بررسی خلقیات ایرانیان در گفتاری از محمد فاضلی؛

ایرانی‌ها چطور مردمانی هستند؟

ایرانی‌ها چطور مردمانی هستند؟
آیا ملت‌های توسعه‌یافته دیگر که دموکراسی قوی‌تر و تکنولوژی بهتر و رفاه عالی‌تری نسبت به ما ایرانیان دارند، این خلقیات را ندارند؟ آلمانی‌ها، کره‌ای‌ها، آمریکایی‌ها و مالزیایی‌ها هم مثل ما دروغ می‌گویند؟

 گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ شاید اولین‌بار این سؤال برای «عباس میرزا» پیش آمد که چرا ما از غربی‌ها عقب افتاده‌ایم؟ یکی از پاسخ‌های به سؤال چرایی عدم توسعه‌یافتگی ایران، حدود بعد از ۱۳۰ از جنگ‌های ایران و روس داده شد. پاسخ این بود که خلقیات ما ایرانیان، باعث شده تا نتوانیم به شایستگی خود برسیم. نوشتن از خلقیات ایرانیان تبدیل به یک ژانر شده است و امروزه رونقی دارد. در بازار کساد کتاب و کتاب‌خوانی، بعضی از این کتاب‌ها به چاپ چهلم هم رسیده‌اند. چه خلقیاتی به ایرانیان نسبت داده می‌شود؟ نویسندگان چه نتایجی از خلقیات ایرانیان گرفته‌اند و... پاسخ به این سؤالات را در گفتار پیش رو از دکتر محمد فاضلی می‌شنویم.

 

ایرانی در توصیف خودی و غیرخودی

این خلقیات در همه کشورها هست اما چون در بین ایرانی‌ها از حد گذشته، باعث خانه‌خرابی شده است.

محمدعلی جمال‌زاده - داستان‌نویس مشهور ایرانی - اولین کسی است که از خلقیات ایرانیان سخن به میان آورده است. کتاب «خلقیات ما ایرانیان» جمال‌زاده، در اصل یک مقاله بلند بود که برای مجله مسائل ایران در سال ۱۳۴۲ نوشته بود. اعضای هیئت تحریریه مجله، بعداً به این نتیجه رسیدند که این مقاله را به‌عنوان یک کتاب چاپ کنند. دیگران هم بعدها راهی را رفتند که جمال‌زاده حدود ۵۷ سال قبل آغاز کرد. او در دیباچه کتاب، فساد را مرض مزمن ایرانیان تشخیص داد که در طی قرن‌ها به دلایلی مختلفی به وجود آمده است. این مرض کهنه، تاکنون علاج نشده است. در این کتاب، برخی از کیفیات فساد ایرانیان از زبان نویسنده‌های مختلف داخلی و خارجی، فهرست و بررسی می‌کند.

جمال‌زاده در اصل می‌خواهد با گفتن عیوب ایرانیان، یک داروی تلخ را به خورد مردم کشورش بنوشاند. این خلقیات در همه کشورها هست اما چون در بین ایرانی‌ها از حد گذشته، باعث خانه‌خرابی شده است. خلقیاتی که نه می‌شود آنها را ندید، نه می‌شود انکار کرد و نه می‌شود تلافی کرد. جمال‌زاده می‌گوید ما باید با واقعیت مواجه شویم. او به نظرات ۴ دسته افراد استناد می‌کند. دسته اول، نویسنده‌های رومی و یونانی مثل «هرودوت» هستند که بیست و چند قرن پیش راجع به ایرانی‌ها اظهارنظر کرده‌اند. دسته دوم، نظر غیرغربی‌ها مثل اعراب، ترک‌ها و تاتارها درباره ایرانی‌هاست. دسته سوم، نظر پزشک‌ها و نویسندگان عمدتاً غربی و اروپایی است که در دو قرن اخیر راجع به ما نوشته‌اند. نهایتاً دسته چهارم هم نویسندگان ایرانی را در برمی‌گیرد که راجع به مردم این کشور نوشته‌اند. کتاب جمال‌زاده، عمدتاً نظرات دسته سوم- یعنی نویسندگان و پزشکان اروپایی و غربی درباره ایران - را مبنا قرار داده است. افرادی مانند «ادوارد براون»، «جیمز موریه»، «شاردن»، «سر جان ملکم» و... در این قسمت پراستناد هستند. در بین ایرانی‌ها هم او در فصل چهارم به نظرات افرادی همچون «قائم‌مقام فراهانی»، «وحشی بافقی»، «میرزا آقاخان کرمانی» و «عارف قزوینی» استناد می‌کند.

تلاش جمال‌زاده این است که خلقیات ایرانیان را تلخ ترسیم کند. او به کتاب‌های خودش هم اشاره می‌کند. مثلاً می‌گوید ادعاهای ایرانی‌ها، پا در هواست و برای رضای خدا، دروغ می‌گویند! او البته صفات خوب ایرانی‌ها را هم فهرست کرده است. مثلاً می‌گوید همه بالاتفاق معتقدند که ایرانی‌ها مردمانی خونگرم، بااستعداد، تمدن منش، باعاطفه، بلندنظر و مبادی‌آداب هستیم. بقیه نویسنده‌ها هم در دهه‌های بعد، هر زمان که از ایران خواستند حرف بزنند، معمولاً راه جمال‌زاده را رفتند.

