بررسی کارکرد‌های نقد در یک جامعه در گفتگو با هوشنگ قلندری؛
نقد کارکرد‌های فراوانی برای جوامع خصوصاً برای کشور‌های در حال توسعه دارد و می‌تواند جامعه را متحول کند. در جامعه‌ی نقدپذیر نقاط ضعف و مثبت را با هم می‌بیند و نقاط مثبت را در نقد تائید و تشویق و تأکید می‌کند و برای نقاط ضعف راهکار ارائه می‌کند چرا که در این صورت افراد هم راستا و هم جهت هستند و در قالب یک نظام اجتماعی فکر می‌کنند در نظام اجتماعی همه افراد سهیم هستند و دوست دارند همه از تصمیمات به نفعی برسند و در واقع نقد در راستای تعالی جامعه کار می‌کند. در واقع نقد می‌تواند تصمیم گیری را بیشتر و بهتر کند و اگر نقد در جامعه به شکل صحیح شکل بگیرید

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ یکی از موضوعاتی که از دیرباز در جامعه ایران رواج داشته، فرهنگ نقد و نقدپذیری است. در گذشته مطبوعات کاغذی بیشتر از مطبوعات و رسانه‌های الکترونیک امروزی موردتوجه بوده، از همین منظر روزنامه‌ها اصلی‌ترین محل تضارب اندیشه و گفتگو میان متفکران و نویسندگان به شمار می‌رفتند. در نتیجه بسیار دیده می‌شد که مطالب روزنامه‌ها مورد پاسخگویی و مورد نقادی قرار می‌گرفت، اما با انبوه شدن رسانه‌ها و گسترش رسانه‌های الکترونیک، به‌تدریج محتوا به فراوانی تولید شد و این موضوع خود سبب تغییر ماهیت ارتباطات شد، این تغییرپذیری در یک دهه اخیر از جهت بسترهای ارتباطی، از جهت حجم اطلاعاتی و ارتباطاتی و تولید انبوه متن‌ها نوعی از تحول رفتاری را بین رسانه‌ها رقم زده که تأثیر آن بر حوزه نقد و فرهنگ نقد نیز مشهود است. حال سؤال اصلی اینجاست که وضعیت نقد و نقادی در جامعه ایران از چه مختصاتی برخوردار است و چگونه می‌توان برای تقویت و ارتقاء فرهنگ نقد و نقدپذیری تلاش نمود؟ به منظور بررسی بیشتر این موضوع به سراغ هوشنگ قلندری، دانشجوی دکترای علوم ارتباطات اجتماعی که بیش از دو دهه در حوزه تدریس نشریات و رسانه‌های دانشگاهی و دانشجویی در دانشگاه فعالیت دارند و صاحب تألیف چهار جلد کتاب در این حوزه هستند رفتیم و به گفتگو نشستیم. مشروح این گپ و گفت در ادامه از منظر شما می‌گذرد:

در ابتدا بفرمایید نقد در جامعه چه جایگاهی دارد؟

آن چیزی که به عنوان نقد امروز در جامعه متداول است با معنای واقعی آن یک مقدار متفاوت است. نقد به معنای بررسی نقاط مثبت و منفی یک رویداد و یا شخص، با نگاه منصفانه و با هدف سالم‌سازی و بهبود امور است. در جامعه ما متأسفانه مفهوم نقد با "نق" قاطی شده است و نق زدن‌ها را نقد معنا می‌کند. در حالی که نقاد و کسی که نقد می‌کند باید مبانی کار را بداند، کارشناس کار باشد و در حوزه مورد نظر اطلاعات داشته باشد تا بتواند در باز کردن موضوع، شفاف کردن، رفع ابهام با سؤال و شک ایجاد کردن جزییات رویداد را بیشتر باز کند و برای مردم روشن کند و جلوی نقاط ضعف، سوء تفاهم، اختلاف و... را بگیرد. در واقع به سمت تکامل و تعالی پیش برود.



