گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ «کریس هجز» [1] - رئیس پیشین دفتر خاورمیانه روزنامه نیویورک تایمز و برنده جایزه «پولیتزر» و نویسند 14 کتاب درباره منازعه اعراب و اسرائیل - در مقاله جدیدی که وب سایت «counterpunch» آن را منتشر کرده است، تاکید میکند «اسرائیل و نومحافظه کاران آمریکایی که جنگ با ایران را به راه انداختند، اشتباه مرگباری را مرتکب شدند.» به گفته وی ایران، عراق یا افغانستان نیست؛ ایران کشوری وسیع با جمعیتی حدود ۹۰ میلیون نفر و تواناییهای نظامی قابل توجه است و میتواند با قابلیتهای نظامی که در اختیار دارد، هزاران صهیونیست را کشته و تنگه هرمز را ببندد. «هجز» تاکید میکند که نابودی برنامه هستهای ایران با حمله نظامی توهمی بیش نیست و برای شکست کامل ایران، باید آمریکا حداقل یک میلیون سرباز به منطقه اعزام کند؛ نسخهای که شکست آن در عراق و افغانستان تجربه شده است. وی در نهایت مینویسد «این حمله ایرانیان را متحده کرده و آنها در مقابل جنگی که به ایران تحمیل شده مقاومت خواهند کرد و در نهایت تاوان این جنگ را آمریکا و اسرائیل پرداخت خواهند کرد.»
ایران، عراق یا افغانستان نیست
ایرانیها، صرفنظر از دیدگاهشان نسبت به حکومت خود، آمریکا را نه متحد خود و نه رهاییبخش میدانند. آنها نمیخواهند مورد حمله یا اشغال قرار گیرند. آنها مقاومت خواهند کرد و آمریکا و اسرائیل تاوانش را خواهند داد.
نومحافظهکارانی که طراح جنگهای فاجعهبار در افغانستان، عراق، سوریه و لیبی بودند و هرگز بهخاطر هدردادن ۸ هزار میلیارد دلار از پول مالیاتدهندگان و همچنین ۶۹ میلیارد دلار که در اوکراین تلف شد، پاسخگو نشدند، اکنون به نظر میرسد که قصد دارند ما را وارد یک فاجعه نظامی دیگر با ایران کنند. اما ایران نه عراق است، نه افغانستان، نه لبنان، نه لیبی، نه سوریه و نه یمن. ایران، هفدهمین کشور بزرگ جهان از نظر مساحت است و وسعتی برابر با اروپای غربی دارد. جمعیت آن نزدیک به ۹۰ میلیون نفر (ده برابر بیشتر از اسرائیل) و منابع نظامیاش، همراه با اتحادهایی که با چین و روسیه دارد، آن را به حریفی سرسخت تبدیل کرده است.
ایران در واکنش به موجی از حملات اسرائیل که تأسیسات هستهای را هدف قرار دادند و چندین فرمانده ارشد نظامی و شش دانشمند هستهای ایران را کشتند، حملاتی تلافیجویانه علیه اسرائیل انجام داد. انفجارهایی در آسمان تلآویو و اورشلیم (بیتالمقدس) دیده شده است. ویدئویی از دستکم یک انفجار بزرگ در تلآویو منتشر شده که ظاهراً ناشی از اصابت موشک است و گزارشهایی از چندین انفجار دیگر در حدود شش نقطه در داخل و اطراف تلآویو نیز منتشر شده است. یکی از مقامات ارشد ایرانی به خبرگزاری رویترز گفته است: «انتقام ما تازه آغاز شده؛ آنها بهای سنگینی برای کشتن فرماندهان، دانشمندان و مردم ما خواهند پرداخت. هیچ نقطهای در اسرائیل امن نخواهد بود و انتقام ما دردناک خواهد بود»
توهم آسان بودن جنگ با ایران
«فکر میکنند این جنگ آسانی خواهد بود.» این را «آلاستر کروک» [2] - دیپلمات پیشین بریتانیا و عضو سابق سازمان اطلاعاتی MI6 که چندین دهه را در خاورمیانه گذرانده - درباره نومحافظهکاران در مصاحبهای که با او داشتم، گفت. وی در این مصاحبه به من گفت: «آنها میخواهند قدرت و رهبری آمریکا را دوباره تثبیت کنند. آنها معتقدند که هر از گاهی کوبیدن یک کشور کوچک به دیوار و نابودکردنش، برای این هدف مفید است. این نومحافظهکاران که با رهبری اسرائیل و بهویژه بنیامین نتانیاهو پیوند خوردهاند، هیچ قدرت رقیبی را تحمل نمیکنند و هیچ چالشی برای رهبری و عظمت آمریکا را نمیپذیرند. آنها واقعیتهایی روی زمین خواهند ساخت؛ یعنی جنگی میان ایران و اسرائیل و ترامپ را بهزور وارد جنگ با ایران خواهد کرد».
