گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ یکی از دلایل تاریخی که برای فروپاشی تمدن اسلامی و تضعیف آن در قرون چهار و پنج ذکر میکنند، فقدان توجه کافی به مقوله علوم پایه است. در آن برهه، تمدن اسلامی با الهیات عجین شده و از طرف دیگر غلبه تفکرات اشعری و ضدیت با عقل، منجر به تضعیف علوم پایه میشود. در بررسی سیر تکوین تمدن غرب نیز این موضوع آشکار است که هرچند فیلسوفانی نظیر کانت، دکارت و هگل بنای این تمدن را نهادند؛ اما موتور پیشران این تمدن را میتوان در فیزیک و زیست جستوجو کرد. بهاینترتیب میتوان نسبت وثیقی میان علوم و پایه و تمدن لحاظ کرد. برایناساس میتوان مدعی شد که یکی از لوازم شکلگیری تمدن نوین اسلامی، رشد و شکلگیری علوم پایه خواهد بود. در این راستا ما شاهدیم که در سالهای پیش نیز سند راهبردی علوم پایه به رشته نگارش درآمد. بااینوجود این سند در رسیدن به نقاط مطلوب خویش ناکام مانده و در عین حال به اذعان برخی کارشناسان دارای نقاط ضعف جدی است. دکتر محمدتقی موحد ابطحی، عضو هیئتعلمی پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی در مقالهای تحت عنوان «بایستههای پیشرفت و ارتقا علوم پایه در گام دوم انقلاب» که در همایش ارتقا و تحول علوم پایه و بنیادی دانشگاه امام حسین (ع) ارائه شده تلاش داشته است تا ضمن بیان کاستیهای سند، راهکارهای نیز برای ارتقای آن بیان کند. متن تلخیص شده این مقاله را در ادمه خواهید خواند.
علوم پایه، رمز شکوفایی
تاریخ علم نشان میدهد شکوفایی تمدن اسلامی در قرون چهارم و پنجم هجری، مرهون تلاش دانشمندان مسلمان در ترجمه و توسعه دستاوردهای علمی بود. این برتری علمی که از غرب اروپا تا شرق آسیا گسترش یافت، توجه اروپاییان را به خود جلب کرد و آنها را به ترجمه آثار علمی جهان اسلام واداشت.
با شکلگیری رنسانس و انقلاب علمی در غرب، متأسفانه جهان اسلام به دلیل بیتوجهی حاکمان، از این تحولات غافل ماند. این غفلت به فروپاشی سه امپراتوری بزرگ اسلامی و تسلط غرب بر جهان اسلام انجامید. در پی این شکست، مصلحان اجتماعی و برخی سیاستمداران در کشورهای اسلامی به تأسیس مراکز آموزشی جدید مانند دارالفنون در ایران روی آوردند.
با شکلگیری رنسانس و انقلاب علمی در غرب، متأسفانه جهان اسلام به دلیل بیتوجهی حاکمان، از این تحولات غافل ماند. این غفلت به فروپاشی سه امپراتوری بزرگ اسلامی و تسلط غرب بر جهان اسلام انجامید. در پی این شکست، مصلحان اجتماعی و برخی سیاستمداران در کشورهای اسلامی به تأسیس مراکز آموزشی جدید مانند دارالفنون در ایران روی آوردند.
امروز در ایران، علیرغم تأکید دانشمندان بر اهمیت علوم پایه، همچنان گرایش اصلی به سمت رشتههای کاربردی مانند پزشکی و مهندسی است؛ تا جایی که ایران رتبه دوم جهان را در تعداد مهندس داراست. این در حالی است که رهبر انقلاب بارها بر اهمیت علوم پایه تأکید کرده و آن را همچون پشتوانه اصلی توسعه علمی دانستهاند. به تعبیر ایشان، علوم پایه مانند ذخیره پولی در بانک است که بدون آن، علوم کاربردی - همچون پول توی جیب - به جایی نخواهد رسید.
علوم پایه؛ ضرورتی که در سایه مانده است
در حالی که رهبر انقلاب بارها بر اهمیت علوم پایه تأکید کردهاند، همچنان این حوزه در کشور مورد کمتوجهی قرار دارد. ایشان با تشبیه علوم پایه به ذخیره بانکی و علوم کاربردی به پول در جیب، معتقدند بدون توسعه علوم پایه، علوم کاربردی به جایی نخواهد رسید.
