تکوین و تطور روان‌شناسی عامه‌پسند در جامعه ایران؛

روان‌شناسی زرد؛ از زن‌روز تا بلاگرهای بی‌مجوز

روان‌شناسی زرد؛ از زن‌روز تا بلاگرهای بی‌مجوز
روان‌شناسی عامه‌پسند در ایران هیچ‌گاه تلاش نکرد تا خود را به مصاف با قدرت ببرد. این روان‌شناسی باتوجه‌به بازتفسیر خود در دهه هفتاد، تلاش کرد تا به نحو گسترده ادبیات دینی را در خدمت خود بیاورد. استفاده گسترده از معنویت و مفاهیم دینی نظیر شکرگزاری، اعتماد به خداوند، جود و بخشش الهی و ده‌ها مورد از این قبیل، همگی تلاش‌هایی بود که منجر به سازگاری این روان‌شناسی با قدرت می‌شد. در واقع روان‌شناسی عامه‌پسند از سوی حاکمیت به‌عنوان یک تهدید شناسایی نشد.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ درباره خاستگاه روان‌شناسی عامه‌پسند در ایران، به نظر نمی‌توان به پیش‌تر از دوران پهلوی دوم رفت. این نوع از روان‌شناسی، محصول جامعه مدرن و از لوازم آن است. اهمیت یافتن مفهوم «خود»، جایگاه یافتن بحث از توسعه فردی، اتکا به خویشتن، مسئله شدن بحث از موفقیت به ضمیمه بحران‌های فردی و گسترش فردگرایی در جامعه مدرن، از زمینه‌های شکل‌گیری این روان‌شناسی است. در ایران نیز طبیعتاً جامعه در دوران پهلوی دوم، قدم‌های بزرگ‌تری را به‌سوی مدرنیته برداشت و با تکمیل‌شدن فرایندهای صنعتی‌شدن، توسعه شهرنشینی و... جامعه ایران از منظر اجتماعی تقریباً مدرن شد. سبک زندگی مدرن و شهری انسان ایرانی، منفک از چالش‌های عام مدرنیته نبود؛ از همین رو، بحران‌های روحی به ضمیمه تفوق گفتمان توسعه فردی و بت‌وارگی خویشتن، زمینه را برای رشد روان‌شناسی عامه‌پسند در ایران فراهم نمود. این سبک از روان‌شناسی البته در ایران تطورهای مختلفی را پشت سر گذاشت که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد.

 

تطورهای چهارگانه روان‌شناسی عامه‌پسند در ایران

تطورهای روان‌شناسی عامه‌پسند در ایران را می‌توان به چهار برهه تقسیم نمود. برهه نخست که زمانه تکوین و شکل‌گیری این سبک از روان‌شناسی است، رد پای آن را می‌توان در مجلات زرد آن روز همچون مجله «زن روز» جستجو نمود. این مجله در میان کنجکاوی‌های خود پیرامون امور جنسی بازیگران، گاه‌به‌گاه نیز سرکی به حوزه روان‌شناسی زرد یا عامه‌پسند کشیده و مطالبی را پیرامون «احساس تنهایی»، «موفقیت» و... منتشر می‌کرد.

ما شاهد آثاری نظیر «چهار اثر» «فلورانس اسکاوشین»، «موفقیت نامحدود در بیست روز» «آنتونی رابینز» و «حکایت دولت و فرزانگی» «مارک فیشر» هستیم که بیش از صدبار تجدید چاپ می‌شوند.

با سقوط رژیم پهلوی و آغاز دوران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، ما تقریباً اثری از روان‌شناسی عامه‌پسند نمی‌بینیم، تا آنکه در دهه هفتاد، موج دوم این روان‌شناسی آغاز می‌شود. سرآغاز روان‌شناسی عامه‌پسند در این برهه را می‌توان نویسندگانی همچون «فهیمه رحیمی» دانست. عرضه بالای کتاب و رشد بازار نشر، مهم‌ترین جولانگاه این سبک از روان‌شناسی‌ها در دهه هفتاد و هشتاد هستند. مجله‌هایی نظیر «پیام زن»، «روزهای زندگی»، «زن روز» و... به نحو گسترده‌تری به ترویج این سبک از روان‌شناسی می‌پرداختند. روان‌شناسی زرد در موج دوم خود به‌نوعی دست به بازسازی مبتنی بر پارادایم اسلامی حاکم بر جامعه زد؛ لذا خود را از حوزه امر جنسی به‌نوعی دور کرده و با مفاهیمی نظیر «مثبت‌اندیشی»، «تمرکز»، «در مسیر بودن»، «تلاش»، «معنویت»، «باور» و... نزدیک ساخت. این اقدام در واقع تلاشی بود برای ممکن ساختن امتداد روان‌شناسی عامه‌پسند در ایران پساانقلابی که مختصات سیاست و جامعه در آن دستخوش تغییر شده بود. مرحله دوم این سبک از روان‌شناسی را می‌توان مرحله هژمونیک پنهان دانست. یعنی مرحله‌ای که این روان‌شناسی به‌صورت زیرپوستی و مخفی در حال تسخیر عرصه عمومی جامعه است. در این برهه، ما شاهد آثاری نظیر «چهار اثر» «فلورانس اسکاوشین»، «موفقیت نامحدود در بیست روز» «آنتونی رابینز» و «حکایت دولت و فرزانگی» «مارک فیشر» هستیم که بیش از صدبار تجدید چاپ می‌شوند.

مرحله سوم این سبک از روان‌شناسی را می‌توان عیان‌تر شدن آن در عرصه عمومی جامعه و صداوسیما دانست. در این برهه، افرادی نظیر «فرهنگ هلاکویی» و «انوشه» به‌عنوان کارشناس حوزه روان‌شناسی پا به عرصه رسمی گذاشته و مورد اقبال عمومی قرار می‌گیرند. نهایتاً مرحله چهارم این روان‌شناسی را می‌توان هم‌زمان با گسترش وب دو فضای مجازی هم‌زمان دانست. ظهور بلاگرهای حوزه روان‌شناسی و گسترش بی‌حدومرز این فضا، بستری را در اختیار مطالب جذاب و عمومی این روان‌شناسان قرار می‌داد. اکنون نزدیک به سه میلیون پست در محیط تلگرام و نزدیک به دو میلیون پست در محیط اینستاگرام پیرامون روان‌شناسی زرد وجود دارد. نکته قابل‌تأمل آن است که عمده این پست‌ها، در صفحاتی تولید می‌شوند که صاحبان آنها، نه بلاگر حوزه سلامت بوده و نه فعالیتی در این حوزه دارند. همین موضوع نشان می‌دهد که دوره چهارم را می‌توان برهه هژمونی کامل روان‌شناسی عامه‌پسند در ایران دانست. دوره‌ای که تقریباً این سبک از روان‌شناسی در میان مردم به‌عنوان یک علم ناب و حقیقی شناخته شده است.

دو سال پیش که اسامی روان‌شناسان بدون مجوز از سوی نهادهای رسمی منتشر شد، وجود افرادی نظیر انوشه و هلاکویی در این لیست، همه را شوکه کرد. البته که دارابودن مجوز یا فقدان آن، دیگر امروز مسئله نیست؛ چراکه هلاکویی با نزدیک به چهار میلیون و انوشه با بیش از پانصد هزار نفر دنبال‌کننده در اینستاگرام و نفوذ مویرگی در حوزه عمومی، تقریباً پدیده‌های غیرقابل‌کنترلی هستند.