ایرانیها، صرفنظر از دیدگاهشان نسبت به حکومت خود، آمریکا را نه متحد خود و نه رهاییبخش میدانند. آنها نمیخواهند مورد حمله یا اشغال قرار گیرند. آنها مقاومت خواهند کرد و آمریکا و اسرائیل تاوانش را خواهند داد.
درست است که نیروی هوایی ایران ضعیف است و بسیاری از جنگندههایش قدمتی چند دههای دارند، اما این کشور به سامانههای پدافند هوایی روسی و موشکهای ضدکشتی چینی خوبی مجهز است؛ همچنین دارای مینهای دریایی و توپخانههای ساحلی است. ایران میتواند تنگه هرمز را ببندد؛ گلوگاه حیاتی انتقال نفت که ۲۰ درصد نفت جهان از آنجا عبور میکند. این کار باعث دو یا سه برابر شدن قیمت نفت و واردآوردن ضربهای ویرانگر به اقتصاد جهانی خواهد شد.
ایران زرادخانه بزرگی از موشکهای بالستیک در اختیار دارد که میتواند آنها را بهسوی اسرائیل و پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه شلیک کند. درحالیکه موجهای نخست ممکن است رهگیری شوند، اما حملات مکرر، بهسرعت ذخایر پدافندی اسرائیل و آمریکا را تحلیل خواهد برد.
اسرائیل توانایی تحمل یک جنگ فرسایشی را ندارد؛ جنگی مانند درگیری هشتساله ایران و عراق که در نهایت باوجود حمایت ایالات متحده از رژیم «صدام حسین» به بنبست انجامید یا مانند اشغال هجدهساله جنوب لبنان توسط اسرائیل که سرانجام در ماه می سال ۲۰۰۰ و پس از تحمل تلفات مکرر از سوی حزبالله، اسرائیل را وادار به عقبنشینی کرد.
حمایت گسترده آمریکا از اسرائیل
«جان مرشایمر» - فارغالتحصیل آکادمی نظامی «وست پوینت» و استاد علوم سیاسی در دانشگاه شیکاگو - در گفتوگویی به من گفت: «اسرائیل توان مقابله با حمله موشکی ایران را ندارد. ما با وضعیت جالبی روبهرو هستیم؛ جایی که نهتنها اسرائیل نمیتواند این جنگها را پیروز شود، بلکه آنها را به جنگهایی فرسایشی تبدیل کرده است» که در آن «اسرائیل بهشدت به ایالات متحده وابسته است.»
او گفت: «ما در خاورمیانه و شرق مدیترانه، همچنین در خود اسرائیل و دریای سرخ، داراییها و امکانات زیادی داریم. اینها برای کمک به اسرائیل در جنگهای مختلف طراحی شدهاند. این فقط شامل ایران نمیشود؛ حوثیها و حزبالله را هم شامل میشود؛ بنابراین ما به طور عمیق در حمایت از اسرائیل درگیر هستیم. این وضعیتی است که نه در سال ۱۹۷۳ و نه پیش از این جنگها سابقه نداشته است.»
اسرائیل و متحدان نئومحافظهکارش بر این باورند که میتوانند برنامه غنیسازی هستهای ایران را با زور نابود کنند و حکومت ایران را سرنگون کرده و رژیمی وابسته به خود در آنجا بر سر کار آورند. این نظامِ باور غیرواقعبینانه که در افغانستان، عراق، سوریه و لیبی بهشدت شکست خورده، همچنان برایشان غیرقابلدرک است. در همین حال، اسرائیل میخواهد توجه جهانیان را از نسلکشی و قحطی گستردهای که در غزه به راه انداخته و نیز از پاکسازی قومی شتابگرفته در کرانه باختری منحرف کند. ارتباط اینترنتی در غزه به طور کامل قطع شده و کرانه باختری تحت محاصره کامل قرار گرفته است.
ایران میتواند تنگه هرمز را ببندد؛ گلوگاه حیاتی انتقال نفت که ۲۰ درصد از نفت جهان از آن عبور میکند. این کار باعث دو یا سه برابر شدن قیمت نفت و واردآوردن ضربهای ویرانگر به اقتصاد جهانی خواهد شد.
