«چرا در مهد دموکراسی، آمار خشونت سیاسی بسیار بالاست؟» دو پژوهشگر آمریکایی به این سؤال پاسخ می‌دهند؛
خشونت سیاسی شامل تهدید، ارعاب و اعمال خشونت فیزیکی است که با انگیزه سیاسی برای دستیابی به یک هدف سیاسی رخ می‌دهد.

گروه جامعه و افتصاد «سدید»؛ دموکراسی مستلزم آن است که ما بدون قلدری، ارعاب یا تهدید به خشونت، انتخاب‌های سیاسی خود را داشته باشیم؛ بنابراین زمانی که میزان خشونت سیاسی افزایش می‌یابد، برای دموکراسی مشکل‌ساز می‌شود. الان در آمریکا این اتفاق رخ داده است. رویترز در گزارشی نوشته است که از ۶ ژانویه ۲۰۲۱ که حامیان ترامپ به کنگره آمریکا یورش بردند، ۲۱۳ مورد خشونت سیاسی از جمله ۳۹ مورد قتل در آمریکا رخ داده است. این بیش از آن چیزی است که در دهه‌های گذشته از خشونت سیاسی شاهد بوده‌ایم. زنان، رنگین‌پوستان، مسلمانان و یهودیان، از آسیب‌پذیرترین افراد در افزایش خشونت سیاسی هستند، اما گروهی که بیشترین افزایش در حوادث گزارش شده را متحمل می‌شوند، محافظه‌کارانی هستند که تصور می‌شود با شعار «آمریکا را دوباره باعظمت کنیم» ترامپ هماهنگ نیستند. اکثر آمریکایی‌ها، با خشونت در همه زمینه‌ها مخالف‌اند، اما خشونت، هر تلاش دیگری برای تقویت دموکراسی و آزادی را نیز تهدید می‌کند. مجله «The Nation» در این باره با «سالا سیریل» [1] - مدیر اجرایی «Visions Change Win»، سازمانی که بر ایمنی جامعه تمرکز دارد - و «ماریا جی استفان» [2] - سازمان‌دهنده اصلی پروژه چشم‌اندازها و نویسنده کتاب «چرا مقاومت مدنی مؤثر است؟ منطق استراتژیک منازعات بدون خشونت» [3] - به گفت‌وگو نشسته است. این افراد که جزء فعالین مدنی و پژوهشگر حوزه منازعات سیاسی هستند، تأکید می‌کنند که در آمریکا، همه گروه‌ها در معرض تهدید ناشی از خشونت سیاسی هستند.



وقتی از خشونت سیاسی صحبت می‌کنیم، در واقع در مورد چه چیزی صحبت می‌کنیم؟

«ماریا جی استفان»: خشونت سیاسی شامل تهدید، ارعاب و اعمال خشونت فیزیکی است که با انگیزه سیاسی برای دستیابی به یک هدف سیاسی یا اعمال قدرت سیاسی بر گروهی دیگر استفاده می‌شود. ما می‌دانیم که در آمریکا، بیشترین اعمال خشونت سیاسی توسط راست افراطی انجام می‌شود و تعداد کمتری از حوادث، توسط چپ افراطی رقم می‌خورد. هیچ‌کس از هدف قرارگرفتن مصون نیست، اگرچه می‌دانیم که جوامع به حاشیه رانده شده تاریخی مانند سیاه‌پوستان و رنگین‌پوستان آمریکایی، در این لحظه به طور نامتناسبی هدف خشونت سیاسی قرار می‌گیرند. البته در این میان، تعدادی از محافظه‌کاران - از جمله کسانی که از شعار «آمریکا را دوباره باعظمت کنیم» ترامپ پیروی نمی‌کنند - نیز هدف خشونت سیاسی هستند.

 

بسیاری از افرادی که به هیچ یک از احزاب سیاسی وابسته نیستند، اما در تلاش‌اند تا وظایف مربوط به انتخابات و... را انجام دهند و افرادی که به‌عنوان کارگزاران دولت در نظر گرفته می‌شوند و در مخالفت با ائتلاف ترامپ نیز دیده می‌شوند، در معرض خشونت سیاسی هستند. آیا این برداشت من درست است؟

«ماریا جی استفان» : بله. من با دبیران ایالتی و معاونان فرمانداران سابق نشست‌وبرخاست داشته‌ام. همه آنها، داستان‌هایی از خود یا خانواده‌هایشان دارند که در معرض خشونت سیاسی قرار گرفته‌اند. من همچنین درباره کتابداران محافظه‌کار شنیده‌ام که به دلیل امتناع از همراهی با «جنبش ممنوعیت کتاب» [4]، مورد تهدید و ارعاب قرار می‌گیرند.

 

سالا! آیا این‌طور نیست که خشونت سیاسی یک اتفاق کاملاً جدید در آمریکا باشد؟ اگر چه که برخی از گروه‌ها برای قرن‌ها تحت‌تأثیر آن بوده‌اند، اما من دوست دارم برداشت شما را در این مورد بدانم که در زمینه خشونت سیاسی در آمریکا، چه چیزی تغییر کرده و چه چیزی تغییر نکرده است؟

خشونت سیاسی در آمریکا فراگیر شده است و همه گروه‌های سیاسی و نژادی در معرض تهدید ناشی از آن هستند.

«سالا سیریل»: متأسفانه این چیز جدیدی نیست و ما دهه‌ها و قرن‌هاست که این سطح از خشونت سیاسی را تجربه کرده‌ایم. ما در مؤسسه خود به نام Vision Change Win، یکی از کارهایی که می‌کنیم این است که توسعه سازمانی، حمایت از ایمنی جامعه و حمایت امنیتی را به سازمان‌ها، فعالان، رهبران و افرادی که نگران خشونت سیاسی هستند، ارائه می‌کنیم. ما معتقدیم که ایجاد امنیت در جامعه، مسئولیت همه است. ما از تاریخ و میراث سازمان‌هایی مانند «لردهای جوان» [5]، «حزب پلنگ سیاه» [6]می‌آییم که پشتیبانی ایمنی جامعه و تکنیک‌هایی را برای مردم در جهت محافظت از خود ایجاد کرده‌اند. بسیاری از میراث ما از تبار گروه‌های امنیتی خاص شهر نیویورک مانند «جنبش مردمی مالکوم ایکس» [7]، «پروژه آدر لرد» [8] و «ائتلاف علیه خشونت پلیس» [9] نشئت گرفته است.

 

گروه‌هایی که شما به آنها اشاره کردید و تاریخی که توصیف کردید، نشان‌دهندة تمایل به ترساندن برخی افراد و خارج‌کردن آن‌ها از روند ماست. آیا این چیزی است که شما هم مشاهده کرده‌اید؟

جوامع به حاشیه رانده شده تاریخی مانند سیاه‌پوستان و رنگین‌پوستان آمریکایی، خشونت سیاسی بیشتری را تجربه می‌کنند.

 

«سالا سیریل»: قطعاً. مادر من عضو «حزب پلنگ سیاه» بود. او یکی از بنیان‌گذاران «برنامه صبحانه رایگان» [10] بود که به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین تهدیدها برای امنیت ملی آمریکا اعلام شد. دولت این‌طور فکر می‌کرد، اما انواع تهدیدهایی که مردم عادی سعی می‌کردند فرزندانشان را از آنها حفظ کنند، زیاد بود. انواع تهدیدهایی که مردم عادی روزانه با آنها مواجه می‌شوند، مردمی که کشته می‌شوند و... به‌هرحال نوع کاری که «جنبش مردمی مالکوم ایکس» انجام می‌دهد، حمایت از گروه‌ها و افرادی است که به‌عنوان قربانیان خشونت پلیس شناسایی شده‌اند. خانواده‌ها نه‌تنها از سوی دولت بلکه از سوی احزاب راست افراطی نیز مورد حمله قرار می‌گیرند.

 

چه راهنمایی خاصی می‌توانیم به افرادی ارائه دهیم که از کسی حمایت می‌کنند که مورد تهدید یا حمله قرار گرفته یا خودشان مورد تهدید یا حمله قرار گرفته‌اند؟

«سالا سیریل»: مواردی که ما آموزش می‌دهیم، شامل تکنیک‌های پایه‌ای کاهش تنش، برنامه‌ریزی ایمنی ابتدایی و حمایت از امنیت دیجیتال است. تهدیدات زیادی مثل افشای اطلاعات شخصی، هک‌کردن، سوآتینگ (گزارش‌های جعلی به پلیس) و مسائلی که افراد را در خطر فیزیکی قرار می‌دهد، به‌صورت دیجیتال اتفاق می‌افتد. بسیاری از اوقات، گروه‌ها به حمایت از ظرفیت‌های سازمانی نیاز دارند تا اطمینان حاصل کنند که در برابر تهدیداتی که از سمت راست‌های افراطی می‌آید، فرونمی‌ریزند. به‌طورکلی ما به دنبال تغییر پارادایم امنیت و ایمنی به‌عنوان یک مفهوم سفید، مردانه و پدرسالارانه هستیم؛ یک راه‌حل برای فکرکردن به حرکت در جهان و ایجاد شبکه‌هایی که تاب‌آوری را تقویت می‌کند و به افراد اجازه می‌دهد که به یکدیگر تکیه کنند.

