گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ یکی از مسائل مهمی که همواره در فرهنگ عمومی مورد توجه قرار میگیرد دههای است که افراد در آن متولد میشوند. ارائه برساخت هویتی و فرهنگی از متولدین دهههای مختلف موضوعی است که در رسانهها در قالبهای گوناگون محتوا قابل مشاهده است. متولدین دهههای ۶۰ تا ۹۰ بیشتر از سایر دههها مورد توجه قرار دارند که البته بخاطر آن است که این دههها به نظام سیاسی پس از انقلاب تعلق دارند. مثال برجسته از این موضوع متولدین دهه ۶۰ است که به دلیل ویژگیهای خاص بازه تولد که مصادف با برخی تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی بوده، درباره آن صورت بندیهایی ارائه شده است؛ به طوری که متولدین دهه ۶۰ همواره از خود به عنوان دهه شصتی به معنای دارا بودن یک سری ویژگیهای معین یاد میکنند که این ویژگیها هم شامل ویژگیهای مثبت و افتخارآمیز است و هم شامل ویژگیهای منفی توام با نوعی تاسف و حسرت؛ بنابراین اگر در عنوان این جستار به کلمه دهه توجه شده به این خاطر است که در فرهنگ عمومی این کلمه از بار معنایی خاصی برخوردار است و جامعه نسبت به آن حافظه مشترکی دارد. همچنین انتخاب این کلمه به خاطر انعکاس آن در رسانه است و روشن است که در صورتی که بخواهیم ویژگیهای جمعیتی را از نظر علمی مورد بررسی قرار دهیم، نمیتوان صرفاً به دهه اکتفا کرد و اساساً سال تولد و یا دهه تولد عامل تعیین کننده مستقلی در این موضوع نیست؛ بنابراین تاکید میگردد که پرداختن به صورت بندی هویتی از دهههای مختلف صرفاً به دلیل انعکاس رسانهای این موضوع انجام گرفته و مبنای مشخص علمی ندارد.
ضرورت پرداختن به دهه هشتادیها
چرا پرداختن به دهه هشتادیها مهم است؟ پرداختن به دهه هشتادیها از چند جهت اهمیت دارد؛ نخست آنکه چنانکه در بالا نیز اشاره شد، مسئله دهه تولد یکی از مسائلی است که در فرهنگ عمومی جا افتاده است و جامعه نسبت به آن ذهنیت مشترکی دارد. چنین مسئلهای اگر چه به خودی خود موضوعی علمی به حساب نمیآید، اما به هر حال جامعه توانسته آن را به عنوان بخشی از فرآیند هویت بخشی به خود بپذیرد. صورتبندی که از دهه شصتیها ارائه شده، صورت بندی مشخصی است به طوری که میتوان برای آنها ویژگیهای مشترکی را ذکر کرد. البته بخشی از اشتراک این ویژگیها به اتفاقات سیاسی و اجتماعی بر میگردد که متولدین این دهه غالباً تجربه کردهاند و از این جهت فضای تجربی مشترکی دارند؛ بنابراین اگرچه صورتبندی تولد بر اساس دهه موضوعی علمی نیست، اما دستکم موضوعی تجربی است و میتوان آن را قابل توجه و قابل مطالعه دانست. این موضوع برساخت رسانهای هم دارد و میتوان گفت که متولدین هر دهه معمولا از تصویری که از آنها در رسانهها بازنمایی میشود به عنوان یک موضوع هویتی تاثیر میپذیرند. پس مهمترین نکته در تحلیل متولدین دهههای مختلف شناسایی تجارب مشترک و مطالعه آنها به منظور استخراج ویژگیهای مشابه جمعیتی است. در نوشتار پیش رو نیز به این موضوع توجه شده و سعی شده صورت بندی ویژگیهای دهه هشتادیها بر اساس تجارب مشترکی باشد که متولد این ایده از فضای سیاسی و اجتماعی ایران داشتهاند.
مختصات زیستی متولدین دهه هشتاد
منظور از مختصات زیستی تشریح نسبت دهه هشتادیها با حوزههای مختلف سیاست، جامعه و فرهنگ است. در این جستار به سه موقعیت فرهنگی، اجتماعی و سیاسی توجه شده است که مطالب آنها بیشتر حالت طرح بحث کلی را دارند. در ادامه این موارد به تفکیک توضیح داده خواهند شد.
اگرچه صورتبندی تولد بر اساس دهه موضوعی علمی نیست، اما دستکم موضوعی تجربی است و میتوان آن را قابل توجه و قابل مطالعه دانست. این موضوع برساخت رسانهای هم دارد و میتوان گفت که متولدین هر دهه معمولا از تصویری که از آنها در رسانهها بازنمایی میشود به عنوان یک موضوع هویتی تاثیر میپذیرند
موقعیت فرهنگی متولدین دهه هشتاددر ارتباط با موقعیت فرهنگی دهه هشتادیها میتوان به فضای مبهم و نامتعین فرهنگ و هویت اشاره کرد. در حالی که جامعه در شرایط ثبات قرار ندارد و این بی ثباتی بر سیاست فرهنگ و اقتصاد نیز تاثیرات خود را گذاشته، دهه هشتادیها از مولفههای هویتی معینی برخوردار نیستند؛ زیرا فضای اجتماعی که آنها تجربه میکنند، فضای معین و باثباتی نیست و مدام در حال تغییر است. همچنین برخی سیاستهای حاکمیت نظیر سیاستهای خانواده، سیاستهای فرهنگی، سیاستهای رسانهای و سیاستهای جمعیتی نیز جامعه هدف مشخصی ندارند و عمدتاً مخاطبان گستردهای را در بر میگیرند؛ به همین خاطر نسبت این سیاستها با متولدین دهه هشتاد نامشخص و مبهم است. در نتیجه متولدین این دهه در مجموعهای از تناقض ها، تضادها، تشویشها و نگرانیها به سر میبرند که این فضا باعث میشود تا نتوانند هویت فردی و اجتماعی خود را به درستی کسب کنند. در حالی که نسلهای گذشته عمدتاً جامعه پذیری خود را از طریق تجربه مستقیم و حضور در جامعه به دست میآوردند، دهه هشتادیها از طریق شبکههای اجتماعی و فضای مجازی فرایندهای جامعه پذیری را طی میکنند و به همین خاطر هویتی هم که به دست میآورند، هویتی مبهم، نامعلوم و چندگانه است؛ زیرا اساساً شبکههای اجتماعی فضای نامتعین و بسیار متغیری دارند این موضوع سبب میشود تا فضای مجازی برای دهه هشتادیها نه به عنوان یک ابزار در کنار سایر ابزارها بلکه به عنوان یک بستر اصلی هویت پذیری و فرهنگ پذیری محسوب شود. هرگونه سیاستگذاری و تصمیم درباره فضای مجازی میتواند واکنشهای غیر قابل پیش بینی و مخاطره آمیزی از سوی متولدین دهه داشته باشد. مهمترین خصوصیت، زندگی آنها درفضای مجازی است، چیزی که به افکار، خصوصیات و نگرش آنها جهت میدهد همین فضاست یعنی اینستاگرام، تلگرام و اینترنت. در بعدی فراتر آنها مشتریهای دائمی فضای رسانهای هستند. این نسل در معرض بارشهای رسانهای قرار دارند و خواسته یا ناخواسته از این موضوع تاثیر میپذیرند. تمرکز این نسل روی تفریحات زندگی است، به واقعیتها کاری ندارند. در حالی که علائق نسلی متولدین دهه شصت روی مسائل واقعی زندگی بود (مثلاً سریعتر ازدواج کنند، تشکیل خانواده و زندگی بدهند)، اما دهه هشتادیها این مسائل را چندان مسائلی مهم و در اولویت نمیدانند. به خاطر همین است که نسل گذشته چندان نمیتواند به سوالهای این نسل جدید جواب بدهد، چون اساسا درکهای متفاوتی بین نسلهای مختلف وجود دارد و زبان مشترکی برای گفتگو درباره موضوعات ندارند.
موقعیت اجتماعی متولدین دهه هشتاددهه هشتادیها نوجوانهایی هستند که هر از چندگاهی با کارهای عجیب و غیرمتعارف در صدر خبرهای روزنامهها و خبرگزاریها قرار میگیرند. نوجوانهایی مثل همان دو دختر اصفهانی که قبل از خودکشی از خودشان فیلم سلفی گرفتند، یا همان جماعت دو هزار نفری که خرداد ماه ۱۳۹۵ در یکی از پاساژهای معروف پایتخت قرار دورهمی گذاشتند. از دیگر کنشگریهای اجتماعی دهه هشتادیها میتوان به حضور گسترده در مراسم تشییع یکی از خوانندههای پاپ، قرارهای آب بازی دسته جمعی و تجمع در پارکهای تهران اشاره کرد. آنها همچنین حاکمان مطلق دنیای مجازی هستند؛ جزء به جزء زندگی شان را در فضای مجازی به اشتراک میگذارند و حضور فعالی در صفحات چهرههای مشهور و سلبریتی دارند. موقعیت نسلی دهه هشتادیها موقعیت ویژهای است که با متولدین دهههای قبل متفاوت است. در حالیکه متولدین دهههای قبل عمدتاً دارای پدر و مادرهای سنتی بودند و خود نیز در این فضا تربیت شده بودند، بخشی از متولدین دهه ۸۰ عمدتاً از نسل همان پدر و مادرهای سنتی هستند با این تفاوت که ارزشهای فرهنگی کاملا متفاوتی را از تجربه کرده اند؛ به همین دلیل یکی از مسائل مهمی که در متولدان این دهه مشاهده میشود، چالشها و تنشهای شدید با والدین است؛ بنابراین زمانی که از تربیت خانوادگی در نسبت با دهه هشتاد و صحبت میشود این موضوع کاملاً متفاوت است از تربیت خانوادگی که در ارتباط با متولدین دهههای شصت و هفتاد صحبت میشد، زیرا دهههای شصت و هفتاد در فضای فرهنگی والدین خود زیست کرده اند و وبا آن کاملا بیگانه نیستند، اما چنین موضوعی برای دهه هشتادیها صدق نمیکند و در ارزشهای فرهنگی اجتماعی و سیاسی آنها تغییرات قابل ملاحظهای نسبت به نسلهای قبلی والدین به وجود آمده است. بخشی از والدین دهه هشتادیها معتقدند که فرزندان متولدشده در دو دهه بعد از خودشان آرمانی ندارند که برای آن تلاش کنند و فقط به دنبال برنامهریزی برای تفریح و گذران وقت هستند؛ در حالیکه نسلهای قبل آرمانهای بزرگی داشتهاند و زمانی از هر ابزاری از جمله تلفنهای همراه، شبکههای محدود اجتماعی و... برای شکل دادن به کنش سیاسی و اجتماعی استفاده میکردهاند تا آرمانهای والایی را پیگیری کنند.
برخی سیاستهای حاکمیت نظیر سیاستهای خانواده، سیاستهای فرهنگی، سیاستهای رسانهای و سیاستهای جمعیتی نیز جامعه هدف مشخصی ندارند و عمدتاً مخاطبان گستردهای را در بر میگیرند؛ به همین خاطر نسبت این سیاستها با متولدین دهه هشتاد نامشخص و مبهم است. در نتیجه متولدین این دهه در مجموعهای از تناقض ها، تضادها، تشویشها و نگرانیها به سر میبرند که این فضا باعث میشود تا نتوانند هویت فردی و اجتماعی خود را به درستی کسب کنند
دهه هشتادیها نسلهایی هستند که از وقتی چشم باز کردهاند، کامپیوتر دیدهاند و با تجربههایی مانند وبلاگ نویسی، اینترنت پرسرعت، موبایل، پیامک و بلوتوث بزرگ شده اند. همچنین در فضاهای فرهنگی دهه هشتادیها کتابهای ترجمه، موسیقیهای رپ و سریالهای متنوع به ویژه سریالهای کم محتوا وجود دارد. این نسل کمتر با سریالهای فاخر سیما در ارتباط بوده و اگر هم بازپخش آنها را دیده، درکی از فضای اجتماعی دورانی که در سریالها میگذرد، ندارد. برخلاف دهههای پیشین که تحصیل برای آنها ارزشی اساسی بود برای دهه هشتادیها تحصیل معنایی ندارد و آنها با مشاهده سیلی از تحصیل کردگان بیکار و ناموفق به این نتیجه رسیدهاند که راه موفقیت لزوماً از تحصیلات نمیگذرد. اما این تمام موضوع نیست آنها از یک سو نسبت به تحصیلات نگاه بدبینانهای دارند و از دیگر سو برای آن که بخواهند وارد بازار کار شوند، امکانی را پیش روی خود نمیبینند به همین خاطر به نوعی سرگشتگی و حیرانی دچارند که سبب میشود زمان خود را اغلب بیهوده بگذرانند و یا صرف کارهایی بکنند که چندان نتایج بلندمدتی برای آنها ندارد؛ در واقع آنها بیشتر در زمان حال زندگی میکنند. بخش قابل توجهی از متولدین دهه هشتاد هویت اجتماعی و فردی خود را از طریق فضای مجازی کسب کرده اند، به همین خاطر فضای مجازی برای آنها یک ابزار صرف نیست که بودن یا نبودنش تنها کمی کارشان را دچار مشکل کند، بلکه بخشی از وجود آنها را تشکیل میدهد و به همین خاطر اخباری که پیرامون فضای مجازی و محدود کردن آن منتشر میشود، برای آنها بسیار ناراحت کننده و غیرقابل تحمل است. تفاوت نسلی قابل ملاحظه معلمان با دانش آموزان دهه هشتادی از جمله مباحث دیگری است که خود را در فرایندهای تربیتی نشان میدهد.
ارزشهای مورد قبول متولدین دهه هشتاد، با ارزشهای پدرومادر و مربیها و افراد دیگر جامعه همخوانی ندارد. آنها یاد گرفته اند که آزادی داشته باشند، اتاق شخصی داشته باشند، به تک تک خواسته هایشان اهمیت بدهند، وقتی این موارد با الگوپذیری آنها از نمونههای غیرایرانی و غیراسلامی هم همراه میشود آنها را به جایی میرساند که میخواهند با یک رفتار اجتماعی اعتراضشان را نشان بدهند. در حقیقت این رفتاری که ما از دهه هشتادیها میبینیم یک نوع اعتراض اجتماعی است، اعتراضی که آنها در قالب مراسمهای مختلف، دورهمی ها، حتی مد و فشن و همین ماجرای خودکشی اخیر، نشان میدهند. یعنی این رفتارها، یک جور اعتراض جمعی نسل جدید است به شکاف نسلیای که این وسط بین آنها و متولیان آموزشی، خانواده و... افتاده است.
آنها از یک سو نسبت به تحصیلات نگاه بدبینانهای دارند و از دیگر سو برای آن که بخواهند وارد بازار کار شوند، امکانی را پیش روی خود نمیبینند به همین خاطر به نوعی سرگشتگی و حیرانی دچارند که سبب میشود زمان خود را اغلب بیهوده بگذرانند و یا صرف کارهایی بکنند که چندان نتایج بلندمدتی برای آنها ندارد؛ در حالی که متولدین دهههای قبل به دلایل مختلف نسبت به سیاست و حاکمیت خوش بین بوده اند و از طریق آزمون و خطا توانسته اند ذهنیتی از حاکمیت به دست آورند، متولدین دهه ۸۰ به جهت تولید محتوای گسترده در زمینه مسائل سیاسی به ویژه انتقادات سیاسی کمتر فرصت تجربه مستقیم داشته اند و از همین روی عمدتاً از نتایجی که رسانهها در اختیار آنها قرار میدهند، استفاده میکنند
موقعیت سیاسی متولدین دهه هشتاد
یکی دیگر از مسائل مهمی که در ارتباط با دهه هشتادیها وجود دارد، درک آنها از اتفاقات و رویدادهای سیاسی است. متولدین این دهه فاصله نسبتاً قابل توجهی با رویدادهای سیاسی مهم انقلاب دارند. به همین خاطر درکی هم که از رویدادهای سیاسی دارند کاملا متفاوت از نسلهایی است که حافظه مشترکی با این رویدادهای سیاسی داشته اند. برای مثال دهه هشتادیها از برخی رویدادهای سیاسی تاریخ ساز نظیر آشوبهای ۷۸، مناظرههای انتخاباتی و اتفاقات ۸۸، راهپیماییهای تاریخ ساز و رویدادهای متاخر درک غیر مستقیم دارند؛ زیرا در زمانی که این رویدادها اتفاق افتادهاند متولدین این دهه سن چندانی نداشته اند. همچنین متولدین دهه هشتاد کمتر با نسلهای پیشین و نسلهایی که در انقلاب یا در جنگ حضور داشته اند از نزدیک مرتبط بوده اند؛ به همین خاطر عمدتاً درک خود را از اتفاقات سیاسی و اجتماعی از طریق رسانهها و تحلیلهای با واسطه به دست میآورند. همچنین در حالی که متولدین دهههای قبل به دلایل مختلف نسبت به سیاست و حاکمیت خوش بین بوده اند و از طریق آزمون و خطا توانسته اند ذهنیتی از حاکمیت به دست آورند، متولدین دهه ۸۰ به جهت تولید محتوای گسترده در زمینه مسائل سیاسی به ویژه انتقادات سیاسی کمتر فرصت تجربه مستقیم داشته اند و از همین روی عمدتاً از نتایجی که رسانهها در اختیار آنها قرار میدهند، استفاده میکنند. همچنین ارتباط دهه هشتادیها با انقلاب، ارزشهای انقلابی، نمادها و ارکان انقلاب نیز غیرمستقیم و با واسطه بوده است. ضمن اینکه آنها ذهنیت مشترک جمعی و حتی زمینههای تربیت خانوادگی متفاوتی دارند و شرایط به گونهای نبوده که از ابتدا ارزشهای فرهنگی و انقلابی را در خانواده بپذیرند. به همین جهت درکی که از انقلابیون و رهبران سیاسی انقلاب دارند نیز کاملاً متفاوت از دهههای پیشین است. در حالی که برخی موضوعات سیاسی برای متولدین دهههای پیشین جایگاه مقدسی به حساب میآید، دهه هشتادیها به سبب عدم برخورداری از حافظه مشترک تاریخی چندان دلیلی برای مقدس شمردن مسائلی که قبلاً توسط دیگران مقدس شمرده میشدند، ندارند.
خلاصه مباحث ذکر شده در بالا را میتوان به صورت جدول زیر نشان داد:
بازنمایی ویژگیهای بارز دهه هشتادیها در رسانهبرخی ویژگیهای بارز دهه هشتادیها که در رسانهها بازنمایی شده را میتوان به صورت جدول زیر نشان داد.
تجمعات دهه هشتادیهادهه هشتادیها از نظر برگزاری تجمعات گسترده و سریع مورد توجه قرار دارند و توانسته اند در این زمینه شهرتی کسب کنند. مطالعه چرایی و چگونگی این پدیده بسیار مفصل است و نیاز به پژوهشهای عمیق دارد. در این بخش تنها به چند نمونه از تجمعات دهه هشتادیها که در رسانهها نیز نمود داشته، اشاره میشود که البته در گذشته پررنگتر بوده اند. این موارد در جدول زیر آمده اند.
چه باید کرد...
در ارتباط با دهه هشتادیها چند نکته مهم وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرند:
الگوهای رفتاری دهه هشتادیها نسبت به نسلهای گذشته متفاوت است؛ این افراد عمدتاً از طریق تماشای فیلمهای سینمایی و تجربه نزدیک اجتماعی جنس مخالف الگوهای رفتاری خود را شکل میدهند. تفاوت بین دوستی و ارتباط نزدیک دختر و پسر در این نسل وجود دارد و از ارتباطات اجتماعی بازتری نسبت به دهههای گذشته برخوردارند. دهه هشتادیها از نظر هوش و از نظر قدرت درک واقعیات قابل توجه هستند و میتوان گفت که در مواجهه با مسائل سیاسی و اجتماعی از قدرت درک منطقی بالاتری نسبت به دهههای پیشین برخوردارند. زیرا عمدتاً ارتباط احساسی و نزدیک با موضوعات سیاسی و اجتماعی نداشته اند و به همین خاطر از قدرت تفکر و منطق خود در تجزیه و تحلیل مسائل استفاده میکنند.
یکی از مسائل مهمی که در متولدان این دهه مشاهده میشود، چالشها و تنشهای شدید با والدین است؛ بنابراین زمانی که از تربیت خانوادگی در نسبت با دهه هشتاد و صحبت میشود این موضوع کاملاً متفاوت است از تربیت خانوادگی که در ارتباط با متولدین دهههای شصت و هفتاد صحبت میشد، زیرا دهههای شصت و هفتاد در فضای فرهنگی والدین خود زیست کرده اند و وبا آن کاملا بیگانه نیستند، اما چنین موضوعی برای دهه هشتادیها صدق نمیکند و در ارزشهای فرهنگی اجتماعی و سیاسی آنها تغییرات قابل ملاحظهای نسبت به نسلهای قبلی والدین به وجود آمده است
یکی از نکات جالب در ارتباط با دهه هشتادیها آن است که آنها عمدتاً آینده روشنی را پیش روی خود میبینند و این آینده روشن بیشتر از آنکه به خاطر سیاست و حکومت باشد، به خاطر قدرتی است که این نسلها در خود میبینند؛ بنابراین پتانسیل اعتماد به نفس در دهه هشتادیها بسیار بالاست و این موضوع میتواند نقطه امیدی برای هرگونه تاثیرگذاری مثبت بر متولدین دهه باشد.
تصویر رسانهای دهه هشتادیها نشان دهنده افرادی است که میتوانند وضعیت مطلوب خود را بیافرینند و تغییراتی را که میخواهند اعمال کنند. همچنین آنها خود را نسلی دنبالهرو نمیدانند؛ این موضوع هم میتواند جنبههای مثبت داشته باشد و هم جنبههای منفی. جنبههای مثبت از این جهت که این نسل از قدرت خلاقیت تفکر و تجزیه و تحلیل برخوردار است و جنبههای منفی نیز به بدبینی اجتماعی، حرف ناشنوی و نافرمانی مدنی برمی گردد.
دهه هشتادیها برخلاف دهه هفتادیها و دهه شصتیها خود را نسل سوخته نمیدانند، بلکه معتقدند که میتوانند به همه اهدافی که دارند برسند و کسی نمیتواند جلودار آنها باشد. سبک زندگی دهه هشتادیها متفاوت از دهههای پیشین است؛ الگوهای لباس پوشیدن، الگوهای رفتاری، الگوهای خواب و بیداری، الگوهای رفتار اجتماعی و زاویه نگاه آنها نسبت به زندگی، تعریف از عشق و مواردی از این دست از جمله وجوه متمایز آنها با متولدین دهههای پیشین است.
بین دهه هشتادیها و والدین آنها اصطکاکهای شدیدی وجود دارد و این موضوع میتواند به سرخوردگی متولدین این دهه تبدیل شود. دهه هشتادیها از فردیت بالاتری نسبت به نسلهای پیشین برخوردارند و معتقدند که افکار جدیدی دارند و نمیخواهند راه گذشتگان را ادامه دهند. این اصطکاک بین والدین و دهه هشتادیها باعث میشود که آنها عمدتاً والدین خود را مسئول شکست ها، افسردگی ها، ناکامیها و بدبختیهای خود بدانند. آنها نسبت به آینده کشور خوشبین هستند و تصور میکنند که آینده در چنگ آنهاست و برای همین در خود قدرت تاثیرگذاری میبینند و اهداف بزرگی را برای خود در نظر دارند.
دهه هشتادیها از نظر شرایط سنی در ابتدای راه مشارکت سیاسی قرار دارند و به همین خاطر میتوان روی مشارکت سیاسی آنها تاثیر گذاشته و میزان آن را افزایش داد؛ این در حالی است که این موضوع برای متولدین دهههای ۶۰ و ۷۰ شاید به دشواری قابل تغییر باشد، زیرا متولدین این نسلها دارای تجارب متعدد سیاسی بوده اند و معمولاً بر اساس تجربه و آنچه در مشاهده دیدهاند تصمیم میگیرند؛ اما متولدین دهه ۸۰ بیشتر بر اساس ذهنیتی که برای آنها از طریق رسانهها آفریده میشود تصمیم میگیرند و بنابراین میتوان این ذهنیت را تغییر داد.
نیاز است تا برآورد دقیقی از ارزشهای سیاسی دهه هشتادیها به دست آید؛ به دلیل عدم برخورداری از حافظه مشترک تاریخی و فرهنگی، متولدین دهه ۸۰ بیشتر از این که احساس تعلق به ارزشهای انقلابی، مذهبی و فرهنگی داشته باشند آنها را به نقد و به چالش میکشند، زیرا از یک سو خود آنها را به طور مستقیم تجربه نکرده اند و از دیگر سو در معرض برساختههایی که فضای رسانه از رویدادها و اتفاقات سیاسی و اجتماعی ارائه میدهد، قرار دارند؛ بنابراین عمدتاً میتوان آنها را نسلی پرسشگر و مطالبه کننده به حساب آورد و وجه انتقادی در این نسل پررنگ است. این موضوع میتواند مورد توجه سیاستگذاران و اهالی رسانه قرار گیرد تا از طریق پاسخگویی به پرسشگری متولدین این نسل سهم موثری در اقناع و ادراک سازی از موضوعات و معین برای آنها داشته باشند.
برخی سیاستهای حاکمیت نظیر سیاستهای خانواده، سیاستهای فرهنگی، سیاستهای رسانهای و سیاستهای جمعیتی نیز جامعه هدف مشخصی ندارند و عمدتاً مخاطبان گستردهای را در بر میگیرند؛ به همین خاطر نسبت این سیاستها با متولدین دهه هشتاد نامشخص و مبهم است. در نتیجه متولدین این دهه در مجموعهای از تناقض ها، تضادها، تشویشها و نگرانیها به سر میبرند که این فضا باعث میشود تا نتوانند هویت فردی و اجتماعی خود را به درستی کسب کنند. همچنین سیاست گذاری فرهنگی از جمله تولیدات فرهنگی صدا و سیما در ارتباط با ردههای سنی متناظر با متولدین دهه هشتاد نامشخص است. معلوم نیست که چند درصد از برنامهها مخاطبانی از کدام نسلها دارند که باید روی این موضوع تامل جدی صورت گیرد.
نکته دیگری که در ارتباط با دهه هشتادیها وجود دارد تمایل به لذت جویی است که البته به خودی خود امری نامطلوب نیست، اما جسارت این نسل در تجربه مصادیق لذت و تغییر الگوهای لذتجویی نسبت به نسلهای گذشته قابل توجه است.
دهه هشتادیها معمولا خود را در عرصه اجتماع بروز میدهند و اهل مخفی کاری نیستند. در اصطلاح جامعه شناسی، آنها گرفتار خودتن نمایی هستند، یعنی با زبان بدنشان حرف میزنند، تلاشی برای پوشیده نگاه داشتن حالات و احساسات شان ندارند، همه آنچه را که دارند همه جا به نمایش میگذارند. مثلا خصوصیترین مسائلشان را در اینستاگرام به نمایش میگذارند، اصلا قضاوت دیگران برایشان مهم نیست. درحالی که برای نسلهای قبلی مخصوصا دهه شصت و قبل از آن قضاوت دیگران مهم بود و گاه بیشتر وقایع زندگی نسل قدیم روی قضاوت دیگران شکل میگرفت.
طبق برخی آمارها میانگین مکالمه بین والدین و فرزندان بین ۸ تا ۱۵ دقیقه است؛ بنابراین میزان ارتباط والدین با فرزندان بسیار کم است و در حقیقت ارتباطی این وسط شکل نمیگیرد چه برسد به اینکه بخواهند هر دو طرف به یک درک مشترک هم برسند. این درحالی است که سطح توقعات نسل دهه هشتاد هم خیلی بالاتر از دهههای قبلی است.
به دلیل افزایش سطح استفاده از رسانه، دهه هشتادیها مدام درحال مقایسه خودشان با افرادی در شرایط مشابه و همسن و سال خودشان در کشورهای دیگر هستند. در نتیجه انتظار دارند همان امکانات را هم داشته باشند. درحالی که سطح انتظارات نسلهای قبلی پایینتر بوده است.
فرهنگ ادبی در بین نسل دهه هشتاد جای جای خود را به فرهنگ تصویری میدهد و ویژگی این فرهنگ تصویری، کوتاه نویسی، تفکر الگوریتمیک، منتقل کردن پیامهای کوتاه به ویژه بیان ایدهها و مسائل از طریق تصاویر و ایماژها و کلیپها و انیمیشنها است. پس افراد بیش از آن که حرف بزنند، عکسها را رد و بدل میکنند. اگر هم بخواهند حرف بزنند کوتاه نویسی میکنند و این فرهنگ ممکن است در عرصه آموزش، کار، فرهنگ و فراغت تاثیرات خود را بگذارد.
تجمعات دهه هشتادیها تجمعاتی اجتماعی است که در فضای ارتباطی بین هم نسلان خود تعریف شده است. این دست تجمعات، با تجمعات معمول که وجه امنیتی دارنند کاملا متفاوت هستند و خطری برای حاکمیت ندارند؛ بنابراین مواجهه امنیتی با تجمعات دهه هشتادیها ضرورتی ندارد و چنین مواجههای میتواند این تجمعات را از حالت بی خطر خارج کرده و خود، آنها را امنیتی سازد.
/انتهای پیام/