گروه راهبرد «سدید»؛ با تلاشهای مستمر دولت چین، ۹۸.۹۹ میلیون نفر از ساکنان روستایی فقیر چین همگی از فقر خارج و تمام ۸۳۲ شهرستان فقیر و ۱۲۸۰۰۰ روستا تا پایان سال ۲۰۲۰ از فهرست فقر خارج شدند. استراتژی کاهش هدفمند فقر قویترین «سلاح» چین در نبرد نهایی با فقر و یک نوآوری بزرگ در تئوری و عمل در خصوص کاهش فقر بود. اما سوال اصلی این است که آیا این موفقیتها پایدار خواهد ماند؟ در این نوشتار
ژواورن لی، پژوهشگر روابط بین الملل و دستیار پژوهشی در دانشکده مطالعات بین المللی پیشرفته (SAIS) دانشگاه جان هاپکینز، سعی میکند با مروری بر آنچه رخ داده است گزارشی از اقدام جامع چین برای مبارزه با فقر را روایت کرده و پاشنه آشیل این طرح ملی را نشان دهد.
موفقیت چین در کاهش فقر ثابت کرده است که مشکل فقر، در اصل، به نحوه برخورد با مردم بر میگردد. فلسفه مردم محوری، نیروی محرکه اساسی در مبارزه با فقر است.
چین در طی اقدامات خود برای کاهش فقر، مجموعهای از استانداردها و رویهها را برای شناسایی دقیق فقرا، علل فقر و نیازهای آنها ایجاد کرده است. این اقدامات به عنوان تلاشهای هدفمند در شش حوزه خلاصه شد که به تلاش برای شناسایی دقیق فقرا، تنظیم برنامههای هدفمند، استفاده کارآمد از سرمایه، انجام اقدامات مبتنی بر خانواده، اعزام اولین دبیران حزب بر اساس شرایط روستا و دستیابی به اهداف تعیین شده اشاره داشت.
از طریق این سیستم ثبت نام، برای اولین بار در تاریخ فقرزدایی، چین هر فرد فقیر را در هر روستا شناسایی کرده است.
علت ریشهای فقر توسعه ناکافی است و توسعه مؤثرترین راه برای ریشهکن کردن فقر است.
رویه موفقیت آمیز چین و تجربه ارزشمند در رفع فقر شدید، درک بشر از روند کاهش فقر را عمیقتر کرده، نظریه کاهش فقر بین المللی را غنی کرده و اعتماد سایر کشورها، به ویژه کشورهای در حال توسعه را در ریشه کنی فقر شدیدا افزایش داده است
چین در طول مبارزه با فقر، پنج اقدام از جمله تقویت اقتصاد برای ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر، جابجایی افراد فقیر از مناطق غیرقابل سکونت، جبران خسارات اقتصادی مرتبط با آسیبهای زیستمحیطی، بهبود آموزش در مناطق فقیرنشین و ارائه کمک هزینههای معیشتی برای کسانی که نمیتوانند تنها با تلاش خود فقر را از بین ببرند را عملیاتی کرده است.
در طول این دوره، سرمایهگذاری از سوی دولت مرکزی، و فرمانداران استانی، شهری و شهرستانی بالغ بر ۱.۶ تریلیون یوان (حدود ۲۴۴ میلیارد دلار آمریکا) بوده که ۶۶۰.۱ میلیارد یوان از بودجه مرکزی است.
رویه موفقیت آمیز چین و تجربه ارزشمند در رفع فقر شدید، درک بشر از روند کاهش فقر را عمیقتر کرده، نظریه کاهش فقر بین المللی را غنی کرده و اعتماد سایر کشورها، به ویژه کشورهای در حال توسعه را در ریشه کنی فقر شدیدا افزایش داده است.
در فوریه ۲۰۲۰، هنگامی که کرونا و رکود اقتصادی جهان را در برگرفته بود، شی جین پینگ رییس جمهور چین اعلام کرد که کشورش موفق شده است تا فقر مطلق را در چین ریشه کن کند. رفع فقر یکی از مهمترین شعارهای و سیاستهای ملی شی بود که به مردم قول داده بود تا آن را محقق کند. از زمان به قدرت رسیدن شی در سال ۲۰۱۲، چین بیش از ۱۰۰ میلیون نفر از جمعیت روستایی خود را از فقر نجات داد. شی کمپین مبارزه با فقر در کشورش را "پیروزی کامل"، "معجزه برای بشریت" و کمک بزرگ چین به جهان نام گذاری کرده است. همچنین رسانههای چینی این موفقیت فوقالعاده را مدیون رهبری حزب کمونیست چین میدانند و بیان میکنند که چنین موفقیتی بدون «مزیت نهادی» نظام سیاسی حزب-دولت چین غیرممکن بوده است.
گفتنی است مبارزه با فقر در چین بر اساس سیاستهای بسیج تودهای پیش رفته است، سیاستی که در دوران کرونا نیز باعث موفقیت چشمگیر چین در مدیریت کرونا بود.
از زمان شروع این کمپین در سال ۲۰۱۵، دولت چین بیش از ۸۰ میلیارد دلار برای پایان دادن به فقر هزینه کرده است. دولت میلیونها خانوار را از مناطق دورافتاده روستایی به روستاهای جدیدی که برای توسعه اقتصادی مناسبتر هستند، نقل مکان داده است. ساخت جادهها، خانهها و سایر پروژههای زیربنایی جدید؛ نیز از جمله برنامههای دولت مرکزی برای فقرزدایی بوده است.
پکن برای پیشبرد سیاستهای ضد فقر خود، بیش از ۷۷۵۰۰۰ نفر از کادر حزب را برای تحقیق و بررسی درباره میزان کیفیت زندگی همه خانوادههای روستایی اعزام کرده است تا مشخص شود کدام خانوارها در فقر زندگی میکنند. سپس، دولت هر کادر را مسئول یک خانوار روستایی کرد تا بر روند رفع فقر آن خانوار نظارت کنند. بسیاری از شهروندان عادی نیز با اهدای پول و کالا به خانوارهای روستایی و کمک به کشاورزان برای فروش محصولات خود در این کمپین شرکت کردند. این کمپین حتی برخی از روشهای قدیمی مائوئیستی را احیا کرد، کارهایی مانند فرستادن کادر پزشکی به مناطق روستایی برای معاینه و درمان روستاییان.
اجرایی شدن سیاستهای بسیج تودهای که تاثیر زیادی بر روی استاندارد زندگی چینیها داشت، نقش مهمی در افزایش مشروعیت نظام حاکم بین مردم داشت. به همین دلیل حتی در دوران محدودیتهای کرونایی مردم چین بهتر و بیشتر از کشورهای دیگر به دستورات دولت خود گوش میدادند
کمپین رفع فقر در چین باعث بهبود اوضاع معیشتی دهقانان و فقرایی که در روستاها زندگی میکردند شد. یکی از کشاورزان روستای یونیان که بسیار دورافتاده است، در همین خصوص به رسانهها گفته است: «سه سال پیش، ما این خانههای زیبا را نداشتیم... اکنون ما مکانهای خوبی برای زندگی داریم و از مراقبتهای بهداشتی خوبی بهره میبریم.»
اجرایی شدن این سیاست که تاثیر زیادی بر روی استاندارد زندگی چینیها داشت، نقش مهمی در افزایش مشروعیت نظام حاکم بین مردم داشت. به همین دلیل حتی در دوران محدودیتهای کرونایی مردم چین بهتر و بیشتر از کشورهای دیگر به دستورات دولت خود گوش میدادند.
طبق نظرسنجی مرکز حکومتداری و نوآوری دموکراتیک دانشگاه هاروارد، میزان رضایت مردم روستانشین در مناطق محروم از دولت چین بسیار افزایش داشته است. یعنی دقیقا مناطقی که سیاست فقرزدایی به بهترین نحو ممکن اجرایی شده است.
اما نکته مهم این است دولت چین با وجود اینکه فقر مطلق را از بین برده است، اما میتوان گفت دلایلی که فقر را تولید میکردند همچنان باقی مانده هستند و حداقل در این مرحله از کمپین، دولت چین به این موضوع توجه ویژه نداشته است. فقر روستانی محصول عدم توسعه سرمایه انسانی است که متاسفانه در برنامههای توسعه چین جایی ندارد. از موارد مهم در توسعه سرمایه انسانی بحث آموزش و تربیت روستاییان فقیر و بی سواد است و چین بر اساس آمار یکی از بالاترین نرخهای سطح آموزش پایین را در بین کشورهای جهان دارد.
