گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ ۱۰ شرکت برتر جهان، در حال حاضر مدیریت دارایی ۵۰ تریلیون دلار از ثروت جهانی را در اختیار دارند. آنها به هیچکس، به جز افراد فوقثروتمند - یعنی ۵ صدم درصد مردم جهان که ثروتشان همچنان و به طور مرتب در حال گسترش است - پاسخگو نیستند. بقیه مردم جهان، بهای این وضعیت را میپردازند. آنها در همه چیز از تولید سوختهای فسیلی گرفته تا زندانهای خصوصی و تولیدکنندگان سلاح سرمایهگذاری میکنند. آنها رگ حیات اقتصادی برخی از مخربترین نیروهای جهان را تأمین میکنند. این مسئله نهتنها دموکراسی را تضعیف میکند، بلکه بقای بقیه مردم جهان را نیز به خطر میاندازد. «پیتر فیلیپس» [1] در کتاب جدید خود با عنوان «غولهای سرمایهداری چگونه ثروت متمرکز بشریت را تهدید میکند» [2]، ما را به دنیای این شرکتهای مدیریت دارایی فراملیتی و افرادی که آنها را اداره میکنند، میبرد. او نشان میدهد که چگونه آنها نخبگان جهان جدیدی را تشکیل میدهند که قدرت تقریباً کنترل نشدهای دارند. فیلیپس، استاد بازنشسته جامعهشناسی سیاسی در دانشگاه ایالتی سونوما در کالیفرنیا و رئیس سابق بنیاد آزادی رسانه (۲۰۰۳ تا ۲۰۱۷) است. او دروس جامعهشناسی سیاسی، جامعهشناسی قدرت، جامعهشناسی رسانه، جامعهشناسی توطئهها و جامعهشناسی تحقیق را در دانشگاه تدریس کرده است. «فیلیپس» در مصاحبه با وبسایت «Truth out» در مورد غولهای سرمایهداری، تأثیر آنها بر جهان و خطر بسیار بزرگ تمرکز این همه ثروت در دست عدهای معدود سخن میگوید. وی در این مصاحبه، غولهای سرمایه را مدیران و ادارهکنندگان واقعی جهان میداند.
کتاب جدید شما - «غولهای سرمایه» - در ادامه کتاب قبلی یعنی «غولها؛ نخبگان جهانی» [3] است که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. چرا احساس کردید که نیاز به ادامه این کار قبلی دارید؟
از تسلیحات گرفته تا سوختهای فسیلی، تنها ۱۰ شرکت، ۵۰ تریلیون دلار از ثروت جهانی را کنترل میکنند. آنها به هیچکس پاسخگو نیستند.
فیلیپس: کتاب «غولهای سرمایه»، کتاب قبلی من را که در این حوزه منتشر شده بود، بهروز کرده و آن را تکمیل میکند. اکنون پنج سال بعد از انتشار آن کتاب، در «غولهای سرمایه»، من به بررسی تمرکز سریع و مداوم سرمایه جهانی میپردازم و اینکه چگونه شرکتهای کم اما بزرگ، ثروت مالی عمده جهان را برای «۰.۰۵» درصد از ثروتمندترین افراد جهان، مدیریت میکنند. تعداد شرکتهای مدیریت سرمایهگذاری تریلیون دلاری و چند تریلیون دلاری، تقریباً دوبرابر شده است و از ۱۷ شرکت در سال ۲۰۱۷ به ۳۱ شرکت در سال ۲۰۲۲ رسیده است و اکنون در مجموع بیش از ۸۳ تریلیون دلار را مدیریت میکنند. این شرکتها هسته اصلی ثروت و سرمایه جهانی را در اختیار دارند؛ بهطوریکه ۱۰ شرکت برتر، مجموعاً ۵۰ تریلیون دلار دارایی جهان را مدیریت میکنند. در ادامه طی مسیر از کتاب اولم به کتاب «غولهای سرمایه»، من نشان میدهم که چگونه نابرابری ثروت و عدم تعادل قدرت، همچنان در حال رشد است و همه چیز را از دموکراسی تا محیطزیست و سلامت شخصی ما، تهدید میکند.
در کتاب «غولهای سرمایه»، شما در مورد نخبگان مالی بهعنوان یک موجودیت انتزاعی صحبت نمیکنید. شما اطلاعات دقیقی در مورد اینکه آنها چه کسانی هستند، چه میکنند و چگونه از نظر سیاسی عمل میکنند، به ما میدهید. غولها دقیقاً چه کسانی هستند و از تأثیر آنها بر جهان چه چیزی باید بدانیم؟
فیلیپس: غولها افرادی هستند که از سال ۲۰۲۲ در هیئتمدیره ۱۰ شرکت بزرگ مدیریت سرمایهگذاری در جهان خدمت میکنند: «بلکراک»، «گروه ونگارد»، «گروه یو بی اس»، شرکت سرمایهگذاری «فیدلیتی»، شرکت سرمایهگذاری «استیت استریت»، شرکت «مورگان استنلی»، شرکت «جیپیمورگان چیس»، شرکت «آموندی»، شرکت «آلیانز»، شرکت «پیمکو» و شرکت «کاپیتال گروپ».
این غولها، مرکز سرمایه جهانی را در دست خود دارند. دولتها، آژانسهای اطلاعاتی - نظامی، گروههای سیاستگذاری، رسانههای شرکتی و سایر سرمایهداران، ثروت متمرکز غولها را بهعنوان یک منفعت خاص و ویژه در نظر میگیرند که نیاز به حمایت و حفاظت اجتماعی - سیاسی مداوم دارد. تأثیر آنها بر تقریباً هر جنبه از جهان ما خیرهکننده است. نابرابری جهانی، هرگز تصادفی نیست؛ بلکه یک وضعیت عمدی است که توسط نخبگان حاکم بر این غولهای سرمایه از طریق تصمیمات سرمایهگذاری و سازمانهای سیاستگذاری که عمدتاً توسط آنها تأمین مالی میشود، تشویق، حفظ و کنترل میگردد.
نابرابری ثروت و عدم تعادل قدرت در جهان، همچنان در حال رشد است و همه چیز از جمله دموکراسی، محیطزیست و سلامت شخصی ما را تهدید میکند.
۱۰ شرکت برتر سرمایهگذاری، به طور گسترده روی یکدیگر سرمایهگذاری میکنند. سرمایهگذاری متقابل بین ۱۰ شرکت برتر در سال ۲۰۲۲، به ۳۲۰.۵۲ میلیارد دلار رسید. روشهای سرمایهگذاری متقابل، مستلزم نظارت دقیق بر سیاستهای یکدیگر و اشتراک منافع متقابل در حفظ و رشد بازار است. روندهای جهانی، تمرکز فزایندهای از ثروت، منابع و قدرت در دست پنج صدم درصد از جمعیت جهان و کاهش منابع و نفوذ برای بقیه جهان را نشان میدهد. بیش از نصف جمعیت جهان، در وضعیت فقر نسبی زندگی میکنند و ترکیبی از سوءتغذیه، بیخانمانی یا تهدید آن و فقدان مراقبتهای بهداشتی کافی، آنها را رنج میدهد. ۸۰ درصد از مردم جهان، با کمتر از ۱۰ دلار در روز زندگی میکنند.
یک نفر از هر سه نفر در جهان، از نوعی سوءتغذیه رنج میبرد؛ بهطوریکه در رژیم غذایی خود، از ویتامینها و مواد معدنی کافی برخوردار نیستند و این میتواند منجر به آسیبهای سلامتی مانند توقف رشد و کوتاهی قد در کودکان شود. در هر سال، تغذیه نامناسب باعث مرگ ۳.۱ میلیون کودک زیر ۵ سال میشود. برآوردهای «آکسفام» نشان میدهد که نابرابری در جهان، بهسرعت در حال افزایش است؛ زیرا ۱.۷ میلیارد کارگر در کشورهایی زندگی میکنند که تورم، بیش از درآمد آنها است. دادههای «آکسفام» نشان میدهد که روزانه، بیش از ۲۱,۰۰۰ نفر در سراسر جهان به دلیل نابرابری که ناشی از کمبود مراقبتهای بهداشتی پایه و تغذیه کافی است، جان خود را از دست میدهند.
غولهای سرمایهداری، چگونه در صنایعی که آسیبهای فردی و جمعی را ترویج میکنند، مشارکت دارند؟
فیلیپس: «غولها» سرمایهگذاری زیادی در تنباکو، الکل، پلاستیک، سلاح گرم، قمار و زندانهای خصوصی انجام میدهند. سرمایهگذاریهایی از این دست، باعث ایجاد اعتیادهای جسمی، مشکلات بهداشتی و تیراندازیهای خشونتآمیز میشود که میلیاردها نفر در سراسر جهان را تحتتأثیر قرار میدهد. تنباکو بهتنهایی باعث مرگ ۸ میلیون نفر در سال میشود. در سال ۲۰۲۲، غولهای سرمایهداری در مجموع ۱۰۳ میلیارد دلار در پنج شرکت بزرگ دخانیات، سرمایهگذاری کردند. ۲۴ میلیون آمریکایی الکلی هستند. آنها به طور متوسط، ۷۴ نوشیدنی در هفته مصرف میکنند که منجر به «سیروز کبدی» [4]، «سرطان» و بیماریهای قلبی - عروقی میشود. ۱۰درصد از مصرفکنندگان آمریکایی، نیمی از کل الکل فروخته شده در جهان را مصرف میکنند. غولها از سرمایهگذاری بیش از ۶۰ میلیارددلاری در ۶ تولیدکننده برتر الکل در جهان سود میبرند؛ هر چند این کار منجر به مرگ میلیونها نفر در سال میشود!
غولهای سرمایه، بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار در ۹ شرکت برتر نفتی سرمایهگذاری کردهاند و به تأمین مالی استفاده مداوم از محصولات گرمایشی در سراسر جهان کمک میکنند. علاوه بر این، غولها از جنگ و تهدیدات جنگی به دلیل این که سرمایهگذاری گستردهای در تولیدکنندگان سلاح دارند، سود میبرند. آنها بیش از ۲۶۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری در ۱۰ شرکت نظامی برتر غربی دارند. این صنعت از تبلیغات رسانهای پنتاگون، شورای آتلانتیک و شورای روابط خارجی بهره میبرد که دائماً تهدیدات ادعایی روسیه و چین را برجسته میکند.
بسیاری از مردم، تنها از مجمع جهانی اقتصاد (WEF) به دلیل نشست سالانه آن در «داووس» سوئیس اطلاع دارند. شما نگاهی عمیق به تاریخچه این مجمع و تأثیر آن انداختهاید. نکاتی که همه باید در مورد مجمع جهانی اقتصاد بدانند چیست؟
فیلیپس: مجمع جهانی اقتصاد در سال ۱۹۷۱ توسط «کلاوس شواب» [5] تأسیس شد. این یک اتاق فکری با بازوی لابیگری است. این سازمان ظاهراً به دنبال محافظت از سرمایهداری با رسیدگی به بحرانهای عمده از جمله تخریب محیطزیست، تغییرات آبوهوایی، تهدیدات جنگی و نابرابری جهانی تأسیس شده است. ۶۶ غول سرمایهداری (حدود ۶۵ درصد) به طور فعال با مجمع جهانی اقتصاد همکاری دارند. «لری فینک» [6]- میلیاردر و مدیرعامل «بلکراک» - بهعنوان متولی مجمع جهانی اقتصاد فعالیت میکند.
مجمع جهانی اقتصاد ادعا میکند که به ترویج «سرمایهداری بهتر» میپردازد و به دنبال حل بحرانهای چندگانه سرمایهداری از طریق مدیریت مبتنی بر وجدان به نام «سرمایهداری ذینفعان» [7] است. در این رویکرد، شرکتها به کسب سود و تجمیع ثروت میپردازند و برخی جنبههای بهبود انسانی از جمله معیارهای محیط زیستی، اجتماعی و حکمرانی را در نظر میگیرند.
برآوردهای «آکسفام» نشان میدهد که نابرابری در جهان بهسرعت در حال افزایش است؛ زیرا ۱.۷ میلیارد کارگر در کشورهایی زندگی میکنند که تورم بیش از درآمد آنها است.
هدف «سرمایهداری ذینفعان» در «داووس»، ادامه رشد سرمایه و تمرکز ثروت اقتصادی است؛ درحالیکه یکی از معیارهای مجمع جهانی اقتصاد، پرداختن به مسائل محیط زیستی، اجتماعی و حکمرانی، بهعنوان مکانیزمهای بینالمللی برای میانجیگری در برابر تهدیدات محیط زیستی و مشکلات اجتماعی - اقتصادی است.
