چالش‌های سیاست‌گذاری اشتغال زنانه در ایران در گفت‌وگو با توران ولی مراد؛

چرا قوانین داخل خانه تغییر نمی‌کند؟

چرا قوانین داخل خانه تغییر نمی‌کند؟
 بعد از انقلاب، خوانش انقلاب اسلامی از زنان، گفتمانی جدید را به وجود آورد. زن در گفتمان انقلاب اسلامی به‌عنوان عنصری باکرامت، تصمیم‌گیر، تصمیم‌ساز، صاحب‌اختیار، دارای پتانسیل و توانمند که باید رشد کند و به تربیت نفس و نسل بپردازد، موردتوجه قرار گرفت. اگر به فرمایشات امام خمینی (ره)، رهبر انقلاب، شهید مطهری و شهید بهشتی توجه کنید، متوجه خواهید شد که نظام در این مدت تلاش نکرده تا به نقطه مطلوب موردنظر خود که خانواده‌محوری است، برسد.

گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ نگاه سلیقه‌ای دولت‌های مختلف به مسائل زنان از جمله مسئله اشتغال آنها، باعث شده که سیاست‌گذاری در این حوزه با مشکلات اجتماعی و اقتصادی متعددی روبه‌رو باشد. چرا که هیچگاه از یک یا چند الگو و مسیر مورد قبول صحبت نشده و در نهایت، موضوع اشتغال زنان با نوعی از سردرگمی مواجه بوده و هست. اشتغال زنان به دلیل درگیری تقریباً همیشگی میان سنت و مدرنیته و آسیب‌های ناشی از خلأ قانونی و سیاست‌گذاری، همچنان با مشکلات حل نشده بسیاری روبه‌روست. ما در همین راستا با دکتر توران ولی مراد - مدرس دوره و کارگاه مطالعاتی امور زنان و خانواده، مدیر شورای همکاری‌ها و شبکه ایران زنان و دبیر ائتلاف اسلامی زنان - گفت‌وگو کرده‌ایم. مشروح این گفت‌وگو هم اکنون در برابر دیدگان شماست.

 

خوانش جدید گفتمان انقلاب اسلامی از زن

 مسئله اشتغال زنان و سیاست‌گذاری این حوزه در جامعه ما همواره با فراز و نشیب‌های زیادی گره خورده و در طی این سالیان، مسیرهای متفاوتی را طی کرده است. زنان هم به واسطه نداشتن جایگاه مناسب در دولت‌ها برای سیاست‌گذاری پیرامون اشتغال با مشکلاتی روبه‌رو بوده و هستند. گویی مسئله شغل برای زنِ ایرانی در کمتر فرازهایی از تاریخ به رسمیت شناخته شده و در غالب موارد، شبیه به یک امرِ فانتزی قلمداد شده است. نظر شما درباره این زاویه نگاه چیست؟ آیا تصویر زنِ ایرانی نزد شما به‌عنوان یک فعالِ باسابقه در این حوزه، نسبتی با مسئله شغل داشته یا دارد؟

ولی مراد: اگر در دنیا، دو مسیر در حوزه زن و خانواده وجود داشته باشد، انقلاب اسلامی یک گفتمان، بحث و زاویه نگاه جدید را بر اساس اسلام در حوزه عمل و نظر وارد کرده است. بحث من خوانش و گفتمان انقلاب اسلامی درباره اشتغال زنان است. عملکرد نظام طی ۴۵ سال گذشته، تلاش برای آسیب‌شناسی و پیداکردن راه برون‌رفت از این آسیب است. به‌طورکلی در حوزه زن و خانواده، دو نگاه و مسیر مدرن و سنتی وجود داشته است. در نگاه مدرن به این حوزه، ما متوجه می‌شویم که نظام در نظر دارد جامعه را بر اساس مدرنیزاسیون پیش ببرد. این نگاه به زن و خانواده در دنیای غرب، حرکت فمینیسم را ایجاد کرده است. اما اساس جریان این است که دنیای غرب، جهانی سرمایه‌سالار، سرمایه‌دار و سرمایه محور است و براین‌اساس زنان را دیده است. زمانی که دنیای غرب، زن را به‌عنوان نیروی کار اقتصادی در نظر دارد، ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و حقوقی را برای او تعریف و راه را برای اشتغال زنان باز کرده است. زن در اینجا یک عنصر اقتصادی است. در دنیای گذشته، نگاه به زن به شکل دیگری بوده است که مورد بحث من نیست.

