تأملاتی در نسبت مکان و جهانی شدن؛
اگر گیتی شهر‌ها را نماد وضعیت جهانی شده لحاظ کنیم، متوجه می‌شویم که محلات در گیتی شهرها، حاوی هیچ هویت از پیش تعیین شده‌ای نبوده بلکه اشخاص بیشتر به واسطه جایگاه اقتصادی خود در آنان گرد آمده‌اند. اما در وضعیت فعلی که جهان در حال گذار بوده و جهانی شدن به نحو تام و تمام مراتب خودر ا نپیموده، هنوز می‌توان از نوعی تناسب میان محل و محیط زیستی با محیط اجتماعی سخن گفت. با این توضیحات به سراغ مبحث نخستین خود باز می‌گردیم، تصور کنید به نحو غیر اختیاری در دل یک محیط زیستی متفاوت و یا در تضاد با محیط اجتماعی خود قرار می‌گیرید.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ تأمل پیرامون مکان، محیط جغرافیایی و یا زیستی انسان یکی از مباحث پرکاربرد و جدی در حوزه مطالعات جامعه شناختی و خصوصا مطالعات شهر است. این موضوع به نحو ساختارمند، علمی و در بطن یک پروژه فکری برای نخستین بار توسط مکتب شیکاگو در مطالعات شهری مطرح گشت. اندیشمندان مکتب شیکاگو با تقسیم بندی شهر به مناطق مختلف و بیان کارکرد‌های گوناگون برای هر منطقه، توجه ژرفی به مقوله مورفولوژی و یا به اصطلاح ریخت‌شناسی شهر داشتند. دلیل این توجه دانشمندان جامعه شناسی شهری به ریخت شناسی شهر ها، تأثیر مکان زندگی انسان‌ها بر مکانت آن هاست. در حقیقت مکان نقش موثری در شکل‌دهی زیست اجتماعی و جهان ذهنی گروه‌های مختلف داشته از همین رو پرداخت به مکان زندگی انسان در شهر و شاخصه‌های آن می‌تواند روزنه‌ای به شناخت زیست اجتماعی وی در شهر‌ها ایجاد نماید. مسئله‌ای که بحث مورد نظر را به موضوع این پرونده گره می‌زند، تحول در معنای مکان و مکان مندی با جهانی شدن و در گیتی شهر است که در ادامه به طرح بحث پیرامون آن خواهیم پرداخت.

شرح واژگان کاربردی

پیش از شروع بحث شاید لازم باشد تا توضیحی اجمالی از الفاظی داده شود که در ادامه به کار خواهیم گرفت. در این نوشتار، مکان، محیط زیستی، محیط جغرافیایی و موقعیت به یک معنا به کار برده شده و مراد از همگی این الفاظ، جایی است که انسان در آن حضور کالبدی دارد. اما الفاظی نظیر مکان مندی، موقعیت مندی، جهان اجتماعی و محیط اجتماعی دلالت بر پایگاهی دارد که شخص متناسب با آن جهان پیرامون خود را تفسیر کرده، معنادار ساخته، احساسات خود را به آن پیوند زده و در واقع خود را متعلق به آن می‌داند؛ بنابراین این الفاظ بی ربط با مقوله‌هایی نظیر هویت و فرهنگ نبوده و گاهی با آن دارای همپوشانی فراوانی هستند.

جدا سازی محیط اجتماعی از محیط زیستی

پس از تعریف واژگان کاربردی باید گفت که طرح بحث جدی که در خصوص نسبت انسان با مکان در گیتی شهر صورت می‌گیرد، عبارت است از جدا شدن محیط اجتماعی از محیط زیستی. چیزی که در جهانی شدن و در زندگی زیسته مردم در گیتی شهر رخ می‌دهد، آن است که محیط اجتماعی آنان در حال پیشی گرفتن از ظرف مکان و محیط زیستی است.

این موضوع به معنی تلاش مردم برای حفظ موقعیت مندی‌ها و روابط ورای قدرت محیط و بر گسل فاصله‌ها است؛ بنابراین در خصوص نسبت محیط و محله با جهانی شدن در گیتی شهر، شاهد از جای کندگی محیطی و جایگذاری مجدد هستیم که به نوعی بازتعریف محیط اجتماعی را به دنبال داشته و هویت‌های محلی به شیوه گذشته که هویت‌های منفک از یکدیگر بوده‌اند، اما مردم حاضر در دل خود را با ارتباطی وثیق به یکدیگر متصل می‌کرده است را مخدوش می‌سازد. در نقطه مقابل این وضعیت، اما زیست اجتماعی در دل جهانی شدن، به واسطه بازتعریف مکان و محیط اجتماعی و تعیین موقعیت مندی و روابط عاطفی ورای محیط محلی، تقویت کننده فردگرایی بود و اشخاص در یک منطقه، با زیست جهان‌های متفاوتی گرد هم جمع می‌آیند؛ بنابراین و به نحو خلاصه باید عنوان نمود که بررسی نسبت زندگی با جهانی شدن در گیتی شهر، ما را به آنجا می‌رساند که به جای بررسی واحد‌های منطقه‌ای، به زیست جهان‌ها و به جای بررسی أمر محلی، به چارچوب‌های معنابخشی و کنش فردی بپردازیم.

سخن فوق در حقیقت دلالت بر نوعی تفکیک میان زیست اجتماعی و زیست طبیعی دارد، از همین رو در زمانه جهانی شدن ممکن است که اشخاصی با محیط اجتماعی یکسان در محیط‌های فیزیکی غیر یکسان قرار گرفته و ربط آنان به جهان اجتماعی باشد که زندگی را معنا می‌بخشد و در طرف مقابل افرادی در محیط فیزیکی یکسان زندگی نمایند که تعلق به جهان‌های اجتماعی مختلف داشته باشند.

مبتنی بر سخنان فوق باید تعریف جدیدی از مفاهیم مجاورت و فاصله ارائه داد که اشخاص را از مکان‌های مختلف گرد هم می‌آورد. مجاورت در این معنا به معنای مشابهت در زندگینامه‌ای مشترک است. البته این جهان‌های اجتماعی را نباید به نحو دوایر کاملا منفک از یکدیگر لحاظ کرد، بلکه تنوع‌ها در جهانی شدن، می‌تواند باعث همپوشانی این دوایر و ایجاد تنوعی بی نظیر از جهان‌های اجتماعی و الگو‌های زیست گردد.

فضای زیسته به واسطه جبر محیطی و محیط جغرافیایی دیگر تعیین نمی‌شود؟!

یکی از لوازم سخنان فوق، تحمیل آشفتگی معنایی در زیست اجتماعی انسان هاست. موقعیت مندی و قرار گرفتن در یک جهان اجتماعی، در میان مجموعه متکثری از زیست‌های اجتماعی متضاد و سبک زندگی‌های متناقض، عاملی می‌شود تا موقعیت مندی و زیست اجتماعی، به جای یک دست آورد، تبدیل به یک فرایند دائمی جستجو شود؛ بنابراین تنها تکثر نیست که از لوازم زیست اجتماعی انسان در گیتی شهر باشد، بلکه دگرگونی دائمی نیز از لوازم زندگی در گیتی شهر است. از این دگرگونی با رویکرد منفی می‌توان به آشفتگی تعبیر کرد و با نگاه مثبت می‌توان آن را پویایی نام نهاد.

موقعیت یابی و ریشه یابی جدید

در سطور پیشین از دو مفهوم زیست اجتماعی (الگو‌های زندگی و معنای جاری در آن) و زیست محیطی (محل کالبدی) سخن گفته شد و بیان گشت که چگونه فرایند جهانی شدن در شهر‌های جهانی، تفکیک میان این دو مفهوم را حاصل کرده و گسترش داده است. آنچه که در بطن این مباحث می‌گذشت، بیشتر حاصل یک موقعیت یابی جدید و منفک از مکان، به واسطه جدا شدن زیست اجتماعی از زیست فیزیکی به نحو اختیاری بود، اما این فرایند گاه به نحو غیر اختیاری رخ می‌دهد.

در توضیح بیشتر جمله فوق لازم است تا ابتدا تأملی پیرامون مکان و مکان مندی ارائه کرد. در گذشته‌های نه چندان دور، مکان و مکان مندی تا حد قابل قبولی بر یکدیگر منطبق بوده اند. هرچند امروزه نیز این موضوع تا حدودی وجود داشته، اما وضعیت جهانی شدن و علی الخصوص زندگی در گیتی شهر، این تفکیک را به نحو معناداری انجام داده است. برای نمونه در گذشته زندگی در شهر‌ها و اماکن مذهبی به عنوان مکانی که شیوه خاصی از مکانت و موقعیت مندی را طلب می‌کند، شیوه خاصی از زندگی را به وجود می‌آورد؛ و یا عباراتی همچون محله یهودی ها، محله زرتشتی ها، محله ... دلالت بر پیوند وثیق موقعیت کالبدی و موقعیت مندی اجتماعی داشت. البته که نمی‌توان چنین سخنی را به نحو صد در صد مطرح نمود، اما عموما اشخاص موقعیت کالبدی خود را متناسب با موقعیت اجتماعی خویش تعیین می‌نمودند. چنین سخنی به معنای وجود نوعی هویت محلی و یا دینی در یک مکان خاص است، به عبارت دیگر هر موقعیت محلی مولد یک موقعیت مندی خاص بود. جهانی شدن در معنای اتم خود چنین حیثیتی را از محلات گرفته و آنان را بی روح می‌سازد. اگر گیتی شهر‌ها را نماد وضعیت جهانی شده لحاظ کنیم، متوجه می‌شویم که محلات در گیتی شهرها، حاوی هیچ هویت از پیش تعیین شده‌ای نبوده بلکه اشخاص بیشتر به واسطه جایگاه اقتصادی خود در آنان گرد آمده‌اند. اما در وضعیت فعلی که جهان در حال گذار بوده و جهانی شدن به نحو تام و تمام مراتب خود را نپیموده، هنوز می‌توان از نوعی تناسب میان محل و محیط زیستی با محیط اجتماعی سخن گفت. با این توضیحات به سراغ مبحث نخستین خود باز می‌گردیم، تصور کنید به نحو غیر اختیاری در دل یک محیط زیستی متفاوت و یا در تضاد با محیط اجتماعی خود قرار می‌گیرید.

برای نمونه تصور کنید زیست اجتماعی شما متناسب با باور‌ها و نسبت‌های یک شخص روستایی شکل گرفته که به دور از حرص و ولع، با درکی عمیق با محیط خود ارتباط گرفته و در یک روستای آرامش بخش، زندگی به دور از تکثر‌ها و هیجان‌ها را سپری می‌کند. اما به هر دلیل شما اکنون در دل یک گیتی شهر پر از تحرک وقع شده‌اید و یا عکس چنین مثالی را نیز می‌توان تصور کرد، هنگامی که شخص از یک گیتی شهر در یک محل کوچک قرار بگیرد.

در اینجا شما در بدو أمر دچار یک از جا کندگی نسبت به محیط زیستی خود هستید که یک زیست اجتماعی را برای شما فراهم آورده بود. در این میان چند حالت را می‌توان از یکدیگر تفکیک نمود، شما یا زیست اجتماعی پیشین خود را فراموش کرده و با زیست اجتماعی جدید که ناشی از اقتضائات حضور در یک شهر جهانی و یک محیط جهانی شده است انس و الفت برقرار می‌کنید و یا زیست اجتماعی پیشین مدام در ذهن و خاطرات شما رژه رفته و شما را به خود فرا می‌خواند، در این صورت دچار یک چالش و تضاد میان زیست اجتماعی خود و زیست محیطی می‌شوید. این در حقیقت یک از جا کندگی اجباری است که تا زمان استقرار دوباره، موجبات آشفتگی انسانی را فراهم می‌آورد. این حقیقت برخواسته از آن است که هر محیطی تناسب با یک زیست اجتماعی خاص را دارد، هرچند در فرایند جهانی شدن برخی انسان‌ها به ناچار در مکانی زندگی می‌کنند که زیست اجتماعی متناسب با آن را دارا نیستند. با افزایش مهاجرت از نقاط کوچک‌تر به گیتی شهرها، شاهد وجود این آشفتگی در زیست انسان‌های موجود در گیتی شهر هستیم. برای نمونه به شهر تهران به عنوان شهری که تا حدودی می‌توان آن را یک گیتی شهر خواند نگاه کنید، اماکنی نظیر حسینیه یزدی‌های ساکن تهران، مسجد کرمانی‌های ساکن در فلان محله و تعداد فراوانی از این اماکن که محل تجمع اشخاصی آشنا است دارای چه معنی خواهد بود؟

در حقیقت این اماکن محل‌هایی هستند که یادآور تناسب میان زیست اجتماعی اشخاص با زیست محیطی پیشین آنان است. این اشخاص از آن جایی که توانایی بازگشت به زیست محیطی پیشین خود را ندارند، تلاش می‌کنند تا موقعیت مندی خود را در موقعیت فعلی ریشه داده و وضعیت پیشین را برای خود در قالب این اماکن و اجتماعات بازسازی کنند.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha