بررسی مخاطرات نگاه شبه روشنفکری به حوزه شهرسازی در گفتگو با عبدالحمید نقره کار؛
اگر به ساختمان‌های تهران نگاه کنیم به خوبی نقض هویت‌های مکانی را مشاهده می‌کنیم که درنهایت منجر به تغییر هویت شهری می‌شود. شهری که بارها خود را در رسانه‌هایش، در شعارهایش، در بیانیه‌ها و اعلامیه‌هایش اسلامی معرفی کرده؛ هویتش تبلور نظام سرمایه‌داری تحت عنوان همان نفوذ روشنفکران در بدنه تصمیم‌گیری است.
گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ در ساخت و سازشهری به ویژه ساخت مکان‌های فرهنگی، اجتماعی و دینی مساله هویت مکانی یکی از مسائل بااهمیت در میان شهرسازان و معماران شهری است. هویت مکانی این باور را به مخاطب خود داده که با مشاهده سازه یا بنا؛ چه انتظارات ذهنی برای وی متبادر می‌شود. حال در سیمای یک شهر هویت‌های مکانی موجب ایجاد یک هویت کلان شهری خواهد شد. در همین راستا و به منظور بررسی چرایی وچگونگی تغییر هویت شهر بواسطه تغییرات کالبدی که در نما‌های شهری ایجاد شده، به سراغ مهندس عبدالحمید نقره کار عضو هیئت علمی و مدیرقطب علمی معماری اسلامی دانشگاه علم و صنعت رفتیم. 


آنچه امروزه به عنوان نمای شهری مشاهده می‌کنیم، ساختمان‌های مسکونی، اداری، تجاری و.. است که با فرهنگ رسمی که همانا فرهنگ اسلامی بوده تطابق ندارد، علت این عدم تطابق را در چه شاخصه‌هایی می‌دانید؟

نقره کار: برای پاسخ به تحولات شکل گرفته در نقش هویت بخش معماری، ابتدا باید به تاریخ چگونگی این تحولات نگاهی بیندازیم. تمدن تاریخی ایران قبل از اواسط دوران قاجار و آغاز غرب زدگی توسط شبه روشنفکران در بستر شهر تهران، دچار افول شده بود و فرهنگ عمومی ما که تحت عنوان فرهنگ اسلامی نمود داشته، اثرگذاری خود را در سطوح معماری از دست داده بود. حکمرانان نیز به دلیل نگاه‌های اشرافی و قبیله‌ای اجازه بنا‌های مبتنی بر فرهنگ اسلامی را به برخی از فرهیختگان دوران خویش همچون امیرکبیر نمی‌دادند. ساختار ایجاد شده در دوران پهلوی تحت عنوان دانشکده‌های معماری نیز که در واقع نسل معماران و طراحان شهری را تربیت می‌کردند تقلیدی از سبک و مدل غرب تحت نفوذ روشنفکران بود و به همین دلیل است که در این برهه تاریخی سرفصل و محتوای دروس همگی به صورت ترجمه و تقلیدی از کتب کشور‌های اروپایی شکل گرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز نهایتا ۲ واحد درس حکمت هنراسلامی به سایر دروس اضافه شده که همین سرفصل را هم به دلیل نفوذ روشنفکران در جامعه پساانقلابی حذف گردید و از دروس اصلی به دروس اختیاری مبدل گردید. آنچه دلیل اصلی عدم رخ نمایی کالبدی همسو با فرهنگ اسلامی در سطوح مختلف شهری شده، همین نفوذ روشنفکران سکولار در قالب‌های مختلفی همچون مشاوران است که سیاست گذاران کشور را تحت تاثیر خویش قرار می‌دهند.
اگر روند تزریق تفکرات شبکه روشنفکری که برگرفته از لیبرالیسم غربی است به دانشجویان معماری در دانشگاه‌ها ادامه داشته باشد؛ این عدم تطابق میان نمای شهری و فرهنگ دینی ما ادامه خواهد داشت. معماری خود یک نوع هنر است وقتی معماری محتوایش تجلی هوای نفسانی معمار باشد، باطنش هم همین را به بیننده نشان می‌دهد


