امید علی مسعودی از تفاوت قهرمان‌ها و سلبریتی‌ها می‌گوید؛
در همین چند سال گذشته می‌توانید موارد متعددی را جستجو کنید که به ناگاه یک تکیه‌کلام، یک تکه آهنگ و یا امر دیگری در بستر فضای مجازی اصطلاحاً «وایرال» شده و پس از آن صفحات چندصدهزارنفری برای یک شخص خاص تولید می‌شود. ما گاهی حتی حادثه‌سازی یا شبه رویدادهای ازپیش‌طراحی‌شده را در این زمینه داریم.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ به طور طبیعی در طول تاریخ جوامع، انسان‌هایی توانسته‌اند یک سروگردن از دیگر اطرافیان خود فراتر رفته و از موضعی استعلایی نسبت به آن‌ها در جامعه اثرگذار باشند. این افراد که امروزه گاه با عنوان نخبگان اجتماعی از آن‌ها یاد می‌شود، نقاط کانونی جوشش‌های فرهنگی یک جامعه هستند. قهرمان‌ها، پهلوان‌ها و نظایر آن از جمله این نخبگان به‌حساب می‌آیند. تحولات تکنولوژیک در زمینه رسانه، منجر به ظهور گروه‌های مرجع دیگری در جامعه شده که از آن‌ها به‌عنوان سلبریتی‌ها یاد می‌کنیم. سلبریتی‌ها چه نسبتی با فرهنگ و بوم جامعه ایرانی دارند؟ آیا سلبریتی‌ها قهرمان‌های نوظهور جامعه ما هستند؟ آیا می‌توان مرز قاطعی را میان قهرمان‌ها و سلبریتی‌ها ترسیم کرد؟ دکتر امید علی مسعودی - استاد تمام گروه ارتباطات اجتماعی دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه سوره - در گفتگو با پایگاه مطالعاتی فرهنگ سدید از نسبت میان سلبریتی‌ها و جامعه ایرانی سخن می‌گوید.

 

نمایی از گروه‌های مرجع در جامعه ایران

به‌عنوان پرسش نخست می‌خواستم توصیف خود از وضعیت گروه‌های مرجع در جامعه ایرانی را بفرمایید. به باور شما آیا سلبریتی‌ها نیز امروز جزء گروه‌های مرجع در جامعه ما هستند؟

حیات یک سلبریتی به دیده‌شدن است. سلبریتی‌ها در واقع دیده‌شدن یا شهرت را به پول تبدیل می‌کنند و از همین رو در جوامع غربی سلبریتی‌ها عمدتاً به دنبال بازاریابی از این مسیر هستند.

مسعودی: گروه‌های مرجع در جوامع می‌توانند رهبران فکری، افراد مورداعتماد یا حتی ریش‌سفیدان محلی و... باشند که در همه حوزه‌ها حضور دارند. افرادی نظیر روحانیون، اساتید دانشگاه، معلمان، روزنامه‌نگاران و... گروه‌های مرجع هستند. اما راجع به این پرسش که آیا سلبریتی‌ها نیز جزء گروه‌های پر نفوذ در جامعه ما هستند؟ باید گفت که بله، اینها هم در میان برخی از اقشار جامعه، صاحب‌نفوذ و تأثیرگذارند؛ لذا اینها می‌توانند مرجعیت برخی از گروه‌های اجتماعی را به عهده گرفته و در تصمیمات آن‌ها در جامعه اثرگذار باشند. ما باید به این نکته توجه کنیم که امروزه ما یک جامعه هشتاد و چند میلیون‌نفری با تکثر بسیار بالا را داریم؛ لذا چنین وضعیتی طبیعی است که شاهد تکثری نیز در میان گروه‌های مرجع باشیم. به همین ترتیب در میان چنین تکثر و تنوعی، لاجرم تمایل برخی گروه‌ها به سمت تأثیرپذیری از سلبریتی‌ها رفته و آن‌ها نیز به‌عنوان گروه مرجع برای عده‌ای شناخته می‌شوند.

 

من دیده می‌شوم، پس هستم!

همان‌طور که می‌دانید جامعه ما در نسبت با دیگر جوامع غربی هنوز جامعه‌ای دینی است. دین در این کشور مولفه‌ای پر قدرت و اثرگذار در همه امور است. با این مقدمه، شما نسبت میان سلبریتی‌ها و امر دینی را چگونه صورت‌بندی می‌کنید؟ آیا ما می‌توانیم سلبریتی‌های دینی و یا به تعبیری «سلبریتی مبلغ دین» را داشته باشیم؟

مسعودی: نظر من این است که ما در ایران هنوز سلبریتی دینی نداریم. یعنی سلبریتی‌ها در کشور ما همین بازیگران سینما و ورزشکاران و عمدتاً فوتبالیست هستند. اینها نیز به‌واقع خلاف سلبریتی‌هایی که در غرب قرار دارند و به دنبال بازاریابی بوده، بیشتر به دنبال جمع‌کردن دنبال‌کننده (فالوور) و بسط شهرت خود هستند؛ لذا گاهی در تصمیم‌های دینی و سیاسی نفوذ می‌یابند.

