بررسی مضرات نگاه کلیشه‌ای برای تاسیس شرکت‌های دانش بنیان؛
تحول از اجتماع و بستر‌های فرهنگی آغاز می‌شود و اگر فرهنگ سازی صورت نگیرد، در عرصه تولید دانش بنیان هم موفقیتی در کار نخواهد بود و مهمترین راهکار هم در توسعه اقتصاد، فراتر از کار و سرمایه، عنصر دانش است که کاربردی باشد، بنابراین راه رسیدن به اقتصاد دانش‌بنیان از مسیر آموزش و پرورش و پیوند میان مدارس، دانشگاه‌ها و محیط کار هموار می‌شود.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ امیر خداداد همدانی: اقتصاد دانش‌بنیان را در باور و فرهنگ باید یافت، فرهنگی که در تفکر مردم جامعه و مسئولان نهادینه شده است.  تا جایی‌که یونسکو به منظور تمایز جامعه دانش بنیان از «جامعه اطلاعاتی» به توسعه مفهوم «جامعه دانش بنیان» پرداخته است که حاوی ایده‌هایی مبتنی بر فراگیری، کثرت گرایی، تساوی، گشودگی و مشارکت است. این مفهوم، بیانگر اعتقاد راسخ یونسکو به این مهم است که جوامع دانش بنیان نه تنها از سوی نیرو‌های علمی و فناوری، بلکه باید توسط انتخاب‌های اجتماعی شکل داده شده و هدایت شوند. در همین راستا نگارنده ضمن بررسی مضرات نگاه کلیشه‌ای برای تاسیس شرکت‌های دانش بنیان، به برخی نهاد‌های موثر در این باورآفرینی پرداخته است.

تغییر شیوه حمایت از دانش بنیان ها؛ حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان در جهان دچار تحولاتی شده است، تا جایی‌که در آمریکا حمایت تعرفه‌‎ای از صنایع و دانش‌بنیان‌ها صورت نمی‌گیرد و اصل برحمایت از زنجیره تولید و تسهیل فرآیند تولید است. البته که ما باید از جریان دانش بنیان حمایت  کنیم و به نظر می‌رسد در حیطه تقنین و همچنین در اقدامات قوه مجریه، مواردی همچون معافیت‌های مالیاتی و اعطای تسهیلات ارزان‌قیمت را شاهد هستیم، اما مسئله مهمتر اصلاح نگاه شعاری به شرکت‌های دانش‌بنیان و اصرار بر تأسیس شرکت‌های دانش‌بنیان جدید است که در برخی موارد ممکن است به رانت و فساد منجر شود. شرکت‌های دانش‌بنیان دارای قوانین و مقررات مشخصی هستند که اگر از آن پیروی شود و رقابت  در عرصه بین‌المللی وجود داشته باشد و در مبادلات جهانی ارزش محسوب شود، رانت ایجاد نخواهد شد. اما اگر چنین قواعدی رعایت نشود همین شرکت‌های دانش‌بنیان به منبع رانت تبدیل می‌شوند. در این بین اکتفا کردن به تشویق جوانان برای تأسیس یک شرکت دانش‌بنیان کافی نیست و باید علاوه بر تشویق به تأسیس شرکت‌های دانش‌بنیان، تقاضای دانش در کشور هم ایجاد شود، چون عرضه دانش نسبت به شرکت‌های دانش‌بنیان جدیدالتاسیس از حواشی به دور و مشکلات کمتری را در پیش روی خود دارد. مراکز علمی، مدارس، دانشگاه‌ها و نهاد‌های پژوهشی باید نقش پررنگی در عرضه دانش داشته باشند و تقاضای دانش در کشور ما نیازمند تقویت است؛ بنابراین اگر از مراکز علمی و شرکت‌های دانش‌بنیان تقاضایی وجود نداشته باشد، نوآوری و حتی الگو گرفتن از نسخه‌های موفق جهانی هم صورت نمی‌گیرد. در این بین لازم به توضیح است که هزینه تقاضای دانش به مراتب از هزینه تأسیس یک شرکت دانش‌بنیان جدید کمتر است و بسیاری از شرکت‌های دانش‌بنیان فعلی به شرط تقاضای دانش از آنها، پاسخگوی نیاز کشور خواهند بود.

البته برای بسترسازی و مقدمات این مهم نیازمند توجه به دو مجموعه آموزشی یعنی مدرسه و دانشگاه هستیم که به اختصار به آن اشاره می‌شود.

