گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ اگر کمی دقیق شویم، سازمانها و نهادهایی را میبینیم که با محوریت فضای مجازی شکل گرفتهاند تا بهاصطلاح سروسامانی به این فضا دهند و این فضا را مدیریت کنند. جلسات متعددی برگزار میکنند و تصمیمات مختلفی گرفته میشود، اما نهایتاً همه چیز در فیلترینگ خلاصه میشود و خروجی ملموسی مشاهده نمیگردد؛ اتفاقی که موجب انتقاد بسیاری از کارشناسان و فعالان این عرصه نیز شده است. برای بررسی و چرایی وضعیت کنونی فضای مجازی و حکمرانی سایبری در ایران به سراغ دکتر سید رضا نقیبالسادات - دانشیار علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی - رفتهایم و از او درباره چالشهای حکمرانی سایبری در ایران و راههای برونرفت از وضعیت فعلی پرسیدیم. بخش اول این گفتوگو در ادامه از منظر شما میگذرد.
فضایی که مرز ندارد
تقریباً چند سالی است که در ایران (البته در دنیا خیلی قبلتر) در باب موضوع حکمرانی سایبری تولید ادبیات میشود، اما به نظر میرسد بهصورت تخصصی به حکمرانی و مدیریت سایبری ورود و توجهی نمیشود و عمده بحثهایی که در این حوزه جریان دارد، موضوع رفع فیلترینگ و دعواهای این مدلی است. این در حالی است که دو دیدگاه درباره حکمرانی سایبری وجود دارد؛ یک دیدگاه، قائل به این است که ما صاحب منطقه سایبری باشیم؛ مانند آمریکا و چین که تقریباً تا حدودی وارد این حوزه شدهاند. دیدگاه دوم نیز معتقد است که محیط سایبری معنا ندارد و هر کس در این عرصه قویتر ظاهر شد و توانست تعامل فراملی بهتری داشته باشد، میتواند بیشتر پیش برود. کشورهای زیادی هستند که در این باره قابل استنادند. اگر موافق باشید، برای شروع گفتوگو تعریف شما را از حکمرانی سایبری بدانیم.
نقیب السادات: بنده قبل از اینکه وارد تعریف دیپلماسی سایبری و حکمرانی سایبری شوم، میخواهم بگویم که همه این اتفاقات و رخدادها، یک نوع تحول دیجیتال است؛ یعنی ما در عرصه فناوری اطلاعات و ارتباطات به یک میراثی رسیدیم. تحولاتی که از سه دهه گذشته، صاحبنظران غربی مثل «اورت راجرز» و «اتهیل دوسلاپول» بحثهایی را در رابطه با مسائل خصوصیسازی حوزه رسانهها مطرح کردند، امروز اتفاق افتاده است.
امروز شتاب تحولات در حوزه دیجیتال آنقدر سریع است که دو ساعت به دو ساعت، جمیع علوم عالم تحتتأثیر عملکرد فناوریهای مدرن نو به نو میشوند و شاهد ابداعات و فناوریهای جدیدی مانند هوش مصنوعی و فناوریهای شبیهساز هستیم. این تنها بخشی از رخدادهایی است که تحتتأثیر تحولات دیجیتال رخ داده است. البته تغییرات فناوری محدود به عرصه استفاده عمومی مردم رخ نداده، بلکه وارد قلمروهای حاکمیتی و حکومتی نیز شده است؛ بنابراین از این جا به بعد دولتها باید برای اینکه بتوانند این تحولات را مدیریت و برای آن تدبیر کنند، وارد این عرصه شوند. به همین دلیل ما قلمروهای جدیدی را داریم که مرزهای آن مرزهای فیزیکی و جغرافیایی نیست؛ بلکه مرزهایی سیال هستند و از قدرت رسانهای و عملکردهای منبعث از تحولات دیجیتال تبعیت میکنند.
این فضای ماورای جو یا «سایبر اسپیس» مرز ندارد، اما واقعیت این است که قلمرو دارد. من هم تابع این باور هستم که ما باید قلمرویی را برای خود تعریف و تبیین کنیم؛ همانطور که در فضای ماورای جو میبینیم که هر کسی دنبال گرفتن امتیاز روی آن مدار «کلاک» یا «ژئو سنکرون» است تا بتواند ماهواره و تجهیزات خود را جاگیر بکند. اگر برای خودمان قلمرو تعریف نکنیم، از تحولات جریان روز دنیا عقب میافتیم و جایگاهی در تحولات روز دنیا مبتنی بر این حکمرانی جدید نخواهیم داشت.
کارشناسانی که بیخبرند
نکته مهم این است که ما به دلیل اینکه نتوانستهایم از چهارچوبهای حقوقی یا مقررات بینالمللی چندان تبعیت کنیم و برای خودمان نظام حقوقی مبتنی بر این تحولات دیجیتال را ترسیم کنیم، الان بازیکردن در این زمین برای ما قدری دشوار شده است و این دشواری دلایل متعددی دارد. به نظرم ضعف در استفاده از متخصصان، یکی از دلایلی است که ما نتوانستهایم در این زمین برای خودمان هویت تعریف کنیم؛ لذا با ابهام هویتی در فضای سایبری مواجه هستیم. نکته دیگر اینکه عمل میکنیم، اما عمل ما مبتنی بر یک نظام حقوقی بینالمللی شناخته شده در این چهارچوب نیست و به همین دلیل، اتفاقات و رخدادهای معکوس روی میدهد. ضمن اینکه اگر ما تابع بسیاری از قوانین عمل نکنیم، این مصوبات و قوانین بینالمللی هر بار نو به نو میشوند و مقررات و بیانیههای جدیدی در این حوزه تصویب میشود که ما کمتر با اینها سروکار پیدا میکنیم. دلیل دیگر نیز این است که در زمانهای تصمیمگیری که نیاز به موضوع کارشناسی بوده، نتوانستهایم وارد این عرصه شویم.
ما که بهعنوان کارشناسان حوزه سایبری از تحولات این حوزه مطلع هستیم و در حال آموزشدادن و رواج قلمروهای علمی در دانشگاه هستیم، نسبت به بسیاری از اتفاقاتی که در کشور رخ میدهد، بیخبر هستیم؛ لذا بازیگری تخصصی در این عرصه برای کشور ما اتفاق نیفتاده است. یعنی خلأ اصلی، عدم وجود یک پیکره کارشناسی محکم برای پیگیری ماجرای حکمرانی سایبری است. کسانی که در این عرصه دخالت میکنند، عمدتاً جریان سیاسی هستند؛ یعنی کسانی وارد این تصمیمگیری و تصمیمسازیها شدهاند که بیشتر با یک هویت سیاسی عمل میکنند تا یک هویت علمی، فرهنگی و یا اجتماعی و همین ضعف حضور یا به تعبیری حضور محدود و انگشتشمار کارشناسان و متخصصان فعال حوزه سایبری در جلسات متعدد تصمیمگیری در شورایعالی فضای مجازی، باعث میشود که ما نتوانیم آن تعقل یا خرد جمعی را بکار بگیریم تا یک تصمیمی گرفته شود که هم مصالح جمهوری اسلامی در آن رعایت شود و هم به لحاظ تخصصی و فنی بتوانیم به یک نتیجه درست برسیم.
ما همین مدل حوزه را وارد «سایبر اسپیس»، دیپلماسی سایبری و جنگ سایبری میکنیم؛ اما چون نتوانستهایم قسمت اول را که پایهای و شالودهای است تدبیر کنیم، اگر در این بخشها نیز وارد شویم، ممکن است آسیبپذیریمان بیشتر باشد. البته ما عمل میکنیم، تصمیم میگیریم، قرارگاههای سایبری و سازمانهای متعدد هم داریم و اقداماتی را در این عرصه انجام میدهیم، اما در حقیقت هنوز نتوانستهایم در آن نظامات حقوقی برای خودمان مقرراتی تعریف کنیم. اگر کشور ما بخواهد وارد این مقررات بینالمللی شود، آن الزامات حقوقی و ملاحظات حقوقی ما چیست که من بتوانم در عرصه بینالملل طبق آنها عمل کنم؟ این مسئله موجب میشود ما نتوانیم در آن چهارچوب و زمین اصلی بازی کنیم؛ چون دیگران برای ما زمین و چهارچوب تعریف کردهاند. درحالیکه سؤال اصلی این است که زمین ما کجاست؟ اگر دیگران میخواهند در زمین ما بازی کنند، چطور باید بیایند؟ ما هنوز این هویت را نساختهایم و ضعف ساخت هویت برای حکمرانی سایبری داریم.
