چگونه کشور‌ها می‌توانند برای بحران بعدی آماده شوند؟
توصیه روزافزون در جهان برای «تقویت انعطاف‌پذیری» حداقل به دو دلیل مرتبط ارزشمند است. اول، هدف راهبردی مشخص‌تری نسبت به گفتگوها پیرامون «شکنندگی دولت» ارائه می‌دهد و دوم، پروژه‌های اخیر و شکست‌خورده دولت‌سازی در سطح بین‌المللی تأکید کرده‌اند که شکنندگی دولت نباید «رفع» شود بلکه باید آن را مدیریت و کاهش داد؛ بنابراین تأکید بر انعطاف‌پذیری نشان‌دهنده تغییری مفید از چارچوب‌بندی سیاست‌های حداکثری به سمت یک سیاست قابل‌دسترس‌تر است.

گروه راهبرد «سدید»؛ سید محمد امین آبادی: بحران کرونا طی ۳ سال گذشته خیلی از مسائل را درباره اصول حکمرانی که پیش از این زیاد به آن‌ها توجه نمی‌شد، برجسته کرد. یکی از این مسائل رابطه بین حکمرانی و تاب آوری یا انعطاف پذیری دولت‌ها در واکنش سریع به بحران‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی است. دکتر «فرانسیس براون» [۱] معاون مطالعات بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی در مقاله‌ای که اخیراً در این بنیاد آن را منتشر کرده استدلال می‌کند که حکمرانی دولت و نهاد‌های سیاسی آن نقش محوری را برای مقابله موثر دولت با چالش‌ها و تاب آوری در بحران‌ها دارد. به گفته وی بحران‌های چند وجهی و پیچیده از ویژگی‌های قطعی و مسلّم دهه‌های آینده خواهد بود و دولت‌هایی که در زمینه اصول حکمرانی مثل مبارزه با فساد، تمرکز زدایی، افزایش اعتماد اجتماعی، انسجام نخبگان خوب عمل کنند در تاب آوری در مقابل این بحران‌ها نیز موفق‌تر عمل خواهند کرد.


کسب آمادگی برای  شوک‌های پیچیده آینده

همه‌گیری کرونا، سیاست‌گذاران را اغلب با چالش‌های دلهره‌آور و بی‌سابقه‌ای مواجه کرده است. از شرایط اضطراری بهداشتی که اقتصاد‌ها را دچار اختلال کرد گرفته تا معضلات دیپلماتیک چالش‌های استثنایی بودند که کرونا ایجاد کرد. اگرچه همه‌گیری ویروس کرونا مجموعه‌ای گیج‌کننده از معضلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایجاد کرد، اما چنین معضلاتی آخرین مورد نبوده و امکان تکرار آن‌ها در آینده وجود دارد. روند‌های حاکمیتی داخلی و چند ملیتی، از جمله تغییرات آب و هوایی، مهاجرت، افزایش تنش‌های ژئوپلیتیکی و بیگانگی شهروندان از نهاد‌های حاکمیتی، نشان می‌دهد که بحران‌های پیچیده و مرتبط با یکدیگر از ویژگی‌های آینده خواهند بود. سیاست گذاران در سطح ملی و بین المللی باید برای کاهش تاثیرات این گونه بحران‌ها تلاش کنند، آن‌ها همچنین باید تلاش کنند تا کشور‌های خود را برای سازگاری و بازیابی از شوک‌های پیچیده آینده آماده کنند. به طور خلاصه، آن‌ها باید برای ایجاد تاب آوری تلاش کنند.

نیاز به تاب آوری به ویژه در کشور‌های در حال توسعه، ضعیف و آسیب پذیر، شدید خواهد بود. این کشور‌ها باید به شوک‌های چند وجهی در حوزه‌های مختلف پاسخ بدهند. به همین ترتیب، کمک‌کنندگان و سیاست‌گذاران از جهان توسعه یافته نیز باید انعطاف‌پذیری و سازگاری را به عنوان اجزای کلیدی رویکرد‌های خود برای حمایت از دولت‌های ضعیف و شکننده ارتقا دهند. این فراخوان برای تقویت انعطاف پذیری کشور‌ها چیز جدیدی نیست. حتی قبل از همه‌گیری کرونا عرصه سیاست‌ شاهد درخواست‌های فزاینده‌ای برای تاب‌آوری بود. اما این درخواست‌ها امروزه تشدید شده است. اسناد تحلیلی اخیر از جمله گزارش برجسته شورای اطلاعات ملی ایالات متحده، بررسی یکپارچه بریتانیا و استراتژی موقت امنیت ملی ایالات متحده هر سه تاکید کرده‌اند که انعطاف پذیری و ظرفیت دولت‌ها برای انطباق کلید موفقیت آینده در عرصه ژئوپلیتیکی خواهد بود. در سیاست‌های صلح‌سازی و توسعه نیز در چند سال گذشته تاکید بر انعطاف پذیری افزایش یافته است از جمله در ارتباطات رسمی سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، دولت آمریکا، اتحادیه اروپا و برخی از دست اندرکاران توسعه و محافل جامعه مدنی، نیاز به تاب آوری به قدری مورد استناد قرار می‌گیرد که گاهی اوقات این استناد‌ها به کلیشه تبدیل می‌شود.

حکمرانی دولت و نهادهای سیاسی یک کشور نقش محوری را برای مقابله مؤثر دولت با چالش‌ها و بحران‌ها دارد

توصیه روزافزون در جهان برای «تقویت انعطاف پذیری» حداقل به دو دلیل مرتبط ارزشمند است. اول، هدف راهبردی مشخص‌تری نسبت به گفتگو‌ها پیرامون «شکنندگی دولت» ارائه می‌دهد و دوم، پروژه‌های اخیر و شکست‌خورده دولت‌سازی در سطح بین‌المللی تأکید کرده‌اند که شکنندگی دولت نباید «رفع» شود بلکه باید آن را مدیریت و کاهش داد؛ بنابراین تأکید بر انعطاف‌پذیری نشان‌دهنده تغییری مفید از چارچوب‌بندی سیاست‌های حداکثری به سمت یک سیاست قابل دسترس‌تر است. اما بینش ملموس در مورد چگونگی دستیابی کشور‌های در حال توسعه یا شکننده به تاب‌آوری کمتر واضح و مشخص است. با توجه به اجماع گسترده مبنی بر اینکه شکنندگی دولت عمیقاً با حکمرانی مرتبط است، برای بسیاری از سیاستگذاران، مسئله محوری «حکمرانی خوب» است. مطمئناً، بسیاری از عوامل دیگر فراتر از حکمرانی - از جمله عوامل جمعیتی، جغرافیایی، نظامی و اقتصادی - بر تاب آوری یک دولت تأثیر می‌گذارد، اما در این میان حکمرانی دولت و نهاد‌های سیاسی یک کشور نقش محوری برای مقابله موثر دولت با چالش‌ها و بحران‌ها دارد.

در ادامه ویژگی‌ها و قابلیت‌های مرتبط با حکومت را که بر تاب‌آوری یک کشور تأثیر می‌گذارند، مرور می‌کنیم. تاب‌آوری در سطح ملی را می‌توان به عنوان ظرفیت یک کشور برای واکنش، سازگاری و رشد پس از استرس‌ها و شوک‌ها درک کرد. انعطاف‌پذیری بر تقویت عملکرد کلی یک سیستم در مواجهه با خطرات غیرقابل پیش‌بینی و اغلب مرتبط با یکدیگر تمرکز می‌کند و آن را از مدیریت ریسک، که تنها به خطرات خاص مربوط می‌شود، متفاوت می‌کند. انعطاف‌پذیری یک کشور به ویژگی‌های داخلی بستگی دارد که به دولت‌ها و مؤسسات آن‌ها اجازه می‌دهد تا از انواع اختلالات عبور کنند. یک بینش کلی از شواهد این است که حکمرانی برای تاب آوری پیچیده و اغلب چند وجهی است. چندین ویژگی، مانند تمرکززدایی، تأثیر مبهمی بر انعطاف‌پذیری دارند: آن‌ها یک کشور را قادر می‌سازند تا در برابر برخی موانع مقاومت کند، اما آن را از راه‌های دیگر آسیب‌پذیرتر می‌کند. به نظر می‌رسد که سایر ویژگی‌ها - از جمله اینکه یک کشور یک دموکراسی است یا یک سیستم سیاسی استبدادی - تأثیر واضحی بر انعطاف‌پذیری ندارد. در مقابل، چند «عامل فوق العاده» حاکمیتی - مانند کنترل فساد، اعتماد اجتماعی، و رهبری سیاسی با کیفیت بالا - در توانمند ساختن یک کشور برای تقویت انعطاف‌پذیری خود بسیار مهم و حیاتی هستند. چارچوب تقویت انعطاف‌پذیری کشور‌ها بسیار ارزشمند است، اما چندین معضل آزاردهنده را نیز ایجاد می‌کند. به ویژه، این پرسش را مطرح می‌کند که به طور خاص به انعطاف پذیری چه کسی اشاره دارد، زیرا تاب آوری نهاد‌های دولتی همیشه به معنای تاب آوری همه بخش‌های جمعیت نیست.

حکمرانی برای تاب آوری: عوامل پیچیده

اکثر ویژگی‌های مرتبط با حکمرانی تأثیر مستقیمی بر انعطاف‌پذیری دولت ندارند. برخی از ویژگی‌ها می‌توانند به طرق خاصی به انعطاف‌پذیری یک کشور کمک کنند و در برخی دیگر آن را تضعیف کنند. در ادامه چندین ویژگی حاکمیتی را که بر تاب‌آوری تأثیر می‌گذارند مثل ظرفیت دولتی، نوع رژیم، حافظه نهادی، تمرکززدایی، انسجام نخبگان، شمول سیاسی، و حضور جامعه مدنی و بازیگران غیردولتی - برای بررسی تأثیرات پیچیده آن‌ها بررسی می‌شود.

ظرفیت دولتی

تاب‌آوری در سطح ملی را می‌توان به‌عنوان ظرفیت یک کشور برای واکنش، سازگاری و رشد پس از بحران‌ها و شوک‌ها تعریف کرد

در ابتدایی‌ترین سطح، دولت‌ها به ظرفیت - توانایی ترکیب اطلاعات، اتصال مشاهدات به اقدامات دولت و عملیاتی کردن مؤثر آن اقدامات - نیاز دارند تا بتوانند با موفقیت به شوک‌ها پاسخ دهند. اتکای شهروندان به دولت اغلب در مواقع بحران شدیدتر می‌شود. بر این اساس، دولت‌های تاب‌آور آن‌هایی هستند که نه تنها می‌توانند خدمات معمولی را ارائه دهند، بلکه می‌توانند به طور مؤثر اطلاعات را یکپارچه کنند و ارائه خدمات را با شرایط تغییریافته تطبیق دهند. جای تعجب نیست که اگر بوروکراسی دولتی حرفه‌ای، دارای منابع خوب و فساد کم باشد، احتمالاً در پاسخ به بحران‌ها مؤثر عمل خواهد کرد در غیر این صورت، احتمالاً قربانی پیامد‌ها و اثرات منفی دیگر می‌شود. مکانیسم‌های نهادینه شده برای ترکیب ظرفیت‌های شهروندان مولفه‌ای کلیدی برای بهبود ظرفیت پاسخگویی است. در بیشتر زمینه‌ها، مشارکت شهروندان در طرح‌های دولتی نتایج بهتری را به‌ویژه در زمینه‌هایی مانند بهداشت، آموزش، آب و زیرساخت‌ها به همراه دارد. به عوان مثال در فلیپین بوروکراسی ناکارآمد، گسسته و ناکارآمد که به دلیل ضعف حاکمیت قانون و سطوح بالای فساد بدتر شده است؛ اجرای سیاست‌ها را برای مقابله با بحران فزاینده جرم و جنایت در این کشور سخت‌تر کرده است. علاوه بر این، دولت‌هایی که در زمینه‌هایی سرمایه‌گذاری می‌کنند که ظرفیت بلندمدت کشور را تقویت می‌کنند – در مقابل بسیج مؤثر تنها در زمان وقوع بحران – در پاسخ به شوک‌ها انعطاف‌پذیرتر هستند. سرمایه‌گذاری‌های هوشمند و بلندمدت، فشار را بر بوروکراسی‌ها کاهش می‌دهد و ظرفیت اضافی لازم برای پاسخ به بحران‌های پیش‌بینی نشده را ارائه می‌دهد. با این حال، ظرفیت دولت باید به طور مناسب هدایت شود تا به طور مؤثری تاب آوری ایجاد شود. داشتن دولتی که در یک زمینه بسیار مؤثر است - به عنوان مثال، اجرای مالیات - لزوماً اثربخشی در حوزه‌های دیگر مانند ارائه خدمات اضطراری در شرایط بحرانی را ندارد. همانطور که «راشل کلاینفلد» [۲] و «النا برهام» [۳] نشان داده‌اند، بسیاری از کشور‌های در حال توسعه با بالاترین ظرفیت (از نظر شاخص‌های توسعه) بدترین سوابق را در قتل‌های فراقانونی دارند که نشان می‌دهد بسیاری از نتایج موثر حکومت‌داری بیشتر به اراده سیاسی بستگی دارد تا ظرفیت خام دولتی. به عنوان یک نمونه در ماه‌های اولیه همه‌گیری ویروس کرونا، نتایج سلامت در بخش‌های مختلف آمریکا عمدتاً به دلیل سیاسی متفاوت بود. رعایت اقدامات بهداشتی در ماه‌های اول شیوع کرونا در آمریکا بر اساس خطوط حزبی شکست خورده بود نه ظرفیت دولتی؛ بنابراین ظرفیت قوی دولتی به تنهایی پاسخ‌های مؤثر را در موارد مدیریت چالش‌ها تضمین نمی‌کند.

نوع رژیم

عوامل حکمرانی مانند کنترل فساد، اعتماد اجتماعی، و رهبری سیاسی با کیفیت بالا در توانمند ساختن یک کشور برای تقویت انعطاف‌پذیری و تاب‌آوری خود بسیار مهم و حیاتی هستند

به نظر نمی‌رسد این که یک کشور دموکراسی یا خودکامه باشد، تأثیر روشنی بر اثربخشی آن در واکنش به شوک‌های بیرونی داشته باشد. مطالعات متعدد، چه در مورد کاهش تغییرات آب و هوایی، چه پاسخ به همه‌گیری ویروس کرونا، یا موارد دیگر، هیچ رابطه واضحی را بین نوع رژیم و عملکرد آن نشان نداده‌اند. هر سیستم دارای ویژگی‌هایی است. دموکراسی‌ها تمایل دارند شفاف، مسئولیت‌پذیر و شایسته‌سالار باشند، تا بهتر در برابر بحران واکنش نشان دهند. در همین حال، در بسیاری از حکومت‌های استبدادی اصطکاک درونی نخبگان کمتر، زمان واکنش سریع‌تر، و توانایی بیشتر برای تقویت روابط نزدیک با رسانه‌ها دارند. اگرچه بسیاری از رهبران اقتدارگرا ادعا می‌کنند که تصمیم‌گیری یکجانبه‌تر آن‌ها رهبری قوی را امکان‌پذیر می‌سازد، اما شواهد کمی وجود دارد که ادعای آن‌ها را تائید می‌کند.

با نگاهی به آینده، یک سوال کلیدی این است که دموکراسی‌ها یا نظام‌های استبدادی کدام یک بهتر می‌توانند برنامه‌های بلندمدت برای تقویت انعطاف‌پذیری را اجرا کنند. برخی از منتقدان دموکراسی ادعا می‌کنند که رهبران دموکراتیک به دلیل دوره‌های کوتاه زمامداری و همچنین از دست ندادن طرفداری حامیان تمایلی به برنامه ریزی‌های بلند مدت برای حل مشکلات بزرگ را ندارند. اگر این درست بود، سیستم‌های اقتدارگرا به وضوح در توانایی خود برای افزایش قابلیت‌های انعطاف‌پذیری در بلندمدت برتری خواهند داشت. با این حال، همانطور که «توماس کاروترز» [۴]نشان داده است، همه دموکراسی‌ها درگیر چالش‌های کوتاه‌مدت و بیزاری از درد نیستند. علاوه بر این، بسیاری از سیستم‌های اقتدارگرا در مدیریت این چالش‌ها بهتر عمل نمی‌کنند.