به گفته رهبر انقلاب، اگرچه تربیت پزشک، مهندس و حقوقدان برای کشور همچون آبوهوا ضروری است، اما باید به تربیت محققانی که میتوانند آینده را برای ما هموار کنند نیز توجه ویژه داشت.
در همین راستا، سند راهبردی توسعه علوم پایه در زمستان ۱۳۹۰ تدوین شد، اما پس از گذشت یک دهه، در نشست “بررسی فرصتهای علوم پایه برای پیشرفت پایدار ایران” بدون ارزیابی عملکرد این سند، مجدداً از ضرورت تدوین سند جامع در این زمینه سخن به میان آمد.
این موضوع در بیانیه گام دوم انقلاب نیز موردتوجه قرار گرفته است. رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه “ما هنوز از قلههای دانش جهان بسیار عقبیم”، خواستار دستیابی به قلهها و عبور از مرزهای کنونی دانش در مهمترین رشتهها شدهاند. تحقق این هدف، بدون توجه جدی به علوم پایه امکانپذیر نخواهد بود.
علوم پایه؛ از گام اول تا گام دوم انقلاب
بیانیه گام دوم انقلاب، سندی راهبردی برای آینده کشور است که در آن، رهبر انقلاب با تأکید بر ضرورت شناخت دقیق گذشته و درسگیری از تجربهها، خواستار حرکتی جهشی در عرصههای مختلف از جمله علم شدهاند.
در این میان، علوم پایه از جمله دغدغههای همیشگی رهبر انقلاب بوده است. به اعتقاد ایشان، تحقیقات بنیادین در حوزههای ریاضی، فیزیک، شیمی و زیستشناسی میتواند مسیر آینده را برای ایران اسلامی هموار کند و زمینهساز تمدن اسلامی باشد.
نکته قابلتأمل در دیدگاه رهبری، تفاوتی است که ایشان میان “توسعه غربی” و “پیشرفت اسلامی” قائل هستند. این تفاوت در سه محور اصلی متجلی میشود: جهانبینی توحیدی در برابر جهانبینی مادی، ایدئولوژی ولایی در برابر ایدئولوژیهای غربی، و توجه به اقتضائات تاریخی و فرهنگی ایران در برابر غربیسازی.
برایناساس، هرگونه برنامه توسعه علمی در کشور، از جمله در حوزه علوم پایه، باید ضمن توجه به این تفاوتهای بنیادین، مبتنی بر آسیبشناسی تجربیات چهلساله انقلاب باشد تا بتواند در گام دوم، مسیر پیشرفت علمی کشور را در چارچوب ارزشهای اسلامی هموار سازد.
علوم پایه؛ سه گسترش توسعه در مسیر پیشرفت اسلامی
توسعه علوم پایه در ایران اسلامی را میتوان در سه سطح متمایز مورد بررسی و برنامهریزی قرار داد:
سطح اول: همگامی با عرصه بینالمللی که این سطح که در اسناد بالادستی مانند نقشه جامع علمی کشور و سند راهبردی توسعه علوم پایه موردتوجه قرار گرفته، هرچند ضروری است؛ اما کافی نیست. زیرا صرفاً ایران را به همان نقطهای میرساند که کشورهای غربی رسیدهاند، بدون توجه به جهانبینی و ایدئولوژی اسلامی.
سطح دوم: قرار دادن دانش در چارچوب اسلامی در این سطح، به تعبیر آیتالله جوادی آملی، علوم موجود در چارچوب جهانبینی و ایدئولوژی اسلامی حیات مییابند. به گفته دکتر گلشنی، اگرچه در روابط بین متغیرهای فیزیکی تفاوتی بین علم دینی و غیردینی نیست، اما در مبانی، تفسیرها و کاربردها، ارزشهای دینی نقش تعیینکنندهای دارند.
سطح سوم: کشف وادیهای بکر این سطح که مورد تأکید رهبر انقلاب است، به مطالعه پدیدههایی میپردازد که در نظام فکری اسلام مطرح شده، اما کمتر موردتوجه علمی قرار گرفتهاند؛ مانند طیالارض و تأثیر از راه دور. البته این مسیر نیازمند مراقبت جدی برای جلوگیری از ورود جریانهای شبهعلمی است.