تحقیقات نشان میدهد که ۶۳ درصد از دانش آموزان روستایی در چین، قبل از فارغ التحصیلی از دبیرستان ترک تحصیل میکنند. علاوه بر این، مشکلات متعدد دیگری نیز در مسیر توسعه انسانی وجود دارد. از جمله این مسائل سوءتغذیه، مشکلات سلامتی و عدم رشد اولیه در دوران کودکی است. بیش از نیمی از نوزادان روستایی در چین با سوءتغذیه مواجه هستند و بیش از نیمی از کودکان روستایی به دلیل فقدان آموزش در دوران کودکی، از نظر رشد با ضریب هوشی کمتر از ۹۰ مواجه هستند. همچنین ۴۰ درصد از دانش آموزان روستایی چین دارای کرم روده هستند و بیش از ۳۰ درصد دانش آموزان روستایی با اینکه مشکلات بینایی دارند، اما عینک ندارند. (برای بحث عمیق در مورد فقر روستایی در چین، «چین نامرئی» نوشته اسکات روزل و ناتالی هل را بخوانید.)
این وضعیت و آمار موجود از نیروی انسانی در چین زنگ هشداری برای دولت چین باید باشد. این عدم توجه و شکست خیره کننده چین در توسعه سرمایه انسانی تأثیرات منفی عمیقی بر آینده این کشور خواهد داشت. همانطور که روزل و ناتالی هل، اشاره میکنند، در حال حاضر، حدود ۷۰ درصد از نیروی کار چینی نه تنها تحصیلات دبیرستانی ندارند، بلکه فاقد پتانسیل رشد هستند. این کارگران فقط برای مشاغل رده پایین مانند کارگران خط مونتاژ مناسب هستند و به دلیل عدم توانایی یادگیری نمیتوانند برای مشاغل با ارزش افزوده بالاتر آموزش ببینند.
علیرغم تلاشهای زیاد دولت چین برای فقرزدایی که در ظاهر هم موفقیت آمیز بوده است، اما همچنان سطوح بالایی از عدم توسعه خصوصا در حوزه نیروی انسانی وجود دارد
از آنجایی که چین به سرعت در حال تبدیل شدن به اقتصادی فناورانه و مبتنی بر نوآوری است وجود این تعداد از نیروی کار غیر متخصص میتواند آسیبهای زیادی برایش به ارمغان بیاورد. درساختار اقتصادی جدید، حدود ۲۰۰ الی ۳۰۰ میلیون کارگر ممکن است بیکار شوند. این افراد، از اقتصاد به سرعت در حال توسعه چین عقب خواهند ماند و به زودی در فقر فرو خواهند رفت. سطوح بالای بیکاری ساختاری، منجر به هرج و مرج اجتماعی خواهد شد. افراد بیکار از وضعیت موجود ناراضی خواهند شد و خواستار تغییرات خواهند شد. در این صورت، خشم کارگران کم مهارتی که توانایی همگام شدن با توسعه فناوری را نداشته اند به بمبی برای رژیم تبدیل خواهد شد.
علیرغم تلاشهای زیاد دولت چین برای فقرزدایی که در ظاهر هم موفقیت آمیز بوده است، اما همچنان سطوح بالایی از عدم توسعه خصوصا در حوزه نیروی انسانی وجود دارد. یکی از دلایل چنین معضلی شاید این باشد که رهبرای محلی برنامههای فقرزدایی که مربوط به امور زیربنایی و سخت افزاری میباشد را بیشتر مورد توجه قرار میدهند، زیرا موفقیت در ساخت و ساز و امور بهداشتی رزومه بهتری برای موفقیت آنها به حساب میآید و در گزارش نویسی و آمار دهی نشان دهنده موفقیت بیشتر آنها است. به خلاف تلاش برای توسعه نرم افزاری و بالا بردن سطح سواد و آموزش روستاییان که در کوتاه مدت زیاد به چشم نمیآید. از این رو طبیعی است که برنامههای مربوط به بهبود کیفیت نیروی انسانی، زیاد مورد توجه کادرهای ناظر و رهبران محلی نبوده است. رهبران محلی همیشه دستیابی به اهداف سخت را بر اهداف نرم ترجیح میدهند، زیرا اهداف سخت در ارزیابی عملکردشان وزن بیشتری دارد.
جالب است به این نکته دقت داشته باشیم که افزایش تعداد دبیرستانهای روستایی و مدارس فنی و حرفهای در برنامه جامع دولت چین برای مبارزه با فقر وجود دارد. اما نکته مهم این است که سیاست موجود آموزش و پرورش روستایی به دلیل تمرکز بر کمیت به جای کیفیت، تحریف معناداری در رسیدن به اهداف ایجاد میکند. کمپین مبارزه با فقر در سال ۲۰۱۵ خواستار گسترش آموزش متوسطه با الزام ثبت نام همه دانش آموزانی بود که نمیتوانند در دبیرستانهای جدید تحصیل کنند و آموزش حرفهای ببینند. بر اساس این طرح دولت متعهد میشود که شهریه مدارس حرفهای را حذف کند و به دانش آموزان فقیر کمک مالی کند. دولت چین این سیاست گسترش مدارس حرفهای را در تمام اسناد کشاورزی شماره یک بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۱ اجرا کرد.
اما به گفته روزلا و هل، ۹۱ درصد از دانش آموزان پس از یک سال حضور در یک مدرسه حرفهای روستایی، نمره پایین تری نسبت به قبل، در امتحانات ریاضی کسب کردند که نشان میدهد دانش آموزان مدارس حرفهای روستایی اصلاً چیز زیادی یاد نمیگیرند. بیشتر دانشآموزان حتی در دبیرستانهای حرفهای آموزشهای شغلی مناسبی نیز دریافت نمیکنند، زیرا ۵۶ درصد از دانشآموزان دورههای آموزش شغلی خود را در بخش تولیدی مربوط به مشاغل سطح پایین میگذرانند. آموزش در این مدارس با کیفیت پایین ارائه میشود به همین دلیل میتوان گفت تاسیس دبیرستانهای حرفهای در روستاها، سرمایه انسانی روستایی را توسعه نخواهد داد. این دانش آموزان با وجود دریافت مدرک دیپلم، همچنان با آینده مبهم و خطر گرفتار شدن در دام بیکاری ساختاری مواجه خواهند بود.
واقعیت این است که بدون برنامه ریزیهای عملیاتی و دستاوردهای واقعی در توسعه سرمایه انسانی روستایی، از بین بردن فقر ممکن است شکننده و زودگذر باشد
البته این مشکل فقط به دبیرستانها حرفهای محدود نمیشود و اساسا در طرح تحول دولت چین متاسفانه تاکید بیشتر بر روی افزایش ثبت نام دانش آموزان بدون ارتقای کیفیت آموزشی میباشد. در بیانیه آمار اجتماعی-اقتصادی چین، یکی دیگر از اسناد سنجش میزان پیشرفت طرح بازآفرینی روستایی، از ۲۴ هدف تنها دو مورد مربوط به آموزش و پرورش است و این دو هدف نیز، افزایش تعداد دانش آموزان در مدارس ابتدایی و راهنمایی است. این باعث شده است تا مجریان نیز تنها به افزایش ثبت نام فکر کنند، زیرا برای ارائه آمار از عملکرد خود تنها بالا رفتن تعداد دانش آموزان مهم است نه توجه به نتایج تحصیلی و رشد کیفی آموزشی آن ها.
به همین دلایل میتوان گفت با اینکه دولت چین گام بزرگی در راه مبارزه با فقر مطلق برداشته است و در این مسیر هم موفقیتهای چشم گیری به دست آمورده، اما سوال اصلی این است که آیا این نتایج پایدار خواهد ماند؟
واقعیت این است که بدون برنامه ریزیهای عملیاتی و دستاوردهای واقعی در توسعه سرمایه انسانی روستایی، از بین بردن فقر ممکن است شکننده و زودگذر باشد. به همین دلیل تا دیر نشده دولت چین باید به رفع نواقص طرح بزرگ خود بپردازد و الا در چند سال آینده و با افزایش لشکر کارگران کم مهارت با بزرگترین بحران بیکاری مواجه شده و تعداد زیادی از خانوارهای مجددا دچار فقر و محرومیت خواهند شد.