 

چه شد که این شد؟

پرسشی که در اینجا باقی می‌ماند، آن است که چرا روان‌شناسی عامه‌پسند در ایران تا به این اندازه مقبول افتاد؟ به‌عبارت‌دیگر، چه زمینه‌هایی در سیاست و اجتماع، فضا را برای گسترش این سبک از روان‌شناسی فراهم کردند؟ در حوزه امر سیاسی، آنچه که بیشتر می‌تواند محل تأمل قرار گیرد، سازگاری این سبک از روان‌شناسی با ارزش‌های سیاسی است. روان‌شناسی عامه‌پسند در ایران هیچ‌گاه تلاش نکرد تا خود را به مصاف با قدرت ببرد. این روان‌شناسی باتوجه‌به بازتفسیر خود در دهه هفتاد، تلاش کرد تا به نحو گسترده ادبیات دینی را در خدمت خود بیاورد. استفاده گسترده از معنویت و مفاهیم دینی نظیر شکرگزاری، اعتماد به خداوند، جود و بخشش الهی و ده‌ها مورد از این قبیل، همگی تلاش‌هایی بود که منجر به سازگاری این روان‌شناسی با قدرت می‌شد. در واقع روان‌شناسی عامه‌پسند از سوی حاکمیت به‌عنوان یک تهدید شناسایی نشد.

فشارهای گسترده اقتصادی و شوک‌های تورمی، جامعه را از درون دچار اضطراب می‌کرد. این اضطراب درونی در ساختار مدرن شهری که بحران معنا در آن جدی‌تر شده است، نیاز به مسکّن داشت. یکی از مسکن‌های رایگان و کم‌هزینه، روان‌شناسی عامه‌پسند بود که در دسترس همگان قرار داشت.

در حوزه امر اجتماعی نیز فارغ از تحولات ساختاری همچون مدرن‌شدن جامعه ایران و اقبال گسترده آن به تکنولوژی‌های ارتباطی، شرایط خاص جامعه در یک دهه گذشته را نیز می‌توان مؤثر دانست. فشارهای گسترده اقتصادی و شوک‌های تورمی، جامعه را از درون دچار اضطراب می‌کرد. این اضطراب درونی در ساختار مدرن شهری که بحران معنا در آن جدی‌تر شده است، نیاز به مسکّن داشت. یکی از مسکن‌های رایگان و کم‌هزینه، روان‌شناسی عامه‌پسند بود که در دسترس همگان قرار داشت. این روان‌شناسی، باتوجه‌به تکنیک‌های خودیاری گری، افراد را از مراجعه به روان‌شناس، روان‌پزشک و... که همراه با هزینه‌های سنگین است، بی‌نیاز می‌کرد. افراد در مراجعه به روان‌شناسی عامه‌پسند با استفاده از تکنیک‌های غیرعلمی خودیاری گری، تلاش می‌کردند تا روان خود را التیام ببخشند.

به‌عنوان زمینه آخر، می‌توان به کاهش نقش روحانیت نیز اشاره کرد. بحران مرجعیت طی چند سال گذشته به یکی از مسائل جامعه ایرانی تبدیل شده است. روحانیت به‌عنوان متولی امر دین از صدر گروه‌های مرجع فاصله گرفته و بازیگران، اینفلوئنسرها، بلاگرها و روان‌شناسان عامه‌پسند، بیشتر در محل اقبال مردم قرار گرفته‌اند. یکی از کارکردهای سنتی دین در طول تاریخ تسکین و آرامش بخشی به مردم بوده است. این کارکرد تا به آن جایی است که برخی منتقدان دین که ارزش هستی‌شناسی گزاره‌های دینی را نفی می‌کنند، دین را تنها «افسانه‌هایی آرام‌بخش» تلقی می‌کنند. با گذار جامعه از دین رسمی، بساط معنویت‌های نوظهور و مدل‌های جایگزین نظیر روان‌شناسی عامه‌پسند گسترده شده و از همین رو اقبال عمومی و هژمونی شدن این سبک از روان‌شناسی، امری دور از ذهن نیست؛ بنابراین به طور خلاصه، اقتضا برای رشد روان‌شناسی عامه‌پسند در ایران فراهم بوده و از طرف دیگر، فقدان مانع سیاسی زمینه برای هژمون شدن آن فراهم کرد.

 

/ انتهای پیام /