خاستگاه مشکلات در روابط حاکم بین نهاد‌های تولید علم با نهاد‌های سیاستگذار در گفتگو با مهدی گلشنی؛
حواس ما از هدف اصلی که باید پرداختن به فرهنگ باشد پرت شده است. یا به سیاست می‌پردازیم یا اقتصاد، که تلاش‌هایمان نتیجه مطلوبی هم در برنداشته است. فرهنگ باید متحول شود. این است که نیاز پیدا می‌کنیم به رصد احوالات کشور و به‌کارگیری افراد نخبه و جامع‌نگر، نه افرادی که تمام مسائل را از دید منفعت خود می‌بینند.
گروه راهبرد «سدید»؛ اهمیت روزافزون دانشگاه و ایفای نقش انکارناپذیر آن‌ها در جامعه جدید، دانشگاه را به منزله یکی از مهم‌ترین نیرو‌های محرکه برای دستیابی به اهداف دولت‌ها و حکومت‌ها تبدیل کرده است. حول محور ارتباط بین نهاد تولید علم و نهاد سیاستگذار در جمهوری اسلامی ایران با دکتر مهدی گلشنی به گفتگو نشستیم. متفکر ۸۳ ساله، فیزیکدان ایرانی، پدر فلسفه علم ایران، استاد بازنشسته دانشگاه صنعتی شریف، عضو سابق شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران است. دکتر گلشنی در عرصه علم محدود به مرز‌های ایران نیست و چهره‌ای جهانی محسوب می‌شود. دغدغه‌مندی ایشان نسبت به احوالات مهم‌ترین نهاد علمی کشور یعنی دانشگاه، بر اهل علم پوشیده نیست. نمونه‌های تجربی نشان می‌دهد حرکت به سمت جامعه دانش‌محور نه توسط مسئولان بلند پایه دولتی و سرآمدان صنعت محلی؛ بلکه افکار و دغدغه‌های صاحبان اندیشه و فکر بوده که جوامع را به سمت مدل‌های موفق جامعه دانش‌محور سوق داده است.

 
به عنوان اولین سوال، در شرایطی که روز به روز نیاز ما به فرآیند‌های مشارکتی در سیاستگذاری بیشتر از قبل احساس می‌شود و به نوعی دچار بحران‌های گوناگون با پیچیدگی‌های بسیار هستیم، موانع اصلی نهاد تولید علم؛ علی‌الخصوص دانشگاه، برای ایجاد ارتباط و الگویی روشمند و سامان یافته با نهاد سیاستگذار چیست؟

گلشنی: ریشه مشکل در فرهنگ آشوبناک ماست، اگر فرهنگ درست اسلامی در جامعه ما حاکم بود، هر چیزی سر جای خود قرار داشت. برعکس وضعیت کنونی ما که شاهدش هستیم. یک علتش اینست که هدف تحصیل برای دانش آموز دبستانی تا دانشجوی دانشگاهی ما روشن نیست. در صورتی که قدمای ما در کتب آموزشی خود می‌خواندند که: «أوّلُ العلمِ مَعرفةُ الجَبّار و آخرُ العلمِ تَفویضُ الأمر الیه ۱». هدف روشن بود؛ شناخت خدای متعال و صُنع الهی.

من به کرّات در سیستم آموزشی، از دبستان تا دانشگاه، مشاهده کردم که هدف فراگیران از کسب علم جز رسیدن به منافع مادی نیست. علم به صورت دکّانی برای ثروت و مقام شخصی درآمده است. در صورتی که قبلاً اینطور نبود. من مخالف منافع مادی نیستم، باید درآمد مادی وجود داشته باشد برای اینکه «مَن لا معاشَ لَه، لا مَعاد لَه». اما مسئله اینجاست که اگر این‌ها اصل و هدف بشوند ما مرتکب خطا شده‌ایم. وقتی فردی در محیط ما وزیر، وکیل، رئیس اداره یا رئیس دانشگاه می‌شود در حالی که آشنا به هدف و رسالت واقعی آن منصب سیاستی نیست و حضورش صرفاً برای تصاحب مقام و منصب ریاستی است بدون دغدغه‌مندی نسبت به امور مربوط، نباید غیر از این آشفتگی انتظار داشت.
در زمان تعیین اعضای دولت کنونی، بنده بار‌ها نامه نوشتم که وزارت آموزش و پرورش، آموزش عالی و وزارت بهداشت شوخی بردار نیستند، چون با فرهنگ جامعه سرو کار دارند. وقتی شما با آدم‌های سطح پایین سروکار دارید، انتظار دارید آن دانشگاه اسلامی شود؟! بنده بار‌ها به رئیس سابق دانشگاه شریف نامه می‌نوشتم، ایشان محول می‌کردند به معاون آموزش کذایی خودشان، که بسیار آدم مشکوکی بود و نهایتاً هیچکدام به نتیجه نمی‌رسید


از طرف دیگر نفوذ عوامل غرب در فرهنگ ما منجر به رها کردن مثبتات و رسوخ خصوصیات ناهنجار و ادا‌های زشت غرب در فرهنگ ما شده‌است. صفات خوب غربی‌ها مثل نظم، شایسته سالاری و آینده‌نگری در محیط ما وجود ندارد، در صورتی که این خصوصیات در غرب منزلت و جایگاه ویژه‌ای دارند.

و اما نکته بعد؛ ما در علوم طبیعی و ریاضی قبل از حل معادله، شرایط محیطی و مرزی که معادله قرار است در آن حل شود را در نظر می‌گیریم و سپس به حل معادله می‌پردازیم. یک معادله ممکن است در هر شرایط مرزی خاصی، جواب متفاوتی داشته باشد. ما لوایح و طرح‌های بسیار زیبایی را در شورای عالی انقلاب فرهنگی یا در وزارت علوم تصویب می‌کنیم. غافل از اینکه همان طرح قرار است در چه محیطی اجرا شود. این بحث که آیا جامعه هدف با طرح مصوب آشنایی دارد یا خیر، اصلا مطرح نیست. طرح‌ها و قوانین زیبایی تصویب شده اند، اما علت اجرا نشدنش عدم آمادگی محیط بوده‌است. زمینه هر قانونی قبل از اعمال خود آن باید در محیط فراهم شود. در سوم خرداد ۱۳۵۷ هنگامی که بنده معاون آموزشی و دانشجویی دانشگاه آریامهر سابق و شریف فعلی بودم، با جمعی از دانشجوبان خدمت حضرت امام (ره) رسیدیم. متنی را تنظیم کردیم و به ایشان پیشنهاد دادیم که اگر قرار است دانشگاه‌ها اسلامی بشود، این طرح را در مقیاس کوچکی امتحان کنیم که ببینیم موفق خواهد بود یا نه. اما در زمانی که بنده در شورای عالی انقلاب فرهنگی بودم اصلا نقل این سنخ حرف‌ها نبود. طرح‌های بسیار عالی و خوبی را تصویب می‌کردند بدون در نظر گرفتن قابلیت اجرایی شدن آن، حتی بدون در نظر گرفتن آشنایی مجریان با طرح ها!

بنده در اولین جلسه‌ای هم که در شورای عالی انقلاب فرهنگی با جناب آقای رئیسی داشتیم، پیشنهاد دادم که ابتدائاٌ باید رصد درست و دقیق از جامعه هدف صورت بگیرد. از دبستان ها، دبیرستان ها، دانشگاه‌ها و جامعه. بدین صورت که دریابیم چه تفکری در محیط هدف ما حاکم است، چه مشکلاتی وجود دارد و چه چیز‌هایی نیاز است و با در نظر گرفتن همه شرایط طرح‌ها را تصویب کنیم.

به عنوان مثال؛ ما از معلم دبستان انتظار داریم که به دانش آموز رسیدگی کند، اما وقتی معیشت معلم تامین نیست او مجبور به تاکسیرانی می‌شود و دیگر زمانی برای به روز رسانی معلوماتش باقی نمی‌ماند.

علت عدم رصد صحیح اینست که زمام امور به عهده افراد شایسته نیست، در صورتی که شایستگان بسیار زیادی وجود دارند که مورد بی‌توجهی و بی‌مهری قرار گرفته‌اند. متاسفانه روابط و باند بازی در بین مسئولین حاکم است، و به همین دلیل نباید غیر از این را انتظار داشت.

نکته دیگر تاثیر انتخاب مدیران و شایسته سالاری است. در زمان تعیین اعضای دولت کنونی، بنده بار‌ها نامه نوشتم که وزارت آموزش و پرورش، آموزش عالی و وزارت بهداشت شوخی بردار نیستند، چون با فرهنگ جامعه سرو کار دارند، اما متاسفانه توجهی نمی‌شود. وقتی شما با آدم‌های سطح پایین سروکار دارید، انتظار دارید آن دانشگاه اسلامی شود؟! بنده بار‌ها به رئیس سابق دانشگاه شریف نامه می‌نوشتم، ایشان محول می‌کردند به معاون آموزش کذایی خودشان، که بسیار آدم مشکوکی بود و نهایتاً هیچکدام به نتیجه نمی‌رسید. این وضع فعلی ماست.

مسئولان باید اهمیت فرهنگ را دریابند. اقتصاد ما هم در گرو فرهنگ صحیح است. فرهنگِ درست میگوید که باید بی‌نیاز و خودکفا باشیم، نه اینکه همه حواسمان پرت غرب باشد. اکثر اوقات افراد غرب‌گرا حاکم بودند و فقط نسخه و دارو را در غرب می‌دیدند.

اینکه ما میتوانیم -که فرمایش دائمی حضرت امام (ره) بود- اصلا در ذهن مسئولان مطرح نیست. همه چیز با غرب سنجیده میشود.

بنده مخالف رابطه با غرب نیستم، در دین ما آمده که «اطْلُبُوا الْعِلْمَ‏ وَ لَوْ بِالصِّینِ‏۲»، ولی نه این شیوه‌ای که ما به کار بستیم. در صنعت خودروسازی از قبل از انقلاب تا حالا ما به طور کامل خودکفا نشده‌ایم. برخلاف ما، کشور چین در الگو گرفتن و در عین حال بی‌نیاز شدن از غرب موفق بود. مالزی که از لحاظ سطح علمی پایین‌تر از ما قرار دارد توانسته خودرویی مستقل از دیگر کشور‌ها بسازد.

بنده در دهه اول انقلاب در دانشگاه علم و صنعت در طی یک سخنرانی موکداً به بحث خودکفایی پرداختم. در یک کنفرانس بین المللی در کشور پاکستان که با دستور رئیس جمهور وقت، مرحوم ضیاء الحق ترتیب داده شده بود، بنده خودکفایی و خوداتکایی جهان اسلام را پیشنهاد دادم جهت مکتوب شدن در قطعنامه کنفرانس، اما عوامل غرب این نکته را از قطعنامه حذف کردند.

غرضم این است که حواس ما از هدف اصلی که باید پرداختن به فرهنگ باشد پرت شده‌است. یا به سیاست می‌پردازیم یا اقتصاد، که تلاش‌هایمان نتیجه مطلوبی هم در بر نداشته است. فرهنگ باید متحول شود. این است که نیاز پیدا می‌کنیم به رصد احوالات کشور و به کار گیری افراد نخبه و جامع نگر، نه افرادی که تمام مسائل را از دید منفعت خود می‌بینند. وقتی خبرنگار آمریکایی، تهران را آمریکایی‌ترین شهری که دیده است توصیف میکند، ریشه در چه عواملی دارد؟! غیر از اینکه افرادی غرب‌زده زمام امور را به دست گرفته‌اند؟!

بنابراین رفع این مسائلی که شما گفتید، مستلزم فرهنگ درست و فرهنگ درست مستلزم شایسته سالاری و به کار گرفتن افراد ذی صلاح می‌باشد.


اشاره‌ای به بهره‌وری از محسنات غرب داشتید، در مورد علم جهانی که اکنون غرب سردمدار آن است نیز معتقدید که باید از آن استفاده کنیم یا منتظر بمانیم تا علم بومی تولید شود؟
در این سی سال گذشته، بعضاً نظریه‌های دانشمندان تراز اول جهان راجع به مسائلی تغییر کرده است، بنده بار‌ها قصد داشتم که دانشگاه شریف را متوجه کنم به نظریات جدید و به‌روز بودن در علم، اما با مقاومت دانشکده‌ها روبه‌رو شدم. ببینید! حتی در به‌روز شدن دانش هم مقاومت وجود دارد و ما اکتفا کرده‌ایم به مسائل جا افتاده قدیمی در کتب درسی چه برسد به هم‌اندیشی و تبدیل دانش به تجربه عمومی