وقتی از موضوع هویت سایبری صحبت میکنیم، عمده قوانینی که در این حوزه وجود دارد و قرارداد شده، توسط و برای کشورهای صاحب فناوری گذاشته شده است و شاید سالها اجازه ورود و بازی به ما داده نشود. ضمن اینکه شرکتهای فعال در حوزه سایبری، شرکتهایی فرا حاکمیتی هستند. به نظر شما این شرکتها نسبت خودشان با حاکمیتها را چگونه تعریف میکنند که ما نتوانستهایم در آن حوزه ورود کنیم؟
نقیب السادات: یکی از ملاحظاتی که به نظرم باید روی آن تأکید کنیم، تعامل و مذاکره با همین شرکتهای فناوری است که ممکن است حتی داخلی هم نباشند. اگر این شرکتها، خارجی هم باشند، ما باید بتوانیم با آنها وارد گفتوگو شویم و ببینیم که نیازهای ما چیست که آنها میتوانند تأمین کنند؟ اگر نمیتوانند تأمین کنند، دانش لازم را انتقال دهیم. منظور بنده از همکاری این نیست که ما در دامن آمریکا بیافتیم؛ چون این تکنولوژی ابداع آنها است. ما چون سالها این آموزشها را دیدهایم و جزء اولین کسانی هستیم که وارد حوزه رسانه شدیم، هیچوقت در دامن آنها نیفتادیم؛ یعنی اندیشه خودمان را داشتیم و طی سالها، رویکردهای ما نسبت به استفاده از تکنولوژی و فناوری، رویکرد انتقادی بوده است و این رویکرد را حفظ میکنیم، اما تعاملات با این شرکتهای خارجی باید منجر به یک محتوایی برای همکاری شود و استاندارهایی مشترکی را پیدا کنیم و رویههایی را ارائه دهیم که بتوانیم مبتنی بر آن، ادعای آزادی بیان و حفظ امنیت ملی و حاکمیت ملی خودمان را داشته باشیم. اگر غیر از این باشد، موفق نمیشویم.
تحولات عرصه سایبری بهقدری سریع و پرشتاب است - که ما نمیتوانیم با این سرعت با آنها مقابله کنیم. به دلیل اینکه آنها به لحاظ تکنولوژی، چالشهایی را مقابل ما قرار میدهند و ما - هر چند امکاناتش را داریم - اما مرتب باید به دنبال پاسخ به آن چالشها باشیم.
بالاخره برای شناخت این تکنولوژی و ورود به این عرصه، باید حرکت کنیم و ببینیم اینها چه محتوایی تولید میکنند و چه چهارچوبهایی دارند. سپس مقررات و استاندارهای خودمان را هم بگوییم و باید نقاط مشترکی را پیدا کنیم؛ چون تحولات عرصه سایبری بهقدری سریع و پرشتاب است - که ما نمیتوانیم با این سرعت با آنها مقابله کنیم. به دلیل اینکه آنها به لحاظ تکنولوژی، چالشهایی را مقابل ما قرار میدهند و ما - هر چند امکاناتش را داریم - اما مرتب باید به دنبال پاسخ به آن چالشها باشیم. یعنی موضع ما در این عرصه به جای اینکه موضع فعال باشد، موضع انفعالی است؛ لذا باید از این ظرفیت که برای ما بعضاً تهدید است استفاده کنیم و آن را به فرصت تبدیل کنیم. بهعنوانمثال، یک اقدام ساده در این عرصه پشتیبانی سواد سایبری - رسانهای است.
ما چه میزان روی سواد رسانهای و اطلاعاتی مردم کار کردهایم؟ متأسفانه امروزه سواد رسانهای در حد نحوه استفاده از موبایل، مراقبت از بچهها یا حداکثر استفاده از فیلترشکن تقلیل داده شده است. یعنی دغدغه اصلی ما این شده که چطور این فیلترها باید رفع شود. به لحاظ فناوری در آینده این فیلترشکنها حذف میشود و دسترسی، آزاد و عمومی میشود؛ یعنی کسی به دنبال خرید فیلترشکن نمیرود. به نظر میرسد که ما حتماً نیاز به همکاریهای بینالمللی داریم؛ چراکه فقط شرکتهای فناور نیستند که این تکنولوژی را تولید میکنند. رخدادهایی مانند همکاریهای بینالمللی برای گرفتن برنامههای ماهوارهای در گذشته در عرصه رسانه اتفاق افتاده که بر اساس آن، اتحادیههای متعددی از جمله اینتلست، یوتلست و عربست شکل گرفت تا سیاستهای ارتباطی خود را پیش ببرند. الان فقدان این قضیه برای حکمرانی سایبری در کشور ما وجود دارد. جمهوری اسلامی اگر میخواهد در این عرصه پیشرو شود، میتواند همین ایده را نشر دهد که ما یک اتحادیه بینالمللی در عرصه حکمرانی و دیپلماسی سایبری میخواهیم و بعد این اتحادیه را مدیریت کند. اگر این اتفاق بیفتد، دیگر آن اقدامی که کشورهای غربی انجام میدادند برای اینکه سیاستهای ارتباطی خودشان را پیش ببرند صورت نخواهد گرفت. ما قبل از پیروزی انقلاب اسلامی اعتراض میکردیم که ایران ۲۷۰ هزار ساعت برنامه تلویزیون از «هالیوود» و شرکتهای آمریکایی و غربی خریده است و معترض بودیم که چرا کشور ما خودش برنامه تولید نمیکند. این زمانی بود که بهطورکلی، دو ساعت از برنامههای تلویزیون، تولید بومی و آن هم خبر بود.
بچههای زیر ۱۸ سال باید با نظارت والدین از موبایل استفاده کنند. ما کجا این کار را انجام دادیم؟ پدر و مادر همین که توان مالی برایشان ایجاد میشود برای بچه ۵ساله موبایل و تبلت میخرند. شما چطور میتوانید این را از دست بچهها بگیرید؟ علت این اتفاقات فقدان یک چهارچوب حقوقی برای استفاده از این فناوری است و قطعاً نیاز به یک تدبیر دارد. همین الان ما برای کنترل فیلترینگ شبکههای اجتماعی برای بچهها هیچ مدلی نداریم. با چه چهارچوبی میتوانیم به خانوادهها و معلمان و مسئولان مدارس بگوییم که حواستان به استفاده از موبایل در طول ساعات آموزشی باشد؟ من واقعاً دیدهام که بچهها با خشونت به دنبال اینترنت هستند. آنطور که من به لحاظ سختافزاری این موضوع را پیگیری میکنم، ممکن است فیلترینگ بهزودی از بین برود. شاید کمتر از ۶ ماه دیگر و باتوجهبه اینکه ما این میزان برای خانوادهها محدودیت ایجاد میکنیم، با حذف فیلترینگ چه اتفاقی میافتد؟ آیا ما آمادگی مقابله با چالشهای آن را داریم؟ آمادگی خانوادهها چطور است؟
ما از تحولات سایبری، عقب افتادیم
ناظر به اینترنت ماهوارهای میفرمایید؟
نقیب السادات: بله. اینها مسائل حکمرانی سایبری است؛ یعنی بعداً که وارد منازعات بینالمللی نیز بشویم، باید بدانیم که در قبال جنگ سایبری چگونه مواجهه داشته باشیم. بهعنوانمثال اگر سیستم سوخت کشور را هک کردند، اول باید یک دفاع کنیم و حمله هکرها را برگردانیم یا مستقیماً حمله کنیم؟ چهارچوب ما برای این اتفاق چیست؟ الان این موضوع وجود دارد و اگر فیلترینگ نباشد، بهزودیزود خانوادهها مجبور میشوند قضیه اعمال نظارت را انجام بدهند؛ در غیر این صورت، آسیبهایی که به خانوادهها وارد میشود جبرانناپذیر است. چهکار کنیم تا از بچهها سوءاستفاده نشود؟ در عرصههای دیگر مانند عرصه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و جنسی نیز این اتفاق میافتد. الان در تحولات جدید آموزشی نیز باید از سیستمهای جدید مانند بازیها استفاده شود. سری s gam در واقع به من میگوید که اگر میخواهید به بچهها آموزش دهید، آنها را در محیط واقعی کار قرار دهید و با آنها بازیهای جدید بکنید؛ یعنی بچهها را به آن سمت میبرند که صرفاً یک سری آموزشهای نظری نداشته باشند و در این وادی قرار بگیرند که اگر بچهای علاقهمند به آتشنشان شدن است، نباید برود به دانشگاه و یک لیسانس بیفایده بگیرد و بعد از این چهار سال برگردد و آتشنشان بشود. در واقع از الان در فضای آموزشی مدرسه، این آموزشها به بچهها داده شود و بعداً به شکل سرگرم آموزی یاد بگیرد که چگونه از این تکنولوژی و پدیده جدید استفاده کند.
تکنولوژی به دنبال کنترل است
در گذشته نظارت و کنترل اینترنت بر ما به این میزان نبوده است، اما اکنون این کنترل به حد اعلا رسیده است. تحولات دیجیتال یک پدیده به نام «تکنولوژی کنترل» را ایجاد کرده که در پی کنترل و نظارت بر جامعه است.
هوش مصنوعی برای ما یک مخاطره میشود. چرا؟ برای اینکه من هنوز نتوانستهام آن آموزهها را بدهم و شما هر سؤالی از هوش مصنوعی بپرسید، جوابی را دریافت میکنید. اخیراً نیز بچهها بهراحتی کدهای لغو فیلتر ۴۰۴ و ۴۰۳ را در اینترنت میزنند و فیلتر حذف میشود. ما چه نظارتی کردهایم؟ اگر ما یک زمانی میگفتیم این اینترنت آنقدر خطرناک است که بچه از طریق اینترنت بمب آتشزا درست کرده است، بیخود نبود. اتفاقاً نگرانیهای ما در شرایط فعلی باید خیلی عمیقتر باشد؛ چرا که این هوش مصنوعی تا مرحله آخر مراقبت میکند که آیا این اتفاق میافتد و شما موفق میشوید یا خیر.
در واقع در گذشته نظارت و کنترل اینترنت بر ما به این میزان نبوده است، اما اکنون این کنترل به حد اعلا رسیده است. تحولات دیجیتال یک پدیده به نام «تکنولوژی کنترل» را ایجاد کرده که در پی کنترل و نظارت بر جامعه است. حال سؤال این است که در کشور ما چه کسی میخواهد این کار را انجام بدهد؟ از بیرون باید اتفاق بیفتد یا از داخل؟ اگر قرار است از داخل اتفاق بیفتد، سازوکارهای آن چیست؟ چه کسانی باید این را مراقبت کنند؟ سیستم ارزیابی و اصالت آن چیست؟ سهم مراکز آموزشی چیست؟ سهم خانوادهها چیست؟ سهم ارگانهای نظارتی و دستگاههای نظامی و امنیتی چیست؟
هویت پنهانی که باید شفاف شود
ما شاهد پدیدهای در فضای مجازی هستیم که وقتی آدمها وارد آن میشوند، شاید بهخاطر اینکه فضای حقیقی نیست، رفتار بسیار عجیبی دارند. حمله دانشآموزان در انگلیس به فروشگاهها، سازماندهی گروههای معترض و حتی گزارشهای عجیب شرکت متا که هر از چندی منتشر میشود، نشان از این دارد که کسی چندان به فکر سازماندهی این فضا نیست. میخواهم بگویم که گویی این فضای رایجی در دنیا است و انگار دولتها نمیتوانند آن را کنترل کنند. آقای دکتر، شما فکر میکنید اساساً فضای مجازی قابلکنترل است؟ مخصوصاً در آینده که هوش مصنوعی فضا را پوشش بیشتری هم میدهد.
اگر بخواهیم وارد تصمیمگیری برای دیپلماسی سایبری و اقدامات مقابلهبهمثل، همچون جنگ سایبری بشویم، باید اول چهارچوبی برای آن تعریف کنیم و قلمروهای آن شناسایی شود و هدفگذاری صورت گیرد که بدانیم برای کدام مخاطب و با چه برد و نفوذی است.
نقیب السادات: اینکه این پدیدهها رخ میدهد، عمومیتیافته یا همگانی نیست. این پدیدهها تحتتأثیر یک هیجان اتفاق میافتد و آن جریانی نظاممند با پیوند همگانی و یک پیوند روحی یک جمع هدایت شده و آگاه نیست. پدیدههای جمعی، ویژگیها و صفات مختلفی دارند؛ بهعنوانمثال، ما یک جمع داریم، یک انبوه خلق داریم، یک توده داریم، یک همگان داریم و یک اجتماع داریم؛ اینها با هم متفاوت است. ما گاهی با یک جمعیت مواجه میشویم که گمان آشوب و اعتراض درباره آنها وجود دارد. به این جمعیت باید گفت که بسیاری از این پدیدهها یک پدیده شوک است که هویت مشخص ندارد و تحتتأثیر یک پدیده بیرونی دیگر، در جریان رسانهای اتفاق میافتند؛ یعنی اتفاقاً رسانه منشأ بروز است و به محض اینکه آن پدیده از بین میرود، این جمعیت نیز متفرق میشوند. مثل همین اتفاقاتی که شما نام بردید، سالهاست که دارد رخ میدهد؛ اما تبدیل به یک جریان با پیوند و با آگاهی و شعور نمیشود. اما چرا این اتفاقات که مثل گلولههای اعتراضی کوچک است و به لحاظ جمعیت و مقدار، خیلی قابلتوجه نیست، رخ میدهد؟ دلیلش این است که آن هوشمندی و آگاهی و کنترل و نظارت در آن وجود ندارد. این میشود آن چهارچوبی که ما با آن سروکار داریم؛ لذا اگر بخواهیم وارد تصمیمگیری برای دیپلماسی سایبری و اقدامات مقابلهبهمثل، همچون جنگ سایبری بشویم، باید اول چهارچوبی برای آن تعریف کنیم و قلمروهای آن شناسایی شود و هدفگذاری صورت گیرد که بدانیم برای کدام مخاطب و با چه برد و نفوذی است. اگر این اتفاق بیفتد، به نظرم ما پتانسیلهای ورود به حکمرانی سایبری جهان جدید را داریم؛ یعنی قابلیتها و پتانسیلها موجود است و ما باید بتوانیم آن را تبدیل به یک وضعیت نظاممند مبتنی بر حقوق و مقررات و تفاهمنامههای بینالمللی بکنیم.
مجدداً میگویم که هدف، حفظ آزادی و حریم امنیت ملی ماست. اگر هم این کار را انجام میدهیم تا آنجایی وارد تعامل با شرکتها و فناوریها میشویم که این فناوریها و تعامل با آنها، خدشهای به امنیت ملی و ارزشهای انقلابی ما وارد نکند. اما اگر من میخواهم وارد این حوزه شوم، باید برای خودم حریم حقوقی و هویت بومی تعریف کنم و برای دستگاهها و مردم سهم قرار دهم و این را تکلیف کنم. وقتی میگویم نیاز به یک سری شناسه دیجیتال داریم برای این است که هویت پنهان داخل اینترنت شفاف شود.
من نیاز به یک هویت جدیدی دارم که این هویت، هویت دیجیتالی باشد و نگویم هویت پنهان است؛ پس مجبورم که بگویم تمام پیمایشهای آنلاین مخدوش است و نتایج آن قابلاعتماد نیست. من نمیتوانم به آنها اعتماد کنم، در نتیجه در تصمیمگیریهایم نمیتوانم از آنها استفاده کنم. به همین دلیل ما نیاز به توجه به بحث شناسههای دیجیتال داریم. ما اگر بخواهیم جنگ سایبری کنیم، باید قوانین جنگ سایبری بینالمللی را بشناسیم. چه تصویری از این در آینده برای ما وجود دارد که باید ترسیم شود؟ به نظر من، ما باید وارد محیطهای حقیقی بینالمللی شویم.
/انتهای بخش اول/ ادامه دارد...