گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «آلن سینگر» [1] - مورخ و استاد دانشگاه نیویورک - در یادداشتی که وبسایت «Truthout» آن را منتشر کرده است، به سرکوب شدید آزادی بیان در دانشگاههای آمریکا طی یک سال گذشته میپردازد. به گفته وی دانشجویان و اساتید رسمی و پیمانی بهشدت با قوانین جدید سانسور و سرکوب که برای ساکت کردن انتفاضه دانشجویی حامی فلسطین تصویب شدند، محدود شدهاند. به گفته وی، برجستهترین اعضای هیئتعلمی دانشگاهها نیز از سانسور مصون نیستند. وی مینویسد: «محتوای تدریس اساتید در کلاسهای درس کنترل میشود و در مورد دانشجویان حامی فلسطین نیز لیستهایی تهیه شده است تا مانع استخدام آنها در بیرون از دانشگاه شوند.»
محدودیتهای جدید برای آزادی بیان در دانشگاههای آمریکا
در زمان بحران، دانشگاهیان باید تبیینگر افکار عمومی باشند. چرا ما زندگی خود را برای متخصصشدن در تاریخ، جامعه، سیاست، یا هر رشته علمی دیگری سرمایهگذاری میکنیم و سپس برای ایمنی یا پیشرفت شغلی در یک پیله دانشگاهی منزوی میشویم؟ عواقب سکوت برای حرفه و جامعه ما بسیار زیاد است. رویدادهای اخیر در دانشگاههای آمریکا نشان داده است که آزادی آکادمیک کلاس درس درصورتیکه نقش اصلی اساتید ترویج ناامنی باشد، ایمن نیست!
در طول تابستان - درحالیکه اکثر اساتید و دانشجویان خارج از دانشگاه بودند - مدیران دانشگاه در سراسر کشور، بدون هیچگونه مشورتی با اساتید، مقررات جدیدی را برای سرکوب و خاموشکردن اعتراضها در محوطه دانشگاهها وضع کردند. بر اساس مقررات جدید، اقدامات هر دو گروه دانشجویان و استادان بهشدت محدود خواهد شد. اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا (ACLU) از دانشگاه «ایندیانا» بهخاطر محدودیتهای جدید بر آزادی بیان سیاسی شکایت کرده است. اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا در شکایت خود استدلال میکند که قوانین جدید افراد را از صحبت در مورد سیاست با یک دوست یا حتی ساکت ایستادن با یک علامت مشخص در زمانهای محدود منع میکند.
در آغاز سال تحصیلی ۲۰۲۴-۲۰۲۵، بیش از ۶۰ کالج و دانشگاه توسط دفتر حقوق مدنی وزارت آموزش فدرال مورد بررسی قرار گرفتند. تقریباً ۸۰ درصد از این موارد نتیجه گزارشهای گروههای حقوقی محافظهکار و صهیونیستی بودند که ادعا میکردند دانشگاهها نتوانستهاند بهخوبی به حوادث و اظهارات ضدیهودی در طول اعتراضات علیه حمله اسرائیل به غزه رسیدگی کنند. وزارت آموزش، تحقیقات در این زمینه را انجام میدهد. سردبیر وبسایت محافظهکار «Campus Reform» بیش از ۳۰ شکایت مبنی بر اتهام یهودستیزی در دانشگاه ارائه کرد که منجر به ۱۳ تحقیق شد. شکایتهای غیرمستقیم از سوی افرادی که در هیچ یک از حوادث دخالت نداشتهاند، زمینهساز سرکوبهای سیاسی بیشتر در دانشگاهها میشود.
اعضای هیئتعلمی دائماً تحت بررسی قرار میگیرند تا نحوه و محتوای تدریس آنها کنترل و نظارت شود.
پس از تظاهرات بهار ۲۰۲۴ توسط فعالان طرفدار فلسطین علیه حمله مخرب اسرائیل به غزه، «کتی هوچول» [2] - فرماندار نیویورک - دستور داد تا یهودستیزی در محوطه دانشگاه «نیویورکسیتی» (CUNY) بررسی شود. نتایج گزارش مبنی بر اینکه دانشگاه «نیویورکسیتی» به نحو ضعیفی برای مقابله با یهودستیزی توسط دانشجویان و استادان در پردیسهای خود آمادگی داشت و نیاز به رویههای جدید احساس میشد، به طور گستردهای در رسانههای خبری پوشش داده شد. آنچه به طور قابلتوجهی کمتر موردتوجه قرار گرفت، این یافته بود که حوادث یهودستیزی در این دانشگاه نتیجه «اقلیتی کوچک و پر سروصدا» بوده و مشکل گستردهای نبود.
همچنین در پوششهای خبری، تعریف دانشگاه «نیویورکسیتی» از سخنرانی «ضد یهودی» غیرقابلقبول و انتقاد از اساتید نیز نادیده گرفته شد. هوچول - فرماندار نیویورک - و نویسندگان گزارش به تعریف اتحادیه بینالمللی یادبود هولوکاست (IHRA) از یهودستیزی تأکید کردند که تعریفی موسع از یهودستیزی دارند. بر اساس تعریف این اتحادیه، تقریباً هر نوع انتقادی از اسرائیل بهعنوان یهودستیزی تلقی میشود. برایناساس بحث در مورد اسرائیل بهعنوان یک مستعمره شهرکنشینان اروپایی، نحوة رفتار آن با فلسطینیها و اتهامات مبنی بر اینکه اسرائیل یک دولت آپارتاید است، یهودستیزی تلقی میشود. گزارش دانشگاه «نیویورکسیتی» ادعا میکند که اتحادیه بینالمللی هولوکاست یک راهنمای عملی را فراهم میکند که توضیح میدهد سخنرانیها و رفتارهای یهودستیزانه که پشت انتقاد از اسرائیل یا صهیونیسم پنهان شدهاند، هنوز هم یهودستیزی محسوب میشوند. گزارش دانشگاه «نیویورکسیتی» تأکید میکند که وقتی دانشجویان و اساتید، از جمله اساتید دائمی، «در رفتارهای یهودستیزانه یا رفتارهایی که محیطی ناامن در دانشگاه ایجاد میکند شرکت میکنند، باید مسئول شناخته شوند». این گزارش اعلام میکند که برخی از استادان در افزایش تنشها در دانشگاه دخالت داشتند و به اعضای هیئتعلمی هشدار میدهد که از شرکت در «تعصبها و سوگیریهای ضمنی» خودداری کنند. این گزارش پیشنهاد میدهد که دانشگاه فرآیندهای «استخدام و جذب اعضای هیئتعلمی» خود را مورد بازنگری قرار دهد که این یادآور فشار به استادان برای امضای سوگندهای وفاداری ضدکمونیستی در دهه ۱۹۵۰ است.
وضعیت در سایر دانشگاهها و سایر ایالتها حتی بدتر است. در تاریخ ۸ اکتبر ۲۰۲۳ - یک روز پس از حمله مرگبار حماس به اسرائیل - «کمیته همبستگی با فلسطین» دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه «هاروارد» بیانیهای منتشر کرد که در آن اسرائیل را بهخاطر «خشونت در حال گسترش» مقصر این حمله دانست و اعلام کرد که «میلیونها فلسطینی در غزه مجبور به زندگی در یک زندان روباز شدهاند». پاسخ به این بیانیه دانشجویی، فوری و خشن بود. سیاستمداران و خیرین دانشگاه خواستار مجازات شدید افراد و ممنوعیت فعالیت این گروه شدند. رهبران شورای آزادی آکادمیک در «هاروارد» بیانیهای صادر کردند و از دانشگاه خواستند سخنان نفرتانگیز را محکوم کند. «کلودین گی» [3] - رئیس دانشگاه هاروارد - در نهایت پس از یک جلسه استماع کنگره که در آن متهم شد به اندازه کافی به اعتراضات دانشجویی علیه حمله اسرائیل به غزه واکنش نشان نداده است و این اعتراضات را به اندازه کافی محکوم نکرده است، استعفا داد. اما نکته اینجاست که حمله اولیه حماس به اسرائیل، هر چقدر هم که وحشتناک باشد، در خلأ اتفاق نیفتاد و باید راههایی برای دانشجویان و اساتید وجود داشته باشد تا تاریخ منطقه را بررسی کنند و نظرات خود را بیان کنند.
کالج «مولنبرگ» [4] - یک مدرسه «لوتری» در «پنسیلوانیا» - «مائورا فینکلشتاین» [5] - استاد مردمشناسی این کالج - را به دلیل بازنشر بیانیهای از یک شاعر آمریکایی - فلسطینی در اینستاگرام، تعلیق و سپس اخراج کرد. در پست اصلی چنین استدلال شده بود: «چرا باید با این فاشیستهای نسل کش، متفاوت از هر نژادپرست دیگری رفتار شود؟ صهیونیسم را عادیسازی نکنید.» «فینکلشتاین» که هم یهودی و هم حامی فلسطینیها است، در یک کمپین ایمیل جمعی، در رسانههای محلی و توسط سیاستمداران مورد انتقاد قرار گرفت و شکایت رسمی از او به دانشگاه و وزارت آموزشوپرورش ارائه شد. چه با او موافق باشید چه نباشید، تاریخچه صهیونیسم و رفتار اسرائیل با فلسطینیها موضوعی است که باید در دانشگاهها و اعضای هیئتعلمی در نقش روشنفکران عمومی موردبحث قرار گیرد.
در دانشگاههای دولتی «فلوریدا»، دانشجویان تشویق میشوند تا اساتید را بهخاطر اظهاراتی که دانشجو آن را تفرقهانگیز یا نامناسب برای کلاس میداند، مورد انتقاد قرار دهند. اعضای هیئتعلمی دائماً تحت بررسی قرار میگیرند تا نحوه و محتوای تدریس آنها کنترل و نظارت شود. به علمای حقوق گفته میشود که بهعنوان کارمندان دولتی محدودیتهایی در مورد محل صحبت و آنچه میتوانند بگویند - از جمله در جلسات عمومی - وجود دارد.
در دانشگاه «ویرجینیا» به دلیل حمله به تدریس حقیقت در مورد تاریخ آمریکا، تورهای دانشجویی برای دانشجویان جدیدالورود به حالت تعلیق درآمدند؛ زیرا یک گروه از فارغالتحصیلان راستگرای این دانشگاه این تورها را بهخاطر ارائه یک «نسخه بهروز» از تاریخ دانشگاه، از جمله اشاره به اینکه «توماس جفرسون» - مؤسس دانشگاه - یک بردهدار بوده است، متهم به ازخودبیگانهسازی دانشجویان کرده است. اعضای هیئتامنای راستگرا که توسط فرماندار جمهوریخواه - «گلن یانگکین» [6] - منصوب شدهاند، اکنون ۱۳ کرسی از ۱۷ کرسی هیئتمدیره دانشگاه را در اختیار دارند که به آنها قدرت تغییرجهتدادن دانشگاه و شکلدادن به آن را میدهد.
حتی برجستهترین اعضای هیئتعلمی دانشگاههای آمریکا نیز از سانسور مصون نیستند.
در همین حال، دانشگاه «کنکوردیا» [7] در «مونترال» در واکنش به اعتراضات علیه جنگ اسرائیل در غزه، اخیراً سیاست جدیدی را وضع کرده است که اعضای هیئتعلمی را از صدور بیانیههای سیاسی جمعی منع میکند. در دانشگاه «مینهسوتا» انتصاب تاریخنگار اسرائیلی - «راز سگال» [8] - بهعنوان مدیر هیئتعلمی مرکز مطالعات هولوکاست و نسلکشی لغو شد. یک گروه حامی اسرائیل که به توصیف «سگال» از اسرائیل بهعنوان یک دولت آپارتاید و استعماری که در حمله خود به غزه مرتکب نسلکشی شده است، اعتراض داشت، به دانشگاه فشار آورد تا انتصاب وی را لغو کند.
حتی برجستهترین اعضای هیئتعلمی دانشگاههای آمریکا نیز از سانسور مصون نیستند. «روها بنجامین» [9] - استاد مطالعات آفریقایی - آمریکایی دانشگاه «پرینستون» - اخیراً جایزهای ۸۰۰ هزاردلاری از بنیاد «جان دی و کاترین تی مک آرتور» [10] دریافت کرده است. در اعلامیه جایزه مک آرتور از پروفسور بنجامین به دلیل «ادغام تحلیل انتقادی نوآورانه باتوجهبه پتانسیل تغییرات مثبت» و «فعالیت مردمی» که به شکلگیری «سیاستهای اجتماعی و شیوههای فرهنگی» کمک میکند، ستایش شده است. بخش رسانه دانشگاه با بنجامین برای مقالهای در مورد موفقیت او مصاحبه کرد. اما مصاحبه پایانی نقلقولهایی را حذف کرد که در آن بنجامین به دلیل حمایتش از تظاهرات دانشجویان طرفدار فلسطین در بهار گذشته، در مورد اینکه چگونه توسط دانشگاه تحت بازجویی قرار گرفت، صحبت کرده بود.
ایده «بیطرفی نهادی» و چالشهای آن
در سال ۱۹۶۷، در جریان اعتراضات علیه جنگ در ویتنام، دانشگاه شیکاگو گزارش «کمیته کالون» [11] را در مورد «نقش دانشگاه در کنش سیاسی و اجتماعی» تصویب کرد و ایده «بیطرفی نهادی» را بهعنوان یک هدف آکادمیک پذیرفت. با اعتراضات علیه قتل «جورج فلوید» و ویرانی غزه توسط اسرائیل که دانشگاهها را تحریک میکند، دانشگاه «پرینستون»، دانشگاه «وندربیلت» [12] و دانشگاه ایالت «اوهایو» سیاستهای «بیطرفی نهادی» را اتخاذ کردند. در تلاش برای جلوگیری از ادامه اعتراضات دانشجویی، تعدادی از دانشگاهها ایده «بیطرفی نهادی» را پذیرفتهاند و از موضعگیری در مورد هر موضوع جنجالی یا سیاسی خودداری میکنند؛ اما این موضع مشکلاتی دارد.
در آمریکا لیستهای سیاهی تهیه شده است تا مانع استخدام دانشجویان و اساتید حامی فلسطین شوند.
معترضان اشغالگری غیرقانونی اسرائیل در کرانه باختری و جنگ علیه غزه خواستار آن هستند که دانشگاهها سرمایهگذاریهای خود را افشا کرده و سرمایههای خود را از شرکتهایی مانند تولیدکنندگان سلاح که با اسرائیل تجارت میکنند، جدا کنند. هم خروج سرمایه و هم ادامه سرمایهگذاری میتواند بهعنوان نقض بیطرفی تلقی شود. علاوه بر این، برخی از حامیان مالی، مدیران و مقامات ایالتی و فدرال، همانطور که در جلسات کنگره درباره یهودستیزی در دانشگاهها شاهد بودیم، میخواهند دانشگاهها بحث درباره جنایات جنگی اسرائیل را متوقف کنند. این قطعاً «بیطرفی» نیست. مدیران دانشگاههای «هاروارد»، «کلمبیا» و «پنسیلوانیا» تحتفشار برای استعفا قرار گرفتهاند و دانشجویان و اعضای هیئتعلمی به واسطه فهرستهای سیاهی که بهمنظور جلوگیری از استخدام آنان ایجاد شدهاند، مورد تهدید قرار میگیرند. مدیران بهطورکلی نقش خود را بهعنوان جمعآوری پول و حفاظت از برند دانشگاه میبینند که میتواند همزمان به هزینه آزادی آکادمیک تمام شود؛ مخصوصاً زمانی که دانشجویان و اعضای هیئتعلمی در موضع مخالف با اهداکنندگان ثروتمند قرار میگیرند.
«انجمن اساتید دانشگاههای آمریکا» (AAUP) نقش مهمی در دفاع از آزادی دانشگاهی و دانشگاهیان بهعنوان روشنفکران عمومی ایفا میکند. این انجمن سیاستهای اداری و اجرایی تازه اصلاحشدهای را که بهمنظور جلوگیری از اعتراضات مسالمتآمیز دانشجویان و اعضای هیئتعلمی در دانشگاهها طراحی شدهاند را محکوم میکند و به مدیران دانشگاهها اتهام میزند که «محدودیتهای شدیدی بر سخنرانی و تجمع تحمیل میکنند که آزادی بیان را تضعیف یا متوقف میکند» و «آزادی علمی و آزادی بیان و ابراز نظری که پایهگذار آموزش عالی است را تضعیف میکند». این انجمن سیاستهایی را که «حقوق اعضای هیئتعلمی را محدود میکند، محکوم میکند؛ زیرا آنان حق دارند از سانسور یا تنبیه نهادهای دانشگاهی در زمان سخنگفتن یا نوشتن بهعنوان شهروند مصون باشند.»