مرشایمر گفت: «اسرائیلیها خوب میفهمند که اگر یک آتشسوزی منطقهایِ گسترده به راه بیفتد، دیگر کسی چندان توجهی به فلسطینیها نخواهد کرد. در چنین شرایطی، جهان مایل خواهد بود که برخورد ملایمتری با اسرائیل نسبت به زمانی که اوضاع آرام است، داشته باشد. پس بیایید اوضاع را بهشدت شعلهور کنیم. بیایید یک جنگ منطقهای تمامعیار به راه بیندازیم و نتیجهاش این خواهد بود که میتوانیم پاکسازی قومی گستردهای را در غزه و انشاءالله در کرانه باختری نیز انجام دهیم.»
حملات ایران در نهایت صدها و سپس هزاران کشته بر جای خواهد گذاشت. ایران با توسل به احساسات شیعیان در سراسر منطقه، این جنگ را بهعنوان نبردی علیه تشیع - دومین شاخه بزرگ اسلام - معرفی خواهد کرد. عربستان سعودی که حملات به ایران را محکوم کرده، حدود دو میلیون شیعه در استان نفتخیز شرقی خود دارد. در پاکستان، بحرین و ترکیه نیز جوامع قابلتوجهی از شیعیان حضور دارند. در عراق، شیعیان اکثریت جمعیت را تشکیل میدهند.
دولت شیعه مذهب بغداد در این شرایط در کنار ایران خواهد ایستاد. یمن همچنان ترافیک دریایی در دریای سرخ را مختل خواهد کرد و با پهپاد به اسرائیل حمله خواهد برد. حزبالله، حتی در صورت تضعیف، حملات به شمال اسرائیل را از سر خواهد گرفت. باید انتظار حملات تروریستی به پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه و حتی احتمالاً در خاک آمریکا به همراه خرابکاری گسترده در تأسیسات تولید نفت در خلیجفارس را داشت.
ایران بهزودی بهاندازه کافی مواد شکافتپذیر در اختیار خواهد داشت تا بتواند سلاح هستهای تولید کند. آغاز جنگ، انگیزهای قدرتمند برای ساخت بمب خواهد بود؛ بهویژه باتوجهبه اینکه اسرائیل صدها سلاح هستهای در اختیار دارد. اگر ایران به بمب اتم دست یابد، عربستان سعودی نیز به دنبال آن خواهد رفت و پس از آن ترکیه، عراق و مصر نیز احتمالاً همین مسیر را در پیش خواهند گرفت. در نتیجه، تمام تلاشها برای مهار اشاعه سلاحهای هستهای در خاورمیانه دود خواهد شد و به هوا خواهد رفت.
مرشایمر همچنین تأکید میکند که «چنین جنگی اتحاد میان ایران، روسیه و چین را تحکیم خواهد کرد. اقدامات ایالات متحده، چین، روسیه، کره شمالی و ایران را بسیار به هم نزدیک کرده است. این کشورها اکنون یک بلوک بههمپیوسته و منسجم تشکیل دادهاند. بیشتر به دلیل جنگ اوکراین، روسها و چینیها بهسوی یکدیگر رانده شدهاند و باتوجهبه اتفاقاتی که در خاورمیانه در جریان است، ایرانیها و روسها نیز به هم نزدیکتر شدهاند. ممکن است ایالات متحده در حال کمک به اسرائیل باشد، اما مهم است که درک کنیم روسها هم به ایران کمک میکنند. این به سود آمریکا نیست که چین و روسیه را در کنار هم، علیه واشنگتن در یک صف ببیند. به سود آمریکا نیست که روسیه و ایران علیه اسرائیل و ایالات متحده با یکدیگر همکاری کنند. همیشه این احتمال وجود دارد که اگر جنگی میان ایران از یکسو و ایالات متحده و اسرائیل از سوی دیگر شدت بگیرد، در نهایت روسیه هم به آن کشیده شود؛ چراکه روسها اکنون در حمایت از ایران منافعی حیاتی دارند.»
چنین جنگی ممکن است ماهها یا حتی سالها به طول بینجامد. جنگی که عمدتاً بهصورت نبردهای هوایی میان جنگندهها و موشکهای اسرائیلی و موشکهای ایرانی خواهد بود. اما برای آنکه ایران به طور کامل مغلوب شود، احتمالاً نیاز به اعزام حدود یک میلیون سرباز آمریکایی برای اشغال و تصرف خاک این کشور خواهد بود. اشغال ایران، به همان شکست تحقیرآمیزی خواهد انجامید که آمریکا در عراق و افغانستان تجربه کرد.
