توصیف کارگرانی که در کنار غزه ایستادند به قلم تسنیمه اودین؛

غزه، جنبش‌های ایتالیا را زنده کرد

غزه، جنبش‌های ایتالیا را زنده کرد
اعتصاب‌های عمومی در ایتالیا نشان داد که همبستگی در میان جامعه و طبقه کارگر، نه نمادین است و نه مرده، بلکه نیرویی زنده و قدرتمند است. اتحادیه‌های ضد امپریالیستی مانند اتحادیه کارگری (USB) که در کنار شبکه‌های متکثر و مردمی فعالیت می‌کنند، نشان دادند که نیروی کار سازمان‌یافته می‌تواند شرایط محلی را دگرگون کرده و واقعیت‌های سیاسی جهان را تغییر دهد.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ در هفته‌های اخیر، ایتالیا شاهد موجی بسیار گسترده از اعتراضات و اعتصاب‌های سراسری در حمایت از فلسطین و «ناوگان جهانی صمود» بوده است. اتحادیه‌های کارگری روز ۳ اکتبر (۱۱ مهر) با شعار «بیایید همه چیز را متوقف کنیم»، سراسر ایتالیا را به تعطیلی کشاندند. آن طور که گزارش شده، در این اعتصاب و تظاهرات سراسری بیش از ۲ میلیون نفر حضور داشتند. در پی این اعتصاب که در بیش از ۸۰ شهر ایتالیا برگزار شد، خدمات حمل‌ونقل عمومی، مدارس و دانشگاه‌ها تعطیل شدند و بنادر در شهرهایی چون لیورنو، جنوا، سالِرنو و ناپل، با اختلال مواجه شدند. به موازات آن، معترضان در شهرهای بزرگ مانند رم، میلان، بولونیا و ناپولی با تجمعات گسترده به خیابان‌ها آمدند، پرچم فلسطین را برافراشته و خواستار تحریم اسرائیل و توقف فوری نسل‌کشی مردم غزه شدند. این رویداد، اوجِ یک جنبش وسیع‌تر بود که سه هفته قبل از آن، ایتالیا را لرزانده بود. در ۲۲ سپتامبر (۳۱ شهریور)، اتحادیه‌های کارگری یک میلیون نفر را در اعتصاب سراسری در این کشور در همبستگی با مردم فلسطین متحد کردند. جنبه مهم دیگری از این اعتراضات، همراهی کارگران بنادر ایتالیا است. در برخی بنادر ایتالیا، کارگران از تخلیه کشتی‌های مرتبط با اسرائیل امتناع کرده‌اند یا موانعی ایجاد کرده‌اند تا انتقال محموله‌های نظامی یا تجاری به مقصد رژیم صهیونیستی متوقف شود. در سطح رسانه‌ای و بین‌المللی، این اعتصاب و اعتراض سراسری، بازتاب وسیعی داشته و همبستگی اتحادیه‌های کارگری را در سرتاسر اروپا با موضوع فلسطین و ضدیت با رژیم صهیونیستی تقویت کرده است. حرکت همبستگی ایتالیا یکی از بزرگ‌ترین موج‌های اعتراضی در اروپا در سال ۲۰۲۵ محسوب می‌شود که می‌تواند نقطه عطفی در فشار اجتماعی بر دولت‌های اروپایی در مسئله فلسطین باشد. «تسنیمه اودین» [1] - نویسنده و فعال کارگری که در مرکز حمایت حقوقی اروپا (ELSC) کار می‌کند - در گزارشی که وب‌سایت مجله اینترنتی «jacobin» آن را منتشر کرده، نگاه عمیق‌تری به این جنبش کارگری در ایتالیا که حول موضوع فلسطین، میلیون‌ها کارگر، کارمند و دانشجو را متحد کرده، انداخته است.

 

بزرگ‌ترین حرکت اعتراضی در تاریخ ایتالیا

در سوم اکتبر ۲۰۲۵ (۱۱ مهر) بیش از ۲ میلیون کارگر و جوان در ایتالیا در یک اعتصاب عمومی تاریخی در حمایت از فلسطین به خیابان‌ها آمدند. این تظاهرات، بزرگ‌ترین حرکت اعتراضی از این نوع در تاریخ کشور ایتالیا بود. تظاهرات با شعار «بیایید همه چیز را متوقف کنیم»، در بیش از ۸۰ شهر برگزار شد. بنادر لیورنو، ناپل، سالرنو و جنوا تعطیل شدند؛ خطوط راه‌آهن و بزرگراه‌ها مختل گردید؛ مدارس، دانشگاه‌ها و محل‌های کار بسته شدند و دانش‌آموزان، معلمان و کارگران دست به اعتصاب زدند. در رم، تظاهراتی با حضور یک میلیون نفر پس از اعتصاب سراسری برگزار شد.

جنبش کارگری در ایتالیا، حول موضوع فلسطین میلیون‌ها کارگر، کارمند و دانشجو را متحد کرده است.

اعتصاب ۲۴ ساعته توسط بزرگ‌ترین اتحادیه کارگری ایتالیا، کنفدراسیون عمومی کار ایتالیا (CGIL)، همراه با اتحادیه کارگری (USB)، در واکنش به توقیف غیرقانونی ناوگان جهانی صمود توسط اسرائیل فراخوان داده شده بود. کنفدراسیون عمومی کار ایتالیا (CGIL) اعلام کرد که این اعتصاب «در دفاع از ناوگان صمود» و «برای توقف نسل‌کشی» انجام می‌شود؛ هم‌زمان با آنکه اعتراضاتی در سراسر اروپا، شمال آفریقا و خاورمیانه شعله‌ور شده بود.

این اقدام، نقطه اوج جنبش وسیع‌تری بود که سه هفته پیش از آن ایتالیا را تکان داده بود. در ۲۲ سپتامبر (۳۱ شهریور)، اتحادیه‌های مردمی از جمله اتحادیه کارگری (USB)، کنفدراسیون واحد پایه (CUB)، سندیکای عمومی پایه (SGB)، انجمن دفاع از کارگران و کارمندان (ADL) و اتحادیه سندیکالیست‌های ایتالیا (USI)، یک میلیون نفر را در یک اعتصاب عمومی هماهنگ بسیج کرده بودند. اعتصاب‌های سپتامبر و اکتبر با درخواست فوری و بی‌پروای «ریکاردو رودینو» [2] - کارگر بندر و عضو جمع خودگردان کارگران بندر (CALP) در جنوا - جرقه خوردند. او در برابر جمعیتی ۴۰ هزارنفری که برای بدرقه ناوگان صمود گرد آمده بودند، اعلام کرد: «اگر حتی برای بیست دقیقه ارتباطمان با رفقایمان در ناوگان قطع شود، تمام اروپا را فلج خواهیم کرد؛ از اسکله‌های جنوا، حتی یک میخ هم خارج نخواهد شد. این یک اعتصاب جهانی خواهد بود.» این سخنان، جنبش را به هیجان آورد.

به مدت دو سال بود که نسل‌کشی در غزه در جریان بود؛ اما فراخوان «رودینو» آن را به مسئله‌ای فوری بدل کرد. کارگران، دانشجویان و شهروندان در سراسر ایتالیا و فراتر از آن، وزن و قدرت اقدام جمعی را احساس کردند و نشان دادند که همبستگی می‌تواند نظام‌های همدستی را مختل کرده و توجه جهانی را جلب کند. تهدیدها به واقعیت پیوست و چیزی را آشکار کرد که بسیاری از قدرت‌های اروپایی از رویارویی با آن طفره می‌روند: دستگاه جنگ به نیروی کار وابسته است و نیروی کار، می‌تواند آن را متوقف کند.