گلشنی: علم بومی یعنی علمی که جهانی است، ولی درخدمت مصالح ملی و بومی به کار می‌رود. در تمدن اسلامی قدیم علم را از یونان آوردند، اما با اقتضائات خودشان تطبیق دادند. علم غرب را باید بر طبق نیاز‌های بومی ویرایش کنیم و اگر بخشی از آن مخالف مصالح بومی بود، رها کنیم. حتما باید از علم غرب استفاده شود، اما با این رویکرد که به مرور بتوانیم به خودکفایی دست پیدا کنیم. مقام معظم رهبری میفرمایند که علم باید در جهت رفع نیاز‌های کشور قرار بگیرد و با نوآوری همراه باشد. یعنی ما باید بتوانیم در مرز‌های دانش حرکت کنیم و چیز‌هایی را هم خودمان کشف کنیم که غرب برای یادگیری به ما رجوع کند. متاسفانه استفاده ما از علم غرب در این جهات نبوده است.

تمدن اسلامی گذشته باید الگوی ما باشد؛ ابن هیثم نظریه نور را از بطلمیوس گرفت. ولی اول کتابش آورده که باید تمام گفته‌های بطلمیوس را بررسی و هر کدام را با استدلال قبول یا رد کنیم. اما ما شاهد آن هستیم که کتب کفرآمیز غرب بیشتر از کتبی که مخالف با الحاد توسط غربی‌ها نوشته شده، ترجمه شده‌ است؛ و دوباره این نشان دهنده غفلت از مسائل فرهنگی است که زیر بنای مسائل سیاسی و اقتصادی است.

فراوان‌اند دانشمندان ایرانی در موضوعات مختلف، که علم جهانی را با رویکرد مذکور تحصیل کردند، اما متاسفانه به کار گرفته نمی‌شوند. من در دانشگاه خودمان شاهد بودم که به نحو موثری، افراد موثر را زود بازنشسته می‌کنند. ولی در مقابل افراد بی‌کفایت را در استخدام ترجیح می‌دهند. بار‌ها رئیس سابق دانشگاه شریف را به مناظره تلویزیونی دعوت کردم، اما توجهی نشده‌ است. متاسفانه محلی هم برای شکایت و مطرح کردن مطالب مذکور وجود ندارد.


 این جمله به عنوان یک اصل پذیرفته شده است که: دانش یک نخبه باید تبدیل به یک تجربه‌ی عمومی شود و استحکام لازم را پیدا کند تا بتواند مبنایی برای سیاستگذاری قرار بگیرد. نهاد‌های تولید علم چه مقدار متوجه این موضوع هستند؟

گلشنی: یکی از محسنات غرب همین است که متخصصین یک حوزه به طور متناوب هم‌اندیشی می‌کنند و مسائل و موضوعات را می‌سنجند و ارتقا می‌دهند. در همه حوزه‌ها باید اینگونه رفتار کنیم.

در این سی سال گذشته، بعضاً نظریه‌های دانشمندان تراز اول جهان راجع به مسائلی تغییر کرده است، بنده بار‌ها قصد داشتم که دانشگاه شریف را متوجه کنم به نظریات جدید و به‌روز بودن در علم، اما با مقاومت دانشکده‌ها روبه‌رو شدم. ببینید! حتی در به‌روز شدن دانش هم مقاومت وجود دارد و ما اکتفا کرده‌ایم به مسائل جا افتاده قدیمی در کتب درسی چه برسد به هم‌اندیشی و تبدیل دانش به تجربه عمومی.

این‌ها ریشه در چه دارد؟! فرهنگ خود اتکایی و خود باوری در جامعه ما وجود ندارد. بنده برای سخنرانی به یکی از دبیرستان‌های تیزهوشان دعوت شدم. تنها دغدغه دانش آموزان این بود که کدام دبیرستان و دانشگاه ایران می­تواند پل بهتری برای پذیرش در دانشگاه‌های آمریکا، انگلیس و کانادا و ... باشد. دغدغه ملی در بین فرزندان ما وجود ندارد و همه حواس‌ها پرت بیرون کشور است. همه پیشنهاد‌ها به دانشجو این است که مدرک دکتری را از آمریکا یا کشور‌های دیگر بگیر. آنقدر هم در دانشگاه دافعه هست که دانشجو را سوق می‌دهد به سمت رفتن. در دانشگاه‌ها این وجود دارد که برای تعلیم چگونگی پذیرش در کشور‌های مختلف سمینار می‌گیرند، در حالی که از طرف مسئولان مخالفت عملی صورت نمی‌گیرد. این هم ریشه دارد در عدم توجه به شایستگان. یکی از اساتید به رئیس یکی از دانشگاه‌ها پیشنهاد داده بود که فلان شخص شایسته را کنار نگذاریم، رئیس دانشگاه صاف و صریح گفته بود: «علی‌رغم همه شرایط، من مطیع امر افرادی هستم که مرا در این سمت منصوب کرده‌اند». این عار نیست برای دانشگاه کشور ما؟


بلاتکلیفی و سرگردانی نخبگان در اجماع بر روی یک نظریه و ارائه‌ی آن به سیاستگذاران ریشه در چه مسئله‌ای دارد؟

گلشنی: انتخاب افرادی که به عنوان نخبه در کمیته‌ها و انجمن‌ها فعالیت می‌کنند بر اساس شایسته سالاری نیست. بنده در بسیاری از کمیته‌های علمی شرکت کردم، غالب منتخبین از افراد درجه دو و سه هستند. افراد شایسته به سرعت می‌توانند به یک اجماعی برسند، اما مثلا اگر اقتصاددان‌های لیبرال و شیفته‌ی غرب را دور هم جمع کردیم، محصول مناسبی دریافت نخواهیم کرد، وضعیت همین می‌شود که می‌بینید.   فیزیکدان تراز اول غرب می‌گفت: دنیا را با عینک تخصص خود نبینید، دنیا وسیع‌تر از تخصص شماست. ما امروزه در کشور شاهد هستیم که شخصی در یک حوزه‌ای متخصص می‌شود و تمام جهان را در همان حوزه می‌بیند و دیگران را اصلا قبول ندارد. درصد بالایی از دانشجویان فاقد فرهنگ لازم برای تعامل با یکدیگر و جامعه هستند. این ریشه در پرورش غلط دارد. در آمریکا اینطور نیست، یک دانشجوی مهندسی مجبور است که علوم انسانی را هم قبول داشته باشد.


ارتباط نهاد‌های تولید علم و نهاد‌های سیاستگذار در کشور ما از چه الگویی پیروی می‌کند؟
ما امروزه در کشور شاهد هستیم که شخصی در یک حوزه‌ای متخصص می‌شود و تمام جهان را در همان حوزه می‌بیند و دیگران را اصلا قبول ندارد. درصد بالایی از دانشجویان  فاقد فرهنگ لازم برای تعامل با یکدیگر و جامعه هستند. این ریشه در پرورش غلط دارد. در آمریکا اینطور نیست، یک دانشجوی مهندسی مجبور است که علوم انسانی را هم قبول داشته باشد


سیاستگذار تنها کاری که می‌کند، انتخاب افراد مسئول برای نهاد علم است. منهای هرگونه رصد و پیگیری. دغدغه‌ی مسئولین در همین نقطه خاتمه می‌یابد. دیگر اینکه در دانشگاه چه می‌گذرد و چه تخلفاتی صورت می‌گیرد، اهمیت ندارد. نهاد‌های علمی به حال خود رها شده‌اند و به هر جهتی که تصمیم بگیرند حرکت می‌کنند؛ و متاسفانه فرهنگ حاکم در دانشگاه‌ها، فرهنگ غرب است منهای محسنات آن. جامع‌نگری، شایسته سالاری و نظم در جوامع علمی ما رویه نیست. حداقل اگر خوبی‌های غرب را آموزش می‌دادیم، الان دیگر شاهد بی‌اهمیتی مهندسان نسبت به متعلمان علوم پایه نبودیم. در آمریکا اینطور نیست، یک دانشجوی مهندسی مجبور است که علوم انسانی را هم قبول داشته باشد. در همین بیست سی سال اخیر تحولات زیادی در جهان رخ داده که هیچ نسیم مثبتی از آن‌ها به ما نرسیده است. رسیده‌ها یا مسائل خوبی نبوده و یا حداکثر معمولی بوده که ما مشق نویس بشویم نه سرمشق نویس.


نظر حضرتعالی در مورد اندیشکده‌هایی که در حال تلاش برای ایجاد ارتباط بین دو نهاد تولید علم و سیاستگذار می‌باشند، چیست؟

ما نیاز داریم به تولید اندیشه اسلامی در جامعه و این با سیاستگذاری دقیق در تربیت از سنین پایین جامعه‌ی هدف آموزشی تا دانشگاهیان صورت می‌گیرد. بله در اندیشکده‌ها جوانان دغدغه‌مند و پرتلاش دیده می‌شوند که بسیار اصیل و مستقل فکر می‌کنند و در حالی که آخرین معلومات غرب را به کار گرفته‌اند، ولی غرب‌زده نشده‌اند. فارغ التحصیل دانشگاه‌های ما هستند، اما تربیت آن‌ها به خانواده باز می‌گردد. البته که این اندیشکده‌ها در حال پیشروی در سیستم حکمرانی هستند، اما حرکت ایجاد شده نیاز به قوت بیشتری دارد. این جوانان باید همبستگی و وحدت رویه پیدا کنند و پرقدرت شوند مثل یک بهمن که هرچه جلوتر می‌رود عظیم‌تر می‌شود. تنها در این صورت است که می‌توانند در سیستم حکمرانی تغییری ایجاد کنند.


نگاه مراجع صدور سیاست به رویکرد‌های مشارکتی در فرآیند سیاستی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

بسیاری از مسئولین فاقد درک صحیحی از درون جامعه هستند. بیشترین تاکید بنده، هم در زمان آقای روحانی و هم در اولین جلسه‌ای که با آقای رئیسی داشتم، موضوعِ رصد دقیق دبستان‌ها، دبیرستان‌ها، دانشگاه‌ها و جامعه بود. البته این امر باید توسط نخبگان ذی صلاح بررسی شود که اشتباهاً جای اهمّ و مهم و غیر مهم عوض نشود. دغدغه‌ها و کمبود‌های فکری جامعه باید مشخص باشد تا علاج مشکلات ممکن شود.


در یک نگاه کلی ۴۰ ساله مداخله دستگاه‌های حکومتی در نهاد تولید علم را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

فوق العاده ضعیف. دغدغه مسئولین هیچ میلی به این اطراف ندارد. دلخوش کرده‌اند به آمار‌های کمی که فاقد هرگونه ارزش خاصی هستند. خودتان مشاهده کنید که وزیر با مشورت چه کسانی رؤسای دانشگاه را انتخاب می‌کنند؟! راه حل این مشکل متنبه کردن سیاستمداران است. اندیشمندان و دغدغه‌مندان باید سکوت را کنار بگذارند و با مطرح کردن مسائل از طریق رسانه‌ها و وسائط ارتباط جمعی، مسئولان را مجبور کنند به انتخاب‌های مناسب و شایسته سالاری.
 
 
به عنوان نکته پایانی اگر مسئله‌ای هست بفرمائید.

بله و در آخر بنده منشاء همه مشکلات را فرهنگ حاکم در جامعه و محیط علمی می‌دانم. باید فرهنگ اسلامی از دبستان تا دانشگاه حاکم شود تا عزیزان ما باورمند شوند به خودکفایی و خود اتکایی. به قول حضرت امام ما می‌توانیم و باید به دنبال انجام امور به دست خودمان باشیم. برتری جامعه اسلامی و رفع نیاز‌ها و ایمن شدن در برابر تحریم‌ها منوط به مسئله‌ی فرهنگ درست می‌باشد.



1. غزالی، محمد بن محمد، کیمیای سعادت، ج ۲، ص ۴۰۴، تهران، شرکت انتشارات علمی فرهنگی، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ش.
2. منیة المرید، شهید ثانی، ص ۱۰۳؛ مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، علی بن حسن طبرسی، ص ۱۳۵؛ عوالی اللئالی، ابن ابی جمهور احسائی، ج ‏۴، ص ۷۰؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏۱، ص ۱۷۷؛
 
/انتهای پیام/
ارسال نظر
captcha