بعد از انقلاب، خوانش انقلاب اسلامی از زنان، گفتمانی جدید را به وجود آورد. زن در گفتمان انقلاب اسلامی به‌عنوان عنصری باکرامت، تصمیم‌گیر، تصمیم‌ساز، صاحب‌اختیار، دارای پتانسیل و توانمند که باید رشد کند و به تربیت نفس و نسل بپردازد، موردتوجه قرار گرفت. اگر به فرمایشات امام خمینی (ره)، رهبر انقلاب، شهید مطهری و شهید بهشتی توجه کنید، متوجه خواهید شد که نظام در این مدت تلاش نکرده تا به نقطه مطلوب موردنظر خود که خانواده‌محوری است، برسد. آسیب اصلی این است که نظام، مبنا را بر اساس خانواده‌محوری و تربیت فرزند که با مادر می‌باشد، قرار نداده است. مادر به‌عنوان حامل نقش اساسی در تربیت فرزند در ابعاد مختلف سیاسی، حقوقی، اقتصادی و فرهنگی تعریف نشده است. به‌عبارت‌دیگر، نقطه مطلوب به‌عنوان نقطه هدف‌گذاری نقشه راه، مشخص نشده است.

 

خانواده‌محوری؛ راه ورود زن به جامعه

ترسیم کلی شما تا حدی تقلیل‌گرایانه است. در این نگاه، زن در کنار خانواده و در یکی از موقعیت‌های مادری، همسری، دختری و یا هر الگویی که در این فضا تعریف می‌شود، محدود است. نگاه تقلیل‌گرایانه با شیوه‌ها و الگوهای زیست زنانه دیگری که امروز در کشورهای مختلف از جمله ایران رواج پیدا کرده، متفاوت است. چرا که مؤلفه‌های هویت‌ساز دیگری هم وجود دارد. برای مثال، اگر بخواهیم تمرکز کنیم، الگوهای مختلف و متفاوتی از فضای خانواده‌هایی با سرپرستی زنان در کشور وجود دارد. این نگاه تقلیل‌گرایانه در حوزه اشتغال هم وجود دارد. نوع نگاه افراد به اشتغال زنان، اثرات و چالش‌ها، زمینه‌ها و دسترسی‌ها را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. آیا نوع نگاه دیگری به مسئله اشتغال زنان، موضوعیتی ندارد که به آن پرداخته شود؟ بفرمائید که آیا این الگوهای متکثر و جدیدی که در مورد زنان به وجود آمده، آنها را از فضای نقش زنانه منفک می‌کند یا نه؟ آیا فراگیر نبودن الگوهای غالب و رایج، قابل‌تأمل نیستند؟

نمی‌توان انکار کرد که در جامعه اسلامی، مدیریت نسل به مادر سپرده شده است. جامعه ایرانی، خانواده محور است. باتوجه‌به خانواده‌محوری، باید برای همه ابعاد هویتی زنان راهکار ارائه شود و راه را باز کنیم تا زن در مسیر خودش قرار بگیرد.

ولی مراد: این مسئله مغفول نمانده و تقلیل‌گرایانه هم نیست. اما نمی‌توان انکار کرد که در جامعه اسلامی، مدیریت نسل به مادر سپرده شده است. جامعه ایرانی، خانواده محور است. باتوجه‌به خانواده‌محوری، باید برای همه ابعاد هویتی زنان راهکار ارائه شود و راه را باز کنیم تا زن در مسیر خودش قرار بگیرد. این مقدمه برای بازکردن راه زن است. نگاه من به مسئله زنان، تقلیل‌گرایانه نیست که زن را فقط محدود به خانواده ببینم. انقلاب اسلامی راه را برای حضور زن در جامعه باز می‌کند و دست او را برای فعالیت‌های اجتماعی می‌گیرد. برای نمونه، تحصیلات آکادمیک، توانمندی‌های علمی و فناوری‌های زنان را تا اندازه خوبی رشد داده است. نظام نمی‌تواند چشم خود را ببندد و هر کسی که هر کاری می‌خواهد انجام دهد را به رسمیت بشناسد! ما باید برای دستیابی به آن نقطه مطلوب که خانواده‌محوری است، تلاش کنیم و باید سعی داشته باشیم تا مادری که توانمندی‌های او رشد کرده، بتواند علاوه بر تربیت فرزند و همسرداری، به تحصیل و اشتغال هم بپردازد. بحث من این است که نظام در فراهم‌آوردن شرایط مسیر، ایجاد تسهیلات، حمایت و پشتیبانی در مورد حق انتخاب زنان در مورد اشتغال هم نقش بسزایی دارد. من از ابتدای حرف‌های خود تأکید داشتم که نظام برای رفع این مسئله کاری نکرده است. در واقع زنان و خانواده‌ها را با مشکلات و چالش‌ها به حال خودشان رها کرده تا خودشان مشکلات را حل کنند.