 

چرا ایتالیا توانست حول مسئله فلسطین سازمان‌دهی کند؟

توانایی ایتالیا در بسیج حول مسئله فلسطین، پیش از هر چیز حاصل سال‌ها سازمان‌دهی پایدار مردمی و فعالیت راهبردی اتحادیه‌های کارگری است. سازمان‌های همبستگی با فلسطین مانند جوانان فلسطینی ایتالیا (GPI)، انجمن فلسطینیان ایتالیا (API) و اتحادیه دموکراتیک عربی - فلسطینی (UDAP)، در کنار گروه‌های دانشجویی، جنبش‌های اجتماعی و جوامع عرب و مسلمان ایتالیا، بیش از دو سال را صرف ایجاد شبکه‌های قدرتمند سراسری کرده‌اند که به‌طور تنگاتنگ با اتحادیه‌گرایی مبارزاتی درهم‌تنیده‌اند. این زیرساخت اجتماعی، امکان بسیج گسترده بین‌بخشی را برای اعتصاب‌های عمومی فراهم کرد. در مرکز این تلاش، کارگران بندری رادیکال و سازمان‌یافته‌ای قرار داشتند که به‌طور استراتژیک در نقاطی مستقر بودند که زنجیره‌های تأمین جهانی با قدرت کار محلی تلاقی می‌کنند.

توانایی ایتالیا در بسیج حول مسئله فلسطین، پیش از هر چیز حاصل سال‌ها سازمان‌دهی پایدار مردمی و فعالیت راهبردی اتحادیه‌های کارگری است.

گروه کارگران بندر جنوا (کالپ) یکی از جناح‌های کلیدی در اتحادیه کارگری (USB)، به قدرت و موقعیت راهبردی خود در زنجیره‌های تأمین جهانی آگاه است. با توجه به اینکه بیش از ۹۰ درصد تجارت جهانی از طریق دریا انجام می‌شود، بندرهایی مانند جنوا نقاط حساسی هستند که در آنها ترافیک دریایی با نیروی کار محلی و زیرساخت‌ها تلاقی پیدا می‌کند و آنها را به گلوگاه‌هایی تبدیل می‌کند که می‌توانند جریان کالاها - از جمله سلاح - را متوقف کنند.

باوجود دهه‌ها بازسازی نئولیبرالی، خصوصی‌سازی، مکانیزه‌سازی و تمرکززدایی، «کالپ» توانسته است یک نیروی کار باثبات و هماهنگ حفظ کند؛ به‌طوری که حدود نیمی از کارگران بندر جنوا عضو این مجموعه هستند و توان اقدام صنعتی قاطع را دارند. فراتر از ظرفیت عملیاتی، «کالپ» از مشروعیت تاریخی چند دهه‌ای بهره می‌برد و مبارزات کارگری محلی را به کمپین‌های همبستگی بین‌المللی - از آفریقای جنوبی دوران آپارتاید تا فلسطین - پیوند می‌دهد. با بستن دروازه‌ها، خودداری از بارگیری کشتی‌ها و بسیج در کنار دانشجویان و گروه‌های اجتماعی، «کالپ» بندرها را به مکان‌هایی برای اخلال مادی و اهرم فشار سیاسی تبدیل می‌کند و همدستی دولت‌ها، انتقال سلاح‌ها و زنجیره‌های تأمین ادوات نظامی را افشا می‌سازد.

با تمرکز بر کارگران بندر و دریانوردان، کالپ و اتحادیه کارگری (USB) توجه را به هسته تجارت جهانی معطوف کردند: زنجیره‌های تأمین دریایی. این راهبرد، پژواکی است از اقدامات اتحادیه دریانوردان آفریقای جنوبی در دوران آپارتاید که محموله‌های نفتی پشتیبان آن رژیم را هدف قرار می‌دادند؛ نمونه‌ای از اینکه چگونه نیروی کار سازمان‌یافته می‌تواند جریان سرمایه و مواد جنگی را به‌طور مؤثر تحت‌تأثیر قرار دهد.

اعتصاب‌ها این قدرت را به‌روشنی به نمایش گذاشتند. بیش از ۶۰۰ کارگر بندر جنوا، یک کشتی را که مظنون به حمل کانتینرهایی به مقصد اسرائیل بود، متوقف کردند. در لیورنو، کارگران بندر و دانشجویان دروازه «وارکو والسینی» این بندر را برای جلوگیری از ارسال سلاح‌ها به اسرائیل بستند و در مارگرا، ۲۰ هزار نفر با راهپیمایی خود، عملیات بندر را فلج کردند. بسیج «کالپ» بر دهه‌ها تجربه استوار است؛ از مسدودکردن محموله‌های موشک و مواد منفجره در سال ۲۰۲۱ گرفته تا اقدامات هماهنگ بنادر اروپا علیه کشتی‌های شرکت اسرائیلی «زیم» در سال‌های ۲۰۲۳ و ۲۰۲۵. در طول این دهه‌ها، کارگران بندر جنوا مبارزات ضد فاشیستی و مقاومت ملی را به کارزارهای همبستگی بین‌المللی پیوند داده‌اند؛ از حمایت از ویتنام در سال ۱۹۷۳ تا جلوگیری از ارسال سلاح به شیلیِ «آگوستو پینوشه» و آفریقای جنوبیِ دوران آپارتاید. تأثیر این جنبش، فراتر از مرزهای ایتالیا رفته است و دیگر اتحادیه‌های کارگری اروپا را وادار کرده تا با این پرسش مواجه شوند: «در کدام سوی این نبرد ایستاده‌اید؟»

اتحادیه کارگری (USB) با تکیه بر این جنبش، یک نشست هماهنگی دوروزه با هدف مسدودکردن محموله‌های تسلیحاتی که ممکن است در غزه استفاده شوند، برگزار کرد؛ تلاشی که احتمال دارد به تحریم تجاری گسترده‌تری علیه اسرائیل منجر شود. کارگران بندر و هیئت‌هایی از بنادر اسپانیا، فرانسه، یونان، قبرس، مراکش و آلمان برای تدوین یک راهبرد مشترک گردهم آمدند. «فرانچسکو استاچولی» [3] - از هیئت اجرایی اتحادیه کارگری (USB) که رهبری این هماهنگی با شرکای بین‌المللی را بر عهده دارد - گفت: «اکنون بندرها به میدان‌های نبرد راهبردی تبدیل شده‌اند  و ما به موضعی مشترک و هماهنگی قوی‌تر نیاز داریم.»

این رویکرد حیاتی است؛ چرا که اقتصاد و ساختار نظامی اسرائیل به‌طور منحصربه‌فردی به زنجیره‌های تأمین دریایی وابسته‌اند؛ تقریباً تمام واردات تسلیحاتی، منابع انرژی و کالاهای راهبردی این رژیم از طریق دریا انجام می‌شود و این یعنی اقدام هماهنگ کارگری می‌تواند خطوط لجستیکی اصلی اسرائیل را مختل کند. کالپ، اتحادیه کارگری (USB) و اتحادیه‌های هم‌پیمان، با انجام اقدامات ملموس به‌جای صدور بیانیه‌های توخالی، جنبش‌های کارگری بزرگ اروپا را مجبور کرد تا با پیامدهای اخلاقی و سیاسی همدستی در عملیات نظامی اسرائیل و نسل‌کشی مداوم در غزه روبه‌رو شود.

