گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «سیودونگ نگ» [2]- مورخ نظامی با تمرکز بر تاریخ نظامیگری آمریکا - در یادداشتی که وبسایت آمریکایی «Truth out» آن را منتشر کرده است، مینویسد «تمامی دولتهای آمریکا - چه دموکرات و چه جمهوریخواه - در چند دهه گذشته با تسلیح رژیم اسرائیل در کشتارهای گسترده مردم فلسطین و لبنان دست داشتهاند.» وی مینویسد «آمریکا با تسلیح گسترده اسرائیل و چشمپوشی بر جنایات این رژیم در جنگ بیرحمانه اسرائیل علیه مردم فلسطین مشارکت داشته و این در حالی است که دولتهای آمریکا همواره خود را بهدروغ بهعنوان میانجی بیطرف نشان میدهند.»
یک روند تاریخی نگرانکننده
اسرائیل در ۸ ژوئن، چهار گروگان را که توسط حماس در اردوگاه آوارگان «نصیرات» در نوار غزه نگهداری میشدند، نجات داد. با این حال، به گفته مقامات محلی فلسطینی، این عملیات ویرانی هم بر جای گذاشت و منجر به کشتهشدن حداقل ۲۷۴ فلسطینی و زخمیشدن ۶۹۸ نفر شد. اجساد، به دلیل پر بودن سردخانهها در کنار آسفالت خیابان قرار گرفتند؛ درحالیکه فیلمهایی از غیرنظامیانی که کودکان خونآلود را از طریق راهروهای بیمارستان بهسرعت منتقل میکردند، ضبط شده بود.
آمریکا مدتهاست که به اسرائیل در جنگ بیرحمانهاش علیه حق تعیین سرنوشت فلسطینیها کمک میکند؛ درحالیکه خود را به شکل یک میانجی نشان میدهد.
این قتلعام، اثرات مخرب کمکهای نظامی آمریکا را به نمایش گذاشت. یکی از معلمان آژانس امداد و کار سازمان ملل (UNRWA)، به یاد میآورد که هلیکوپتر آپاچی را قبل از نابودکردن چادرهای پناهجویان با موشک تماشا میکرده است. او نوشت: «ما شروع به دویدن کردیم؛ انگار که روز قیامت بود.» بمبهای «بوئینگ» قبلاً مدرسه محلی سازمان ملل را در آن هفته تخریب کرده بود و حداقل ۴۰ نفر را کشته بودند.
مقامات آمریکا به خود میبالیدند که اطلاعاتی را برای عملیات نجات فاجعهبار گروگانها در اختیار اسرائیل قرار دادهاند. همکاری نظامی آنها نشاندهنده یک روند تاریخی نگرانکننده است. اگر چه بهعنوان یک میانجی ظاهر میشوند، اما آمریکا مدتهاست که به نیروهای اسرائیلی در جنگ بیرحمانه آنها علیه حق تعیین سرنوشت فلسطینیها کمک کرده است. در نیمقرن گذشته، رؤسای جمهور متوالی آمریکا، با کمکهای نظامی خود، توازن قوا را به نفع اسرائیل تثبیت کردهاند و انگیزههای مذاکره را از بین برده و قدرت تهاجمی اسرائیل علیه فلسطین را تقویت کردهاند. تلگرافهای وزارت امور خارجه، یادداشتهای کاخ سفید و سایر منابع آرشیوی نشان میدهند که آمریکا به طور مکرر بر جنایات جنگی اسرائیل سرپوش گذاشته و «فرایند صلح» را به پوششی برای معاملات تسلیحاتی تبدیل کرده است.
رؤیاپردازی زیر تهدید اسلحه
پس از جنگ جهانی اول، بریتانیا کنترل فلسطین را از امپراتوری عثمانی به دست گرفت و درعینحال، زمین را به روی مهاجرانی از جنبش صهیونیستی - یعنی جنبشی که به دنبال تشکیل یک دولت یهودی بهعنوان سپری در برابر یهودیستیزی بود - باز کرد. «وینستون چرچیل» که بهعنوان وزیر مستعمرات بریتانیا، از مهاجرت یهودیان به منطقه حمایت میکرد، اعلام کرد که «نژاد برتر»، جایگزین فلسطینیها شود.
