آسیب‌شناسی مسئله مدگرایی جامعه ایرانی در گفت‌و‌گو با حسین نجفی/ بخش دوم؛

فریب ذهن، مقدمه بدبختی انسان مدرن

فریب ذهن، مقدمه بدبختی انسان مدرن
مد باید توسط چیزی پمپاژ شود. به طور نمونه می‌دانید که در آمریکا آزادترین رابطه‌های جنسی می‌تواند شکل بگیرد؛ پس چرا باید این کشور حدود ۴۰۰ میلیون سایت پورن داشته باشد؟ چون نیاز طبیعی به امر جنسی مدام در پی تنوع‌طلبی و تعدد ارتباط نیست؛ اما به کمک فضای مجازی، ذهن مدام در معرض تحریک و فریب قرار می‌گیرد و حتی معتاد آن ایماژ و کاراکتر می‌شود. وقتی این رسانه وجود دارد و این ایماژ‌ها را می‌سازد، مسلط می‌شود و مدام انسان را به سمت خود می‌کشد.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ پیش‌ازاین و در بخش نخست با گفت‌وگو دکتر حسین نجفی پیرامون مسئله مُد و مدگرایی جامعه ایرانی تأکید شد که «برای فروش بیشتر، نیاز به تولید بیشتر نیست؛ بلکه باید نیاز بیشتر ایجاد کرد و باتوجه‌به نیاز کاذب ایجاد شده، می‌توان کالای تولید شده را به قیمت بالاتر نیز فروخت.» بحث پیرامون نحوه تأثیرپذیری و تأثیرگذاری جامعه ایران بر مد، همراه با نقش نهادهای حاکمیتی در ترویج یا کنترل آن، بود که بحث به اینجا رسید. حسین نجفی، دکتری جامعه‌شناسی دارد و معاون امور آسیب‌ها و مسائل اجتماعی سازمان امور اجتماعی کشور است. در بخش دوم این گپ‌وگفت به دنبال آنیم که مسیر ایران امروز درباره موضوع مدگرایی را واکاوی کنیم.

 

تنِ من و ماجرای دختر شایسته!

کمی هم درباره تاریخ مد و ریشه تاریخی شکل‌گیری آن در ایران توضیح بدهید.

نجفی: طرح بحث ما این بود که اگر دنیای جدیدی شکل نگیرد، قطعاً مد شکل نمی‌گیرد. جنگ ایران و روس، اولین مواجهه جدی ما با غرب است؛ اما در ساحت اندیشه‌ای، رویارویی و برخورد ما با غرب مدرن، متعلق به اواسط دوره «ناصری» است که توسط «ملکم خان»، «آخوندزاده» و... ایجاد می‌شود و وقتی با کودتای انگلیسی - بهائی، رضاخان به اریکه قدرت می‌نشیند، اولین کنش‌های جدی در تغییرات اجباری اجتماعی رخ می‌دهد. همه می‌دانیم که رضاشاه با مشت آهنین می‌خواست ما را وارد دوره جدیدی از تاریخ بکند. الزام ورود به دوره جدید، اول بیداری از خواب غفلت و جوان شدن ذهن و فهم ایرانی است و لازمه این جوانی، تربیت نسوان و کودکان است که توسط مجلاتی مثل «ایرانشهر»، «کاوه» و... صورت‌بندی و تکرار می‌شوند.

اولین کشف حجاب در دوره قاجار توسط «قره العین» بابی و در دوره پهلوی توسط «صدیقه دولت‌آبادی» بهائی اتفاق می‌افتد.

در راستای این جوانی، پهلوی با زور سرنیزه و با مشت آهنین، شروع به اجرای تغییرات بزرگ اجتماعی می‌کند که آنچه به موضوع بحث ما مرتبط می‌شود، ماجرای کشف حجاب است. جالب‌توجه آن است که اولین کشف حجاب در دوره قاجار توسط «قره العین» بابی و در دوره پهلوی توسط «صدیقه دولت‌آبادی» بهائی اتفاق می‌افتد. در بُعد فرهنگی نیز برای به میدان آوردن زنان روزنامه‌هایی مثل «تربیت نسوان» و «عالم نسوان» شروع به گفتمان‌سازی درباره نقش و تصویر زن در دوره جدید می‌کنند که زن باید آزاد باشد، باید تربیت جدید را بپذیرد و نسل مدرن یا جدید را تربیت کند.