متأسفانه سرمایهداری ذینفعان، تنها تأثیرات جزئی بر چند بحران جهانی دارد. در نشست دسامبر ۲۰۱۹ مجمع جهانی اقتصاد، این مجمع، «مانیفست داووس ۲۰۲۰» شواب را دریافت کرد:
هدف جهانی یک شرکت در انقلاب صنعتی چهارم که دیدگاه او را درباره مسئولیتهای یک شرکت بیان میکند، شامل حمایت از رقابت عادلانه و ایجاد شرایط برابر، عدم تحمل فساد، رفتار با تأمینکنندگان بهعنوان شرکای واقعی در خلق ارزش و احترام به حقوق بشر در تمام زنجیره تأمین است. شواب نوشت: «یک شرکت مسئول از طریق فعالیتهای خود به جامعه بهطورکلی خدمت میکند، از جوامعی که در آنها فعالیت میکند حمایت میکند و سهم عادلانهای از مالیاتها را پرداخت میکند... این شرکت، بهعنوان نگهبان محیطزیست و جهان مادی، برای نسلهای آینده عمل میکند.» شواب با تأکید بر اینکه «یک شرکت، چیزی بیش از یک واحد اقتصادی است که تولید ثروت میکند»، خواستار آن شد که عملکرد شرکتی، «فقط بر اساس بازدهی به سهامداران اندازهگیری نشود، بلکه بر اساس اینکه چگونه به اهداف زیستمحیطی، اجتماعی و حکمرانی خوب خود دست مییابد نیز ارزیابی شود.»
«مانیفست داووس» شواب، به غولهای سرمایهداری، توجیه اخلاقی برای ادامه مسیر نابرابری ثروت را میدهد؛ درحالیکه بهعنوان افرادی حساس به حقوق بشر و دارای نگرانیهای زیستمحیطی ظاهر میشوند. در واقع مجمع جهانی اقتصاد، در تلاش است تا برای گناهان سرمایهداری - یعنی گرسنگی، جنگ و تخریب محیطزیست - الگویی نجاتبخش ارائه دهد.
تحلیل شبکهای که به بررسی ارتباطات گسترده میان نخبگان جهانی میپردازد، توسط «ساندرا ناویدی» [8] در کتاب سال ۲۰۱۷ خود یعنی «اَبَر هابها؛ چگونه نخبگان مالی و شبکههای آنها بر دنیای ما حکومت میکنند؟» [9] منتشر شد. «ناویدی» بنیانگذار و مدیرعامل «Beyond Global» است؛ جایی که او برنامهریزی کلان اقتصادی و استراتژیک را به نخبگان سرمایهگذاری جهانی ارائه میدهد. از نظر ناویدی، «اَبَرهابها» دارای بهترین و قدرتمندترین مدیران اجرایی هستند که با پیشینههای مشابه، نخبگان تحصیلکرده، ثروت متمرکز و ارتباطات خانوادگی تاریخی، شبکههای تصمیمگیری را برای عموم نخبگان مشابه، هماهنگ میکنند. ناویدی از «لری فینک» [10] - مدیرعامل میلیاردر «بلک راک» - ، «جیمی دایمون» [11] - مدیرعامل «جی پی مورگان چیس» - و «جورج سوروس» [12] - سرمایهگذار و خیّر جهانی - بهعنوان افراد کلیدی در مراکز شبکهای این نخبگان یاد میکند. روابط شخصی آنها با گردهمایی سالانه مجمع جهانی اقتصاد در داووس تسهیل میشود؛ جایی که آنها نشستی را برای میلیاردرها و گروههای سرمایهگذاری برگزار میکنند.
شهروندان چگونه میتوانند در برابر قدرت و کنترل نامتناسب این غولهای سرمایه مقاومت کنند؟
فیلیپس: مسئولیت ما بهعنوان شهروندان دوستدار انسان، ایجاد ساختارهای دموکراتیک مردمی است که آشکارا تمرکز ثروت و کنترل غولهای سرمایه بر منابع جهانی را به چالش میکشد. من معتقد نیستم یا ادعا نمیکنم که تکتک غولها درگیر فعالیتهای غیرقانونی هستند؛ من تنها میگویم که آنها کنترل قانونی بر مقادیر عظیمی از سرمایه خصوصی دارند که میتواند تا حدی برای کاهش بدبختی انسانها استفاده شود. آنها درحالیکه برای انجام مسئولیتهای امانتداری خود در قبال سرمایهگذاران اقدام میکنند، همچنین باید تصمیماتی بگیرند که کیفیت زندگی همه انسانها را بهبود بخشد.
