نقش شبکه‌های اجتماعی در بروز آشوب‌های اجتماعی به قلم تیم آدامز؛

خرید توجه حتی به قیمت جان انسان‌ها!

خرید توجه حتی به قیمت جان انسان‌ها!
در بروز آشوب‌ها، محتوای منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، تنها بخشی از موضوع است و این که رسانه‌های اصلی یا سیاستمداران چه موضعی درباره گروه‌های هدف دارند یا چه موضعی درباره محتوای منتشر شده می‌گیرند نیز، مهم است.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «تیم آدامز» [1] - سردبیر سابق بخش کتاب روزنامه «آبزور» و برندۀ جایزۀ «یک جهان» برای برترین خبرنگار در سال ۲۰۱۵ - در یادداشتی که روزنامه گاردین آن را منتشر کرده است، به بهانه آشوب‌های اخیر انگلیس، به نقش شبکه‌های اجتماعی در زمینه‌سازی این آشوب‌ها پرداخته است. به گفته وی، از غذا و دارو گرفته تا برنامه‌های تلویزیونی و روزنامه‌ها، همه تحت نظارت هستند؛ اما شبکه‌های اجتماعی تحت نظارت نیستند و عواقب عدم نظارت بر این شبکه‌ها در آشوب‌های اخیر انگلیس مشخص شد. «آدامز» در بیان ضرورت نظارت بر این شبکه‌ها، تأکید می‌کند که تصاویر و فیلم‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، بیشتر از هزاران کلمه گزارش، انسان را تحریک می‌کند؛ به همین دلیل، در زمان آشوب‌های اجتماعی، این شبکه‌ها که بدون نظارت، خشن‌ترین تصاویر و فیلم‌ها را به اشتراک می‌گذارند، نقش برجسته‌ای دارند. با این وجود، به گفته وی در هنگام بروز آشوب‌ها، محتوای منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، تنها بخشی از موضوع است و این که رسانه‌های اصلی یا سیاستمداران چه موضعی در باره گروه‌های هدف دارند یا چه موضعی درباره محتوای منتشر شده می‌گیرند نیز مهم است.


همه این کار را می‌کنند!

یکی از کسانی که به دلیل نقش خود در شورش نژادپرستانه بریتانیا به‌سرعت متهم و محکوم شدند، «بابی شیربون» [2] بود. او جشن تولد ۱۸ سالگی خود را در سالن بینگو در «هارتلپول» [3] رها کرده و به جمعیتی پیوسته بود که در خیابان‌های شهر به دنبال خانه‌هایی بودند که به‌عنوان محل اقامت پناه‌جویان شناخته می‌شد. «شیربون» به دلیل شکستن شیشه‌ها و پرتاب بطری به سمت پلیس دستگیر شد. او به ۲۰ ماه زندان محکوم شد. «شیربون» در بازداشت ادعا کرده بود که اقداماتش به‌خاطر این که بسیاری دیگر نیز همان کارها را انجام داده بودند، توجیه‌پذیر است. او به افسران گفته بود «اشکال ندارد، بقیه نیز همین کار را می‌کنند.»

شبکه‌های اجتماعی که در مسیر افراط‌ گرایی حرکت می‌کنند، به طور گسترده و ثابت، به انتشار خشن‌ترین وقایع در سرتاسر جهان مشغول هستند.

این البته صرفاً یک ادعا از سوی افرادی است که در سال‌های گذشته در خشونت‌های جمعی درگیر شده‌اند؛ اما برای بسیاری از صدها نفری که اکنون با احکام زندان‌های سنگین مواجه‌اند، این نوع «دفاع»، حس و صدای قوی‌تری دارد. «شیربون» با هشدارهایی در شبکه‌های اجتماعی خود، از جشن تولد حواسش پرت شد و به سمت خیابان رفت. برخی از این اطلاعات شاید نادرست، درباره حوادث غم‌انگیز در ساوت‌پورت بود؛ اما همراه با آن، کلیپ‌های ویدئوهایی وجود داشت که به‌سرعت به کاتالیزورهایی برای گسترش خشونت تبدیل شدند.

هر کسی که تلفن داشته باشد، احتمالاً آن کلیپ‌ها را در جریان شورش‌های بریتانیا با وحشت فزاینده‌ای مشاهده کرده است؛ ویدئوی نژادپرستانی که ماشین‌ها را در ایست‌های بازرسی موقت در «میدلزبرو» متوقف می‌کنند یا مرد سیاه‌پوست تنهایی که در پارکی در منچستر گرفتار شده است. شواهد عینی از خشونت - حس آنی از بربریت که به طور ناگهانی عادی شده است - برای برخی، جرقه‌ای اساسی برای رفتن به خیابان‌ها می‌شود: «همه دارند این کار را می‌کنند»

 

شبکه‌های اجتماعی در مسیر افراط‌ گرایی

در طول آشوب‌های انگلیس، به آن سند عجیب‌وغریب از یک دوره دیگر نگاهی انداختم. صفحات متعدد راهنماهای سخت‌گیرانه بی‌بی‌سی که در مورد نمایش خشونت نوشته شده است. جا دارد که به خود یادآوری کنیم چه چیزی برای پخش ملی ما مجاز است. دستورالعمل‌ها می‌گویند: «وقتی خشونت واقعی نشان داده می‌شود، ما باید تعادلی بین الزامات دقت و خطرات ایجاد ناراحتی غیرموجه ایجاد کنیم». باید دقت و مراقبت ویژه‌ای در مورد «خشونتی که ممکن است تجربه شخصی را منعکس کند، به خرج داد. اقداماتی مانند خشونت خانگی، دعواهای میخانه‌ای و رفتارهای خشن هواداران فوتبال» مهم هستند. «بایستی اطمینان حاصل کنیم که خشونت کلامی یا جسمی که به‌سادگی می‌تواند توسط کودکان تقلید شود، در برنامه‌های قبل از ساعت حساس پخش نشود.»

تصاویر و فیلم‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، بیشتر از هزاران کلمه گزارش، انسان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

البته در شبکه‌های اجتماعی هیچ ساعت حساسی وجود ندارد. همچنین تلاشی برای برقرارکردن توازن بین دقت و ناراحتی در جستجوی کلیک‌های ناشناس وجود ندارد. برعکس، اتفاقاً همه چیز به سمت افراط پیش می‌رود. تمامی کانال‌های یوتیوب و حساب‌های ایکس (توییتر) با صدها هزار دنبال‌کننده به ارائه یک جریان ثابت و روزانه از خشن‌ترین نزاع‌های جمعی، درگیری‌های مدرسه‌ای و خشم و عصبانیت رانندگان در جاده‌ها از سرتاسر جهان اختصاص دارند.

یکی از اولین اقداماتی که «ایلان ماسک» پس از خرید توییتر انجام داد - بعد از اخراج اکثر مدیران بخش نظارت - معرفی یک قابلیت بود که به کاربران این امکان را می‌داد تا با «سوئیپ آپ» [4] به یک جریان خودکار از محتوای ویدئویی دسترسی پیدا کنند. او با شکایت‌های بسیاری از کسانی روبرو شد که ناخواسته با صحنه‌های خشونت، ضرب و شتم و قتل مواجه شده بودند.

چند سال بعد، اگر به رویدادهای آشوب‌های اخیر انگلیس علاقه‌مند بودید، احتمالاً خواهید دید که سیر زمانی وقایع، به‌سرعت و به طرز نگران‌کننده‌ای، پر شده از نشانه‌های آزاردهنده‌ای از خشونت - از جمله یک درگیری با چاقو در ساوت‌لند - که توسط فتنه‌گران سیاسی به طرز آتشین‌تری قاب‌بندی شده بود. کمترین آنها ایلان ماسک بود که به نظر می‌رسید مصمم به ترویج ایدة «جنگ داخلی» در بریتانیا برای ۱۹۳ میلیون دنبال‌کننده‌اش بود.

حتماً دلیلی وجود دارد که در رسانه‌های پخش مستقل و تحت نظارت، تصاویر و فیلم‌های چنین رویدادهایی نیاز به زمینه‌سازی و پیکسل‌گذاری دارند و به‌تدریج، تصاویر و فیلم‌های اخبار مربوط به این وقایع پخش می‌شود. این تصاویر، بیشتر از هزاران کلمه گزارش، تخیل ما را اشباع می‌کنند. جریان غیرقابل‌کنترل آن‌ها که به‌خاطر ماهیت گرافیکی‌شان انتخاب شده و برای برانگیختن خشم یا خنده به اشتراک گذاشته می‌شوند، پیامدهایی برای کسانی دارد که به‌دقت این موضوع را مطالعه کرده‌اند و البته تعجب‌آور هم نیست.

دکتر «کیتلین ریگهر» [5] - یکی از نویسندگان یک پژوهش بزرگ به نام «اسکرول ایمن‌تر» است که امسال منتشر شده و به نحوه «بازسازی» نفرت و زن‌ستیزی در بین جوانان در رسانه‌های اجتماعی می‌پردازد. او اظهار می‌کند: «واقعیت واضح این است که شرکت‌های رسانه‌های اجتماعی، در کسب‌وکار فروش توجه هستند. تعدادی از افشاگران از این شرکت‌ها بیرون آمده‌اند و همچنین تحقیقات زیادی - از جمله تحقیقات من - وجود دارد که نشان می‌دهد الگوریتم‌ها، آسیب و اطلاعات نادرست را در اولویت کار خود قرار داده‌اند؛ زیرا این موارد، به‌مراتب جذاب‌تر هستند و بیشتر از حقیقت، توجه مخاطبان را به خود جلب می‌کنند.»

تصاویر و فیلم‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی، بیشتر از هزاران کلمه گزارش، انسان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

«کر استامر» - نخست‌وزیر انگلیس - در روزهای اخیر در مورد اینکه چگونه قانون آینده ایمنی آنلاین - که قرار است در سال آینده لازم‌الاجرا شود - باتوجه‌به رویدادهای اخیر باید تقویت شود، صحبت کرده است. دکتر «کلن ریگهر» - که در این زمینه به قانون‌گذاران مشاوره داده است - تأکید می‌کند: «هیچ شکی وجود ندارد که این صرفاً بحثی درباره آزادی بیان نیست. ما در مورد نحوه توزیع، تأمین و اولویت‌بندی محتوای الگوریتمی صحبت می‌کنیم. میلیون‌ها و میلیون‌ها پست وجود دارد و الگوریتم، ۱۰۰ موردی را که می‌بینیم، تعیین می‌کند.» او می‌گوید که تنظیم‌کننده‌ها حداقل باید بدانند این الگوریتم‌ها چگونه کار می‌کنند. «ریگهر» اشاره می‌کند که در این زمینه، بررسی فیدهای رسانه‌های اجتماعی افرادی که به‌خاطر خشونت نژادپرستانه در بریتانیا محکوم شده‌اند، مفید خواهد بود تا الگوهایی را که آنها مشاهده می‌کردند، بررسی کنیم. ما باید این ارتباط را برای قانون‌گذاران و عموم مردم روشن‌تر کنیم تا این موضوع، به‌عنوان یک مشکل بسیار عمومی و سیستمی درک شود. من فکر می‌کنم در مجموع به بحران وجودی نزدیک می‌شود.

 محور این بحران، معمولاً به‌عنوان یک مسئله اطلاعات نادرست عامدانه بحث می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهد که این موضوع، یک جزء حیاتی را نادیده می‌گیرد؛ نحوه‌ای که این اطلاعات نادرست، به طور معمول به محتوای ویدئویی متصل می‌شود. در هفت سال گذشته، «شکونتالا باناجی» [6] - استاد فرهنگ رسانه‌ای و تغییرات اجتماعی در مدرسه اقتصاد لندن - با محققانی کار کرده است که روش‌هایی را مطالعه می‌کنند تا به‌اشتراک‌گذاری کلیپ‌های ویدئویی کوتاه، یک عامل کمک‌کننده در خشونت نژادی، اعدام‌های بدون محاکمه، و کشتارهای جمعی در سراسر جهان دست پیدا کنند. باناجی می‌گوید: «ما تعداد زیادی ویدئو در تیک‌تاک و اینستاگرام تماشا کردیم. همه ما بعد از آن مجبور شدیم به سمت درمان برویم... این واقعاً تحقیرآمیز و نفرت‌انگیز است.»