 

تنها رمان‌ها نبودند

درست است که بنیان‌گذار ژانر خلقیات ایرانیان، «محمدعلی جمال‌زاده» هست اما بسط و توسعه این ژانر را باید در نویسندگان دیگری همچون «علی رضاقلی»، «حسن نراقی»، «مهندس مهدی بازرگان»، «محمود سریع‌القلم»، «حسن قاضی مرادی» و... که ایدة جمال‌زاده را توسعه دادند، پیدا کرد. کتاب «جامعه‌شناسی نخبه‌کشی» نوشته علی رضاقلی در سال ۱۳۷۷ چاپ شد و تا امروز بیش از ۴۰ بار تجدید چاپ شده است. لب کلام او این بود که ما ایرانی‌ها، نخبه کش هستیم و صدراعظم‌های خوبی همچون امیرکبیر را کشتیم. او فرهنگ ایران را فرسوده، ناتوان و غیرمولد می‌داند. مردم ایران هم از نظر او به فساد و خودکامگی آلوده شده‌اند و اینها زمینه‌ساز قتل نخبگان این ملت شده است. او معتقد است که ایرانی‌ها هنوز نمی‌دانند به چه قیمتی رفاه برای این کشور به دست آمده است. طبیعی است که سیاست و اقتصاد ایران، معلول همین فرهنگ غیرمولد ایرانی است.

نوع انسانی که استبداد در ایران تولید کرده است، مناسب توسعه‌یافتگی قرن بیستم نیست

نفر بعد، محمود سریع‌القلم - استاد تمام رشته علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی - است. او در سال‌های اخیر بیشتر راجع به مفهوم توسعه در ایران و دنیا قلم زده است. ایشان در متنی با عنوان «۳۰ ویژگی یک انسان عقلانی» راجع به خلقیات ایرانی‌ها می‌پردازد. همچنین در کتاب دیگری به نام «فرهنگ سیاسی ایران»، مشخصات منش ملی ایرانیان را برمی‌شمارد. در این کتاب، حدود ۸۰ صفت منفی را ذکر می‌کند و این کتاب را که ادامه کار «جمال‌زاده» است، روزنه‌ای برای آینده ایران می‌داند. او می‌نویسد: «نوع انسانی که استبداد در ایران تولید کرده است، مناسب توسعه‌یافتگی قرن بیستم نیست.» سریع‌القلم هم مثل جمال‌زاده، نقاط مثبت ایرانیان را ذکر می‌کند و می‌نویسد: «ایرانیان اولین ملتی بودند که در آسیا، نظام پارلمانی را به راه انداختند.» او معتقد است که با برنامه‌ریزی و تبدیل صداوسیما به یک مرکز آموزشی، بسیاری از خصلت‌های منفی ایرانیان را می‌شود اصلاح کرد.

«حسن قاضی مرادی» هم مثل سریع‌القلم، خلقیات ایرانیان را محصول استبداد می‌داند. او در پیرامون خودمداری ایرانیان، این روحیات استبدادی را توضیح می‌دهد. از نظر ایشان، ایرانیان خلقیاتی مثل سیطره ناامیدی، نداشتن هویت فردی، تعصب دینی، تفکر قضا و قدری، سازگاری‌ناپذیر بودن و... را دارند. همچنین «مهدی بازرگان» و «حسن نراقی» نیز همین خصائل را کم‌وبیش برای ایرانیان برمی‌شمارد.

ژانر خلقیات ایرانیان فقط در قالب کتاب، محدود نمانده است. «ایرج پزشک زاد» با رمان «دایی جان ناپلئون»، فیلم سینمایی کمتر دیده شده «ای ایران» از «ناصر تقوایی»، جوک‌های کمدینی مثل «حسن ریوندی» و دیگرانی هم به این موضوع پرداخته‌اند. هم چنین در برخی آثار مهران مدیری مثل پاورچین، ساعت خوش، نقطه‌چین، شب‌های برره، قهوه تلخ و... به همین موضوع پرداخته است. در این آثار، مهران مدیری سعی کرده است تا آدم‌ها را پاچه‌خوار، زیرآب زن، تنبل، فرصت‌طلب، فاسد، غیرعقلانی و... یعنی با همان صفات مدنظر جمال‌زاده و قاضی مرادی، معرفی کند.

 

آیا تو چنان که می‌نمایی، هستی؟

پس خلاصه سخن همه نویسندگان و روشنفکران ایرانی، این است که از دل خلق ایرانیان، استبداد و توسعه‌نیافتگی در می‌آید. حتی شاید بشود گفت که این خلقیات، نتیجه استبداد حاکم بر مردم ایران در طول قرن‌های طولانی است. ما باید از خود بپرسیم که آیا واقعاً ما ایرانی‌ها، همین‌طور هستیم که این نویسندگان توصیف می‌کنند؟ آیا واقعاً این خصوصیات در بین همه ایرانیان رایج است؟ آیا ملت‌های توسعه‌یافته دیگر که دموکراسی قوی‌تر و تکنولوژی بهتر و رفاه عالی‌تری نسبت به ما ایرانیان دارند، این خلقیات را ندارند؟ آلمانی‌ها، کره‌ای‌ها، آمریکایی‌ها و مالزیایی‌ها هم مثل ما دروغ می‌گویند؟ آیا کسانی که این خلقیات را برای ما فهرست کرده‌اند، بررسی تجربی هم کرده‌اند یا این نوشته‌جات، حاصل تجارب روزمره آنهاست؟ نقش سفرنامه‌های خارجی‌هایی که به ایران آمده‌اند و این مطالب را نوشته‌اند، چقدر است؟ اگر ما هم به فرنگ می‌رفتیم، راجع به خارجی‌ها همین حرف‌ها را می‌زدیم؟

 

/ انتهای پیام /