اشاره‌ای داشتید به این موضوع که نقد در جامعه با آنچه به عنوان نقد محسوب می‌شود فاصله دارد علت چیست؟

در حوزه نقد اصل خیلی مهمی وجود دارد که متاسفانه در ایرانی‌ها وجود ندارد این است که شخص نقاد باید خودش نقدپذیر باشد و به تبع آن جامعه، مدیران، مسئولین، مردم و همه نقدپذیر باشند و نقد را به عنوان تخریب نشناسند. از طرف دیگر معمولاً نقد را خوب تعریف نمی‌کنند و در جامعه هم خوب جا نیفتاده است معمولاً از نقد با دید و نگاه منفی یاد می‌شود و مسئولین هم با این تفکر در مقابل نقد‌ها گارد می‌گیرند

در حوزه نقد، اصل خیلی مهمی وجود دارد که متاسفانه در ایرانی‌ها وجود ندارد و آن این است که شخص نقاد باید خودش نقدپذیر باشد و به تبع آن جامعه، مدیران، مسئولین، مردم و همه نقدپذیر باشند و نقد را به عنوان تخریب نشناسند. از طرف دیگر معمولاً نقد را خوب تعریف نمی‌کنند و در جامعه هم خوب جا نیفتاده است. معمولاً از نقد با دید و نگاه منفی یاد می‌شود و مسئولین هم با این تفکر در مقابل نقد‌ها گارد می‌گیرند در حالی که بسیاری از نقد‌های افراد با حسن نیت انجام می‌دهند. علت جا نیفتادن نقد در جامعه این است که ما نقدپذیر نیستیم هر نوع نگاه منتقدانه را به دیده تخریب نگاه می‌کنیم هر سؤالی و پرسشگری و چالشی را به‌عنوان دشمن می‌شناسیم و در برابرش موضع می‌گیریم. نقدپذیر نبودن در بین رسانه‌ها و مدیران نیز وجود دارد، ولی در بین مسئولین این موضوع به دلیل در اختیار داشتن صندلی قدرت و اینکه نمی‌خواهند کنار بکشند مهم و حساس‌تر است و در نهایت در بین مردم و رسانه‌ها فرهنگ نقد خوب جا نیفتاده است. البته نیاز است نظام آموزش‌وپرورش، خانواده‌ها، دانشگاه‌ها و خود رسانه‌ها تلاش می‌کردند فرهنگ نقدپذیری را در جامعه بالا ببرند که کوتاهی‌هایی در این راستا صورت گرفته است. برای اینکه جامعه نقدپذیری داشته باشیم ضروری است نقد را بشناسیم و نقد را از تخریب جدا کنیم و اینکه هدف نقد روبه تعالی بودن و ساختن و بهبود امور است در واقع نگاه نقد نگاه بهبود امور است. متأسفانه، چون نگاه تخریبی و ضدیتی نسبت به نقد وجود دارد فرهنگ و روحیه نقد نداریم این عامل هم مضاعف باعث شده نسبت به نقد موضع داشته باشیم و نقدپذیر نباشیم.

کارکرد‌های نقد در یک جامعه چیست؟

نقد کارکرد‌های فراوانی برای جوامع خصوصاً برای کشور‌های در حال توسعه دارد و می‌تواند جامعه را متحول کند. در جامعه‌ی نقدپذیر نقاط ضعف و مثبت را با هم می‌بیند و نقاط مثبت را در نقد تائید و تشویق و تأکید می‌کند و برای نقاط ضعف راهکار ارائه می‌کند چرا که در این صورت افراد هم راستا و هم جهت هستند و در قالب یک نظام اجتماعی فکر می‌کنند در نظام اجتماعی همه افراد سهیم هستند و دوست دارند همه از تصمیمات به نفعی برسند و در واقع نقد در راستای تعالی جامعه کار می‌کند. در واقع نقد می‌تواند تصمیم گیری را بیشتر و بهتر کند و اگر نقد در جامعه به شکل صحیح شکل بگیرد به اصلاح امور و تعالی جامعه و عملکرد بهتر حکومت کمک می‌کند و اگر نقد در جامعه نباشد استبداد و خودرأیی ایجاد می‌شود و شخص تصمیم گیر به خرد جمعی اعتقادی ندارد. موضوع بعدی که باید توجه داشته باشیم این است که اگر نقد نباشد برخی مواقع موجب اتلاف وقت و انرژی می‌شود. نقد باعث می‌شود درست از منابع موجود استفاده کنیم. در واقع نقد اگر به درستی انجام شود انسجام، وحدت و یکپارچگی را به وجود می‌آورد. در جامعه‌ای که نقد نباشد دوقطبی ایجاد می‌شود و افراد همدیگر را تخریب می‌کنند و ضدیت به وجود می‌آید. خوب این طبیعی است آسیب‌هایی را هم به همراه دارد. در جامعه‌ای که نقد جا افتاده باشد و کسانی که علم و آگاهی و دانش نقد کردن را دارند نقد می‌تواند کمک کند و عامل پیشرفت خواهد بود.

تعطیلی مجله‌ها و سطحی شدن روزنامه‌ها چگونه موجب افول مباحث انتقادی می‌شود؟

در واقع حد مرز نقد و تخریب در انسان‌هایی که معمولاً معاوضه‌ای نسبت به مسائل دارند با افرادی که خنثی هستند متفاوت است. وقتی‌که یک فرد مطلبی را قلم میزند، اگر چند نفر که گرایش مثبت و یا منفی نسبت به موضوع ندارند مطلب را بخوانند و مورد تایید آن‌ها قرار بگیرد، در واقع این نوع نقد منصفانه است

فناوری نوین ارتباطات توسعه پیدا کرد و جای رسانه‌های مکتوب و حتی جای تلویزیون و پایگاه خبری و خبرگزاری‌ها را گرفت و مشکلاتی را هم به وجود آورده است. معمولاً بهترین شیوه‌ای که می‌توانست در زمینه نقد اثرگذاری داشته باشد بیان مسائل به صورت تحلیلی و عمقی است که بیشتر در روزنامه‌ها مورد استفاده بود که امروز هم کم‌وبیش این موضوع وجود دارد. در واقع امکان اینکه تحلیل قوی با حداکثر پوشش و تأثیر در فضای فناوری اطلاعات در وب ۲ که فضای تعاملی و اجتماعی داشته باشید خیلی کم است در شبکه‌های اجتماعی اکثر مخاطبان سطحی‌نگر هستند بیشتر به مطالب زرد گرایش دارند و امکان اینکه بخواهند مقاله بخوانند به خاطر اینکه نقد جزو زیرمجموعه مقاله محسوب می‌شود را ندارند. طبیعتاً دیدگاه تحلیلی و انتقادی کارشناسانه و موشکافانه که همراه با تحولی باشد در شبکه‌های اجتماعی نوین نداریم. رسانه‌های مکتوب؛ روزنامه‌ها و مجله که قدرت تحلیل داشته‌اند کم کم از صحنه خارج می‌شوند و در آینده نزدیک به این مرحله خواهیم رسید هرچند تا حدودی خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های خبری این نقیصه را جبران کرده‌اند، ولی نمی‌توانند همانند روزنامه‌ها موثر باشند.

مرز بین نقد و تخریب کجاست و این مرزبندی در ادبیات سیاسی-اجتماعی منتقدان ایرانی چگونه تعریف‌شده است؟

به دلیل اینکه نقد و تخریب مقوله کیفی است. نمی‌توان حد و مرز مشخصی را برای آن تعریف کرد و این موضوع به انصاف انسان‌ها بر می‌گردد. در واقع حد مرز نقد و تخریب در انسان‌هایی که معمولاً معاوضه‌ای نسبت به مسائل دارند با افرادی که خنثی هستند متفاوت است. وقتی‌که یک فرد مطلبی را قلم میزند، اگر چند نفر که گرایش مثبت و یا منفی نسبت به موضوع ندارند مطلب را بخوانند و مورد تایید آن‌ها قرار بگیرد، در واقع این نوع نقد منصفانه است. برای اینکه در نقد از تخریب فاصله بگیریم خوب است در نقد همه موارد مثبت و منفی در کنار هم دیده شوند و در جمع‌بندی می‌توانید بگویید از نظر من این جواب است. طرف مقابل هم در این صورت قانع می‌شود و حد منصفانه بودن رعایت شده است از نگاه مخاطب این عمل حد و مرز نقد منصفانه است.

/انتهای پیام/

ارسال نظر
captcha