هدف مؤسسات آموزش عالی باید ایجاد محیطی باشد که در آن اساتید، کارمندان، فارغالتحصیلان، دانشجویان و سایر اعضای جامعه دانشگاهی آزاد باشند تا در مورد موضوعات چالشبرانگیز در داخل و خارج از کلاس بحث و گفتگو کنند. با وجود شرایط سرکوبگرانهای که اعضای هیئتعلمی در آموزش عالی با آن مواجه هستند، ضروری است که دانشگاهیان برای عموم مردم بنویسند. نهتنها شرایط کار فکری در خطر است، بلکه همانطور که «ویکتور ری» [13] - استاد دانشگاه «آیووا» - نوشته است «چگونه میتوانیم سکوت کنیم وقتی تنوع زیستی با انقراضهای جمعی مواجه میشود، تأثیر گرمایش جهانی ممکن است غیرقابلبرگشت باشد، خشونت برتریطلبانه سفیدپوستان در ایالات متحده در حال افزایش است و جنبشهای نئوفاشیستی در تعدادی از کشورها در حال گسترش هستند؟»
من به طور منظم در فضای مجازی مینویسم. در ابتدا برای «هافینگتونپست» و اکنون عمدتاً برای «دیلی کاس» و از ایمیل دانشگاه برای پخش نوشتههایم به فهرستی شامل بیش از ۵۰۰۰ نفر در یک لیست سرویس که بخش فناوری دانشگاه به من در ساخت آن کمک کرده است، استفاده میکنم. زمانی که به چالش کشیده میشوم، بر این نکته تأکید میکنم که وب نوشتهها و مقالات من بخشی از خدمت من به حرفه و جامعه وسیع مخاطبین است. تنها شرطی که دانشگاه درخواست کرد و من با آن موافقت کردم، این بود که پیامهای ایمیل من شامل این عبارت باشد: «وبنوشتها، توییتها، مقالات و مصاحبهها، نظرات شخصی من هستند و دیدگاه رسمی دانشگاه «هافسترا» نیستند».
استادان پیمانی و اعضای هیئتعلمی غیررسمی به دلیل حمایت از فلسطین در معرض خطر ازدستدادن موقعیتهای شغلی خود هستند.
هیچ کدام از اعضای هیئتعلمی نباید احساس کنند که مجبورند آنچه را که میگویند یا مینویسند، تعدیل کنند. «مارتین لوتر کینگ جونیور» امتناع از پذیرش بیعدالتی را بهعنوان یک هنجار و یافتن راهی برای به چالش کشیدن آن را «ناسازگاری خلاق» نامید. «هربرت کهل» [14] استدلال کرد که مربیان میتوانند این مفهوم را برای تفسیر مجدد قوانین سازمانی به روشهای خلاقانه به کار ببرند. «کری نلسون» [15] - رئیس سابق انجمن اساتید دانشگاههای آمریکا - استدلال کرد که اگرچه «آزادی آکادمیک از حق شما برای گفتن آنچه میخواهید محافظت میکند»، اما «از شما در برابر عواقب حرفهای انجام آن محافظت نمیکند.» نلسون حق دارد؛ زمانی که از آزادی آکادمیک خود بهرهبرداری میکنید - بهویژه بهعنوان یک اندیشمند دانشگاهی - عواقبی دارد.
استادان پیمانی و اعضای هیئتعلمی غیررسمی در معرض خطر ازدستدادن موقعیتهای خود هستند. اعضای هیئتعلمی دارای استخدام دائمی نیز میتوانند از دریافت کرسیهای معتبر یا انتصابات به سمتهای نیمه مدیریتی محروم شوند. متأسفانه به دلیل قدرت پول در سیاستهای آمریکا و بهویژه در آموزش عالی این کشور، تنها دانشگاهیان بهعنوان روشنفکران در موقعیتی هستند که میتوانند به سکوت هماهنگشده پاسخ دهند. اما بدانید که وقتی صحبت میکنید - چه در کلاس درس و چه در یک انجمن عمومی - عواقبی در پی خواهد داشت. با این حال صحبت کنید و مبارزه کنید. بگذارید «روها بنجامین» از دانشگاه «پرینستون» الگوی ما باشد! ما متحدان قدرتمندی داریم.
https://truthout.org/articles/academics-have-a-responsibility-to-speak-out-against-palestine-repression/
[1] . ALAN SINGER
[2] . Kathy Hochul
[3] . Claudine Gay
[4] . Muhlenberg College
[5] . Maura Finkelstein
[6] . Glenn Youngkin
[7] . Concordia University
[8] . Raz Segal
[9] . Ruha Benjamin
[10] . John D. and Catherine T. MacArthur Foundation
[11] . Kalven Committee
[12] . Vanderbilt University
[13] . Victor Ray
[14] . Herbert Kohl
[15] . Cary Nelson
/ انتهای پیام /