اگر روند تزریق تفکرات شبکه روشنفکری که برگرفته از لیبرالیسم غربی است به دانشجویان معماری در دانشگاه‌ها ادامه داشته باشد؛ این عدم تطابق میان نمای شهری و فرهنگ دینی ما ادامه خواهد داشت. معماری خود یک نوع هنر است وقتی معماری محتوایش تجلی هوای نفسانی معمار باشد، باطنش هم همین را به بیننده نشان می‌دهد و آثارشهری این گونه می‌شود که مشاهده می‌کنید. اگر دانشجویان به عنوان کالبدتراشان آینده کشور براساس ایده‌های تراز فرهنگ دینی آموزش ببینند دیگر شاهد این حجم از غرب زدگی در سطح کلان شهر‌ها نیستیم و ایده‌های رومی، یونانی به عنوان نماد‌های ظاهربینی در نما‌های بیرونی ظهور و بروز پیدا نمی‌کند. در همین راستا باید نقدی هم به نظام مهندسی کشور بکنیم که در این نظام فنی، مسائل دینی و فرهنگی و حتی زیباشناسی و فلسفه هنر نیز جایگاهی نداشته و حتی هویت مکانی ساختمان‌ها در کلان شهر‌ها به ویژه تهران رعایت نمی‌شود که این مساله واقعا جای سوال دارد!


ما در مطالعات و تعاریف از هویت مکانی تحت عنوان  خصایصی یاد می‌کنیم که با حافظه تاریخی مکان‌ها به شدت در ارتباط هستند. خب آنچه در شهر‌ها مشاهده شده وجود مساجد، حسینیه‌ها و یا مکان‌های لااقل مذهبی است که مناره و گنبد داشته و به طور طبیعی همان هویت مکانی را رعایت می‌کنند. مصادیق شما برای عدم رعایت هویت مکانی چیست؟

نقره کار: آنچه شما بدان اشاره کردید اکثرا مساجدی است که در گذشته ساخته شده و تا به امروز ادامه حیات می‌دهند. مساجدی در یک دهه گذشته در تهران مشاهده می‌شود اتفاقا رویکردی متفاوت دارند به عنوان مثال مسجدی که در جنب پارک دانشجو ساخته شده و یا مسجدی در نزدیکی میدان امام حسین شبیه مثلث ساخته شده که گویا بعدا تغییر کاربری داده است. این‌ها یک اثر تقلیدی از دنیای غرب هستند که هیچ هویت مکانی ندارند. مهمترین عنصر معماری در مساجد درب ورودی انهاست که مخاطب را به داخل خود تشویق می‌کند، وقتی داخل مسجد می‌شویم، هویت مکانی ایجاد شده به مخاطب می‌گوید که منفعل نباش، فعال باش و عبادت کن. شما به تفاوت خانه کعبه و جمرات نگاه کنید، خانه کعبه یک محل امن برای تفکر انسان بوده، ولی جمرات یک معماری صلب دارد و می‌گوید صرفا من را نگاه کن. مساجدی که نام بردم به خصوص مسجدی که جنب پارک دانشجو ساخته شده یک اثرصلب است که هیچ انعطافی نداشته و دعوت کننده نیست. واردش که می‌شوید هیچ مرکزیتی برای تعبد نداشته و کاملا مواج و سیال است. البته مساجد صرفا نمونه‌ای از کارشکنی‌های سیاست گذاری صحیح در حوزه نما‌های شهری است. البته این مساله مختص به مساجد نبوده و اگر به ساختمان‌های تهران نگاهی بکنیم به خوبی نقض هویت‌های مکانی را مشاهده می‌کنیم که در نهایت منجر به تغییر هویت شهری می‌شود. شهری که بار‌ها در رسانه هایش در شعارهایش در بیانیه‌ها و اعلامیه هایش خود را اسلامی معرفی کرده؛ هویتش تبلور نظام سرمایه داری تحت عنوان همان نفوذ روشنفکران در بدنه تصمیم گیری است.


اگر انعکاس باطن و معنای اجزا و عناصر کالبدشهری یا تعریف بهتر سیمای شهر در ذهن افراد جامعه را همان هویت شهری بدانیم، شما معقتد هستید که این هویت ایجاد شده از طریق عناصر تغییر کرده و زنجیره باور‌ها و عقاید مردم که جزوی از حلقه اتصال به سیمای شهری بوده دچار تغییرات پیوسته شده است. حال این سوال پیش می‌آید این تغییرات در چه حوزه‌هایی از سیمای شهر شکل گرفته و چه باور‌هایی را به تناسب با تحول روبرو ساخته است؟
پیاده‌روها که یک محل عمومی برای تعاملات اجتماعی بوده هویت خود را ازدست‌داده و ساختمان‌ها و برج‌های بلندمرتبه جایگزین شده‌اند. برج‌های ساخته‌شده خود به بت‌هایی تبدیل شده‌اند که می‌توان از آن‌ها تحت عنوان دست‌سازهای جاهلیت مدرن نام برد. انسان به‌عنوان یک شهروند در برابر این ساختمان‌ها منفعل می‌شود و در برابر عظمتش سرخم آورده و تقدیس می‌کند


نقره کار: ساده‌ترین و ابتدایی‌ترین تغییر این است که شاهد تونل‌های عریض، خیابان‌های عریض هستیم و در کنار آن به بهانه ساخت پل و یا حل ترافیک، ساختمان‌ها را تخریب کرده و پیاده رو‌ها را کوچک و کوچکتر کرده اند. پیاده رو‌ها که یک محل عمومی برای تعاملات اجتماعی بوده هویت خود را از دست داده و ساختمان‌ها و برج‌های بلندمرتبه جایگزین شده اند. برج‌های ساخته شده خود به بت‌هایی تبدیل شده اند که می‌توان از آن‌ها تحت عنوان دست ساز‌های جاهلیت مدرن نام برد. انسان به عنوان یک شهروند در برابر این ساختمان‌ها منفعل می‌شود و در برابر عظمتش سرخم آورده و تقدیس می‌کند. سیمای شهری خود یک  نظام ارزش آفرین خلق می‌کند. وقتی شما به سواره‌ها و خیابان‌های ماشین رو ارج می‌نهید و پیاده رو‌ها را عریض کرده و پیاده‌ها اولویت دوم شما می‌شود، برای ثروت و تجملات ارزش قائلید، به مخاطب این پالس را می‌دهید که اگر بیشتر ثروت بیاندوزی و یا اگر خودرو داشته باشی ارزش بیشتری برای تو قائل خواهیم بود. حتی امنیت سواره‌ها در خیابان‌ها بیشتر از پیاده هاست، چون امکانات رفاهی و امنیتی در خیابان‌ها بیشتر لحاظ شده است. در گذشته پویایی تجمعات مردم در محلات و محل عبور عابرین پیاده بود، ولی در حال حاضر حتی تجمعات تحت عناوینی همچون دور دور در خیابان تفسیر می‌شود؛ بنابراین یک مسابقه و رقابت ثروت اندوزی برای بهره مندی از امکانات سیمای شهری جدید بوجود می‌آید، چون نهادشهری برای ثروت بیشتر و سواره بودن ارزش بیشتری قائل است. تقدیسی که نسبت به عظمت ساختمان‌ها بدان اشاره کردم همان نفوذ تفکرات اومانیستی برگرفته از نظام سرمایه داری است. در این تفکر معنویات جایگاهی نداشته و این لذت انسان است که حرف اول را می‌زند، انسان وقتی در برابر عظمت ساختمان‌ها و برج‌های شهری تحقیر می‌شود، به این نکته پی می‌برد که قهرمان داستان زندگی او نیست و به طبع احساس نشاط و فرهیختگی نمی‌کند و برای رشد وتعالی و معنویت تلاش نخواهد کرد. فارغ از حقارت انسان در برابر سازه در شهر‌های کشور، ما حتی نمادسازی هایمان نیز به مخاطب این امکان را می‌دهد که وارد شهری مذهبی یا دینی نشده اید.
 

ولی آنچه در شهرتهران و یا سایرکلان شهر‌ها مشاهده شده، علایم و یا نشانه‌هایی از نماد‌های ضددینی یا مذهبی نیست، چرا شما بر مساله عدم هویت دینی در شهر‌های کشورتاکید می‌کنید؟ فارغ از این مساله تعدد مساجد در تهران کم نیست.
مسئولین در شعارها بارها به تمدن کهن، تمدن دینی و طلایه‌دار بودن مذهب در پایتخت اشاره می‌کنند، ولی واقعیت کالبد شهری نماینده شهر سیاست و قدرت است، شهری که نمادهای دینی در آن کمرنگ و نمادهای سیاسی مثل وزارتخانه‌ها بسیار پررنگ نمود دارند


نقره‌کار: تعدد چند تا مسجد بیانگر مذهبی بودن یا نبودن یک شهر نیست بلکه نمای سیمای شهر به‌صورت کلان می‌تواند هویت شهری را نشان دهد. در حال حاضر عظیم‌ترین و باعظمت‌ترین نماهای ساختمانی در کلان‌شهرها را کدام ساختمان‌ها به خود اختصاص می‌دهند؟ پاسخ روشن است ساختمان‌های اداری و تجاری که نمادهای قدرت و ثروت در شهر هستند. در یک تمدن بزرگ و متعالی، عالی‌ترین ساختمان‌ها باید شامل مراکز فرهنگی، آموزشی و اعتقادی باشد، ولی وقتی وارد شهر تهران می‌شوید به خوبی نماینده یک شهر قدرت و ثروت است شهری که ادارات، بانک‌ها، مال‌ها و ساختمان‌های تجاری ازجمله بزرگترین ساختمان‌های شهری می‌باشند. من می‌خواهم به نکته‌ای عمیق‌تر در این رابطه اشاره‌کنم و آن عدم باورپذیری شعارهای مسئولین با توجه به عملکردشان در مسئله سیما و هویت شهری است. مسئولین در شعارها بارها به تمدن کهن، تمدن دینی و طلایه‌دار بودن مذهب در پایتخت اشاره می‌کنند، ولی واقعیت کالبد شهری نماینده شهر سیاست و قدرت است، شهری که نمادهای دینی در آن کمرنگ و نمادهای سیاسی مثل وزارتخانه‌ها و بانک‌ها بسیار پررنگ نمود دارند.


تغییرات فرهنگی همواره یک مساله بلند مدت بوده که در اذهان عمومی نهادینه شده و به تبع آن عادات اجتماعی شکل می‌گیرد، برای جلوگیری از مساله تغییرات فرهنگی یا نفوذ فرهنگی که در سوال اول تحت عنوان نفوذ سرمایه داری در طرح کالبدی شهر‌ها اشاره کردید، چه پیشنهاداتی ارائه می‌دهید؟

نقره کار: ما در کشورمان یک سری اسناد بالادستی داریم که شامل چشم انداز‌های نظام زیرنظر مقام معظم رهبری و همچنین قانون اساسی بوده، این قوانین به صورت اکمل و راهبردی تهیه شده، ولی چالش در جایی است که قوانین توسط وزارتخانه‌ها و نهاد‌های اجرایی تدوین می‌شود. زنجیره تصمیم گیری در حوزه سیمای شهر از وزارت مسکن گرفته تا پایین‌ترین سطح خود یعنی شورا‌های شهر و روستا باید رویکرد خود را که تا به امروز علم فروشی و دین فروشی تحت عنوان‌های مختلفی همچون تغییر کاربری زمین ها، تراکم فروشی و... بوده تغییر دهند. اگر به صورت اجمالی به رزومه مسئولین حوزه شهرسازی چه شورای عالی معماری و شهرسازی چه وزارت مسکن نگاه کنیم، نشانه‌ای از تخصص و یا رشته‌های برنامه ریزی شهری مشاهده نخواهیم کرد؛ خب وقتی یک مسئول در کشور ما تحصیلات مرتبط با حوزه مدیریتش نداشته چطور قرار است کلان شهر‌ها به ویژه تهران را به یکی از شهر‌های مذهبی یا تمدن اصیل اسلامی مبدل سازد! راه حل دیگر این است که می‌توان در شورای عالی معماری و شهرسازی از یک مجتهد فقیه در حوزه معماری استفاده کرد تا رویکرد‌های فرهنگی را در سیمای شهری گوشزد نماید، این مساله موجب شده تا نکات تکنیکال، مهندسی وفنی در کنار مسائل فرهنگی دیده شود و از چالش‌های بوجود آمده در حوزه هویت شهری کاسته شود.


شما به اثرگذاری نما، سازه و یا معماری در سیمای شهری اشاره کردید و پیامد‌های هویت شهری را در ذهن شهروندان برشمردید. حال این سوال پیش می‌آید که این هویت مکانی در داخل سازه‌ها به ویژه منازل مسکونی نیز قابل تجزیه و تحلیل بوده و به مفهوم ساده‌تر معماری داخلی ساختمان‌ها می‌تواند موجب تغییر فرهنگ عمومی و عادت اجتماعی شود؟

نقره کار: تفاوت اصلی را من در مقوله حریم می‌دانم، حریم خانه‌های مسکونی تفاوت‌های بسیاری پیدا کرده اند. منازل مسکونی در گذشته محیطی کاملا درون گرا داشته و در آن به خوبی امکان پرورش شخصیت فردی و خانوادگی در حریم خانواده وجود داشت چرا که افراد برای تفریح در حیاط‌های حضور داشتند که گل و درخت و حتی برخی حیوانات زیست می‌کردند و نمای داخل منزل از محله‌ها قابل رویت نبود. ولی شرایط کنونی منازل مسکونی را نشان می‌دهد که کاملا برون گرا هستند و ساختمان‌ها و حتی پنجره هایشان به دیگران اشراف داشته و حریم و آزادی خانواده در آن نقض می‌شود و حتی برای تفریح باید از حریم منزل خارج شده و به پارک یا مکان‌های تفریحی بروند. این مبحث حریم در مهمانی‌ها هم به خوبی نمایان است، اگر در گذشته خانه‌های قدیمی با بافت سازه‌ای شامل اندرونی و بیرونی مواجه بودند که در آن محل پذیرایی از مهمان‌ها جایگاه خاصی داشته و حتی آشپزخانه‌ها و یا اتاق پذیرایی و نشیمن مجزا بود، ولی در شرایط فعلی به دلیل متراژ کوچک منازل مسکونی، اکثرا از آشپزخانه اوپن استفاده شده که هیچ حائلی با اتاق پذیرایی ندارد و همین مساله باعث یک اختلاط محرم و نامحرم می‌شود.

برای نتیجه گیری کلی به این سوال هم می‌خواهم به همان مساله‌ای که بار‌ها تکرار کردم اشاره کنم، مساله نوع نگاه سرمایه داری که مبانی غیردینی در آن نهفته است. در ماجرای معماری داخلی خانواده‌ها و روابط انسانی، ما شاهد حذف ارزش گذاری‌های دینی نسبت به گذشته هستیم. مشرف بودن خانه‌ها دیگر اهمیتی نداشته، روابط محرم و نامحرم به سبب نزدیک شدن خانم‌های خانه دار به مهمان‌ها که در مجاورت آشپزخانه هستند کمرنگ شده و حتی تمایل به صله‌رحم به سبب کوچک سازی اتاق پذیرایی نسبت به گذشته کمرنگ می‌شود.
 
/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha