گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ اصطلاح «جنگ ترکیبی» یا «جنگ هیبریدی» چند سالی است که به موضوع بحث محافل علمی و رسانهای در غرب و شرق تبدیل شده است. قدرتهای بزرگ از این نوع جنگ برای نفوذ در جامعه هدف و در هم شکستن آن و همچنین همراه کردن نخبگان سیاسی و فرهنگی آن با خود استفاده میکنند. آمریکا به دلیل امکانات گستردهای که در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و البته رسانهای برخوردار است از این نوع جنگ به وفور علیه دشمنان خود استفاده میکند. ویژگی این نوع جنگ که در آن هویت مهاجم میتواند مخفی بماند موجب شده است که جنگ در کنار جنگهای سایبری به مهمترین انواع جنگ در دهه اخیر تبدیل شود. با این وجود خبرگزاری دولتی «CGTN» چین در یادداشتی که در وبسایت این خبرگزاری منتشر شده است استدلال میکند که استفاده گسترده آمریکا از جنگ ترکیبی علیه دشمنان خود اعتبار بینالمللی واشنگتن را بیش از پیش تضعیف و موجبات تضعیف هر چه بیشتر هژمونی آن را فراهم کرده است.
جنگ ترکیبی چیست؟
بازی جنگی آمریکا مدتها است که فراتر از درگیریهای گرم است که عملیاتهای نظامی را محور اصلی خود میدانند. پس از جنگ سرد و فروپاشی شوروی این کشور به عنوان هژمون تک قطبی، در انجام مداخلات در خارج از کشور آمریکا جسورتر شد و آنچه به عنوان «جنگ ترکیبی» شناخته میشود را توسعه داد. جنگ ترکیبی از همه ابعاد قدرت دولتی استفاده میکند، اما در رویکردها مخفیانه عمل میکند.
دولت آمریکا از روشهای مخفیانه، فریبنده و خطرناکتری مانند جنگهای اطلاعاتی، جنگهای سیاسی، جنگهای دیپلماتیک، جنگهای تجاری، جنگهای مالی، جنگهای فن آوری، جنگهای سایبری، جنگهای حقوقی و جنگهای روانی برای حمله به رقبای بینالمللی خود، بی ثبات کردن جوامع خارجی، سرنگونی دولتهای خارجی و تصرف منافع سیاسی و اقتصادی آنها استفاده میکند. این شکل جدید جنگ از نظر الگو و شدت متنوع است. این بر اساس قدرت نظامی آمریکا و آنچه این کشور از طریق جنگهای داغ به دست آورده است، ساخته شده است، اما با الگوی و شدت آن که کاملاً به منافع ملی آمریکا وابسته است، از چارچوب سنتی رویارویی نظامی فراتر میرود. پیامدهای فاجعه باری مانند وحشت، بی نظمی اجتماعی، بحرانهای اقتصادی، تفرقه سیاسی و جنگهای داخلی توسط مردم کشور هدف به وجود میآید.
یکی از ویژگیهای برجسته جنگ ترکیبی آمریکا استراتژی شکستن دشمن از درون است، به این معنی که مخفیانه ستون پنجمی را در کشور هدف تحت پوشش ایدئولوژی و اهداف انسان دوستانه با هدف ضربه زدن به کشور یا حتی درهم شکستن آن از طریق ابزارهای غیر نظامی ایجاد میکند. از یک سو، واشنگتن با تحریک تبلیغات و با حمایت مالی، تلاش میکند تا در میان نخبگان و مقامات سیاسی کشور هدف، حامیان آمریکا را توسعه دهد، سازمانهای ضد دولتی را در جامعه پرورش دهد و برنامههای سیاسی و اجتماعی کشور را از راه دور کنترل کند.
آمریکا برای از بین بردن ارزشهای سنتی و معیارهای اخلاقی در میان مردم کشور هدف و تقویت هویت آنها با ارزشهای آمریکایی، نفوذ ایدئولوژیک طولانی مدتی را اعمال میکند. همه این اقدامات با این هدف انجام میشود تا افکار عمومی باور کنند که مداخله واشنگتن یک «عمل عادلانه» است
از سوی دیگر، ایالات متحده برای از بین بردن ارزشهای سنتی و معیارهای اخلاقی در میان مردم کشور هدف و تقویت هویت آنها با ارزشهای آمریکایی، نفوذ ایدئولوژیک طولانی مدتی را اعمال میکند. همه این اقدامات با این هدف انجام میشود تا افکار عمومی باور کنند که مداخله واشنگتن یک «عمل عادلانه» است که در آن یک تمدن پیشرفته تلاش میکند تمدن عقب مانده را را برای بهتر شدن تغییر دهد. وقتی که زمان مناسب فرا رسید، واشنگتن میتواند با ستون پنجم تبانی کند تا فشار اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و روانی بر کشور مورد نظر اعمال کند، ناخوشی اجتماعی و سیاسی آن را تشدید کند، ناآرامیهای تودهای را به راه بیندازد و حتی دولتش را سرنگون کند. اگر هیچ یک از اینها کارساز نشد، ارتش ایالات متحده ممکن است به نام حفاظت از حقوق بشر، دموکراسی و آزادی تجاری یا مقابله با سلاحهای کشتار جمعی وارد کشور شود.
حمله به همه جبههها
در ۵۰ سال گذشته، شاخکهای جنگ ترکیبی آمریکا در تمام جبههها احساس شده است. ایالات متحده تقریباً در تمام درگیری ها، آشوب ها، هرج و مرجها و بحرانها در سراسر جهان نقش داشته است. براساس آمار انجمن مطالعات حقوق بشر چین، بین سالهای پایانی جنگ جهانی دوم و ۲۰۰۱ میلادی از ۲۴۸ درگیری نظامی که در ۱۵۳ کشور و منطقه رخ داده است، ۲۰۱ مورد یا حدود ۸۱ درصد آنها توسط ایالات متحده آغاز شد. خاورمیانه بدون شک بیشترین آسیب را از این وضعیت دیده است. از جنگ در عراق، لیبی و سوریه گرفته تا بهار عربی، ایالات متحده منطقه خاورمیانه را را به میدان آزمایشی برای جنگ هیبریدی خود تبدیل کرد. آسیای مرکزی نیز زمین بازی برای جنگ هیبریدی به سبک آمریکایی بوده است. بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵، نیروهای ضد دولتی در گرجستان، اوکراین و قرقیزستان اعتراضات گستردهای را به تحریک آمریکا به راه انداختند که منجر به تغییر رژیم در این کشورها شد. یکی دیگر از اهداف تلاشهای جنگ ترکیبی واشنگتن، آمریکای لاتین است، جایی که «پاییز آمریکای لاتین»[۱] که در سال ۲۰۱۹ توسط واشنگتن سازماندهی شد، به هرج و مرج گستردهای در این منطقه منجر شد. آسیای جنوب شرقی هم از جنگ ترکیبی آمریکا بی نصیب نمانده است. مداخله سیاسی واشنگتن در کشورهایی مانند تایلند، کامبوج و میانمار هرگز متوقف نشده است و در برخی مواقع حتی منجر به جنگهای داخلی در این کشورها نیز شده است.
اهداف اصلی جنگ هیبریدی آمریکا در حال حاضر ظاهراً چین و روسیه هستند. در مورد روسیه، ایالات متحده کمپینهای تبلیغاتی را از طریق رسانههای بینالمللی و پلتفرمهای آنلاین برای خدشه دار کردن وجهه بینالمللی روسیه و برهم زدن ایدئولوژی اجتماعی و سیاسی در داخل این کشور به راه انداخته است. علاوه بر این، آمریکا فعالانه از اپوزیسیون سیاسی و گروههای فعال اجتماعی در یافتن زمان مناسب برای ایجاد مشکل حمایت کرد و تحریمهای اقتصادی مختلفی را برای از بین بردن سیستم اقتصادی و مالی روسیه اعمال کرد.
تلاشهای جنگی ترکیبی آمریکا علیه چین که دههها است ادامه دارد، طی چند سال گذشته به طور فزایندهای تهاجمی شده است. از سرکوب شرکتهای فناوری پیشرفته چینی مثل «هواوی» تا شروع یکجانبه جنگهای تجاری و فناوری؛ از به هم ریختن دریای چین جنوبی به نام آزادی دریانوردی تا انتشار شایعات در مورد حقوق بشر در منطقه خودمختار «اویغور» «سین کیانگ» و منطقه خودمختار تبت؛ از دامن زدن و تامین مالی ناآرامیها در هنگ کنگ گرفته تا استفاده مکرر از مساله تایوان به عنوان یک ابزار چانه زنی علیه چین، یکی پس از دیگری تاکتیک جنگ ترکیبی را در تلاش برای بی ثبات کردن چین، کند کردن توسعه آن و جلوگیری از نفوذ آن در عرصه جهانی تداعی میکند. همه این اقدامات نشان دهنده ابعاد مختلف جنگ ترکیبی هستند که آمریکا علیه دولت چین طی سالیان گذشته به کارگرفته است.