غولهای سرمایهداری از جنگ و تهدیدات جنگی به دلیل این که سرمایهگذاری گستردهای در تولید سلاح دارند، سود میبرند.
وظیفه ما این است که آنها را بابت نیازهای بشردوستانه جهانی به چالش بکشیم و خواستار بهبود وضعیت انسانها شویم. این دلیل اصلی است که من کتاب «غولهای سرمایه» را نوشتهام. من تمام ۱۱۷ مدیر را شناسایی کردهام تا بتوان از طریق شرکتهایشان با آنها تماس گرفت و آنها را تشویق کرد تا از سرمایهها برای رفع نیازهای انسانی ابناء بشر استفاده کنند. تماس مستقیم با غولها، تنها اولین گام بهسوی ایجاد سازوکارهای دموکراتیک است که سرمایه را برای برآوردهکردن نیازهای انسانی در سطح جهانی بازیابی میکند. من کتاب را با بازنشر نامهای که خطاب به غولهای سرمایه و دیگر نخبگان جهانی نوشته شده و در ابتدای کتاب «غولها؛ نخبگان جهانی» منتشر شده بود، به پایان میبرم. این نامه به آنها یادآوری میکند که اهمیت اعلامیه جهانی حقوق بشر که در سال ۱۹۴۸ توسط سازمان ملل به طور کامل تصویب شد، چقدر حیاتی است.
ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر میگوید: «هرکس حق دارد از سطح یک زندگانی استاندارد برخوردار باشد که سلامت و رفاه او و خانوادهاش، از جمله خوراک، لباس، مسکن و خدمات پزشکی آنان را تأمین کند. همچنین حق دارد از خدمات ضروری اجتماعی در هنگام بیکاری، بیماری، درماندگی، بیوه شدن و پیری یا در سایر مواردی که بنا به اوضاعواحوال، بیرون از اراده اوست و معاش وی را مختل میکند، استفاده کند. مادر بودن و فرزند بودن، استفاده از کمک و مساعدت ویژهای را ایجاب میکند. هر کودک - خواه حاصل زناشویی قانونی باشد یا غیرقانونی - از حمایت اجتماعی برابر برخوردار میشود.»
آنها (غولهای سرمایه) یک تعهد اخلاقی - انسانی برای احترام و حمایت از حقوق بشر برای همه دارند. تمرکز سرمایهای که نتواند نیازهای انسان را برآورده کند، باید تعدیل شود. سؤال واقعی این است: آیا غولها قبل از اینکه نابرابری عظیم جهانی، ما را به سمت فروپاشی اقلیمی، جنگهای منطقهای و ناآرامیهای داخلی گسترده سوق دهد، اقدامی برای بازسازی تمرکز سرمایه انجام خواهند داد؟ اگر چنین شود، به این دلیل خواهد بود که تحت فشار شهروندانی در سرتاسر جهان قرار گرفتهاند که خواستار این تغییرات شدهاند.
[1] . Peter Phillips
[2] . Titans of Capital: How Concentrated Wealth Threatens Humanity
[3] . Giants: The Global Elite
[4] . cirrhosis
[5] . Klaus Schwab
[6] . Larry Fink
[7] . stakeholder capitalism: سرمایهداری «ذینفعان»، دیدگاهی است که طبق آن شرکتها نباید صرفاً به سهامداران خدمترسانی کنند؛ بلکه باید دیگر منافع اجتماعی را نیز در نظر بگیرند. این تعریف، در برابر سرمایهداری «سهامداران» قرار میگیرد که از مدیران عامل شرکتها میخواهد تا بازدهی برای سهامداران را به حداکثر برسانند. سرمایهداری «ذینفعان» تأکید میکند که شرکتها در زمان تصمیمگیریها، نهتنها سهامداران، بلکه منافع کل جامعه را باید در نظر داشته باشند.
[8] . Sandra Navidi
[9] . Superhubs: How the Financial Elite and their Networks Rule Our World
[10] . Larry Fink
[11] . Jamie Dimon
[12] . George Soros
/ انتهای پیام /