شهر شاخص‌های تمایز طلبی متنوعی را پیش روی انسان قرار داده است، تمایز به واسطه نوع مصرف، تمایز به واسطه سطح تحصیلات، تمایز به واسطه مکان زندگی، تمایز به واسطه شغل، تمایز به واسطه سبک تفریحات و حتی تمایز به واسطه سبک عبادت و مناجات همگی در شهر‌ها به نحو گسترده‌ای وجود داشته و در نتیجه شاخص‌هایی که اشخاص می‌توانند به واسطه آن میان خود و دیگران تمایز حاصل کنند بسیار بیشتر خواهد بود.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ در عناوین پیشین پرونده نسبت زیست اجتماعی با جهانی شدن در کلان‌شهر‌ها به موضوعات مختلفی پرداخته شد، نسبت جهانی شدن با هویت‌های محله‌ای، ملی و دینی، علی الخصوص مسئله اسلام و تکثر در زیست اجتماعی، تفکیک زیست کالبدی از زیست اجتماعی، تفاسیر مختلف از جهانی شدن و تعاریف مختلف از شهر جهانی، همگی موضوعاتی بود که تا کنون پیرامون آن به بحث و تبادل نظر پرداختیم. اکنون در انتهای این پرونده به دنبال بررسی نسبت میان کلان‌شهر‌های جهانی با مقوله اقلیت‌ها و دگرباشان فرهنگی هستیم. در حقیقت چیزی که به نحو قطع می‌توان طرح ساخت، وجود یک تنوع گسترده در زیست اجتماعی شهر هاست، اما پیرامون علل و ثمرات این پدیده نکات مختلفی را می‌توان طرح نمود که در ادامه خواهید خواند.

کلان‌شهر‌ها و بی تفاوتی ارزشی

ابتدا و در نخستین گام از بحث لازم است تا تذکر داده شود که نوشتار حاضر قصد قضاوت اخلاقی وضعیت به وجود آمده را ندارد، این نوشتار به هیچ وجه در صدد تأیید و یا رد اخلاقی تکثر در زیست فرهنگی نبوده بلکه به دنبال تبیین و تفسیر چگونگی شکل گیری این مسئله است.

همانگونه که در ابتدای کلام گفته شد، رابطه معناداری میان کلان‌شهر‌ها و تکثر فرهنگی وجود دارد. برای این موضوع علل و عوامل مختلفی را می‌توان ذکر نمود، اما شاید بهتر باشد در ابتدا، با نگاهی تاریخی به تحلیل این مسئله بپردازیم.

با نگاه تاریخی، رشد شدید جمعیت شهر‌های دنیا متعلق به قرن ۱۹ و در دوران انقلاب صنعتی است، یعنی در جایی که صنعت و سرمایه، در ترکیب با یکدیگر، شهر‌ها را به محل نوآوری و ظرفیت‌های عظیم تبدیل نموده و مردم را از سراسر نقاط یک کشور به سمت خود فرا می‌خواندند. در این برهه ما شاهد رشد چشم گیر جمعیت شهر‌ها هستیم، برای نمونه جمعیت شهر منچستر در زمانی نزدیک به هفتاد سال، از چهل هزار نفر به هفتصد هزار نفر می‌رسد. با گذشت زمان این فرایند سرعت بیشتری گرفته و به تبعیت از کشور‌های غربی، به موازات بالا گرفتن تب توسعه در کشور‌های جهان سوم نیز این مهاجرت‌های گسترده به سمت شهر‌ها صورت می‌گیرد. جمعیت مهاجر به دنبال خود حاوی زیست اجتماعی متفاوتی است. از طرفی این جمعیت از نظام فرهنگی کوچک قبلی خود منفک شده است، در نظام فرهنگی پیشین، مهم‌ترین ابزار پایداری و حفظ زیست اجتماعی، نظارت پنهان اجتماعی است که از سوی خود مردم صورت می‌گیرد، در نتیجه افراد به ناچار و برای طرد نشدن و مورد بی مهری قرار نگرفتن از ناحیه مردم در یک اجتماع کوچک، زیست اجتماعی موجود را می‌پذیرند. اما با ورود به محیط گسترده تر، این نظارت اجتماعی تا حد زیادی از بین رفته و تقریبا مسئله نظارت اجتماعی دچار خدشه‌های جدی می‌شود. طبیعتا به دنبال چنین وضعیتی است که حاکمیت سیاسی مسئله توجه به تقویت قانون مندی، تقویت نهاد‌های آموزشی که متکفل أمر اجتماعی شدن کودکان بوده، تقویت نیروی انتظامی و پلیس را برای رعایت و حفظ چهارچوب مندی‌های فرهنگ موجود در دستور کار قرار می‌دهند.

برای آنکه مسائل فوق را قدری از حالت انتزاعی خارج ساخته و اصطلاحا عینی و دم دستی سازیم، به یک مثال توجه کنید. تصور کنید دختر جوانی در یک روستا قصد برقراری روابط غیر عرفی با جنس مخالف خود را داشته باشد، مهم‌ترین مانع وی برای برقراری چنین رابطه‌ای چیست؟ مسئله آبرو و اعتبار، بله این یعنی اگر شما چنین عملی را مرتکب شدید، اعتبار و جایگاه خود را در دل اجتماع کوچک از دست داده و این می‌تواند، ازدواج، جایگاه ارزشی و در مجموع زیست شما برای آینده را با تهدید مواجه سازد، در نتیجه خود این أمر به نحو غیر محسوسی شما را وادار به پایبندی به زیست اجتماعی غالب می‌کند، اما اکنون تصور کنید همان دختر جوان، به همراه خانواده به کلان شهری مانند تهران مهاجرت کرده است، اگر همان دختر اکنون قصد برقراری روابط دوستی خارج از عرف را داشته باشد، باز هم مسئله آبرو و اعتبار در میان اجتماع می‌تواند مانع جدی در سر راه وی تلقی گردد؟

این موضوع به نظر جزء لوازم ذاتی حضور در یک اجتماع میلیونی است، چراکه افراد از اساس با یکدیگر غریبه بوده و تنها میان آنان، روابط اقتصادی زود گذر برقرار خواهد بود، در نتیجه مقوله نظارت اجتماعی و حراست از فرهنگ و زیست غالب به حد اقل ممکن خواهد رسید.

تکثر در شاخص‌های تمایزمندی

گذشته از مسئله فوق، علل و عوامل دیگری نیز برای وجود زمینه مناسب در شهرها، جهت تکثر در زیست اجتماعی و گسترش اقلیت‌ها وجود دارد. انسان‌ها از اساس دارای دو میل درونی کاملا متضاد با یکدیگر هستند، از طرفی میل به تمایز طلبی انسان‌ها را به سمت کنش‌هایی سوق می‌دهد که وجه تفاوت و تمایز وی با دیگران در آن برجسته باشد، این موضوع علی الخصوص در هنگامه جوانی و نوجوانی به نحو جدی تری در انسان شکل می‌گیرد، اما از طرف دیگر انسان‌ها علاقه به قرار گرفتن در گروه و برخوردار بودن از حمایت اجتماعی یک گروه را دارند. اگر این دو میل وجودی انسان را به عنوان دو کفه ترازو در نظر بگیریم، زیست در مناطق کوچک‌تر، کفه حمایت اجتماعی را پر رنگ‌تر نموده و زیست در کلان‌شهر ها، کفه تمایز طلبی انسان‌ها را پر رنگ‌تر می‌سازد، به عبارت دیگر زیست اجتماعی در یک مکان کوچک، اراده انسانی را هرچه بیشتر در اراده جمعی هضم کرده و امکان بروز و ظهور خلاقیت و تمایز طلبی را از انسان سلب می‌کند، اما بر خلاف این موضوع، زیست در شهر‌های بزرگ، تعداد بی نهایتی از امکان‌ها را در اختیار انسان قرار می‌دهد که نوید گسترش انتخاب ها، تقویت اراده و از طرف دیگر، برجسته نمودن تمایز طلبی را در اختیار انسان قرار می‌دهد. در نتیجه انسان‌ها به دنبال ارضای حس تمایزطلبی خود، دست به انتخاب زیست‌های متفاوتی می‌زنند که شهر با تکثر هایش پیش پای آنان قرار داده است، اما این انتخاب‌ها زمانی می‌تواند یک هویت را برای انسان فراهم کند که با دیگر اشخاص، همراه شده و یک گروه کوچک متمایز را به وجود آورد.

گذشته از مسئله فوق، شهر شاخص‌های تمایز طلبی متنوعی را پیش روی انسان قرار داده است، تمایز به واسطه نوع مصرف، تمایز به واسطه سطح تحصیلات، تمایز به واسطه مکان زندگی، تمایز به واسطه شغل، تمایز به واسطه سبک تفریحات و حتی تمایز به واسطه سبک عبادت و مناجات همگی در شهر‌ها به نحو گسترده‌ای وجود داشته و در نتیجه شاخص‌هایی که اشخاص می‌توانند به واسطه آن میان خود و دیگران تمایز حاصل کنند بسیار بیشتر خواهد بود. امروزه و در فضای غرب، حتی تمایز به واسطه میل جنسی نیز أمری بسیار مهم تلقی می‌شود. به وجود آمدن تنوعی بی نظیری از میل‌های مختلف جنسی و گروه بندی اشخاص مبتنی بر آن، نمود بارز حس تمایز طلبی و قرار گرفتن در یک گروه اقلیت را به نمایش می‌گذارد.

گذشته از این مسئله حتی پوشش نیز به عنوان یک شاخص متمایز کننده در شهر مطرح می‌شود.

جهانی شدن و تکثر‌ها

به مطالب ابتدایی این پرونده بازگردید، همانطور که بیان شد یکی از صورت بندی‌های متأخر از مسئله جهانی شدن، فهم آن در قالب گسترش تکثر‌ها بود، در واقع شهر جهانی، جهانی بود جمع شد در یک شهر، این درک از جهانی شدن بر مقوله جمع شدن تکثر‌ها در یک مکان تمرکز داشت که به دنبال خود مسئله کاهش حساسیت‌های فرهنگی، انعطاف پذیری و به وجود آمدن تنوعی از زیست‌های اجتماعی در هم تنیده و موزاییکی را مطرح می‌ساخت. مبتنی بر این طرح از جهانی شدن، از اساس شهر‌ها مولد تکثر در زیست اجتماعی و گسترش گروه‌های ضد جریان، اقلیت‌ها و... هستند، هرچند در وجه افراطی‌تر این بحث، شاید دیگر نتوان از جریان غالب سخن گفت که به دنبال آن بحث از گروه‌های ضد جریان به میان آید.

مبتنی بر مباحث پیشین باید عنوان نمود که زمین کلان‌شهر، کاملا مساعد رشد اقلیت‌ها و گروه‌های ضد جریان و دگرباشان فرهنگی بوده، کما آنکه شاهد آن هستیم که با گسترش هرچه بیشتر شهرها، چنین اتفاقی در حال رخ دادن است.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha