روایتی از نفاق «بی‌طرفانه» در رسانه‌های غربی به قلم لوئیس ریون والاس؛
درحالی‌که بحث‌های جامع و مؤثری درباره همجنس‌گرایی یا نژادپرستی در آمریکا صورت گیرد، صحبت درباره فلسطین و صهیونیسم، بدون واکنش‌های شدید ممکن نیست. این کار اغلب «استثنای فلسطین» برای آزادی بیان نامیده می‌شود.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «لوئیس ریون والاس» [1] - نویسنده و روزنامه‌نگار مستقل مستقر در کارولینای شمالی - در یادداشتی که وب‌سایت «Truth out» آن را منتشر کرده است، به نفاقی که رسانه‌های غربی درباره اصل بی‌طرفی در روزنامه‌نگاری از خود نشان می‌دهند، می‌پردازد. به گفته وی، اصل بی‌طرفی در رسانه تا آن جایی مورد حمایت و تأیید است که ساختارهای قدرت موجود را نقض نکنید؛ در غیر این صورت، بی‌طرفی به سلاحی علیه شما تبدیل می‌شود. به گفته وی، درحالی‌که در آمریکا بحث درباره همجنس‌گرایی یا نژادپرستی رواج دارد، اما صحبت درباره فلسطین و صهیونیسم با واکنش‌های شدیدی مواجه می‌شود. این مسئله غالب در آمریکا، استثنای فلسطین برای آزادی بیان خوانده می‌شود.

 
اخراج از دانشگاه به‌خاطر حمایت از فلسطین

اعتراضات به تصمیم دانشگاه «نورث وسترن» در ایالت ایلینوی آمریکا برای لغو کلاس‌های پاییزی پروفسور «استیون تراشر» [2] که به‌عنوان اولین استاد دارای کرسی با موضوع عدالت اجتماعی در دانشگاه استخدام شده بود، در حال گسترش است. مدرسه روزنامه‌نگاری «مدیل» دانشگاه «نورث وسترن»، به دنبال شرکت «تراشر» در یک اردوگاه حامیان فلسطین در دانشگاه، در بهار گذشته، چند ماه بعد او را معلق کرد. این اقدام به نظر می‌رسد که هم به دفاع او از دانشجویان در اردوگاه و هم به بیانیه‌های حمایت از فلسطین وی که در سخنرانی‌ها و پست‌های شبکه‌های اجتماعی‌اش مطرح کرده، مرتبط باشد. بیش از ۱۹۰۰ خبرنگار، کارشناسان بهداشت و دانشگاهیان - از جمله من - نامه‌ای سرگشاده به ریاست دانشگاه «نورث وسترن» منتشر کردند که در آن نگرانی خود راجع به این که مدرسه روزنامه‌نگاری «دکتر استیون تراشر» را به‌خاطر سخنرانی سیاسی‌اش علیه جنگ اسرائیل در غزه و به‌خاطر دفاع از دانشجویانی که با این جنگ مخالفت می‌کنند، هدف قرار داده است.

«بی‌طرفی» به‌عنوان یک استاندارد اخلاقی رسمی در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ ظهور کرد و بلافاصله علیه سازمان‌دهندگان اعتراضات کارگری در آمریکا به کار گرفته شد.

دانشگاه نورث وسترن از اظهارنظر در مورد وضعیت تراشر امتناع کرده و اعلام کرده است که در مورد تحقیقات در حال انجام، اظهارنظر نخواهد کرد. تراشر یک ستون تحلیلی مفصل درباره شرایط تعلیق خود منتشر کرده است که در آن می‌نویسد: «در ماه آوریل، دانشجویان در محوطه دانشگاه ما اردوگاه همبستگی با غزه را راه‌اندازی کردند. من پنج روز را با آنها گذراندم، دعاهای پسح را با آنها خواندم، از آنها یاد گرفتم و مهم‌تر از همه، زمانی که دیدم پلیس نورت وسترن آمده است تا به‌صورت فیزیکی به آنها حمله کند، بدنم را بین آنها و مهاجمان قرار دادم. من برای این کار، توسط پلیس نورث وسترن مورد ضرب و شتم قرار گرفتم و به همین دلیل برای چند هفته درد داشتم».

مشارکت «تراشر» در اردوگاه همبستگی با غزه زمانی در عرصه ملی سیاسی شد که کمیته آموزش مجلس نمایندگان آمریکا در ماه می، «مایکل شیلر» [3] - رئیس دانشگاه نورث وسترن - را در مورد این اعتراضات به باد انتقاد گرفت. در جلسه استماع، نماینده جمهوری‌خواه - «جیم بنکس» [4] - تراشر را «دیو» خواند و خواستار آن شد که بداند آیا «تراشر» و دیگر استادانی که از دانشجویان معترض حمایت کرده‌اند، اخراج خواهند شد یا نه. در آن زمان، شیلر از اظهارنظر در مورد اعضای هیئت‌علمی خودداری کرد و از حق دانشجویان برای اعتراض مسالمت‌آمیز دفاع کرد.

دو ماه بعد، پس از اینکه دانشجویان برای تعطیلات تابستانی به خانه رفتند، پلیس نورث وسترن اتهاماتی راجع به «ممانعت از انجام وظیفه پلیس» علیه تراشر و دو عضو هیئت‌علمی دیگر مطرح کرد، اما ایالت ایلینوی از پیگیری قضایی این پرونده صرف‌نظر کرد. در ماه جولای، پس از رفع اتهامات، دانشگاه «نورث وسترن» بی‌سروصدا به تراشر اطلاع داد که کلاس‌های ترم پاییز او لغو شده است. یک ایمیل از «چارلز ویتاکر» [5] - مدیر «مدرسه روزنامه‌نگاری مدیل» - به تراشر اعلام کرد که او به دلیل شکایات دانشجویان درباره سخنرانی او راجع به فلسطین در یکی از کلاس‌هایش، «مشاجرات بی‌محابا و خطرناک» در شبکه‌های اجتماعی و همچنین موضع تراشر در مورد مسئله بی‌طرفی روزنامه‌نگاری، تحت تحقیق قرار دارد. «ویتاکر» در نامه‌ای به تراشر نوشت که «اظهارات شما درباره استانداردهای روزنامه‌نگاری، متضاد با حرفه و ارزش‌های ما به‌عنوان یک دانشگاه است؛ شما به دانشجویانتان آموزش نمی‌دهید که بی‌طرف باشند».

 

استاندارد دوگانه بی‌طرفی

من می‌توانم صداقت کنایه‌آمیز حداقل بخشی از بیانیه «ویتاکر» را تأیید کنم. تراشر قطعاً به دانشجویان خود آموزش می‌دهد که خود مفهوم بی‌طرفی را زیر سؤال ببرند. او از زمان انتشار کتاب من تحت عنوان «شکستن افسانه بی‌طرفی روزنامه‌نگاری» در سال ۲۰۱۹، به تدریس آن پرداخته است. کتاب «شکستن افسانه بی‌طرفی روزنامه‌نگاری»، تاریخچه و نقدی بر مفهوم «بی‌طرفی» روزنامه‌نگاری ارائه می‌دهد و ریشه‌های آن را از مدل تبلیغاتی سرمایه‌داری در روزنامه‌های اولیه دنبال می‌کند و به ظهور آن به‌عنوان یک استاندارد اخلاقی رسمی در دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ می‌پردازد؛ زمانی که تقریباً از آن علیه سازمان‌دهندگان اعتراضات کارگری و به‌عنوان ابزاری برای کنترل حرفه‌ای‌گری در روزنامه‌نگاری استفاده شد.