در حالی که جنگهای ترکیبی به ایالات متحده کمک کرده است تا رقبای خود را مهار کند، آنها همچنین پایه هژمونی آمریکا را از بین میبرند. با وجود تمام مزایای کوتاه مدتی که ایالات متحده از جنگهای ترکیبی به دست آورده است، به همان اندازه آسیب بلندمدت به خودش وارد شده است
نابودی پایه هژمونی آمریکا
جهان بیش از حد و برای مدت طولانی از جنگ هیبریدی آمریکا آسیب دیده است. در حالی که بسیاری از کشورها و جوامع در باتلاق درگیریها فرو رفته اند، واشنگتن از بدبختی آنها سود میبرد. با این حال، در حالی که جنگهای ترکیبی به ایالات متحده کمک کرده است تا رقبای خود را مهار کند، آنها همچنین پایه هژمونی آمریکا را از بین میبرند. با وجود تمام مزایای کوتاه مدتی که ایالات متحده از جنگهای ترکیبی به دست آورده است، به همان اندازه آسیب بلندمدت به خودش وارد شده است.
اول، جنگ هیبریدی اعتبار بینالمللی آمریکا را تضعیف کرده و اعتماد رو به کاهش آن را برجسته کرده است. در حالی که گفته میشود جنگهای ترکیبی دموکراسی، حقوق بشر و پیشرفت اجتماعی را به ارمغان میآورند، اما معمولا با افول سیاسی، فجایع انسانی و زوال و انحطاط اجتماعی همراه میشوند. این امر به نوبه خود پایههای ارزشهای آمریکایی را سست میکند و مردم را به وعدههای توخالی و لفاظیهای بزرگ واشنگتن دچار شک و تردید میکند. جنگهای ترکیبی که در جریان است، نشان میدهد که فرافکنی و سواستفاده از قدرت بازدارنده، امضای موجودیت بینالمللی آمریکا و ذهنیت آن در برخورد با روابط بینالملل است. در نتیجه، تعداد دشمنان خیالی آن بسیار بیشتر از دشمنان واقعی است. چنین احساس ناامنی با سقوط هژمونی آمریکا، از بین رفتن اعتماد آمریکاییها و قطبی شدن بیشتر چشم انداز سیاسی آن افزایش خواهد یافت.
دوم، جنگ ترکیبی بسیاری از کشورها را در برابر ایالات متحده قرار داده و واشنگتن و متحدانش را از هم جدا کرده است. در سراسر جهان، کشورهای قربانی مداخله و دستکاری آشکار یا مخفی ایالات متحده در اقلیت نیستند. جنگ هیبریدی آمریکا که به عنوان مانعی برای توسعه این کشورها تلقی میشود، انتقادات شدید بینالمللی را برانگیخته است و ناگزیر منجر به نفرت شدیدتری از آمریکا خواهد شد. حتی متحدان غربی آمریکا نیز اقدامات پیشگیرانهای برای محافظت از خود در مقابل جنگ ترکیبی اتخاذ میکنند. طبق گزارشهای رسانه ها، در سال ۲۰۲۱، وزارت آموزش ملی فرانسه اتاق فکری را در همین زمینه تاسیس کرد. این یک اتاق فکر مبتنی بر ارزشها است که مأموریت دارد فرانسه را در برابر انقلابهای رنگی محافظت کند و از واگرایی هویتی بین گروههای قومی فرانسه که از واشنگتن تحریک میشود جلوگیری کند. علاوه بر این، متحدان آمریکا مثل اتحادیه اروپا، از آنجا که شاهد آسیب دیدن منافع جهانی خود تحت تأثیر تلاشهای جنگ ترکیبی آمریکا هستند شروع به جستجوی خودمختاری دیپلماتیک و نظامی بیشتر از آمریکا کردهاند که منجر به فروپاشی فنی سیستم اتحاد هژمونیک میشود.
سوم، جنگ ترکیبی تروریسم جهانی را پرورش داده و برخورد تمدنها را تشدید کرده است. این اتفاق در نهایت به ضرر آمریکا تمام خواهد شد. همان طور که «نیکولای پاتروشف»[۲] دبیر شورای امنیت فدرال روسیه اشاره میکند، این جنگ ترکیبی آمریکا در خاورمیانه است که منجر به ظهور تروریسم و افراط گرایی اسلامی شده است. حملات تروریستی به سرزمین آمریکا تا حد زیادی نتیجه برخورد تمدنهای برانگیخته شده توسط واشنگتن است. از قضا، جنگهای اخیر ضد تروریسم آمریکا، به جای از بین بردن حملات تروریستی، تروریسم را در سراسر جهان گسترش داد. تهدیدات تروریستی که توسط ایالات متحده حمایت و تغذیه میشود، برای آمریکا یک بلا باقی خواهد ماند. آمریکا که در برخورد تمدنها گم شده است، به سوی سرنوشتی مبهمتر خواهد رفت. شاید این دقیقاً همان چیزی است که آمریکا را به عنوان یک کشور استثنایی مورد احترام و به عنوان شهری نورانی بر فراز یک تپه که همه آرزوی رسیدن به آن را دارند تهدید میکند.
پینوشت
[۱]. Latin America Autumn
[۲]. Nikolai Patrushev
/انتهای پیام/