بررسی زوایای گوناگون الگوی زیست جنسی ایرانیان در گفتگو با محمدتقی کرمی/ بخش اول؛

عرفی شدن، نخستین گام جنسیت‌زدگی

عرفی شدن، نخستین گام جنسیت‌زدگی
واقعیت این است که بدن و میل جنسی اهمیت پیدا کرده و روایت بدی از میل جنسی در کشور ما رواج پیدا کرده است. درصورتی‌که گزاره‌های سکسولوژی و روان‌شناسی می‌گویند پاسخ به نیازهای ما، همیشه با تصویر ذهنی‌مان فاصله دارد؛ بنابراین انسان‌ها نباید تسلیم این الگوهای غیرواقعی شوند.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ یکی از جنبه‌های مهم وجود انسان، غرایزی است که به طور طبیعی در نهاد او قرار داده شده است. نحوه ارضای این غرایز، تأثیر مستقیمی در سبک زندگی افراد دارد. مثلاً در مورد غریزه جنسی، خانواده بستر صحیح ارضای نیاز جنسی است؛ اما در سال‌های اخیر، به تبع اتفاقاتی که در غرب افتاده است، نسیمی از انقلاب جنسی آنها به ایران رسیده و الگوی زیست جنسی ایرانیان را تحت‌تأثیر قرار داده است. این تأثیر محدود به قشر نوجوان تازه‌بالغ نیست و امروز دیگر بزرگسالان را هم دربرگرفته است. هر چند آمارهای دقیقی از وضعیت زیست جنسی ایرانیان در دست نیست، اما ظاهراً اوضاع چندان وضعیت خوبی هم ندارد. برای بررسی بیشتر این موضوع به سراغ دکتر محمدتقی کرمی قهی - عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی، عضو هیئت تحریریه فصلنامه علوم اجتماعی، سردبیر پژوهش‌نامه فرهنگی و اجتماعی کودک و نوجوان و پژوهشگر حوزه مطالعات زنان - رفتیم. کرمی هر چند اعتقاد چندانی به آمارها ندارد، اما تحلیل ایشان از وضعیت زیست جنسی ایران نسبت به گذشته شنیدنی است. در بخش اول این گپ‌وگفت، شرح نظرات ایشان را دریافت خواهید کرد.

 

نشانگان، مهم‌تر از آمارها

در بررسی مسئله زیست جنسی در ایران، دست ما خیلی باز نیست. معمولاً آمارهایی که در این زمینه وجود دارد، یا پنهان است یا کتمان می‌شود و به همین دلیل، صحبت‌کردن درباره این موضوع، خیلی دشوار است. اما مخصوصاً در این یکی - دو دهه اخیر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، برخی تغییرات آشکار در الگوی زیست جنسی ایرانی‌ها به وجود آمده است که نمی‌توان منکر آنها شد. برای شروع خواهشمندم یک تصویر واقعی از این تغییرات که در دو دهه اخیر روی داده، داشته باشیم. مخصوصاً با توجه به این مسئله که این تغییرات و تغییراتی که در الگوی زیست جنسی جهانیان رخ‌داده، به‌شدت مرتبط هستند. هرچند عده‌ای کاملاً منکر این تغییرات می‌شوند و معتقدند در ایران خبری نیست! عده‌ای هم برعکس گروه اول، معتقدند که تغییرات آن‌قدر عمیق است که باید آن را بحران نامید. این گروه می‌گویند ما دچار انقلاب جنسی شده‌ایم! برآیند شما از تصویر زیست جنسی و تغییرات الگوی زندگی و مراوده جنسی در ایران چیست؟

کرمی: زیست جنسی ایرانیان ابعادی دارد که خیلی برای ما مهم است و در ابتدا باید آن ابعاد مشخص شود؛ اولین بُعد قابل‌بررسی این است که ما اطلاعات جامع و درستی نداریم. مثلاً نمی‌توانیم بگویم در این میزان افراد از جامعه و این درصد، فلان رفتار وجود دارد. توجه به این نکته مهم است که اصلاً این آمار چه ارزش و اعتباری دارد؟ یعنی اگر آمار داشته باشیم، چه نقطه قوتی داریم و اگر نداشته باشیم، چه نقطه‌ضعفی وجود دارد؟ خیلی از پدیده‌های اجتماعی هستند که درباره آنها آمارهای متقنی وجود دارد. اما کاری برای آنها انجام نمی‌شود. یعنی داشتن آمار، لزوماً به معنای حل، درمان یا جهت‌دهی به مسئله نیست. مسئله بودن و نبودن آمار را باید با راه‌حل مسئله مورد سنجش قرار داد. بنده نمی‌گویم که آمار بی‌ارزش است، بلکه باید در کنار داشتن آمار و اطلاعات دقیق، نشانه‌ها و ظهورات و شهود عمومی و عامه را هم حتماً و دقیقاً بررسی کرد.

به‌راحتی نمی‌توانم ادعا کنم که انقلاب جنسی اتفاق افتاده است؛ زیرا انقلاب جایی است که در ارزش‌ها، چرخش و تغییر ایجاد شود. بنده هنوز این برداشت را ندارم. اگر چه در بین گروهی از افراد، واقعیت این است که انقلاب اتفاق افتاده، اما درعین‌حال نمی‌توانم ادعا کنم که این افراد، اکثریت جامعه را تشکیل می‌دهند.

اگر از منظر نشانه‌ها بحث کنیم، خواهیم دید که نشانه‌های تحول و تغییر در زیست جنسی خیلی گسترده است و جهت این نشانه‌ها به سمت فاصله‌گرفتن از هنجارها و اشکال سنتی ارضای میل جنسی و به‌گونه‌ای اصالت بخشیدن به لذت در اشکال جدید و متنوعی که در سطح جامعه مطرح است، می‌باشد. نکته مهم این است که این نشانه‌ها، در واقع در یک پلتفرم‌هایی امکان بروز و ظهور پیدا کردند که عمدتاً به‌عنوان فضای مجازی از آنها یاد می‌شود؛ یعنی در فضای مجازی، حجم مطالبی که درباره زیست جنسی و ذائقه‌سازی جنسی و به‌اصطلاح «آگاهی‌های جنسی» و نشانگان جنسی تولید می‌شود، بسیار متنوع است. گاهی شما نشانه‌های متکثری دارید و این نشانه‌های متکثر در کنار نشانه‌های شما وجود دارد؛ اما گاهی این نشانگان بر نشانگان سایر حوزه‌ها و موضوعات غلبه دارد؛ مثلاً سایت‌ها، طنزها، گروه‌ها و چت‌ها، عمده‌ترین مسئله‌ای که مطرح می‌کنند، مربوط به زیست جنسی است. اینها با ممبرها و فالوورهای بالا و با کامنت‌های بسیاری که قرار می‌دهند، نشان می‌دهند که این موضوع جذاب است! مردم درباره آن اطلاعات، علاقه و کنش دارند.

وضعیت امروز جامعه ما در مسئله زیست جنسی، مانند گذشته نیست. نمی‌گویم که بحران ایجاد شده یا انقلاب جنسی رخ‌داده، اما بنده وضعیت موجود را گونه‌ای تغییر و حرکت به سمت عرفی شدن و به سمت نوعی انحراف از معیار فهم می‌کنم. البته به‌راحتی نمی‌توانم ادعا کنم که انقلاب جنسی اتفاق افتاده است؛ زیرا انقلاب جایی است که در ارزش‌ها، چرخش و تغییر ایجاد شود. بنده هنوز این برداشت را ندارم. اگر چه در بین گروهی از افراد، واقعیت این است که انقلاب اتفاق افتاده، اما درعین‌حال نمی‌توانم ادعا کنم که این افراد، اکثریت جامعه را تشکیل می‌دهند. از طرف دیگر بحران هم نیست؛ زیرا بحران تعریف خاصی دارد. یعنی این مسئله باید جزء سه مسئله مهم کشور باشد. بنده بازهم نمی‌توانم این را ادعا کنم؛ البته وقتی می‌گویم سه مسئله اول، منظور بنده این است که این مسئله در کنار مسئله تورم، اشتغال و شکاف‌های سیاسی قرار گیرد. در غیر این صورت، اگر شما درباره آسیب‌های اجتماعی بپرسید که آیا مسئله تغییرات زیست جنسی، جزء سه مورد اول است یا نه، شاید بشود این موضوع را در سه مورد اول قرار داد، اما در مسائل کلان، در عین اینکه مشکل هست، اما بحرانی نیست. آن دسته‌بندی که من با آن فضا را فهم می‌کنم، همان دسته‌بندی تغییر به سمت عرفی شدن و حرکت به سمت انحراف از معیارهای پیشین است.

 

انقلاب جنسی نه، بحران جنسی آری

ظاهراً این یک گزاره واقعی است که در کشورهای اروپایی، انقلاب جنسی رخ داده است و پذیرشی نسبت به همجنس‌گرایی اتفاق داده که در حوزه قانونی نیز به رسمیت رسیده است. اما این بارش اطلاعاتی که چه اتفاقی در اروپا رخ‌داده تا به وضعیت امروز رسیده، به‌صورت فشرده در ایران پیاده می‌شود! یعنی همه در معرض اطلاعاتی هستند که با آموزه‌های دینی و فرهنگ عرفی ایرانی سازگاری ندارد. همه دچار یک بحران یا سردرگمی هستند که نمی‌دانند کدام عرف یا ارزش باب میلشان است و کدام نیست. از طرف دیگر، برخی آمارهای رسمی نیز موید این سردرگمی هستند و حتی مصادیق ورود موج تغییرات را به‌روشنی نشان می‌دهند. حتماً آمار مرکز پژوهش‌های مجلس در سال ۱۳۹۸ می‌گفت که نزدیک به هفده درصد دانش‌آموزان، تمایلات همجنس‌گرایانه دارند. نظر شما چیست؟

کرمی: آن آمار به نظر من مزخرف بود که فلان درصد دانش‌آموزان تا به امروز تجربه سقط‌ جنین داشتند و...

 

صحبت بنده این است که در معرض این بارش اطلاعاتیِ اتفاقات جهان قرارگرفتن، حتماً تأثیر خودش را بر الگوی زیست جنسی ایرانیان خواهد گذاشت. حالا آمار را بپذیریم یا رد کنیم، اما بالاخره مشاهداتمان را نمی‌توانیم منکر شویم.

کرمی: این مسائلی که می‌فرمایید، حتماً در جامعه ایرانی وجود دارد. اما نکته مهم این است که باید به‌صورت درست درباره آنها صحبت شود. انقلاب جنسی به چه معنا است؟ انقلاب جنسی، موجی در دهه هفتاد در آمریکا بود و معنایش این بود که ما به لذت‌ها اهمیت بیشتری می‌دهیم و هیچ هنجاری را در رابطه جنسی نمی‌پذیریم. این موج دیگر وجود ندارد. این چیزی که شما امروز در غرب می‌بینید، اسمش انقلاب جنسی نیست. یک الگویی از روابط جنسی است که هنجارهای خود را دارد. اتفاقاً من به شما بگویم که ما وضع بدتری نسبت به آنها داریم! زیرا معلوم نیست در بین کسانی که در این مسیر حرکت می‌کنند، چه نوع هنجاری وجود دارد. البته نه در کلیت جامعه، بلکه در بین کسانی که به سمت عرفی شدن می‌روند، ما وضع بدتری داریم. مثلاً پسری داریم که پنج دوست‌دختر دارد! در هیچ جای دنیا این‌طور نیست. معمولاً یک مرد و یک زن در رابطه هستند. به فرض که این روابط، کوتاه‌مدت و توافقی بین دو نفر است، اما بالاخره آنها یک هنجاری دارند. اما وضع حال حاضر در بین جماعتی که به سمت عرفی شدن حرکت می‌کنند، بسیار پیچیده است. مثلاً در فرهنگ جوانان نسل امروزی، اساساً هیچ هنجار تعریف شده‌ای وجود ندارند. آنها طوری زیست می‌کنند که انگار هیچ مشکلی برای رابطه هم‌زمان با دو پسر یا دو دختر وجود ندارد! این وضعیت را نمی‌شود به اروپا نسبت داد.

اقتصاد لوازم جنسی و سقط‌جنین و اعمال جراحی مربوط به اعضای جنسی در ایران روبه‌رشد است. در گذشته فقط خانم‌ها اندام جنسی خود را جراحی می‌کردند. در حال حاضر، آقایان هم در این مسئله ورود کرده‌اند؛ بنابراین مسئله جنسی در ایران، تبدیل به کالا و صنعت پر سودی شده و عده‌ای هم به آن دامن می‌زنند.

بنابراین نکته اول این است که باید مناقشه‌ای درباره صحبت‌ها و آمارها کرد. تعاریف در این آمارها باید خیلی دقیق به کار برده شود. به‌عنوان‌مثال وقتی می‌گویند هفده درصد از بچه‌ها در دوران دبیرستان تمایلات همجنس‌گرایانه دارند، باید با دقت زیادی درباره این آمار سخن گفت. بنده این آمار را انکار یا تأیید نمی‌کنم، بلکه منظور من این است که این آمار خطرناک نیست؛ زیرا این گرایش در یک دوره‌ای در بین نوجوانان وجود دارد. مخصوصاً در جنس دختر و بستگی به نوع جامعه‌پذیری و روابط خانوادگی بچه‌ها، کم‌وبیش هست. مثلاً دختری در خانواده‌ای بزرگ شده که تعداد برادران او زیاد است و روحیات خشن دارد و یا پسری در خانواده‌ای با تعداد خواهران زیاد رشد کرده است. وضعیت هرکدام از اینها با دیگری متفاوت است. این موارد را نباید وضعیت ثابت جامعه دانست؛ یعنی در گفتن این آمارها باید مقداری احتیاط کرد.

بنده در حال حاضر به هر آماری بدبین هستم! چه از این نظر که بگویند وضعیت خراب است و چه بگویند همه چیز خوب است. از نظر من تنها مسیری که وجود دارد، گفت‌وگو از راه نشانگان است. مثلاً ما می‌دانیم که بازار سقط‌جنین خیلی شلوغ است. کافی است با چند ماما صحبت کنید؛ خواهید فهمید که آمار سقط‌جنین خیلی بالا است. وقتی با ماماها صحبت می‌کنید، متوجه می‌شوید که عمده موارد سقط‌جنین، معمولاً بچه‌دارشدن از طرق خارج از خانواده است. مثل رابطه دوست‌پسری و دوست‌دختر یا زن شوهری داری که با غیرهمسرش رابطه داشته یا مرد زن‌داری که زنی را صیغه کرده و زن باردار شده است. این موارد خیلی زیاد است.

اما در مورد آمار، بنده فقط می‌توانم به‌صورت نشانگانی جواب بدهم. زمانی که اقتصاد سقط‌ جنین در ایران را مشاهده می‌کنید، با اقتصاد بسیار بزرگی روبه‌رو می‌شوید. پزشکان و ماماهایی که سقط‌ جنین می‌کنند، در حال ثروتمند شدن هستند. وقتی با این پزشکان و ماماها صحبت می‌کنید، متوجه می‌شوید که درک آنها از وضع جامعه بسیار خراب است. بنده برای تعمیق و تحلیل این دست موضوعات، به این گفته‌ها بیشتر توجه می‌کنم تا آمار فلان نهاد!

در حال حاضر یکی از مسائل مهم تراپیست‌ها، نوجوانانی هستند که می‌خواهند تغییر جنسیت دهند یا از جنسیت خود ناراضی هستند. این لزوماً ربط مستقیمی با زیست جنسی پیدا نمی‌کند. نمی‌گویم بی‌ربط هستند، اما این یک مسئله و آن هم مسئله دیگری است. مثلاً وقتی شما می‌خواهید نشانگان را بررسی کنید، باید اول فضای مجازی در ایران و دوم، واقعیت‌های اقتصاد صنعت جنسی را بررسی کنید. شما کافی است که مقداری روحیه کاوش داشته باشید. برخی از این فروشگاه‌های اینترنتی کالاهای جنسی، کالاهایی می‌فروشند که غیرنرمال و برای اشکال خاصی از رابطه است. طرف می‌گوید از این قلم کالا، صد عدد وارد کردم! این خبر را ساعت هشت صبح استوری می‌کند. ساعت سه بعدازظهر هم موجودی کالا به اتمام می‌رسد. دروغ هم نمی‌گوید! زیرا می‌خواهد از شما پول بگیرد.