 

هنوز نمی‌دانیم زن ایده‌آل چه ویژگی‌هایی دارد

در این زمینه با شما هم نظر هستم که الگوی ایده‌آل این است که یک زن ایرانی مسلمان، نقش‌هایش را در چارچوب خانواده با معدل خوبی انجام داده و در صورت تمایل و نیاز، امکان نقش‌آفرینی اجتماعی هم داشته باشد. به‌عبارت‌دیگر، زن باید تربیت نسل، انجام امور منزل، همسرداری و...داشته باشد و هم بتواند در جایگاه اجتماعی دسترسی‌هایی داشته باشد و نقش‌آفرینی کند. اما این زاویه نگاه ایده‌آل با واقعیت‌های جامعه متفاوت است. فاصله‌ای که طی سالیان اخیر بین الگوی ایده‌آل و واقعی در کف جامعه ایجاد شده، هر روز بیشتر و بیشتر شده است. شواهد و پشتیبان‌های آماری زیادی برای اثبات این ادعا وجود دارد. در فضای سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی، امکان ندارد که به ایده‌آل‌ها اکتفا کرد و الگوهای مختلفی ناظر به فضای ایده‌آل در نظر گرفت؛ چرا که ما از واقعیت غفلت کرده‌ایم. در صحبت‌هایتان اشاره کردید که افرادی شیوه‌های دیگر زیست اجتماعی و فردی را پیش می‌برند. اگر به این شیوه زیست متفاوت را در اقشار مختلف فرهنگی و اقتصادی توجه نکنیم و این تفاوت‌ها را کم‌رنگ ببینیم و بر اساس الگوی ایده‌آل برنامه‌ریزی کنیم، دچار گرفتاری می‌شویم. یعنی دقیقاً همان چیزی که امروز درباره زنان رخ داده است. در واقع، گویی ما می‌خواهیم با یک الگو همه را به سمت‌وسوی واحدی ببریم، اما آنها همراهِ ما نمی‌شوند و برخلاف مسیرِ ما شنا می‌کنند...

ولی مراد: من و شما از واژه‌هایی استفاده می‌کنیم که یک معنا را پوشش نمی‌دهد! واقعیت این است که در جامعه با آسیب‌ها، مشکلات، چالش‌ها و شکاف‌های مختلفی روبرو هستیم. یک نهاد مسئولی بسیار زیاد به موضوع خانواده می‌پرداخت. من به این نهاد اعتراض کردم که چرا درباره زنان حرف نمی‌زنید؟ آنها جواب دادند که درمورد زنان زیاد حرف زده شده و دیگر بس است و حالا باید به خانواده بپردازیم. من به آنها گفتم اشکال ما همین جاست! در مورد زنان حرف زده شده، اما کار اساسی انجام نشده است. مشکلات و مطالبات هنوز به قوت خود باقی است.

بعد از گذشت ۴۵ سال هنوز گفته نشده که یک زن ایده‌آل چه ویژگی‌هایی دارد. سی‌سال است که زنان را در پست‌های عالی قرار دادند؛ اما این جایگاه‌ها بی‌خاصیت‌ترین جایگاه را در حوزه زنان داشتند.

در مورد وضعیت ایده‌آل زنان، باید عرض کنم که هنوز در جمهوری اسلامی، نقطه ایده‌آل، عملیاتی و تعریف نشده است. هر تعریفی در حوزه زنان تا به الان وصله و پینه بوده است. بعد از گذشت ۴۵ سال هنوز گفته نشده که یک زن ایده‌آل چه ویژگی‌هایی دارد. سی‌سال است که زنان را در پست‌های عالی قرار دادند؛ اما این جایگاه‌ها بی‌خاصیت‌ترین جایگاه را در حوزه زنان داشتند. وقتی فردی معاون رئیس‌جمهور می‌شود، باید طراح سیستم باشد و بعد عملکرد چهار‌ساله خود را در ابعاد فرهنگی، حقوقی، اقتصادی و سایر ابعاد بیان کند. اکثر معاونین زنان رئیس‌جمهورها برای پیگیری حقوقی و مادی زنان، کاری نکرده‌اند. تنها داشتن جلسه و ارائه برنامه، کار نیست! کار یعنی از نقطه «الف» شروع کنید و به نقطه «ب» برسید. مشکل نظام این است که وضع ایده‌آل را هنوز فراهم نکرده است. برای مثال وقتی ایده‌آل را تعریف می‌کنیم، تنها شامل خانه‌داری نیست. یا اینکه خانمی در نظر دارد هفت فرزند به دنیا بیاورد و کارها را هم خودش انجام دهد. خب مشکلی ندارد، اما باید در بعد اقتصادی و اجتماعی در سیستمی که عرض می‌کنم، جایگاه و حق‌وحقوق زن مشخص شود.

اشتغال علاوه بر اینکه پتانسیل زن را فعال می‌کند، تأثیری اساسی بر امنیت اقتصادی برای امید، آینده و جایگاه اجتماعی و اعتباری زن دارد. در سیستم برای زنی که هفت فرزند به دنیا می‌آورد، لایحه کار فرهنگی تصویب نشده است. هنوز قوانین داخل خانواده تغییر نکرده است. قوانین داخل خانواده که زن را یک عنصر بی‌اختیار می‌داند نیز از بین نرفته است. حق انتخاب اینکه فرزندش چه نوع مدرسه‌ای برود را ندارد. زن اختیار اینکه کجا زندگی کند را ندارد. شرایط ضمن عقد به این دلیل است که راه حق‌وحقوق را برای زنان باز کند. حداقل این شروط، باید در نظام ما براین‌اساس تعریف شود. البته هر زنی نمی‌تواند خواستار حق طلاق، حق تحصیل، حضانت فرزندان، مسکن و خروج از کشور باشد. این‌ها به این معنا است که زن متوجه شده این حق‌وحقوق از او در خانواده گرفته می‌شود. خانواده برای زنان ایده‌آل نشده است. در سیستم ایران، ماهیت انسانی زن را با خوانش انقلاب اسلامی از زن به‌عنوان جایگاه مطلوب تعریف نکرده و مبنای نظام‌سازی قرار نداده‌اند. به همین دلیل، مسئله زنان همچنان با مشکلات متعددی روبه‌روست و راه به جایی نمی‌برد.

از گذشته‌های دور، همیشه زنان ایرانی کار می‌کردند. زمانی که جامعه روستایی بیشتر از جامعه شهری بود و زن دامداری، باغداری، زراعت، تولید صنایع دستی و... را انجام می‌داد، به‌طورجدی در بُعد اقتصادی خانواده نقش داشت. در دنیای جدید هم زنان پابه‌پای مردان کار می‌کنند، اما قوانین تغییر نکرده است. زن نقش‌های مختلفی در اقتصاد دارد، اما تمام حقوق و دستمزد برای مردان است.

 

معاونت زنان، ستاد است نه صف!

در تمام این سال‌ها، زنانی که موفق به گرفتن این پست‌ها یا میزهای مهم سیاست‌گذاری شده‌اند هم توجه چندانی به رصد این واقعیت‌ها و چاره‌اندیشی برای آنان نداشته‌اند. شما هم در بین فرمایشاتتان به این نکته اشاره کردید...

معاون زنان رئیس‌جمهور، در حوزه حجاب جایگاه ستادی دارد ولی کار فرهنگی می‌کند. این اشتباه است. اگر جایگاه ستادی وجود دارد، نباید کار فرهنگی کنید؛ بلکه باید کار به دستگاه‌های فرهنگی سپرده شود. معاونت زنان باید برنامه اقدام و عمل داشته باشد و دستگاه‌ها را فعال کند و در آخر بیان کند که کدام دستگاه، چه کاری انجام داده است.