حیات یک سلبریتی به دیده‌شدن است. سلبریتی‌ها در واقع دیده‌شدن یا شهرت را به پول تبدیل می‌کنند و از همین رو در جوامع غربی سلبریتی‌ها عمدتاً به دنبال بازاریابی از این مسیر هستند. آن‌ها عموماً کمتر خود را با حاکمیت‌ها و مباحث سیاسی درگیر می‌کنند؛ چرا که هزینه این امر برای آن‌ها به‌صرفه نیست. به خلاف آن در کشور ما مخالفت با حاکمیت، گاه می‌تواند منجر به بیشتر دیده‌شدن شود و لذا سلبریتی خود را با سیاست نیز درگیر می‌کند.

در خصوص سلبریتی دینی باید این نکته را اضافه کنم که ما می‌توانیم سلبریتی‌های مبلغ دین داشته باشیم، اما این کار سختی است. اگر یک روحانی که مبلغ دین است، جذابیت‌هایی را در فضای مجازی نداشته باشد، نمی‌تواند موفق عمل کند. باید حتماً آن روحانی جوان به مسئله جذب دنبال‌کننده، محتوای جذاب و کارهایی دیگری که سلبریتی‌های موفق و تأثیرگذار انجام می‌دهند، مسلط باشد.

عموماً آنچه که در سنت ما گفته می‌شود این است که تبلیغ دین با نوعی طمأنینه، دعوت به عمق و آرامش همراه است. فرد مبلّغ باید به عمقی دست یافته تا از این طریق مردم را نیز به دین هدایت کند؛ درحالی‌که اقتضای کار سلبریتی، حرکت‌های نمایشی، خلق جذابیت‌های بصری و مسائلی ازاین‌دست می‌باشد. من نمی‌خواهم این دو را مقابل هم قرار داده و نوعی امتناع را نتیجه بگیرم، اما این مسئله جدا نیازمند تأمل است.

تفاوت جدی سلبریتی با گروه‌های دیگر، به مقوله چشمداشت به شهرت و دیده‌شدن باز می‌گردد.

شما نسبت میان سیاست‌گذار و سلبریتی را چگونه می‌بینید؟

مسعودی: من امروز نسبت خوبی را میان سلبریتی‌ها و سیاست‌گذاران کشور نمی‌بینم. گاهی با آن‌ها برخوردهای انتظامی می‌شود و خود همین باعث شده تا این سلبریتی‌ها بیشتر به چشم دنبال‌کننده‌ها آمده و مخاطب بیشتری به دست بیاورند. اینها حتی گاهی اموری را مرتکب می‌شوند که دستگیر شده تا به چشم آمده و دلسوزی و عواطف عموم را برانگیزانند. اساساً تفاوت جدی سلبریتی با گروه‌های دیگر، به مقوله چشمداشت به شهرت و دیده‌شدن باز می‌گردد. حیات سلبریتی در دیده‌شدن است. ما نتوانسته‌ایم این تمنا را به‌صورت درستی چهارچوب بندی و جهت‌دهی کنیم.

 

نقش بی‌بدیل اینستاگرام در سلبریتی پروری

شما نقش اینستاگرام را در تحولات فرهنگ شهرت در جامعه ایران چگونه ارزیابی می‌کنید؟ آیا دوره اینستاگرام موفق به ایجاد انقلاب در فرهنگ شهرت شد؟

مسعودی: نقش اینستاگرام در تحولات فرهنگ شهرت در ایران واقعاً انکارنشدنی است. مسلماً اینستاگرام به‌عنوان یک رسانه جمعی، یک پلتفرم بسیار اثرگذار بوده است. فرهنگ جامعه ما بصری است. متأسفانه بسیاری از دنبال‌کننده‌های این فضا، از سر هیجان تصمیم می‌گیرند و به همین جذابیت‌های ظاهری و بصری سلبریتی‌ها علاقه‌مند هستند. از همین رو به مباحث عمیق، علمی و جدی کمتر توجه شده و فضا به سمت سرگرمی و وقت‌گذرانی سوق داده می‌شود.