در نهایت، ایالات متحده نقش مهمی در خلعید فلسطینیها داشت. پس از «هولوکاست»، «هری ترومن» - رئیسجمهور آمریکا - تصویب قطعنامه ۱۸۱ مجمععمومی سازمان ملل متحد را در نوامبر ۱۹۴۷ رهبری کرد که به دنبال تقسیم فلسطین به کشورهای جداگانه یهودی و فلسطینی بود. دیپلماتهای آمریکایی هشدار دادند که تقسیم فلسطین برای نسلها موجب هرجومرج ژئوپلیتیکی خواهد شد؛ بااینحال، «ترومن» به توصیههای آنها پاسخ منفی داد و توضیح داد که صهیونیسم، «مسئلهای مهم و حیاتی و دارای اولویت» در سیاست داخلی آمریکا است و برای او «بیشتر از هر مسئله دیگری مشکل ایجاد کرده است.»
در نیمقرن گذشته، رؤسای جمهور متوالی آمریکا با کمکهای نظامی خود، توازن قوا را به نفع اسرائیل تثبیت کردهاند.
رهبران صهیونیستی که با قطعنامه ۱۸۱ جرئت یافتند، برای به حداکثر رساندن قلمرو تحت کنترل خود به جمعآوری نیرو پرداختند. در ۱۰ مارس ۱۹۴۸، آنها «نقشه دالت» [3] - یک عملیات نظامی با برنامهریزی دقیق علیه مراکز جمعیتی غیرنظامی فلسطین - را آغاز کردند. تاریخنگار اسرائیلی - «ایلان پاپه» - نتیجه میگیرد که این حمله باعث تسریع حادثه نکبت (فاجعه) شد که ۵۳۱ روستا را ویران کرده و ۸۰۰ هزار فلسطینی را آواره کرد. عواقب چنین کمکی بسیار ناگوار بود. در روستای «دیر یاسین» فلسطین، «ایرگون» - یک گروه شبهنظامی به رهبری مناخیم بگین (نخستوزیر آینده اسرائیل) - ۱۰۷ غیرنظامی را بدون این که آنها کاری کرده باشند، کشته، خانهها را با مسلسل هدف قرار دادند، به زنان تجاوز کردند و اجساد را سوزاندند. پس از آن، «مناخیم بگین» مدعی شد که این قتلعام، ایجاد اسرائیل را ممکن کرد و به نیروهای صهیونیستی اجازه داد تا «مانند یک چاقوی داغ در کره پیشروی کنند».
«گلدا مایر» - نخستوزیر آینده اسرائیل - در نقلقول مشهوری اعلام کرد که چیزی به نام «فلسطینیها» وجود نداشته است. اما در آن زمان، مایر هنگام گشتوگذار در خانههای متروکه در حیفا با غذای روی میز و اسباببازیهای پراکنده روی زمین، حس بیمارگونه شناخت و وحشت را سرکوب کرد. او به طرز خاصی، تهاجم صهیونیستها را با قتلعام روسیه در روستاهای یهودی مقایسه کرد. کمک آمریکا ضروری بود. در جریان واقعه نکبت، «ال شویمر» [4] - مهندس هوافضای آمریکا - بر یک شبکه تسلیحاتی جهانی برای تجهیز نیروهای صهیونیست نظارت داشت. یک بیوگرافینویس این شبکه را یکی از «بزرگترین عملیات قاچاق نظامی» در تاریخ آمریکا نامید. ژنرال «موشه دایان» گفت: «با من یا بدون من، دولت اسرائیل وجود داشت؛ اما بدون ال شویمر، نه!» پس از نکبت، «شویمر» صنایع هواپیماسازی اسرائیل را تأسیس کرد و پایه و اساس جامعه نظامی - صنعتی اسرائیل را گذاشت. در همین حین، صهیونیستهای آمریکایی یک لابی کارآمد برای ترویج کمکهای نظامی تشکیل دادند. «آیزایا کنن» [5] در خاطرات خود مینویسد که دیپلمات اسرائیلی «ابا ایبان» [6] از او خواست تا به لابیگری کمک کند؛ درحالیکه «کنن» هنوز کارمند اسرائیل بود. در نهایت، «کنن» کمیته روابطعمومی آمریکا و اسرائیل (AIPAC) را تأسیس کرد که بهشدت فروش تسلیحات را به اسرائیل ترویج میکرد.
