گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ زهره حسنی سعدی: انسانها به واسطه ویژگیهای متعدد فردی و اجتماعی، هویت خود را ارائه میدهند. این تعریف علاوه بر اینکه در شناخت جهان پیرامونی تاثیرگذار است؛ مسیر زندگی آدمی را نیز مشخص میسازد. هویت به خود اساسی و مستمر فرد؛ مفهومی درونی و ذهنی از خویش به عنوان یک شخص نیز تعریف شدهاست.
در این راستا، جنسیت بخش مهم و جدایی ناپذیر هویت هر شخصی است. هویت جنسیتی تحت تأثیر احساسی که یک فرد از مذکر یا مؤنث بودن خود دارد، تعریف میشود. از سوی دیگر، تصورات و نگرشهایی که در خصوص رفتارهای مناسب مردانه و زنانه در فرهنگ هر جامعه تعریف میشود، در شکلگیری هویت جنسیتی و الزاماتی که هر دو جنس باید در موقعیتهای مختلف برحسب شرایط در رفتارهای خود لحاظ کنند را مشخص میکند.
این تعریف وظایف، حقوق اجتماعی، رفتارهای به هنجار افراد را به عنوان زن و مرد متمایز میسازد. به این ترتیب میتوان گفت تعریف هویت جنسیتی علاوه بر اینکه تحت تاثیر ویژگیهای فیزیولوژیکی است، از تعریفی که فرهنگ جوامع از زنانگی و مردانگی ارائه میدهند نیز تاثیر بسیاری میپذیرد؛ بنابراین برای بررسی مبحث هویت جنسیتی، علاوه بر زوایای انسان شناختی که پایه و اساس آن محسوب میشود، شناخت فضای اجتماعی-فرهنگی جامعه که چطور با این مسئله برخورد کردهاست نیز اهمیت بسیاری دارد؛ لذا بعد جامعه شناختی هویت جنسیتی و آسیبشناسی آن، میتواند به مسائلی اشاره کند که ابعاد انسانشناختی با عمق بیشتری و معطوف به مقتضیات جامعه بررسی شود.
همچنین مسیر را برای ارائه راهکار جهت اصلاح ضعفهای اجتماعی و سیاستی هموار سازد. در همین راستا در این یادداشت به طور اجمالی مسئله هویت جنسیتی طی دهههای اخیر در جامعه ایرانی بررسی شده است.
دوگانههای هویتی دختران در مواجهه با مدرنیسم
تعریف این هویت و معضلاتی که بر سر آن در دهههای اخیر به وجود آمده، به نوعی بازتاب تغییرات فرهنگی اجتماعی جامعه ایرانی است. تغییرات اجتماعی که در پی مواجه جامعه سنتی ایران با فرهنگ مدرنیته رخ داد، باعث شد که برخی از فرهنگها و ارزشها دگرگون شوند. نقشهای جنسیتی که در بستر خانواده معنایابی میشوند و برآیند تعاریف هویت جنسیتی افراد هستند، نیز شامل این تغییر شدند.
یکی از مسائلی که در این فرایند بیشتر محل چالش قرار گرفت، تعریف دخترانگی است. مفهوم دخترانگی به مفهوم جنسیت نزدیک است که در تمامی جوامع یکی از سازههای اولیهی شکل دهنده هویت و تجارب افراد است. دخترانگی احساس و تصوری است که دختران در زندگی اجتماعی، از دختربودن کسب میکنند و شامل انتظاراتی است که بهعنوان یک دختر برای خود تعریف میکنند.
درواقع آنچه که جنسیت دختربودن، به عنوان قابلیت برای دختران نوجوان اعطا میکند، محل بحث و بررسی است. در خصوص مباحث هویت جنسیتی شاید بتوان گفت تعریف زنانگی و برشمردن ویژگیهایی که جنس مونث به واسطه قرارگرفتن در موقعیت همسری و مادری کسب میکند، ملموستر است و بیشتر به آن پرداخته شدهاست.
چالش مهم، ترسیم ویژگیها و موقعیتی است که یک دختر نوجوان در محیط خانواده و اجتماع دارد. درواقع یک دختر نوجوان فارغ از ویژگیهایی که همسری و مادری در آینده برای او به ارمغان میآورند، اکنون در خانواده و در نسبت با پدر و مادر خود چه ویژگیهایی دارد و چه نقشی را باید دنبال کند. همچنین در اجتماع و ساخت جامعه نیز به واسطه دختربودن خود چه مزایا و ارزشمندی دارد که بتواند به نقش آفرینی بپردازد. این دو محور اساسی در خصوص بحث هویت دخترانگی، محل چالش و جدال است.
در همین راستا باید اشاره داشت که ارزشهای فرهنگی ایرانیان درخصوص هویت دختران در مواجه با اقتضائات جامعه مدرن، دوگانگیهایی را حول هویت جنسیتی دختران، به وجود آوردهاست. در واقع، ارزشهایی همچون حمایت بیشتر خانواده از دختران، ارزشمندی ازدواج و مادری در برخورد با اقتضائات جامعه مدرن مانند فعالیت اجتماعی، تحصیل و اشتغال باعث شد، تا برخی از مقولات در ستیز و تناقض با یکدیگر قرار گیرند.