حافظه نهادی

در بیشتر زمینه‌ها، مشارکت شهروندان در طرح‌های دولتی نتایج بهتری را به‌ویژه در زمینه‌هایی مانند بهداشت، آموزش، آب و زیرساخت‌ها به همراه دارد

در میان‌مدت و بلندمدت، درس‌هایی که از بحران‌های قبلی گرفته می‌شود، می‌تواند دولت‌ها را قادر به ایجاد انعطاف‌پذیری و تاب آوری تکنوکراتیک کند. رویداد‌های بحرانی تکراری به دولت‌ها و سایر بازیگران این امکان را می‌دهد تا استراتژی‌های واکنش مختلف را امتحان کنند و ظرفیت‌های خود را برای آماده‌سازی برای یک رویداد بحران مشابه دیگر تطبیق دهند. در حوزه بهداشت عمومی، برخی از محققان استدلال کرده‌اند که سرانه نسبتاً پایین آلودگی به ویروس کرونا و نرخ مرگ و میر در سراسر قاره آفریقا در طول چند ماه اول همه‌گیری تا حدودی به دلیل تجربه بسیاری از کشور‌های این قاره با شیوع بیماری‌های قبلی، از جمله ایدز و ابولا بوده است. در واکنش به بلایای طبیعی، حافظه نهادی تکنوکراتیک نیز عامل مهمی در تاب‌آوری است. در هند، پس از طوفان در ایالت اودیشا در سال ۱۹۹۹ که منجر به کشته شدن ۱۰۰۰۰ نفر شد، دولت این ایالت درگیر برنامه ریزی مدیریت بلایا شد. هنگامی که طوفان قوی مشابهی در سال ۲۰۱۳ وارد شد، کمتر از پنجاه نفر را کشت. از سوی دیگر، در برخی موارد، حافظه نهادی می‌تواند منبع مرتبط تاب آوری را تضعیف کند. ممکن است برخی از دولت‌ها در اثر شوک‌های گذشته احساس کنند که مجبور به ایجاد ارگان‌های دولتی برای نهادینه‌سازی انعطاف‌پذیری در برابر بحران‌های آینده هستند، اما این می‌تواند منجر به بوروکراتیزاسیون سخت‌گیرانه شود.

تمرکز زدایی

مدیریت غیرمتمرکز یک موهبت در توانمندسازی تاب آوری است. در بسیاری از موارد، تمرکززدایی می‌تواند مقامات دولتی را برای واکنش مؤثرتر به شوک‌ها آماده کند، زیرا امکان نوآوری و سازگاری محلی را فراهم می‌کند. سیاستگذاران محلی عموماً در مورد نیاز‌های مؤسسات خود بیشتر می‌دانند، زیرا به آن‌ها نزدیکتر هستند. تمرکزدایی بوروکراتیک، همراه با خودمختاری به مقامات دولتی اجازه می‌دهد تا پاسخ‌های خود را تنظیم کنند و به بحران واکنش سریع و مناسب نشان دهند. به عنوان مثال تمرکز زدایی و انتقال مسئولیت به مقامات محلی در ویتنام برای مقابله با ویروس کرونا باعث شد که این کشور یکی از پایین‌ترین نرخ‌های ابتلا به ویروس کرونا در جهان را داشته باشد. در مقابل، برخی از محققان استدلال می‌کنند که در هند، یک رویکرد بیش از حد متمرکز مانع پاسخ مناسب و به موقع مقامات محلی به این بحران شد. از سوی دیگر، تمرکززدایی بوروکراتیک همیشه تاب‌آوری دولت را افزایش نمی‌دهد. پاسخ مؤثر به بسیاری از بحران‌ها مستلزم هماهنگی بین ادارات محلی است. این، به نوبه خود، به یک رهبری توانمند در سطح ملی نیاز دارد بعلاوه، اگر خطوط اقتدار نامشخص باشد یا سطوح محلی به اندازه کافی از منابع کافی برخوردار نباشند، در این صورت واکنش‌های دولتی ممکن است تحت سیستم‌های غیرمتمرکز آسیب ببیند. به عنوان مثال، در میانمار و اندونزی، تلاش‌های با نیت خوب برای تمرکز زدایی در واکنش به بلایای طبیعی به جنگ داخلی بوروکراتیک بر سر منابع منجر شد.

کنترل فساد یک پیش‌شرط کلیدی برای ایجاد تاب‌آوری دولت‌ها در مقابل بحران‌ها است

انسجام نخبگان و فراگیری سیاسی

انسجام نخبگان تأثیر پیچیده‌ای بر سطح انعطاف پذیری کشور‌ها دارد. از بسیاری جهات، تاب‌آوری را امکان‌پذیر می‌سازد: در مواجهه با شوک‌ها، تاب‌آوری یک دولت اغلب به توانایی و اراده نخبگان برای متحد شدن و حمایت از هنجار‌ها و نهاد‌های حکمرانی بستگی دارد. انسجام مبتنی بر توافق و رضایت به جای انسجام مشارکتی، برای انعطاف پذیری دولت بهتر است. در زمان‌های عادی، بسیاری از رژیم‌های اقتدارگرا از ترکیبی از استراتژی‌های هم اختیاری و هم حمایتی برای مدیریت نخبگان استفاده می‌کنند. در طول بحران، شواهد نشان می‌دهد که این استراتژی‌ها اغلب منجر به انحراف می‌شوند به‌ویژه در طول بحران‌های مربوط به اقتصاد و درگیری‌های داخلی. برخی از محققان استدلال می‌کنند که نخبگانی که از طریق اجماع بر سر نظم سیاسی به هم پیوند خورده‌اند، در پاسخ به شوک‌ها بسیار انعطاف‌پذیرتر بوده‌اند. جناح‌گرایی نخبگان یکی از مهم‌ترین محرک‌های شکنندگی مزمن دولت است. در نظام‌های سیاسی غیر یکپارچه، سطح بالایی از قطبی‌سازی که ریشه در هویت‌ها یا ایدئولوژی‌های انحصاری در میان نخبگان دارد، یکی از قوی‌ترین محرک‌های بی‌ثباتی است. تحقیقات نشان می‌دهد که دموکراسی‌های متاثر از جناح‌گرایی عمیق نخبگان، ۳۰ برابر بیشتر از دموکراسی‌های یکپارچه با بی‌ثباتی مواجه می‌شوند. این حال، شواهد نشان می‌دهد که انسجام نخبگان و شمول سیاسی، تاب‌آوری را افزایش می‌دهد.

در بسیاری از موارد، تمرکززدایی می‌تواند مقامات دولتی را برای واکنش مؤثرتر به شوک‌ها آماده کند، زیرا امکان نوآوری و سازگاری محلی را فراهم می‌کند

جامعه مدنی و سایر بازیگران غیر دولتی

سازمان‌های جامعه مدنی (CSO) اغلب در بحث‌های سیاستی در مورد تاب‌آوری مورد استناد قرار می‌گیرند و در واقع می‌توانند از طریق چندین مکانیسم مجزا به انعطاف‌پذیری دولت‌ها کمک کنند. اولاً سازمان‌های مدنی می‌توانند خدمات ارائه دهند، چه با همکاری دولت‌ها و چه با پر کردن شکاف‌ها، که اغلب به حاشیه‌نشین‌ترین‌ها می‌رسند و به عنوان اولین خط دفاع در برابر شوک‌ها عمل می‌کنند. برای مثال، در افغانستان، سازمان‌های جامعه مدنی که روی ریشه‌کنی فلج اطفال کار می‌کنند، در ماه‌های ابتدایی همه‌گیری به مهار کووید-۱۹ پرداختند و در غیاب زیرساخت‌های دولتی قوی، خدمات بهداشتی را به استان‌های دوردست ارائه کردند. دوم، سازمان‌های مدنی می‌توانند با نظارت بر تحولات محلی و هشدار دادن به مقامات در مورد خطرات امنیتی، زیست‌محیطی یا اجتماعی قبل از تشدید آنها، هشدار‌های اولیه ارائه کنند. سوم، سازمان‌های جامعه مدنی می‌توانند با گرد هم آوردن جوامع برای کمک به میانجی‌گری یا کاهش درگیری، شکاف‌ها را پر کنند. چهارم، در برخی موارد، سازمان‌های مدنی می‌توانند کانالی باشند که از طریق آن شهروندان می‌توانند ترجیحات و نارضایتی خود را ابراز کنند، هم خطر توسل به ابزار‌های خشونت‌آمیزتر را کاهش می‌دهند و هم به اعمال فشار به مقامات برای رسیدگی به شکایاتشان کمک می‌کنند. با این حال، توانایی سازمان‌های مدنی برای انجام هر یک از این عملکرد‌های تقویت‌کننده انعطاف‌پذیری به شدت به عوامل متعددی بستگی دارد. یکی از مهمترین آن‌ها میزان اعتمادی است که توسط جوامع محلی به سازمان‌های مدنی اعطا می‌شود. در بسیاری از کشور‌هایی که ظرفیت دولتی پایینی دارند، سازمان‌های جامعه مدنی از سطح بالایی از اعتماد برخوردارند، به این معنی که در غیاب یک دولت قوی یا قابل اعتماد، به راحتی می‌توانند به عنوان یک ساختار جایگزین اطلاعات و ارائه خدمات عمل کنند. محیط عملیاتی کشور برای جامعه مدنی نیز بر توانایی سازمان‌های مدنی برای تقویت تاب آوری تأثیر می‌گذارد. برخی از کشور‌های در حال توسعه توانایی سازمان‌های غیردولتی برای فعالیت در داخل کشور را محدود می‌کنند که مستقیماً واکنش به شوک را مختل می‌کند. در عین حال، حضور جامعه مدنی به طور خودکار تضمینی برای تاب آوری نیست. در برخی موارد، سازمان‌های مدنی قطبی‌سازی را در جامعه تشدید می‌کنند.

عوامل فوق العاده: ویژگی‌های حکمرانی که به ایجاد تاب آوری کمک می‌کند

برخلاف تأثیرات پیچیده عوامل ذکر شده در بالا، تعداد کمی از ویژگی‌های حکمرانی به‌طور قابل اعتمادی انعطاف‌پذیری و تاب آوری کشور‌ها را به روش‌های متعدد و اغلب تقویت‌کننده ارتقا می‌دهند. این عوامل فوق العاده در ایجاد انعطاف پذیری تقریباً کاملاً مثبت به نظر می‌رسند. سه عامل فوق‌العاده در ادامه بررسی می‌شوند: سطح بالای اعتماد اجتماعی، سطوح پایین فساد و رهبری سیاسی با کیفیت.

سطح بالایی از اعتماد اجتماعی به دولت، ظرفیت حاکمیت را برای سازگاری و تاب‌آوری بالا می‌برد

اعتماد اجتماعی

سطح بالایی از اعتماد اجتماعی به دولت، ظرفیت حاکمیت را برای سازگازی و انعطاف پذیری بالا می‌برد. شوک‌ها و بحران‌ها اغلب مشکلاتی را برای کنش جمعی ایجاد می‌کنند، زیرا برای منافع بلندمدت باید منافع کوتاه‌مدت قربانی شوند. دولت با از بین بردن وابستگی‌های شخصی بین افراد و حل تعارضات بر اعتماد جمعی تأثیر می‌گذارد و می‌تواند اعتماد عمومی را با حل مشکلات اطلاعاتی، نظارتی و اجرایی تسهیل کند. دولت‌ها زمانی که رهبران سیاسی‌شان سازگاری نشان داده باشند، شخصیت خود را ثابت کرده باشند و به‌جای منافع شخصی منافع جمعی را در نظر بگیرند می‌توانند اعتماد اجتماعی را تقویت کنند. علاوه بر این، اعتماد به دولت به طور مستقیم بر میزان تبعیت شهروندان از خواسته‌ها و مقررات دولت تأثیر می‌گذارد. هر چه یک دولت قابل اعتمادتر باشد، شهروندانش در مواقع بحرانی از درخواست‌های دولت‌ها هرچند دردناک باشد تبعیت خواهند کرد. این پویایی به ویژه در حوزه سلامت عمومی مشهود بوده است. داده‌های نظرسنجی انجام‌شده در طول همه‌گیری ویروس کرونا رابطه قوی بین سطوح بالاتر اعتماد به دولت و پیروی از اقداماتی مانند فاصله‌گذاری اجتماعی، قرنطینه، و شستن دست‌ها را نشان می‌دهد. برعکس، سطوح پایین‌تر اعتماد اغلب با نرخ پایین‌تر تبعیت مرتبط است. به عنوان مثال، در طول شیوع ابولا در لیبریا در سال‌های ۲۰۱۵-۲۰۱۴، شهروندانی که اعتماد کمی به دولت داشتند، کمتر احتمال داشت اقدامات احتیاطی در برابر ویروس انجام دهند یا از اقدامات اجباری فاصله‌گذاری اجتماعی پیروی کنند. دولت‌هایی که به خوبی سازماندهی شده‌اند و در اظهارات خود شفاف، منصفانه و بدون ابهام هستند، بیشتر مورد اعتماد هستند. علاوه بر این، ارتباطات مؤثر دولت در مواقع فاجعه مستلزم مشارکت مستمر جامعه، دانش فنی در حال تکامل از شوک و توانایی دولت‌ها برای هدایت سریع دورنمای رسانه‌ای در حال تغییر است. در نهایت، پدیده مرتبط و در عین حال متمایز «فشردگی» اجتماعی-فرهنگی، که در آن برخی از جوامع به شدت از هنجار‌هایی حمایت می‌کنند که اغلب به شدت تحت تأثیر دولت هستند، بر سازگاری و انعطاف پذیری دولت‌ها نیز تأثیر می‌گذارد.

داده‌های نظرسنجی انجام‌شده در طول همه‌گیری ویروس کرونا رابطه قوی بین سطوح بالاتر اعتماد به دولت و پیروی از اقداماتی مانند فاصله‌گذاری اجتماعی، قرنطینه، و شستن دست‌ها را نشان می‌دهد

کنترل فساد

کنترل فساد یک پیش شرط کلیدی برای ایجاد تاب آوری است. برای پاسخ به شوک‌های برون‌زا، دولت‌ها باید هم مایل و هم قادر به اقدام باشند با این حال فساد اغلب هم اراده دولت را برای اقدام، از طریق انگیزه‌های انحرافی و هم توانایی آن را برای اقدام، از طریق تخلیه منابع و توخالی کردن دولت، از بین می‌برد. پویایی در طول دوره‌های بحران تشدید می‌شود، که اغلب باعث افزایش جریان کمک‌ها در یک چارچوب زمانی تسریع‌شده می‌شود و بنابراین فرصت‌های بیشتری برای اختلاس فراهم می‌کند. در بسیاری از مکان‌ها، فساد تاب آوری را در طول همه‌گیری ویروس کرونا تضعیف کرده و بهبود را به تأخیر می‌اندازد. زیرا منابع را از مراقبت‌های بهداشتی منحرف می‌کند و اعتماد به موسسات بهداشتی عمومی را تضعیف می‌کند. علاوه بر این، زمانی که کشور‌ها با بلایای طبیعی مواجه می‌شوند، فساد بخش دولتی می‌تواند بحران‌های انسانی را تشدید کند. یک تجزیه و تحلیل از ۳۴۴ زمین لرزه در سطح جهان بین سال‌های ۱۹۷۵ و ۲۰۰۳ نشان می‌دهد که فساد بخش عمومی با مرگ و میر ناشی از زلزله ارتباط مثبت دارد.

کیفیت رهبری

کیفیت رهبری سیاسی در تعیین سطح تاب آوری کشور از اهمیت بالایی برخوردار است. رهبران تصمیمات مهمی می‌گیرند که به نوعی بر تقریباً تمام ویژگی‌های حاکمیتی که در بالا ذکر شد تأثیر می‌گذارد. رهبران در سطوح مختلف دولت تعیین می‌کنند که آیا دولت‌ها تصمیم گرفته‌اند از شوک‌های قبلی درس بگیرند یا در عوض، به قول معروف، بگذارند یک بحران خوب از بین برود. رهبران تعیین می‌کنند که آیا ظرفیت دولت به شیوه‌ای مؤثر برای پاسخگویی به بحران‌ها هدایت می‌شود یا در عوض به سمت یک دستور کار شخصی‌تر سوق داده می‌شود. مقامات ارشد نیز با تأثیرگذاری بر لحن و هنجار‌های سیاست، تأثیر زیادی بر این دارند که آیا یک دوره بحران وحدت یا پراکندگی را به همراه خواهد داشت یا خیر. اگر رهبران به شیوه‌ای عمدی قطبی‌کننده حکومت کنند مانند بحران کووید ۱۹ در برزیل، مکزیک، فیلیپین، تانزانیا، ترکیه و ... سیاست احتمالاً تقابل‌آمیزتر و به طور فزاینده‌ای قطبی‌تر می‌شود و تأثیر شوک‌ها را تشدید می‌کند. دهه‌های آینده، کیفیت و انتخاب‌های رهبری سیاسی در کشور‌های در حال توسعه، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌ها در شکل‌دهی چشم‌انداز سازگاری و انعطاف‌پذیری کشور‌ها در برابر شوک‌های آینده خواهد بود. با این حال، پیش‌بینی رهبری کشور‌ها و انتخاب‌های آن‌ها یکی از چالش‌برانگیزترین ارزیابی‌ها برای تحلیلگران است.



[۱]. Dr. Frances Z. Brown

[۲]. Rachel Kleinfeld

[۳]. Elena Barham

[۴]. Thomas Carothers

ارسال نظر
captcha