دفاع از تجاوز
در ژوئن ۱۹۶۷، اسرائیل به همسایگان خود حمله کرد و شبهجزیره سینا، نوار غزه، کرانه باختری و بلندیهای جولان را تصرف کرد. پس از جنگ، سیاستگذاران آمریکا بهعنوان میانجیهایی بیطرف ظاهر شدند. حتی زمانی که جنگندههای فانتوم F-4 و سایر تسلیحات پیشرفته را به اسرائیل میفرستادند نیز همین نقش را بازی کردند. در این روند، آنها توازن نیروها را به نفع اسرائیل تثبیت کردند و فشار برای مذاکره با دولتهای عربی - عمدتاً مصر، اردن و سوریه - را از بین بردند. به طور خاص، رئیسجمهور «ریچارد نیکسون» نگرانیهای همسایگان اسرائیل را با تکبر نژادپرستانه رد کرد و گفت که آنها شایسته یک «توافق ناقص» هستند.
آمریکا با تصویب قطعنامه ۱۸۱ در مجمععمومی سازمان ملل در سال ۱۹۴۷، نقش مهمی در خلعید ملت فلسطین بر سرزمین خود داشت.
در نهایت «جیمی کارتر» - رئیسجمهور وقت آمریکا - این روند را در دهه ۱۹۷۰ با تسلیمشدن به خواستههای نخستوزیر تندروی اسرائیل - «مناخیم بگین» - تقویت کرد. در آن زمان، کارتر به دنبال حمایت بگین از توافقنامه کمپ دیوید، یک ابتکار صلح با مصر و سنگ بنای سیاست خارجی خود بود. اما در مارس ۱۹۷۸، «بگین» به لبنان حمله کرد و تلاش کرد تا جنوب لبنان را از چریکهای فلسطینی پاکسازی کند و بیش از ۲۰۰ هزار غیرنظامی را با سلاحهای آمریکایی آواره کرد.
در پاسخ، دولت کارتر تلاش کرد تا از اسرائیل در برابر قانون کنترل صادرات تسلیحات (AECA) محافظت کند. «زبیگنیو برژینسکی» - مشاور امنیت ملی - مشاهده کرد که نیروهای اسرائیلی «بر خلاف تضمینهای قبلی»، بمبهای خوشهای را در لبنان به کار میبرند. بااینحال، سیاستگذاران آمریکایی با اجرای قانون کنترل صادرات تسلیحات مخالف بودند و استدلال کردند که توقف ارسال تسلیحات، حمایت اسرائیل از توافقنامه «کمپ دیوید» با مصر را به خطر میاندازد. برای اطمینان از امضای «بگین»، «کارتر» حتی یک بسته کمکی ۳ میلیارددلاری به اسرائیل ارائه کرد و توافقنامه صلح را به یک معامله تسلیحاتی تبدیل کرد. بلافاصله نیروهای اسرائیلی از این تسلیحات علیه لبنان استفاده کردند و یک سری حملات هوایی بیپایان را آغاز کردند. «ساموئل لوئیس» [7] - سفیر وقت آمریکا در تلآویو - نارضایتی خود را از نقضهای مداوم قوانین تسلیحاتی از سوی اسرائیل ابراز کرد. او در آگوست ۱۹۸۰ گفت: «در بیش از دو سال، هیچ هفتهای نگذشته است که [ما] بر روی این موضوع به اسرائیلیها فشار نیاورده باشیم؛ در برخی مواقع، تمام سطوح اساسی این سفارت به نقضهای قانون کنترل صادرات تسلیحات برای چندین روز رسیدگی کردند.»
تجزیه لبنان
طی سالهای بعد، «رونالد ریگان» - رئیسجمهور وقت آمریکا - فرهنگ معافیت اسرائیل از مجازات را تقویت کرد. ریگان، «سازمان آزادیبخش فلسطین» - ائتلافی از گروههای فلسطینی که سازمان ملل آن را نماینده قانونی فلسطین میدانست - را بهعنوان نماینده شوروی در نظر گرفت و درعینحال تأکید کرد که شهرکهای اسرائیلی «غیرقانونی نیستند». «الکساندر هیگ» [8] - وزیر امور خارجه او - به شوخی گفت که حق تعین سرنوشت فلسطینیها، یک «کیسه هوا» است و توضیح داد که «هرچه بیشتر به آن مشت بزنی، کمتر میشود.» در سال ۱۹۸۲، «هیگ» با امید به نابودی «ساف»، تهاجم تمامعیار به لبنان را تأیید کرد. «آیپک» ادعا کرد که اسرائیل بیش از صد نوع تسلیحات را در نبرد به نمایش گذاشت و «برتری تسلیحات آمریکایی» را ثابت کرد و «اعتبار آمریکا» را افزایش داد. هنگامی که «بگین» در ژوئن همان سال با ریگان ملاقات کرد، محاصره بیروت را یک محرک اقتصادی خواند. نخستوزیر اسرائیل گفت: «ترکیب هواپیماهای آمریکایی و خلبانان اسرائیلی، یک نماد تجاری عالی است.»
کمکهای آمریکا باعث شد که جمعیت شهرکنشینان در سرزمینهای اشغالی تنها در یک دهه دوبرابر شود.
در نهایت، «شان مک براید[9]» - برنده جایزه نوبل و سیاستمدار ایرلندی - رهبری یک کمیسیون مستقل را بر عهده گرفت و نتیجهگیری کرد که هدف اصلی اسرائیل این بود که «مردم فلسطین را از لبنان بیرون کند و حملات را عمدتاً به سمت غیرنظامیان فلسطینی و اهداف محافظتشده مانند مدارس، بیمارستانها و اردوگاههای پناهندگان» هدایت کند. سربازان اسرائیلی سلاحها را «به طور گستردهای» آزمایش کردند و کشور لبنان را در بمبهای خوشهای و فسفر سفید، غوطهور نمودند.
ریگان در ماه اوت، سازمان آزادیبخش فلسطین را متقاعد کرد که بیروت را ترک کند و درعینحال امنیت غیرنظامیان را تضمین کرد. بااینحال، سه هفته بعد، او با خروج نیروهای حافظ صلح، توافق را زیر پا گذاشت. در ۱۶ سپتامبر، نیروهای اسرائیلی و متحدان لبنانی آنها، قبل از سلاخی فلسطینیان در اردوگاههای آوارگان «صبرا» و «شتیلا» وارد غرب بیروت شدند. در جریان این کشتار، مقامات آمریکایی با رهبران اسرائیل از جمله «بنیامین نتانیاهو» - نخستوزیر آینده اسرائیل - دیدار کردند. «آریل شارون» - وزیر دفاع اسرائیل - به خود میبالید که طراح آن کشتار بوده است. او فریاد زد: «ما به [نیروهای محلی] از ابتدای حرکت آنها به جلو کمک میکردیم. بدون آن، حتی یک یارد هم جلو نمیرفتند» شارون مدعی شد که اسرائیلیها جنگجویان لبنانی را «مانند گرفتن یک کودک هدایت میکنند.» او گفت: «التماس میکردیم، میپرسیدیم، پیشنهاد میدادیم، دستشان را میگرفتیم و حرکتشان میدادیم». یک دیپلمات آمریکایی هشدار داد که منتقدان ممکن است اسرائیل را بهخاطر مرگ غیرنظامیان فلسطینی سرزنش کنند. شارون پاسخ داد: «پس ما آنها را خواهیم کشت. آنها در آنجا نخواهند ماند. شما نمیتوانید آنها را نجات دهید.»
«امنون کاپلیوک» [10] - روزنامهنگار اسرائیلی - گزارش داد که مهاجمان، نوزادان را به دیوارها کوبیدند، خانوادهها را با تبر کشتند و قبل از بریدن سینههایشان، زنان را مورد تجاوز قرار دادند. تحت درخشش وحشتناک شعلههای بمبها فسفری، افسران، قتلعام را از پشتبام ساختمانهای اطراف نظارت میکردند. یکی آن را با «تماشا از ردیف اول یک تئاتر» مقایسه کرد. بیش از ۱۳۰۰ غیرنظامی در زیر نگاه بیتفاوت آنها کشته شدند.
ارسال گسترده تسلیحات از سوی دولت بایدن به اسرائیل، حزب دموکرات را در آمریکا دچار تفرقه و دودستگی کرده است.
شواهد نقض قانون تسلیحات بسیار زیاد بود. گزارش «مک براید» [11] نشان میدهد که کمپهای پناهندگان «پر از فشنگهای مصرفشده» است؛ بااینحال، ریگان از کاهش محمولههای ارسالی خودداری کرد. در طول جنگ، «کلمنت زابلوتسکی» [12]- رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان - پیشنهاد لغو کامل قانون کنترل صادرات تسلیحات را داد. «زابلوتسکی» تأکید کرد: «اگر قرار نیست [قانون کنترل صادرات تسلیحات] را اجرا کنیم، پس بیایید آن را لغو کنیم». این موضوع خندههای ناراحتکنندهای را از همکارانش برانگیخت. سال بعد، آنها به اسرائیل کمک بیسابقه ۲.۶ میلیارددلاری اعطا کردند و درعینحال به رهبران اسرائیلی اجازه دادند تا از اعتبارات نظامی برای توسعه جتهای جنگنده خود استفاده کنند.
منتقدان لیبرال، جنگ لبنان را بهعنوان خیانتی به آرمانهای صهیونیستی توصیف کردند و درعینحال اعلام کردند که ریگان، حامی بیمسئولیت اسرائیل است. اما در واقعیت، قتلعام صبرا و شتیلا، نقطه اوج منطقی بیش از یک دهه سیاست آمریکا بود. در طول دهه ۱۹۷۰، رؤسای جمهور متوالی آمریکا، اسرائیل را به بزرگترین دریافتکننده کمکهای خارجی این کشور تبدیل کردند و به آن اجازه دادند تا به یک قدرت منطقهای بیرقیب و مصون از فشارهای دیپلماتیک تبدیل شود. با تسلیح «بگین» و بیطرف سازی مصر، قرارداد «کمپ دیوید» تا حدی تهاجم به لبنان را تسهیل کرد و درعینحال، سابقهای برای ریگان ایجاد کرد. در نهایت، کمکهای نظامی آمریکا، نکبت را به یک چرخه غیرقابلاجتناب تبدیل کرد؛ یک وضعیت وجودی برای فلسطینیان که بهوسیله نیروی تسلیحات آمریکایی تحمیل شده بود.
تنبیه غزه
در طول دهه ۱۹۹۰، «نتانیاهو» میراث «بگین» را بهعنوان یک مخالفِ سرسخت حق تعیین سرنوشت فلسطینیان ادامه داد. تا آن زمان، رهبران اسرائیل به فتح - که به طور تاریخی، حزب پیشرو سازمان آزادیبخش فلسطین بود - اجازه دادند تا تشکیلات خودگردان فلسطین را در نوار غزه و کرانه باختری اداره کند. بااینحال، تشکیلات خودگردان فلسطینی (PA) از حاکمیت واقعی برخوردار نبود و اقدامات آن منوط به رضایت اسرائیل بود. اسرائیل با این اقدام به اشغال نظامی خود یک چهره فلسطینی بخشیده بود. در همین حال، کمکهای آمریکا باعث شد که جمعیت شهرکنشینان در سرزمینهای اشغالی تنها در یک دهه دوبرابر شود. رهبران شهرکنشینان، یک برند نظامی و مذهبی ستیزهجو از صهیونیسم را پرورش دادند و «فرمان نسلکشی در کتاب مقدس» را اعلام کردند و آشکارا، نابودی فلسطینیان را ترویج کردند.