برای ۱۰۰ سالی که «بی‌طرفی» یک اصل کلیدی در جریان اصلی روزنامه‌نگاری آمریکا بوده است، بی‌طرفی نه یک آرمان خالص و نه مجموعه‌ای از شیوه‌های مشخص تعریف شده نبود. در واقع، بی‌طرفی بیشتر به‌عنوان یک روش برای حفظ تفکر نژادپرستانه سفیدپوست، پدرسالارانه یا ابزاری برای مجازات گزارشگران سیاه‌پوست و رنگین‌پوست، افراد دارای معلولیت و خبرنگاران حاشیه‌نشین جغرافیایی و همچنین کسانی که برای احقاق حقوق خود تلاش می‌کنند، عمل کرده است. اولین موردی که توانستم پیدا کنم که در آن یک خبرنگار به دلیل نقض ادعای استانداردهای «بی‌طرفی» اخراج شد، حمله‌ای از سوی «آسوشیتدپرس» به یک فعال کارگری بود که سعی داشت اتاق خبر را اتحادیه کند.

«ویتاکر» باید بداند که گفتگوها درباره اعتبار بی‌طرفی به‌عنوان یک هدف روزنامه‌نگاری در کلاس‌های خود دانشگاه نورث وسترن نیز در حال جریان است. او باید با مناقشه‌های پیرامون بی‌طرفی و اینکه چگونه این بحث همیشه تحت‌تأثیر طبقه، جنسیت و نژاد بوده آشنا باشد. به طور قطع، او استدلال‌هایی را برای رویکردی پیچیده‌تر نسبت به اخلاق روزنامه‌نگاری در قرن ۲۱ شنیده است.

هدف قراردادن تراشر به دلیل عدم تدریس بی‌طرفی، به معنای واقعی کلمه یک نمونه کلاسیک از استاندارد دوگانه‌ای است که همیشه در اطراف این مفهوم اعمال شده است. این استاندارد دوگانه ساده، اما موذیانه و خطرناک است. تا زمانی که ساختارهای قدرت وضع موجود را تضعیف نکنید، می‌توانید سوگیری و جانب‌داری داشته باشید؛ اما اگر ساختارهای قدرت را زیر سؤال ببرید، بی‌طرفی به سلاحی برای ساکت کردن شما تبدیل می‌شود.

 

دانشجویانی که بی‌طرفی را می‌شناسند

دانشجویان، «بی‌طرفی» را زیر سؤال می‌برند، زیرا با تجربه زیستی آنها همخوانی ندارد. علایق شخصی من در داستان تراشر بسیار بالا است؛ تراشر، دوست من است و یکی از وفادارترین و مصمم‌ترین حامیانی است که در دنیای روزنامه‌نگاری داشته‌ام. ما ابتدا به‌خاطر علایق مشترکمان در شیوه روزنامه‌نگاری که اخلاقی، ضد نژادپرستانه و عدالت‌محور است، گرد هم آمدیم. من در سال ۲۰۱۷، مدت کوتاهی پس از اینکه در یک برنامه رادیویی مربوط به اقتصاد و کسب کار، به‌خاطر زیرسؤال‌بردن مفهوم بی‌طرفی در دوران دونالد ترامپ، از کار اخراج شدم، تراشر را ملاقات کردم. در پست وبلاگی که به‌خاطر آن اخراج شدم، من از نوعی روزنامه‌نگاری حمایت کردم که نژادپرستی را نمی‌پذیرد یا تقویت نمی‌کند؛ روزنامه‌نگاری که محوری اخلاقی دارد. هفته بعد، تراشر با من تماس گرفت و برای ناهار به نیویورک دعوت کرد. در طول این سال‌ها، او مرا به سردبیران، جلسات سخنرانی و یک استاد ادبیات مرتبط کرده است و ما به‌عنوان دو دوست، از نظر فکری با هم رشد کرده‌ایم.

  شما تا زمانی که ساختارهای قدرت وضع موجود را تضعیف نکنید، می‌توانید سوگیری و جانب‌داری داشته باشید، اما اگر ساختارهای قدرت را زیر سؤال ببرید، بی‌طرفی به سلاحی برای ساکت کردن شما تبدیل می‌شود.

علاوه بر اینکه به تراشر به‌عنوان یک دوست، متعهدم، من همچنین فارغ‌التحصیل دانشگاه نورث وسترن هستم و در سه سال از پنج سال اخیر، به‌عنوان سخنران مدعو در کلاس‌های روزنامه‌نگاری «مدیل» بوده‌ام. من از نزدیک، نحوه تدریس پروفسور تراشر و گفتگوهایی که با دانشجویان در مورد مفهوم بی‌طرفی دارد را دیده‌ام. این خنده‌دار است که دانشگاه نورث وسترن، تراشر را به‌خاطر سؤال‌کردن از مفهوم بی‌طرفی تعلیق کند؛ درحالی‌که در سال‌های ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳، کتاب من به نام «افسانه بی‌طرفی روزنامه‌نگاری» به دانشجویان جدیدالورود در سمینار پاییزی روزنامه‌نگاری دانشگاه نورث وسترن تدریس شده است.

این کتاب نه‌تنها به‌عنوان مطالعه الزامی برای دانشجویان روزنامه‌نگاری در نورث وسترن اختصاص داده شده، بلکه برای تمام دانشجویان در مدرسه تحصیلات تکمیلی روزنامه‌نگاری «کریک نیومارک» [6] در نیویورک و همچنین در دوره‌های آموزشی در ده‌ها دانشگاه دیگر - از جمله کلمبیا و دانشگاه میسوری - نیز تعیین شده است. بحث پیرامون عینیت در محوطه‌های دانشگاهی آن‌چنان که باید باشد، پر جنب‌وجوش است و مطمئناً دلیل موجهی برای تعلیق یک استاد نیست.

زمانی که من کتابم را تدریس می‌کنم، اغلب در مورد مبحث «حوزه‌های بحث مشروع» پژوهشگر «دانیل هالین» [7] صحبت می‌کنم. این چارچوب که از طریق مطالعه عمیق او بر پوشش جنگ آمریکا در ویتنام شکل گرفته است، استدلال می‌کند که روزنامه‌نگاری، همیشه در یک فرآیند نانوشته برای مشروعیت‌بخشی به برخی از دیدگاه‌ها و مباحث شرکت دارد؛ درحالی‌که سایر دیدگاه‌ها را به‌عنوان دیدگاه انحرافی و ناشناخته طرد می‌کند. هالین سه حوزه را شناسایی می‌کند؛ اجماع و توافق (ارزش‌های مشترک فرضی و غالباً نانوشته)، جدال مشروع (مسائلی که ارزش بحث آزاد را دارند) و انحراف (گفتگوها و دیدگاه‌هایی که نمی‌توانند در روزنامه‌نگاری بی‌طرف گنجانده یا موردتوجه قرار گیرند) که در کنار جنبش‌های اجتماعی تغییر می‌کنند. وضعیت روزنامه‌نگاری و آموزش آن، به شکل‌گیری این که کدام گفتگوها در کدام حوزه قرار می‌گیرند، کمک می‌کند.

در تجربۀ من، دانشجویان هیچ شکایتی در مورد سؤال‌کردن از بی‌طرفی ندارند و اغلب، بحث‌های «هالین» را روشنگر می‌یابند. به‌هرحال، آنها در یک چشم‌انداز رسانه‌ای گیج‌کننده قرار دارند؛ خبرگزاری‌هایی که به آنها گفته شده است به آنها اعتماد کنند، اما این رسانه‌ها، از گزارش‌های نژادپرستانه در مورد خشونت پلیس گرفته تا ابهام سازی درباره تغییرات آب‌وهوایی به آنها خیانت کرده‌اند. دانشجویان می‌دانند کسانی که ادعای «منصفانه و متعادل» بودن داشته‌اند، در واقع اغلب در پوشش خود به‌شدت تند و گزنده و به‌صورت انتخابی سوگیری و جانب‌داری داشته‌اند.

حوزه جدال مشروع در «نیویورک‌تایمز» کاملاً متفاوت با یوتیوب است و این تفاوت، ماهیت ساختگی بی‌طرفی را آشکار می‌کند. علاوه بر این، مرز بین دیدگاه‌های خصوصی روزنامه‌نگاران و نهادهایی که برای آنها کار می‌کنند، بسیار مبهم شده است. انتظار می‌رود خبرنگاران دارای شخصیت‌های رسانه‌های اجتماعی باشند و از جایگاه حقیقی شناخته شوند. همچنین انتظار می‌رود که هرگز مغرضانه عمل نکنند. زمانی که من از برنامه رادیویی اخراج شدم، بخشی از آن به این دلیل بود که اشاره کردم بی‌طرفی، یک درخواست غیرممکن است؛ به‌ویژه برای کسانی که هویت یا جوامعشان در معرض حمله هستند و باید در این زمینه موضع‌گیری داشته باشند.

 بی‌طرفی رسانه طی ۱۰۰ سال گذشته در آمریکا، روشی برای حفظ تفکر نژادپرستانه در این کشور بوده است.

باتوجه‌به این چشم‌انداز گیج‌کننده، برای نسل «زد» آسان است که ببینند به‌سادگی، روش‌های مختلفی برای روایت هر داستان وجود دارد و اینکه مهم است که چه کسی داستان را روایت می‌کند. این مهم است که راوی در کجا و در چه موضعی قرار می‌گیرد. خبرهای رسانه‌های جریان اصلی از روزنامه‌ها گرفته تا تلویزیون و رادیو که جوانان می‌بینند و می‌شنوند، در مورد موضوعاتی مانند نسل‌کشی در فلسطین، در تضاد شدید با داستان‌هایی است که از طریق رسانه‌های اجتماعی با آن‌ها مواجه می‌شوند؛ در نتیجه، به چه کسی باید اعتماد کرد و چگونه می‌توان به آنها اعتماد کرد؟ سؤالات اصلی این‌هاست.

باورکردنی نیست، اما بسیاری از آن‌ها هنوز هم می‌خواهند خبرنگار شوند. طی پنج سال گذشته، من با هزاران دانشجوی روزنامه‌نگاری در مورد مشکلات مربوط به بی‌طرفی صحبت کرده‌ام و آنها را فقط کنجکاو، درگیر، خودآگاه و مشتاق به خلق روزنامه‌نگاری با استانداردهای اخلاقی بالا که در جهان تفاوت ایجاد می‌کند، یافته‌ام. اما برخلاف برخی از استادانشان و رؤسای دانشگاه‌ها، اکثر دانشجویان روزنامه‌نگاری، آگاه هستند که اخلاق امروز، نوع متفاوتی از تفکر درباره بی‌طرفی، فردگرایی و ارتباط متقابل را وعده می‌دهد. آن‌ها نگران این هستند که آیا رفتارشان استثماری است؟ به‌عبارت‌دیگر، آیا از تجربیات دردناک افراد حاشیه‌نشین و تحت ستم برای پیشبرد داستان‌ها یا حرفه‌های خود استفاده می‌کنند، یا اینکه با عکاسی یا نوشتن درباره آن‌ها بدون رضایتشان، آن‌ها را در معرض آسیب قرار می‌دهند.

آنها نگران اعتماد و تأیید هستند. آن‌ها از خطرات رسانه‌های اجتماعی و اطلاعات دروغ آگاه هستند و همچنین مشتاق هستند تا نژادپرستی، طبقه گرایی اقتصادی و دیگر اشکال تعصب را که نسل‌های قبلی روزنامه‌نگاران جریان اصلی، بی‌ربط به اخلاق روزنامه‌نگاری و صرفاً «از نظر سیاسی صحیح» می‌دانستند، از بین ببرند. این دانشجویان، مشتاق گونه‌ای از روزنامه‌نگاری هستند که جهان را بهتر می‌کند. محیط، به آن‌ها آموخته است که به نمایش بی‌طرفی که خبرهای رسانه‌های شرکتی به بینندگان خود ارائه می‌دهند، اعتماد نکنند. آن‌ها می‌فهمند که همه ما بخشی از شکل‌دادن به جهان از طریق داستان‌های خود هستیم.

 

استثنای فلسطین در بی‌طرفی

نکته مهم این است که دانشجویان، اکنون در حال تماشای یک نسل‌کشی واقعی در زمان خود هستند که عمدتاً توسط افرادی که به طور مستقیم تحت‌تأثیر قرار گرفته‌اند، گزارش می‌شود. خبرنگاران فلسطینی، اغلب تنها کسانی هستند که مایل و قادر به بیان حقیقت از درون غزه هستند. بیشتر روزنامه‌نگاران بین‌المللی، تنها چند روز پس از آغاز حمله اخیر، نوار غزه را به همراه تقریباً تمام سازمان‌های بین‌المللی دیگر - به جز آن‌هایی که در ارائه کمک‌های بشردوستانه مستقیم دست داشتند - ترک کردند. این یک مثال کلاسیک از معمای جریان اصلی «بی‌طرفی» است؛ اگر هیچ‌کس از نزدیکان به داستان، قابل‌اعتماد نباشد، اما تنها افرادی که واقعاً داستان را می‌دانند، همان کسانی باشند که به آن نزدیک‌اند، آیا می‌توان آن داستان را روایت کرد؟ به لطف رسانه‌های اجتماعی، اکنون پاسخ مثبت است. البته خبرنگاران فلسطینی در شرایطی غیرممکن به کار خود ادامه می‌دهند و شایسته همان مشروعیت و حمایتی هستند که خبرنگاران در هر جای دیگر دارند.

در اینجا بخشی از آنچه تراشر درباره خبرنگاران فلسطینی در سخنرانی خود در اردوگاه نورث وسترن در ماه آوریل گفت آمده است؛ همان سخنرانی که به‌خاطر آن، هم‌اکنون مجازات می‌شود: «من به شاگردانم روزنامه‌نگاری را آموزش می‌دهم؛ اما یکی از درس‌هایی که روزنامه‌نگاران فلسطینی - با فداکاری‌های فراوان - به من آموخته‌اند، این است که روزنامه‌نگاری می‌تواند یک عمل عاشقانه باشد.»

ارتش اسرائیل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون دست‌کم ۱۴۳ روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌ای فلسطینی را با مصونیت کامل به قتل رسانده است و تعداد بی‌شمار دیگری نیز در غزه و کرانه باختری دستگیر شده‌اند. گزارش‌های رسانه‌های اجتماعی، اغلب اسرائیل را به حملات هدفمند به روزنامه‌نگاران متهم می‌کنند؛ ادعاهایی که توسط کمیته حفاظت از روزنامه‌نگاران، گزارشگران بدون مرز و سازمان عفو بین‌الملل نیز بررسی و تأیید شده است. پست‌های رسانه‌های اجتماعی تراشر - یکی دیگر از دلایل ذکر شده برای تعلیق او - شامل انتشار هر یک از این مرگ‌ها است. او تصمیم گرفت که در غیاب علاقه شدید سازمان‌های خبری بزرگ، نام خبرنگاران کشته شده را به‌عنوان اقدامی برای همبستگی عاشقانه و گزارشگری در رسانه‌های اجتماعی معرفی کند.