روند مشت آهنین و استبداد منور در دوره پهلوی دوم تا حدی جای خود را به سیاست‌های نرم می‌دهد و مجلاتی مانند «زن روز» و دیگر مجلاتی که ما به آنها مجلات زرد می‌گوییم، برجسته می‌شود و شروع به ساختن ذهن جامعه ایرانی در حوزه مد و تعریف زن ایرانی، انتخاب دختر شایسته و... می‌کنند. این دختر شایسته چه دختری است؟ دختری که با تن تعریف می‌شود و آنچه مهم است، تناسب اندام به همراه پوشش خاص اوست.

تصویری که از زن ساخته می‌شود نیز متفاوت می‌شود. زن موفق کسی است که مانند زن سنتی دیگر مدیر خانه نیست، بلکه درس خوانده، شغل دارد، مدیر است و... پشت‌پازدن به سنت علاوه بر اینکه در فیلم‌فارسی اهمیت دارد، در فیلم‌های بعد از انقلاب هم ادامه دارد. مثلاً در فیلم «پدرسالار»، عروس خانواده که برادرزاده پدرسالار هم هست، یک دختر کاملاً عقلانی و امروزی است و در آخر فیلم، این جوان بر پیری و فکر سنتی غلبه می‌کند.

 

شما می‌خواهید بفرمایید که برای رواج مد در جامعه، کاراکترهای خاصی تعریف و ترویج می‌شود؟

نجفی: بله. این کاراکتر این‌طور است که افراد اهل مد، انسان‌های عاقل، باسواد و به روزی هستند و در مقابل کسانی که اهل مد نیستند، خانه‌دار، بی‌سواد و عقب‌مانده از تغییرات مثبت زندگی هستند. با ایجاد این دوگانگی، مدگرایی تقویت می‌شود و کم‌کم رشد می‌کند. بعد از انقلاب هم خصوصاً با سیاست‌های توسعه‌ای مبتنی بر مصرف بیشتر بعد از جنگ که حوزه فرهنگ هم به کمک بازار می‌آید و خودش به‌مثابه یک بازار تعریف می‌شود و منطق توسعه، منطق بازاری می‌شود، این امر تشدید می‌گردد؛ زیرا می‌دانیم که مد، با ایجاد نیاز برای مصرف زنده است.

 

جامعه ما چه مواجهه‌ای با مسئله مد دارد؟

افراد اهل مد، انسان‌های عاقل، باسواد و به روزی هستند و در مقابل کسانی که اهل مد نیستند، خانه‌دار، بی‌سواد و عقب‌مانده از تغییرات مثبت زندگی هستند. با ایجاد این دوگانگی، مدگرایی تقویت می‌شود و کم‌کم رشد می‌کند

نجفی: در دوران پهلوی مشخص است که جامعه واکنش سختی نشان می‌دهد، اما در جمهوری اسلامی رگه‌ای فعال شده است که می‌خواهد برگزاری جشنواره‌های مد و لباس و اشاعه مد را به نحوی مدیریت میدانی کند و احتمالاً فعلاً در مقام اجرا چاره‌ای هم ندارد. باید کارگروهی بزند، این مد را سامان بدهد و الگوهای جدید پوشش را برای جامعه تعریف کند. هر چند باتوجه‌به ایجاد مسئله زن از سوی گفتمان مدرن، اقدامات دیگری برای بازسازی تصویر زن در جمهوری اسلامی هم انجام گرفته است؛ اقداماتی مانند آنچه در صداوسیما و برخی رسانه‌ها بر تبلیغ و ترویج الگوی مادران مدال‌آور المپیک انجام شد و تصویر خانم‌هایی که در المپیک مدال آوردند و هم‌زمان بچه هم در بغل دارند، برجسته شد. این مقاومت که سعی می‌کند تصویر زن در اجتماع را مشروعیت ببخشد ولی آن را با معیارهای بومی بازسازی کند، در مقابل همان گفتمان ترویج مد مدرن است. اینکه زنان هم می‌توانند مشارکت اجتماعی داشته باشند، هیئت‌علمی باشند، نخبه و ورزشکار باشند و هم‌زمان مادر باشند و خانواده برایشان مهم باشد، در دستور کار قرار گرفت. این تصویر رگه‌هایی از آن مقاومت است که در مقابل مدگرایی و استفاده ابزاری از جسم زن به‌مثابه یک کالا در رسانه استفاده می‌شود.