 

این کار زیادی برای ما مردم است. آیا در این زمینه، برای دولت نقشی وجود ندارد؟ چه خواسته‌هایی می‌توانیم از دولت داشته باشیم تا در اینجا وارد عمل شود؟

«ماریا جی استفان»: مطمئناً راهبردهای اقامه دعوی قضایی وجود دارد که می‌تواند به‌ویژه علیه گروه‌های راست افراطی به کار گرفته شود. اما آیا چنین حمایتی انجام می‌شود؟ آیا زمانی که افراد، فعالانه از گروه‌های برتری‌طلب سفیدپوست حمایت می‌کنند یا فعالانه از خشونت علیه گروه‌های خاص در جامعه حمایت می‌کنند، در درون احزاب خود به چالش کشیده می‌شوند؟ آیا این محکومیت وجود دارد؟ من فکر می‌کنم قطعاً کارهایی وجود دارد که دولت می‌تواند از منظر سیاسی انجام دهد؛ اما برخی از دولت‌های ایالتی در این کشور، در حال حاضر در دست نیروهای ضددموکراتیک هستند. آنها در دست حامیان ترامپ و ایده «آمریکا را دوباره باعظمت کنیم» هستند. اگر امیدوارید از آن کانال‌های عادی حمایت یا دادخواهی معمولی استفاده کنید، باید بدانید که ممکن است مؤثر نباشد. به همین دلیل است که ما به جوامع نیاز داریم و جوامع در سراسر این کشور این کار را انجام می‌دهند. در «انید» اوکلاهاما، یکی از اعضای شورای شهر آنها «جود بلوینز» [11] بود که مشخص شد در سال ۲۰۱۷ در راهپیمایی نئونازی‌ها در «شارلوتسویل» حضور داشته است. جامعه محلی بسیج شد، آنها فراخوان دادند و در نهایت او برکنار شد. این‌گونه است که ما برنده می‌شویم. ما سازماندهی می‌کنیم، برنامه‌ریزی می‌کنیم و از روش‌هایی استفاده می‌کنیم که آنها برای آن آماده نیستند و این باعث خلع سلاح آنها می‌شود.

 

سالا، شما با گفتن این نکته که این یک موضوع شخصی برای شماست، شروع کردید؛ زیرا مادرتان مورد هدف قرار گرفت و با این حال، واکنش شما و خواهرتان این بود که به فعالان بسیار برجسته در این زمینه تبدیل شدید. چه چیزی شما را به این تحریک کرد که درگیر شوید، نه اینکه سرتان را پایین بیندازید و بی‌تفاوت دنبال کار خود بروید؟

«سالا سیریل»: من به‌عنوان فرزند یک پلنگ [سیاه]، در هر عملی الهام می‌دیدم. حتی وقتی دوستان مادرم را دیدم که برای مدت طولانی زندانی شده‌اند یا حتی به‌خاطر وحشت از پلیس کشته شده‌اند، انواع داستان‌هایی که از کار آنها بیرون می‌آمد، انواع حرکت‌ها و تغییراتی که آنها توانستند ایجاد کنند و... بسیار الهام‌بخش بود. نه فقط این، بلکه بسیاری از آن افراد، خانواده من هستند. من با حزب پلنگ سیاه به‌عنوان خانواده‌ام بزرگ شدم و بسیاری از آن‌ها به مبارزه با تروریسم دولتی و ساختن جامعه ادامه دادند و من می‌خواستم بخشی از آن باشم.

 

این نگاه به نوع روایت شما برمی‌گردد. «ماریا» شما به طور گسترده‌ای داستان‌های الهام‌بخش نافرمانی مدنی در مواجهه با خشونت‌های تهدیدکننده زندگی در آمریکا و جهان و را پوشش داده‌اید. چرا به دنبال این کار بودی؟

  در آمریکا بسیاری از مجریان انتخابات - حتی کارگزاران دولتی - که با ایده «آمریکا را دوباره باعظمت کنیم»، همراهی نمی‌کنند نیز در معرض خشونت سیاسی هستند.

«ماریا جی استفان»: من بخش خوبی از ۲۵ سال گذشته را صرف کار با جنبش‌هایی در سرتاسر جهان کرده‌ام و درباره آن‌ها نوشته‌ام که اشکال مختلف اقتدارگرایی را به چالش کشیده‌اند. آنچه ما می‌دانیم این است که جنبش‌ها زمانی موفق می‌شوند که مشارکت گسترده توده‌ها را جلب کنند. شما به افرادی نیاز دارید که از نظر ایدئولوژیک و سیاسی متفاوت باشند، کارگر باشند، حرفه‌ای باشند، جوان باشند و...ما می‌دانیم که جنبش‌ها می‌توانند از طیف متنوعی از تاکتیک‌ها بهره ببرند. آنها فقط به همین کارهای تکراری ادامه نمی‌دهند. آنها فقط به خیابان نمی‌روند و تظاهرات یا راهپیمایی نمی‌کنند. آنها تاکتیک‌هایی مانند پیاده‌روی انجام می‌دهند. آنها از تاکتیک‌های فشاری مانند تحریم مصرف‌کنندگان استفاده کرده یا سایر اقدامات مربوط به تحریم و عدم همکاری را انجام می‌دهند. اعتصابات که یکی از قدرتمندترین اعتصابات عمومی بوده است - چه در شیلی، چه در آفریقای جنوبی و کشورهای دیگر - قدرتمندترین تاکتیک برای عقب راندن علیه اقتدارگرایی بوده است؛ بنابراین آنچه که جنبش‌های موفق مقاومت غیرخشونت‌آمیز انجام می‌دهند، این است که به طور سیستماتیک، ارکان حمایتی یک دیکتاتور را از او جدا می‌کنند؛ به‌طوری‌که او مانند امپراتوری می‌شود که لباس ندارد و دیگر از حمایت اخلاقی و مادی برخوردار نیست.

[1] . Sala Cyril
[2] . Maria J. Stephan
[3] . Why Civil Resistance Works: The Strategic Logic of Nonviolent Conflict
[4] . book-banning movement: جنبشی در بین جمهوری خواهان محافظه کار است. آنها بر این باور هستند که بسیاری از کتاب هایی که در آمریکا منتشر می شود و در قفسه های کتاب خانه های مدارس وجود دارد، برای فرزندان آنها مناسب نیست و باید انتشار آنها ممنوع شود.
[5] . Young Lords
[6] . Black Panther Party
[7] . Malcolm X Grassroots Movement.
[8] . The Audre Lorde Project
[9] . The Coalition Against Police Brutality
[10] . Free Breakfast Program: حزب پلنگ سیاه که برای دفاع از حقوق سیاهپوستان آمریکایی در دهه 60 میلادی تشکیل شده بود ،بیش از ۳۵ برنامه «کمک برای نجات مردم» را آغاز کرد که همه آنها توسط اعضای سازمان اداره می‌شد. آنها چندین کلینیک پزشکی راه اندازی کردند که در آنها، مردم خدمات درمانی رایگان دریافت می‌کردند. افرادی که سوء مصرف مواد مخدر یا الکل داشتند، توانبخشی برای ترک در اختیار آنها قرار می‌گرفت. در برنامه «صبحانه رایگان برای بچه‌ها»، هر روز بین بچه‌های مدرسه ای صبحانه رایگان توزیع می‌شد. پس از گذشت مدت کمی از اجرای این برنامه، صدها و هزاران کودک در این برنامه شرکت کردند. موفقیت این برنامه در واقع نشان دهنده ناتوانی دولت آمریکا در پرداختن و حل مسئله فقر و گرسنگی در بین کودکان این کشور بود.
[11] . Judd Blevins


/ انتهای پیام / 

ارسال نظر
captcha

جنگ پنهان هویتی در درون اسرائیل

چرا قوانین داخل خانه تغییر نمی‌کند؟

قتل و ترور، یقه سیاستمدار غربی را گرفته است!

راست افراطی با اروپا و آمریکا چه می‌کند؟

سواری‌گرفتن مخاطب از سلبریتی!

نابودی هژمونی لیبرال غربی در دانشگاه‌های آمریکا

عرفی شدن، نخستین گام جنسیت‌زدگی

در برابر عادی‌سازی شرارت و بی‌عدالتی اسرائیل مقاومت کنید

عصر کاهش جمعیت؛ چالش‌ها و راهکارها

دانشگاه‌های آمریکا، بازوهای دولت پلیسی

علم؛ قدرتی که آمریکا دارد از دستش می‌دهد!

مسئله نافهمیِ تحلیل‌های اجتماعی: کجا ایستاده‌ایم و چگونه برویم؟!

چگونه با اطلاعات نادرست مقابله کنیم؟

مدیریت مُد در بن‌بست؛ نمی‌توانیم یا نمی‌خواهیم؟

چه چیزی باعث خشونت سیاسی در آمریکا می‌شود؟

جنگ غزه مرا در هم شکست

«هاروارد» بی‌طرف نیست!

چرا ترامپ به سمت رمزارزها متمایل شد؟

قصه‌هایی از بیم و امید زنان فراری از مصائب اعتیاد!

جهان در کنار عدالت می‌ایستد یا قانون جنگلی که آمریکا از آن حمایت می‌کند؟

پرونده ها