توهم مشترک اسرائیل و آمریکا
ایران زرادخانه بزرگی از موشکهای بالستیک در اختیار دارد که میتواند آنها را بهسوی اسرائیل و پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه شلیک کند.
توهم مشترک اسرائیل و نومحافظهکاران آمریکا این است که میتوانند ایران را با حملات هوایی درهم بشکنند؛ نسخهای بهروز شده از عملیات «شوک و وحشت» که در سال ۲۰۰۳ در عراق به کار رفت. اما میزان مهمات موردنیاز -+برای این کار، بهویژه برای نابودی تأسیسات هستهای زیرزمینی ایران، بسیار سنگین خواهد بود. اسرائیل برای از میان برداشتن رهبری حزبالله در بیروت از جمله ترور دبیرکل آن حسن نصرالله، مجبور شد از بمبهای سنگرشکن ۲۰۰۰ پوندی استفاده کند.
به گفته «کروک» - عضو سابق MI6 - اگر قرار باشد با اف-۳۵ها و موشکهای سنگرشکن پرواز کنید، هرکدام از آنها حدود ۱۴ تُن وزن دارد. ماجرا فقط وزن آنها نیست، بلکه سوختی است که مصرف میکنند. باید یک بار یا شاید دو بار سوختگیری کنند و بعد باید همزمان با جنگندهها و پدافند هوایی دشمن درگیر شوند که این کار نیازمند یک عملیات عظیم و گسترده است. آیا آمریکا واقعاً قادر به انجام چنین کاری هست؟ ایران سامانههای پدافندی متعدد و رادارهای قدرتمندی در اختیار دارد.
چرا با ایران میجنگند؟
پس چرا باید به جنگ با ایران رفت؟ چرا باید از توافقی هستهای که ایران آن را نقض نکرده بود، عقب نشست؟ چرا باید حکومتی را اهریمن جلوه داد که دشمن قسمخورده طالبان و دیگر گروههای تکفیری از جمله القاعده و داعش است؟ چرا باید منطقهای را که همین حالا هم در آستانه انفجار است، بیش از پیش بیثبات کرد؟
اسرائیل و متحدان نومحافظهکارش بر این باورند که میتوانند برنامه غنیسازی هستهای ایران را با زور نابود کنند و حکومت ایران را سرنگون کرده و رژیمی وابسته به خود در آنجا بر سر کار آورند؛ این یک باور غیرواقعبینانه است.
ژنرالها، سیاستمداران، سرویسهای اطلاعاتی، نومحافظهکاران، تولیدکنندگان تسلیحات، کارشناسان خودخوانده، مفسران مشهور تلویزیونی و لابیگران اسرائیلی، قصد ندارند مسئولیت دو دهه فاجعه نظامی را بر عهده بگیرند. آنها نیاز به یک سپر بلا دارند و آن سپر بلا، ایران است. شکستهای تحقیرآمیز در افغانستان و عراق، تبدیل سوریه و لیبی به دولتهایی فروپاشیده، رشد گروههای افراطی و شبهنظامی که بسیاری از آنها با آموزش و تسلیحات اولیه ما شکل گرفتند و تداوم حملات تروریستی در سراسر جهان، باید تقصیر دولت دیگری باشد.
هرجومرج و بیثباتی که ما بهویژه در عراق و افغانستان به راه انداختیم، در نهایت ایران را به قدرت غالب در منطقه تبدیل کرد. واشنگتن با دستان خود دشمن دیرینهاش را توانمند کرد و حالا راهی برای بازگرداندن ورق ندارد، مگر با حمله. قانون بینالملل، همراه با حقوق نزدیک به ۹۰ میلیون نفر از مردم ایران، همانگونه نادیده گرفته میشود که حقوق مردم افغانستان، عراق، لیبی، یمن و سوریه نادیده گرفته شد. ایرانیها - صرفنظر از دیدگاهشان نسبت به حکومتشان - آمریکا را نه متحد خود و نه رهاییبخش میدانند. آنها نمیخواهند مورد حمله یا اشغال قرار گیرند. آنها مقاومت خواهند کرد و ما و اسرائیل تاوانش را خواهیم داد.
https://www.counterpunch.org/2025/06/16/the-folly-of-the-us-israeli-war-on-iran/
[1] . Chris Hedges
[2] . Alastair Crooke
/ انتهای پیام /