در سال ۲۰۰۰، گسترش شهرکسازی موجب خیزش مردم فلسطین شد که به «انتفاضه دوم» معروف شد. با افزایش مقاومت، دولت بوش تشکیلات خودگردان را تشویق کرد تا برای مشروعیتبخشیدن به نظم استعماری، انتخابات برگزار کند؛ بااینحال، رأیدهندگان، مقامات آمریکایی را غافلگیر کردند و فتح را در پای صندوقهای رأی به دلیل پذیرش اشغال مجازات کردند. در سال ۲۰۰۶، سفارت ایالات متحده گزارشی از یک «زلزله سیاسی» ارائه داد و اعتراف کرد که حماس در انتخابات شورای قانونگذاری فلسطینی پیروز شده است. در دیدار با دیپلماتهای آمریکا، یکی از نامزدهای فتح اعتراف کرد که حزب او - شریک مورد علاقه آمریکا - «یک تکه کثافت» است که در فساد غرق شده است.
بااینحال، دولت بوش از پذیرش نتایج انتخابات که به پیروزی حماس منجر شده بود، خودداری کرد. «کاندولیزا رایس» - وزیر امور خارجه بوش - به طور مخفیانه رهبران فتح را برای اعلام «وضعیت اضطراری» و برکناری حماس تحتفشار قرار داد. «جو بایدن» خواستار قطع کمکهای مالی به تشکیلات خودگردان شد. در سال ۲۰۰۷، اسرائیل با اعمال محاصره خفهکننده، حماس را در نوار غزه منزوی کرد. سپس در دسامبر ۲۰۰۸، نیروهای اسرائیلی عملیات «سرب گداخته» را آغاز کردند؛ یک حمله سههفتهای که نوار غزه را ویران کرد. دوباره سفارت آمریکا شواهد وحشتناکی از نقض قوانین تسلیحاتی جمعآوری کرد. در یکی از تلگرافها، یک دیپلمات آمریکایی به گزارشهایی اشاره کرد که پوست قربانیان به دلیل استفاده از بمبهای فسفر سفید، پخته شده بود و همچنین برخی مجروحین، از درون ذوب شده بودند. پیمانکاران آمریکایی در غزه، تصویری از یک ویرانی کامل در حملات پهپادهای اسرائیلی در زمان یک «وقفه بشردوستانه» را ترسیم کردند که در آن، کودکان آسیبدیده با جیغ از خواب بیدار شده و اجساد متلاشی شده به بیمارستان «الشفا» سرازیر میشدند.
افسران اسرائیلی اذعان کردند که این خشونتها بیرویه و کورکورانه بوده است. ژنرال «ایدو نهوشتان» [13] به مقامات آمریکایی گفت که او «هیچ راهحلی برای شلیک به افرادی که از داخل یک جمعیت غیرنظامی شلیک میکنند»، ندارد. بر اساس یادداشتهای یک نشست خصوصی، ژنرال «یوآو گالانت» - وزیر دفاع اسرائیل از سال ۲۰۲۲ - اظهار داشت که «فسفر سفید دیگر از نظر سیاسی به دلیل واکنشهای بینالمللی در غزه قابلتحمل نیست». به جای تعلیق ارسال تسلیحات، سیاستگذاران آمریکایی توطئه کردند تا گزارش سازمان ملل در مورد جنایات جنگی اسرائیل را تضعیف کنند. سفیر آمریکا در اسرائیل - «جیمز کانینگهام» [14] - اسرائیل را تشویق کرد تا «اثرات مخرب [اسناد] را کمرنگ کند» و به مقامات نیز پیشنهاد کرد تا تبلیغاتی در یوتیوب منتشر کنند. وزارت امور خارجه آمریکا نیز از کشورها میخواست که «روایت اسرائیل را تأیید کنند».