 این گروه، تأثیر هزاران کلیپ ویدئویی از این نوع که در آشوب‌های انگلیس پخش شد را جمع‌آوری و مطالعه می‌کند: حملات خیابانی شرورانه با زمینه‌سازی بسیار کم، یا با زمینه‌سازی که عمداً نادرست است. این کار حقایق شگفت‌انگیزی را به همراه داشته است. یکی اینکه مخاطبانی که بیشتر در معرض این محتوا قرار دارند، نوجوانان و جوانان نیستند، بلکه بینندگان میان‌سال و طبقه متوسط هستند.

الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی، آسیب و صدمه و اطلاعات نادرست را در اولویت کار خود قرار داده‌اند؛ زیرا این موارد، به‌مراتب جذاب‌تر و هیجان‌انگیزتر هستند و بیشتر از حقیقت، توجه مخاطبان را به خود جلب می‌کنند.

محدود بودن عمدی زمینه سیاسی، بسیار مهم و حیاتی است. باناجی می‌گوید: «چیزی که واقعاً برای ما جالب بود، این بود که در برخی کشورها، محتوای گرافیکی مشابهی در گردش بود، اما منجر به خشونت خیابانی نشد». او خاطرنشان می‌کند که مؤلفه کلیدی در مکان‌هایی که خشونت نژادپرستانه رخ می‌دهد، چارچوب‌بندی سیاسی مطالب بود. در هند و میانمار، در برزیل دوران ریاست‌جمهوری بولسونارو و در بریتانیا، پس از برگزیت - جایی که شاهد افزایش گسترده حملات اسلام‌هراسی بودیم - تفاوت مهم، موضوعی نبود که دولت در تلاش برای تنظیم اینترنت اتخاذ کرد؛ بلکه در لحن آن نسبت به گروه‌هایی بود که هدف قرار می‌گرفتند.

تحقیقات باناجی نتیجه می‌گیرد که «نوعی مثلث وجود دارد که این را بسیار خطرناک می‌کند. تنها بخشی از آن محتوای رسانه است. این به همان اندازه مهم است که اول، خشونت چگونه شرح و ویرایش می‌شود و دوم، این که رسانه‌های اصلی و سیاستمداران، در مورد آن محتوا - به طور ضمنی یا صریح - چه می‌گویند.» با این شرایط، او معتقد است که تلاش‌ها برای کنترل این پلتفرم‌ها، به‌ویژه توسط شخصیت‌های سیاسی که به دنبال استفاده از آن‌ها برای دامن‌زدن به تفرقه هستند، تنها می‌تواند نتیجه معکوس داشته باشد. او معتقد است که مقررات کاملاً مستقل، همراه با اظهارات سیاسی که نژادپرستی و تفسیرهای تحریک‌آمیز را رد می‌کند، به‌آرامی قدرت را از الگوریتم‌ها می‌گیرد.

«ریگهر» نیز موافق است که چنین تغییراتی، نمی‌تواند به‌زودی رخ دهد. او می‌گوید: «تقریباً هر چیز دیگری که ما مصرف می‌کنیم - از جمله برنامه‌های تلویزیون و روزنامه‌نگاری قانونی و غذا و داروها - تحت نظارت هستند. بااین‌حال، رسانه‌های اجتماعی همچنان بدون نظارت باقی مانده‌اند. من فکر می‌کنم که ما پشت این ایده پنهان می‌شویم که فناوری هنوز جدید است و ما هنوز در حال کار بر روی آن هستیم؛ اما وب جهانی، ۳۰ سال پیش راه‌اندازی شد. برای تقریباً نیمی از جمعیت جهان، آنها هرگز بدون این وب، زندگی نکرده‌اند». عواقب این عدم نظارت بر شبکه‌های اجتماعی در آشوب‌های اخیر انگلیس، به‌خوبی خود را در اطراف ما نشان داد. 

[1] . Tim Adams
[2] . Bobby Shirbon
[3] . Hartlepool
[4] . swipe up
[5] . Kaitlyn Regehr
[6] . Shakuntala Banaji

/ انتهای پیام / 

پرونده ها