اما همان‌طور که خوب می‌دانیم، فلسطین موضوعی حساس و مشکل‌ساز در بسیاری از دانشگاه‌ها است، چه برسد به اتاق‌های خبر و در فضاهایی که ممکن است بحث‌های جامع و مؤثری درباره همجنس‌گرایی یا نژادپرستی در آمریکا صورت گیرد، صحبت درباره فلسطین و صهیونیسم بدون واکنش‌های شدید ممکن نیست. این موضوع اغلب، «استثنای فلسطین» برای آزادی بیان نامیده می‌شود.

تا زمانی که روزنامه‌نگاران و اساتید، نظرات متداول درباره فلسطین را تأیید کنند، می‌توانند در شغل خود باقی بمانند.

تراشر به‌عنوان کسی که در چند سال گذشته با موفقیت به تدریس روزنامه‌نگاری عدالت اجتماعی در دانشگاه نورث وسترن پرداخته، دارای دیدگاهی خاص نسبت به این استثنا راجع به فلسطین است. او می‌نویسند: «وقتی که من روزنامه‌نگاری عدالت اجتماعی را در مورد نژاد، هویت و بیماری‌های عفونی به کار بردم، مدیریت دانشگاه از من حمایت می‌کرد، اما هنگامی که من شروع به استفاده از همین تحلیل برای نسل‌کشی در غزه و نابودی همکاران روزنامه‌نگارمان در فلسطین کردم، آنها دیگر از من حمایت نکردند».

تراشر در واقع به‌خاطر عدم رعایت بی‌طرفی یا استفاده از رسانه‌های اجتماعی مجازات نمی‌شود. او به‌خاطر عدم رعایت یک استاندارد ناگفته که بحث‌های آشکار درباره استعمارگری مورد حمایت آمریکا را در دانشگاه‌ها و اتاق‌های خبر منع می‌کند، مجازات می‌شود. حوزه مناقشات مشروع در آمریکا، تا همین اواخر، شامل یک بحث قوی در مورد حق تعین سرنوشت فلسطینی‌ها و استعمار شهرک‌نشینان اسرائیلی نبوده است.

روزنامه‌نگاری، فراتر از بی‌طرفی اجتناب‌ناپذیر است. در زمینه استدلال به نفع بی‌طرفی، یک خلأ اخلاقی وجود دارد که نه لزوماً در نظریه، بلکه در عمل احساس می‌شود. تا زمانی که روزنامه‌نگاران و اساتید «بی‌طرف»، نظرات متداول و وضعیت موجود را حفظ و تأیید کنند، می‌توانند در شغل خود باقی بمانند. کسانی که این هنجارهای ناگفته را نقض می‌کنند، به‌عنوان افرادی دارای سوگیری و مغرض شناخته شده و مجازات می‌شوند.

۱۶۰ سال پیش، ممکن بود با نام‌بردن از بی‌عدالتی درباره برده‌داری، هنجارها را در یک اتاق خبر نقض کرد. یک قرن پیش، ممکن بود کسی به‌خاطر پرسش درباره اعدام‌های غیرقانونی و قوانین «جیم کرو» به جانب‌داری و نقض بی‌طرفی متهم شود. من در کارم روزنامه‌نگارانی مانند تراشر را در هر دوره دیده‌ام که در برابر محدودیت‌های مربوط به بی‌طرفی، تلاش کرده و هسته توخالی آن را نشان دادند. خوشبختانه یک رویه تاریخی و بین‌المللی قوی در روزنامه‌نگاری، فراتر از بی‌طرفی وجود دارد؛ رویه‌ای که تراشر در یادداشتش به آن اشاره می‌کند. او آن را روزنامه‌نگاری ارتباطی، روزنامه‌نگاری همبسته و روزنامه‌نگاری به‌عنوان یک عمل عاشقانه می‌نامد.

در تجربه من، دانشجویان فعلی روزنامه‌نگاری به‌شدت به این امکانات علاقه‌مند هستند. آن‌ها می‌خواهند درباره کار روزنامه‌نگارانی مانند «آیدا بی. ولز» [8] که علیه اعدام‌های غیرقانونی فعالیت می‌کرد و «مارول کوک» [9] - روزنامه‌نگاری که درباره حقوق کارگران سیاه‌پوست فعالیت می‌کرد - بیاموزند. آن‌ها می‌خواهند سازمان‌ها و شیوه‌هایی ایجاد کنند که به روزنامه‌نگاری اجازه دهد آشکارا در خدمت عدالت و آزادی برای آسیب‌پذیرترین اقشار باشند.

رد بی‌طرفی یک موضع ارتجاعی نیست، بلکه پاسخی اصولی به محدودیت‌های آشکار این مفهوم است که مبتنی بر مطالعه دقیق تاریخ است. این رویکرد، همچنین رد سخنان دوپهلوی رهبرانی است که مدعی بی‌طرفی هستند، آن هم درحالی‌که خشونت علیه آسیب‌پذیرترین اقشار را مشروع می‌دانند. متأسفانه چنین رهبرانی هم در جناح راست و هم در چپ وجود دارند و در لیبرال‌ترین رسانه‌ها و نهادهای دانشگاهی نیز چنین رهبرانی را می‌یابیم. افراد جوانی که برای پایان‌دادن به فاجعه اقلیمی و آزادی فلسطین، جان خود را به خطر می‌اندازند، شایسته آن نوع از روزنامه‌نگاری هستند که بتواند استانداردهای اخلاقی سخت‌گیرانه و انتظارات دوراندیشانه آن‌ها را برآورده کند. آن‌ها شایسته چیزی بهتر از ریاکاری ریاست کنونی دانشگاه نورث وسترن هستند. آن‌ها شایسته استادانی مانند «استیون تراشر» هستند که کار زندگی‌اش چیزی از عشق است و الگوهایی مانند روزنامه‌نگاران فلسطینی که جان خود را برای حقیقت فدای کرده‌اند، دارد.

[1] . Lewis Raven Wallace
[2] . Steven Thrasher
[3] . Michael Schill
[4] . Jim Banks
[5] . Charles Whitaker
[6] . Craig Newmark Graduate School of Journalism
[7] . Daniel Hallin
[8] . Ida B. Wells
[9] . Marvel Cooke

/ انتهای پیام / 

ارسال نظر
captcha

جنگ پنهان هویتی در درون اسرائیل

چرا قوانین داخل خانه تغییر نمی‌کند؟

قتل و ترور، یقه سیاستمدار غربی را گرفته است!

راست افراطی با اروپا و آمریکا چه می‌کند؟

سواری‌گرفتن مخاطب از سلبریتی!

نابودی هژمونی لیبرال غربی در دانشگاه‌های آمریکا

عرفی شدن، نخستین گام جنسیت‌زدگی

در برابر عادی‌سازی شرارت و بی‌عدالتی اسرائیل مقاومت کنید

عصر کاهش جمعیت؛ چالش‌ها و راهکارها

دانشگاه‌های آمریکا، بازوهای دولت پلیسی

علم؛ قدرتی که آمریکا دارد از دستش می‌دهد!

مسئله نافهمیِ تحلیل‌های اجتماعی: کجا ایستاده‌ایم و چگونه برویم؟!

چگونه با اطلاعات نادرست مقابله کنیم؟

مدیریت مُد در بن‌بست؛ نمی‌توانیم یا نمی‌خواهیم؟

چه چیزی باعث خشونت سیاسی در آمریکا می‌شود؟

جنگ غزه مرا در هم شکست

«هاروارد» بی‌طرف نیست!

چرا ترامپ به سمت رمزارزها متمایل شد؟

قصه‌هایی از بیم و امید زنان فراری از مصائب اعتیاد!

جهان در کنار عدالت می‌ایستد یا قانون جنگلی که آمریکا از آن حمایت می‌کند؟

پرونده ها