پس از این عملیات، مشاوران باراک اوباما - رئیسجمهور آمریکا - راهبردی را دنبال کردند که یک منبع مطلع آن را «تسلیم و کاپیتولاسیون پیشگیرانه» نامید که به طور مکرر، در برابر درخواستهای تسلیحاتی نتانیاهو تسلیم میشود. در مقطعی از زمان، اوباما حتی سعی کرد با وعده فروش ۲۰ جت جنگنده اف-۳۵، ساختوساز شهرکسازی را به مدت سه ماه متوقف کند. در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۴، سیاستگذاران آمریکایی دوباره و پیش از امضای یک توافق تاریخی، کمکهای نظامی ۳۸ میلیارددلاری در سال ۲۰۱۶، از جنایات جنگی اسرائیل در غزه چشمپوشی کردند.
حملات اسرائیل به طور فزایندهای غزه را به یک آزمایشگاه تسلیحاتی تبدیل کرد. روزنامه اسرائیلی «هاآرتص» آن را «یک کلاس درس» برای ارتش توصیف کرد «تا تجهیزات خود را آزمایش کند»؛ درحالیکه کارشناسان دفاعی اسرائیل، نوار غزه را «کانون و نقطه شروع انقلاب پهپادی اسرائیل» نامیدند. یک بار دیگر کمکهای نظامی آمریکا، پارامترهای این درگیری را تعریف کرد و غزه را به یک تله مرگ تبدیل نمود. تسلیحات آمریکایی، نهتنها حق تعیین سرنوشت فلسطینیها را تضعیف کرد، بلکه وضعیت انفجاری موجود را تحکیم کرد و جنگی دیگر را اجتنابناپذیر ساخت.
همه را بمباران کنید
در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، حماس به اسرائیل حمله کرد تا این تعادل را بر هم بزند. در آن روز بیش از ۱۱۰۰ نفر کشته شدند و مبارزان فلسطینی، ۲۴۰ نفر دیگر را گروگان گرفتند. در پاسخ، نتانیاهو یک سیستم کشتار صنعتی را راهاندازی کرد و اهدافی را با فناوری مجهز به هوش مصنوعی انتخاب کرد. یک سرباز اینطور به یاد میآورد: «به ما گفته شد حالا باید حماس را به هر قیمتی نابود کنیم. گفتند که هر چیزی را میتوانید، بمباران کنید.» برای ترور یک فرمانده حماس، افسران اسرائیلی کشتن ۳۰۰ غیرنظامی را تأیید کردند. مأموران اسرائیلی به بمباران «صدها» خانه و نابودکردن خانوادههای کامل اعتراف میکنند. گالانت - وزیر دفاع - خشونت را با این ادعا که آنها با «حیوانات انسانی» میجنگند، توجیه میکند و منابع دولتی اسرائیل، فلسطینیها را «سوسک» و «موش» مینامند. در همین حال، اسرائیلیها برای جلوگیری از ارسال کمکها و غارت کاروانهای بشردوستانه، تلاش میکنند.
