مروری بر آسیب‌های خلاء هویت دختران در جامعه‌ایرانی؛
«هویت دخترانه» یکی از موضوعاتی است که به نظر می‌رسد ذیل دسته‌بندی کودک، نوجوان و جوان رو به فراموشی رفته است. بی‌عدالتی اجتماعی و نگاه و باور غلط و قالبی درباره دختران موجب شده است که بعضاً دختران تمایل به رفتار‌های پسرانه پیدا کنند یا خود را ذیل هویت‌هایی غیر از هویت مستقل دخترانه و اقتضائات آن تعریف کنند. زیرا در ذهن آن‌ها قدرت مردانه شکل‌گرفته و استطاعت دخترانه از بین رفته است.
گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ زهره حسنی سعدی: اول ذی القعده مصادف با ولادت حضرت معصومه، روز دختر نامیده‌شده‌است. این روز بهانه‌ای است تا علاوه بر تبریکات و جشن، به مسائلی که جامعه دختران با آن مواجه هستند، بپردازیم. یکی از مهم‌ترین و مبنایی‌ترین مسئله جامعه دختران ایرانی بحران هویتی است.

برای بررسی این مسئله در وهله اول مفهوم هویت را باید واکاوی کرد. این مفهوم مانند تمامی مفاهیم علوم انسانی، انتزاعی است و تعاریف گوناگونی از آن می‌شود. با این حال اندیشمندان این عرصه نیز برای ارائه تعریف جامع و کامل از مفهوم هویت گام برداشتند.

هویت چیست؟
هویت از نظر لغوی به معنی هستی، وجود و سرشت است که در حوزه انسانی موجب شناسایی فرد و اجتماع، از دیگری می‌شود. در حقیقت هویت برآیند مجموعه‌ای از بینش‌ها، باورها، گرایش‌ها و اعمال آدمی است. این مفهوم نقش معنی‌سازی در سطح فردی و اجتماعی دارد. هویت لایه‌ها و ابعاد گوناگونی دارد.

یکی از مهم‌ترین ابعاد آن، هویت جنسیتی است. هویت جنسیتی تصویر و احساسی است که مرد یا زن از مرد یا زن بودن خود دارد و نیز انتظاراتی است که از خود به عنوان یک جنس متمایز با جنس دیگر دارد. این بعد از هویت و تصور از زنانگی و مردانگی تحت تاثیر سنگ بنا‌های درون فرهنگ، جامعه و خانواده است. با توجه به تعریف هویت و بعد جنسیت آن می‌توان به بررسی آنچه در جامعه مربوط به هویت دختران وجود دارد، پرداخت.

ازدواج تنها بعد هویت بخشی به دختران است؟!
در جامعه هویت دختران همیشه وابسته به ازدواج کردن و نقش همسری و مادری تعریف شده‌است. در واقع برای یک دختر مجرد که هنوز به سن ازدواج قدم نگذاشته‌است، هویتی مستقل وجود ندارد. معمولا جامعه و فرهنگ سنتی هویت دختران را به ازدواج کردن و آمادگی برای ازدواج گره می‌زند.

به صورتی که در راستای این هویت‌سازی، تنها به آموزش کار‌های خانگی مانند آشپزی بسنده می‌شود. هم‌چنین در این چارچوب فرهنگی، تحصیلات، اشتغال و یا کار‌های خارج از فرایند ازدواج به رسمیت شمرده نمی‌شود. این برداشت در اصطلاحات عامیانه مانند؛ «درس برای چی میخوانی آخرش باید شوهر کنی»، مشهود است!

تناقض هویت سنتی با تحولات و اقتضائات اجتماعی جدید
این نگاه سنتی از هویت دختر، در کنار تحول اجتماعی و ورود امر مدرن تناقض و دوگانگی ایجاد کرد. در جامعه تحول یافته ایران، دیگر تحصیلات و اشتغال امری مردانه شمرده نمی‌شود. هم‌چنین با آگاهی که در جامعه زنان رخ داد، مطالبات آنان در جهت حضور اجتماعی بسیار پررنگ شد. زنان خواهان موقعیت جدید در جامعه شدند. در این جهت بسیاری از نقش‌ها و رفتار‌هایی که پسرانه و یا دخترانه نامیده می‌شد، مورد تردید قرار گرفت و این تلقی‌ها برساخته اجتماع دانسته‌شد.

این اقتضائات جامعه و دگرگونی ایجاد شده در کنار باور‌های سنتی که در خانواده‌ها وجود دارد، باعث شده‌است که خلا هویتی برای دختران به وجود آید. این مسئله حتی باعث یک شکاف نسلی بین والدین و فرزندان شده‌است. به نظر برخی از اندیشمندان علوم اجتماعی این تغییرات ارزشی رخ داده فراتر از مفهوم شکاف نسلی و مبتنی بر نوعی شکاف یا گسست فرهنگی است.

تعمیق شکاف بین نسلی
یکی از نتایج این بحران، علاوه بر احساس پوچی و از خود بیگانگی، دنبال کردن هویت منفی است. به صورتی که در جهت خلاف آن‌چه که اولیا و جامعه برای آنان در نظر گرفتند، حرکت می‌کنند. بروز این هویت منفی در پوشش‌های نابه‌هنجار و یا گرایش به سمت روابطی است که سنت و جامعه ارزشی آن را تقبیح می‌کند. در نتیجه خانواده نیز آن‌طور که شاید و باید نتوانسته‌است، نقش‌های تربیتی و حمایتی خود را ایفا کند. در نتیجه این مسئله تبعات سوء و مشکلات زیادی برای این دختران به وجود می‌آید که در موارد حاد به فرار دختران از خانه نیز منجر می‌شود.

پناه در سنگر هویت پسران
یکی دیگر از مهم‌ترین نتایج خلا هویتی دختران که در جامعه بسیار دیده می‌شود، گرایش به سمت بازتعریف و هویت سازی خود از طریق شبیه شدن به پسران است. در این صورت، هویتی جدا از آنچه پسران کسب می‌کنند، تعریف نمی‌شود. هم‌چنین دنیای مردانه و ویژگی‌های آنان معیار ارزشمندی قرار می‌گیرد. دختران در این هویت سازی سعی می‌کنند ظاهر خود را شبیه پسران کنند و یا آن‌که نقش‌ها و رفتار‌هایی که در جامعه مخصوص به پسران است را انجام دهند.

در این نوع رفتار و گرایش، احساسات و اقتضائات دنیای دختران نادیده انگاشته می‌شود. علاوه بر این هویتی جدای از مردان نیز نخواهند داشت و موجب تعمیق بحران‌های هویتی می‌شود. هم‌چنین در این نوع هویت یابی نقش دختران تضعیف می‌شود و به نوعی دوباره ارزش‌مندی هویت مردانه و مرجعیت آن را بازتولید می‌کنند. به همین دلیل این راه برای هویت یابی اثرات زیان بارتری را خواهد داشت. در نتیجه در هویت یابی دختران، نادیده انگاشتن تفاوت‌های طبیعی و فطری آنان نیز همانند نادیده انگاشتن استعداد‌های آنان، زیان‌بار است.

بدن، مولفه ارزشمندی شده‌است
نتیجه دیگر این خلا هویتی به همراه گسترش دسترسی دختران به فضای مجازی، با الگوسازی و جریان‌های هویتی بیراهه و غلط همراه شده‌است. یکی از این بیراهه‌ها، اهمیت یافتن بی حد و حصر ظواهر مانند بدن و آرایش است. این تاکید و ترویج به ظاهر و بدن در فرهنگ‌های سرمایه‌داری و برای استفاده از بدن زن به مثابه یک کالا مشاهده می‌شود.
پیامد این کالا انگاری این است که در فضای اینترنت و به خصوص اپلیکیشن‌های اجتماعی مانند اینستاگرام، مدل‌ها مرجع و تاثیرگذار در هویت‌سازی دختران شدند. به دلیل وجود گسترش این فرهنگ در کشور‌های غربی، دختران بسیار بیشتر تحت تاثیر این مسئله قرار می‌گیرند. در همین راستا یک پژوهش که در اواخر قرن ۱۹ میلادی انجام گرفت نشان داد که ۸۰ درصد دختران نوجوان از اندام ظاهری خود ناراضی بوده و آرزوی داشتن اندامی باریک و وزن کمتر را دارند. همچنین پژوهشی در ایران و از دختران پایه نهم مدارس منطقه یک تهران انجام گرفت که نشان داد، ۵۷ درصد آنان رسانه را موثر در تصویری که از خود دارند، می‌دانند.

در نتیجه این چارچوب فرهنگی، دختران هویت خود را تنها در آرایش کردن، لباس‌های به خصوص پوشیدن و رژیم‌های سخت غذایی و ورزشی گرفتن برای شبیه شدن به آن مدل‌ها تعریف می‌کنند. هم‌چنین زمانی که با مدل‌ها فاصله داشته‌باشند، سرخورده می‌شوند. در این نوع هویت‌یابی نیز دختران توان تاثیرگذاری و رشد شخصیتی مخصوص خود را ندارند.

نهاد‌های فرهنگی در خواب هستند
متاسفانه نهاد‌های فرهنگی و آموزشی از نتایج زیان‌باری که این خلا هویتی برای دختران و جامعه ایجاد می‌کند، غافل هستند. یکی از نهاد‌های فرهنگی، صداوسیما است. باز نمایی تصویر دختران در سریال‌های تلوزیونی نیز وضعیت آنارشی زده‌ای داشته و نمونه‌ای از واقعیت اجتماع است. در واقع هیچ الگو و هویت درستی از دختران نشان داده نمی‌شوئد. علاوه بر این در آموزش مدارس نیز نسبت به امر هویت‌سازی دختران اقدامی صورت نگرفته‌است. اقدامات حداقلی نیز تنها در راستای تفهیم نقش همسری و مادر آنان بوده‌است؛ بنابراین برای تاثیرگذاری هرگونه فعالیت فرهنگی باید باید تصویری درست از هویت دختران ترسیم شود. هویتی که بتواند استعداد‌های شخصی هر دختر در کنار فطرت طبیعی آنان را جمع کند. در واقع هر دختری به عنوان یک انسان حق دارد که برای زندگی شخصی خود هدف‌گذاری و در این جهت مهارت و علم کسب کند. علاوه بر این حق ازدواج و مادرشدن، استقلال و تفریحات دسته جمعی دارد.

خانواده‌ها و ارزش‌های سنتی جامعه برای بازسازی از هویت دختر ایرانی باید کاستی‌های خود را بپذیرد و با اقتضائات دنیای جدید خود را بازتولید کند. این بازتولید به معنای نفی نقش مادری و یا در جهت تخریب خانواده نیست. بلکه در جهت تقویب و به سازی خانواده است.

به صورتی که وقتی جامعه برای دختران خود هویت قائل شود برای آنان فهم می‌شود که باید به رشد شخصیتی خود بپردازند. پیامد این ارزش، اعتماد به نفس گرفتن آنان است. برای این رشد شخصیت و راه کسب مهارت متناسب با شخصیت دخترانه، خودشان الگو‌های منحصر به فرد و متفاوت از پسران تولید خواهند کرد.

همچنین با ارزش شمردن شخصیت مستقل و رشدیافته دختران، در زمان نقش‌های مادری و همسری بسیار بهتر از دخترانی عمل می‌کنند که همیشه وابسته‌بودن و صرفا کار‌های خانگی را آموزش دیده‌اند. به خصوص آنکه در عصر اطلاعات و تکثر گروه‌های مرجع در صورتی که مادر یک شخصیت آگاه و رشدیافته نباشد، نمی‌تواند آن‌طور که باید برای فرزندان خود نقش تربیتی ایفا کند؛ بنابراین با به رسمیت شمردن ابعاد متفاوت شخصیت یک دختر و ارزش قائل شدن برای آنان در جامعه، می‌توان هویتی مناسب با توجه به فطرت و شخصیت دختران جامعه ترسیم کرد.
 
/انتهای پیام/
Iran (Islamic Republic of)
زینب یوسفی
۱۲:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۳/۲۴
موافقم
اما باید به دلایل این خلا پرداخته بشه
ارسال نظر
captcha