ولی مراد: مشکل اصلی در حوزه زنان به زنانی که در پست‌های عالی قرار دارند، برمی‌گردد. زنان صاحب‌منصب باید مشکلات زنان را شناسایی کنند و راه را برای زنان باز کنند. باید پروژه‌های زنان را در جریان قرار دهند. در دنیای غرب سرمایه‌دار، هویت متکثری برای زنان تعریف می‌شود. برای همین زن با آسیب‌های جدید مواجه شده است. در کشورهای اسلامی منطقه - از جمله در خاورمیانه - مرد تعیین می‌کند که زن چه شکلی باشد و چه کاری انجام دهد. البته همین مسئله باعث آسیب و آفت شده است.

بزرگ‌ترین صدمه در حوزه زنان را زنان دارای مسئولیت در جمهوری اسلامی وارد کرده‌اند. این زنان در پست‌های عالی به اسم زنان قرار گرفتند، اما ذهنیت دور و خالی از مسائل حوزه زنان دارند و در نتیجه کاری از پیش نبردند. در ادوار مختلف، شاهد فعالیت برخی مدیران زن این‌چنینی بودیم؛ متأسفانه معاون رئیس‌جمهور کارهایی از جنس خیریه انجام می‌دهد! معاون زنان رئیس‌جمهور باید فعالیت‌های اجرایی را فعال کند. الان هیچ‌کدام از پروژه‌هایی را که انجام می‌دهند، بیان نمی‌شود که کدام ارگان انجام می‌دهد. برای مثال، مشاوره زوج‌های جوان که یک دستگاه دیگر این کار را انجام می‌دهد؛ اما خانم معاون معتقد است که معاونت زنان این کارها را انجام داده است. معاون زنان رئیس‌جمهور، در حوزه حجاب جایگاه ستادی دارد ولی کار فرهنگی می‌کند. این اشتباه است. اگر جایگاه ستادی وجود دارد، نباید کار فرهنگی کنید؛ بلکه باید کار به دستگاه‌های فرهنگی سپرده شود. معاونت زنان باید برنامه اقدام و عمل داشته باشد و دستگاه‌ها را فعال کند و در آخر بیان کند که کدام دستگاه، چه کاری انجام داده است. در مورد فعالیت‌های فرهنگی، اقتصادی، اشتغال و... هم به همین منوال است. در حوزه زنان، مشکل زنانه وجود دارد. زنانی که در پست‌های عالی قرار گرفتند، توان فکری، ذهنی، اجرایی و عملی برای حل مشکلات ندارند. به همین دلیل، مردانی که در نظام، قدرت در اختیارشان قرار دارد، تصمیم می‌گیرند که زن چه موجودیتی در جامعه داشته باشد.

 

زنان خانه‌دار، تضمین اقتصادی ندارند

آیا این شیوه سیاست‌گذاری نامطلوب، صرفاً به سیاست‌گذاری برای مشاغل زنانه محدود می‌شود یا انواع کارهای زنانه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد؟

ولی مراد: همه مسئولیت خانه بر عهده زن است، اما برای مرد، جایگاهی در خارج از خانه تعریف شده است. باید مبتنی بر واقعیتِ جامعه و بر اساس ارزش‌ها و آرمان‌هایی که گفتمان انقلاب اسلامی تعریف کرده، نقش، جایگاه و هویت زنان را به‌عنوان یک سیستم طراحی کنند و از آن به‌عنوان نقطه مطلوب و نقشه راه استفاده شود. باید راهبردها همه‌جانبه باشد و کار فرهنگی، حقوقی، سیاسی، اجتماعی و... انجام شود.

زنِ خانه‌دار در جامعه جایگاه اجتماعی و اقتصادی ندارد. به همین دلیل، زنان به دنبال اشتغال خارج از خانه هستند. برای نمونه، زنان کارکردن در هتل به‌عنوان خدمتکار را انتخاب می‌کنند تا دستشان در جیب خودشان باشد. امنیت اقتصادی زنی که در خانه می‌ماند تا فرزند به دنیا بیاورد، چگونه تأمین می‌شود؟ زن بعد از ۵۰ سال زندگی‌کردن، چه بخشی از آورده اقتصادی در خانواده را در اختیار دارد؟ مهریه، ضامن تأمین اقتصادی زنان نیست. خلأ تعریف متناسب با جایگاه زن، باعث ایجاد مشکل در ابعاد مختلف می‌شود. برای مثال، گفته می‌شود که زن شاغل، نه ماه مرخصی زایمان دارد. این بدترین حرف برای جامعه است. زنی که شاغل و زنی که خانه‌دار است و هر دو فرزند به دنیا می‌آورند، یکسان هستند؛ اما زن شاغل نه ماه حقوق می‌گیرد و زن خانه‌دار حقوقی دریافت نمی‌کند. حقوق نظام ما از پول نفت است. هر دو زن شاغل و زن خانه‌دار، حق بهره‌برداری از حقوق را دارند. جامعه غربی، سرمایه‌سالار است و زن جایگاه اقتصادی دارد. زن کار می‌کند و مالیات می‌دهد. در ابتدای سال ۱۰، ۳۰ یا ۵۰ هزار دلار پول به‌عنوان مالیات پرداخت می‌کند. کشور با پول کسی که کار می‌کند، اداره می‌شود. در غرب زن، فرزند به دنیا می‌آورد و بخشی از حقوق خود را برمی‌گرداند نه پول نفت را!

جایگاه و هویت زن در نظام به شکل مطلوبی تعریف نشده است و به همین دلیل در حوزه زنان با چالش مواجه هستیم و همه چیز در این اتمسفر، شکل وصله و پینه به خود گرفته است. دختر جوان نمی‌تواند ازدواج کند. چرا که شغل و درسش را باید رها کند. او درس خوانده تا شغل داشته باشد و از آن بهره‌برداری کند؛ اما مادری و همسری این موقعیت را از او می‌گیرد. اگر هم این سلب اتفاق نیفتد، کار به قدری سخت می‌شود که خیلی از دختران ترجیح می‌دهند عطای اشتغال را به لقایش ببخشند! هنوز در جامعه ساعت و نحوه کار، بر اساس خانواده‌محوری تعریف نشده است. مشکل اساسی، عدم تعریف دقیق سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و طراحی متناسب با سیستم خانواده است. در نهایت اگر نگاه غربی مسلط شود، آسیب‌هایی بر زن وارد می‌شود. اگر هم نگاه سنتی مسلط شود، نگاه به زن محدود می‌شود.

 

فاصله واقعیت‌های کف جامعه با آرمان‌ها

شما سیاست‌گذاری دولت‌ها در این زمینه را جدای از یکدیگر می‌بینید؟ یا به نظر شما نقشه کلان‌تری برای این موضوع وجود دارد؟

ولی مراد: بیشترین امکانات در اختیار دولت است؛ اما سیاست‌گذاری در این حوزه وجود ندارد. شورای فرهنگی و اجتماعی زنان از جامعه جداست. بیشتر از ۳۰ سال است که این شورا فعالیت می‌کند و همه امکانات در اختیار این معاونت هست و قرار بود تا در حوزه زنان سیاست‌گذاری کنند. سیاست‌گذار نمی‌تواند چشم خود را بر واقعیت جامعه ببندد و اطلاعی از وضعیت زنان نداشته باشد. نمی‌شود فقط به ایده‌آل‌های ذهنی و انتزاعی اکتفا کرد. نتیجه این کار، عدم حرکت جامعه با سیاست‌گذار است. باید بر اساس واقعیت‌های جامعه و مبتنی بر ارزش‌ها و آرمان‌ها، سیاست‌ها تعریف و راه‌حل‌ها ارائه شود.

موضوع اصلی در همه موضوعات مرتبط به زنان، مواردی همچون فرزندآوری، افزایش سن ازدواج، طلاق، سرپرست خانوار و هویت دختران و زنان جامعه، فقدانِ طرح ملی است.

شورای اجتماعی و فرهنگی زنان و مجمع تشخیص مصلحت نظام گویا تعطیل است. معاونت زنان رئیس‌جمهور، یک دستگاه اجرایی نیست، بلکه ستادی با مأموریت تعریف شده است. جایگاه ستادی، مأموریت محوری است. در حال حاضر در سایت معاونت زنان، مأموریت این معاونت برای چهار سال مشخص نشده است. مأموریت معاونت این است که دستگاه‌ها را فعال کند. نه اینکه وارد کار سخت شود و دخالت در اجرای آن از طریق روش خیریه‌ای داشته باشد. ما کم‌کاری، غلط‌کاری و ضعف را در دولت‌ها پیرامون موضوع زنان شاهد هستیم. افرادی که اغلب آنها مرد هستند، تخصصی در زمینه زنان ندارند. خروجی و بهره‌برداری در حوزه زنان، بیشتر سیاسی بوده است. در حوزه زنان، بودجه و پست کم نیست. آن چیزی که کم است، کم‌کاری و عدم کارآمدی افرادی است که در این پست‌ها هستند. فکری برای طراحی سیستم در حوزه زنان و خانواده نمی‌کنند. با این وضعیت، حالت ایده‌آل، مطلوب و سیاست‌گذاری ما اصلاً مشخص نیست که آیا در این مسیر بخواهیم حرکت کنیم یا خیر؟