گزارشهای جدید نشان میدهد که تعداد کشتههای فلسطینی در جنگ غزه، ۱۸۶ هزار تن میباشد و این در حالی است که آمریکا همچنان به حمایت تسلیحاتی از اسرائیل ادامه میدهد و نمایندگان کنگره نتانیاهو را ایستاده تشویق میکنند
«فرانچسکا آلبانزه» [15] - گزارشگر ویژه سازمان ملل - نتیجهگیری میکند که این حمله، پیرو «سیاست دولتی اسرائیل در زمینه خشونت و نسلکشی» علیه فلسطینیها است. در اواخر ماه مارس، اسرائیل به بیش از ۶۰ درصد خانههای نوار غزه آسیب رسانده بود، ۸۰ درصد از جمعیت را آواره و محاصره را تشدید کرده بود و ساکنان غزه را مجبور به خوردن علف کرده بود. در غزه هیچ جا امن نیست. از زمان قتلعام ژوئن در «نصیرات»، نیروهای اسرائیلی بارها به اردوگاه آوارگان حمله کرده و مدارس سازمان ملل و مساجد محلی را مورد حمله قرار دادهاند. اخیراً، پزشکان یک کودک را از شکم مادر باردارش - «اولاً عدنان حرب الکرد» [16]- پس از آن که نیروهای اسرائیلی او را در یک حمله هوایی دیگر کشتند، نجات دادند. به گفته پزشکان، «اولاً عدنان حرب الکرد» در اواخر ۹ماهه بارداری بود که پس از یک حمله شبانه به خانهاش در اردوگاه پناهندگان نصیرات کشته شد؛ اما همراهان او توانستند بدن تقریباً بیجان او را به بیمارستان «العوده» در مرکز غزه برساند تا جنین او سالم به دنیا بیاید. با اینکه نوزاد نجات پیدا کرد، اما پزشکان نتوانستند مادر را که به گفته آنها ۲۰ساله بود نجات دهند. تولد او به استعارهای از مقاومت فلسطین در بحبوحه نمایش مرگ تبدیل شد.
با پیروی از یک سناریوی ملالآور، جو بایدن - رئیسجمهور آمریکا - به ارسال تسلیحات به اسرائیل ادامه میدهد؛ حتی اگر این محمولهها، حزب دموکرات را دچار تفرقه کرده باشد. وزارت امور خارجه آمریکا تأکید میکند که «میلیاردها دلار کمک امنیتی به اسرائیل کرده است» و اعضای سابق دولت بایدن «همدستی غیرقابلانکار دولت خود در قتلها و گرسنگی اجباری مردم غزه» را محکوم میکنند.
نتانیاهو با حضور در کنگره در ماه ژوئیه، از قانونگذاران آمریکایی خواست تا ارسال محمولههای تسلیحاتی را تسریع کنند. او تأکید کرد: «تسلیحات را سریعتر به ما بدهید تا ما کار را سریعتر تمام کنیم.» درحالیکه یک مطالعه جدید، تعداد کشتهها را ۱۸۶ هزار فلسطینی تخمین زده بود، او مورد تشویق ایستاده نمایندگان کنگره آمریکا قرار گرفت. به طور خلاصه، تاریخ نهتنها در حال تکرار است، بلکه در حال فروپاشی در خود است. نتانیاهو - وارث مستقیم «بگین» و «شارون» - خشونت قتلعام «دیر یاسین» و «صبرا - شتیلا» را در مقیاس کیهانی به راه انداخته است. در یک گفتمان استعماری، وجود فلسطینیها، ادعاهای اخلاقی و تاریخی صهیونیسم را تضعیف میکند. آنها آینهای اجتنابناپذیر هستند که صهیونیستها را به یاد ریشههای فاجعهبار خود میاندازند؛ نکبتی که اسرائیل اکنون با تسلیحات آمریکایی دوباره در حال تکرار آن است. همانند گذشته، فلسطینیها با خشونت امپراتوری آمریکا مقابله میکنند؛ «واسطهای» که صلح را تبلیغ میکند و درعینحال ابزار نابودی آنها را نیز فراهم میکند.
[1] . Ciudong Ng
[2] . Ciudong Ng
[3] . Plan Dalet
[4] . Al Schwimmer
[5] . Isaiah Kenen
[6] . Abba Eban
[7] . Samuel Lewis
[8] . Alexander Haig
[9] . Seán MacBride
[10] . Amnon Kapeliouk
[11] . MacBride
[12] . Clement Zablocki
[13] . Ido Nehushtan
[14] . James Cunningham
[15] . Francesca Albanese
[16] . Ola Adnan Harb al-Kurd
/ انتهای پیام /