 
اقتصاد لوازم جنسی و سقط‌جنین و اعمال جراحی مربوط به اعضای جنسی در ایران روبه‌رشد است. در گذشته فقط خانم‌ها اندام جنسی خود را جراحی می‌کردند. در حال حاضر، آقایان هم در این مسئله ورود کرده‌اند؛ بنابراین مسئله جنسی در ایران، تبدیل به کالا و صنعت پر سودی شده و عده‌ای هم به آن دامن می‌زنند. اساساً خانواده جایی است که این تمایلات در آن تعدیل شود نه اینکه به آن دامن زده و بسط پیدا کند. این موارد نشان‌دهنده این است که اوضاع زیاد خوب نیست.

 

وجود فضای بین‌الاذهانی مسموم در ایران

با این حساب، شما فکر می‌کنید که جامعه ایرانی، یک جامعه جنسیت زده است؟

کرمی: به یک معنا و حداقل در برخی گروه‌های سنی، این مسائل خیلی پررنگ است. وقتی می‌گویم به نشانگان توجه کنید، منظورم این است که مثلاً تمام خانم‌ها از آزارهای جنسی شکایت می‌کنند. آزارهای جنسی که در فضاهای عمومی می‌بینند، بسیار زیاد است. زنانی که می‌گویند به پزشک مراجعه کردند و آن پزشک به آنها دست‌درازی می‌کند، امروز کم نیستند. تراپیست‌ها، دندان‌پزشک‌ها یا در فضاهای دیگر استاد دانشگاه و... در این زمین بازی می‌کنند. یعنی یک فضای بین‌الاذهانی شکل گرفته که در این فضا، پیش‌فرض فرد این است که این فعل را انجام دهد! زیرا همه انجام می‌دهند.

 

شاید مقداری از این شناخت ما نسبت به چنین نشانگانی به‌خاطر گسترش سطح ارتباطات باشد. یعنی قبلاً هم این اتفاقات رخ می‌داده است، اما به گوش کسی نمی‌رسید.

من وقتی در کلاس حرفی دوپهلو می‌گویم و همه افراد وجه روایت جنسی حرفم را برداشت می‌کنند، این حامل یک پیام مهم است. الگوی حوادثی که در ایران وجود دارد - مثل قتل‌های عمد - معمولاً ناشی از تحریک به‌وسیله یک عامل جنسی است. همه این نشانگان، نشان‌دهنده اوضاع نامناسب این روزهای ماست.

کرمی: نه فقط این نیست. در گذشته هم خانم‌ها یک شبکه‌های گفت‌وگویی با هم داشتند، اما چنین روایت‌هایی در آن شبکه فراوان نبود. قبلاً شما کمتر می‌شنیدید که وقتی زنی به دکتر مراجعه می‌کند، از لمس اضافه شکایت کند. ولی در حال حاضر، تعدد این روایات بیشتر شده است. در گذشته پیشنهادهای خارج از عرف به زن شوهردار، خیلی کم بود؛ اما امروز این اتفاق با دفعات بیشتری نسبت به قبل رخ می‌دهد. نمی‌شود گفت که این مسائل در مقیاس زیادی بوده، اما اطلاع‌رسانی نمی‌شده است. مثلاً در گذشته اگر کسی بچه داشت، مصونیت داشت و کسی به او نگاهِ ناامن نمی‌کرد. بنده در بچگی خود به خاطر دارم که اگر دختر جوانی که دم بخت بود با خواهر چند ساله خود به خیابان می‌رفت، مصونیت داشت. یا اگر مادران در فضای عمومی، بچه خود را شیر می‌دادند، از نگاه‌ها مصونیت داشتند؛ اما امروز شما می‌بینید که به زن شوهردار پیشنهاد رابطه می‌دهند و به‌عنوان ویژگی مثبت گاهی به آن نگاه می‌کنند که این زن، تجربه بیشتری دارد و آویزان آدم نمی‌شود و اهل حاشیه‌سازی نیست! واقعاً این دست مسائل در گذشته نبوده و امروز از بستر عرفی شدن و محو چارچوب‌ها می‌آید.

