گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «شهاد علی» [۱] دانشجوی ادبیات انگلیسی و نویسنده اهل غزه در یادداشتی که وبسایت «Truthout» آن را منتشر کرده است از تجربه بسیار دردناک رمضان سال گذشته مردم غزه سخن میگوید. از رمضانی که مردم غذا برای افطار نداشتند و مجبور بودند گیاهان خودرو که با باران زمستانی رشد کرده و همچنین جوی مخصوص چهارپایان را آرد کرده و برای افطار و سحری نان پخته و بخورند. به گفته وی در رمضان سال گذشته مواد غذایی تازه مانند سبزیجات، میوه، تخممرغ و مرغ، به تجملاتی دستنیافتنی تبدیل شده بودند، زیرا در طول جنگ اجازه ورود به غزه را نداشتند، اما در رمضان امسال آتشبس فرصتی را به مردم غزه داده است که برخی از سنتهای ماه مبارک رمضان را احیا کنند.
در انتظار رمضان متفاوت
چند ماه پیش، بسیاری از ما در غزه با ترس عمیقی در انتظار رمضان بودیم. تنها دعایمان این بود که این رمضان متفاوت از سال گذشته باشد؛ ماه رمضان گذشته با گرسنگی و مرگ همراه بود. اشغالگران اسرائیلی ورود کمکهای بشردوستانه را محدود کرده بودند و گرسنگی شدیدی در سراسر نوار غزه، بهویژه در شمال این منطقه حاکم بود... بازارها خالی بودند و غذایی که برای روزهای سخت ذخیره کرده بودیم، روبهپایان بود. ناامیدی ما را وادار کرده بود که از خود بپرسیم: چگونه قرار است زنده بمانیم؟
بیشتر خانوادهها، از جمله خانواده من، در رمضان سال گذشته ناچار شدند که غذای حیوانات را آسیاب کرده و آن را به آرد تبدیل کنند تا بتوانند برای افطار و سحری نان بپزند.
بیشتر خانوادهها، از جمله خانواده من، ناچار شدند که غذای حیوانات را آسیاب کرده و آن را به آرد تبدیل کنند تا بتوانند برای افطار و سحری نان بپزند. این نان پر از شن بود و طعمی غیرقابلتحمل داشت، اما مجبور بودیم آن را بخوریم تا زنده بمانیم. همچنین به سبزیهای خودرویی که با باران زمستانی رشد کرده بودند، مانند «خبیزه» و «سلق» (چارد)، متوسل شدیم و آنها را بهعنوان غذای اصلی افطارمان میپختیم.
در جستوجوی طلای سفید
بعد از افطار، هنوز گرسنه میماندیم و در خیال غذاهای لذیذ و شیرینیهای عربی که زمانی سفره رمضانمان را زینت میدادند، غرق میشدیم. گرسنگی بسیاری، از جمله کودکان را، وادار میکرد که جان خود را به خطر بیندازند و به سمت گذرگاههای کویت و نابلسی—مناطقی که مملو از سربازان و تانکهای اسرائیلی بودند—بروند، به امید اینکه بتوانند از کامیونهای حامل کمکهای بشردوستانه آردی به دست آورند، چیزی که آن را «طلای سفید» مینامیدیم.
بعد از افطار، هنوز گرسنه میماندیم و در خیال غذاهای لذیذ و شیرینیهای عربی که زمانی سفره رمضانمان را زینت میدادند، غرق میشدیم.
تعداد کمی موفق میشدند کیسهای آرد به خانه بیاورند. بیشتر افراد دستخالی بازمیگشتند. برخی هرگز بازنگشتند و برخی دیگر زخمی شدند، زیرا شبهای ماه رمضان گذشته شاهد قتلعامهای خونینی علیه فلسطینیان گرسنهای بود که ناامیدانه برای تأمین غذا برای خانوادههایشان تلاش میکردند.
برای اولینبار، از لذتهای رمضان محروم شدیم؛ این ماه به دورهای از مبارزه مداوم و ناامیدی تبدیل شده بود. حتی در ماههای پس از آن نیز تغییر چندانی رخ نداد. تنها تفاوت این بود که آرد و کنسروها شروع به ورود به نوار غزه کردند، اما قیمتها همچنان سرسامآور بود؛ یک کیسه آرد ۸۰ دلار و یک قوطی گوشت کنسرو شده ۱۰ دلار قیمت داشت.
گاهی مجبور میشدیم کنسروهای تاریخ مصرف گذشته را بخوریم و حتی آردی که به دستمان میرسید، پر از کرم بود. این آرد برای مصرف مناسب نبود، اما چارهای نداشتیم فقط آن را تمیز میکردیم و با آن نان میپختیم. جملهای که ما را مجبور میکرد طعم وحشتناک آن را تحمل کنیم، همیشه یکسان بود: «چارهای نداریم.»
در رمضان سال گذشته تعداد کمی موفق میشدند کیسهای آرد که مردم غزه به آن طلای سفید میگفتند به خانه بیاورند. بیشتر افراد دستخالی بازمیگشتند. برخی هرگز بازنگشتند.
مواد غذایی تازه مانند سبزیجات، میوه، تخممرغ و مرغ، به تجملاتی دستنیافتنی تبدیل شده بودند، زیرا در طول جنگ اجازه ورود به غزه را نداشتند. خود من پس از ماهها تغذیه صرف از کنسروهایی که نه مواد مغذی داشتند و نه چیزی جز مواد نگهدارنده، دچار زردی شدم.
فکر نزدیکشدن رمضان جدید وحشتناک بود، زیرا هنوز در همان شرایط سخت زندگی میکردیم. روزهگرفتن نیاز به غذایی سالم و سرشار از ویتامین و پروتئین دارد تا بتوان بیش از ۱۴ ساعت گرسنگی را تحمل کرد. اما بدون دسترسی به تغذیه مناسب، بدنهای ما بیش از حد ضعیف شده بودند و توان مقاومت در برابر ساعات طولانی روزهداری را نداشتند.
احیای سنتهای رمضان
این نگرانیها همیشه ذهن ما را درگیر میکرد. اما وقتی در ژانویه ۲۰۲۵ (دی ۱۴۰۳) آتشبس به اجرا درآمد، برای برخی از ما این ترسها کمکم از بین رفت و جای خود را به احساسی از آرامش و امید داد؛ احساسی که مدتها بود تجربه نکرده بودیم. آتشبس باعث شد کمکهای بشردوستانه و کالاها وارد نوار غزه شوند و مردم دوباره بتوانند غذاها و دسرهایی را بپزند که زمانی رمضان را خاص میکردند. برای اولینبار بعد از مدتها، بازارها از چیزهایی مانند سبزیجات تازه، میوه و حتی مرغ پر شدهاند که سال گذشته از آنها محروم بودیم. مغازههایی که خوراکیهای مخصوص رمضان میفروختند، دوباره باز شدهاند و شیرینیهایی مثل کنافه با خامه، قطایف پرشده با خرما و آغشته به شربت، فلافل طلایی پر از پیاز و سماق، و انواع ترشیها و خرما را عرضه میکنند.
گاهی مجبور میشدیم کنسروهای تاریخ مصرف گذشته را بخوریم و حتی آردی که به دستمان میرسید، پر از کرم بود.
نوشیدنیهایی که در رمضان از آنها لذت میبردیم، مثل خرنوب، تمرهندی و شیرینبیان، دوباره روی قفسهها دیده میشوند. خیابانها با تزیینات رمضان زنده شدهاند و نواهای اسلامی از مغازهها و خانهها به گوش میرسد، کمکم فضایی آشنا را زنده میکند؛ همان فضایی که در طول جنگ از دستداده بودیم.
برای اولینبار، میتوانم بعد از ساعتهای طولانی روزهداری، غذایی بخورم که واقعاً مرا سیر کند. سفره افطار شامل یک غذای اصلی از مرغ و برنج، سوپ، سالاد تازه، سمبوسههای پر شده با پنیر و نوشیدنی مورد علاقهام—خرنوب با شکر اضافه—است. پس از افطار، من و خانوادهام با قلبهایی آرام و بدون ترس از بمباران، خود را برای نماز تراویح آماده میکنیم و واقعاً معنویت رمضان را احساس میکنیم. بعد از آن، با قهوه عربی و قطایف از خود پذیرایی کرده و برای سحری آماده میشویم. این لذتهای ساده، برای لحظاتی شبیه به رؤیاهایی به نظر میرسند که زمانی برآوردهشدنشان غیرممکن بود.
مواد غذایی تازه مانند سبزیجات، میوه، تخممرغ و مرغ، به تجملاتی دستنیافتنی تبدیل شده بودند، زیرا در طول جنگ اجازه ورود به غزه را نداشتند.
با وجود ویرانی خانههایمان و از دستدادن عزیزانمان، سپاسگزار بودیم که این آتشبس فرصتی به ما داد تا برخی از سنتهای رمضانی را که جنگ از ما گرفته بود، دوباره زنده کنیم. در میان درد و رنج، به امید چنگ زدیم به این که جنگ بازنگردد، این رمضان و ماههای پس از آن برایمان صلح بیاورد، بتوانیم غذاهایی را که دلتنگشان بودیم بپزیم و گرسنگی دوباره بازنگردد. اما تلاشهای ما برای حفظ این امید، همواره توسط اشغالگری اسرائیل درهمشکسته میشود. چند روز پیش، اخباری منتشر شد که اسرائیل تهدید کرده است ممکن است جنگ را از سر بگیرد، و این نگرانی را به وجود آورد که آتشبس فروبپاشد. این خبر مردم غزه را در وحشت فروبرده است، مردمی که از جابهجاییهای مداوم و بمبارانهای شدید به ستوه آمدهاند.
علاوه بر این، بستهشدن گذرگاههای مرزی توسط اسرائیل و تشدید محاصره کمکهای بشردوستانه، بسیاری را در نگرانی دائمی فروبرده است. ذخایر غذایی در بازارها تنها برای چند هفته کافی است و دهها کالای ضروری و مصرفی در حال تمامشدن هستند بهویژه مواد فاسدشدنی مانند تخممرغ، سبزیجات، مرغ و ماست که معمولاً در مقادیر کم وارد شده و تنها برای چند روز دوام میآورند. اگر این محاصره ادامه پیدا کند، بدون شک موج دیگری از گرسنگی در راه خواهد بود. بیشتر مردم غزه از این میترسند که بحران رمضان گذشته تکرار شود. نمیدانیم روزهای آینده چه در پیش دارند، اما دعا میکنیم که صلح و ثبات برقرار شود، دور از تهدیدهای بمباران و گرسنگی.
[۱]. Shahad Ali
/انتهای پیام/