گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «راشل احمکه» [1] - سردبیر سابق «مؤسسه ذهن کودک» - [2] در یادداشتی که وبسایت این مؤسسه آن را منتشر کرده است، به استفاده گسترده کودکان و نوجوانان از شبکههای اجتماعی و نقش این وضعیت در آسیبهایی که به آنها میزند میپردازد. به گفته وی، کودکانی که از رسانههای اجتماعی بیش از حد استفاده میکنند، در برقراری ارتباط با همسالان خود دچار مشکل میشوند و اضطراب آنها افزایش و عزت نفسشان کاهش پیدا میکند. وی تأکید میکند بهترین کاری که والدین میتوانند برای بهحداقلرساندن خطرات مرتبط با فناوری انجام دهند، این است که ابتدا خود آنها حضور خود را در شبکههای اجتماعی محدود کنند.
اضطراب و کاهش عزتنفس کودکان
بسیاری از والدین نگران این هستند که قرارگرفتن در معرض فناوری، چگونه بر رشد کودکان نوپا تأثیر میگذارد. ما میدانیم که کودکان پیشدبستانی ما، در حال یادگیری مهارتهای اجتماعی و شناختی جدید با سرعت شگفتانگیزی هستند و نمیخواهیم ساعتها نشستن در کنار «آی پد»، مانع از این پیشرفت شود؛ اما نوجوانی هم دوره مهمی از رشد سریع انسان است و کمتر کسی به این موضوع توجه میکند که چگونه استفاده نوجوانان ما از تکنولوژی - بسیار شدیدتر و صمیمیتر از یک کودک ۳ساله که با آیفون پدر بازی میکند - بر آنها تأثیر میگذارد. در واقع، کارشناسان نگران هستند که رسانههای اجتماعی و پیامهایی که به جزء جداییناپذیری از زندگی نوجوانان تبدیل شدهاند، باعث اضطراب و کاهش عزتنفس آنها میشود.
در مورد جوانان، ممکن است دلیل خوبی برای نگرانی وجود داشته باشد. یک نظرسنجی انجام شده توسط انجمن سلطنتی بهداشت عمومی، از جوانان ۱۴ تا ۲۴ساله در بریتانیا پرسید که چگونه پلتفرمهای رسانههای اجتماعی بر سلامت و رفاه آنها تأثیر میگذارد. نتایج نظرسنجی نشان داد که «اسنپ چت»، «فیسبوک»، «توییتر» و «اینستاگرام»، همگی منجر به افزایش احساس افسردگی، اضطراب، تصویر ضعیف ذهنی انسان از بدن خود و احساس تنهایی آنها میشود.
ارتباط غیرمستقیم
نوجوانان در ساعات بعد از مدرسه تا دیروقت، مشغول سرگرمکردن خود هستند. وقتی مشغول انجام تکالیف خود نیستند - و حتی وقتی که هستند - هم با گوشیهای خود آنلاین بوده، پیامک میزنند، مطلب به اشتراک میگذارند، کامنت میگذارند، پروفایلها را ورق میزنند و هر کاری که بخواهید انجام میدهند.
کارشناسان میگویند کودکانی که از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند، با اضطراب بیشتر و عزتنفس کمتری بزرگ میشوند.
البته حتی قبل از اینکه همه یک حساب کاربری اینستاگرام داشته باشند، نوجوانان خود را مشغول نگه میداشتند، اما احتمال بیشتری وجود دارد که گپ و گفت خود را با تلفن یا بهصورت حضوری، هنگام دور هم بودن در مرکز خرید انجام دهند. ممکن است اینطور به نظر برسد که آنها، فقط بیهدف وقت میگذرانند، اما در واقع، در حال امتحانکردن مهارتها و تجربهکردن موفقیتها و شکستها در تعداد زیادی تعاملهای لحظهای کوچک در زمان واقعی هستند که کودکان امروز از آنها محروم شده اند.
نوجوانان مدرن یاد میگیرند که بیشتر ارتباطات خود را در حالی انجام دهند که به یک صفحهنمایش نگاه میکنند، نه به شخص دیگری. «کاترین اشتاینر ادی» [3] - روانشناس بالینی و نویسنده کتاب «قطع ارتباط بزرگ» [4] - میگوید: «بهعنوان یکگونه، ما بهشدت به خواندن نشانههای اجتماعی حساس هستیم. شکی نیست که بچهها، مهارتهای اجتماعی بسیار مهمی را از دست میدهند. ارسال پیامک و ارتباط آنلاین، بهنوعی همه را در شرایطی قرار میدهد که زبان بدن، حالت چهره و حتی کوچکترین نوع واکنشهای صوتی نامرئی را میشوند.»