بنده اگر بخواهم به اعتبار چیزی که از آن با عنوان برساخت بین‌الاذهانی جنسیت در ایران نام می‌برم صحبت کنم، می‌توانم بگویم در ایران اوضاع خیلی خراب است؛ زیرا در حال حاضر، صحبت درباره مسائل جنسی زیاد است و فانتزی‌های زیادی نیز در این راستا ساخته می‌شود. جامعه به‌شدت کدهای جنسی را دریافت می‌کند و این دریافت، برای افراد افتخارآفرین است. این موارد در گذشته نبود! فضای بین‌الاذهانی، امروز بسیار اوضاع خرابی دارد. در بین برخی از خانواده‌ها، در فضائی به دور از حیا و با ادبیات کوچه‌بازاری درباره این مسائل صحبت می‌شود. پس به اعتبار این نشانه‌ها که در کنار هم قرار داده می‌شوند، می‌توان فهمید که اوضاع خوب نیست. آمار دقیق و درستی از این وضعیت نداریم و بنده هم به هیچ آماری اعتماد ندارم؛ اما می‌دانم و می‌بینم که فضای خوبی نیست. من وقتی در کلاس حرفی دوپهلو می‌گویم و همه افراد وجه روایت جنسی حرفم را برداشت می‌کنند، این حامل یک پیام مهم است. الگوی حوادثی که در ایران وجود دارد - مثل قتل‌های عمد - معمولاً ناشی از تحریک به‌وسیله یک عامل جنسی است. همه این نشانگان، نشان‌دهنده اوضاع نامناسب این روزهای ماست.

 

عرف، تعادل‌بخش است

موافقید که پررنگ‌شدن روحیه تسامح در نظام ارزشی خانواده‌های ایرانی، منجر به تقویت چنین فضائی شده است؟ به عبارت روشن‌تر، خانواده‌ها امروز با سادگی بیشتری نسبت به گذشته از کنار مسائل جنسی عبور می‌کنند و همین سهل‌انگاری، منجر به تقویت فضای به دور از حیا می‌شود.

کرمی: خانواده‌ها به‌صورت ساده از کنار این دست مسائل عبور نمی‌کنند. ما هنوز وارد تحلیل نشدیم که ببینیم چطور به این شکل درآمده‌ایم و چه بلایی دارد به سرمان می‌آید. اما بنده روایت ساده‌انگاری را نمی‌پذیرم. انگار یک طور تعادل است که خانواده ایرانی به سمت آن می‌رود. ما در شرایط دشواری قرار داریم. فرض کنید که شما به‌عنوان یک پدر، دو دختر دارید. می‌خواهید این دو دختر را هم با ارزش‌های خانوادگی بزرگ کنید و هم در بازار کالایی شده ازدواج، این دو را شوهر دهید؛ بنابراین باید اجازه دهید که مقداری دختران شما بروز و ظهور اجتماعی داشته باشند. یا مثلاً فرهنگ جوانی در جامعه این‌طور است که اگر فرزند خود را از آن دور کنید یا می‌شکند یا از همه چیز دور می‌شود؛ بنابراین ناچار به ایجاد تعادل در این فضا هستید. شما در مواقعی کوتاه می‌آیید و در مواقعی خیر! بنده به این برخورد انتخابی خانواده ایرانی به‌هیچ‌عنوان مسامحه نمی‌گویم، بلکه یک طور مدیریت منعطف است.

قبل از اینکه دولت مردان اعتراف کنند که اوضاع زیست جنسی خراب است، عرف می‌گفت که جامعه خراب شده و عرف از طریق شهود این حرف را می‌زد. مثلاً وقتی من به‌عنوان یک مادر در تاکسی مورد لمس بی جا قرار می‌گیرم، فردا که دختر من وارد جامعه شد، پیش‌فرض بنده این نیست که زمان ما، مردها بد بودند و الان خوب شدند!