به طوری که حل نشدن و مجهول ماندن این ابعاد در تعاریف هویتی دختران از نوجوانی، موجب شده تا در آینده دختران نتوانند، بین هویت مادری-همسری و اجتماعی خود سازش و دوستی بیابند. این دوگانه زمانی تشدید میشود که ساختارهای اجتماعی براساس نگاهی مردانه طراحی شده و جایی را برای بروز استعدادها و قابلیتهای زنانه و دخترانه نگذاشته است.
در همین راستا شایسته است به برخی از اشکالاتی که پیرامون تعریف دخترانگی در جامعه وجود دارد پرداخته شود. همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، مجهول ماندن نقش خانوادگی دختران در خانواده یکی از اساسیترین چالشهایی است که در رابطه با تعریف دخترانگی وجود دارد. یکی از دلایل این چالش گره زدن هویت دختران به ازدواج است. هرچند، باید اشاره داشت که ازدواج یک امر ارزشمند است، اما معطوف کردن تمام وجوهات هویت دختران به این امر، نتایج مطلوبی را در پی نخواهد داشت.
به طوری که دختران تا زمانی که مجرد هستند نمیتوانند شخصیت ارزشمند خانوادگی برای خود ترسیم کنند؛ لذا ارزشمندی شخصیت آنان، به امر ازدواج گره میخورد و همین مسئله زمینه ساز «ازدواج به هر قیمتی» میشود. این نگرش در بستر جامعه مدرن که شرایط ازدواج برای جوانان دیر مهیا میشود؛ پیامدهای نامطلوبی دارد.
به طوری که اساسا در کنار یک مرد بودن به ارزشمندی تبدیل میشود و دختران نمیتوانند انطوری که شاید و باید عزت نفس خود را به دست آوردند و سعی میکنند برای کسب این ارزشمندی به هر طریقی در کنار یک مرد قرار گیرند؛ بنابراین در ابعاد فرهنگی باید به این مسئله پرداخت که نقش خانوادگی دختران چیست. همانطوری که در ابعاد همسری و مادری (هویت زنانگی) ویژگی احساسات و لطافت کارکرد پیدا میکند، باید به کارکرد این ویژگیها در نقش دختری نیز پرداخت. اما متاسفانه این کارکرد در عرف به مسئله انجام امور فیزیکی خانه تقلیل دادهشدهاست.
در واقع قدرت احساسات و شوری که دختران میتوانند در خانه به ارمغان آورند نکته مغفول ماندهای است که موجب نادیدهگرفتن بخشی از هویت آنان میشود. قدرتی که دختران برای تنظیم روابط بین فردی و ایجاد محبت بین اعضای خانواده دارند، میتواند در جهت به زیست و ارتقای روحی خانواده قرار گیرد. با این حال، در فضای فرهنگی این کارکرد دخترانگی فراموش شده و یا ارزشمند تلقی نشدهاست.
مسئله مهم دیگر نحوه مواجه با استقلال دختران نوجوان است. استقلال از خانواده، به عنوان یکی از اقتضائات مهم دوران نوجوانی، به دلیل برخی از مسائل اجتماعی و فرهنگی در دختران، با معضل بیشتری نسبت به پسران روبهرو است.
بخش مهمی از این چالش به دلیل نبود بسترهای مناسب در جامعه برای دختران است. به طوری که بیرون رفتن و مسافرت با دوستان و ورود به اجتماعات تحصیلی و کاری از نمودهای استقلال نوجوانان هستند که فضای مناسب و ایمن برای حضور دختران در این شرایط چندان فراهم نشدهاست. این مسئله موجب میشود که برخی از خانوادهها به بهانه وجود این خطرات در جامعه، محدودیتهایی را برای دختران خود ایجاد کنند. هرچند که مرز مراقبت و محدودیت بسیار باریک است. اما باید این نکته مورد توجه سیاستگذاران و مسئولان باشد که زمینه حضور سالم دختران در بسترهای متفاوت تفریحی، اشتغال و تحصیل را فراهم کنند.
همچنین باید به بازآفرینی و بازتولید ساختارهای اجتماعی پرداخت که در امتداد کارکردهای دخترانگی قرار گیرند. به طوری که دختران بتوانند تفریحات، تحصیل و اشتغال متناسب با ویژگیها و استعدادهای دخترانه خود را خلق کنند. در ساخت فعالیتهای اجتماعی جامعه حاضر اساسا کارکردهای دخترانگی و زنانگی نادیده گرفتهشدهاست.
اقتضائات در بازتعریف دخترانگی
در نهایت میتوان گفت که خلا تعریف هویت دخترانگی چه در ابعاد فرهنگی و چه در ابعاد سیاستی و اجتماعی کاملا مشهود است. این خلا زمینهساز بحرانهای هویتی و طردشدن استعدادهای دختران میشود. همچنین برخی از دختران در این فضا به سمت پرکردن خلا هویتی خود با رفتارهای پسرانه پیش میروند. علاوه بر این در مواجه با تاکید بیش از اندازه بر ابعاد خانوادگی و نادیده گرفتهشدن ابعاد فردی و اجتماعی، به نفی ابعاد خانوادگی میپردازند.
در نهایت با برخی از دخترانی روبه رو خواهیم بود که از جنسیت خود رضایت ندارند؛ بنابراین بازتعریف هویت دخترانگی با توجه به ابعاد متفاوت فردی، اجتماعی و خانوادگی توام با درنظر گرفتن اقتضائات این برهه مانند استقلال طلبی بسیار با اهمیت و کلیدی است.
*ارشد سیاستگذاری عمومی دانشگاه تهران