌سابقه باشد. حتی در صورت نبود واکنش گسترده از سوی ایران، این جنگ در شرایطی آغاز شده که اسرائیل نزدیک به دو سال است درگیر یک نبرد فرسایشی در جبهه‌های متعددی است که ده‌ها هزار نیروی ذخیره را برای مدت‌های طولانی از زندگی غیرنظامی جدا کرده است.

اقتصاد اسرائیل در حال رکود است، هزینه‌های زندگی رو به افزایش‌اند و شکاف‌های اجتماعی عمیق‌تر شده‌اند؛ درحالی‌که نتانیاهو سیاستی مبتنی بر جنگ بی‌پایان را پیش می‌برد. وجهه بین‌المللی اسرائیل پیش‌تر به یک مطرود منطقه‌ای تنزل یافته و تصمیم به حمله به تأسیسات هسته‌ای، نه‌تنها ایران، بلکه کل منطقه را در معرض خطر بالقوه آلودگی رادیواکتیو قرار داده است. چنین حملاتی یک سابقه جهانی خطرناک مبنی بر مشروع دانستن حمله به زیرساخت‌های هسته‌ای - فارغ از پیامدهای آن - ایجاد می‌کنند.

 

میراث سیاسی نتانیاهو

برای نتانیاهو، این لحظه آزمونی برای میراث سیاسی‌اش است. او که سال‌ها چهره خود را به‌عنوان نگهبان مردم یهود در برابر «تهدیدات وجودی» مطرح ساخته، بیش از یک دهه است که با وسواس درباره جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران هشدار می‌دهد و خود را «آقای امنیت» معرفی می‌کند.

از سرزنش علنی باراک اوباما - رئیس‌جمهور وقت آمریکا - در سخنرانی سال ۲۰۱۵ در کنگره ایالات متحده گرفته تا همراهی با دولت ترامپ برای نابودکردن توافق هسته‌ای، نتانیاهو سراسر کارنامه سیاسی خود را بر پایه این تقابل بنا کرده است. اما امروز او می‌داند که تلاش برای تکرار چنین مانوری در واشنگتن - مانند دخالت در مذاکرات هسته‌ای جدید - می‌تواند ترامپ را خشمگین کند؛ رئیس‌جمهوری که برخلاف اوباما، دخالت اسرائیل در سیاست داخلی آمریکا را تحمل نمی‌کند.

سران اسرائیل به‌خوبی می‌دانند که در بهترین حالت تنها می‌توانند پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران را به تأخیر بیندازند و قادر به متوقف کردن این برنامه نیستند.

این جنگ، نقطه گسستی آشکار از رویکرد تاریخی اسرائیل در برابر تهدیدهای منطقه‌ای است. در دهه‌های گذشته، اسرائیل ترجیح می‌داد از درگیری نظامی مستقیم پرهیز کند و در عوض، ایالات متحده را برای انجام اقدامات نظامی تحت‌فشار بگذارد (چنان‌که در مورد عراق رخ داد). اما اکنون که دیپلماسی به بن‌بست رسیده و توازن قدرت راهبردی از اسرائیل به‌سوی کشورهای خلیج‌فارس تغییر یافته، نتانیاهو به‌خوبی درک می‌کند که آمریکا دیگر اسرائیل را محور استراتژی منطقه‌ای خود نمی‌بیند. موضوعی که در سفر اخیر ترامپ به خاورمیانه و بی‌توجهی کامل او به اسرائیل نمایان شد. واشنگتن سرگرم مقابله با چین و جنگ‌های تجاری است، نه درگیرشدن در جنگ‌های تازه در خاورمیانه.

مجموعه‌ای از عوامل، نتانیاهو را وادار کرد که قمار کند. اما بر خلاف کارزارهای پیشین، این بار با قماری روبرو هستیم که هیچ راه خروج روشنی ندارد. حمله به تأسیسات هسته‌ای، جهش قیمت جهانی نفت و نامشخص بودن میزان واکنش ایران، جامعه اسرائیل را در سایه‌ای از اضطراب ملی فروبرده است. ارزیابی پیامدهای کامل جنگ، هنوز زود است. اگر این حمله بتواند به اهداف خود برسد، بی‌آنکه پیامدهای فاجعه‌بار در پی داشته باشد، احتمالاً نتانیاهو نه‌تنها جایگاه انتخاباتی‌اش را تثبیت خواهد کرد، بلکه میراث خود را به‌عنوان «مدافع ملت یهود» مستحکم خواهد ساخت. اما در سطح منطقه‌ای، باتوجه‌به ابراز تحسین ترامپ نسبت به جسارت اسرائیل، به‌روشنی وارد دوره‌ای از سیاست قدرت عریان شده‌ایم؛ جایی که قانون و رویه‌های بین‌المللی کنار گذاشته شده‌اند. بااین‌حال، اگر این جنگ با شکست مواجه شود یا هزینه‌ای سنگین بر اسرائیل تحمیل کند، نتیجه می‌تواند کاملاً معکوس باشد: فروپاشی سیاسی، انزوای دیپلماتیک و فصل دیگری در تاریخ طولانیِ محاسبات اشتباه در خاورمیانه. همه گزینه‌ها همچنان روی میز هستند.

https://www.middleeasteye.net/opinion/israels-attack-iran-why-netanyahu-opted-roll-dice

 

[1] . Abed Abou Shhadeh

/ انتهای پیام /