کاهش ریسکپذیری
مطمئناً صحبتکردن به طور غیرمستقیم، مانعی برای ارتباط شفاف ایجاد میکند، اما این همه مسئله نیست. یادگیری نحوه دوستیابی، بخش عمدهای از بزرگشدن است و دوستی، مستلزم مقدار مشخصی از ریسکپذیری است. این موضوع برای پیداکردن یک دوست جدید صادق است، همانطور که برای حفظ دوستیها هم صادق است. وقتی مشکلاتی - بزرگ یا کوچک - وجود دارد که باید با آنها روبرو شوید، این شجاعت میخواهد که در مورد احساسات خود صادق باشید و سپس بشنوید که طرف مقابل چه میگوید. یادگیری عبور مؤثر از این پلها، بخشی از چیزی است که دوستی را سرگرمکننده و هیجانانگیز و همچنین ترسناک میکند. دکتر «اشتاینر ادی» خاطرنشان میکند: «بخشی از عزتنفس سالم این است که بتوانید احساسات و نظرات خود را بیان کنید؛ حتی زمانی که با دیگران اختلافنظر دارید یا حس میکنید در حال ریسک عاطفی هستید.»
اما وقتی دوستی بهصورت آنلاین و از طریق پیامک انجام میشود، بچهها این کار را در زمینهای انجام میدهند که از بسیاری جنبههای شخصی - و گاهی ترسناک - ارتباطی خالی است. نگهداشتن حالت دفاعی هنگام پیامک زدن آسانتر است، بنابراین ریسک کمتری وجود دارد. شما تأثیر کلمات خود بر روی شخص دیگر را نمیشنوید یا نمیبینید. از آنجایی که مکالمه در زمان واقعی انجام نمیشود، هر یک از طرفین میتوانند زمان بیشتری را برای درنظرگرفتن پاسخ صرف کنند. جای تعجب نیست که بچهها میگویند ارتباط مستقیم، بیش از حد سخت است و اگر به آن عادت ندارند ممکن است حس ترسناکی داشته باشند. اگر کودکان بهاندازه کافی در برقراری ارتباط با دیگران و برآوردهکردن نیازهای خود بهصورت حضوری و در زمان واقعی تمرین نکنند، بسیاری از آنها به بزرگسالانی تبدیل خواهند شد که نسبت به اصلیترین روش ارتباطی ما - یعنی صحبتکردن - حساس اضطراب خواهند داشت و البته گفتوگوهای اجتماعی با افزایش سن و ورود به روابط عاشقانه و محیط کار، ریسکپذیری بیشتری به همراه دارد.
قلدری مجازی و سندرم «ایمپاستر»
خطر بزرگ دیگری که از ارتباط غیرمستقیمتر کودکان ناشی میشود، این است که ظالم بودن و بیرحمی آسانتر شده است. در فضای آنلاین، افراد معمولاً احساس عواقب فوری کمتری دارند و میتوانند بدون درنظرگرفتن تأثیرات کلمات خود بر دیگران، بهراحتی کارهای آسیبزنندهای انجام دهند. این نوع از ارتباط میتواند به افزایش خشونت و قلدری در فضای مجازی و رفتارهای آسیبرسان منجر شود، زیرا افراد، کمتر با احساسات و واکنشهای دیگران در ارتباط هستند.
بهترین کاری که والدین میتوانند برای بهحداقلرساندن خطرات مرتبط با فناوری انجام دهند، این است که ابتدا خود آنها، حضور خود را در شبکههای اجتماعی محدود کنند.
دکتر «دونا ویک» [5] - روانشناس بالینی و رشد - میگوید: «کودکان انواع مختلفی از چیزها را پیامک میزنند که هرگز و در هیچ شرایطی به فکر گفتن آنها بهصورت مستقیم به کسی نمیافتند». او خاطرنشان میکند که این بهویژه در مورد دخترانی که معمولاً دوست ندارند در «زندگی واقعی» با یکدیگر اختلافنظر داشته باشند، صادق است. شما امیدوارید که به آنها یاد بدهید که میتوانند بدون به خطر انداختن روابطشان، اختلافنظر داشته باشند، اما آنچه رسانههای اجتماعی به آنها آموزش میدهند، این است که اختلافنظر را به شیوههای افراطیتری ابراز کنند که واقعاً رابطه را به خطر میاندازد. این دقیقاً چیزی است که نمیخواهید اتفاق بیفتد.
دکتر «اشتاینر ادی» موافق است که دختران بسیار در معرض خطر هستند. او میگوید: «دختران بهگونهای اجتماعی شدهاند که بهویژه در فرایند توسعه هویتشان، بیشتر خود را با دیگران مقایسه کنند؛ بنابراین، فعالیت مجازی، آنها را در برابر جنبههای منفی این وضعیت آسیبپذیرتر میکند.» او هشدار میدهد که نتیجه این روند، فقدان عزتنفس قوی است. وی میگوید: «ما فراموش میکنیم که خشونتهای رابطهای، ناشی از ناامنی و داشتن حس بد نسبت به خود است و فرد میخواهد دیگران را تحقیر کند تا احساس بهتری نسبت به خود پیدا کند.»
پذیرش از سوی همتایان برای نوجوانان بسیار مهم است و بسیاری از آنها به تصویر خود بهاندازه یک سیاستمدار که برای انتخابات در حال رقابت است، اهمیت میدهند و برایشان این امر میتواند به همان اندازه جدی به نظر برسد. به این واقعیت اضافه کنید که کودکان امروز، دادههای واقعی نظرسنجی طور، درباره اینکه چقدر دیگران، آنها یا ظاهرشان را دوست دارند را از طریق چیزهایی مانند «لایکها» دریافت میکنند.
این شرایط به قدری تأثیرگذار است که میتواند هر کسی را تحتتأثیر قرار دهد. چه کسی نمیخواهد در صورت امکان خود را باحالتر و جذابتر نشان دهد؟ بنابراین کودکان میتوانند ساعتها وقت خود را صرف اصلاح هویتهای آنلاین خود کنند و سعی کنند تصویری ایدهآل از خود را به نمایش بگذارند. دختران نوجوان صدها عکس را مرتب میکنند و برایشان عذابآور است که کدام یک را بهصورت آنلاین به اشتراک بگذارند.
پسران برای جلبتوجه با یکدیگر رقابت میکنند و سعی دارند یکدیگر را با رفتارهای زشت و غیرمعمول تحتالشعاع قرار دهند و تاحدامکان، مرزها را در فضای آنلاین - که به طور طبیعی آزادتر است - جابهجا کنند. بچهها یکدیگر را آزار میدهند و همواره علیه یکدیگر متحد میشوند. نوجوانان همیشه این کار را میکردهاند، اما با ظهور رسانههای اجتماعی، با فرصتهای بیشتر و تلههای بیشتری از همیشه مواجه هستند.
وقتی بچهها در صفحات شبکههای اجتماعی پیمایش میکنند و میبینند که همه چقدر عالی به نظر میرسند، این فقط به آنها فشار میآورد. ما عادت کردهایم نگران ایدههای غیرعملی باشیم که مدلهای فتوشاپ شده مجلات به بچههای ما میدهند، اما وقتی بچه همسایه هم فتوشاپ شده است، چه اتفاقی میافتد؟ گیجکنندهتر این است که وقتی نمایه شما واقعاً نمایانگر شخصی نیست که احساس میکنید در درون هستید، چطور میشود؟
دکتر «ویک» میگوید: «نوجوانی و مخصوصاً اوایل بیستسالگی، سالهایی هستند که شما بهشدت از تضاد بین اینکه چطور به نظر میرسید و اینکه فکر میکنید چه کسی هستید، آگاه هستید. این شبیه به سندرم ایمپاستر[6] در روانشناسی است. با بزرگتر شدن و کسب مهارتهای بیشتر، شروع به درک این میکنید که واقعاً در برخی از کارها خوب هستید و سپس امید دارید که آن فاصله کم شود. اما تصور کنید که بزرگترین ترس عمیق و تاریک شما این باشد که بهاندازهای که به نظر میرسید، خوب نیستید و سپس تصور کنید که نیاز دارید همیشه به آن خوبی به نظر برسید! این واقعاً خستهکننده است».
همانطور که دکتر «اشتاینر ادی» توضیح میدهد، «عزتنفس از تثبیت شخصیت شما و اینکه شما چه کسی هستید ناشی میشود.» هرچه هویتهای بیشتری داشته باشید و زمان بیشتری را صرف تظاهر به کسی که نیستند بکنید، داشتن احساس خوب نسبت به خودتان سختتر خواهد شد.
تعقیب و آزار و نادیدهگرفتهشدن
تغییر بزرگ دیگری که با فناوری جدید و بهخصوص تلفنهای هوشمند به وجود آمده، این است که ما واقعاً هرگز تنها نیستیم. بچهها وضعیت خود را بهروزرسانی میکنند، آنچه که تماشا میکنند، گوش میدهند و میخوانند را به اشتراک میگذارند و برنامههایی دارند که به دوستانشان اجازه میدهد همیشه مکان حضور آنها را روی نقشه بدانند. حتی اگر شخصی سعی نکند با دوستان خود در ارتباط آنلاین باشد، باز هم هرگز از دسترس پیامک دور نیست. نتیجه این است که بچهها احساس ارتباط بیش از حدی با یکدیگر میکنند. گفتگو، هرگز نیازی به توقف ندارد و به نظر میرسد که همیشه چیز جدیدی در حال وقوع است.
بچهها باید به دیدن چهرههای والدین خود عادت کنند. والدین باید مناطق عاری از فناوری در خانه و ساعات بدون فناوری زمانی که هیچکس از جمله مادر و پدر از تلفن استفاده نمیکند را ایجاد کنند.
دکتر «ویک» میگوید: «بچهها از روابط آغازشده در شبکههای اجتماعی هرگز خلاص نمیشوند و این بهخودیخود میتواند باعث ایجاد اضطراب شود. همه نیاز به مهلت در برابر خواستههای دوستان صمیمیت دارند. زمان تنهایی برای دوباره جمعکردن، دوباره پر کردن و فقط آرامش، برای همه نیاز است. هنگامی که شما آن را ندارید، بهراحتی میتوانید از نظر عاطفی مستهلک شوید و زمینه مناسبی برای ایجاد اضطراب ایجاد کنید.»
همچنین به طرز شگفتانگیزی این آسان است که در میان آن همه ارتباط بیش از حد، احساس تنهایی کنید. بچهها اکنون با اطمینان غمانگیزی میدانند که چه زمانی نادیده گرفته میشوند. همه ما تلفن داریم و همه ما خیلی سریع به هر چیزی پاسخ میدهیم، بنابراین وقتی منتظر پاسخی هستید که نمیآید، این سکوت میتواند کرکننده باشد. سکوت ممکن است یک توهین استراتژیک یا فقط عارضه ناخوشایند یک رابطه آنلاین نوجوانانه که ابتدا بهشدت آغاز میشود؛ اما سپس کمرنگ میگردد، باشد.
دکتر «ویک» میگوید: «در روزهای قدیم، وقتی پسری میخواست با تو قطع رابطه کند، باید با تو صحبت میکرد، یا حداقل باید زنگ میزد. این روزها ممکن است او فقط از صفحهنمایش شما ناپدید شود و شما هرگز نتوانید گفتگوی «من چهکار کردم؟» را داشته باشید. بچهها اغلب در تصور بدترین چیزها در مورد خودشان رها میشوند»، اما حتی زمانی که مکالمه به پایان نمیرسد، قرارگرفتن در حالت دائمی انتظار، همچنان میتواند باعث ایجاد اضطراب شود. ما میتوانیم احساس کنیم که در حال نادیدهگرفتهشدن هستیم. ما دیگران را نیز به همین شکل نادیده میگیریم و نیاز انسانی ما برای برقراری ارتباط نیز به طور مؤثری به آنجا منتقل میشود.
والدین باید چه کنند؟
هر دو کارشناسی که در این مقاله با ما مصاحبه کردند، توافق داشتند که بهترین کاری که والدین میتوانند برای بهحداقلرساندن خطرات مرتبط با فناوری انجام دهند، این است که ابتدا خود آنها حضور خود را در شبکههای اجتماعی محدود کنند. این به والدین بستگی دارد که مثال خوبی از نحوه استفاده سالم از دستگاه را ارائه دهند. بسیاری از ما به دلیل علاقه واقعی یا عادت عصبی بیش از حد، تلفن یا ایمیل خود را چک میکنیم. بچهها باید به دیدن چهرههای ما عادت کنند، نه اینکه سر ما روی صفحه خم شده باشد. مناطق عاری از فناوری در خانه و ساعات بدون فناوری - زمانی که هیچکس از جمله مادر و پدر از تلفن استفاده نمیکند - را ایجاد کنید.
دکتر «اشتاینر ادی» توصیه میکند: «صبح، نیم ساعت زودتر از فرزندانتان بیدار شوید و ایمیل خود را چک کنید. تا زمانی که از در بیرون بروند، تمام توجه خود را به آنها معطوف کنید و هیچ یک از شما نباید از تلفن در ماشین برای رفتن یا برگشتن به مدرسه استفاده کنید؛ زیرا زمان مهمی برای صحبتکردن است». محدودکردن مدت زمانی که به رایانه متصل میشوید، نهتنها نقطه مقابلی سالم برای دنیای شیفته فناوری ایجاد میکند، بلکه پیوند والدین و فرزند را تقویت میکند و باعث میشود کودکان احساس امنیت بیشتری کنند. کودکان نیاز دارند بدانند که شما در دسترس هستید تا به آنها در حل مشکلاتشان کمک کنید و درباره روزشان یا بررسی واقعیتها صحبت کنید.
دکتر «اشتاینر ادی» هشدار میدهد: «این لحظههای کوچک قطع ارتباط - زمانی که والدین بیش از حد بر روی دستگاهها و صفحهنمایشهای خود تمرکز میکنند - رابطه والد - کودک را ضعیف میکند. زمانی که کودکان شروع به جستجوی کمک در اینترنت یا پردازش اتفاقاتی که در طول روز رخداده میکنند، ممکن است شما آنچه که اتفاق میافتد را نپسندید.»
دکتر «اشتاینر ادی» میگوید: «فناوری میتواند اطلاعات بیشتری نسبت به آنچه شما میتوانید به کودکانتان بدهید، ارائه دهد و ارزشهای شما را ندارد. این فناوری به شخصیت کودک شما حساس نخواهد بود و به سؤالات او به شیوهای مناسب با مرحله رشدش پاسخ نخواهد داد». دکتر «ویک» نیز توصیه میکند «سن اولین استفاده را تاحدامکان به تأخیر بیندازید. من در اینجا از همان توصیهای استفاده میکنم که در مورد بچهها و الکل مطرح میکنم. سعی کنید تا جایی که میتوانید بدون آن جلو بروید.»
اگر فرزند شما در یک پلتفرم رسانههای اجتماعی است، دکتر «ویک» میگوید که باید با او دوست شوید و صفحه او را زیر نظر داشته باشید؛ اما او توصیه میکند که به سراغ بررسی پیامهای متنی نروید، مگر اینکه دلیل خاصی برای نگرانی وجود داشته باشد. وی میگوید: «اگر دلیلی برای نگرانی دارید، اشکالی ندارد، اما بهتر است که دلیل شما قوی باشد. من والدینی را میبینم که بهسادگی از بچههای خود جاسوسی میکنند. والدین باید با اعتماد به فرزندان خود شروع کنند. شک و تردید بهشدت به رابطه بین والدین و فرزندان آسیب میزند. بچهها باید احساس کنند که والدین فکر میکنند آنها بچههای خوبی هستند.»
در جهان واقعی و آفلاین، بهترین توصیه برای کمک به کودکان در ساختن عزتنفس سالم این است که آنها را در فعالیتهایی که به آنها علاقهمند هستند، درگیر کنید. این فعالیت میتواند شامل ورزش، موسیقی، جداسازی قطعات کامپیوترها یا کار داوطلبانه باشد؛ هر چیزی که ذوق و علاقهای را در آنها ایجاد کند و به آنها اعتمادبهنفس بدهد. وقتی کودکان یاد میگیرند که به تواناییهای خود افتخار کنند، به جای اینکه بر روی ظاهر و مالکیتهایشان تمرکز کنند، خوشحالتر بوده و برای موفقیت در دنیای واقعی بهتر آماده میشوند. این که بیشتر این فعالیتها، شامل صرف زمان برای تعامل رو در رو با همسالان میشود، بسیار عالی است و اوضاع را بهتر میکند.
[1] . Rachel Ehmke
[2] . Child Mind Institute
[3] . Catherine Steiner-Adair
[4] . The Big Disconnect.: این کتاب درباره نسل فعلی نوزادان و کودکانی است که در دنیای دیجیتال بزرگ میشوند. رسانههای دیجیتال - از بازیهای آنلاین گرفته تا سایتها و شبکههای اجتماعی - تأثیر عمیقی بر رشد کودک، هم از نظر فکری و هم از نظر اجتماعی دارند. کتاب «قطع ارتباط بزرگ»، دلایل و کارهایی که والدین میتوانند انجام دهند تا فرزندانشان را از این موانع رشد در امان نگه دارند، بیان میکند.
[5] . Donna Wick
[6] . imposter syndrome
/ انتهای پیام /