موفقیت ایتالیا همچنین بر پایه گرایش سیاسی رادیکال اتحادیه کارگری (USB) استوار بود. این اتحادیه که در سال ۲۰۱۰ به‌عنوان یک کنفدراسیون چپ‌گرا بنیان‌گذاری شد، همواره اولویت را به مبارزه با امپریالیسم، همبستگی بین‌المللی و مسئله فلسطین داده است. این اتحادیه پایگاه اصلی خود را در میان کارگران بخش دولتی، کارگران حوزه لجستیک و صنعت و جوامعی با جمعیت بالای مهاجر دارد. اتحادیه کارگری (USB) از ادغام چندین اتحادیه پایه و مستقل در سال ۲۰۱۰ شکل گرفت و ریشه‌های محکمی در سنت اتحادیه‌های پایه‌ای ایتالیا دارد؛ سنتی که بر سازمان‌دهی رادیکال و مردمی تأکید دارد.

تأثیر این جنبش، فراتر از مرزهای ایتالیا رفته است و دیگر اتحادیه‌های کارگری اروپا را وادار کرده است تا از خود بپرسند در کدام سوی این نبرد ایستاده‌اند؟

از نظر سیاسی، اتحادیه کارگری (USB) خود را با جریان‌های ضد امپریالیستی، سوسیالیستی و بین‌الملل‌گرا، هم‌راستا می‌داند و اتحادیه‌گرایی صرفاً خدمات‌محور را رد می‌کند. فعالیت‌های آن شامل حمایت‌های حقوقی، دفاع از حقوق مهاجران، کارزارهای مسکن و همبستگی مداوم با مبارزات جهانی است. برخلاف اتحادیه‌های بریتانیا یا ایالات متحده که اغلب به‌مثابه انجمن‌های صنفی بی‌طرف عمل می‌کنند، این اتحادیه، مبارزات کارگری اعضایش را به‌طور صریح به مسائل بین‌المللی پیوند می‌دهد و روابط عمیقی با شبکه‌های همبستگی با فلسطین، گروه‌های دانشجویی و سازمان‌های اجتماعی برقرار کرده است.

این موضوع با ساختار چندگانه و سیاسی شده اتحادیه‌ای در ایتالیا تقویت شد. فراتر از اتحادیه کارگری (USB)، کمیته‌های مردمی (COBAS) سنت سازمان‌دهی مردمی و متعارض را حفظ کرده‌اند؛ سنتی که ابتکار عمل را به سطح پایینی اتحادیه‌ها می‌سپارد و از مذاکره‌های سلسله‌مراتبی فاصله می‌گیرد. این اتحادیه‌ها با دورزدن ساختارهای بوروکراتیک و میانجی‌گری شده دولتی، فشارهایی بر اتحادیه‌های سنتی و نهادینه‌شده مانند کنفدراسیون عمومی کار ایتالیا (CGIL)، کنفدراسیون اتحادیه‌های کارگری ایتالیا (CISL) و اتحادیه کار ایتالیا (UIL) وارد کردند تا در مورد مسئله فلسطین موضع‌گیری کرده و مواضع خود را بازنگری کنند.

چارچوب‌های حقوقی نیز در این میان نقش ایفا کردند. قانون ۱۴۶/۹۰ ایتالیا که اعتصاب در خدمات عمومی ضروری را تنظیم می‌کند، اگرچه به توافق‌هایی برای حفظ حداقل خدمات نیاز دارد، اما اجازه اقدام در برابر «تهدیدهای جدی علیه ایمنی کارگران» را هم می‌دهد. اتحادیه‌هایی مانند کنفدراسیون عمومی کار ایتالیا (CGIL) و اتحادیه کارگری (USB) این بند را به‌صورت گسترده تفسیر کردند تا اعتصاب در واکنش به توقیف ناوگان جهانی صمود توسط اسرائیل را توجیه کنند و به اعتصاب عمومی مشروعیت بخشند. «مائوریتزیو لاندینی» [4] - رهبر کنفدراسیون عمومی کار ایتالیا (CGIL) - این اعتصاب را دفاع از همبستگی جهانی توصیف کرد و گفت: «این فقط یک اعتصاب ساده نیست. ما اینجاییم تا از برادری میان انسان‌ها و ملت‌ها دفاع کنیم، انسانیت را به مرکز توجهات بازگردانیم و به نسل‌کشی و تسلیح مجدد اسرائیل، نه بگوییم.»

در مقابل، اتحادیه‌های بریتانیایی در چارچوب حقوقی بسیار محدودتری با الزامات اعلام قبلی سخت‌گیرانه و محدودیت‌هایی بر اقدام‌های صنفی ثانویه که عملاً مانع از اقدام‌های صنعتی گسترده، به‌ویژه اعتصاب‌های سیاسی، می‌شوند، فعالیت می‌کنند. در ایتالیا، ترکیب مهارت راهبردی اتحادیه‌های رادیکال، جهت‌گیری ضد امپریالیستی اتحادیه کارگری (USB)، ساختار چندلایه اتحادیه‌ای و تفسیر انعطاف‌پذیر قانون، بستری مناسب برای بسیج کارگری مؤثر حول مسئله فلسطین فراهم کرد؛ مدلی که قدرت بالقوه اتحادیه‌های سازمان‌یافته و آگاه سیاسی را در همبستگی با مبارزات بین‌المللی نشان می‌دهد.

 

چه ائتلاف‌هایی درون و بیرون اتحادیه‌ها منجر به اعتصاب عمومی شدند؟

اتحادیه کارگری ایتالیا، جنبش کارگری گسترده‌تر اروپا را مجبور کرده تا با پیامدهای اخلاقی و سیاسی، همدستی در عملیات نظامی اسرائیل و نسل‌کشی مداوم در غزه روبه‌رو شود.

اعتصاب عمومی ۲۲ سپتامبر (۳۱ شهریور) که توسط پنج اتحادیه USB، CUB، SGB، ADL COBAS  و USI-CIT تحت شعار «همه چیز را با فلسطین در قلبمان ببندیم» برگزار شد، اوج سنت مبارزاتی اتحادیه‌های پایه‌ای ایتالیا را نمایان ساخت. این اتحادیه‌ها از دل تکه‌تکه‌شدن اتحادیه‌گرایی ایتالیا پس از جنگ جهانی دوم پدید آمدند.

برخلاف کنفدراسیون‌های نهادی، اتحادیه‌های پایه در دهه ۱۹۹۰ در میان کارگران غیررسمی، شاغلان حوزه لجستیک و بخش دولتی - که اغلب مهاجر بودند و از ساختارهای رسمی مذاکره کنار گذاشته شده بودند - شکل گرفتند. این اتحادیه‌ها رویکرد بروکراتیک و شرکت محور را رد کردند و اقدام مستقیم، دموکراسی در محیط کار و سیاست‌های ضد امپریالیستی را به‌عنوان بخشی از یک جنبش بین‌المللی گسترده‌تری در پیش گرفتند.

ائتلاف پشت اعتصاب سپتامبر از سال‌ها همکاری در مبارزات علیه ریاضت اقتصادی، خصوصی‌سازی و همدستی ایتالیا در جنگ‌های خارجی شکل گرفت. این پنج اتحادیه، جبهه‌ای متحد تشکیل دادند که هم نظامی‌گری دولت ایتالیا و هم نقش اتحادیه اروپا در صادرات سلاح به اسرائیل را رد می‌کرد. جهت‌گیری مشترک ضد امپریالیستی و استقلال سازمانی - مردمی این اتحادیه‌ها، امکان بسیج سریع در بخش‌های مختلف را فراهم کرد.

فراتر از اتحادیه‌ها، ائتلاف‌های گسترده‌ای از دانشجویان، شبکه‌های مدنی و گروه‌های فعال در حوزه فلسطین نیز دامنه اعتصاب را گسترش دادند. این همگرایی میان جنبش‌های کارگری و اجتماعی، بازتاب‌دهنده چندصدایی پایدار ایتالیا بود؛ درحالی‌که کنفدراسیون‌های بزرگ مانند کنفدراسیون عمومی کار ایتالیا (CGIL)، محتاط و نهادی باقی ماندند، اتحادیه‌های پایه و فعالان مردمی، خشم را به اخلال سازمان‌یافته تبدیل کردند. کنفدراسیون عمومی کار ایتالیا، تحت‌فشار فزاینده از پایین، (CGIL) در نهایت به اعتصاب عمومی سوم اکتبر (۱۱ مهر) پیوست که بیش از دو میلیون نفر را به خیابان‌ها کشاند؛ نمایشی روشن از اینکه چگونه چشم‌انداز پراکنده اما مقاوم کارگری ایتالیا می‌تواند حول مسائل بین‌المللی و ضدجنگ متحد شود.

 

واکنش‌ها از راست و چپ

اعتصاب‌ها، واکنش‌های متفاوت و قابل‌پیش‌بینی را در سراسر طیف سیاسی ایتالیا به دنبال داشتند. دولت راست‌گرای نخست‌وزیر - «جورجیا ملونی» - آنها را تحت عنوان «ضدملی» و «غیرقانونی» محکوم کرد، اما این بسیج همچنان پابرجا ماند. در کشوری که قوانین جدید، معترضانی که زیرساخت‌های کلیدی را مسدود می‌کنند را مجازات می‌کند و به‌عنوان سومین صادرکننده بزرگ سلاح به اسرائیل پس از آمریکا و آلمان شناخته می‌شود، این اعتصاب، پاسخی جسورانه به سرکوب دولتی بود و محدودیت‌های ترساندن سازمان‌یافته کارگری توسط حکومت را نشان داد.

اتحادیه کارگری (USB) ایتالیا همواره اولویت را به مبارزه با امپریالیسم، همبستگی بین‌المللی و مسئله فلسطین داده است.

در جناح چپ، اعتصاب‌ها انرژی تازه‌ای را در سراسر ایتالیا و اروپا تزریق کرد و ظرفیت سازمان‌دهی کارگری رادیکال و بین‌المللی را به نمایش گذاشتند. کنفدراسیون عمومی کار ایتالیا (CGIL) گزارش داد که ۶۰ درصد از اعضایش با حضور قوی در بخش‌های آموزش، حمل‌ونقل، لجستیک و صنایع فلزی در اعتصاب شرکت کردند. این نشان می‌دهد که همبستگی با فلسطین می‌تواند بخش وسیعی از طبقه کارگر را حول مبارزه ضدامپریالیستی متحد کند.

این کار بیش از یک پیروزی نمادین بود؛ این یک پیروزی تاریخی برای جناح چپ بود که نشان داد اقدام هماهنگ و فراصنفی کارگران می‌تواند بر ترساندن دولتی غلبه کند. پیام واضح است: جنبش باید بر اساس این موج شکل‌گرفته حرکت کند، قدرت استراتژیک کارگری را به دانشجویان و جوامع پیوند دهد و همبستگی را به اقدام جهانی پایدار تبدیل کند که سودجویی از جنگ و همدستی دولت را به چالش می‌کشد.

این جنبش به‌طور بین‌المللی گسترش یافت. اقدامات همبستگی در فرانسه، اسپانیا و یونان به وقوع پیوست. در پاریس نزدیک به ۲۰۰ هزار نفر شرکت کردند؛ در آتن بیش از ۲۰ هزار نفر حضور داشتند و اعتصاب اتوبوس‌ها در شهر بندری «آلیکانت» در اسپانیا، سفرهای بین‌شهری را مختل کرد. این اقدامات آسیب‌پذیری زیرساخت‌های روزمره و به تبع آن زنجیره‌های تأمین جهانی را آشکار کرد و قدرت استراتژیک بسیج هماهنگ نیروی کار و جامعه مدنی را در به چالش کشیدن شبکه‌های تجاری نظامی شده برجسته ساخت.