 

دیده‌شدن، اولویت سلبریتی‌ها

به باور من بلاگرها نتوانسته‌اند کمکی به بسط آگاهی در جامعه ما کنند. آن‌ها به‌واقع انسان‌های حرفه‌ای و آگاهی نیستند.

معمولاً برای تبدیل‌شدن به سلبریتی هیچ نیازی به استعداد خاصی نیست. در نقطه مقابل اما برخی تلاش دارند تا استعدادی را به‌عنوان ماده اولیه سلبریتی شدن قرار دهند، لذا ما شاهد تولید پدیده‌ای به نام اینفلوئنسر در زمینه‌های مختلف آموزش، بهداشت، اقتصاد و ده‌ها مورد دیگر هستیم. این افراد تا چه میزان در تعمیق آگاهی در جامعه مؤثر بوده‌اند؟

مسعودی: ما در زمینه آموزش، بهداشت، اقتصاد، سیاست، مد و لباس و... افرادی را داریم که اینها سلبریتی شده‌اند. اساساً سلبریتی‌ها می‌خواهند افرادی تأثیرگذار از جهت بازاریابی باشند. فرهنگ شهرت در غرب این‌گونه است. در جامعه ما، سلبریتی‌ها تنها به دنبال گسترش دنبال‌کننده‌های خود هستند، لذا وارد مباحثی می‌شوند که هیچ استعدادی در آن ندارند. برای تأثیرگذاری حتماً باید قواعدی را آشنا شد و آن را رعایت کرد. با این توصیف، به باور من بلاگرها نتوانسته‌اند کمکی به بسط آگاهی در جامعه ما کنند. آن‌ها به‌واقع انسان‌های حرفه‌ای و آگاهی نیستند. شاید بتوانند اطلاعاتی را در اختیار جامعه قرار دهند، اما به‌واسطه تمرکز خود بر دیده‌شدن و بازاریابی، طبیعتاً کمک چندانی به بسط آگاهی نکرده‌اند.

 

تعامل مذهب و فرهنگ شهرت

به لحاظ گروه‌بندی‌های اجتماعی، چه گروه‌های سنی و هویتی بیشتر از سلبریتی‌ها اثر می‌پذیرند؟ آیا گروه‌های مذهبی جامعه نیز از سلبریتی‌ها متأثر هستند؟ به‌عبارت‌دیگر فرهنگ شهرت تا چه میزان در جهت‌دهی به فرهنگ دینی ما اثر داشته است؟ آیا شما به پدیده‌ای تحت عنوان مداح - سلبریتی یا سخنران - سلبریتی اعتقاد دارید؟

مسعودی: به باور من قشر جوان از سلبریتی‌ها اثرپذیری بیشتری دارند. پیرامون گروه‌های مذهبی هم باید گفت که ما اینها را نباید به‌صورت یکدست فهم کنیم. در میان خود اینها افراد مختلف با گرایش‌های گوناگونی وجود دارند که تحت‌تأثیر سلبریتی‌ها قرار می‌گیرند. فرهنگ شهرت با فرهنگ دینی ما یک رابطه تعاملی دارد؛ یعنی هر دو بر یکدیگر اثر گذاشته‌اند. پدیده‌هایی همچون مداح - سلبریتی و روحانی - سلبریتی از همین جنس هستند. یعنی اینها حاصل تعامل میان فرهنگ شهرت و فرهنگ مذهبی هستند. برخی تصور می‌کنند گروه‌های مذهبی کمتر از سلبریتی‌ها اثرپذیری دارند، اما واقع این است که این گروه‌ها نیز طی یک دهه گذشته سلبریتی‌های خود را تولید کرده‌اند. بنابراین اصل اثرپذیری از سلبریتی‌ها حتی در میان گروه‌های مذهبی امری غیرقابل‌انکار است.

 

من به هر قیمتی باید مشهور شوم!

شما سازوکار تولید سلبریتی‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ صنعت سلبریتی سازی در ایران چگونه صنعتی است؟

اساس سلبریتی شدن، حاصل تولید شهرت است نه تولید محتوا و این شهرت، گاهی اوقات بر بستر یک رخداد یا حادثه استوار می‌شود.

مسعودی: اساس سلبریتی شدن، حاصل تولید شهرت است نه تولید محتوا و این شهرت، گاهی اوقات بر بستر یک رخداد یا حادثه استوار می‌شود. یعنی تصور کنید در کشور حادثه‌ای رخ داده و ذهن مردم نسبت به آن درگیر شده است. در این وضعیت، یک جرقه می‌تواند بر بستر این رخداد سوار شده و یک سلبریتی یا فرد مشهور را تولید کند. شما در همین چند سال گذشته می‌توانید موارد متعددی را جستجو کنید که به ناگاه یک تکیه‌کلام، یک تکه آهنگ و یا امر دیگری در بستر فضای مجازی اصطلاحاً «وایرال» شده و پس از آن صفحات چندصدهزارنفری برای یک شخص خاص تولید می‌شود. ما گاهی حتی حادثه‌سازی یا شبه رویدادهای ازپیش‌طراحی‌شده را در این زمینه داریم.

