گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ هنوز مطالعهای که برآورد دقیقی از مقدار تغییر افسردگی و اضطراب در مردم بر اثر شیوع کرونا را ارائه دهد، انجامنشده، اما بر اساس پیش بینی و یک حدس بالینی، متغیرهای افسردگی و اضطراب براثر کرونا افزایش یافته است. در ابتدای اپیدمی که شرایط ناپایدار بوده و ناشناختهها زیاد بود، سطح اضطراب مردم بالا رفت، در این حالت هنوز امیدواری وجود دارد که به زودی شرایط بهتر میشود، اما بعد از چند ماه که اطلاعات کاملتر میشود و امواج بعدی بیماری آغاز میشود، افسردگی و وسواس بیشتر میشود.
افسردگی و اضطراب ایجاد کننده آسیب به مردم هستند و حتی میتوانند کاملاً ناتوان کننده افراد باشند. راهکارهای غیر دارویی که برای آنها پیشنهاد میشود با هم تفاوت میکنند. اگر شدت این متغیرها زیاد باشد درمانهای دارویی آنها تا حدی همپوشانی دارد، معمولاً داروهای ضدافسردگی در این حالت اثر ضد اضطرابی هم دارند، اما در این بین کمکهای مشاورهای تأثیر بیشتری بر وضعیت اضطرابهای ناشی از کویید ۱۹ دارد.
جهان که تا پیش از این با مشکلات مختلف دست و پنجه نرم میکرد، حال با ویروس جدید کرونا درگیر شده است که این پدیده جهت مسائل را به سوی دیگری متمایل ساخته است. اگر در جهان سرمایهداری قبل از کرونا، انسانها به دنبال سرعت بالاتری برای پیشرفت به سمت اهداف اقتصادی و مادی خود بودند، در شرایط موجود به دنبال راهی برای زیستن و زنده ماندن از پاندمی ویروس کرونا هستند. در این میان کنشگران مختلف، هر کدام از دیدگاه خود موضوع را مورد بررسی قرار میدهند. برای نمونه کنشگران خرد به دنبال حفظ سلامت، شغل، درآمد و مسائل اقتصادی خود هستند.
در این گفتار که بر اساس نظرات محققان در حوزههای مختلف علوم اجتماعی و روان شناسی انجام شده است، سعی بر این است که به ابعاد احتمالی پدیدهی ویروس کرونا و تأثیرات آن در جامعهی ایران پرداخته شود. بر اساس نظر کارشناسان مربوطه آشوبهای دوسالهی اخیر و علیالخصوص آبان ۹۸، بیش از آنکه جنبهی سیاسی داشته باشد ریشهی اقتصادی داشته است. بهطور طبیعی در شرایط تحریم بخشی از طبقهی متوسط به طبقهی زیر خط فقر نسبی سقوط میکنند؛ همچنین افرادی که در طبقهی پایین بودهاند، ضعیفتر شدهاند که این مسائل منجر به اثرات روحی و روانی بر گروههای مختلف مردم از لحاظ سنی، اقتصادی و فرهنگی شده است.
ناسازگاری جمعی با کرونا
یکی از اثرات ناگزیر ویروس کرونا افسردگی است. در بحث اختلالات روانپزشکی، اولین راه برای تشخیص، اختلالات سازگاری است که ناشی از تغییرات مثبت و منفی به وجود آمده در زندگی فرد است. میتوان گفت که اختلالات افسردگی ناشی از کرونا در دسته اختلالات اضطرابی ناشی از کرونا، اختلالات وسواس فکری و عملی ناشی از کرونا هستند. یک دستهی دیگر اختلالات خود بیمار انگاری یا ترس از سلامتی است که البته این زیر مجموعه اختلالات اضطرابی محسوب میشود که ناشی از تغییرات سبک زندگی است. در شرایط کرونایی، افراد مجبور به ماندن در منزل هستند و این تغییرات منجر به تغییر سبک زندگی افرادی است که نه از روی اختیار بلکه جهت دور ماندن از بیماری، به مکانهایی که قبلاً به راحتی دست رسی داشتهاند، تردد نمیکنند؛ بنابراین اختلالات سازگاری معنا پیدا میکند؛ هرچند که این اختلال برای کسانی بیشتر معنا دارد که از عامل دیگری مثل افسردگی قبل از کرونا درگیر نبودهاند. اما این موضوع در شرایط سنی مختلف نیز متفاوت است که ذیلاً به آن اشاره میشود.
- کودکان
به نظر میرسد که اثرات روانی کرونا در کودکان بیش از مابقی اقشار جامعه است. حتی بعد از رفع شدن کرونا تازه اثرات نمایان میشود، چراکه بچهها برخلاف بزرگترها اینگونه نیستند که سریع سازگار بشوند. بزرگترها با تکنیکهایی که از سختیهای زندگی آموختهاند و با مکانیزم شوخی میتوانند مشکلات را رفع کنند، اما نوجوانان و کودکان که در منزل بودهاند و قطع ارتباط با فضای واقعی و حضور در فضای مجازی همچون کاتالیزور این موضوع به عمل کرده است. همچون بحث آموزش و... که همه جامعه شناسان بر این مسئله واقف هستند که فضای مجازی هم فقط درس نیست. اثرات روانی کرونا در کودکان با علائم متفاوتی نسبت به بزرگسالان ظهور میکند و در کودکان شدیدتر خواهد بود. منظور از دوران کودک، همان زمانی که یک بچه میفهمد. یکی از ترسهای عمده که کودکان در آن سن دارند، اضطراب جدایی است و اضطراب جدایی فقط این نیست که برای مثال کودکی یک شب به منزل اقوامش رفته و پدر و مادرش حضور ندارند و دچار اضطراب و وحشتزدگی میشود؛ بلکه او اگر شب با این فکر بخوابد که نکند مادر یا پدرش را فردا به خاطر کرونا از دست بدهد هم اضطرابی جدایی است. همچنین با توجه به اینکه اخبار روزانه را همهی اعضای خانواده مشاهده میکنند و صحبت از مرگومیرهای روزانه کرونایی و آمارهای آن، سکه رایج زندگی ۱۱ ماه اخیر شده است؛ پس کودکان نیز این اخبار را متوجه میشوند و در ذهن خون اضطراب از دست دادن پدر و مادر را تداعی میکنند.
- نوجوانان
بر اساس نظر کارشناسان، به نظر میرسد بیشترین اختلالاتی که در حوزه کرونا وجود، در حوزه دانش آموزان است. قبل از شیوع ویروس کرونا وقتی که دانشآموزی افسرده میشد، پرخاشگری میکرد و یا آثار جسمی مثل درد معده داشت و این مسئله در بزرگسالان به صورت غمگینی و گریه یا گوشه نشینی بود. اما در شرایط کرونا کاملاً برعکس شده است یعنی در بزرگسالان شاهد بروز پرخاش و خشم هستیم؛ اما نوجوانان، با حالات غمگین و گوشهگیری و گریه، حالات افسردگی را بروز میدهند. بر همین اساس میتوان گفت که بیشترین آسیب در دوره دبستان و راهنمایی است. نوجوانان از فضای حقیقی به فضای مجازی حرکت کردهاند و ارتباطات بیرونی آنها نیز تقریباً حذف شده است. این در حالی است که یکی از تمایلات نوجوانان و کودکان، بازی و معاشرت با گروههای دوستی است و ورود به فضای مجازی از این نشاط جلوگیری کرده است که به طور طبیعی در بعضی از آنها منجر به افسردگی شده است.
نکته قابل تأمل این است که با بسط فضای مجازی، نوجوانان و کودکان در زندگی واقعی نمیتوانند زندگی کنند و دقیقاً مثل کاراکترهای فضای مجازی تصورات خود را نسبت به جامعه بروز میدهند. این در حالی است که این افراد قبلاً بیشتر در فضای واقعی زندگی میکردند و هویتشان را در کنش با دیگران میافتند. علائم افسردگی یا همان MDD یعنی بی حوصلگی، پوچ گرایی، امید نداشتن به چیزی، اعتماد به نفس و از همه مهمتر عدم لذت از بردن از شرایط، را میتوان در بین این قشر از جامعه مشاهده کرد. مشکل دیگر در استفاده زیاد از فضای مجازی است که علاوه بر مشکلات هویتی، منجر به اختلالات جنسی در این قشر میشود که البته نیاز به پژوهش بیشتری در این باره است. سایتهای مختلف، اینستاگرام و فضاهای دیگر میتواند منجر به تحریک بیشتر نوجوانان و میل بیشتر به رویکردهای غیراخلاقی شود.
- جوانان
همانطور که اشاره شد، برعکس زمان قبل از کرونا در بزرگسالان علائم اضطراب و افسردگی به شکل خشونت و پرخاشگری ظاهر شده است. این افراد نیز دچار مشکلات متعددی شدهاند. یکی از مشکلات مسائل اقتصادی و رکود تورمی بوده است. در کنار تمامی مشکلات دیگر اعم از روابط زوجین، خسته شدن از خانهنشینی، کم شدن روابط خویشاوندی، مشکلات اقتصادی و مخارج مربوط به معیشت از مسائل جاری این دوران بوده است. در پرسشنامه مربوط به کرونا، حدود ۵.۲۸ درصد از پاسخگویان در حال حاضر خود را نیازمند کمکهای فوری میدانند و در صورت تداوم کرونا این رقم به ۴۴ درصد پاسخگویان رسیده است؛ به این معنا که در صورت تداوم شرایط کرونایی ۴۴ درصد نیازهای فوری جهت معاش خود دارند. همچنین بر اساس نظرسنجی مزبور کارکنان بخش دولتی یا رسمی نیز از کمترین آسیب برخوردارند؛ چراکه امنیت شغلی بالایی دارند و حقوق ماهیانهی آنها بهصورت مداوم واریز میشود. [۱]، اما شرکتها و سازمانهایی که در بخش خصوصی تعطیل و یا تضعیفشدهاند، موجبات بیکاری افرادی را فراهم میکنند و این موضوع در مورد کسبهی خرد هم قابل تعمیم است. [۲] آمار مزبور که در چند روز گذشته و عجالتاً انجام پذیرفته، نشانههای خطرات اقتصاد بیمار و کرونا زدهی ایران را دارد و حتی احتمال تبدیل شدن به کنش سیاسی در آینده دور از ذهن نیست؛ لذا در این حوزه نیز پژوهشهای بیشتری مورد نیاز است تا بتوان جزئیات مهمتری در تحلیلها را موردبررسی قرارداد. از طرف دیگر خشونت یکی از هیجانات اصلی است که علت اصلی آن را ناکامی میدانند. البته در این موضوع باید پژوهشهای مختلفی صورت پذیرد. از لحاظ زیستی وقتی مردان در داخل منزل باشند، همسر آنان دچار نا امنی و اضطراب میشود و این یک عکسالعمل تکاملی هست. یعنی مردی که باید ایجاد امنیت کند، به خاطر در منزل بودن، مورد مناقشه قرار گرفته که خود منجر به اضطراب است. هرچند این احساس امنیت نیز تا حدی به کسب درآمد مردان در بیرون از منزل مربوط میشود.
- میانسالان و سالمندان
با توجه به آمار کرونا که بیشتر سالمندان و سپس میانسالان را قربانی کرده است، این افراد را دچار نگرانی و اضطراب و ترس از مرگ کرده است. این موضوع مربوط به اختلالات روانی- جسمی است. یعنی آن قسمتی که آنها اضطرابشان آنقدر شدید میشود که اضطراب سلامتی میگیرند. این اضطراب باعث سختگیری در انجام تستهای غیرضروری و مراجعه به بیمارستانها شده است که بعضاً خود منجر به ابتلای افراد شده است. البته در بین این اقشار بحث معنویت هم وجود دارد. این افراد در موضوعات معنوی قدرتمندتر از بقیه افراد جامعه هستند. علیالخصوص سالمندانی که تجربه زیسته معنوی بالاتری دارند. به نظر میرسد که سالمندانی که تجربهی تنهایی را از سالها قبل داشتهاند، با موضوع قرنطینه راحتتر کنار آمدهاند؛ چراکه در سبک زندگی آنها تغییر عمدهای حاصل نشده و منجر به اختلالات سازگاری نشدهاند.
کرونا و نگاه متفاوت به شرایط اجتماعی
شاید لازم باشد بر این مسئله نیز تاکید کرد که کرونا تنها شرایط سخت را بر ما تحمیل نکرده است و در وضعیت ایجادشده، جامعه به سمت برخی از تحولات مثبت نیز حرکت کرده است. بحث معنویت برای افرادی که دارای پیشینه معنوی بودهاند، اثرگذار بوده است. اما در مورد کل افراد، کرونا بر نهادهای معنوی بیشترین اثر را داشته است. طبق آماری که ایسپا در چند ماه اول کرونا اعلام کرده بود، میزان دعا کردن در بین مردم بالاتر رفته بود. دیگر اینکه از حیث فردی باعث درون نگری بیشتری شده است. میزان مطلوبیت هر شخص در این شرایط مورد محک شخصی قرار گرفته است. نهادهای خیررسانی به مردم تحت عنوان کمکهای مؤمنانه بسیار فعال شدند و اینها باعث شده که به زندگی معنا داده شود. بعضی افراد که بیشتر فردگرا و غیراجتماعی هستند، بیشتر به پوچی و افسردگی دچار میشوند. کمکهای مؤمنانه باعث ایجاد معنا در زندگی افراد شده است و حس خوبی به آنها دست داده است. دیگر مزیت این است که افراد از حیث فکری تحول بیشتری پیدا کردهاند و به زندگی، خود، آینده و اطرافیان بیشتر تفکر میکنند.
[1] . نظرسنجی اینترنتی. کانال محمد فاضلی جامعه شناس و استاد دانشگاه شهید بهشتی در تاریخ 19/1/1399
[2] . آزاد ارمکی. گفتارهایی در مورد کرونای ایرانی. 7/1/1399
/انتهای پیام/