 

همبستگی فراتر از مرزها؛ درس‌هایی از ایتالیا

اعتصاب‌های عمومی در ایتالیا نشان داد که همبستگی در میان جامعه و طبقه کارگر، نه نمادین است و نه مرده، بلکه نیرویی زنده و قدرتمند است. اتحادیه‌های ضد امپریالیستی مانند اتحادیه کارگری (USB) که در کنار شبکه‌های متکثر و مردمی فعالیت می‌کنند، نشان دادند که نیروی کار سازمان‌یافته می‌تواند شرایط محلی را دگرگون کرده و واقعیت‌های سیاسی جهان را تغییر دهد. اقدامات آنها پیامی روشن به کارگران و اتحادیه‌ها در بریتانیا، ایالات متحده و دیگر نقاط جهان می‌فرستد: همبستگی نباید صرفاً لفظی باقی بماند، بلکه باید به اقدام قاطع تبدیل شود.

غزه آینه‌ای از آینده است. قراردادن آن در مرکز مبارزه هم فراخوانی متحدکننده و هم رادیکال کننده است. این کار ما را وادار می‌کند تا با همدستی نهادها، محیط‌های کاری و دولت‌هایمان روبرو شویم. اتحادیه‌های کارگری نمی‌توانند بی‌طرفی یا رکود را تحمل کنند؛ آنها باید حول این لحظه سازماندهی شوند یا خطر بی‌اهمیت شدن را بپذیرند. از طریق فلسطین، اتحادیه‌ها می‌توانند هدف سیاسی خود را بازپس بگیرند. گرفتن موضع اصولی علیه نسل‌کشی سازمان‌ها را تقویت می‌کند، تعهد سیاسی را عمیق‌تر می‌سازد و جنبش کارگری گسترده‌تر را مجبور می‌کند با جهانی روبرو شود که در آن نظامی‌گری و سرکوب در حال تشدید است و هزینه‌های بی‌عملی، فاجعه‌بار بوده است.

در کشوری که به‌عنوان سومین صادرکننده بزرگ سلاح به اسرائیل پس از آمریکا و آلمان شناخته می‌شود، این اعتصاب پاسخی جسورانه به سرکوب دولتی بود.

اتحادیه‌های بریتانیایی نیز با انتخابی سخت مواجه‌اند: یا کنار بایستند و همدست با اسرائیل و دولت بریتانیا باشند یا وارد تاریخ شوند و از قدرت عظیم نیروی کار سازمان‌یافته برای مقابله با نقش مرکزی بریتانیا در حفظ ماشین جنگی اسرائیل استفاده کنند. سابقه روشن است؛ در سال ۱۹۸۸، کارگران بندر، اتحادیه‌ها و فعالان بریتانیایی در کنفرانس کارگران حمل‌ونقل دریایی در لندن هماهنگ شدند و آپارتاید آفریقای جنوبی را هدف قرار دادند. آنها از حمل کالاهای آفریقای جنوبی خودداری کردند و به شریان‌های تجارت بین‌المللی ضربه زدند و ثابت کردند که کارگران می‌توانند نفوذی جهانی برای حمایت از عدالت در خارج از کشور داشته باشند.

وضعیت امروز، اقدامی کمتر از آن را نمی‌طلبد. همان‌طور که اتحادیه کارگری (USB) در طول اعتصاب اعلام کرد: «کارگران بار دیگر به صحنه اصلی بازگشته‌اند و از همه شهروندان می‌خواهند که قیام کنند. آنها این کار را نه برای تمدید قرارداد، بلکه برای درخواست عدالت برای مردمی دور و دردمند انجام می‌دهند. در این دوران خودخواهی و فردگرایی، این موضوع غیرقابل‌تصور به نظر می‌رسد. اما همبستگی میان مردم و برادری فرامرزی، نه یک ارزش مرده و دفن‌شده، بلکه زنده و پویا است.»

https://jacobin.com/2025/10/italy-general-strike-palestine-labor

 

[1] . Tasnima Uddin 

[2] . Riccardo Rudino

[3] . Francesco Staccioli

[4] . Maurizio Landini

/انتهای پیام/