 

باتوجه‌به این نقدها و موضوعاتی که مطرح کردید، به نظر شما در حال حاضر وضعیت اشتغال زنان چطور است؟

ولی مراد: وضعیت اشتغال زنان در کشور با اشتباهات مهمی مواجه شده است. زنان به هر شکل با مشکلات خود دست‌وپنجه نرم می‌کنند و مشکلات حل نمی‌شود. در غرب هم در حوزه زنان، سرمایه‌داری و سرمایه‌سالاری خودش را تحمیل می‌کند و در این بین، زنان در آرمان‌ها و ارزش‌های خود دچار صدمه می‌شوند.

 

مشکل بزرگی به نام فقدان طرح ملی

به نظر شما خلائی که در حال حاضر در سیاست‌گذاری حوزه اشتغال زنان مواجه هستیم، ناشی از چیست؟ اولویت باید چه چیزی باشد که آن خلأ را برطرف کند؟

ولی مراد: افزایش سن ازدواج، آمار بالای طلاق، فرزندآوری و اشتغال از موضوعات مهم جامعه است. در کشور ما طرح ملی مرتبط با این موضوع وجود ندارد و این نقص و ضعف معاونت زنان ریاست‌جمهوری‌هاست. حال معاونت اشتغال باید چه کار کند؟ این معاونت باید همه دستگاه‌های اجرایی را به اشتغال زنان مرتبط کند. برای نمونه باید مجموعه وزارتخانه‌های کار و امور اجتماعی، صنعت، جهاد کشاورزی، نیرو، کمیته امداد و معاونت علمی و فناوری را برای بخش دانش‌بنیان‌ها گرد هم بیاورد و اقدام به طراحی برنامه‌های لازم کند و این وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های دولتی موظف باشند تا اقداماتی را در حوزه اشتغال زنان انجام دهند که البته تابه‌حال کاری نکرده‌اند. در غیر این صورت، موضوع دم‌دستی می‌شود و زنان هم تنهایی به دنبال اشتغال می‌روند.

مشکلات زنان در نظام جمهوری اسلامی باید ریشه‌ای حل شود. قبل از انقلاب هم جنس کارها خیریه‌ای بود و هنوز هم هست. اینکه شرایط برای زنان فراهم شود تا قالی ببافند و کارهایی از این دست انجام دهند تا یک قدم به امنیت اقتصادی و اشتغال نزدیک شوند، خوب است؛ اما با انقلاب اسلامی، همه مراکز قدرت تغییر کرد. پس باید مشکلات را ریشه‌ای رفع کرد.