 

قهرمان کجا و سلبریتی کجا؟!

به‌عنوان پرسش آخر بفرمایید که آیا از نظر شما سلبریتی‌ها، قهرمان‌های جامعه هستند؟ اساساً چه وجوه تمایزی میان این دو مقوله وجود دارد؟

سلبریتی‌ها در چشم افراد می‌آیند اما قهرمان‌ها در قلب‌های مردم حضور پیدا می‌کند

مسعودی: سلبریتی از شهرت خود - و نه از کیفیت محتوا و یا آموخته‌هایش - برای اثرگذاری بر مخاطب استفاده می‌کند؛ درحالی‌که قهرمان، اصطلاحاً به لحاظ ظرف ثبوت و یا همان کیفیت وجودی خود، در یک مرتبه‌ای قرار گرفته و بعد از آن که ظرف وجودی او لبریز شده، با استفاده از این محتوا اقدام به اثرگذاری می‌کند. اینجا تفاوت جدی سلبریتی و قهرمان است. قهرمان، نماینده آن فره ایزدی است که دارد؛ چون اساساً او از چنین مطلبی برخوردار است. قهرمان، یک جلوه جبروتی دارد که بقیه را از خود متأثر می‌کند. شما چهره‌های مانند «غلامرضا تختی» و «پوریای ولی» را نگاه کنید. اینها حامل ارزش‌های عمیق جامعه خود بوده‌اند. به خلاف سلبریتی که برای اثرگذاری، نیازمند چنین چیزی نیست.

یکی دیگر از وجوه تفاوت سلبریتی و قهرمان آن است که شخص قهرمان به‌واسطه آن که ارزش‌های جامعه خود را نمایندگی می‌کند، ناچار از دل خود مردم و برای مردم رشد کرده است و لذا رابطه وثیقی با جامعه داشته و به اصطلاح امروزی ما فردی «مردمی» است. سلبریتی‌ها در چشم افراد می‌آیند اما قهرمان‌ها در قلب‌های مردم حضور پیدا می‌کند. قهرمان‌ها بالاتر از سلبریتی‌ها قرار دارند. اینها البته باید دارای وجوه کاریزماتیکی نیز باشند. بهترین قهرمانی که من می‌توانم بگویم در جامعه اسلامی ما شخصیت کاریزماتیکی داشت و در دل‌ها نفوذ کرد، حضرت امام خمینی (ره) بود. در زمانی که فضای مجازی و اینستاگرام وجود نداشت، با شب‌نامه‌ها و تبلیغ‌های فردی ایشان در قلب‌های مردم ایران نفوذ کرد.

/ انتهای پیام / 

ارسال نظر
captcha

مرثیه‌ای برای مرگ «اَبَرجهانی شدن»

خانواده‌ها تخریب را با تربیت اشتباه گرفته‌اند!

دانشگاه باید مسئول باشد

بیایید با فواید استعمار آشنا شوید!

دسترسی مستقیم پنتاگون به دانشگاه!

دانشجو‌های معترض در دانشگاه ایندیانا چه می‌خواستند؟

دانشجو‌های معترض در دانشگاه استنفورد چه می‌خواستند؟

دانشجو‌های معترض در دانشگاه کالیفرنیا – لس‌آنجلس چه می‌خواستند؟

دانشجو‌های معترض در دانشگاه دانشگاه نیویورک چه می‌خواستند؟

دانشجو‌های معترض در دانشگاه نورث وسترن چه می‌خواستند؟

دانشجو‌های معترض در دانشگاه براون چه می‌خواستند؟

دانشجو‌های معترض در کالج کلرمونت چه می‌خواستند؟

دانشجو‌های معترض در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی چه می‌خواستند؟

دانشجو‌های معترض در دانشگاه مینه‌سوتا چه می‌خواستند؟

دانشجو‌های معترض در دانشگاه تگزاس چه می‌خواستند؟

دانشجو‌های معترض در دانشگاه سانفرانسیسکو چه می‌خواستند؟

دانشجو‌های معترض در دانشگاه میشیگان چه می‌خواستند؟

دانشجو‌های معترض در دانشگاه ییل چه می‌خواستند؟

دانشجو‌های معترض در دانشگاه راتگرز چه می‌خواستند؟

دانشجو‌های معترض در دانشگاه آمریکن چه می‌خواستند؟

پرونده ها