برای پیشرفت واقعی در علوم پایه، توجه همزمان به هر سه سطح ضروری است تا ضمن حفظ استانداردهای علمی جهانی، هویت اسلامی علم نیز حفظ شود و مسیرهای جدیدی برای پیشرفت علمی گشوده شود.
سند راهبردی توسعه علوم پایه؛ نگاهی انتقادی
سند راهبردی توسعه علوم پایه که در سال ۱۳۹۰ تدوین شد، عمدتاً بر آمارهایی، چون نسبت دانشجویان علوم پایه، سهم مقالات بینالمللی و تعداد نشریات علمی متمرکز است. این سند با تعریف مأموریتهایی، چون تربیت نیروی متخصص و خودکفایی علمی، هدف نهایی خود را دستیابی به جایگاه اول منطقه در علوم پایه تعیین کرده است.
سند راهبردی توسعه علوم پایه تنها به سطح اول توسعه علمی - یعنی همگامی با علم رایج جهانی - توجه کرده و از دو سطح دیگر غافل مانده است. همچنین مشخص نیست که چگونه تحقیقات پایه میتواند به خودکفایی اقتصادی و صنعتی بینجامد و آیا اساساً باید علوم پایه را با نتایج کاربردی آن سنجید یا خیر.
اما نکته قابلتأمل این است که سند راهبردی توسعه علوم پایه تنها به سطح اول توسعه علمی - یعنی همگامی با علم رایج جهانی - توجه کرده و از دو سطح دیگر غافل مانده است. همچنین مشخص نیست که چگونه تحقیقات پایه میتواند به خودکفایی اقتصادی و صنعتی بینجامد و آیا اساساً باید علوم پایه را با نتایج کاربردی آن سنجید یا خیر.
این محدودیت دید را میتوان در ترکیب تدوینکنندگان سند جستوجو کرد. حضور صرف متخصصان رشتههای علوم پایه و غیبت صاحبنظران حوزههایی، چون فلسفه و تاریخ علم، موجب شده سند در چارچوب همان تلقی رایج از علم محدود بماند و نتواند افقهای جدیدی را در مسیر پیشرفت علمی کشور بگشاید.
به نظر میرسد برای تحقق اهداف گام دوم انقلاب در حوزه علوم پایه، نیازمند بازنگری جدی در این سند و توجه بهتمامی ابعاد توسعه علمی در چارچوب اندیشه اسلامی هستیم.
پیشنهادهای ارتقای علوم پایه در کشور
برای بازنگری سند راهبردی علوم پایه، ابتدا باید یک روششناسی معتبر انتخاب شود و میزان دستیابی به اهداف سند در بازه زمانی دهساله (۱۳۹۰-۱۴۰۰) مورد ارزیابی قرار گیرد. در این بازنگری، حضور اساتید متخصص در زمینه فلسفه، تاریخ و جامعهشناسی علم و دین ضروری است. همچنین باید در کنار تحلیلهای کمّی، به ارزیابیهای کیفی از وضعیت علوم پایه در کشور نیز توجه شود.
یکی از چالشهای اساسی در حوزه علوم پایه، عدم آشنایی با فلسفه و تاریخ علم به معنای عام یا فلسفه و تاریخ رشته تخصصی است. همچنین ناآشنایی با مناسبات علم و دین در طول تاریخ نیز مشکلساز شده است. این در حالی است که بسیاری از شخصیتهای علمی و برندگان جایزه نوبل مانند پلانک، بور و اینشتین، در دورهای که فیزیک در حال تحول بنیادین بود، با مباحث فلسفی و دینی مرتبط با رشته خود آشنایی داشتند.
برای رفع این چالشها، برگزاری دورههای دانشافزایی برای آشناسازی اساتید با فلسفه و تاریخ علم ضروری است. همچنین باید درس اجباری فلسفه و تاریخ علم برای دانشجویان در نظر گرفته شود و از اساتید متخصص در این زمینه (نه افرادی با آشنایی مقدماتی) بهره گرفت. تدوین سرفصل و کتب درسی تخصصی برای هر رشته علوم پایه و راهاندازی دوره کارشناسیارشد پیوسته فلسفه و تاریخ علم نیز میتواند به ارتقای کیفی این حوزه کمک کند.
/انتهای پیام/