موضوع اصلی در همه موضوعات مرتبط به زنان، مواردی همچون فرزندآوری، افزایش سن ازدواج، طلاق، سرپرست خانوار و هویت دختران و زنان جامعه، فقدانِ طرح ملی است. مشکل اصلی در مورد همه این مسائل به نظام مرتبط است، نه به جریان‌های فکری مختلف؛ چرا که جریان‌های فکری، شامل مراکز مطالعاتی و تحقیقاتی‌اند که بودجه در اختیار می‌گیرند. در کشور از دو جریان فکری غالب برخوردار هستیم. جریان فکری غرب‌گرا که اهداف، نقطه‌نظرات و برنامه‌های خود را با غرب تنظیم می‌کند. خانم ابتکار در دولت دوازدهم از اشتغال برابر صحبت می‌کردند. اشتغال برابر به چه معناست؟ یعنی در جامعه باید امکانات و تسهیلات در اختیار زنان قرار بگیرد و از طرف دیگر، کار اجتماعی، قانونی و فرهنگی شود تا زن حق انتخاب داشته باشد که ده فرزند داشته باشد یا حتی ازدواج هم نکند. وقتی امکانات در اختیار زنان قرار می‌گیرد، زن می‌داند که باید چه کند. مشکل از جایی نمایان می‌شود که نقطه مطلوب برای نظام تعریف می‌شود؛ ولی حرکت در همه ابعاد انجام نمی‌شود. هیچ‌گاه در رأس کسی نبوده که به این جریان فکری توجه کند. این جریان فکری به‌هیچ‌وجه در یک نوشته، مصاحبه، مستند و...برای رفع تبعیض از زنان حرفی نزده یا اقدامی نکرده است. قانون اساسی کشور به رفع تبعیض زنان اشاره کرده است؛ یعنی زنان به دلیل زن بودن با تبعیض مواجه هستند. مشکلات زنان در نظام جمهوری اسلامی باید ریشه‌ای حل شود. قبل از انقلاب هم جنس کارها خیریه‌ای بود و هنوز هم هست. اینکه شرایط برای زنان فراهم شود تا قالی ببافند و کارهایی از این دست انجام دهند تا یک قدم به امنیت اقتصادی و اشتغال نزدیک شوند، خوب است؛ اما با انقلاب اسلامی، همه مراکز قدرت تغییر کرد. پس باید مشکلات را ریشه‌ای رفع کرد. پاسخ به سؤال شما این است که نباید از جامعه غافل شد. معاونت زنان باید در جهت صحیح قدم بردارد.

فردی که پستی را در اختیار می‌گیرد، یک تقصیر دارد؛ اما تقصیر افراد نخبه، مجلس، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مراکز مطالعاتی و رسانه‌ای این است که این نظارت، بررسی و مطالبه‌گری را از مدیران نمی‌کنند. همه به هم نان قرض می‌دهند. مجلس، شأن نظارتی دارد. توییت زدن که کار نیست. توییت زدن، نامه‌نگاری و... به وزارتخانه‌ها و از این دست قبیل کارها، ابزار کار است. باید شاخص‌ها را تغییر دهند. برای تغییر باید مسیر اصلی و کلی که همه مشکلات و آسیب‌ها در حوزه زنان از آنجا می‌آید، تغییر کند تا مشکلات حل شود. دو جریان فکری همه امکانات و بیت‌المال را در اختیار می‌گیرند و باتوجه‌به تفکر خودشان مسیر را پیش می‌برند و آن مطالبات را وارد جامعه می‌کنند. جریان اصلاح‌طلب که چه در مسئولیت‌ها باشند یا نباشد، مطالبه‌گر است و نان مشکلات زنان را می‌خورد. جریان فکری دیگر هم چشم خود را بر روی آسیب‌ها و مشکلات زنان بسته است و فکر می‌کند مردم می‌خواهند با تجدد زندگی کنند.

قانون ششم توسعه، دولت دوازدهم و سیزدهم را موظف کرده بود که طرح جامع توانمندسازی زن سرپرست خانوار را تهیه و در مجلس تصویب کند. اما دولت به این مسئله توجهی نکرد و مجلس نیز از دولت پیگیری نکرد. دانای کامل در حوزه زنان وجود ندارد. مرجعی دانا که توانِ اجرائی مناسبی هم داشته باشد، نداریم. سیاست‌گذاری خانواده در ایران تبدیل به یک کلاف سردرگم شده است. مرکز مطالعاتی وقتی به اسم پروژه از دولت و معاونت زنان پول دریافت می‌کند، از مشکلات ایراد نمی‌گیرد. ما به ازخودگذشتگان، ایثارگران، فداکاران و کارشناسان و نخبگانی نیاز داریم که تعهد به نظام اسلامی داشته باشند. در غیر این صورت، فقط به‌صورت مداوم، به مشکلات کشور اضافه می‌شود. نخبگان و اندیشمندان باید از بستر مدنی و از بستر مجلس پیگیر رفع ریشه‌ای مشکلات باشند. برای زنان باید در مسیر صحیح کار کرد و از فعالیت‌های صحیح به نتیجه رسید. مثلاً لوایحی را باید به مجلس برد و جایگاه زنان را متناسب با شأن نظام اسلامی تغییر داد. طراحی سیستم از دیگر وظایف این مدیران است. پرداختن به مابقی مسائل، فریب مردم است. 

 

/ انتهای پیام / 

پرونده ها