 

پمپاژ ایماژهای رسانه‌ای به‌مثابه توپخانه دشمن

یک برداشتی از صحبت‌های شما توسط خواننده می‌شود که ما یک سنت داشتیم و این سنت خوب بود و الان نداریم و ما بلاتکلیف هستیم و شما می‌خواهید ما را باز به همان سنتی که کلی معایب و ضعف داشته است برگردانید. یعنی تصویر ما از سنت، تصویر پیش‌رونده‌ای نیست. آیا انتهای دیدگاه شما این است که ما باید به سنت برگردیم؟

نجفی: اگر تاریخ انقضای معنایی از سنت تمام شده باشد، دیگر تمام شده است و هیچ کسی نمی‌تواند در تاریخ دنده‌عقب بگیرد و آن را احیا کند. ولی اگر یک مولفه‌ای از سنت وجود داشته باشد و هنوز معنابخشی می‌کند یا کارکرد دارد، پس حضور آن مؤلفه واقعی است و نقش‌آفرینی می‌کند. به طور مثال، در احیای طب سنتی، آیا بازگشت به گذشته صورت‌گرفته یا یک نفر عزم کرده به گذشته برگردد و یا می‌خواهند ما را در گذشته نگه دارند؟ اتفاقاً پس از مشخص‌شدن نقص طب مدرن بود که نیاز جدیدی خلق شد و مشخص شد که طب سنتی، طب گیاهی یا طب طبیعی دوباره به روی صحنه زندگی ما باید برگردد. ضمن آنکه این فقط ما نیستیم که در تاریخ این مسیر را می‌رویم. الان در کشورهایی مثل آلمان درصد قابل‌توجهی از داروها مبتنی بر پایه گیاهان طبیعی ساخته می‌شود. مضرات آنتی‌بیوتیک‌ها و مقاوم شدن بدن در برابر داروهای شیمیایی انسان را به این نتیجه رسانده است که باید از ظرفیت طبیعت در راستای درمان خود بیشتر استفاده کند. به‌واقع کسی نمی‌تواند به سنت برگردد، مگر اینکه سنت ظرفیتی را در دل خود داشته باشد که بتواند در دنیای امروز نقش‌آفرینی کند.

فرصتی در دنیای جدید به وجود آمده است که امکان حضور غیر را می‌دهد؛ اما اینکه تا چه حد سنت بتواند نظام معنایی خودش را بازسازی کند، وضعیت متفاوتی را رقم می‌زند. وضعیت پست‌مدرن موقعیتی است که در آن مرجعیت عقلانیت دنیای مدرن زیر سؤال رفته است و این زیر سؤال رفتن فرصت بزرگی برای حضور سنت است.

باید توجه داشت که سنت، لزوماً یک مسئله تاریخی و زمانمند نیست؛ هر چند در زمان خاصی بروز کرده باشد. سنت در معنای عمیق خود یک صورت‌بندی از وضعیتی است در عالم که انسان نسبت دیگری با هستی برقرار می‌کند. بسیاری از انسان‌ها با فهم سنتی در مناسبات فعلی زندگی می‌کنند و احساس نمی‌کنند در گذشته زندگی می‌کنند. بسیاری از خانم‌هایی هستند که هیئت‌علمی‌اند و مدگرا هم نیستند. البته مدگرایی امری صفر و صدی نیست و همه ما به‌گونه‌ای مبتلا به آن هستیم؛ اما در آن معنایی که دائماً بخریم و بپوشیم و رنگ عوض کنیم، یک عده این‌گونه نیستند و سنت در ذهن آن‌ها منفی نیست و مثبت و پیش‌برنده است. وقتی تز جدید نیز تمام می‌شود، آنتی‌تزی پیدا می‌شود و این ضعف خود تز است که به قوت سنت وابسته است. جنبش «زنان بدون آرایش»، پاسخ به یک وضع و نیازی است که خودش به وجود آمده و کسی آن را ایجاد نکرده یا مثلاً جنبش جهانی «حمایت از خانواده»، بازگشت به سنت نیست؛ بلکه نیاز طبیعی بشر به خوب زیستن است.

طبیعی است وقتی امری اعتباری مانند مد که حقیقت نیست و از حق نیز بهره خاصی ندارد پا می‌گیرد، انسان را به نقطه خستگی و سرخوردگی برساند. آنچه که در فیلم سینمایی «جوکر» - به کارگردانی - تاد فیلیپس - به‌خوبی به نمایش در می‌آید، این است که باید این چرخه تحقیر و تحمیل ایماژهای تقلبی تمام شود. ایماژهای توخالی که بشر روزی از آن سرخورده خواهد شد و امروز شده است. وقتی انسان «فشن شوها» را می ببیند که مدل‌ها با لباس‌های عجیب‌وغریب ظاهر می‌شوند، نشان می‌دهد که مد هم در معنا و هم در فرم به ابتذال رسیده است و وقت بیداری نسبت به این چرخه فرارسیده است. بالاخره بشر یک فطرتی هم دارد که این امور را می‌فهمد و از این وضعیت خسته می‌شود، هرچند فعلاً پمپاژ ایماژ رسانه‌ای ذهن بشر را اسیر کرده است؛ بنابراین حضور فعال نظام معنایی سنت، مسئلة جدی و نیازی واقعی است که بشر به‌رغم پمپاژ مدام رسانه‌ای به سراغ آن می‌رود. سنت به‌خاطر ظرفیتش زنده است و کسی آن را زنده نمی‌کند و کسی نمی‌تواند در تاریخ دنده‌عقب بگیرد تا شما را از الان به صد سال پیش ببرد.

 

فریب ذهن، مقدمه بدبختی انسان مدرن

آیا همین سنت هم نیاز به تکثر فرهنگی که مدرنیته تعریف می‌کند دارد؟

نجفی: فرصتی در دنیای جدید به وجود آمده است که امکان حضور غیر را می‌دهد؛ اما اینکه تا چه حد سنت بتواند نظام معنایی خودش را بازسازی کند، وضعیت متفاوتی را رقم می‌زند. وضعیت پست‌مدرن موقعیتی است که در آن مرجعیت عقلانیت دنیای مدرن زیر سؤال رفته است و این زیر سؤال رفتن فرصت بزرگی برای حضور سنت است. البته باید توجه داشت که یک دنیای برزخی به وجود می‌آید که همه بوم‌ها به یک ارزش و اعتبار امکان حضور دارند و سنت ما باید بتواند در این حضور خودش را بازیابی کند.

 

لطفاً کمی درباره آنچه راجع به پمپاژ ایماژها و زنده نگه‌داشتن مد فرمودید، توضیح دهید.

نجفی: این ایماژها و کاراکترها وقتی زنده هستند که از منبعی ارسال و بازارسال و پشتیبانی شوند. روایت و تصاویر مسلط وقتی تسلط دارند که به طریقی پمپاژ شود و اگر این پمپاژها نباشد، کم‌کم فراموش می‌شوند. همان‌گونه که مد نیز این‌گونه است. مد، تب خواست آنی جامعه است. اگر یادتان باشد سخن یا تکه کلام طنزی مدتی مد بود و در محافل عمومی گفته می‌شد و مردم با آن سرگرم بودند، اما به‌محض اتمام آن فیلم یا سریال دیگر از یاد می‌رفتند و سخن تازه‌ای مد می‌شد. پس مد باید توسط چیزی پمپاژ شود. به طور نمونه می‌دانید که در آمریکا آزادترین رابطه‌های جنسی می‌تواند شکل بگیرد؛ پس چرا باید این کشور حدود ۴۰۰ میلیون سایت پورن داشته باشد؟ چون نیاز طبیعی به امر جنسی مدام در پی تنوع‌طلبی و تعدد ارتباط نیست؛ اما به کمک فضای مجازی، ذهن مدام در معرض تحریک و فریب قرار می‌گیرد و حتی معتاد آن ایماژ و کاراکتر می‌شود. وقتی این رسانه وجود دارد و این ایماژها را می‌سازد، مسلط می‌شود و مدام انسان را به سمت خود می‌کشد.

 

اخیراً دیدیم که یک سایتی رنگ سال ۲۰۲۵ را اعلام کرد و این مسئله در صفحات مختلف رسانه‌های داخلی به‌سرعت چرخید؛ درحالی‌که ۱۰ سال گذشته این‌گونه نبود که یک سایتی در گوشه‌ای از دنیا یک رنگی را اعلام کند و شاهد باشیم که به این سرعت در جامعه ایرانی نسبت به آن واکنش نشان داده شود. نزدیک‌شدن انسان‌ها به همدیگر به‌وسیله تکنولوژی تا کجا می‌تواند نوع نگاه و جهان‌بینی ایرانی را به نسبت نوع زندگی پیش ببرد؟

نجفی: مسئله صرفاً رنگ نیست. ما روز دختر داریم، روز ولنتاین داریم، روز هالووین و... داریم. این مواجهه جدی معنایی دو گفتمان در معنابخشی به هویت انسان است. اما اگر آن توضیحات درباره چرخه اقتصادی مد را بپذیریم، اعلام رنگ سال نیز تداوم همین چرخه است که بهانه‌ای به نام رنگ سال، نیروی تداوم‌بخش و پیشران تولید نیاز برای مصرف خواهد بود که این چرخه اقتصادی ایجاد شده توسط مد را تأمین و پشتیبانی می‌کند.

 

اگر قدری جلوتر بیاییم و سال‌های اخیر را بررسی کنیم، می‌بینیم که رهبر انقلاب هم قریب به این مضمون فرموده‌اند که مد، مسئله مهمی است و ما هم باید بتوانیم برای جامعه خودمان داشته باشیم. ضمن اینکه ما کارگروه‌های مد و لباس را راه‌اندازی کرده‌ایم که این وضعیت را ساماندهی کنند و حتی در مجلس نیز برای آن قانون مصوب کردیم. اما انگار که این کار نگرفته است. به نظر شما علت چیست؟

نجفی: به نظرم اینکه بگوییم نگرفته، خیلی حرف دقیقی نیست. ممکن است وسعت نداشته باشد و نتوانسته باشد آن چیز که ما توقع داشتیم را خیلی گسترش بدهد. کاملاً واضح است که مد، تبرج است و در ذات خود، تن نمایی و نمایش دارد. آن هسته‌ای که می‌خواهد الگوهای عفیفانه پوشش را گسترش بدهد، اگر چه مورد استقبال هم هست؛ اما نمی‌تواند از یک حدی فراتر برود، چون منطق مسئله مشکل دارد و شما باید بتوانید منطق را حل کنید. تولید برای بازار به این معنا نیست که اگر جنس خوب، باکیفیت، ارزان‌قیمت و خوش‌سیما هم تولید شد، الزاماً توسط مشتری استفاده شود؛ چون دنیای او، محاسبه او و آنچه از پوشش می‌فهمد، متفاوت است و شما می‌خواهید برای چنین کسی، لباس پوشیده‌تر تولید کنید. اگر نکنید که هدفتان را از دست داده‌اید و اگر پوشیده‌تر تولید کنید که او دیگر سراغ شما نمی‌آید و این به نظر من یک تناقض ذاتی است. مثلاً شما مدام چادرهای متنوع تولید کنید؛ درحالی‌که او اصل چادر را قبول ندارد! شکاف اینجاست. شما می‌خواهید در این شکاف با معنایی که مد و تبرج را تولید نمی‌کند، جای او را بگیرید و خب معلوم است که نمی‌شود. چون خود این هم یک مد است و فرقی نمی‌کند مد اسلامی یا غیراسلامی باشد؛ چون چیزی شبیه بانکداری اسلامی است.

 

پوشش‌هایی برای بی‌حیاها!

رهبر انقلاب در سال ۸۳ و در جمع اعضای شورای‌عالی انقلاب‌فرهنگی فرموده بودند: «تقلید فرهنگی، خطر خیلی بزرگی است، اما این حرف اشتباه نشود با اینکه بنده با مد و تنوع و تحول در روش‌های زندگی مخالفم. نخیر، مدگرایی و نوگرایی اگر افراطی نباشد، اگر روی چشم‌وهم‌چشمی رقابت‌های کودکانه نباشد، عیبی ندارد. لباس و رفتار و آرایش تغییر پیدا می‌کند. مانعی هم ندارد؛ اما مواظب باشید قبله‌نمای این مدگرایی به سمت اروپا نباشد. این بد است. اگر مدیست‌های اروپا و آمریکا در مجلاتی که مدها را مطرح می‌کنند، فلان طور لباس را برای مردان یا زنانِ خودشان ترسیم کردند، آیا ما باید اینجا در همدان یا تهران یا در مشهد آن را تقلید کنیم؟ این بد است. خودتان طراحی کنید و خودتان بسازید.» همچنین ایشان در سال ۷۰ و در جمع پرستاران هم فرموده بودند: «به اعتقاد من، گرایش به سمت مدگرایی، تجمل‌گرایی، تازه‌طلبی و افراط در کار آرایش و نمایش در مقابل مردان، یکی از بزرگ‌ترین عوامل انحراف جامعه و انحراف زنان ماست.»

نجفی: مدگرایی دقیقاً همین مواردی است که ایشان فرموده‌اند نباشد. الان پوشش‌هایی وجود دارد که هیچ خانم مؤمنه‌ای استفاده نمی‌کند؛ چرا که ایجاد شده تا خانم را به سمت دیگری ببرد؛ یعنی جهت‌گیری مد می‌تواند جهت‌گیری فساد انگیزی هم باشد؛ البته نمی‌خواهم این را مطلق بگویم.

 

ما در این سال‌ها با هویت ایرانی چه کار کردیم؟ بخشی از این نکاتی که گفته می‌شود به‌گونه‌ای است که گویا جامعه ایرانی می‌خواهد از خود ایرانی‌اش با نوع پوشش، نوعی اعتراض و فرار کند. کجا اشتباه رفتیم که این اتفاق رخ‌داده است؟

الان پوشش‌هایی وجود دارد که هیچ خانم مؤمنه‌ای استفاده نمی‌کند؛ چرا که ایجاد شده تا خانم را به سمت دیگری ببرد؛ یعنی جهت‌گیری مد می‌تواند جهت‌گیری فساد انگیزی هم باشد؛ البته

نجفی: قطعاً برخی از تصمیم‌ها و برنامه‌ریزی‌ها درست نبوده‌اند، اما نمی‌توان راه رفته را اشتباه دانست. همچنین این‌گونه نیست و شما نمی‌توانید از هویت ایرانی خود فرار کنید؛ چراکه این دست شما نیست و یک ساختار ارادی نیست که بگویید فراموشش می‌کنم. شما با او متولد می‌شوی، تربیت می‌شوی و با او بزرگ می‌شوی و حتی وقتی به خارج از کشور می‌روی در حسرت فرهنگ خود و مملکت خودت هستی و هر چقدر هم که آنجا به تو خوش بگذرد، یک حس تعلقی به اینجا داری. ضمناً باید حضور پررنگ گفتار رقیب بیرونی که در رسانه‌هایی خارجی حضور پررنگی دارد را لحاظ کرد که مدام می‌گوید ایران خراب شده و اصلاح‌شدنی نیست. نمونه واضح آن، روایت فیلم «جدایی نادر از سیمین» است. در این فیلم نادر که می‌خواهد بماند مقصر است و سیمین که می‌خواهد در اعتراض به این وضعیت مهاجرت کند، کار درست را انجام می‌دهد؛ زیرا اینجا را نمی‌شود اصلاح کرد. خب وقتی که این ایماژها ساخته و این ذهنیت تولید می‌شود که همه چیز بد است و یک شبکه قوی هم پشت آن می‌آید، معلوم است که من حس کلافگی و خشم پیدا می‌کنم و با شدت تمام، همه چیز را بد و خراب می‌بینم و از این وضعیت به‌شدت ناراحت و خشمگین می‌شوم. اگر اخبار بی‌بی‌سی را دنبال کنید، می‌بینید که یک تعریف از ایران ندارد. از ایران باستان و از دوران پهلوی به‌شدت تعریف فانتزی می‌کند؛ اما با تمرکز بر بخشی از مشکلات اجتماعی که خود غربی‌ها هم با تحریم‌ها به آن دامن زده‌اند، در میان مردم ایجاد خشم و نفرت و ناامیدی می‌کنند. این امر باعث می‌شود دیگر خوبی‌ها دیده نشود؛ نه اینکه اصلاً نبیند، بلکه می‌گوید چیزهای مهم‌تری وجود دارد و من باید رها کنم و بروم و وقتی رها می‌کند و از این صحنه و دعوای رسانه‌ای دور می‌شود، آن وقت است که اعتراف به‌خوبی ایران می‌کند. الان هنرمندانی که از کشور رفته‌اند از هزینه پزشک و دندانپزشک، درآمد، اجاره و... در خارج می‌نالند. تنها قشری که نخبه اقتصادی یا صنعتی یا علمی بوده‌اند و خارج از کشور در جایی مشغول هستند و مشکلی ندارند، اعتراض کمی دارند.

پس جلوه اعتراضی پیداکردن پوشش، نیازمند تحلیل دقیق‌تری است. ما حتی می‌بینیم علی‌رغم اینکه دیگر مواجهه خاصی با بی‌حجابی صورت نمی‌گیرد، هنوز هم رعایت پوشش بسیار بالاست. اصولاً آنچه در غرب به‌عنوان جنبش‌های جدید مطرح می‌شود، قابل‌انطباق با ایران نیست. نه پوشش‌های خاص اعتراضی جوانان غربی و نه موسیقی‌هایی مانند رپ و... در ایران موضوعیت ندارد.

 

وقتی راجع به احساس رضایت از انسان‌های عادی می‌پرسیم، می‌گویند که ما امتیازی را در سال ۱۴۰۱ به دست آوردیم و به سمتی می‌رویم که سال‌ها حاکمیت اجازه نمی‌داده و اگر هم می‌بینید اتفاقی افتاده به این دلیل است که مردم به سمتی می‌روند و این سمت هم عجیب است و سرعتش به‌قدری زیاد است که تحلیل‌کردن آن شاید کمی متفاوت باشد. نظر شما چیست؟

نجفی: به نظر من نه سرعتش بالاست نه خیلی اتفاق خاصی افتاده است. هرچند این چالش وجود دارد و آرام‌آرام خودش را تنظیم می‌کند.

 

چه مؤلفه‌هایی را باید در بحث مد و نگاه جامعه ایرانی به مصرف تقویت کرد تا منجر به‌سرعت رشد و پیشرفت بیشتر شود؟

نجفی: حریم‌های جامعه ما به نحوی جابه‌جا شده است و اگر بتوانیم از این مفاهیم بنیادین عبور کنیم و این ایماژهایی را که حکومت اسلامی، دولت و صداوسیما و... تولید می‌کند، کنترل کنند و حواسشان باشد که با این حجم تبلیغات و پولی‌کردن همه چیز به خودشان ضربه می‌زند، به نظر من اتفاقات خیلی خوبی رقم می‌خورد. وقتی که شما پمپاژ را رد کردید، لزوم آن را از بین می‌برید. دوز دین‌داری ما بالاست و واقعاً مردم ایران معتقد هستند؛ اما نوع دین‌داری مقداری عرفی‌تر شده است و از دین‌داری فقهی فاصله گرفته‌ایم و آمارها نیز همین را می‌گوید. اینجا ما اصول دین را می‌دانیم اما شدت و ضعف پیدا کرده‌ایم و باید این را از هم تفکیک کنیم.

 

مونتاژگر، خلاق نیست!

تصویر و مسیر ایران امروز را چگونه می‌بینید؟

نجفی: من نمی‌خواهم چالش درونی‌مان را نفی کنم، اما به نظر من علی‌رغم فشارها و نارضایتی‌ها، ما یک التفات تاریخی هم پیدا کرده‌ایم. چیزهایی که ما تلاش می‌کردیم بگوییم و باورمان نمی‌شد را الان مردم باور می‌کنند. اما الان هر کسی هر گونه انتقادی داشته باشد، پیشرفت ایران را می‌بیند. آن تصاویر ایران خشن، ایران بسته و آن ایرانی که مخالف همه چیز است، دیگر معنا ندارد. یک بدنه جدی ایرانی رفت و غرب را هم دید و واقع‌بینی هم پیدا شد. از طرف دیگر، شما بیداری جبهه مقاومت و جاهای دیگر را می‌بینید که به نظر من این هم موضوعیت دارد. وقتی اینها را در کلان و از فاصله دور می‌بینید، معنایش را متوجه می‌شوید. الان می‌فهمیم در چه جایگاه تکنولوژیک و علمی و پزشکی هستیم و همه‌مان این را باور داریم. وقتی که اسرائیل به ما حمله می‌کند، ترس زیادی نداریم. خدا نکند جنگ بشود و شهرها مورد حمله باشد و اتفاق خاصی بیفتد؛ اما در همین صحنه هم یک اطمینانی می‌بینید.

من آینده را روشن و مثبت می‌بینم. حتی خود مد هم یک مد است؛ چون جامعه ما معنا تولید می‌کند و قطعاً کسانی که معنایی ندارند یا جوان‌ترند، سراغ آن خواهند رفت؛ ولی کلیت جامعه ما را درگیر نمی‌کند. من چنین حسی دارم. نه اینکه نارضایتی و نقص نیست. این همه شبکه مخالف آمدند و رفتند. برای چه باید شبکه‌ای که اثربخش است تعطیل شود؟ چون اثرش را نداشته و هر چه داشته؛ گفته و نتیجه نگرفته است. دیگر چه حرف جدیدی وجود دارد که جوان را به هیجان بیاورد؟ می‌خواهم بگویم اتفاقاً جامعه ما جامعه عاقلی است و وقتی این را می‌فهمید که جوامع دیگر را دیده باشید و تبلور این قضیه هم در حکمرانی است. ما عاقلانه عمل کرده‌ایم که توانسته‌ایم در این چند هزار سال دوام بیاوریم. پرتنش‌ترین نقطه کره زمین، ایران است. ایران پل بین شرق و غرب است و اینجا یک عقل دیگری می‌طلبد و این عقل هم وجود دارد و من خیلی ناامید نیستم و علتش هم این است که شما یک حرکت حقیقی را شروع کردید و این حرکت انرژی می‌خواهد و ما داریم. به‌عنوان‌مثال، ترکیه این انرژی برای حرکت را ندارد. ترکیه دلال است و انرژی‌اش هم برای دلالی صرف می‌شود. هیچ انرژی دیگری ندارد و برای همین ترکیه هیچ چیزی را نمی‌تواند خلق کند، چون معنایی برای خلق‌کردن ندارد. مالزی چه چیزی را در عالم خلق کرده است؟ مونتاژ سونی و فلان و بهمان! مونتاژگر بودن که خلق‌کردن نیست. این ما هستیم که می‌توانیم پهپاد خلق کنیم. انسان باید این بزرگی را بفهمد، ببیند و درک کند. این بزرگی از همان مردم بزرگ به وجود می‌آید. من این را با تمام تفاسیر و آسیب‌ها در یک کل بزرگ می‌گویم و به نظرم ما قدرت هاضمه بالایی داریم و از همین جهت من امیدوار هستم. 

 

/ انتهای پیام /