شما بین اهم و مهم یا بین بد و بدتر انتخاب می‌کنید. یک آقایی می‌گفت که دخترم تمایلات همجنس‌گرایانه داشت. وقتی با پسری وارد رابطه شد، بنده خوشحال شدم! این آقا اگر دو سال قبل دختر خود را در رابطه با پسر می‌دید، خیلی ناراحت می‌شد؛ اما الان اوضاع دخترش را بالانس می‌کند و پیش خود می‌گوید کدام‌یک بدتر است؟ بنده این را به‌سادگی فهم نمی‌کنم. از طرف دیگر هم علت اینکه مسئله را بحران و انقلاب نمی‌دانم، به این دلیل است که نهاد و گروه زنده‌ای به نام خانواده را داریم. خانواده‌ای که تلاش می‌کند و از حداقل‌های ارزشی خود دفاع می‌کند. تعبیر بنده این نیست که خانواده مسئله را رها کرده، بلکه فکر می‌کنم خانواده در حال مدیریت است. مثل خانواده‌ای که مدیریت می‌کند تا حقوقش به آخر ماه برسد. بنده این را تا حدی معلول فهم آدم‌ها و درک آن نشانه‌ها می‌دانم.

قبل از اینکه دولت مردان اعتراف کنند که اوضاع زیست جنسی خراب است، عرف می‌گفت که جامعه خراب شده و عرف از طریق شهود این حرف را می‌زد. مثلاً وقتی من به‌عنوان یک مادر در تاکسی مورد لمس بی جا قرار می‌گیرم، فردا که دختر من وارد جامعه شد، پیش‌فرض بنده این نیست که زمان ما، مردها بد بودند و الان خوب شدند! من می‌گویم اوضاع امروز بدتر شده است. حال چه باید کنم؟ باید آگاهی‌هایی را به دختر خود ارائه دهم. به اینها «بالانسینگ» می‌گویند. شما وقتی در خیابان راه می‌روید و می‌بینید که آقایی، دختری را لمس می‌کند، نمی‌توانید بپذیرید که وقتی دختر و زنی وارد خیابان می‌شوند، چند ملک مقرب محافظ آنها هستند! اتفاقاً در خیلی از موارد، پدران ما از مسئله تعرض یا ایجاد مزاحمت برای زن یا دخترانشان پرس‌وجو نمی‌کنند و این خوب نیست.

 

این بایسته‌های عرفی بر نظام ارزشی خانواده و جامعه اثر می‌گذارد و آینده جامعه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

کرمی: اگر منظور شما اثرگذاشتن به این معنا که خانواده‌ها متفاوت از قبل عمل می‌کنند باشد، حتماً این تفاوت به این معناست که بعضی‌ها از قبل عرفی‌تر بودند و امروز عرفی‌تر می‌شوند. بعضی‌ها مقاومت سختی می‌کنند و بعضی هم دنبال بالانسینگ هستند. جریان اصلی خانواده ایرانی به سمت توازن و تعادل رفته است. خانواده، سطحی از ارزش‌های خود را حفظ و به تناسب اوضاع‌واحوال، نسبت به شرایط انعطاف نشان می‌دهد.

 

خانواده‌ها جلوتر از دولت‌ها

یعنی برای آینده جامعه ایران، تصوری که شما دارید این است که خانواده با ارزش‌های خود باقی می‌ماند؟

کرمی: حتماً و مقاومت می‌کند! فقط خانواده است که مقاومت می‌کند. ما غیر از خانواده چیزی نداریم. مثلاً دولت و نظام و نهادهای رسمی، عملاً کاری نمی‌کنند و فقط شعار می‌دهند. کسی که کف میدان ایستاده، خانواده است. در قانون اساسی آمده که دولت نسبت به سه چیز مسئول است: مسکن، بهداشت و آموزش. من از شما می‌پرسم که در این سه مورد، آیا خانواده‌ها منتظر دولت هستند؟ وقتی فرزند شما شش‌ساله می‌شود، خود شما باید به فکر مسائل آموزشی باشید. در بهداشت و مسکن نیز همین‌طور است. حتی ارزش‌ها نیز همین وضعیت را دارند. تجربه نشان داده که خانواده در این راه حرکت می‌کند و کار خود را انجام می‌دهد.

 

/ انتهای بخش اول/ ادامه دارد...

پرونده ها