الف-مدرسه محوری؛ اولین محیط رسمی برای آموزش که باعث بروز خلاقیت می‌شود؛ مدرسه است، بنابراین اگر محتوای درسی و معلمان در جهت «مسئولیت و کارکرد‌های اجتماعی» پیش بروند تا دانش آموز به عنوان پژوهشگر و معلم با هدف تسهیل‌گر انجام وظیفه کنند، افق «دانش‌بنیان » شدن کشور را می‌توان امیدوار بود. البته براساس سند تحول بنیادین در آموزش‌وپرورش باید دانش آموزان قبل از سنین دانشگاهی برای اقتصاد دانش‌بنیان و اقتصاد‌های آینده تربیت شوند و متناسب با آن آموزش ببینند و مهارت‌افزایی داشته باشند. گرچه در بسیاری از موارد وقتی از نقش مدرسه در موضوع دانش بنیان سخن گفته می‌شود، اذهان به سمت استفاده از فناوری‌های نوین و روش‌های جدید در آموزش متمایل می‌شود که البته بیراه هم نیست، اما مدارس بایستی به‌نوعی متناسب، ارتباط خود را با محیط‌های کار گسترش داده و روحیه خلاقیت را در دانش آموزان تقویت کنند. در این بین الگو گرفتن از کشور‌های موفق نیز توصیه شده است. به عنوان نمونه نظام آموزشی فنلاند سعی دارد علوم کاربردی را به دانش آموزان آموزش دهد  و حدود ۴۳ درصد دانش‌آموزان سطح متوسطه در هنرستان‌های فنلاند تحصیل می‌کنند.

علاوه بر این‌ها، پرورش انسان‌هایی نوآور و خلاق از مشخصه‌های این سیستم آموزشی است. می‌توان گفت یکی از سرمایه‌گذاری‌های بلند‌مدت فنلاند برای اقتصاد دانش‌بنیان، اصلاح سیستم آموزشی با هدف حرکت به سمت نوآوری و فناوری است.

ب- نقش هدایتی دانشگاه؛ اگر دانشگاه‌ها تنها به عنوان پرورش دهنده استاد و دانشجوی نمره گرا و مدرک گرا نقش ایفا کنند ازهدف تربیت کارآفرین که باید روند خلاقیت و نوآوری را  در پیش گیرد فاصله گرفته‌اند و هدایت نوآوری‌های جامعه دانش بنیان را تنها در پوسته خلاصه کرده‌اند. پس برای تولید دانش بنیان اگر دانشگاه بتواند نیاز بخش‌های مختلف اقتصادی و صنعتی کشور را برآورده ساخته و در نتیجه سبب اشتغال‌زایی بخش قابل توجهی از دانشجویان و مردم کشور شود، آنگاه نقش خود  را در گسترش باور دانش بنیان شدن جامعه ایفا کرده است. گرچه در برخی مواقع این امر تحقق نیافته و دانشگاه‌ها با الزامات صنعت و اقتصاد گسترده هماهنگ نیستند و آمار عدم اشتغال فارغ التحصیلان آکادمیک مؤید این رویکرد است. البته استفاده از بستر‌های قانونی این امر هم قابل تامل است، تا جایی‌که بر اساس ماده ۴۳ قانون الحاق برخی مواد به قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت - مصوب ۴/۱۲/۹۳ دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی (دولتی و غیردولتی) مجازند با ایجاد و مشارکت در شرکت‌های دانش‌بنیان که حداکثر چهل و نه درصد (۴۹%) سهام آن متعلق به دانشگاه‌ها، مؤسسات پژوهشی و دیگر واحد‌های دولتی و مابقی سهام متعلق به اعضای هیأت علمی و دانشجویان و سایر سهامداران بخش خصوصی است، نتایج تحقیقات اعضای هیأت علمی و دانشجویان خود را تجاری‌سازی کنند.

سرانجام اینکه تحول از اجتماع و بستر‌های فرهنگی آغاز می‌شود و اگر فرهنگ سازی صورت نگیرد، در عرصه تولید دانش بنیان هم موفقیتی در کار نخواهد بود و مهمترین راهکار هم در توسعه اقتصاد، فراتر از کار و سرمایه، عنصر دانش است که کاربردی باشد، بنابراین راه رسیدن به اقتصاد دانش‌بنیان از مسیر آموزش و پرورش و پیوند میان مدارس، دانشگاه‌ها و محیط کار هموار می‌شود.


*مدرس دانشگاه و حقوقدان فناوری‌های نوین

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha