نگاهی به وضعیت فعلی سازمان بسیج در گفتگو با محمد دادسرشت؛
کشور ما ایران، یک سابقه درخشان در ابتدای انقلاب داشته است که مردم را جمع کرده، آن را پایگاه کرده و به واقع برای کنش اجتماعی بسیج می‌کرده است. ولی ما این را به فضای نظامی، امنیتی و سیاسی فروختیم.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ جامعه ایران طی دو قرن گذشته یک سابقه طولانی در تحقق بسیج عمومی برای هدف مشخصی داشته است. با تکیه بر همین ظرفیت، امام خمینی (ره) نیز در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، نهادی را تحت عنوان بسیج شکل دادند تا در عرصه‌های مختلف کشور ایفای نقش کند. البته بعدها به‌واسطه جنگ تحمیلی، بسیج سر و شکل متفاوتی را پیدا کرده و مأموریت‌های دیگری را نیز دنبال کرد. مطالعه سرنوشت این نهاد، حکایت مفصل دارد که خارج از موضوع این گفت‌وگو است؛ اما آنچه که اکنون محل پرسش قرار دارد آن است که فرایند بسیج اجتماعی امروزه در قالب نهاد بسیج چگونه ممکن خواهد بود؟ درهمین باره با حجت‌الاسلام دکتر محمد دادسرشت - جامعه‌شناس و کنشگر اجتماعی - در این خصوص به گفتگو پرداخته‌ایم که مشروح نظرات ایشان در مقابل دیدگان شما قرار دارد.

 

وضعیت‌شناسی سازمان بسیج

به‌عنوان مسئله نخست می‌خواستم توصیف وضعیت فعلی بسیج را از منظر خودتان بفرمایید. آیا سازمان بسیج، امروزه در فرایند بسیج اجتماعی جامعه یک نقش جدی ایفا می‌کند؟

دادسرشت: واقعیت آن است که امروزه فرایند بسیج عمومی در فضایی جدای از سازمان بسیج رخ می‌دهد. یعنی بخش زیادی از کنش‌های جمعی مردم و گروه‌های مختلف در جایی خارج از این نهاد انجام می‌شود. در مقام توضیح چرایی آن نیز من می‌خواهم یک آسیب‌شناسی از جایگاه فعلی بسیج داشته باشم تا در انتها بتوانیم راهکارهایی نیز ارائه کنیم. اگر بخواهم خلاصه بگویم، یکی از مهم‌ترین مسائلی که در موضوع بسیج به‌صورت جدی باید به آن توجه شود، چهره امنیتی، سیاسی و نظامی فعلی بسیج است. بالاخره منِ ایرانی اگر یک پرسش‌نامه طرح کرده و به سراغ مردم عادی جامعه بروم و بگویم در یک کلمه «بسیج» را تعریف کنید، اولین نمایه‌ای که از بسیج در ذهن او حاضر می‌شود، ابعاد نظامی و برای مثال «گشت‌های امنیتی بسیج» است. همین الان اگر شما به یک نوجوان بگویید آیا در بسیج وارد می‌شوید؟ اگر پاسخ آن‌ها مثبت باشد، عموماً به دلیل جذابیت همین ابعاد نظامی قضیه بوده و کسانی هم که این عضویت را نمی‌پذیرند، باز هم به دلیل همین ماهیت نظامی بسیج است؛ یعنی یا نمی‌خواهند یا روحیه این موضوع را ندارند که با برخی گروه‌های اجتماعی در تضاد قرار بگیرند.

 

چهره سیاسی بسیج واضح است

بروز اولیه بسیج، امروزه یک بروز امنیتی، نظامی و نهایتاً سیاسی است

پس بروز اولیه بسیج، امروزه یک بروز امنیتی، نظامی و نهایتاً سیاسی است. جبهه سیاسی بسیج کاملاً مشخص است، علی‌رغم همه شعارهایی که داده می‌شود، ما تابع ولی‌فقیه بوده و به دولت‌ها کاری نداریم، اما همه می‌دانند که جبهه سیاسی بسیج مشخص است. بسیج شاید مستقیم برای یک رئیس‌جمهور تبلیغ نکرده باشد؛ اما همکاری و استنکاف آن با دولت‌ها روشن است. پس مردم نمایه عمومی بسیج را این‌گونه می‌بینند. حالا ممکن است کسی بپرسد این نمایه چه مشکلی دارد؟ اولین کارکرد آن چنین است که این مسئله با ماهیت بسیج سازگار نیست. اگر شما به ابتدای انقلاب بازگردید، دوران جهاد سازندگی را دارید. بسیج در این برهه چه می‌کرد؟ بسیج، محورِ جمع‌شدن افراد محله در مسجد، برای رفتن به مناطق محروم و سازندگی بود. یعنی مردم بسیج را به زمینه‌سازی برای رفع محرومیت می‌شناختند. برآیند این تصویر چه بود؟ نخست محبوبیت و سپس جذب نیرو و ما همین را اکنون نیز امتحان می‌کنیم؛ یعنی در دوران کرونا آیا بسیج از جنبه سازمانی خود این همه درخشید یا خیرین و مردم در خدمت او مشارکت کردند؟ این رویکرد، جذب فراوانی دارد؛ چرا که مردم دوست دارند در عمل خیر شریک باشند. در چنین شرایطی خانواده‌ها علاقه پیدا می‌کنند که فرزند خود را به بسیج بسپارند. از رهگذر این رویکرد ما می‌توانیم جذب نیرو را نیز داشته باشیم. اینها همه فوایدی است که اساساً با بسیج هماهنگ است.

 

حشدالشعبی؛ نسخه امروزین بسیج

حشدالشعبی عراق نسخه‌برداری از بسیج امروز و نه بسیج ابتدای انقلاب اسلامی است. آنها کاملاً برای یک هدف نظامی دور یکدیگر جمع شده تا دست داعش را قطع کنند.

حشدالشعبی عراق نسخه‌برداری از بسیج امروز و نه بسیج ابتدای انقلاب اسلامی است. آنها کاملاً برای یک هدف نظامی دور یکدیگر جمع شده تا دست داعش را قطع کنند. مردم دور همه جمع می‌شوند تا از تمامیت ارضی و تشیع دفاع کنند. حتی برخی از اهل‌سنت در حشدالشعبی شرکت کردند تا از کشور و از اسلام عراقی خود در برابر اسلام داعشی دفاع کنند. از چنین بسیجی دیگر نمی‌شود توقع داشت حرکت اربعین را راه‌اندازی و راهبری کند؛ چرا که اساساً با یک هدف نظامی تأسیس شده است. البته ذوق مردم نیز وجود داشته تا پس از سال‌ها سرکوب صدام و بعد هم آمریکایی‌ها، حالا اسلحه دست گرفته تا خود بر سرنوشت کشور خویش حاکم شوند. اما کشور ما ایران، یک سابقه درخشان در ابتدای انقلاب داشته است که مردم را جمع کرده، آن را پایگاه کرده و به واقع برای کنش اجتماعی بسیج می‌کرده است. ولی ما این را به فضای نظامی، امنیتی و سیاسی فروختیم.

نکته دوم، تعریف ساختارهای موازی در جمهوری اسلامی است که بسیج را به‌نوعی ضایع کرده است. نکته اول بنده، تحلیل عوامل ضعف بسیج از درون بود که به دلیل سیاست‌های حاکم بر آن رخ داد. نکته دوم هم آن اتفاقی است که از بیرون رخ داده و بسیج نتوانسته آن را کنترل کند. نه فقط بسیج، بلکه حتی مساجد یا روحانیت نیز نتوانستند آن را کنترل کنند. این رخداد، ساختارهای موازی همچون سرای محله‌ها است. در سرای محله چه اتفاقی قرار است رخ دهد؟ آنجا قرار است به‌نوعی مجمع محله یا محل کنش گری جمعی اعضای یک محل باشد؛ ولی این کار تا قبل از این در کجا انجام می‌شد؟ در مسجد آن هم توسط روحانیت و بسیج ولی اکنون شهرداری این وظیفه مسجد و بسیج را انجام می‌دهد. فرزندان ما دیگر برای خواندن کتاب به سرای محله می‌روند و در شبستان مسجد درس نمی‌خوانند. پس ساختارهای موازی است که کارکرد بسیج را به‌صورت خیلی مدرن و زینت شده از او گرفته است. این دو مورد، مسائلی مهمی بودند که از درون و بیرون، وضعیت فعلی بسیج را رقم زده است.

 

بازسازی چهره بسیج، اولویت فوری

به باور شما برای حل این معضل و احیای جایگاه بسیج جهت مدیریت کنش جمعی چه باید کرد؟

اولین پروژه، بازسازی چهره بسیج به‌عنوان فعال رفع محرومیت است.

دادسرشت: تا شما موانع را برطرف نکنید یعنی تا چهره خود را اصلاح نکنید و جایگاه خود در ساختارهای موازی را تعریف یا آن‌ها را از بین نبرید، آیا اصلاً می‌توانید دوباره به کارکرد اصیل خود برگردید؟ اولین مسئله این است که برای اصلاح بسیج باید رویکرد ساختاری و سیاستی داشت. با کنش جمعی نمی‌توان وضع بسیج را اصلاح کرد، کما اینکه تلاش‌هایی هم شده است. برای نمونه در زمان همه‌گیری کرونا، بسیج بحث مواسات اجتماعی را به‌شدت پیگیری کرد؛ اما آیا توانست به فضای اجتماعی ابتدای انقلاب بازگردد؟ خیر. باز هم مجدداً همان چهره نظامی - امنیتی بر فعالیت‌های او غلبه پیدا کرد؛ بنابراین اولین پروژه، بازسازی چهره بسیج به‌عنوان فعال رفع محرومیت است.

 

آیا به باور شما بسیج باید اسلحه خود را زمین بگذارد تا چهره‌اش ترمیم شود؟

دادسرشت: بله. بسیج در حوزه شهری باید فعالیت نظامی خود را به نیروی انتظامی بسپارد. حداقل برای مقطعی کوتاه این اتفاق را رقم بزند یا آنکه فعالیت نظامی خود را منحصر در ارائه برخی آموزش‌ها برای ارتقای سطح آمادگی اجتماعی منحصر کرده و فعالیت عملیاتی نداشته باشد. حتی می‌تواند مأموریت‌های خود را به سپاه منتقل کند. ما می‌خواستیم این مسائل نظامی و امنیتی را مردمی‌سازی کنیم، پس گفتیم اگر بسیج و همین خانواده‌های مذهبی در سر چهارراه‌ها امورات امنیتی و آسیب‌های اجتماعی را پیگیری کنند، آن موقع دیگر حاشیه کمتر درست می‌شود؛ درصورتی‌که ما از یک امر عمومی و یک محور عمومی برای مسائل اجتماعی دست کشیدیم تا نکند نیروی انتظامی را شب هنگام در وسط خیابان قرار ندهیم. از این معادله چه چیزی نصیب ما شد؟ همین که چند نفر شراب‌خوار یا مقداری موارد مخدر را گرفتیم؟ به چه قیمتی؟ مگر وظیفه نیروی انتظامی چه بود؟ لذا پیشنهاد اول من، بازسازی جدی چهره بسیج است. هر چه چهره بسیج را به‌عنوان یک نهاد نظامی معرفی می‌کند، حداقل باید تقلیل پیدا کند. بعد از بازسازی چهره، نوبت این است که ما باید نقطه نیاز محوری مردم را در یابیم و بر روی آن مانور دهیم.

 

همه ما می‌دانیم که بسیج در هر مسئله‌ای بلافاصله اقدام می‌کند و وارد میدان می‌شود؛ سیل، زلزله، کرونا و... در همه اینها بسیج فعال بوده است، منظور شما از یافتن نیاز و نقطه محوری چیست؟

 دادسرشت: دو مشکل در اینجا وجود دارد. باز هم به دلیل غلبه همین وضعیت نظامی، آیا مردم عادی زیر بیرق بسیج به این مناطق اعزام می‌شوند یا همان افرادی که به علت علاقه به فعالیت‌های نظامی جذب بسیج شده‌اند؟ به نظر من گروه دوم هستند. پس مردم با سیل و زلزله در زیر پرچم سازمان بسیج، جمع نمی‌شوند؛ بلکه همان گروه خاصی هستند که همین اقدام را انجام می‌دهند و عموم مردم هم از طریق مجاری دیگر اقدام می‌کنند.

 

نقش بسیج در دولت مدرن

پرسشی که می‌خواستم طرح کنم، مسئله جمع بین بسیج و دولت مدرن بود. ماهیت دولت مدرن از اساس مداخله‌گری بوده و امری کاملاً طبیعی است که بازوها و نهادهای اداری خود را تا ریزترین نقاط حیات انسان امتداد بخشد. با این وجود، از اساس امکان تداوم بسیج به شکل ابتدای انقلاب در کنار دولت مدرن وجود ندارد. شما یا باید نظریه دیگری از دولت را طرح‌ریزی کنید یا بسیج را کنار بگذارید. شما این مسئله را چگونه حل می‌کنید؟

دولت مدرن به‌خاطر همین فرهنگ ایرانی - اسلامی ما نمی‌تواند جلوی بسیج‌کردن را در بحران‌ها بگیرد.

دادسرشت: من معتقدم که در عرصه‌های بحرانی همین دولت مدرن به‌خاطر زمینه‌های فرهنگ ایرانی و اسلامی، بسیج مردمی به‌صورت عمومی را دارد؛ اما در خصوص آن تسهیلگری لازم را انجام نمی‌دهد. برای مثال در همین قضیه زلزله غرب کشور، من افراد زیادی را می‌دیدم که با ماشین شخصی اقدام به رساندن مواد غذایی، پوشاک و... به غرب کشور می‌کردند. حجم این کمک‌ها آن‌قدر زیاد بود که اعلام شد کسی دیگر به منطقه کمک ارسال نکند. ترافیک عجیبی در محورهای مواصلاتی شهرستان‌های زلزله‌زده ایجاد شده بود. آن موقع من در دانشگاه تهران مشغول بودم. یک روز بعدازظهر در خیابان کارگر یک غرفه کوچک برای جمع‌آوری کمک‌های مردمی راه‌اندازی کردیم و تا شب، بیش از یک کامیون جنس را ما جمع‌آوری کردیم. حجم کمک‌ها برای خودمان غیرقابل‌تصور بود. این یعنی مردم جامعه شما، احساس مسئولیت جدی می‌کنند. پس همین دولت مدرن به‌خاطر همین فرهنگ ایرانی - اسلامی ما نمی‌تواند جلوی بسیج‌کردن را در بحران‌ها بگیرد. البته در مواقع بحران علاقه‌ای هم به ممانعت از آن ندارد؛ چرا که به وجود آن احساس نیاز شدیدی می‌کند.

 

امام، بسیج و محله؛ محورهای بازسازی بسیج

مسئله این است که دولت مدرن، علی‌رغم مداخله‌گری خود نمی‌تواند آن را همواره محفوظ نگه دارد. یعنی این در شرایط عادی است که علاقه دارد تا چتر خود را همه‌جا پهن کند. ما در تقابلی به سر می‌بریم میان راهپیمایی‌ها و مشارکت‌های مردمی و فضاهای عادی که نتوانسته‌ایم تصویر روشنی از نسبت دولت مدرن و کنش مردمی ارائه دهیم. ما در مسائل انسانی و دینی بدون شک بسیج عمومی خودجوش را داریم. در خصوص تشییع‌جنازه شهید رئیسی یا حاج‌قاسم سلیمانی، این خواست مردم است که شرکت کنند. اصلاً حتی اگر حاکمیت دعوت به مشارکت نداشته باشد، مردم به‌صورت خودجوش وارد می‌شوند، اما غیر از این حالاتی که ذکر شد، جایگاه مردم در شرایط عادی کجاست؟ مردم نسبت به همین موضوع معترض هستند که چرا جایگاه ما منحصر در همین مواقع بحرانی و حساس شده است؟ راه‌حل این است که باید ما حکمرانی محله محور را راه‌اندازی کنیم تا اعضای محله، حول محور محله و امام‌جماعت محله، مشارکت محله را برای ساخت محله انجام دهند. این چیزی است شبیه پروژه «شهر ما، خانه ما» که شهرداری راه انداخت.

راه‌حل این است که باید ما حکمرانی محله محور را راه‌اندازی کنیم تا اعضای محله، حول محور محله و امام‌جماعت محله، مشارکت محله را برای ساخت محله انجام دهند.

من چند سال در سوریه زندگی کرده‌ام. در دمشق که بازار می‌روید، نکته جالبی را می‌بینید. بازاری‌ها که مغازه خود را تمییز می‌کنند، آشغال‌ها را مستقیم به بیرون مغازه و خیابان پرتاب می‌کنند؛ لذا مغازه آن‌ها بسیار تمیز است اما از لب پله مغازه که پایین بیایید، پر از آشغال است. در آپارتمان‌ها هم این موضوع وجود دارد. وارد راه پله که می‌شوید، پر از آشغال است، اما منازل بسیار تمیز است. خانه و مغازه او متعلق به اوست و برایش مهم است که تمیز باشد، اما دیگر اماکن عمومی را متعلق به خود نمی‌داند. آنجا متعلق به شهرداری است. من به شهرداری آنجا گفتم که همین شعار شهر ما خانه ما را باید مدام مطرح کنید تا تعلق مردم نسبت به حوزه عمومی شکل بگیرد و برای آن‌ها مهم باشد. حالا این یک مثال بود.

ما باید تعلق مردم نسبت به حوزه عمومی را تقویت کنیم. البته این موضوع در میان بخش‌های زیادی از مردم ما وجود دارد. به لحاظ زیرساختی شما افراد محله را باید حول مسئله محله جمع کنید. این یک امام می‌خواهد؛ لذا اداره امور مساجد باید فکری به حال روحانیون غیر مستقر که فقط نماز خوانده و می‌روند بکند. هر محله چند نفر بازوی اجرایی نیز می‌خواهد که می‌شود بسیج محله و در این صورت، مسائل محله توسط اعضای خود محله، در قالب بسیج و مسجد انجام می‌شود. اگر ما این مدل را رشد دادیم، فرایند بسیج اجتماعی شما تسهیل می‌شود. دولت مدرن برای نجات خود هم که شده باید به این سمت برود.

 

پرسشی که وجود دارد آن است که چرا ما به این سمت نمی‌رویم؟

دادسرشت: به باور من، جدای از آنکه درکی برای این کار وجود ندارد، مسئله جدی، رزومه محوری است. الان شما سرای محله را از شهرداری بگیرید، یا دیگر نهادهای موازی را از وزارت‌خانه‌ها بزدایید. جدای از آنکه خیلی آدم‌ها بیکار می‌شوند، سوابق آن ادارات نیز تحلیل می‌رود.

 

/ انتهای پیام / 

ارسال نظر
captcha

جنگ پنهان هویتی در درون اسرائیل

چرا قوانین داخل خانه تغییر نمی‌کند؟

قتل و ترور، یقه سیاستمدار غربی را گرفته است!

راست افراطی با اروپا و آمریکا چه می‌کند؟

سواری‌گرفتن مخاطب از سلبریتی!

نابودی هژمونی لیبرال غربی در دانشگاه‌های آمریکا

عرفی شدن، نخستین گام جنسیت‌زدگی

در برابر عادی‌سازی شرارت و بی‌عدالتی اسرائیل مقاومت کنید

عصر کاهش جمعیت؛ چالش‌ها و راهکارها

دانشگاه‌های آمریکا، بازوهای دولت پلیسی

علم؛ قدرتی که آمریکا دارد از دستش می‌دهد!

مسئله نافهمیِ تحلیل‌های اجتماعی: کجا ایستاده‌ایم و چگونه برویم؟!

چگونه با اطلاعات نادرست مقابله کنیم؟

مدیریت مُد در بن‌بست؛ نمی‌توانیم یا نمی‌خواهیم؟

چه چیزی باعث خشونت سیاسی در آمریکا می‌شود؟

جنگ غزه مرا در هم شکست

«هاروارد» بی‌طرف نیست!

چرا ترامپ به سمت رمزارزها متمایل شد؟

قصه‌هایی از بیم و امید زنان فراری از مصائب اعتیاد!

جهان در کنار عدالت می‌ایستد یا قانون جنگلی که آمریکا از آن حمایت می‌کند؟

پرونده ها