گروه جامعه و اقتصاد «سدید»؛ باگذشت بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی و روی کار آمدن جمهوری اسلامی و همچنین تولد نسلهای جدید، به نظر میرسد که باید راهکارهای تازهای در برقراری ارتباط و معرفی انقلاب اسلامی با نسلهای جدیدتر معرفی شود چراکه راهکارهای پیشین دیگر پاسخگوی نیازها و نوع مواجهه آنها با این مسائل نیستند. نسلهای جدیدتر با نظام مسائل جدیدتری مواجه هستند و شرط بقای گفتمان انقلاب اسلامی آن است که بتواند به نیازهای آنها پاسخ دهد و منطق اقناعی که ارائه میدهد بتواند چالشهای مفهومی را که در ذهن آنها وجود دارد، پاسخ دهد. بهمنظور بررسی واقعیت نسل حاضر و نسبتی که آنها اکنون با جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی دارند به سراغ یکی از جامعهشناسان کشور و مدیر پژوهشی سلامت اجتماعی و توسعه کرسی یونسکو در دانشگاه تهران رفتهایم و گفتوگوی مفصلی با دکتر زهره نجفی اصل، استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران داشتهایم که در ادامه ارائه میشود.
تلقی نسلهای جدید نظیر نسلهای دهه ۸۰ و ۹۰ از انقلاب و جمهوری اسلامی چگونه است؟
نجفی: من فکر میکنم بین این نسل شکاف عظیمی وجود دارد و نمیتوان یک جواب یکسان برای همه آنها داد. چون واقعاً دو دسته هستند. یک دسته به آرمانهای انقلاب اسلامی کاملاً پایبند هستند و در دانشگاه با تمام وجود این موضوع قابللمس است و باوجوداینکه تجربه درک جنگ یا انقلاب را نداشتهاند کاملاً با اصول انقلاب آشنایی دارند و انگار دران دوران زندگی کردهاند و عدهای خیلی از انقلاب فاصله گرفتهاند. میتوانم بگویم که اعتقادات مذهبی تا حدود زیادی بین بعضی از دانشجویان کمرنگ شده و یا اصلاً وجود ندارد و البته بهتبع آن مشکلات و معضلات عجیبی را هم در بین آنها ایجاد کرده است؛ مثل سردرگمی افسردگی ناامیدی. این وضعیت متأسفانه صرفاً در بین دانشجویانی که صبغه مذهبی در خانوادههایشان وجود ندارد مطرح نیست. من دو دوره سرپرست شاهد و ایثارگر بودم و متأسفانه مشاهده کردم که حتی بین بچههای شاهد و ایثارگر هم این وضعیت وجود دارد و اعتقاداتشان با اعتقادات بدرانشان تفاوت فاحشی به ردا کرده است.
متولدان دهه ۸۰ و ۹۰ چه نظام مسائلی دارند و خط تقاطع این نظام مسائل با گفتمان جمهوری اسلامی کجاست، آیا به انقلاب نزدیک شدهاند یا دور؟
نجفی: به نظر من دسته دوم دور شدهاند و تمام دغدغه آنها حولوحوش مسائل اقتصادی است البته اقتصاد بحث مهمی است و باید سیاستگذاران درصدد رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی باشند ولی اگر همه چیز اقتصاد شد این هم خطرناک است. چون در این صورت برای برآورده کردنان ممکن است راههای نامناسبی انتخاب شود. «رابرت کینگ مرتن» در این زمینه اعتقاد دارد اگر جامعهای اهدافی را مشخص کرده باشد ولی راههای رسیدن به آن تعریفنشده باشد میتواند نابهنجاری و آسیب ایجاد کند. مشکلات کاریابی ازدواج عدمحمایت خانوادهها از فرزندان به علت عدم توانایی فشارهای فراوانی را برای آنها داشته است.
وقتی به دانشجویی میگویم برای موفقیت باید تلاش خودت را بیشتر کنی و برخی از افراد را مثال میزنیم که از هیچ، کارآفرین شدهاند و همهچیز نباید آماده و حاضر باشد، میگوید که من حتی در دوران دانشجویی میخواستم منشی شوم و در یکی از سایتهای کاریابی ثبتنام کردهام، اما طرف مقابل به من گفته است که باید عکس تمام قدت را برای من بفرستی، خوب مشخص است وقتی چنین چیزی را میخواهد این محیط آلودهای است که من نمیتوانم در آنجا کار کنم و اگر این شرایط باشد طبیعتاً این شرایط برای کار نسل جدید مهیا نیست.
تغییرات اجتماعی و به وجود آمدن نسلهای جدید چه تأثیری بر شیوه ابلاغ گفتمان انقلاب اسلامی داشته است؟ و اساساً میتوان به همان شیوههایی که انقلاب اسلامی به نسلهای قبلی معرفی شد، به نسلهای جدید معرفی شود؟
نجفی: همین فیلمهایی که ساختهشده، من خیلی از دانشجویان را دیدهام که در رابطه با این فیلمهای جدید مانند موقعیت مهدی، منصور و... صحبت میکردند، خیلی به وجد آمده بودند و فکر میکنم ساخت فیلم نمونههای افرادی که از جان خود گذشتند خیلی میتوانند در انتقال مفاهیم انقلاب به نسل جدید تأثیر داشته باشد؛ اگر زندگینامه نمونههایی مانند حاج قاسم سلیمانی به شکل فیلم در بیاید و با نگاه واقعگرایانه و هنری به این مسئله نگاه شود، نسل جدید خیلی بهتر آن را قبول میکنند.
در شرایطی که به قول شما بسیاری از نسل جوانان درگیری مشکلات معیشتی خود هستند، تبیین مسائل انقلاب اسلامی برای متولدان دهه ۸۰ و ۹۰ چه ضرورتی دارد و چگونه باید این مسئله انجام شود؟
نجفی: خیلی تأثیر دارد، من به آنها نیز گفتهام که بالاخره مشکلات اقتصادی وجود دارد و همه هم بالاخره دستبهگریبان آن هستیم و مسئله مهمی نیز محسوب میشود، حتی ممکن است شما به هر دری هم که بزنید سدی جلوی شما باشد و ناراحت شوید مانند اینکه بخواهید خانه اجاره کنید یا سرکار بروید و نتوانید، ولی هرچند موافق نیستم که یک خانم تحصیلکرده تن به هر کاری بدهد، اما مثلاً در قدیم اگر یک خانمی حتی همسر خود را از دست میداد برای اینکه فرزندان خود را بزرگ کند راحتترین کار را انتخاب نمیکرد و حتی ممکن بود سختترین کارها را انجام دهد تا بتواند فرزندان خود را سالم بزرگ کند، اما الآن اینگونه شده است که خیلیها در نسل جدید به دنبال مسیر میانبر و ساده هستند؛ این رفتار ممکن است که شرافت آنها را زیر سؤال ببرند.
میتوان گفت که مسائل اقتصادی برای نسل جدید آنقدر مهم شده این است که مسائل مذهبی به حاشیه رفته و کمرنگ شده است. نکته دیگر اینکه فکر میکنند باید از طبقات جامعه تبعیت کنند؛ مانند آنها بپوشند و بگردند درحالیکه قبلاً اینگونه نبود و باوجوداینکه تفاوتهایی ببین طبقات وجود داشت، ولی خیلی طبقات پائین از طبقات بالا به این شکل تقلید نمیکردند، اما الآن افراد فکر میکنند اگر مانند آنها نباشند جاماندهاند. قشر مرفه در گذشته نهایتاً یک ماشین بهتر داشتند یا فرش بهتری در خانه آنها پهن میشد، ولی خیلی فخر نمیفروختند و آنهایی که پائین بودند نیز این وضعیت را قبول کرده بودند نه به معنای اینکه وضعیت بدی باشد که قبول کنند بلکه به این معنا که بالاخره یکسری اختلاف طبقاتی وجود دارد، ولی خیلی نشان داده نمیشد؛ بنابراین قشر ضعیف نیز احساس بدی نداشت که به هر شکلی باید پا جای پای طبقه مرفه جامعه بگذارد و بالا برود و همه خیلی عادی در کنار هم زندگی میکردند، ولی متأسفانه اکنون این شکلی نیست و نسل جدید فکر میکند اگر که از چیزهای تجملاتی استفاده نکنند جاماندهاند و همین موضوع موجب شده که احساس حقارت و فخرفروشی خیلی بیشتر احساس شود و همه این احساس را دارند که چرا ما نباید جای آنها باشیم. ممکن است در گذشته فرد پولدار در ماه ده بار نیز نمیرفت در رستوران بنشیند غذای تجملاتی بخورد، ولی الآن هم میخورند و هم نشان میدهند و هم این احساس در طبقه پائین در حال قویتر شدن است که ما از این قافله جاماندهایم.
انقلاب اسلامی ازنظر برقراری ارتباط با دهههای ۸۰ و ۹۰ تا چه اندازه موفق بوده است؟ نقاط قوت و نقاط ضعف آن کجاست، آیا اصلاً توانسته با این نسل ارتباط برقرار کند؟
نجفی: اگر بگوییم ارتباط برقرار نکرده که اشتباه است، چون همانطور که در ابتدا گفتم ما بچههایی در بسیج یا جاهای دیگر داریم که خیلی معتقدند. به قول «مرتن» همه افراد برای درک ارزشهای جامعه فرصت یکسانی ندارند؛ یعنی نمیتوانیم بگوییم چرا همه مثل همفکر نمیکنند؛ چون واقعاً صبغه خانوادگی و تجربه تربیتی افراد و یا اینکه آیا در محل انس و الفت بزرگشدهاند یا نه و ناکامیهایی را که متحمل شدهاند همه در انتخابهای افراد مؤثرند.
نقاط قوت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بهمنظور معرفی به متولدین نسلهای جدید کدامند؟
نجفی: الآن نسل جدید حوصله خواندن ندارد و فیلم و سریال و مواردی ازایندست تأثیر بیشتری بر روی آنها دارد، البته شاید همیشه هم این فرصت نباشد که انسان درباره همه شهدا یک کتابی را مطالعه کند یا در بزرگداشتهای آنها شرکت، ولی نمایش میتواند تأثیر خوبی داشته باشد. این پایبندی به اعتقادات و ارزشها را باید برای نسل جوان نمایش داد.
اشارهای به پدر و مادر این نسل داشتید، با توجه به اینکه نسل پدران و مادران متولدان دهههای ۸۰ و ۹۰ ازنظر تاریخی و فرهنگی، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم با انقلاب اسلامی و مسائل آن در ارتباط بودهاند، نگاه آنها به جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی چه تأثیری بر شیوه تربیت فرزندانشان داشته است؟
نجفی: در این خصوص هم نمیشود جواب واحدی داد چون آنها هم متفاوت هستند بعضی کاملاً با هنجارها همسو عدهای نیز در تربیت فرزندانشان ناتوان. در واقع خودشان هم تحت تأثیر فرایندهای مدرنیته واقع شدهاند و شکل و شمایل متفاوتی از گذشته خود پیدا کردهاند و مدرن شدن را دران دیدهاند.
در صورتیکه انقلاب اسلامی بهدرستی به متولدین دهههای ۸۰ و ۹۰ معرفی شود چه دستاوردهایی را به دنبال خواهد داشت؟
نجفی: همراه میشوند و خیلی مشارکت میکنند، حتی در یک کلاس کوچک وقتی آنها را سهیم میکنید خیلی جلو میآیند و شاید بخشی از این شرایط نسل جدید تقصیر بعضی از ما دانشگاهیهایی باشد که فقط به فکر این هستیم که یک درسی بدهیم و برویم و فقط یک امتحانی بگیریم وضعیت فعلی نسل جدید مقداری تقصیر ما است و نظام آموزشی و دیگر مسائل هرکدام به سهم خود در خصوص این وضعیت مقصر هستند.
نهادهای انقلابی و مؤسسات فرهنگی مرتبط با جوانان تا چه اندازه به مسائل متولدین نسلهای جدید اهمیت دادهاند و چه برنامهها و سیاستهایی را دراینباره اتخاذ کردهاند؟ کاری انجامشده یا خیر و چقدر تأثیرگذار بودهاند؟
نجفی: تا آنجایی که من در جریان هستم احساس میکنم نقش خیلی کمی داشتهاند، مثلاً دانشجو به من میگوید که من الآن نمیدانم برای اینکه میخواهم یک سازمان مردمنهاد تأسیس کنم باید با چه کسی در ارتباط باشم، با کلی دوندگی حتی تا ورامین هم رفتهام تا این کار را انجام دهم به من میگویند باید ۵۰ میلیون تومان اعتبار اولیه داشته باشی تا ما آنجا را به تو بدهیم، حالا من تا زمانی که تابلویی نداشته باشم چه کسی به من ۵۰ میلیون تومان میدهد؟ تصور کنید این شرایط برای آنهایی است که خیلی میخواهند تلاش کنند و خود را از این شرایط نجات دهند، ولی راه برونرفت خیلی سخت شده.
من فکر میکنم مشکل آنها امروز کار و عدم توانایی برای ازدواج کردن است، چون الآن واقعاً در سنی هستند که میخواهند ازدواج کنند و اگر نتوانند ازدواج کنند افرادی میشوند که نیازهای طبیعی خود را سرکوب کردهاند یا مجبور میشوند رفتار پرخطر انجام دهند که بعد از آن دیگر تمایلی به ازدواج ندارد، چون تصور میکند راههای میانبری برای رفع نیاز وجود دارد و درنتیجه آن پس فردا یکسری افراد علیل و ذلیل تحویل جامعه میشود.
همهچیز باید از همین دانشگاه شروع شود و شرایط به شکلی شود که حداقل افرادی که خوب و با انگیزه درس میخوانند بتوانند امتیازاتی را داشته باشند.
اصلاً به نظر شما از نظر حکمرانی و سیاستگذاری متولدین دهههای ۸۰ و ۹۰ چه جایگاهی در سیاستگذاری دارند و چه برنامههایی برای آنها به طور اختصاصی دنبال میشود؟
نجفی: یکسری از برنامه وجود دارد، ولی مساله این است تا یک نیازی برآورده نشود حرف زدن در خصوص نیازها دیگر جایی ندارد؛ ببینید «مزلو» در رابطه با سلسله مراتب ارزشها و اندیشه میگوید اولین نیازی که باید برآورده شود نیاز معیشت، ب نیاز جنسی و بعد به ترتیب نیاز امنیت، احترام به خود عشق، محبت و در آخر نیاز به رشد و بالندگی توانمندیهاست، ولی ما آمدهایم آخرین مرحلهای که مزلو مطرح کرده است را آوردهایم در برنامه توسعه خود به جوان میگوییم ما میخواهیم تو رشد و بالندگی پیدا کنی درحالیکه اول باید در خصوص چهار مرحله قبل مانند نیازهای معیشتی و جنسی آنها فکری نکردهایم تا بعد بتواند خود را بروز دهد.
یک آدم سرخورده که در نیازهای اولیه مانده نمیتواند به مراحل بالاتر برود به همین دلیل باید ابتداً به نیازهای اولیه توجه کنیم، اکنون به لحاظ تحصیلی هم شاهد افت شدیدی هستیم، یعنی هم انگیزه و هم سواد نسل جدید پائین آمده است. از همین نظر میگویم برای اینکه دانشجو خوب درس بخواند و اگر میخواهیم افراد باسوادی داشته باشیم باید انگیزشهایی وجود داشته باشد، اگر انگیزشهای اقتصادی برای نسل جوان مهم است باید آن را تأمین کنیم هرچند ممکن است اول بگوییم داریم هزینه میکنیم، ولی به نظر من سرمایهگذاری است و باید شرایطی را فراهم کنیم که بچهها در دانشگاه درس بخوانند و به درس خواندن آنها امتیاز بدهیم؛ مثلاً بگوییم به افرادی که خوب درس میخوانند میخواهیم فلان پروژه را بدهیم تا کار کنند و مواردی از این دست و نشان دهیم که به آنها اعتماد داریم، مثلاً به او بگوییم وقتی تو فارغالتحصیل میشوی میتوانی در فلان موسسه دولتی استخدام شوی و اگر چنین اتفاقی بیفتد فرد میگوید دولت به فکر ماست، ولی الآن وقتی به آنها میگوییم درس بخوانید میگویند حالا ما این همه درس خواندیم چه فایدهای داشت؟ اصلاً اشتباه کردیم درس خواندن را انتخاب کردیم و الان هم در هچل ماندهایم و باید صبر کنیم تا این ۴ سال تحصیل هم تمام شود؛ انگار دولت دارد فقط هزینه میکند برای اینها و به امثال من حقوق میدهد و در آخرسر هم هیچ فایدهای برای کشور ندارد، ولی اگر به این موضوعات پرداخته شود هم درسشان را به خوبی میخوانند، هم سرکار مرتبط میروند و هم بهجای این احساس حقارتی که الآن دارند احساس منزلت میکنند.
سخن من این است که این نسل باید در کار خودشان تجربه پیدا کنند و نباید کارهای غیر مرتبط با تحصیل انجام دهد چون آنوقت احساس حقارتی میکند در این شرایط این افراد مشکلات کشور را مال خود نمیدانند. برای همین به نظر من باید سیاستگذاریها به این سمت برود که روی دانشجو تمرکز کنند تا متناسب با رشته خود فعالیت کند و مسائل اقتصادی آنها مدیریت شود تا بتوان روی آنها حساب کرد و بچهها را مال خود دانست وگرنه آنها در هر شرایطی میخواهند فرار کنند و بروند.
اشاره کردید که تلویزیون نتوانسته با نسل جدید ارتباط برقرار کند به نظر شما رسانههای خارجی و جریانهای فرهنگی ناهمسو تا چه اندازه توانستهاند در برقراری ارتباط با این نسلها موفق باشند؟
نجفی: متأسفانه خیلی، اصلاً فکر میکنم اینکه فقط فکر نسل جدید به دنبال مسائل اقتصادی است آبشخور آن همانجاست، چون در آنجا هدفهایی دارد تعریف میشود که راه رسیدن به آن هدفها در جامعه ما مناسب نیست، تمام منزلت فرد را بر روی خوشگذرانیها و اینکه زندگیهای لاکچری داشته باشید تعریف میکند که در این شرایط در کشور ما راههای رسیدن به آن نیست برای همین افراد برای رسیدن به این هدف متأسفانه راههای نامشروع را انتخاب میکنند.
دستاوردهای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی برای متولدان دهههای ۸۰ و ۹۰ بهطور خاص چه بوده و چگونه میتوان آنها را به حمایت از این گفتمان ترغیب کرد؟
نجفی: من فکر میکنم افرادی مثل حاج قاسم سلیمانی که تمام زندگی خود را در جنگ و جدال سپری کرد و اصلاً به زندگی تنآسایی عادت نداشت یک مصداق خوب هستند و به نظر من چنین افرادی که همه زندگی خود را گذاشتند و رفتند و شاید اصلاً تولد و بزرگ شدن بچههای خود را نیز ندیده باشند و زندگیهای ساده مواردی است که باید نشان داده شود، و یا تلاش که برخی از دولتمردان برای مردم میکنند میتواند بهترین تبلیغ برای انقلاب باشد، چون این مسائل در میان جوانان به خوبی موردپذیرش قرار میگیرد.
خب الآن اینها چه دستاوردی برای نسل جدید داشتهاند؟
نجفی: قطعاً دستاوردی برای آنها نیز داشته است، شما نگاه کنید مگر از هر نسل، قشر، طبقه و نگاه مذهبی در تشیع حاج قاسم سلمانی شرکت نکردند؟ این یعنی که ما خود را مدیون او میدانیم و اگر چنین افرادی نبودند داعشیها وسط تهران بودند؛ همه این را میفهمند، دستاورد او برای همه این بوده که امنیت مردم را تأمین کرده است؛ باید تمرکز هم بر روی چنین افرادی باشد و نشان داده شود چقدر تلاش میشود تا یک مشکل یا معضلی از جامعه برداشته شود.
بالاخره در دولت و نظام ما افرادی هستند که شبانهروز تلاش میکنند که یک معضلی از نسل جوان برداشته شود باید همین مسئله را فیلم کنند و نشان دهند برای برداشته شدن یک مشکل جوان فلان فرد حکومتی دارد چقدر شبانه روز تلاش میکند، چقدر هزینه انجام میشود، چقدر سرمایهگذاری میشود و چقدر افراد مختلفی درگیر میشوند تا این رفع نیاز شود، اگر این مسائل را نشان دهند قطعاً مقداری دلگرم میشوند.
تا چه اندازه مسیر ورود متولدین دهههای ۸۰ و ۹۰ که به انقلاب علاقهمند هستند، به عرصه فعالیت جدی و عمیق اجتماعی و سیاسی هموار است؟ و اگر هموارتر شود چه اتفاقی خواهد افتاد؟
نجفی: من اشاره کردم وقتی این نسل را در یک کلاس کوچک مسئولیت میدهید یا حرفهای آنها را گوش میدهید و نقطهای که درست هست را درشت میکنید تا اعتمادبهنفس آنها بالا رود نمیدانید که چقدر تأثیر میپذیرند، مثلاً همین افراد بیانگیزه سرکلاس زود میآیند، مشارکت میکنند و وقتیکه میگوییم برای مشارکت شما باید مثلاً نمرهای قائل شد به وجد میآید.
من فکر میکنم به نسل جدید توجه نکردهایم، باید آنها را وسط میدان بیاوریم، چون میتوانند خیلی خودشان را بروز دهند، بهجای اینکه سیاستگذاران بخواهند یک نگاه از بالا به پائین داشته باشند که بگویند ما بهعنوان متخصص برای شما نیازسنجی میکنیم و بر طبق آن نیازی که متوجه شدهایم برای شما برنامه میچینیم، در نگاه امروز باید به نسل جدید گفته شود شما بیایید و نیازهای خود را به ما بگوئید تا ما بهعنوان تسهیلگر و نه بهعنوان متخصص بلکه بهعنوان کسی که میتواند نقش کوچکی داشته باشد تا با ظرفیتسازی مشکل تو راحتتر حل شود، آنگاه به بنید این دیدگاه چه میکند.
آیا کسانی که خود متولدان دهههای پیشین بودهاند، بهدرستی با مسائل دهههای ۸۰ و ۹۰ مواجه میشوند؟ در صورت صحیح بودن پدیده «شکاف نسلی»، برای برطرف کردن فاصله چه باید کرد؟
نجفی: در مجموع بستگی دارد به اینکه مادرها و پدرهای آنها چگونه به دنیا و زندگی نگاه کرده باشند و علاوه بر این ممکن است پدرها و مادرها هم خوب باشند منتها گروه همسالان روی فرد خیلی تأثیر گذاشته باشد و یا جامعه و ... موجب شده باشد نتوانند خود را کنترل کنند و این نشان میدهد ما همه جور افرادی را داریم و نمیتوانیم بگویم نقش مادرها و پدرها در انتقال ارزشها انقلاب به یک اندازه بوده است و برای خانوادهها به یک شکل نیست، بعضیها خیلی مراقب بچههای خود هستند و بعضی دیگر نه متأسفانه خیلی راحت با مسئله روبرو میشوند، مثلاً من تعجب میکنم از برخی از خانوادههایی که در شهرهای کوچک زندگی میکنند بچه را فرستاده آمده در خوابگاه دخترانه، ولی سری.
بالاخره وقتی یک بچه ۱۸ یا ۱۹ ساله به شهری دیگر میرود و به یکباره احساس میکند که هیچ رابطهای با خانواده خود ندارند، در این شرایط خانوادهها از نظر عاطفی کارکرد خود را از دست میدهند، آنها آنقدر درگیر معاش شدهاند که در نتیجه آن دست محبت و کنترل نامحسوس و اینکه هر روز به بچه خود زنگ بزنند و به او عشقی بدهند که نخواهد این عشق را از بیرون بگیرد متاسفانه کمرنگ شده است.
درمجموع من فکر میکنم سلامت اجتماعی ما در گرو سلامت اجتماعی خانوادههاست یعنی اگر میخواهیم جامعه خوبی داشته باشیم میبایست سلامت اجتماعی خانوادهها را تأمین کنیم، بهویژه بچههایی که الآن در شرایط سختی هستند و نیازهای خاص دارند باید به نیازهای آنها توجه شود و برای دولت خیلی مهم است که آنها را با خود همسو کند و با هرنگاهی که دارد باید آنها را بیاورد وسط میدان تا نیازهایشان را بگویند و برای اینکه نیازهای آنها رفع شود، باید به آنها بگوید چه مراحلی طی شده و فکر نکنند که حالا یک حرفی زدهاند و کسی هم به فکر آنها نیست و صرفاً یک نظرسنجی شده بلکه باید به آنها گفته شود که برای برطرف کردن یک نیاز شما چقدر تلاش شده است، وقتی این اتفاق بیفتد میگویند هرچقدر قدمهای کوتاهی هم در جهت رفع مشکل ما برداشته میشود، ولی ما مهم هستیم و براساس تجربهای که دارم همین که اینها احساس کنند مهم هستند و فراموش نشدهاند خیلی میتواند بر روی آنها مؤثر باشد.
/انتهای پیام/